تبلیغات
تبلیغات متنی
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852154784
نسبت خلق و حق از منظر عقل و نقل/ بررسی دیدگاه مشائی و صدرایی
واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
نسبت خلق و حق از منظر عقل و نقل/ بررسی دیدگاه مشائی و صدرایی
شناسهٔ خبر: 2518791 سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۰
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها
در اينکه نسبت خلق و حق چگونه است، بين صاحبنظران اختلاف عميقی وجود دارد، در فلسفههای کثرتگرا نظير فلسفههای مشائی، خلق و حق، موجوداتی کاملا متباين هستند که هيچ جامع مشترک ذاتی بين آنها نيست. به گزارش خبرگزاری مهر، یکصد و سیزدهمین جلسه گروه علمی فلسفه با موضوع نسبت خلق و حق از منظر عقل و نقل با ارائه بحث حجت الاسلام والمسلمین عشاقی و با حضور اعضای گروه در اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.اکنون گزارشی از این سخنرانی ارائه می شود:در اينکه نسبت خلق و حق چگونه است، بين صاحب نظران اختلاف عميقي وجود دارد، در فلسفههاي کثرتگرا نظير فلسفههاي مشائي، خلق و حق، موجوداتي کاملا متباين هستند که هيچ جامع مشترک ذاتي بين آنها نيست؛ يعني مخلوقات، گرچه توسط حق با واسطه يا بي واسطه به وجود آمدهاند؛ اما آنها موجوداتي هستند که هم بهحسب تقرر ماهوي و چيستي ذاتشان کاملا مغاير با ذات حق هستند و هم به حسب تقرر وجودي و هستيشان، وجودي مباين با وجود حق دارند، بله حق و خلق در عنوان عام «وجود» که يک عنوان اعتباري و عرضي خارج از حقيقت حق و خلق است با يکديگر شريک و مشابهاند. پس براساس اين ديدگاه، نسبت خلق و حق، نسبت مباينت است، مباينتي که حق و خلق را از دو جنبه با يکديگر متباين و بيگانه ميکند؛ زيرا بر اساس اين ديدگاه، موجوداتي مخلوق خداوند هستند که هم در شيئيت ماهوي و هم در شيئيت وجودي، مباين و بيگانه با ذات حق، و وجود او هستند.
در فلسفه متعالي صدرائي، در دو مرحله از بيگانگي خلق با حق کاسته شد، در يک مرحله بر مبناي تشکيک خاصي تفاضلي در حقيقت «وجود»، کثرت و وحدت، هر دو به گونه واقعي در «وجود» پذيرفته شد، بدين شکل که موجودات،(که بر مبناي أصالت وجود، همان هستيها هستند)، همه، هم داراي يک حقيقتاند و هم داراي يک واقعيت و موجوديت؛ أما در عين حال آنها با مراتب متفاضل که در قوت و ضعف و در کمال و نقص متفاوتند با يکديگر تغاير دارند. بنابراين «وجود»، حقيقتي است يکگونه و واقعيتي است يگانه، اما داراي مراتب متفاضل.
براساس اين ديدگاه، نسبت خلق و حق، نسبت اتحاد است، اتحادي که از دو جنبه، خلق و حق را يکي ميکند، و از يک جنبه بيگانه؛ زيرا بر أساس اين ديدگاه مخلوقات خداوند که همان هستيها هستند (نه ماهيات منتزع از آنها)، در چیستی ذاتشان با ذات او متناسخ، و نيز در اصل هستیشان، با وجود او يکي هستند، نه مباين و بيگانه؛ اما در مرتبة وجوديشان از مرتبة وجود حق متمايز و با آن مغاير و بيگانهاند.
و در مرحله دوم در فلسفه متعالي صدرائی باز هم از بيگانگي خلق با حق کاسته شد، و بهجاي آن به سنخيت و يگانگي خلق و حق افزوده شد؛ صدرالمتألهين براساس قاعده «بسيط الحقيقة کل الأشياء الوجودية» گونة ديگري از تشکيک در وجود را که کثرت در آن رقيقتر از تشکيک خاصي متفاضل بود، پيريزي کرد که ميتوان از آن با عنوان تشکيک غيرتفاضلي ياد کرد.
براساس اين ديدگاه، نسبت خلق و حق، نسبت اتحاد است، اتحادي که از سه جنبه، خلق و حق را يکي ميکند، و از يک جنبه، بيگانه؛ زيرا آنچه به عنوان حقائق خلقي شناخته ميشوند (که همان هستيها هستند، نه ماهيات منتزع)، همه در چیستی ذاتشان، و در أصل هستیشان، و در مرتبه وجودشان، با ذات خداوند، و با وجود او، و با مرتبه وجودي او متحدند، نه مباين و بيگانه؛ أما با اين حال، چنين موجوداتي با کثرتي رقيق، نسبت به وجود حق، تمايز دارند؛ زيرا وجود حق در عين بساطت و يگانگي، واجد همة کثرات وجودي است، و کثرت ملازم با تمايز و بيگانگي است؛ و بنابراين حقائق خلقي بهگونهاي رقيق با او بيگانهاند.
ديدگاه ديگر در اين زمينه مربوط به عرفا است، آنها هيچ گونه کثرتي را در خود حقيقت «وجود» که همان ذات حق است، نميپذيرند، بلکه هستي را از آلودگي هر گونه کثرتي منزه و مبرا ميدانند، أما در عين حال براي اين حقيقتِ تکثرناپذير، ظهورات متعددي را قائلند؛ يعني ميگويند حقيقت «وجود» (که همان ذات حق است)، بدون اينکه در شيئيتش هيچ گونه تکثري رخ دهد، ميتواند در قالب تعينهاي گوناگون ظاهر گردد، و از اين ظهور و تجلي او است که مخلوقات عالم، ظاهر ميگردند؛ بر اين أساس مخلوقات هيچ واقعيتي و شيئيتي جز شيئيت ذات حق ندارند، در عين اين که هر يک از آنها، ذات حق را در جلوة خاصي و با چهره معيني نشان ميدهد.
براساس اين ديدگاه، نسبت خلق و حق، نسبت وحدت محض است، يا بهتر است گفته شود که از جهت شيئيت، أصلا نسبتي بين خلق و حق نيست؛ چون از جهت شيئيت، نسبت، بين دو شئ شکل ميگيرد، و در اين ديدگاه هر گونه تعدد شيئيت منتفي است؛ و بيگانگي أشياء با حق، فقط از اين جنبه است که أشياء نمود و ظهور حقيقت حقاند، و ذات حق، خود آن حقيقت است.
بررسي نسبت مباينت حق و خلق از نظر عقلديدگاه اول، يعني مباينت، خلاف برهان عقلي است؛ زيرا بهخاطر امتناع ارتفاع نقيضين از هر موضوع مفروض، هر آنچه مصداق ذات حق نباشد، بايد مصداق نقيض «ذات حق» باشد؛ أما نقيض «ذات حق»، ممتنع الوجود بالذات است؛ زيرا ذات حق، واجب الوجود بالذات است و نقيض آن، يعني سلب و رفع «واجب الوجود بالذات»، ممتنع الوقوع بالذات است؛ چون اگر رفع واجب بالذات، ممکن الوقوع باشد، خودش وجوب وجود نخواهد داشت؛ پس هر آنچه مباين با ذات حق باشد، مصداق نقيض «ذات حق» است و بنابراين ممتنع الوجود بالذات است، و روشن است که ممتنع الوجود بالذات ممکن نيست که مخلوق ذات حق باشد؛ پس ديدگاه أول که حقائق خلقي را مباين با ذات حق ميداند، باطل و ناپذيرفتني است.
ديدگاه دوم يعني نسبت اتحادي حق و خلق به هر دوشکلش نيز، خلاف برهان عقلي است؛ زيرا علاوه بر اين که اين ديدگاه هم مشمول برهان قبل که در رد مباينت بود ميشود؛ پذيرش اين ديدگاه بر أساس بياني که در اثبات ديدگاه سوم خواهد آمد، به ارتفاع نقيضين منجر ميگردد.
تمهيدي براي ديدگاه انتخابيبه نظر ميرسد که ديدگاه عرفا از نظر عقل و نقل شايسته تصديق، بلکه عين تحقيق است؛ از اين رو در إدامه ابتدا به بيان عقلي إمکان وقوع آن ميپردازيم، و سپس با برهان، وقوع خود آن را إثبات خواهيم کرد، و در پايان يک مؤيد نقلي آن را نيز ذکر خواهيم کرد.
امکان ظهور حقيقت واحد در جلوههاي متعدد يک حقيقت واحد، در عين يگانگي حقيقتش و وجودش و محفوظ بودن شخصيتش (در صورتي که شخص باشد) ممکن است بهحسب واقع، در جلوههاي متعدد ظاهر گردد، اين إمکان را ميتوان با مثالهاي محقق إثبات و تبيين کرد؛ زيرا بهترين دليل بر إمکان يک چيز، وقوع و تحقق آن است؛ البته مثالهائي که خواهد آمد، برخي برهانياند و برخي جدلي و بر مبناي مسلمات پذيرفته شده در آراء و فلسفههاي رايج؛ ما به اين گونه، مثالها تمسک ميکنيم تا بواسطة آنها در ابتداء رفع استبعاد کرده باشيم، و صولت إنکار اين دعوا را بشکنيم.
مثال اولمثال أول، مثال حد و محدود است، أنواع يک جنس، هر يک، در مقام تقرر ماهويش داراي ذاتياتي است، مشتمل بر آن جنس و فصلي که آن نوع را از ديگر انواع ممتاز ميسازد، بر أساس بحثهاي حدّ و محدود، حقيقت هر نوعي با ذاتيات تفصيلي و متمايز، «حد» آن نوع است، و همان حقيقت با همان ذاتيات ولي به صورت اجمالي و غير متمايز، «محدود» است؛ بنابراين «حدّ» و «محدود»، هر دو يک حقيقت واحد هستند، با ذاتياتي يکسان؛ اما در دو چهرة مختلف، يعني اين حقيقت يک چهره و جلوة اجمالي دارد، که همان «محدود» است، و يک چهره و جلوه تفصيلي دارد، که همان «حد» است؛ پس «حد»، همان حقيقت نوع است، که بدون اين که در شيئيت ماهوي نوع کاستي يا افزوني بوجود آورد، چنان آن را در قالب تعين خاصي نشان ميدهد که آثار واقعي خاصي بر آن مترتب ميگردد، که در خود «محدود» نيست، مثلا «حد»، معرِف و مفسِر است، ولي «محدود» چنين نيست؛ پس يک حقيقت بدون اين که در خودش و ذاتياتش تغييري به کاستي يا افزوني رخ دهد، و نيز بدون اين که در شيئيتش تکثري شکل بگيرد، ممکن است در چهره و جلوة خاصي ظاهر گردد.
مثال دوم بر أساس ديدگاه عموم فلاسفه صفات ذاتي خداوند، همه عين ذات حق هستند و وضع ذات حق بدون نياز به انضمام هر ضميمهاي کافي است در حمل هر يک از آنها بر ذات حق؛ بنابراين شيئيت هر يک از اين صفات همان شيئيت و واقعيت ذات حق است، اين از يک سو؛ أما از سوي ديگر هر يک از اين صفات، بهحسب واقع، بهگونهاي با ذات حق، و نيز با ساير صفات متفاوت و متغايرند؛ مثلا همة اين صفات در موجوديتشان فرع ذات حقاند؛ بدين معني که اين صفات هستند که به عين موجوديت حق موجودند، نه بر عکس، که اين خود نوعي تفاوت واقعي است بين ذات حق و صفات ذاتي او، در عين اين هر يک از آنها هيچ شيئيتي جز شيئيت ذات حق ندارد، بلکه همه موجودند به يک وجود واحد؛ همچنين با اين که شيئيت قدرت با شيئيت علم هيچ تفاوتي ندارد، بلکه هر دو به عين شيئيت ذات حق، شئ هستند؛ اما با اين حال، بين اين دو صفت ذاتي، در متن واقع تفاوتهائي محقق است، مثل اين که علم حق به خود ذات حق نيز تعلق ميگيرد؛ يعني خداوند به خودش نيز عالم است؛ اما قدرت او به خود ذات حق تعلق نميگيرد؛ پس ذات حق بدون اين که در شيئيتش تکثري شکل بگيرد، در چهره و جلوة متفاوت صفات ذاتياش ظاهر ميگردد.
برهاني بر ظهور ذات حق در جلوههاي متعدد، بلکه بينهايتبر اساس ظاهر آيه «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى»(أنفال/۱۷) خداوند در جنگ أحد، قاتل مشرکين و پرتاب کننده تير به سوي آنها بوده است، نه مسلمانان، و نه حتي شخص پيامبر، أما آيا حمل دو محمول «قاتل» و «رامي» بر خداوند مجاز است يا حقيقت؟ برهان ما را الزام ميکند که اين حمل را همانگونه که ظاهر آيه دلالت دارد حقيقي بدانيم؛ زيرا بهخاطر امتناع ارتفاع نقيضين، بايد ذات حق، مصداق بالذات، و مطابَق حقيقي، يک طرف از هر دو نقيض باشد؛ بنابراين ذات حق، يا مصداق بالذات و مطابَق حقيقي «رامي» است مثلا، يا عدم «رامي»؛ أما ذات حق، ممکن نيست که مصداق بالذات و مطابَق حقيقي طرف عدمي از هر نقيضين باشد؛ زيرا ذات حق، وجود محض و هستي ناب است، و وجود محض و هستي ناب، ممکن نيست که مصداق بالذات، و مطابَق حقيقي هر گونه عدم باشد؛ و گرنه وجود محض نخواهد بود؛ بنابراين ذات حق، مصداق بالذات، و مطابَق حقيقي طرف وجودي از هر نقيضين است؛ بر اين اساس اگر «رامي»، طرف وجودي آن نقيضينها باشد؛ پس بايد ذات حق، «رامي» باشد؛ يعني «رامي» بهعنوان يک محمول وجودي بايد بر ذات حق حمل شود.
در اينجا اين پرسش مطرح ميگردد که آيا براي اين که ذات حق مثلا «رامي» باشد، به تغيري در آن نياز هست، به اين که چيزي به آن افزوده شود يا چيزي از آن کاسته گردد؛ يا اين که خود موضوع، يعني ذات حق به تنهائي، و بدون هيچ گونه تغيري در شيئيت آ»ن، کافي است که مثلا «رامي» بر آن حمل شود؟
پاسخ اين است که براي اين که ذات حق، مثلا «رامي» باشد، به هيچ تغيري در خود اين حقيقت نياز نيست، چه به افزودن چيزي به آن باشد، و چه به کاستن چيزي از آن، بلکه ذات حق بهخودي خودش، و بدون انضمام هر حيثيت تقييدي وجودي و عدمي که موجب تغيري در شيئيت اين حقيقت بشود، «رامي» است؛ زيرا اگر براي اين که ذات حق مثلا «رامي» باشد، نيازمند به تغيري به افزودن يا به کاستن در اين حقيقت باشد، لازمهاش اين است که خود ذات حق بدون آن تغير، مصداق حقيقي «رامي» نباشد و اين در حالي است که طبق فرض، اين حقيقت، مصداق بالذات طرف عدمي هم نبود که اين مستلزم ارتفاع نقيضين از موضوع واحد است که أمري محال و باطل است. بنابراين ذات حق بدون هيچ تغيري در آن، و بي هيچ انضمامي به آن، «رامي» است؛ معني اين سخن اين است که ذات حق براي اين که مثلا «رامي» باشد، نه لازم است که شيئيت «رامي» بهعنوان يک محمول بالضميمه به آن ضميمه گردد و نه لازم است که ذات حق از اطلاق ذاتياش بيرون، و به وجودي مقيد با مرتبهاي نازل تنزل کند، بلکه ذات حق دستنخورده، و با همان إطلاق ذاتياش و بدون انضمام هر شئ ضميمهاي، «رامي» است.
از اينجا روشن ميگردد که در گزاره فوق الذکر مثلا يعني گزارة «ذات حق، رامي است»، محمول يعني «رامي» بهحسب شيئيتش هيچ مصداق حقيقي و مطابَق بالذاتي جز ذات حق نداشته باشد؛ زيرا موضوع يک گزارة ايجابي، مصداقِ محمول است؛ ولي در اين گزاره براي اين که موضوع، مصداقِ محمول باشد، هيچ شئ ديگري به شيئيت موضوع افزوده نشد؛ پس «رامي» بهحسب شيئيتش هيچ مصداق حقيقي و مطابَق بالذاتي جز ذات حق ندارد؛ و بنابراين از جهت شيئيت، نسبت خلق و حق، وحدت محض است؛ يعني حقائق خلقي که همه بههمين شکل بر ذات حق حمل ميشوند، هيچ شيئيتي جز شيئيت ذات حق ندارند، بله براي شکلگيري هر يک از حقائق خلقي، آنچه لازم است بر ذات حق افزوده شود، يک جنبة ظهوري است، که امري است اعتباري الوجود، و موجب افزوده شدن شيئي به شيئيت ذات حق نميشود.
با برهان فوق روشن ميگردد که مسأله در مورد قاتل مشرکين بودن ذات حق نيز همين گونه است، و نيز برهان فوق در مورد «مستقرض» بودن خداوند که ظاهر آيه «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَنا» (حديد/۱۱) است، و «زارع» بودن خداوند که ظاهر آيه «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُون» (واقعه/۵۶) است، جاري است، و بهطور کلي از هر دو نقيض، موضوع حقيقي طرف إثباتي، همان ذات خداوند است؛ پس بر خلاف پندار ما که قاتل و رامي و مستقرض و زارع و ساير محمولات اثباتي را بيگانه با ذات خداوند ميپنداريم بايد گفت قاتل و رامي و مستقرض و زارع ... حقيقي چيزي جز ذات حق نيست، بدون اين که ذات حق براي موضوع بودنش نسبت به اين امور، بهگونهاي گرفتار تغيري به کاستي يا افزوني يا تقيد و محدوديت و حلول شود.بنابراين روشن شد که ذات حق بدون هيچ تغيري در شيئيتش، به افزوني يا کاستي، يا تحدد، مصداق بالذات و مطابَق حقيقي طرف وجودي هر نقيضيني است؛ و چون هر يک از اين محمولات وجودي با ساير محمولات وجودي بهحسب واقع، متفاوت است و از اين رو هر کدام آثار متفاوت و متمايزي از آثار سايرين دارد، مثلا آثار «رامي» از آثار «زارع» متمايز است؛ پس روشن ميگردد که ذات حق بدون اين که هيچ گونه تغيري در شيئيت خودش رخ دهد، در چهره محمولات وجودي متفاوت، با آثار گوناگون، ظاهر ميگردد و چون اين نقيضينها بيشمارند؛ پس ذات حق، بدون اين که هيچ گونه تغيري در شيئيتش رخ دهد، در چهرة امور وجودي بينهايت ظاهر ميگردد؛ و اين همان مطلوب است در اينجا.
تأييدي از متون رواييجابر بن يزيد از إمام سجاد ضمن روايت مفصلي نقل ميکند، که آن حضرت از گروهي، در بارة هويت خودش و فرزندش إمام باقر که کنار پدرش حاضر بود، پرسش ميکنند : «... فَنَظَرَ الْإِمَامُ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِر وَ قَالَ لَهُمْ مَنْ هَذَا؟ و قَالُوا ابْنُکَ فَقَالَ لَهُمْ مَنْ أَنَا؟ قَالَ أَبُوهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ»، سپس آن حضرت با گفتن سخناني خود را بهصورت فرزندش و فرزندش را بهصورت خودش ظاهر ميکند «فَتَکَلَّمَ بِکَلَامٍ لَمْ نَفْهَمْ فَإِذَا مُحَمَّدٌ بِصُورَةِ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَ إِذَا عَلِيٌّ بِصُورَةِ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»؛ و وقتي آن دو إمام همام تعجب آن گروه را ميبينند، استبعاد آنها را اين گونه رفع ميفرمايند: «فَقَالَ الْإِمَامُ ع- لَا تَعْجَبُوا مِنْ قُدْرَةِ اللَّهِ، أَنَا مُحَمَّدٌ وَ مُحَمَّدٌ أَنَا، وَ قَالَ مُحَمَّدٌ يَا قَوْمُ لَا تَعْجَبُوا مِنْ أَمْرِ اللَّهِ أَنَا عَلِيٌّ، وَ عَلِيٌّ أَنَا، وَ کُلُّنَا وَاحِدٌ، مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ، وَ رُوحُنَا مِنْ أَمْرِ اللَّهِ، أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ، وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ، وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ، وَ کُلُّنَا مُحَمَّدٌ» ، من همان فرزندم محمد، و محمد همان منم، ... ما همه يکي هستيم و از نور يگانهايم، أول ما همان محمد(ص) است، وسط ما همان محمد (ص) است، آخر ما همان محمد(ص) است، بلکه همة ما همان محمد(ص) هستيم؛ پس اين روايت هم گوياي اين است که همة أئمه جلوههائي از تجليات ذات يگانة پيامبر اکرم(ص) هستند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]
صفحات پیشنهادی
بررسی نسبت هنر و اخلاق از نگاه مقام معظم رهبری
یادداشت بررسی نسبت هنر و اخلاق از نگاه مقام معظم رهبری شناسهٔ خبر 2512009 پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹ ۲۸ دین و اندیشه > اندیشمندان هنر و ارزش دو واژه مشترک این بحث است ترکیب متفاوت این دو واژه همانند دیگر واژهها ممکن است معانی متفاوتی را نسبت به یکدیگر افاده کنند اما ترکیب«بررسی آیات نقل قول قرآن کریم با رویکرد تربیتی»
معرفی کتاب بررسی آیات نقل قول قرآن کریم با رویکرد تربیتی شناسهٔ خبر 2511324 جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹ ۱۱ دین و اندیشه > سایر کتاب بررسی آیات نقل قول قرآن کریم با رویکرد تربیتی نوشته و پژوهش دکتر احمد علی افتخاری از سوی انتشارات کتابخانه و مدرسه چهل ستون مسجد جامع تهران رواهمسرداری از منظر دین با رویکردی روانشناختی بررسی شد
معرفی کتاب همسرداری از منظر دین با رویکردی روانشناختی بررسی شد شناسهٔ خبر 2514661 پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹ ۵۱ دین و اندیشه > سایر کتاب سبک زندگی همسرداری از منظر دین با رویکردی روان شناختی اثر حجتالاسلام علی احمد پناهی به همت انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینیبررسی فقهی خط مشی بازتوزیع و نسبت آن با عدالت
بررسی فقهی خط مشی بازتوزیع و نسبت آن با عدالتبر اساس سیاست بازتوزیع بخشی از اموالی که ثروتمندان جامعه از طریق کسب و کار به دست می آورند از آنان گرفته شده و میان نیازمندان توزیع می گردد بر اساس دیدگاه اسلامی این مقدار از اموال حق نیازمندان و فقراست که در اموال اغنیا قرار دادهنشست علمی نقد و بررسی مستند «انقلاب ۵۷» برگزار میشود
نشست علمی نقد و بررسی مستند انقلاب ۵۷ برگزار میشود شناسهٔ خبر 2517714 شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳ ۰۴ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها نشست علمی نقد و بررسی مستند انقلاب ۵۷ به همت انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات در برگزار می شود به گزارش خبرگزاری مهر نشست علمی نقد و بررسافزایش 8.6 درصدی تردد جادهای نسبت به روز قبل/ سهم وسايل نقليه سنگين 18 درصد
وضعیت راههای كشور بیست و دوم اسفند ماه 93 افزایش 8 6 درصدی تردد جادهای نسبت به روز قبل سهم وسايل نقليه سنگين 18 درصد طی 24 ساعت گذشته كل تردد ثبت شده در محورهای برون شهری كشور نسبت به روز قبل از آن 8 6 درصد افزایش نشان میدهد به گزارش خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران ازجامعهای مستقل است که در سایه ادراک صحیح و تعقل زندگی کند
آیت الله جوادی آملی جامعهای مستقل است که در سایه ادراک صحیح و تعقل زندگی کند شناسهٔ خبر 2519168 دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱ ۰۹ دین و اندیشه > اندیشمندان آیت الله جوادی آملی در دیدار با دبیر کل نهاد کتابخانه های عمومی کشور گفت سلام جامعه ای را مستقل می داند که آن جامعه بتواندبررسی وضعیت ازدواج و طلاق در شورای عالی انقلاب فرهنگی
بررسی وضعیت ازدواج و طلاق در شورای عالی انقلاب فرهنگی شناسهٔ خبر 2511122 سهشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۱ ۵۳ سیاست > دولت جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی به ریاست رییس جمهور تشکیل شد و اعضا به بررسی ادامه دستور جلسه قبل درباره راهکارهای افزایش ازدواج جوانان و پیشگیری از رشد نرخ طلاقبررسی تطبیقی آیات تقیه در تفاسیر فریقین
بررسی تطبیقی آیات تقیه در تفاسیر فریقینتقیه از روش های عقلایی و مورد تأیید شریعت اسلامی است که از جمله دلایل مشروعیت آن آیات 28 سوره آل عمران و 106 سوره نحل است بخش دوم و پایانی دو دیدگاه مفسران اهل سنت باتوجه به اینکه یکی از سبب های تقیه اکراه است چنین می توان گفت که میان ایزاهدی: بررسی پرونده سرپرست دانشگاه تهران در دستور کار امشب شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار دارد
زاهدی بررسی پرونده سرپرست دانشگاه تهران در دستور کار امشب شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار داردرئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت بررسی پرونده صلاحیت سرپرست دانشگاه تهران در دستور کار امشب شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار دارد و باید ببینیم فرصت بررسی داریم یا خیر بههمایش «تبیین الگوی فرماندهی مطلوب از منظر رهبر انقلاب» آغاز شد
صبح امروز همایش تبیین الگوی فرماندهی مطلوب از منظر رهبر انقلاب آغاز شد شناسهٔ خبر 2513609 یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹ ۱۵ سیاست > احزاب و تشکلها فرمانده نیروی زمینی ارتش گفت این همایش تلاش دارد با پژوهشهای مستند و با بهرهگیری از کلام فرماندهی معظم کل قوا الگوهای فرماندهی مبرند خارجی و تولید داخلی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب
برند خارجی و تولید داخلی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب تهران - ایرنا - تب مدگرایی هدف تبلیغات شرکت های بزرگ خارجی برای کسب سود بیشتر و زوال تولیدات ملی در کشورهای مختلف بویژه در حال توسعه است تا با فروش روزافزون توان قدرت گیری اقتصاد کشورها و حیات صنعت ملی از بین برود حضرت آیت اللدرجلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی شد؛ راهکارهای افزایش نرخ ازدواج جوانان و پیشگیری از طلاق
درجلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی شد راهکارهای افزایش نرخ ازدواج جوانان و پیشگیری از طلاق جامعه > خانواده - جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی به ریاست رییس جمهوری تشکیل شد و اعضا به بررسی ادامه دستور جلسه قبل درباره راهکارهای افزایش ازدواج جوانان و پیشگیری از رشد نربررسی رابطه سیر و سلوک عرفانی امام خمینی (رحمه الله علیه) و حاکمیت دینی
بررسی رابطه سیر و سلوک عرفانی امام خمینی رحمه الله علیه و حاکمیت دینیاین مقاله بر آن است تا با توصیف ویژگیهای مشی حکومتی عارفی واصل نشان دهد میتوان عادلانه حکومت کرد و بر معادلات جهان اثر گذاشت و در عینحال جز خدا را ندید و همه چیز را از او دانست بخش دوم و پایانی ما همه موایمان منهای عقلانیت و عقلانیت منهای ایمان منشأ خشونت است
خسروپناه در گفتگو با مهر ایمان منهای عقلانیت و عقلانیت منهای ایمان منشأ خشونت است شناسهٔ خبر 2504451 یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۷ ۴۵ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه گفت امامان شیعه بر عقل تأکید دارند عقل ستیزی با ماهیت تشیع نمی سازد عقلانیتتأملی در فلسفه سریان سنت آزمایش از دیدگاه قرآن
تأملی در فلسفه سریان سنت آزمایش از دیدگاه قرآنسنت ارسال رسل سختگیری برای پذیرش حق آزمایش محدودیت نعمت تفاوتها امداد زیادی نعمت زیادی ضلالت تزیین اعمال إملا و استدراج إمهال و استیصال برخی از مهمترین سنتهایی هستند که در نظام آفرینش جریان دارند چکیده سنتهای ارونمایی از کتاب سیاست خارجی غرب آسیا؛ بررسی روابط معاصر عراق و عربستان نادری: نفوذ منطقهای ایران بعد از انقلا
رونمایی از کتاب سیاست خارجی غرب آسیا بررسی روابط معاصر عراق و عربستاننادری نفوذ منطقهای ایران بعد از انقلاب یمن افزایش یافتعضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت که بعد از انقلاب یمن نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران افزایش یافت به گزارش خبرنگار گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس -
دین و اندیشه
پربازدیدترینها