تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مهدى مردى است از ما، از نسل فاطمه.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847219535




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تعامل اخلاق و سیاست (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تعامل اخلاق و سیاست (2)
تعامل اخلاق و سیاست (2)   نویسنده : علیرضا صدرا *   بر اساس رهیافت‏هاى پیش گفته و در مقام نقدگذارى آن‏ها، برخى اخلاق را مربوط به حوزه ارزش‏ها، و سیاست را مربوط به حوزه قدرت دانسته‏اند بنابراین به جدايى كامل اخلاق از سیاست معتقدند. آن چه از نظریه نیچه برداشت مى‏شود، اوج این چنین رهیافتى به شمار مى‏آید.8 نیچه در واقع، مخالف اخلاق ضعیف، ذلت پذیرى و ضعف اخلاقى مى‏باشد كه به زعم وى، در مسیحیت رواج دارد. ایشان اخلاق توانایان را چه در قالب اَبَر انسان یا اراده معطوف به قدرت، نه تنها تایید مى‏كند، بلكه سخت نیز مى‏ستاید.9 شبهه جدایى اخلاق از سیاست، در نظریه‏ها و نظام‏هاى مدرنیستى اعم از لیبرالیستى و سوسیالیستى با شدت و ضعف‏هایى، مواجه است10 در این رهیافت، بیشتر گونه‏اى اخلاق ماتریالیستى، اومانیستى و ناتورالیستى11 یا مادى و طبیعى در سیاست ترویج مى‏گردد تا بى‏اخلاقى به معناى مطلق كه در تمامى عرصه‏هاى زندگى انسانى از جمله در قلمرو زندگانى سیاسى او كارى ناشدنى است. هم چنین در ظاهر،گاه اخلاقِ به معناى اخلاق و ارزش هاى شخصى یا درونى، جدا از حوزه سیاستِ به معناى امور برونى، اجتماعى و مدنى انگاشته شده است، ولى باز هم نقش و تاثير اشخاص در جامعه و سیاست و بازتاب اخلاق در آن‏ها، قابل توجه بوده و چه بسا حتى تعیین‏كننده است. ضمن این كه این به معناى كم رنگى مشتركات و مشابهت‏هاى اخلاقى اشخاص در اجتماع و اخلاق مشترك اجتماعى و سیاسى جامعه و كم توجهى به آن نمى‏باشد؛ به عبارت دیگر، هم اخلاق شخصى، جمعى و نیز سیاسى موضوعیت، وجود و حتى ضرورت داشته و هم این حوزه‏ها و گستره‏هاى اخلاقى داراى تاثیر و تاثر متقابل و بلكه متزاید هستند، به گونه‏اى كه هرگونه تغییر و یا تحول كّمى یا كیفى در هریك از آن ها، به همان میزان در سایر عرصه هاى اخلاقى و سیاسى بازتاب یافته، اثرگذار خواهد بود.12 اخلاق به عنوان فضیلت، سعادت و خیر بایسته و شایسته كه با گزاره‏هاى انشایى بایست و نبایست، شایست و ناشایست، خوب و بد و مانند این ها ارایه مى‏شود، چه بسا رهیافتى هنجارى، با احكام ارزشى و حتى سنجشى13 تلقى شده و به عنوان علوم دستورى یا تجویزى، جدا از سیاست و حتى رو در روى آن به عنوان دانش توصیفى پنداشته شده است، همان گونه كه در فلسفه و سیاست پوزيتيويستى و ديدگاه‏هاى متاثر از آن شاهد آن بوده و هستيم.14 و بر این اساس سیاست و دانش سياسى قديم و شرقى را هنجارى و اخلاقى، و سیاست و دانش سياسى جدید و غربى را عينى و علمى (توصيفى - تبيينى15 و تجربى) معرفى مى‏كنند16 و ميان سیاست اخلاق يا سیاست آميخته با اخلاق و سیاست به اصطلاح عينى و علمى جدايى و فاصله زمانى و تمايز ماهوى تصوير مى‏نمايند. خاتمه از حيث ديرينه‏شناسى و تبارشناسى اخلاق و سیاست و رابطه اين دو به عنوان پیشینه و پشتوانه نظرى و عملى اين بحث مى‏توان گفت كه اخلاق و سیاست در شرق و ايران باستان به عنوان خاستگاه سیاست، مدنیت و حتى اخلاق و دیانت، همانند دين و سیاست آميزه‏اى به هم پيوسته، همگن و همگون بود، به همین منظور دچار افراط و یا تفریط‏ها و استفاده‏ها و سوء استفاده‏هاى گوناگونى واقع مى‏شد.17 در غرب، يونان باستان و آتن سوفيست ها براى نخستين بار به اخلاق و رابطه آن با سیاست به سان پدیده‏هاى متعين گرايش يافتند، لیكن بیشتر خود به اخلاق نسبى و نسبیت اخلاق در سیاست سوفیستى كشیده شدند و دیگران را در این وادى بحران‏زا فرو غلتانیدند. سقراط با نگاه حكمت، به اخلاق و سیاست و رابطه وثيق آن‏ها گرايش يافت. افلاطون به تدوين حكمت اخلاق و سیاست، اخلاق سياسى و سیاست اخلاقى در قالب آرا و آثارى همت گماشت. ارسطو به علوم منطق، سیاست و اخلاق به ویژه در كتاب سیاست و اخلاق نیكوماخوس خویش پرداخت.18 جریانات فكرى و سیاسى قهقرایى پساارسطویى، هم چون جریان‏هاى پسامدرنیستى امروزین، به تعارض‏گونگى و آنارشى سیاسى و اخلاقى دچار آمدند. نسبى گرایان مطلق و كلبیون، اخلاق‏گرايى را محملى براى سیاست‏گريزى و سیاست پرهيزى و حتى سیاست‏ستيزى خويش قرار دادند و رواقيون و اپيكورى‏ها، سیاست زدگى را ابزارى براى اخلاق‏گرایى مبتذل یا ابتذال اخلاقى و اخلاق‏عوامانه و عوام فریبانه خود ساختند.19 تا جایى كه حتى با ظهور و رسمیت دین مسیح كه تا آن زمان برترین نماد دمیدن روح اخلاق و معنویت در سیاست، قدرت و دولت بود، باز كارى از پیش نرفت، به گونه اى كه جز رگه باريك ولى كمابيش ممتدى از اخلاق و سیاست متعادل و متعالى به هم پيوسته،20 دوآلیسم سیاسى و دینى از جمله اخلاقى و آیین دو شمشیر21 و اوج آن در نظریه و كتاب «شهرخداى» سنت اگوستین(قرن پنجم میلادى)، جریان غالب غرب را در این زمینه تشكیل مى داد. دین اسلام در راستاى دین توحیدى و مدنى ابراهیمى و به عنوان دین خاتم و جهانى، با آميختگى بهينه و بسامان دين و سیاست و به تبع آن اخلاق و سیاست، معنویت مقتدر و انسانیت و مانند این‏ها، كارآمدى كامل خویش را به سان دینى مدنى، اخلاقى و متعالى به منصه ظهور رسانید. فارابى، خواجه نصیرالدین طوسى و حضرت امام خمینى(ره)، برجسته‏ترين شخصيت‏هاى شاخص عينيت اخلاق و سیاست در رويكرد اخلاق و سیاست متعادل و متعالى و در رهيافت اسلامى و توحيدى اخلاق و سیاست به شمار مى آيند.22 دوران مدرن در غرب كه رنسانس یا بازگشت به ماتریالیسم و اومانیسم یونانى و رومى محسوب مى گردد، از بدو زايش از حيث اخلاق و سیاست متعادل و سياسى، در دیدِ سیاسى و به ویژه اخلاقى گرفتار دو بینى و كم سویى، و در عمل و كردار سیاسى و اخلاقى دچار نارسایى و ناسازوارى شده است. شبهه جدایى تا حد تعارض اخلاق، دین و معنویت با سیاست تحت عناوین سكولاریسم، لائیسیته و مانند این‏ها، و نسبیت تا حد نسبیت مطلق اخلاق پوچ و هیچ‏گرایانه23 در این شرایط، غالب مى نماید. بحران معنویت ناشى از نیهیلیسم معرفتى و اخلاقى در سیاست برخى از فرهیختگان را به نقادى مدرنیسم واداشت، لكن اغلب جدا از برخورد سلبى با تمامیت یا برخى مظاهر و یا اركان مدرنیسم، نظریه‏اى اثباتى، اصلاحى یا جایگزین ارایه نداده و بلكه به انجام این چنین رسالت خطیرى قادر نبوده و نمى باشند. از این بدتر، پسامدرنیست‏ها هستند كه به جاى نقد به نفى مدرنیسم،آن هم نه با كاوش‏هاى شالوده‏شكنانه، بلكه با داعیه‏هاى ظاهرنگرانه و جزءگرایانه روى آورده‏اند؛ حركت‏هایى ناهمگون و ناسخته كه بیشتر انفعال‏آمیز بوده و چه بسا صرفا در جهت تعارض و به سان جایگزین مدرنیسم مى‏باشد. به همین سبب، اينان به نسبيت مطلق اخلاق و سیاست و هرج و مرج گونه روابط آن‏ها گرايش يافته‏اند. فرايندى كه چيزى جز تقويت و تداوم اخلاق و سیاست طبيعى و تنازع‏خيز در پى نخواهد داشت؛24 اوضاع و چالشى كه داراى رويكرد اخلاق و سیاست متعادل و متعالى، رهيافت پيوستگى اخلاق و سیاست، راهبرد اخلاق سياسى و سیاست اخلاقى به معناى واقعى آن و راه برون رفت از آن و فرا رفت به سیاست و سامانه‏اى رسا و سازوار در سطح ملى و جهانى مى‏باشد. برآمد اين پيش‏فرض كه اخلاق و سیاست شاخص برترى مزيت انسان بر ساير جانداران و پدیده‏ها مى‏باشد و اخلاق مجموعه و بلكه منظومه و شبكه هنجارها و نظام هنجارى جامعه تلقى مى‏گردد و سیاست، سازه نظام‏مند و شاكله راهبردى نهادمند كشور است، در این شرایط اولاً: مطلق اخلاق و مطلق سیاست و نيز اخلاق مطلق و متعالى و سیاست مطلق و متعالى نه تنها داراى پيوست بوده، بلكه لازم و ملزوم یكدیگرند؛ ثانیاً: در چنین پیوستارى، اخلاق شبكه استخوان‏بندى ساختار نظام سیاسى و درون سازه سیر سیاست را تشكیل مى‏دهد و در مقابل، سیاست سازه ساختارى نظام هنجارها و نظام راهبردى شبكه هنجارى به شمار مى‏آید. بدین ترتیب اخلاق، منش و سیرت سیاست، و سیاست صورت ساختارى، روش و سیر راهبردى و كنش عمومى و فرابردى اخلاق تلقى مى‏شود؛ به عبارت دیگر، اخلاق نظام هنجارى و ارزش ها، منش، درون‏داشت، ملكات، عادات و سیرت تا سر حد هویت و حتى شخصیت فردى افراد، گروهى گروه‏ها و اجتماعى اجتماعات نظام و جامعه آن‏ها بوده و سیاست و سير و ساختار سياسى، صورت، علت صورى و صورت علّى و سامان بخش جامعه، نظام و افراد و گروه هاى اجتماعى مربوطه محسوب مى شود، بنابراین اخلاق و سیاست داراى رابطه وثيق ساختى و صورى هستند؛ ثالثاً: فراتر از این‏ها، ميان اخلاق و سیاست رابطه وثيق تعاملى يعنى تاثير و تاثر متقابل، و رابطه تداولى یعنى تاثیر و تاثر متزاید تا سر حد رابطه على و معلولى بر قرار است. چنان كه خداوند - تبارك و تعالى - مى‏فرمایند كه :«إ نّ الله لا یغیر مابقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم»، تغییر برون، سرنوشت، سیاست و ساختار راهبردى ملت ها و كشورها به عنوان متغیر وابسته و تابع، معلول و مرهون و در گرو تغییر درون، سرشت، هویت، فرهنگ و اخلاق آن‏ها مى‏باشد. بنابراین، هرگونه تغییر كمّى یا كیفى و شكلى و تحول جوهرى یا ماهوى و ذاتى به هر میزان - خواه كاهش یا افزایش مثبت و سازنده یا منفى و بازدارنده - ضمیر هرگونه تغییر و تحول سیاسى به همان تناسب بوده و آثار و تبعات سیاسى خاص خویش را به دنبال داشته و خواهد داشت، چنان كه منشأ و مبدأ عملى هرگونه سیر و ساختار سیاسى و سازه آن را باید در درون سازه و زیرساخت ماهوى آن به سان پیشینه و پشتوانه راهبردى سیاست جست و جو كرد. قد جعلنا الحبل فى اعناقهم و اتخذنا الحبل من اخلاقهم (مثنوى مولوى) در این راستا، اخلاق متعادل و متعالى، سیاست متعادل و متعالى متناسب و خاص خویش را ایجاب مى‏كند، هم‏چنان كه سیاست متعادل و متعالى، اخلاق متعادل و متعالى را تحقق مى‏بخشد. غره شیرت بخواهد امتحان نقش شیر و آن گه اخلاق سگان (مولوى) مراد از اخلاق و سیاست متعادل و متعالى يا حقيقى و يقينى كامل و كارآمد انسانى و انسان‏ساز، خواه اخلاق و سیاست مطلق و متعالى نهايين و در حد نظام، جهان و جامعه معصوم(ع) و خواه غیر نهایین و در حد نظام، كشور و جامعه قدر متیقن و قدر مقدور غیر معصوم در زمان غیبت و در فرابرد انتظار مثبت، سازنده و پویا در عصر حاضر و فرارو است؛ راهبردى كه به قدر فهم و درك علمى اخلاقى و سیاسى ما و به میزان قدرت، امكان و كارآمدى سیاسى و اخلاقى در این زمان و از جمله در جمهورى اسلامى ایران میسور و عملى مى‏باشد. ظاهر كافر ملوث نیست زین آن نجاست هست در اخلاق و دین (مثنوى) بر این اساس، هر نظام اخلاقى و سیاسى نامتعالى نیز این چنین رابطه‏اى دارد. چه اخلاق و سیاست طبيعى تك‏ساحتى صرفا اقتصادى‏نگر و توسعه گرا يا اخلاق و سیاست تنازعى و سيطره‏طلبانه استبدادى و استكبارى ملى تا جهانى كه در ايجاب و ايجاد يكديگر تاثيرگذار و بلكه تعيين كننده هستند. ناریان مر ناریان را جاذبند نوریان مر نوریان را طالبند (مولوى) نیروها، نهادها و اخلاق نارى، طبيعى و تنازعى و سوزنده سبب و زمينه‏ساز نیروها، نهادها و سیاست و سازمان‏هاى نارى و ويران‏گر هستند، هم‏چنان كه نیروها، نهادها و اخلاق نورى، روشنگر و تعالى‏بخش، زمينه‏ساز نیروها، نهادها و سیاست‏هاى روشنى‏بخش و تعالى‏آفرين‏اند. در نهایت، كار ويژه و كارآيى توأمان اخلاق و سیاست، در رهيافت اخلاق و سیاست متعالى، انسان‏سازى جامعه و جهان و جهانى‏سازى و جامعه‏سازى انسانى با تامین توأمان توسعه اقتصادى، تعادل سیاسى و در جهت تعالى فرهنگى و معنوى با تبیین و تحقق آزادى‏هاى مشروع فردى، عدالت اجتماعى و به وسیله اقتدار قانونى و مدیریت راهبردى و معمارگونه دولت میسر مى‏باشد. اخلاق و دانش، فلسفه و حكمت و بینش، نگرش و گرایش اخلاقى با تعیین، تشخیص و تجویز و نیز ترویج هنجارهاى فردى و جمعى اعم از عمومى یا اقتصادى، فرهنگى و سیاسى، در ایجاد انگیزه و زیرسازه و حتى زیرساخت نظام سیاسى، جامعه، كشور و دولت و سیاست هاى آن اثر گذار و تعيين كننده خواهد بود. در مقابل، سیاست، دولت و حتى نظام سیاسى و دانش، فلسفه و حكمت و بینش، نگرش و گرایش سیاسى با ترسیم، تنظیم و تامین و نیز تحقق ساختارى و نیز سازه‏ها و راهبردهاى فرابردى جامعه و كشور اثر گذار و تعیین كننده مى‏باشد. بدین ترتیب هر دور فرايند اخلاق و سیاست در كارآيى و كارآمدى عمومى، سیاسى و ملى اعم از بهره ورى و اثربخشى اقتصادى، فرهنگى و سیاستى، و در پویایى و نتیجه و بالندگى فراگیر اجتماعى تاثیر سرشت‏ساز و سرنوشت‏سازى داشته و خواهند داشت. پي نوشت :   8. ر. ك: آثار نیچه و نیز آثار در مورد نیچه كه غالبا و بلكه نوعا بدان پرداخته‏اند. براى نمونه: اراده معطوف به قدرت، آزمایشى در دگرگونى همه ارزش‏ها، وى در اين نگاه در حقیقت مدعى جدايى اخلاق انسانى، فاضل و متعالى و جایگزنى اخلاق قدرت مى‏باشد. خداوندان اندیشه سیاسى، ج 2، قسمت اول، ص 45. نیچه از حیث نگاه اخلاقى شاید متأثر از سوفیستى چون تراسیماخوس باشد. بلكه بيشتر مى‏توان گفت وى اين گونه اخلاق را ريشه‏هاى فرهنگى و سیاسى غرب و مدرنيسم مى‏داند. كما اين كه ماكياولى نيز اين چنين اخلاقى را در سیاست طبيعى مورد نظر خويش ترويج مى‏سازد (همان،). این همان اخلاق داروینیستى و تنازعى محسوب مى‏گردد. نیز نگاه كنید به فرهنگ فلسفى، جمیل صلیبا، ترجمه صانعى، تهران، حكمت، 1366، ص 122. 9. ر. ك: اراده معطوف به قدرت، نیچه، صص 2 - 61 به بعد. نيز نیچه، اثر استون، ص 94 و ص 117. 10.سكولاریسم، اساسا به معناى جدايى دين و از جمله اخلاق از سیاست و دنيا بوده كما اينكه لائيسيته، به معناى دنيوى و عرفى سازى و سیاست بدون دين، اخلاق و معنویت مى‏باشد. این مورد را بیشتر مى‏توان Immoral دانست ر. ك: فرهنگ فلسفى، ص 121 و نیز ص 542 تحت عنوان لا اخلاقى، ضد اخلاقى، غیر اخلاقى و ضد اخلاق گرایى. 11. و به تعبیرى نیچریه در گفتمان سید جمال الدین اسدآبادى. وى از نخستین نواندیشان سیاسى شرق بوده كه به ماهیت طبیعى مدرنیسم پى‏برده و رساله‏اى نیز تحت همین عنوان در نقد و نفى رویكرد طبیعت انگارانه آن به رشته تحریر در آورده است. وى بدین ترتیب در حقیقت آژير خطر بحران زايى مدرن را به صدا در مى‏آورد. 12. علاوه بر این مى‏توان رابطه مزبور را متزاید، یعنى تأثیر و تأثر فزاینده نیز دانست. به گونه‏اى كه با افزایش كمى و كیفى اخلاق و ارتقاى ماهوى و جوهرى آن، افزايش كمى و كيفى سیاست و ارتقاى ماهوى و جوهرى آن را انتظار داشته و شاهد خواهيم بود. 13. فرهنگ فلسفى، ص 542. 14. همان. 15. در انگاره پوزیتیویستى یا نمودشناسى، تبیین علمى، در حقیقت همان توصيف علمى به شمار مى‏آيد، نمونه آن در «تبیین در علوم اجتماعى» اثر دانیل لیتل است. حال این كه تبیین، بيشتر فهم و تفهم مفهومى و محتوايى پدیده‏ها را از جمله اخلاق و سیاست كه فراى توصيف علمى آن‏ها بوده را مى‏رساند. 16. ر. ك: فلسفه پوزيتيويستى و نيز سیاست پوزيتيويستى اثر اگوست كنت فرانسوى، موسس رهیافت نوین پوزیتیویسم و آراء و آثار در مورد آن و یا متأثر از آن. در كتاب خداوندان اندیشه سیاسى، جستارهایى از آراء و نوشتارهاى كنت در این زمینه آمده است. براى نمونه، ویلیام تى بلوم، در كتاب نظریه‏هاى نظام سیاسى خويش، اندیشه پیشین تحت عنوان كلاسیك را در اهتمام بیشتر به فضیلت، اخلاق، خیر و سعادت مى‏داند. كما این كه وى مدعى مى‏شود كه اندیشه‏هاى سیاسى مدرن، عمدتا و بلكه اساسا بدین مباحث كم توجه و حتى بى‏توجه هستند. ج 1، بخش یكم تحت عنوان نظریه‏هاى فضیلت، ص 14 و نیز بخش دوم تحت عنوان نظریه‏هاى آزادى، ص 503. در زمينه عدم رعايت اخلاق در سیاست و بلكه در زمينه اخلاق منفى يا اخلاق سياسى به تعبير وى روباه صفتانه، نگاه كنید به شهریار ماكیاولى، ص 94 و 95 مبنى بر روباه صفتى اخلاقى و سیاسى و نیز ص 90 در زمینه عدم رعایت اخلاق و ضرورت ظلم و بى‏عدالتى در صورت لزوم و مانند این‏ها. 17. براى نمونه ر. ك: جاویدان خرد، ابن مسكویه، بویژه ص 5 مقدمه. و نیز تجارب امم، مسكویه، بویژه ص 116، مسكویه خود صاحب يكى از محكم‏ترين آثار اخلاق فلسفى و يا فلسفى اخلاقى تحت عنوان تهذيب مى‏باشد. این كتاب، آثار زیادى بر آراء پس از وى بویژه در جهان اسلام و در میان اسلامیان، بر جاى گذاشته است. كتاب نامه تنسر، عموما و بویژه ص 53 و «السعاده و الاسعاد» ابوالحسن عامرى، عموما و بویژه ص 211، نیز در این زمینه راهنما هستند. در این آثار، يگانگى دين با سیاست و در نتيجه بر این اساس، پيوند اخلاق و سیاست و نوع آن مطرح گرديده است. چرا كه اخلاق یكى از زیر مجموعه‏هاى دین محسوب مى‏گردد. 18. براى نمونه ر. ك: جمهوریت و نیز نوامیس و بلكه سایر رسایل افلاطون، كتاب‏هاى سیاست و نيز اخلاق نيكوماخوس ارسطو كه چند ترجمه تاكنون خورده است. مطهرى، در كتاب حكمت عملى خویش، از زیر مجموعه آشنایى با علوم اسلامى، به اخلاق افلاطونى (ص 197) و ارسطویى (ص 202) پرداخته است. 19. حكمت عملى، مطهرى، ص 215 و ص 210 و نیز ص 205 و ص 208 به ترتیب فلسفه، اخلاق و سیاست شكاكان و كلبيون. 20. چنان چه ویلیام تى. بلوم در كتاب نظریه‏ها و نظام سیاسى خویش، همواره در صدد نمايش و نشان دادن اين جريان در فلسفه و سیاست كلاسيك و مدرن و نمود جسارتهاى اخلاق گرايانه آن است. ر. ك: پیشین. 21. متعلق به پاپ گلاسیوس اول، قرن 5 م، ر. ك: مكتب‏هاى سیاسى، پاسارگاد، واژه آیین دو شمشیر. 22. ر.ك: فارابى، احصاء علوم؛ آراء اهل مدینه؛ سیاست مدنيه؛ تحصیل سعادت؛ تنبیه على سبیل السعاده و فصول منتزعه و خواجه نصیر، اخلاق ناصرى؛ اخلاق محتشمى؛ اوصاف اشراف و مصباح الهدایه و نیز امام خمینى(ره)، شرح جنود عقل و جنود جهل. آثارى چون كیمیاى سعادت، احیا علوم دین غزالى و معراج السعاده و مفتاح السعاده نراقیین نیز از این زمره مى باشند. 23. «نسبیت اخلاقى، نظر كسانى است كه مى‏گویند: تصور خیر و شر نسبت به زمان و مكان متغیر است، بدون این كه این تغییر با توأم با پیشرفت معینى باشد.» فرهنگ فلسفى، ص 631. نسبیت اخلاقى با نسبیت معرفتى و سیاسى پیوند داشته و به نسبیت مطلق تا حد شكاكیت، انكار و آنارشى یا نیهیلیسم و پوچ انگارى و درهم انگارى كه همان آنارشیسم معرفتى (Agnosticism)، اخلاقى و سیاسى است، فرو مى‏رود. 24. براى نمونه، ر.ك: اشتراوس، مكتب فرانكفورت، فلسفه سیاسى چیست؟ نظریه و روش در علوم سیاسى. ویژه در مبحث علوم هنجارى، آثار میشل فوكو و آثار در مورد وى از جمله فوكو، پساساختارگرایى و پساهرمونتیك. برگرفته از : فصلنامه علوم سیاسی، شماره 26   منبع:http://www.hawzah.net /س  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن