تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):پرخورى و سستى اراده و مستى سيرى و غفلت حاصل از قدرت، از عوامل بازدارنده و كند كننده ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804799866




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حُسن ظن و سوءظن


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حُسن ظن و سوءظن
حُسن ظن و سوءظن       حسن ظن ‏   همه ما انسان‌ها، داراي زندگي اجتماعي هستيم و با مردم تعامل و ارتباط داريم. درحقيقت، نيازمندي ماست كه ما را به رفت‌وآمد با مردم و همزيستي با جامعه وامي‌دارد. براي توفيق در اين امر، بايد برخي ويژگي‌هاي اخلاقي مؤثر، مانند«حُسن ظنّ» و خوش‌گماني به افراد جامعه، در ما باشد. در آموزه‌هاي ديني و سخنان بزرگان، اصل بر خوش‌گماني به مردم است، و جز در مواردي بسيار محدود، بايد براساس خوش‌گماني به مردم، با آنها رفتار كنيم. چراكه سوءظنّ سبب بي‌اعتمادي به افراد اجتماع مي‌شود، و درنتيجه به تعامل سودبخش ما با انسان‌ها آسيب مي‌رساند و حيات اجتماعي‌مان را تهديد مي‌كند. ملامهدي نراقي مي‌نويسد: ‏ «شخص هرگز نبايد نسبت به اهل اسلام سوءظنّ داشته باشد، بلكه بايد گفتارها و كردارهاي آنها را تا آنجاكه ممكن است حمل بر صحّت كرد؛ و هرگز و تحت هيچ شرايطي نبايد به بدي حمل نمود، بلكه هر عملي كه از آنها مشاهده مي‌كند و هر سخني كه از آنها مي‌شنود، بايد به بهترين وجه ممكن حمل نمايد، و در اين راه، وهم و خيال خودش را تكذيب نموده و تخطئه نمايد، و خويشتن را براي اين منش وادار نمايد تا به تدريج حُسن ظنّ در قلب او به صورت عادت درآيد. آري، حمل نمودن كار ديگران بر صحّت، اگر باعث و سبب ضرر مالي، يا فساد ديني، يا از ميان رفتن عِرض و آبروي كسي شود، به صورت مطلق اعمال نمي شود؛ چه، در اين‌صورت بايد حزم و احتياط نمود، تا امور دين و دنيايش را در راهي كه نامعلوم است از كف ندهد، همچنين اگر در جامعه‌اي دروغ و بي‌اعتمادي غلبه كرد، به گونه‌اي كه بيشتر افراد نتوان اعتماد نمود، پس در اينجا بايد نگاهي محتاطانه به افراد نگريست، و از حُسن ظنّ‌هاي ساده‌لوحانه پرهيز نمود».(1) ‏$سوءظنّ نشانه ضعف نفس و آلودگي درون ‏ حُسن ظنّ به ديگران، از پاكي درون و صفاي نفس شخص خبر مي‌دهد و سوءظنّ بيجا از ضعف نفس انسان و تيرگي قلب او حكايت مي‌كند. به تعبير ملااحمد نراقي: ‏ «سوءظن و گمان بد و ناروا از نتيجه‌هاي جُبن و ضعف نفس محسوب مي‌شود؛ چه، هر ترسوي ضعيف‌النفس، هر فكر فسادانگيزي را كه از خاطرش خطور مي‌كند، پذيرفته و به دنبالش مي‌رود. مضافاً بر اينكه گمان بد بردن از نشانه خبث نفس مي‌باشد، همچنان‌كه حُسن ظنّ از نشانه‌هاي سلامت نفس و طهارت قلب محسوب مي‌شود. بنابراين، هركس كه نسبت به مردمان سوءظنّ داشته باشد و عيب‌ها و لغزش‌هاي آنان را جست‌وجو كند، داراي قلبي بيمار و چركين است. ‏ باري سوءظنّ علامت خبث باطن و از ابزارهاي اغواي شيطان است؛ چه، اسرار قلب‌ها را كسي جز خداوند نمي‌داند، و كسي اين اجازه را نداد كه درخصوص ديگري، عقيده و نظري بد و ناروا داشته باشد، مگر زماني‌كه ناروايي و بدي شخص مقابل چنان براي او آشكار شود كه اساساً قابل تأويل و توجيه و حمل بر صحّت نباشد. اما چيزي را كه خود نديده و خود نشنيده و تنها از راه نامعلومي بر قلب او القاء شده است، پس آن گماني است كه شيطان آن را بر قلب وي انداخته، و او به هرشكلي كه هسته بايد آن را دفع نموده و تكذيب كند».(2) ‏ پيامدهاي سوءظنّ ‏   «سوءظنّ به ديگران مي‌تواند پيامدهاي زيادي به همراه داشته باشد، ازجمله آنكه هركس كه با ظنّ و گماني بد نسبت به ديگري حكم كند، همين مسئله موجب مي‌شود تا شيطان وادارش كند غيبت آن شخص را نموده، يا در تكريم و تجليل و حرمت گذاري‌اش بي‌اعتنايي نموده و سستي نشان دهد، و در اداي حقش كوتاهي نمايد و يا به ديده حقارت در او نگاه كند، و بدون هيچ ملاك و معياري، خودش را از او بهتر بداند، كه همه اينها ازجمله هلاك‌كننده‌ها مي‌باشد».(3) ‏ حُسن ظنّ به خداوند ‏   سزاوار است كه هيچ اهل ايماني، از لطف و كرامت خداوند مأيوس و نوميد نگردد و چنين گمان نبرد كه خداوند متعال نسبت به او ترحم روا نخواهد داشت. نيز گمان نكند كه بلاها و مصائبي كه در دنيا برايش مي‌رسد شرّ بوده، نشانه عقوبت خداست. بلكه سزاوار چنين است كه خداوند متعال را از پدر و مادر خودش مهربان‌تر دانسته و معتقد باشد كه خداوند او را آفريد تا از جود و فيض الهي خود بهره‌مندش نمايد. از اين‌روي در آخرت حتماً نسبت به او ترحّم روا خواهد داشت، و از عذاب، رهايش خواهد نمود، و اينكه همه مصائب و بلاهايي كه در دنيا بر او وارد مي‌شود، به نفع و صلاحش بوده، و درحقيقت، ذخيره‌اي براي آخرتش مي‌باشد. پس بنده در هرحال بايد به خداوند خويش حُسن ظنّ داشته باشد، و از سوءظنّ نسبت به او در هرحالي پرهيز نمايد.(4) ‏ حُسن ظنّ ‏   ملك‌الموت بر اهل دلي رسيد. اهل دل از او پرسيد: تو كيستي؟ ملك‌الموت پاسخ داد: من از بين برنده لذّاتم و جداكننده جفت‌ها. عارف، وي را گفت: اي جوانمرد! چرا از خود، همه خصلت‌هاي بد نشان مي‌دهي و از آن خصلت‌هاي نيك هيچ نگويي؟ ملك‌الموت پرسيد: آن چيست؟ اهل‌دل پاسخش داد: تو رساننده دوست به دوستي.(5) ‏ گمان نيك ‏   صاحب‌دلي را به خواب ديدند. او را گفتند: خداي عزوجل با تو چه كرد؟ مرد صاحب‌دل گفت: در موقف سؤال بداشت مرا و گفت: يا شيخ! ديدي چه كردي؟ عظيم بهراسيدم، آنگه گفتم: بار خدايا! از تو نه اين خبر دادند! خداي‌تعالي گفت: چگونه؟ گفتم: رسول‌خدا از جبرئيل و جبرئيل از تو اين خبر دادند كه تو فرمودي:«من با بنده آن كنم كه از من چشم دارد و به من گمان بَرَد» خداي‌تعالي مرا گفت: جبرئيل راست گفت، محمد(ص) راست گفت، رو كه تو را آمرزيدم و بر تو رحمت كردم».(6) ‏ بدگماني (سوءظنّ) ‏   پيش يكي از مشايخ گله كردم كه فلان به فساد(7) من گواهي داده است، گفتا: به صلاحش(8) خجل كن. ‏   تو نيكو روش باش تا بدسگال(9) به نقض تو گفتن نيابد مجال ‏ چو آهنگ بَربَط بود مستقيم كي ازدست مطرب خورد گوشمال(10)؟(11) ‏   پی نوشت ها :   ‏1. جامع‌السادات، ج1، ص282 و283. ‏ ‏2. همان، صص375 و376. ‏ ‏3. معراج‌السعاده، ص256. ‏ ‏4. جامع‌السعادات، ج1، ص376. ‏ ‏5. نك: كشف‌الدسرار، ج1، ص300. ‏ ‏6. ناصر عابديني، در كوچه باغ‌هاي حكايات(حكاياتي برگرفته از متون كهن)، ص87. ‏ ‏7. فساد: تباهي. ‏ ‏8. صلاحش: نيكويي‌اش. ‏ ‏9. بدسگال: بدانديش. ‏ ‏10. وقتي كه صداي بربط(نوعي ساز) صحيح و درست باشد كي نوازنده آن را گوشمال مي‌دهد. (كنايه از پيچانيدن گوش‌ساز جهت تنظيم آن). ‏ ‏11. مصلح‌الدين سعدي شيرازي، گلستان سعدي، ص84. (باب دوم، در اخلاق درويشان). ‏     منبع:نشريه گلبرگ- ش117 ‏.  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5552]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن