واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش ايرنا، روزنامه واشنگتن پست از پيمان پراگ به عنوان پيش درآمد کنفرانس مهم امنيت هستهاي ياد مي کند که قرار است به فاصله چهار روز پس از امضاي معاهده جايگزين استارت در آمريکا برگزارشود. در نگاه امريکاييها پيمان جايگزين استارت اين تفاوت را با معاهدات سنتي آمريکا و روسيه دارد که علاوه بر موضوع حفظ توازن قدرت دو سوي آتلانتيک، در پي ايجاد يک نظم نوين هستهاي است که داراي عناصر و مولفههاي مطلوب آمريکا است. به طور خاص دولت اوباما بر اين پندار است که در سايه اين پيمان علاوه بر اين که چهرهاي صلح طلب از آمريکا ارائه کند، کنترل خويش را بر فعاليت دولتهاي حريف آمريکا که در روند هستهاي شدن حرکت مي کنند، افزايش دهد. اعتبار پيمان 10 ساله استارت-1 که سال 1991 امضا شد مارس 2009 به پايان رسيد. برپايه پيش نويسي که به عنوان معاهده جايگزين استارت تهيه شده است، روسيه و آمريکا متعهد مي شوند تعداد کلاهک هاي هسته اي خود را به ترتيب تا 1500 و 1675 و موشک هاي حامل آن را تا 500 و 1100 فروند کاهش دهند. تجهيزات اساسي که اين پيمان بر کاهش آنها اصرار دارد، شامل موشک هاي قاره پيماي بالستيک زميني، موشک هاي بالستيک در زير دريايي ها و بمب افکن هاي سنگين استراتژيک است . با اين همه، پرسشهاي جدي درباره دورنماي مذاکرات دو بازيگر عمده عرصه هستهاي – آمريکا و روسيه – وجود دارد. يکسال تاخير در مسير مذاکرات پيمان استارت به روشني از دشواريهاي توافق دو قدرت حکايت دارد. چنان که نشريه آمريکايي فارن پاليسي در گزارش خود از پرونده اختلافهاي آمريکا و روسيه تشريح کرده است، پس از طرح سپر موشکي آمريکا در شرق اروپا و جنگ قفقاز در آگوست سال 2008، بدبيني روسها به اوج رساند و جنگ سرد تازهاي را شکل داد. به باور استراتژيستهاي روس، اجلاسهاي هستهاي نظير پراگ يا اجلاس هفته آينده واشنگتن بازتابي از علايق و منافع امنيتي آمريکا است که دولت باراک اوباما، رييس جمهوري آمريکا سعي مي کند به اين بخش از علايق خود، پوشش «رسالت جهاني» بدهد. به همين دليل محافل روسيه به اظهارات ماه مارس جو بايدن، معاون رياست جمهوري آمريکا که از سرمايه گذاري براي ساخت مراکز هستهاي جديد خبر داده بود، واکنش جدي نشان دادند. اوباما در شرايطي ميزباني مذاکرات خلع سلاح هستهاي را بر عهده مي گيرد که نظريه پردازان آمريکايي ، هنوز به «برتري در فن آوري هستهاي» به عنوان يک برگ برنده در معادلات سياسي جهان مي نگرند. از بارزترين تناقضات در اجلاس هستهاي پراگ و واشنگتن اين است که از يک سو طبق معاهده استارت جديد، آمريکاييها از 74 درصد توان تسليحات اتمي خويش چشم پوشي مي کنند و بايد تسليحات هستهاي پرهزينه نسل يک و دو را از بين ببرند اما در همان حال نسل جديد بمبهاي هستهاي با قدرت بسيار بالاتري از بمبهاي نسل يک و دو، دست نخورده باقي ميماند. جدا از اينکه تضاد منافع دو قدرت در عرصههاي بين المللي چيزي نيست که با امضاي يک توافقنامه پايان پذيرد، مانع بزرگتر اين است که پيمان هاي ياد شده بايد پس از امضاي مدودوف و اوباما مسيري طولاني را تا عملياتي شدن طي کنند. حيات آينده اين پيمانها را «اراده و تمايل سياسي» جناحهاي حاکم بر کاخ سفيد و کرملين رقم مي زند. بنابراين در صورتي مي توان به تحقق اين معاهدات خوشبين بود که دو قدرت فرايند کامل تنش زدايي را پشت سر گذاشته باشند. در حالي که اين فرايند تنشزدايي هنوز قدم به پلکان اول نيز نگذاشته است. دولت اوباما اندک روزنه اميد براي تفاهم دو قدرت پس از لغو سپر موشکي در شرق اروپا را دوباره با اعلام طرح تازه استقرار سيستم موشکي در روماني و بلغارستان بست. شگرد رهبران اين دو کشور براي فرار از معاهده آنجا تعبيه شده که دو طرف تحقق اين پيمان را به تصويب پارلمانهاي خويش موکول کردهاند؛ پارلمان هايي که بيترديد با ملاحظه منافع و مصالح کشور اين پيمانها را بررسي خواهند کرد. هم اکنون در داخل آمريکا جمهوريخواهان نيم نگاهي به انتخابات کنگره دارند، راهبرد هستهاي اوباما را به چالش کشيدهاند. اين نکته را اغلب کارشناسان غربي گوشزد کردهاند که در صورت پيروزي اين حزب در انتخابات کنگره، نه تنها پيمان استارت بلکه کل راهبرد امنيتي اوباما اعتبار خود را از دست خواهد داد. زيرا نظريهپردازان اين جناح بر اين باورند که رهبر دموکراتها به جاي ارائه يک سياست جديد، کليشهاي ناقص و آشفته از استراتژي جمهوريخواهان عصر بوش ارائه کردهاست. بازي پرهيجان اما نافرجام از آغاز سال جديد، ديپلماتهاي آمريکا بازي تازهاي را حول موضوع هستهاي ايران آغاز کردهاند. هدف اعلام شده اين بازي، همراه ساختن چين با طرح موسوم به تشديد تحريم هستهاي است که دولت اوباما عليه جمهوري اسلامي ايران در ذهن مي پروراند. به باور آمريکاييها، «سکوت و ترديد چينيها» در قبال سياستهاي ضدايراني غرب در اين مرحله به نفع تهران تمام شده است. آمريکاييها مي گويند ريشه بنبست عملکرد گروه 5+ 1 در قبال برنامه هستهاي ايران طي سال 2009 را بايد در ترديدها و مخالفتهاي پکن با پيشنويسهاي قطعنامه جديد تحريم ايران جست و جو کرد. بر اين اساس در دور جديد مذاکرات هستهاي مربوط به ايران ، آمريکاييها بيش از گذشته بر «ديپلماسي عمومي» و قدرت رسانهها تکيه کردهاند و تلاش مي کنند از تاکتيک فشار رواني و حيثيتي براي تاثيرگذاري بر ذهنيت حريف بهره گيرند. به اين صورت، تبليغات رسانهاي آمريکا و گروه غرب در روزهاي اخير به سمتي رفت که چين به عنوان يک کشور «تکرو و مانع» در برابر همکاريهاي بين المللي معرفي شود. بر همين اساس آمريکاييها معتقدند نقطه ضعف قدرتهاي بزرگي مثل روسيه و چين، وجهه بينالمللي آنهاست و بهترين راه اعمال فشار بر اين قدرتها ساخت چهرهاي هنجارشکن از آنها است. آمريکا اين هدف را با سازمان دادن جبهه نزاع فشار سياسي عليه چين دنبال کرد. سياستگذاران کاخ سفيد پيشتر، اين تاکتيک را در ماجراي تبت عليه چينيها به کار بستند. با اين تفاوت که در ماجراي تبت، آنان پکن را با اتهام نقض حقوق بشر درگير کردند اما چين در قضيه هستهاي ايران با اتهامهايي مانند پنهانکاري يا دوگانگي روبرو شد. پيش از ورود تيم اوباما به بازي پيچيده با پکن، شريک ديرين آمريکا يعني انگليس، وزير خارجه خود، ديويد ميليبند را به اميد جلب نظر چينيها راهي خاوردور کرد اما آن گونه که روزنامه گاردين فاش کرد فرستاده انگليس در ماموريت خاور دور با شکستي سنگين روبرو شد. طبق اين گزارش يانگ جيهچي، وزير خارجه چين بعد از چند ساعت گفتوگو با ميليبند بر حل ديپلماتيک مسئله هستهاي اين کشور تاکيد کرد. آخرين توصيه ميزبان چيني به طرف انگليسي اين بود که همه کشورهاي دخيل در مذاکرات درباره برنامه هستهاي ايران «با اتخاذ اقدامات سازندهتر» تلاشهاي منسجمي براي ارتقاي مذاکرات و گفتوگو درباره اين مسئله داشته باشند و از تبديل اين موضوع به يک بحران بپرهيزند. اما آمريکاييها در چانه زني اخير با طرفهاي چيني بر سر ماجراي هستهاي ايران ، حتي يک گام فراتر برداشتهاند. آنها علاوه بر احياي بحث هنجارشکني چين، موضوع هستهاي ايران را به اختلافهاي ديگرشان با پکن بر سر تبت، تايوان و تبادلات تجاري پيوند زدند. تا جايي که نشريه فارن پاليسي نوشت کاخ سفيد در صورت همراهي چين با برنامه تحريم ايران، احتمالا وعده کنار گذاشتن قراردادهاي همکاري خويش با تايوان را خواهد داد. با اين اقدامهاي سياسي گسترده، آمريکا هفته گذشته نخستين شانس خود را براي همراه کردن چين آزمود. باراک اوباما مذاکرهاي يک ساعته با همتاي چيني خويش – هو جين تائو- براي جلب رضايت او داشت. اين مذاکره طولاني چنانکه روزنامه گاردين توصيف کرده است، مشت چين را باز نکرد. واقعبينانه ترين برآورد از نتيجه مرحله اول چانه زني اوباما با طرفهاي چيني به نوشته روزنامه واشنگتن پست، اين بود که همه چيز به ديدارهاي آينده مقامهاي ارشد وزارت خارجه چين از واشنگتن موکول شد. با اين همه محافل سياسي آمريکا ، منتظر پايان اين ماراتون ديپلماتيک نمانده و سوت پيروزي اوباما را به صورت زودهنگام و شتابزده به صدا در آوردهاند. با همه هيجاني که رسانهها به مذاکرات هستهاي آمريکا و چين بخشيدهاند، اين بازي براي ايران چندان غيرمنتظره و شگفت انگيز نيست. اساسا هنگامي که گروه 5+1 پس از تصويب سه قطعنامه تحريم عليه ايران به بن بست رسيد، تهران پيش بيني چنين تحرکات جنجالي را از سوي سياستمداران آمريکايي داشت. از نگاه ايران ادعاي جناح حاکم آمريکا مبني بر گره گشايي از يک مناقشه بين المللي در موضوع هستهاي، نوعي فرافکني است. زيرا آمريکا سعي دارد گناه شکست پروژه تحريم ايران را به گردن قدرت ثالثي مثل چين بياندازد. مشابه اين بازي را کاخ سفيد طي هشت سال دوران رياست جمهوري جرج بوش در مقابل ديگر شريک منطقهاي ايران يعني روسيه دنبال کرد و عاقبت نيز هيچ طرفي از اين مذاکرات طولاني نبست. بنابراين دوندگيهاي اين روزهاي وزير امورخارجه آمريکا در مسير چين، حال و هواي چانهزنيهاي کاندوليزا رايس، وزير پيشين امورخارجه اين کشور را در کرملين بر سر موضوع ايران تداعي مي کند. وقتي تيم رايس در اوج يکه تازي آمريکا در منطقه نتوانست راه هستهاي شدن ايران را ببندد، تيم اوباما و کلينتون چگونه در دوران آشفته رهبري دموکراتها مي خواهند به اين مقصود برسند؟! سيام 1908
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 613]