محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826582180
آيا مذهب عامل انحطاط است؟
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آیا مذهب عامل انحطاط است؟تحلیلها و شبهات
مذهب خود را یك حقیقت برتر معرفى مىكند. برتر از فكر انسان و علم و حركت زمان. ناچار این برترىها آن را محافظه كار بار مىآورد و ناچار این محافظه كارى و ایستایى آن را با فكر انسان و علم انسان گلاویز مىنماید و با هر گونه نو آورى و تجدد طلبى درگیر مىسازد. در آن جا كه مذهب پیروز شود ناچار فكر و علم مىروند و ناچار پیشرفت متوقف مىشود و ناچار انحطاط به وجود مىآید و مذهب انگیزهى این انحطاط است .و همین است كه جامعههاى مذهبى عقب افتادهتر هستند و همین است كه اروپاى مذهبى عقب افتاده بود. پیشرفت از آن جا شروع شد كه مذهب كنار رفت و علم آزاد گردید .خصوصیت محافظه كارى و ایستایى مذهب، گذشته از این كه عامل انحطاط مىشود، دستاویز طاغوتها و حكومتهاى محافظه كار و ایستا خواهد شد و به تخدیر توده خواهد پرداخت و توده را افیونى بار خواهد آورد تودهاى هر چه پیش آید خوش آید و تودهاى قضا و قدرى و ولنگار و سخن از باده و مى گو، و الفقر فخرى، تودهاى بىمسؤولیت و بىشخصیت و بىهدف كه جز بهشت چیزى نمىخواهند و از دنیا بریدهاند و تودهاى فهم عقیمى و افیونى و منتظر و قانع و بىتوقع كه با بدبختىها و سختىها همدم مىشوند و به درآمد كم راضى و دلخوش. و سبحان اللََّه گویان در زیر باران در خیابان دو فرسخ پیاده مىروند تا به سر كار خود برسند و هنوز نرسیده و پنج تومان به دست نیاورده، دوباره وضویى مىگیرند و لنگان لنگان باز مىگردند و با نان خشكى و ماستى و دانه انگورى زندگى مىگذرانند و قناعت پیشه مىكنند و مىگویند: «عزّ من قنع» و در نتیجه همان قدرتها هستند كه ثروتها را مىبرند و از این قناعت به نان و نوا مىرسند. و این قدرتها هستند كه به خاطر محافظه كارى و بهرهبردارى و استعمار، این روح صبر و قناعت و زهد و قضا و قدر را در سرها مىدمند و آنها را به انتظار منجى نگه مىدارند، در حالى كه خود در انتظار هیچ چیز نیستند و قناعت پیشه نمىكنند و در برابر بدبختى آرام نمىگیرند و از بهترین رفاه و راحتترین زندگىها برخوردار مىشوند و چنان از طمع سرشارند و بیشتر مىخواهند و چنان عزیز هستند كه بیا و ببین! گویا «ذلّ من طمع» در آنها كاربردى ندارد. این فقط براى دیگران است .خصوصیت ایستایى و محافظه كارى مذهب، هم جلوگیر پیشرفت علم است و انگیزهى انحطاط و هم دستاویز طاغوت است و نردبان استعمار، كه با صبر و قناعت و زهد و قضا و قدر و انتظار منجى، آنها را به پشت بام آرزوها مىرساند .كشورهایى همانند ژاپن و آمریكا و ایتالیا و آلمان و انگلستان و فرانسه، با دینهایى در حد خورشید پرستى و بودایى و ودایى و با دینهایى بسته و دستورى به تمدنهایى رسیدهاند و از پیشرفتهایى برخوردار گردیدهاند و این نشان مىدهد كه انحطاط مادى، انگیزهى مذهبى ندارد و به مذهب مربوط نیست نقد و بررسى1. هنگامى كه مذهب را آن قدر گشاد كنیم كه بت پرستى و توتمیسم را در بر بگیرد و هنگامى كه چشم را روى هم بگذاریم و مذاهب دستورى و سنّتى و عاطفى را از مذهب اصیل و ضد سنّت، تشخیص ندهیم، راستى مجبوریم كه مذهب را عامل انحطاط و افیون تودهها قلمداد كنیم چون در طول تاریخ، درگیرى مسیحیت با آزادى و علم، چشمگیر است و نردبان گرى و جلوداریش براى استعمار آشكار و مشخص .مذاهب دستورى و عاطفى، هم توحید دارند و هم رسالت و اخلاق و در این اخلاق، هم سخن از صبر است، هم از زهد و قناعت و انتظار . براى شناسایى هر مذهب باید با این ملاكها و خصوصیات و ویژگىها پیش رفت، نه با اسم و رسم .2. كشورهایى همانند ژاپن و آمریكا و ایتالیا و آلمان و انگلستان و فرانسه، با دینهایى در حد خورشید پرستى و بودایى و ودایى و با دینهایى بسته و دستورى به تمدنهایى رسیدهاند و از پیشرفتهایى برخوردار گردیدهاند و این نشان مىدهد كه انحطاط مادى، انگیزهى مذهبى ندارد و به مذهب مربوط نیست .هنگامى كه یك جامعهى آماده و مترقى، رهبر خویش را از دست مىدهد و از مدیریت بركنار مىماند، و هنگامى كه بر اثر درگیرىها و جنگهاى مداوم و حملهها و هجومهاى خانمان برانداز، یك جامعه از هم مىپاشد و ضعیف مىشود، و هنگامى كه بر اثر جهل و نادانى، هدفى اجتماعى پیش رو قرار نمىگیرد ، و هنگامى كه به خاطر اتراف و تجمل، هدفها در تاریكى قرار مىگیرند و سستىها گسترده مىشوند ،و هنگامى كه مسألهى تولید و مسألهى مصرف، استعمار قدیم و جدید را به وجود مىآورد و استعمار، كشورهاى صاحب منابع را به فقر و جنگ و جهل و به ثروت و جنگ مىبندد ،در این هنگامهها، ناچار انحطاط و عقب افتادگى رو مىآید و گسترده مىشود .نبود رهبرى و ضعف و جهل و تجمّل و استعمار، اینها از عواملى هستند كه ما را عقب نگه داشتهاند، در حالى كه به خاطر جدا ماندن و جدا كردن از مذهب اصیل، جرم این عقب افتادگى را به مذهب بستهاند. و همین، یك شگرد استعمارى و یك برون فكنى روانى است كه قدرتهاى بزرگ به آن دست زدهاند تا خود را تبرئه كنند و سرچشمهها را بپوشانند .انحطاط مادى معلول این عوامل پنج گانه است .
اما انحطاط اجتماعى و انسانى این قرن به خاطر جدایى از زیربناها و زمینهها و انگیزههاى رشد و حركت است كه به آن اشاره كردیم و گفتیم كه این تمدن، انسان را به رفاه رساند اما به شكوفایى استعدادهایش كمك نكرد و جامعهى او را بیش از یك دامپرورى منظم نساخت و ناچار انسان دادش در آمد .و از آن جا كه براى ماندن دلیلى نداشت به مرگ پناه بُرد. و از آن جا كه براى انسان ماندن توضیحى نداشت به هر كارى دست زد و از هر بندى آزاد شد. و از آن جا كه نیروى كنترلى برایش نبود، آن همه صنعت و قدرت به جز جنگ و مرگ نیافرید .3. مذهب، زمینه ساز و راهبر علم و فكر است و خود، عامل پویایى و تحرك فكرى و پیشرفت علم و صنعت و ثروت است و خود، سازندهى نیروهایى كنترل كننده و نگه دارنده در درون انسان است .این مذهب است كه هستى گسترده و استعدادهاى عظیم انسان را پیش چشم مىآورد و این استعدادها را شكوفا مىكند و قانونهاى هستى را در نظر مىگیرد و انسان را رهبرى مىنماید و او را از اسارتها و بتهایش جدا مىكند تا قدرت و علم و صنعت او به مرگ و نیستى دست ندهند . آیا این برترى و رهبرى باعث ركود و انحطاط است؟و اما برتر بودن مذهب از زمان به این معناست كه مذهب از سرچشمهاى جریان مىگیرد كه بر تمام هستى احاطه دارد و تمام قانونهاى آن را یك جا مىشناسد و چون این قانونهاى حاكم بر هستى، ثابت و بیرون از زمان هستند ناچار قانونهایى كه هماهنگ با این قانونها شناخته مىشود برتر از زمان است و با مرور زمان عوض نمىشود .هنگامى كه من بر تمام خاصیتها و ضررهاى شراب و یا گوشت خوك و یا پرتقال آگاهى دارم و تمام آن را مىشناسم و تمام آثار آن را در زمانها و لحظهها و حالتهاى گوناگون مىدانم و با این دید، قانون مىگذارم، مادام كه پرتقال پرتقال است و نگندیده و شراب، شراب است و سركه نشده و گوشت خوك استحاله نشده و عوض نگردیده، مادام كه موضوع قانون عوض نشده، قانون عوض نمىشود و معنا ندارد كه مرور زمان آن را عوض كند. زمان، قانونهایى را مىشكند كه از علم محدود سرچشمه مىگیرد چون ناچار این علم گسترده مىشود و ناچار آن قانونها دگرگون مىگردد .باید در مسأله دقت كرد كه برتر بودن مذهب از علم و فكر و زمان، به ایستایى و محافظه كارى نمىانجامد، بل از آن جا كه با پیشرفت علم و فكر و مرور زمان، چهرهى آن روشنتر و مشخصتر مىشود، مذهب اصیل به فكر كردن و پیشرفت علم كمك مىكند .مذهب انسان را به انسانیت خویش مىتواند برساند و او را از اسارت بتها آزاد مىكند و از حكومت غیر از خدا رها مىسازد. و «اللََّه» را در درون انسان و در جامعهى انسانى و در هستى حاكم مىنماید و در نتیجه هواهاى دل و حرفهاى خلق و جلوههاى باطل و تسلط طاغوتها و بتها و خدایان كنار مىروند و شخصیت انسان نضج مىگیرد آن مذهبى محافظه كار مىشود كه از حدسها و تخمینهاى یك عده تاریخ نگار انباشته شده و با هوسهاى آنها جمع آورى گردیده است .برتر بودن مذهب اصیل، همان رهبرى كردن و زمینه دادن و جهت دادن آن به فكر و علم و تكنیك است .4. مذهب اصیل همان طور كه عامل انحطاط نمىشد، دستاویز استعمار هم نخواهد شد و نردبان طاغوت هم نخواهد گشت. این مذهب انسان را به انسانیت خویش مىتواند برساند و او را از اسارت بتها آزاد مىكند و از حكومت غیر از خدا رها مىسازد. و «اللََّه» را در درون انسان و در جامعهى انسانى و در هستى حاكم مىنماید و در نتیجه هواهاى دل و حرفهاى خلق و جلوههاى باطل و تسلط طاغوتها و بتها و خدایان كنار مىروند و شخصیت انسان نضج مىگیرد .این مذهب بر پایهى عشق به حق و آزادى از غیر حق قرار دارد و بر پایهى عبودیت و عشق به حق و زهد و آزادى از غیر حق استوار است و این عشق و آزادى همان توحید و یكتا پرستى است و این توحید اولین سنگ بنای مذهب اصیل است، پس این مذهب دستاویزى براى طاغوت نخواهد داشت و بزرگترین مسؤولیتها را به دنبال خواهد آورد. این مذهب، شخصیت و مسؤولیت در توده مىآفریند، نه بىشخصیتى و بىتفاوتى .اما طاغوت بىكار نیست. او براى خود دستاویزى مىتراشد و مذهبهایى سنتى و عاطفى مىآفریند. این مذاهب دستورى همان طور كه نوشتم، بى در و پنجره هستند و حدّ و مرزى ندارند و سازشگر و بىتفاوت هستند، درگیرى و جبههبندى ندارند .و این تعجب ندارد كه طاغوتها و قدرتها حتى علم را هم به بند كشیدهاند و تسخیر كردهاند و ماشین را و صنعت و تكنیك را هم براى خویش و در راه خواستههاى خویش مهار زدهاند و به راه انداختهاند .پس نه مذهب، كه حتى علم هم دستاویز مىشود و مسخ مىشود چون این انسان سركش و طاغوت، جز این كارى ندارد و مذهب اصیل هم جز درگیرى با این طاغوت و بر كنار كردنش نقشى ندارد. در این مذهب، مسؤولیت تا حد رفاه نیست، كه تا حد شكوفایى استعدادهاست و در برابر این مسؤولیت، ولنگارى نیست و تقدیر و سرنوشت عامل بىكارى نیست چون به همان اندازه كه دادهاند بازدهى مىخواهند و همان قدر كه قدرت و وسعت دادهاند تكلیف گذاشتهاند و هر كه بامش بیش برفش بیشتر .
و در این درگیرى باید از جان و مال گذشت و به چیزى دل نبست زهد و در این درگیرى باید ایستاد و عقب ننشست صبر و با این همه نباید ناامید بود و حتى در سختىها مأیوس انتظار كه هستى و جبر تاریخ هم با شما همراه است و اجتماع انسانى به دنبال این هدف در راه است .پس همان انتظار و صبر و زهد و كه در آن شكلش آن قدر بىحال بود و نردبان دزد مىشد، در مذهب اصیل آن قدر جان مىگیرد كه مىشود قاتل دزد و درگیر با سارق. تقدیر اسلامى، مسؤولیت مىسازد و توحید اسلام، شخصیت مىدهد و مبارز مىآفریند و زهد اسلام، به معناى رها كردن نیست، كه این زهد تصوف است. زهد اسلامى زهد اخذ است نه زهد ترك. برداشتن و آوردن است نه رها كردن و رفتن. از سلطنت كناره گرفتن نیست كه سلطنت را به چنگ آوردن است و از دنیا جدا شدن نیست كه از دنیا برداشت كردن است .و قناعت اسلام [1]به معناى كم به دست آوردن نیست، كه كم برداشتن و به همراهان رسیدن است. قانع آن نیست كه روزى 5تومان به دست مىآورد چون این فقر است. قانع كسى است كه با تمام استعدادش كار مىكند، وگرنه احتكار كرده و تمام داراییش را براى او خرج مىكند، وگرنه اسراف كرده است .قانع كسى است كه براى همه مىكوشد و به اندازهى خودش برمىدارد. و این است كه قناعت عزّت مىآورد و ثروت مىآورد. كوشش زیاد و برداشت كم، ثروت و مساوات مىآورد. و طمعكار، كسى است كه براى خودش، فقط براى خودش جمع مىكند و طبقات به وجود مىآورد و این است كه ذلیل مىشود و حكومتى كه فقط براى خودش سنگ به سینه زد ناچار ذلیل مىشود چون ناچار طبقات به وجود مىآید و ناچار درگیرى پیش مىآید و در این درگیرى ناچار شكست و ذلت پیش مىآید، كه: «ذلّ من طمع ». قناعت در برابر طمع است نه در برابر غنا و بىنیازى .بخش اعتقادات تبیانمنبع: اندیشه من، نوشته دکتر علی صفایی حایری1. استادى مىگفت كه مدیر كسى است كه تمام افرادش را حركت بدهد و پیش براند. سرایدارش تا آخر سرایدار نماند. و مىگفت كه: مذهب از این مدیریت بركنار است چون افرادش را به قناعت دعوت كرده است، ولى یك آمریكایى به تمام زمین هم قانع نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 371]
صفحات پیشنهادی
آيا مذهب عامل انحطاط است؟
آيا مذهب عامل انحطاط است؟-آیا مذهب عامل انحطاط است؟تحلیلها و شبهاتمذهب خود را یك حقیقت برتر معرفى مىكند. برتر از فكر انسان و علم و حركت زمان. ناچار این برترىها آن ...
آيا مذهب عامل انحطاط است؟-آیا مذهب عامل انحطاط است؟تحلیلها و شبهاتمذهب خود را یك حقیقت برتر معرفى مىكند. برتر از فكر انسان و علم و حركت زمان. ناچار این برترىها آن ...
آیا دین افیون است؟
آیا دین افیون است؟قدرت و ... مطالعه تاریخ بشریت این باور را برای گروهی از اندیشمندان به وجود آورده است كه قدرت منشأ فساد و تباهی است و همه ... آيا مذهب عامل انحطاط است؟
آیا دین افیون است؟قدرت و ... مطالعه تاریخ بشریت این باور را برای گروهی از اندیشمندان به وجود آورده است كه قدرت منشأ فساد و تباهی است و همه ... آيا مذهب عامل انحطاط است؟
جهل به مفاهيم اسلامى و دورى از روح اسلام عامل انحطاط امت قرآن
جهل به مفاهيم اسلامى و دورى از روح اسلام عامل انحطاط امت قرآن گروه سياسي: يگانه عامل و ... اسلامى و دورى از روح اسلام و دركنكردن واقع دين و توحيد، و ايمان به شهادتين است. ... شعاير بزرگ و وسيلهاى جهت تقرّب به خدا است، آيا با همان برنامه مقرّر انجام مىشود؟
جهل به مفاهيم اسلامى و دورى از روح اسلام عامل انحطاط امت قرآن گروه سياسي: يگانه عامل و ... اسلامى و دورى از روح اسلام و دركنكردن واقع دين و توحيد، و ايمان به شهادتين است. ... شعاير بزرگ و وسيلهاى جهت تقرّب به خدا است، آيا با همان برنامه مقرّر انجام مىشود؟
دين و توسعه
آيا همان طور كه ديد گاه نخست بيان مي كند، اسلام عامل عقب ماند گي جوامع مسلمان بود ه يا بنابر ديد گاه دوم، دوري از ]آن موجبات انحطاط اين جوامع را فراهم كرد ه است؟ به عبارت ...
آيا همان طور كه ديد گاه نخست بيان مي كند، اسلام عامل عقب ماند گي جوامع مسلمان بود ه يا بنابر ديد گاه دوم، دوري از ]آن موجبات انحطاط اين جوامع را فراهم كرد ه است؟ به عبارت ...
علل و موجباتی كه سبب ركود و توقف و انحطاط و تأخر مسلمين شد...
علل و موجباتی كه سبب ركود و توقف و انحطاط و تأخر مسلمين شد ، چيست و ديگران چه گفته اند ؟ ... اسلامی ، از موضوعاتی است كه عدهای را ناراحت كرده و اينها را عامل عقب ... بايد بررسی شود آيا همه اين ملل يا بعضی از آنها به واسطه خصايص و مميزات خاص قومی و ...
علل و موجباتی كه سبب ركود و توقف و انحطاط و تأخر مسلمين شد ، چيست و ديگران چه گفته اند ؟ ... اسلامی ، از موضوعاتی است كه عدهای را ناراحت كرده و اينها را عامل عقب ... بايد بررسی شود آيا همه اين ملل يا بعضی از آنها به واسطه خصايص و مميزات خاص قومی و ...
بيست عامل عقبماندگي ايرانيان
اما مسالهاي كه مهمتر از اين سه عامل است وضع فرهنگي مردم است. ... نگرشهاي ذهني اموري هستند كه آگاهانه يا ناآگاهانه در ما راسخ شدهاند و ما در همه كنشها و واكنشها تحتتاؤير اين .... روشن فكران به طور اساسی عامل انحطاط و عقبماندگی ایران را سنتزدگی و دخالت .
اما مسالهاي كه مهمتر از اين سه عامل است وضع فرهنگي مردم است. ... نگرشهاي ذهني اموري هستند كه آگاهانه يا ناآگاهانه در ما راسخ شدهاند و ما در همه كنشها و واكنشها تحتتاؤير اين .... روشن فكران به طور اساسی عامل انحطاط و عقبماندگی ایران را سنتزدگی و دخالت .
انحطاط و افول امپراطورى آمريكا
دلايل متقن و قراين متعدد حاكى از آن است كه آمريكا گرفتار حادثه است . ... رسانههاى عمومى آمريكا امروزه به عامل مهمى در تقويت و تشديد جريان انحطاط جامعه آمريكا مبدل ..... مذهب يا سست مذهب بزرگ شدهاند اكنون احساس ناكامى مىكنند و مىخواهند فرزندان خود را تحت ...
دلايل متقن و قراين متعدد حاكى از آن است كه آمريكا گرفتار حادثه است . ... رسانههاى عمومى آمريكا امروزه به عامل مهمى در تقويت و تشديد جريان انحطاط جامعه آمريكا مبدل ..... مذهب يا سست مذهب بزرگ شدهاند اكنون احساس ناكامى مىكنند و مىخواهند فرزندان خود را تحت ...
دین و علل عقب ماندگى كشورهاى اسلامى و علل پیشرفت غرب در ...
احادیث و روایات: امام حسین (ع):جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، ... است و بر علم و دانش و كار و تلاش نیز توصیه و تأكید دارد هرگز نمىتواند عامل ... و آلودگى به مفاسد دنیاپرستى و سستى و كاهلى، به انحطاط و عقب ماندگى گراییدند.
احادیث و روایات: امام حسین (ع):جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، ... است و بر علم و دانش و كار و تلاش نیز توصیه و تأكید دارد هرگز نمىتواند عامل ... و آلودگى به مفاسد دنیاپرستى و سستى و كاهلى، به انحطاط و عقب ماندگى گراییدند.
آیا اخلاق قابل تغییر است؟
این طرز فکر و اینگونه استدلالات همه مایه تاسف و سبب انحطاط جوامع بشرى است! ... دارند، ولى با این حال مىتوان با پیشگیریهاى مخصوص جلو تاثیر عامل وراثت را گرفت. ... هستند؛ این عین جبر است، و تمام مفاسدى را که مذهب جبر دارد بر آن مترتب مىشود.
این طرز فکر و اینگونه استدلالات همه مایه تاسف و سبب انحطاط جوامع بشرى است! ... دارند، ولى با این حال مىتوان با پیشگیریهاى مخصوص جلو تاثیر عامل وراثت را گرفت. ... هستند؛ این عین جبر است، و تمام مفاسدى را که مذهب جبر دارد بر آن مترتب مىشود.
اسلام دین صلح ورحمت (2)
تعبير به عا لمين يعني (جها نيان) آن چنان گسترده است و مفهومي وسيعي دارد كه تمام انسانها ... كه جهل و فساد اخلاقي و انحطاط فكري و خيانت و ظلم و استبدادو تبعيض هزاران گرفتاري و ... (55) به مؤمنا ن بگوكسا ني را كه اميد به ايا م الله (روزرستا خيز) ندارند مورد .... زيرا هميشه نژادها ، قوميتها ، زبا ن و مناطق جغرافيايي عامل جداي جوامع انساني بوده ...
تعبير به عا لمين يعني (جها نيان) آن چنان گسترده است و مفهومي وسيعي دارد كه تمام انسانها ... كه جهل و فساد اخلاقي و انحطاط فكري و خيانت و ظلم و استبدادو تبعيض هزاران گرفتاري و ... (55) به مؤمنا ن بگوكسا ني را كه اميد به ايا م الله (روزرستا خيز) ندارند مورد .... زيرا هميشه نژادها ، قوميتها ، زبا ن و مناطق جغرافيايي عامل جداي جوامع انساني بوده ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها