واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مرتضی مهاجریآقای هاشمی رفسنجانی که فرمانده عالی جنگ بود در تصمیم گیری های کشور بویژه جنگ نقش و تاثیر استثنایی داشت. ایشان بلافاصله پس از عملیات رمضان در نماز جمعه تهران هدف از عملیات را وارد شدن به خاک عراق و تنبیه متجاوز اعلام کرد.(1)ایشان همچنین اعلام کرد :« از نظر بنده بعنوان یکی از تصمیم گیرها سه دلیل اساسی برای ورود به خاک عراق مطرح است که دلایل فرعی زیادی هم پشت این سه دلیل اصلی وجود دارد. اولین دلیل ما پایان دادن به جنگ است. ما جنگ را تشدید کردیم برای اینکه آن را تمام کنیم. این بزرگترین هدف ماست.» (2)ایشان در جایی دیگر می گوید:« اگر در مرزها می ماندیم به ما خسارت نمی دادند. آمریکا می خواهد سال ها این جنگ ادامه پیدا کند. منتها بصورت نه جنگ نه صلح.» (3)آقای هاشمی دومین هدف برای ورود به خاک عراق را دریافت خسارت ذکر می کند و هدف سوم را آزادی مردم عراق مطرح می کند. در نهایت عملیات رمضان که بر پایه این اهداف طرح ریزی شده بود به پیروزی نرسید و جنگ به مدت شش سال ادامه پیدا کرد.در اینجا لازم است اشاره شود در زمان جنگ، امام خمینی شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه، آقای هاشمی رفسنجانی بعنوان فرمانده عالی جنگ شعار جنگ جنگ تا یک پیروزی و آقای محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران شعار جنگ جنگ تا پیروزی را سر می دادند.آقای هاشمی معتقد بود باید منطقه ای را از دشمن بگیریم تا قدرت چانه زنی داشته باشیم. بنابراین از نظر ایشان کسب پیروزی امر مهمی بود. ایشان در مورد عملیات های کلیدی چنین می گوید:« در عملیات والفجر مقدماتی من بعنوان فرمانده عالی جنگ نبودم اما چیزی که بشود جنگ را تمام کرد نمی دانم بود یا نه. عملیات خیبر را با این هدف دنبال کردیم و فکر می کردیم که این همان عملیاتی است که ما می خواستیم ولی مشکل الحاق نیروها بوجود آمد. در عملیات فاو در ذهنم این بود که برویم ام القصر را بگیریم و رابطه عراق با دریا را قطع کنیم که نشد. در منطقه عملیاتی غرب فکر کردیم می شود که نشد. ما فکر می کردیم اگر برویم به منطقه غرب کشور دشمن هوشیار نیست و آب سد دربندیخان حربه ای برای تهدید جدی عراق است و اگر به کرکوک برسیم با کردها هماهنگ می کنیم و نفت شمال عراق را قطع می کنیم. در همه اینها ناموفق بودیم در حد ضربه زدن و ادامه جنگ موفق بودیم ولی به اهداف نرسیدیم.» (4)آقای هاشمی بر این نظر بود که استرتژی ایشان مبنی بر تصرف یک منطقه با اهمیت و پایان دادن به جنگ صحیح بود ولی کاستی ها و ناتوانی نیروهای نظامی مانع از تحقق آن شد. البته نیروهای نظامی بویژه سپاه در برابر این ادعا معتقدند که فقدان استراتژی نظامی و تاکید بر اجرای یک عملیات برای پایان دادن به جنگ عامل ناکامی بود. برای اثبات این موضوع چنین استدلال می شود که ما باید پس از فتح خرمشهر همانند قبل از آن که برای آزاد سازی مناطق اشغالی مجموعه ای از عملیات ها را طراحی کردیم و معضل مناطق اشغالی حل شد، برای پایان دادن به جنگ نیز به پیروزی قاطع نیاز داشتیم و این مهم با استراتژی نظامی و طراحی و اجرای مجموعه عملیات ممکن بود. سردار غلامعلی رشید در این باره می گوید:« پس از عملیات بدر به این نتیجه رسیدیم که با این روش نمی شود در جنگ به پیروزی رسید. طرحی را تهیه کردیم تا با 1500 گردان برای حمله به سه هدف در سراسر جبهه طی یکسال و نیم به دشمن حمله کنیم. هدف بصره با 500 گردان، هدف کرکوک با 400 گردان و بغداد با 600 گردان. انجام هر عملیات چهار الی شش ماه پیش بینی می شد ولی آقای هاشمی گفت ما بند پوتین این نیروها را نیز نمی توانیم تامین کنیم.» (5)در همین اوضاع و احوال نخست وزیر وقت و فرمانده وقت سپاه پاسداران در زمینه پایان دادن به جنگ به امام خمینی(ره) نامه می نویسند و درخواست پایان دادن به جنگ را دارند چرا که نخست وزیر وقت اعلام می کند قدرت پشتیبانی ندارد و فرمانده وقت سپاه نیز اعلام می کند نیروها قدرت جنگیدن با این امکانات را ندارند.آقای هاشمی درباره نامه ها می گوید:« آنچه سپاه و دولت در نامه به امام نوشتند اگر پنج سال قبل می گفتند امام تصمیم می گرفت و جنگ را تمام می کرد. نامه سپاه به امام معلومات امام را بهم ریخت.» (6)البته سردار غلامعلی رشید در توضیح نامه نخست وزیر وقت و فرمانده وقت سپاه به امام می گوید:« این کار (نوشتن نامه) بنا به درخواست آقای هاشمی رفسنجانی انجام شد برای پایان دادن به جنگ.» (7)آقای هاشمی معتقد است که سپاه و امام خمینی دو عاملی هستند که باعث شدند تصمیم مناسبی برای پایان دادن به جنگ گرفته نشود. چرا که طرح پایان دادن به جنگ برای سپاه چیزی شبیه کفر بود و امام هم لحظه ای اجازه نمی داد درباره ختم جنگ بحث کنیم.آقای هاشمی در مورد پایان جنگ چنین می گوید:« استفاده عراق از سلاح شیمیایی و حمله به نفتکش های ایرانی و همچنین ناتوانی پشتیبانی اقتصادی دولت از جنگ و ناتوانی سپاه در طرح ریزی عملیات با امکانات موجود باعث شد امام سرانجام قطعنامه را بپذیرد.» (8)نهایتا اینکه می بینیم که آقای هاشمی در جنگ نقش های مختلفی را بازی می کنند و تقریبا همه تقصیرهای جنگ را به گردن دیگران می اندازند. به نظر می رسد ایشان با اینگونه سخن گفتن قصد دارند نشان دهند تنها کسی که به فکر مصلحت نظام اسلامی بوده اند ایشان هستند. منابع:1- خطبه دوم نماز جمعه مورخ 8/5/13612- همان3- همان4- گفتگوی اختصاصی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه با هاشمی رفسنجانی مورخ 19/4/13805- گفتگوی اختصاصی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه با غلامعلی رشید6- گفتگوی اختصاصی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه با هاشمی رفسنجانی مورخ 19/4/13807- گفتگوی اختصاصی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه با غلامعلی رشید8- مسعود سفیری، حقیقت ها و مصلحت ها، نشر نی، تهران، 1378
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]