تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مى‏گيرد و تصويب آن در شب بيست ويكم و تنفيذ آن در شب بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798985419




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ولايت از نگاه مولوي در مثنوي (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ولايت از نگاه مولوي در مثنوي (2)
ولايت از نگاه مولوي در مثنوي (2)   نويسنده: عباس محمديان*   مولوي نيز، مانند اکثر صوفيه و عرفا، در موضوع وساطت فيض اولياء، بر همين باور است. او معتقد است که اولياي الهي و صاحبدلان واصل کامل، وسايط فيض حق به خلق اند، که اگر آنها نباشند، نوال رحماني و مواهب فيض رباني به کسي نمي رسد. (همايي، 1366، 626- 627) به نظر او، دل آن کس که به نور معرفت حق نوراني شده و به مرتبه ولايت حق رسيده باشد، هر چند در ظاهر سالک فقيري بيش نيست، خودش در معني، دل و قلب نوراني عالم محسوب مي شود، که نور و حرارت حيات روحاني و آنچه مايه پختگي و کمال نفس مي شود، بي واسطه اول به او مي رسد و سپس به واسطه او به ساير مردم، زيرا که آنها طاقت آن مقدار نور و حرارت را بي واسطه ندارند و در مقايسه با او، حکم تن را در مقابل دل دارند. تو دلا مجذوب حق آن گه شوي که چو جزوي سوي کل خود روي حق همي گويد: نظرمان بر دل است نيست بر صورت، که آن آب و گل است (مولوي، بي تا، د3، ب 2245- 2246) آن دلي کز آسمان ها برتر است آن دل ابدال يا پيغمبر است (همان، د3، بيت 2250) قطب عالم وجود و ولي کامل واصل، به مانند شير است که کار او شکار اسرار و حقايق پنهاني است و ساير مردم باقي مانده صيد او را مي خورند. يعني او واسطه افاضات الهي به خلق است. نور حق بر آينه دل او مي تابد و هرکس که از نظر مرتبه به او نزديک تر و از نظر صفاي دل پاکيزه تر و شايسته تر باشد، بازتاب آن نور را بيشتر دريافت مي کند و از سفره طعام روحاني بيشتر بهره مند مي شود. به همين سبب، مولوي به مريدان و سالکان راه حق توصيه مي کند که تا مي توانند در خدمت به قطب و کسب رضاي او بکوشند و نيازهاي بشري او را در حد معمول برآورند تا جسم آن شير نيرومندتر گردد و ضعف جسماني او سبب اشتغال ذهن وي به اسباب معاش نگردد تا به همان نسبت از صيد غذاي روحاني و اسرار الهي باز ماند (همان، د5، ب 2341- 2347) همان گونه که "ولي" و "قطب" واسطه دريافت فيض وجود از عالم مافوق و افاضه به عالم مادون و ناقصان و سالکان است، در سير رجوعي به عالم بالا نيز واسطه کمال موجودات و به فعليت رساندن قواي باطني آنان و بازگشت به اصل و مبدأ وجود است. مرحوم امام خميني(ره) در همين مضمون مي فرمايد: "بازگشت موجودات به سوي خداوند- تعالي - به توسط ولي مطلق که صاحب نفس کلي الهي و واجد مرتبه عقل است، انجام مي شود، زيرا موجودات به منزله قوا و آلات و شاخه هايي از درخت وجود انسان کامل هستند. همان گونه که ابتداي آفرينش آنها در حضرت غيب به توسط رب انسان صورت گرفت، و در حضرت شهادت به توسط نفس انسان کامل بازگشت، ختم آنها نيز به واسطه انسان کامل صورت مي گيرد" (خميني، 1378، 109) بدين سبب است که انسان کامل و "ولي مطلق" در جهان بيني عرفاني مولوي از جايگاه بس بلندي برخوردار است. چون او از خود فاني و به حق باقي و واسطه فيض و نردبان کمال و هدايت همه موجودات و انسان هاست، خليفه خدا در همه عوالم وجودي و بخصوص در زمين است و اتصال و فناي در او، در حقيقت اتصال به خدا و فناي در وي محسوب مي شود و حتي "پرستش انسان" با "پرستش خدا" يکي مي گردد. ارادت بيش از حد مولوي به شمس تبريزي و صلاح الدين زرکوب و حسام الدين چلبي و ساير کاملان و اولياء و ابدال حق، از همين نگرش ناشي مي شود، تا جايي که بعضي از ناقصان و کج فهمان ممکن است او را مشرک و منحرف از نظر فکري فرض کنند. مولوي "آن جا که جلوه حق را در مظهر بشري و نور خدا را در مشکات آدم خاکي ببيند، او را مي پرستد، و پرستش او عين خداپرستي است. " (همايي، 1366، ج2، 914). مقصود مولوي از پرستش انسان، بشر خاکي مادي جدا افتاده از کمالات و معنويات و خدا نيست، يا او به مانند بعضي از صاحبان عقايد انحرافي، به حلول خداوند در بشر اعتقاد ندارد، بلکه منظور او، عينيت و يگانگي و اتحاد انسان کامل با خدا به وحدت نوراني است که ادراکش از حوصله عقل هاي تاريک بيرون است. اتحادي که مولوي از آن سخن مي گويد"اتحاد بشر با حق - تعالي- در مقام اسماء و صفات است، نه مرتبه ذات و اتصال و يگانگي در مرتبه الوهيت، که مخصوص ذات يکتاي باري- تعالي- است" (همان، ص 915) او بشري را مي پرستد که جلوه گاه لاهوت در ناسوت و مظهر ربوبيت در لباس بشريت است. در مورد چنين انساني است که مي گويد: اي هزاران جبرئيل اندر بشر اي مسيحان نهان در جوف خر اي هزاران کعبه پنهان در کنيس اي غلط انداز عفريت و بليس که چرا من خدمت اين طين کنم صورتي دون را لقب چون دين کنم نيست صورت، چشم را نيکو بمال تا ببيني شعشعه ي نور جلال (مولوي، بي تا، د6، ب 4598- 4602) تفاوت مراتب اولياء؛ از مطالب مختلفي که مولوي در مثنوي در خصوص کاملان و انبياء و اوليا مطرح کرده، چنين برمي آيد که گويي او اولياء را از صنف ساير افراد بشر نمي داند و اختلاف مراتب اولياء با ديگران را به جايي مي رساند که به تمايز و اختلاف ذاتي نوعي و جنسي بين اولياء و ديگران قائل است، چنان که گروه انبياء و اولياء نيز، هرچند از يک صنف ممتاز شمرده مي شوند، باز هم در يک مرتبه نيستند، (تلک الرسل فضلنا بعضهم علي بعض) (سوره بقره، آيه 253) او مي گويد: همان گونه که انبياء مراتب مختلف دارند و بالاترين مرتبه نبوت و رسالت به "خاتم" مي رسد، اولياي حق نيز مراتب گوناگوني دارند که از مراتب پايين شروع و به مرتبه "خاتم الاولياء"، که مرتبه رسول اکرم(ص) است، منتهي مي شود. اختلاف مراتب نبوت و ولايت مانند اختلاف مراتب نور است در شدت و ضعف او چو نور است و خرد جبريل او و آن ولي کم از او، قنديل او و آن که زان قنديل کم، مشکات ماست نور را در مرتبه ترتيب هاست ز آن که هفصد پرده دارد نور حق پرده هاي نور دان چندين طبق از پس هر پرده قومي را مقام صف صفند اين پرده هاشان تا امام اهل صف آخرين از ضعف خويش چشمشان طاقت ندارد نور بيش و آن صف، پيش، از ضعيفي بصر تاب نارد روشنايي بيشتر (مولوي، بي تا، د2، ب 822- 827) حکايت«مرد بقال و طوطي و روغن ريختن طوطي در دکان» در دفتر اول مثنوي، براي نشان دادن همين تفاوت مراتب انبياء و اولياء با ساير اصناف بشر آمده است. مولوي پس از بيان ظاهر حکايت، نتيجه گيري مي کند که: کار پاکان را قياس از خود مگير گرچه ماند در نبشتن شير و شير جمله عالم زين سبب گمراه شد کم کسي ز ابدال حق آگاه شد همسري با انبياء برداشتند اوليا را همچو خرد پنداشتند گفته: اينک ما بشر، ايشان بشر ما و ايشان بسته خوابيم و خور اين ندانستند ايشان از عمي هست فرقي در ميان بي منتهي (همان؛ د1، ب 264- 268) اولياء که به ظاهر با ساير افراد بشر همسان، ولي در حقيقت و جنس و ذات متفاوت اند، در هر دوره به شکل و هيأتي خاص براي هدايت بشر ظهور مي کنند. بنابراين، مولوي نيز همچون شيعه معتقد است که هيچ دور و زماني از وجود "ولي کامل" که "قطب" ناميده مي شود، خالي نيست. پس به هر دوري ولي اي قائم است تا قيامت آزمايش دائم است (همان؛ د2، بيت 818) مرغ جان ها را در اين آخر زمان نيست شان از همدگر يک دم امان هم سليمان هست اندر دور ما کو دهد صلح و نماند جور ما (همان، د2، ب 3722- 3723) مولوي در موضوع ولايت به "مهدويت نوعي" قائل است و بر اين باور است که "قطب" و "ولي کامل" هر زمان، انحصاراً نيازي نيست که از اولاد با واسطه پيامبر اکرم (ص) و علي (ع) باشد، (همان، د2، ب 820) بلکه کامل ترين فرد از پيران و مشايخ که الزاماً بايد از ميان صوفيه باشند- "قطب" و "ولي" هر زمان است، که به هر حال بيش از يکي نيست؛ اما او را به جز اولياي خاص خدا نمي شناسند. دشواري شناخت اولياء: از جمله صفاتي که عارفان و صوفيان براي خداوند ذکر کرده اند، صفت "غيرت" است. غيرت از لوازم محبت به شمار مي آيد؛ هرچه مرتبه محبت و عشق بين محب و محبوب و عاشق و معشوق بيشتر باشد، درجه غيرت بين آنها نيز بيشتر است. غيرت هم صفت عشق است و هم عاشق و هم معشوق. چون حق تعالي- عاشق و معشوق بالذات است و عشق نيز زاييده حسن و جمال اوست؛ و از سوي ديگر، صفات او در اعلا مرتبه کمال و اطلاق است؛ گفته اند: "ليس احد غير من الله". يکي از جلوه ها و آثار غيرت حضرت حق، پوشيده نگه داشتن اولياي خود از چشم نامحرمان و ناقصان است. اين امر، شناخت اولياي راستين حق، بخصوص "قطب" را بسي دشوار و گاه غيرممکن مي کند. اولياء به ظاهر با ديگر مردمان تفاوتي ندارند و در ميان آنها زندگي مي کنند و مي خورند و مي آشامند، ولي دست غيرت حق، ايشان را در پس پرده ناشناختگي از چشم زخم ناشسته رويان و کوردلان پنهان نگه مي دارد و نمي گذارد باطن و حقيقت آنان براي همگان آشکار شود و در معرض شهرت و انگشت نمايي خلق قرار گيرند. صد هزاران پادشاهان نهان سرفرازانند زآن سوي جهان نامشان از رشک حق پنهان بماند هر گدايي نامشان را بر نخواند (همان، د2، ب 934- 935) ليک از رشک و حسد پنهان کنند خويشتن را بر ندانم مي زنند پس چو يعرف گفت چون جاي دگر گفت: لايعرفهم غيري فذر الهم تحت قبابي کامنون جز که يزدانشان نداند ز آزمون (همان، د3، ب 3667- 3669) در حديث معصوم (ع) است که مي فرمايد: "ان الله خبا ثلاثه في ثلاثه، خبا رضاه في طاعاته، فلاتستحقرن شيئاً من معاصيه، فلعل سخطه فيه، و خبا اوليائه تحت خلقه، فلاتستحقرن احداً، فلعله هو الولي" (سبزواري، بي تا، 163) مولوي مي گويد: حجت کامل الهي در زمان ما نيز موجود است، غفلت و خودبيني و جهل پرده هاي ضخيمي بر ديدگان ما افروافکنده و نمي گذارد که اولياي حق را ببينيم و بشناسيم و به ريسمان ولايت آنها چنگ بزنيم. هم سليمان هست اندر دور ما که دهد صلح و نماند جور ما (مولوي، بي تا، د2، ب 3723) هم سليمان هست اکنون ليک ما از نشاط دوربيني در عمي دوربيني کور دارد مرد را همچو خفته در سرا، کور از سرا (همان، د2، ب 3747- 3748) گاه اولياي حق نيز به سبب غيرت حق، خود را ديوانه و پريشان فکر به مردم نشان مي دهند تا ظاهربينان و نامحرمان به حقيقت باطن آنان آگاه نگردند و چون درجه اي از درجات ملامت را دارند، از نکوهش مردمان نمي هراسند و به خوشامد ايشان دل شاد نمي کنند. از جنون خود را ولي چون پرده ساخت مر ورا اي کور، کي خواهي شناخت؟ گر تو را باز است آن ديده ي يقين زير هر سنگي يکي سرهنگ بين پيش آن چشمي که باز و رهبر است هر گليمي را کليمي در بر است (همان، د2، ب 2354- 2356) به سبب آن که اولياي حق با يکديگر وحدت دارند و بين آنان سنخيت برقرار است، حقيقت يکديگر را مي شناسند و کمالات هم را به اندازه درک و فهم و ظرفيت مخاطب به مردم مي شناسانند و از اسرار خويش همديگر را بهره مند مي سازند. روشن است که حقيقت باطن اولياء هرگز بر ناقصان- آن گونه که هست- آشکار نمي شود. مر ولي را هم ولي شهره کند هرکه را او خواست با بهره کند کس نداند از خرد او را شناخت چون که اومر خويش را ديوانه ساخت (همان، د2، ب 2357- 2358) مولوي در مثنوي بارها به سالکان تازه کار و مريدان ساده دل توصيه مي کند، که چون شناخت اولياي راستين حق دشوار است، مواظب باشند که گول "ابليسان آدم روي" (همان، د1، ب 317) و "غولان" (همان؛د3، ب 216) راهزن را نخورند و آنها را به جاي اولياي حق مراد و مقتداي خويش نسازند. بنابراين، به نظر مولوي، دشوارترين کار سالک، شناخت پير راهدان و استاد کامل واصل است که اگر به عنايت حق در اين کار موفق شود، نيمي از راه کمال را پيموده است، و اگر توفيق نيابد، روي سعادت را نخواهد ديد. ولايت تکويني؛ نظريه "ولايت تکويني" از سويي به استعدادهاي نهفته در انسان مربوط مي گردد و از سوي ديگر، به رابطه انسان با خدا وابسته مي شود. منظور از ولايت تکويني اين است که انسان در اثر پيمودن راه مستقيم بندگي حق به مقام قرب الهي نايل مي شود و هر چه درجات قرب را بيشتر پيمايد، از صفات بشري و ناتواني و نقص و کاستي هاي انساني دورتر مي گردد و به حقيقت صفات حق نزديک تر مي شود، تا جايي که صفات او در صفات خدا محو مي گردد، و به اندازه درجه قرب به حق، مظهر علم و اراده و قدرت و خلق و ساير صفات پروردگار مي شود و به اذن الهي مي تواند در خود و ديگري و طبيعت و کل کاينات تصرف کند. انسان کامل يا قطب و حجت، که برترين مرتبه ولايت تکويني را دارد و در هر دوره و زمان يکي بيش نيست، داراي قدرت تصرف در کاينات، به اذن الهي است؛ ولي تشخيص محدوده آن براي ما ممکن نيست. قيصري در شرح مقدمه فصوص مي گويد: "کمال ولايت را نهايت نيست؛ بنابراين، مراتب اولياء نامتناهي اند" (يثربي، 1370، 180). منشاء تصرف "ولي" در کاينات، تحقق او به اسم اعظم الهي است. حقيقت انسان کامل- که همان حقيقت محمديه است- اسم اعظم جامع تمامي اسماست. او هم واسطه در آفرينش است و هم صاحب مقام شفاعت تامه است و هم از ذات و صفات حق خبر مي دهد. بنابراين داراي قدرت تام است. همه تصرفات او از مقام ولايت کليه او ناشي مي شود. معجزات انبياء از همين ولايت، که مرتبه اتصال به حق است، سرچشمه مي گيرد. "نبي" و"ولي" مظهر اراده و قدرت پروردگار است و به قول مولوي، "نايب است و دست او دست خداست" (مولوي، بي تا، د1، ب 227) چون قبول حق بود آن مرد راست دست او در کارها دست خداست (همان، د1، ب 1620) اوليا را هست قدرت از اله تير جسته باز آرندش ز راه بسته درهاي مواليد از سبب چون پشيمان شد، ولي زآن دست رب گفته ناگفته کند از فتح باب تا از آن نه سيخ سوزد، نه کباب (همان، د1، ب 1679- 1681) ولايت تکويني، به نسبت مرتبه کمالي اولياء مراتبي دارد. نخستين جلوه اين ولايت، تصرف بر نفس و جسم خويش است."ولي" به قدرت حق مي تواند بر هواهاي نفساني و افکار پراکنده خويش مسلط شود و فکر و ذهن خود را کاملاً بر يک موضوع متمرکز کند و در هنگام دعا و نماز و راز و نياز، کاملاً حضور قلب داشته باشد، به گونه اي که گويي از اين عالم غايب گشته، به محيط اطراف خود شعور ندارد. حتي در مراتب بالاتر مي تواند به جايي برسد که روح خود را از جسم خويش کاملاً دور سازد و به اصطلاح "خلع روح" از بدن کند و در لازمان و لامکان سير نمايد و بر اخبار غيب و حوادث آينده اشراف پيدا کند و با چشم سر عالم برزخ را ببيند و با چشم دل به شهود عالم غيبت بپردازد. بنابراين، رازداني و آگاهي از پس پرده غيب، از جلوه هاي ولايت تکويني اولياست. مولوي با عنايت به همين قدرت اولياست که مي گويد: آن که واقف گشت بر اسرار هو سر مخلوقات چه بود پيش او؟ آن که بر افلاک رفتارش بود بر زمين رفتن چه دشوارش بود؟ در کف داوود، کآهن گشت موم موم چه بود در کف او اي ظلوم؟ (همان، د2، ب 1481- 1483) دومين مرتبه ولايت تکويني اولياء، تصرف در پديده هاي بيرون و عالم طبيعت است.تمامي معجزات انبياء، جلوه قدرت روح ملکوتي و نفس ناطقه کمال يافته آنهاست که به اذن خداوند در عالم طبيعت تصرف مي کنند. قوت جان است اين، اي راست خوان تا چه شد قوت آن جان جان گوشت پاره ي آدمي، با عقل و جان مي شکافد کوه را با بحر و کان زور و جان کوهکن، شق حجر زور جان جان در انشق القمر (همان، د1، ب 1486- 1488) مولانا بارها در مثنوي معجزات انبياء را جلوه ولايت تکويني آنها دانسته و اشارات پر معني و زيبايي آورده است. او علاوه بر ياد کرد تصرف سليمان نبي (ع) در ارکان طبيعت و جانوران و پرندگان، به هود نبي (ع) اشاره مي کند که گرد مؤمنان خطي مي کشيد و باد که به آن جا مي رسيد، نرم مي گشت و يا آتش، که همه چيز را در شعله خشم خويش مي سوزاند، چون به ابراهيم رسيد، بر وي گلستان شد و رود نيل که دهان باز کرد و قبطيان را در خود فروبلعيد، چون به سبطيان و طرفداران موسي رسيد، آنان را باز شناخت و فرونبلعيد. به نظر مولانا، اين قدرت اگرچه در بالاترين مرتبه در اختيار انبياء بزرگ الهي و به اندازه مرتبه ولايت آنهاست، ولي مؤمنان غيرنبي نيز در حد خود از اين ولايت برخوردارند. او به عنوان نمونه به شيبان راعي اشاره مي کند که هرگاه در جمعه ها به نماز مي رفت، گرداگرد گوسفندان خطي مي کشيد و آنها را در بيابان رها مي کرد. هيچ گرگي از آن خط درنمي گذشت و به گوسفندان نمي رسيد و هيچ گوسفندي نيز از خط بيرون نمي رفت. هود گرد مؤمنان خطي کشيد نرم مي شد باد کآن جا مي رسيد هرکه بيرون بود ز آن خط جمله را پاره پاره مي گسست اندر هوا همچنين شيبان راعي مي کشيد گرد بر گرد رمه خطي پديد چون به جمعه مي شد او وقت نماز تا نيارد گرگ آن جا ترک تاز هيچ گرگي در نرفتي اندر آن گوسفندي هم نگشتي ز آن نشان (همان، د1، ب 97- 101) از ديگر جلوه هاي ولايت تکويني و قدرت روحاني اولياي حق، "قدرت تصرف در نفوس بشر" است. مولوي اين صفت را از اختصاصات مردان حق و پيران و رهبران کامل مي داند، بدان گونه که آنان مي توانند از باطن و ضمير مريدان، بدون آن که سخني رد و بدل شود، آگاه شوند، و بي واسطه لفظ و سخن، حقايق و معاني را بر ضمير انسان القاء کنند و قلب ها و نفوس ايشان را تحت تصرف خويش گيرند. او از زبان مريد خطاب به پير روشن دل و پزشک روح و باطن مريدان مي گويد: اي لقاح تو جواب هر سؤال مشکل از تو حل شود بي قيل و قال ترجماني هرچه ما را در دل است دست گيري هرکه پايش در گل است (همان، د1، ب 97- 98) همين قدرت تصرف بر نفوس است که پيران روشندل و اولياي کامل مي توانند مزاج روحاني اشخاص را تبديل کنند و همچون کيمياگري ورزيده، مس باطن آنان را به طلاي ناب مبدل نمايند. نتيجه: موضوع "ولايت" و مباحث مربوط به انسان شناسي و خودشناسي، از مهم ترين مباحث در جهان بيني و آثار مولوي، بخصوص در مثنوي معنوي اوست. اين عارف بزرگ ايراني سده هفتم هجري قمري، در لابه لاي کتاب مثنوي، ابيات بسيار زيادي در خصوص مباحث فوق، چه به روشني و چه در قالب تمثيل و حکايت دارد. او بر اين باور است که انسان براي معرفت و عبادت آفريده شده و اين همه حاصل نمي گردد مگر از طريق خودشناسي و سير و سلوک باطني، به واسطه هدايت و ارشاد و انفاس قدسي اولياي حق و انسان هاي کامل، که در مثنوي با القاب "قطب" و "پير" و "شيخ" و "ولي" و "کامل" از آنها ياد مي شود، انسان هاي از بند خود رسته و به حقيقت پيوسته اند. آنان واسطه هدايت و ارشاد خلق و دستگير ايشان به سوي کمالند. اين اولياء چون از خود فاني و به حق باقي گشته اند، با يکديگر وحدت حقيقي دارند؛ بنابراين، ضمن اين که فعل و قول آنان، در حقيقت فعل و قول خداوند است و "نايبند و دست آنها دست خداست"، فعل هر ولي را به ولي ديگر نيز مي توان نسبت داد. باطن پاک و ضمير صافي اين بزرگان، به سبب جهل و نقص مردم و غيرت حق، از چشم خلق پنهان است و به دشواري مي توان اولياي راستين الهي را شناخت. به سبب آن که صفات بشري اولياء زايل شده و متصف به صفات الهي گشته اند، داراي قدرت باطني و ولايت تکويني هستند و به اذن حق مي توانند در وجود خود و نفوس ديگران و ارکان طبيعت تصرف کنند.   پي نوشت ها :   * عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت معلّم سبزوار   منابع 1- قرآن کريم. 2- آشتياني، سيد جلال الدين، شرح مقدمه قيصري بر فصوص الحکم، چاپ سوم، انتشارات اميرکبير، تهران، 1370. 3- خميني (امام)، روح الله، آداب الصلوه، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ هفتم، تهران، 1378. 4- خميني(امام)، روح الله، تفسير سوره حمد، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ سوم، قم، 1368. 5- خميني(امام)، روح الله، التعليقه علي الفوائد الرضويه، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران، 1378. 6- سبزواري، ملاهادي، شرح مثنوي، چاپ سنگي، انتشارات کتابخانه سنايي، تهران، بي تا. 7- فروزانفر، بديع الزمان، احاديث مثنوي، چاپ سوم، مؤسسه انتشارات اميرکبير، تهران، 1361. 8- مولوي، جلال الدين محمد، مثنوي معنوي، تصحيح نيکلسون، انتشارات مولي، تهران، بي تا. 9- همايي، جلال الدين، مولوي نامه (2جلد)، مؤسسه نشر هما، چاپ ششم، تهران، 1366. 10- يثربي، يحيي، فلسفه عرفان، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ دوم، قم، 1370. منبع: نشريه تخصصي مولانا پژوهي  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1852]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن