تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك حديث بفهمى بهتر است از آن كه هزار حديث [نفهميده] نقل كنى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814154885




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تحلیل انتقادی مقایسه عصمت امام و خطاناپذیری پاپ


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
تحلیل انتقادی مقایسه عصمت امام و خطاناپذیری پاپ
اعتقاد به جانشین معصوم در مذهب شیعه و خطاناپذیری پاپ در مذهب کاتولیک از اصول بنیادین اعتقادی هر دو مذهب است؛ به‌ گونه‌ای که منکران آن خارج از مذهب قلمداد می‌گردند.

خبرگزاری فارس: تحلیل انتقادی مقایسه عصمت امام و خطاناپذیری پاپ



بخش اول چکیده اعتقاد به جانشین معصوم در مذهب شیعه و خطاناپذیری پاپ در مذهب کاتولیک از اصول بنیادین اعتقادی هر دو مذهب است؛ به‌گونه‌ای که منکران آن خارج از مذهب قلمداد می‌گردند. برخلاف این اشتراک، این موضوع در دو مذهب ازنظر ماهیت موضوع، جایگاه، وظایف، شرایط امام، نقش امام/ پاپ، ادله اثباتی آن در کتاب‌الله، سنت و عقل، اعتبار ادله و هم‌چنین طریقه نصب آنها با یکدیگر متفاوت است. مقاله حاضر درصدد آن است که با تبیین ساختار موضوع و موارد الحاقی به آن، به بررسی و نقد و سپس مقایسه آن دو بپردازد تا زمینه گفتگوی بیشتری برای مباحث و تحقیقات بعدی فراهم آید. طرح مسئله امروزه شصت‌درصد جمعیت مسیحی جهان را کاتولیک‌ها تشکیل می‌دهند. این جمعیت را حدود 4500 اسقف‌‌‌ که در راس آنان پاپ وظیفه هدایت جامعه مسیحی و اسقف‌‌ها را برعهده دارد، هدایت و کنترل می‌کنند. در آیین کاتولیک برای پاپ (رهبر جهانی کلیسای کاتولیک) عنوان رئیس مقر مقدس (واتیکان) و رئیس خلیفه‌گری دولت (شهر واتیکان) قائل هستند. (عبدخدایی، 1385: 70) در مقابل، در جهان اسلام، مذهب شیعه دوازده‌امامی بخش‌ کوچکی از جمعیت مسلمانان را تشکیل می‌دهد و وظیفه امام در آن حفاظت از دین و هدایت جامعه مؤمنین است. بنابراین هدایت و رهبری جامعه، نقطه مشترک امام و پاپ محسوب می‌گردد. علاوه ‌بر این، اعتقاد به عصمت و خطاناپذیری آنها نیز در هر دو دیده می‌شود. آیا اعتقادات کاتولیک‌ها در مورد ضرورت وجود پاپ و نصب آن، قلمرو خطاناپذیری، زمان آن، اعطایی یا اکتسابی بودن و ادله اثبات خطاناپذیری با آرای متکلمان شیعی همسو است؟ علاوه بر این، راه شناخت وی چگونه است؟ مقاله حاضر در دو بخش به بررسی دیدگاه متکلمان شیعی و کاتولیک پرداخته، سپس دیدگاه‌های آن دو را مقایسه می‌‌‌‌کند. الف) امامت در شیعه «امام» در لغت به‌معنای پیشوا و مقتدا و جمع آن‌ ائمه است؛ اعم از اینکه پیشوای حق باشد یا باطل: «وَجَعَلْنَاهُمْ أ‌َئِمَّةً یهْدُونَ ‌ِبأ‌َمْر‌ِنَا» (انبیاء / 73)و «وَجَعَلْنَاهُمْ أ‌َئِمَّةً یدْعُونَ إ‌ِلَى النَّار‌ِ» (قصص / 41) (قریشی، 1371: 1 / 122؛ راغب اصفهانی، 1412: 1 / 85) «شیعه» در لغت به‌معنای هماهنگی در عقیده یا عمل و همچنین پیروی از دیگری به‌کار رفته است: القوم الذین یَجْتَمِعون على الأَمر، و کلُّ قوم اجتَمَعوا على أ‌َمْر، فهم شِیعةٌ وکل قوم أمرهم واحد یتبع بعضهم رأی بعض فهم شیع. (ابن‌منظور، 1414: 8 / 188) در حوزه کلام شیعه، بر کسانی که به امامت و خلافت بلافصل علی(علیه السلام) معتقدند و اثبات امامت را از طریق نصّ جلی یا خفی می‌دانند، اطلاق می‌گردد. (شهرستانی، 1364: 1 / 169) فرقه‌های عمده شیعه عبارت است از: امامیه، کیسانیه، زیدیه و اسماعیلیه. متکلمان امامیه تعاریف متفاوتی برای امام ذکر کرده‌‌‌‌اند که به برخی تعاریف از زمان شیخ مفید به بعد اشاره می‌گردد: 1. «ان الائمة القائمین مقام الأنبیاء فی تنفیذ ‌الاحکام و اقامة ‌‌‌‌الحدود و حفظ ‌الشرایع و تأدیب الأنام، معصومون کعصمة ‌الأنبیاء.» (شیخ مفید، 1371: 73) 2. «الإمامة رئاسة عامة فی ‌الدین بالأصالة لا بالنیابة عمن هو فی دار التکلیف.» (علم‌الهدی، 1405: 2 / 264) 3. «الامامة رئاسة عامة دینیة مشتملة على ترغیب عموم الناس فی ‌حفظ مصالحهم الدینیة و الدنیویة و زجرهم عمّا یضرّهم بحسبها.» (طوسی، 1416: 457) 4. «رئاسة عامة فی امور الدین و الدنیا بالاصالة.» (ابن‌میثم بحرانی، 1406: 174) 5. «الإمامة رئاسة عامة فی ‌الدین و الدنیا لشخص من ‌الأشخاص.» (علامه حلی، 1399‌: 69 ؛ مقداد سیوری حلی، 1405: 325) ویژگی این تعاریف در ولایت امام (اعم از اصلی و نیابی) و هدایت‌گری امام (به‌معنای ارائه طریق، هدایت تشریعی و هدایت تکوینی) است. در این تعاریف، ولایت و رهبری امام در امور دینی و دنیایی مردم به دو صورت اصلی ازسوی خدا و نیابی ازسوی پیامبر بیان شده است. قرآن مجید (بقره / 124؛ انبیاء / 73؛ سجده / 24) به موضوع انتخاب و هدایتگری امام پرداخته است. همچنین امام رضا(علیه السلام) عناوین خلیفة‌الله، امین‌‌‌‌‌الله و حجت‌‌الله بودن را بیان کرده است: «انّ الامامة خلافة ‌الله و خلافة ‌الرسول ... الإمام امین ‌الله فی ‌خلقه و حجته على عباده، خلیفة فی بلاده.» (کلینی، 1385: 1 / 116) جایگاه امامت در مذهب شیعه متکلمان امامیه باتوجه به آیات قرآن و سنت، بحث امامت را از مباحث مهم کلامی و اصولی می‌دانند و معتقدند امام از ناحیه خداوند سِمَت ولایی و هدایت‌گری امت را عهده‌دار است. آنها ضرورت وجود امام را همانند ضرورت وجود نبی براساس قاعده لطف واجب دانسته، درباره همین ضرورت دو موضوع را مطرح می‌کنند: شرایط امام و تعیین او. متکلمان امامیه «عصمت» را ازجمله شرایط امامت می‌دانند. منظور از عصمت، ملکه‌ای علمی و عملی است که شخص معصوم با اتکای به آن هم خوب می‌فهمد و هم با حفظ اختیار، داعی برای ارتکاب گناه ندارد. شیخ مفید دلیل عصمت امام را چنین بیان کرده است: ان الأئمة القائمین مقام الانبیاء فی تنفیذ الاحکام و إقامة الحدود و حفظ الشرائع و تأدیب الأنام معصومون کعصمة ‌الأنبیاء. (شیخ مفید، 1371: 74) همچنین خواجه نصیرالدین می‌گوید: المسئلة الرابعة: الصفات التی ینبغی أن یکون الإمام علیها ثمانیة. أولیها العصمة ـ هی ما یمتنع المعصیة متمکناً منها ولا یمتنع منها مع عدمه. (طوسی، 1985: 429) وی در نقد‌‌المحصل عصمت را لطف خداوند شمرده است: الأجود أن یقال إن لله تعالى فی حق صاحبها لطفاً لا یکون له مع ذلک داع الى ترک ‌‌‌الطاعة و ارتکاب ‌المعصیة مع قدرته على ذلک. (همان: 368) ازاین‌رو امامیه برای اثبات عصمت امام دلائل عقلی و نقلی اقامه کرده‌اند که در اینجا به سه نوع دلیل آنها اشاره می‌گردد. دلایل عقلی بر عصمت امام 1. حفظ شریعت بعد از عصر رسالت، مسلمانان برای هدایت به سعادت اخروی، نیاز به مرجعی دارند که ازنظر علم، عمل، امضای معارف و همچنین پاسخگویی صحیح به سؤالات جدید مصون از خطا باشد. در این حالت، عقل عصمت امام را واجب می‌داند. فاضل مقداد در مورد عصمت نوشته است: «انه حافظ للشرع و کل من کان کذلک، وجب أن یکون معصوماً.» (علامه حلی، 1399: 73) علامه حلی نیز معتقد است: ذهبت الامامیة الى أن الأئمة کالأنبیاء فی وجوب عصمتهم عن جمیع ‌‌القبائح و الفواحش من الصغر الى الموت عمداً و سهواً لأنهم حفظة ‌الشرع و القوامون به، حالهم فی ذلک کحال النبی. (همان: 72) ممکن است گفته شود با وجود قرآن، سنت و اجماع، نیازی به وجود امام معصوم نیست. در مقابل باید گفت موارد ذکرشده فی‌نفسه حافظ شریعت نیستند؛ زیرا قرآن و سنت وحی هستند و فهم وحی برای انسان‌های عادی، مصون از خطا نیست. علی(علیه السلام) می‌‌فرمایند: لا یُقَاسُ ‌ِبآل‌ِ مُحَمَّد صَلَّى الله عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ هذِهِ الْأ‌ُمَّةِ أ‌َحَدٌ، وَلا یُسَوَّى ‌ِبهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أبَداً. هُمْ أ‌َسَاسُ الدِّین‌ِ وَعِمَادُ الیَقِین‌ِ. (نهج‌‌‌‌‌البلاغه، خ 2) در بیان فرق اصل وحی و فهم عادی از وحی گفته شده: فهم مفسر، فقیه، متکلم و فیلسوف از آیات قرآنی قابل مقایسه با فهم پیامبر و معصومان(ع) از آیات قرآنی نیست. معصومان درخدمت وحی معصوم و دیگران در خدمت الفاظ منقول‌‌‌‌اند؛ نه اینکه همه آنچه اینان می‌فهمند، عین همان چیزی باشد که پیامبر(ص) فهمید؛ زیرا بشر عادی به الفاظ حاکی از محتوای وحیانی که خود این الفاظ نیز عین وحی است، دسترسی دارد، نه حقیقت آن محتوا و مضمون وحیانی. (جوادی‌آملی، 1389: 34) همچنین اجماع به‌تنهایی مصون از خطا و کاشف حقیقت نیست؛ زیرا افراد اجماع به‌تنهایی و همچنین همه افراد اجماع به‌صورت جمعی امکان خطا دارند. ازسوی دیگر، اتفاق آرای علما در مورد هر مسئله‌‌‌‌‌‌‌ای بسیار مشکل است. بنابراین موارد ذکرشده به‌تنهایی حافظ شریعت نیستند و نیاز به امام معصوم است. 2. پیامد‌های منفی عدم عصمت یکی از پیامد‌های بسیار مضر و مهلک بر شریعت، بدعت است. عدم عصمت امام موجب بدعت در دین می‌گردد؛ زیرا میان سنت و بدعت رابطه معکوس است. ورود عقاید شخصی، سنت‌ها و رسومات قومی که هیچ اساس الهی ندارند، موجب محو یا کمرنگ‌شدن کتاب‌الله و سنت‌ها می‌گردد. ازاین‌رو علی(علیه السلام) فرمودند: وَمَا أ‌ُحْدِثَتْ ‌ِبدْعَةٌ إ‌ِلاَّ تُر‌ِکَ ِبهَا سُنَّةٌ، فَاتَّقُوا الْبدَعَ، والْزَمُوا الْمَهْیَعَ، إ‌ِنَّ عَوَاز‌ِمَ الْأ‌ُمُور‌ِ أ‌َفْضَلُهَا وَإ‌ِنَّ مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا. (نهج‌البلاغه، خ 145) وجود بدعت در دین، نقض‌غرض و در حق خداوند قبیح و محال است. محشی علامه حلی در مورد این پیامد نوشته است: «لو لم یکن معصوماً لجازت المعصیة علیه و لنفرض وقوعها و حینئذ إما انتفاء فائدة نصبه او سقوط الامر بالمعرف و النهی عن المنکر.» (علامه حلی، 1399: 72) دیگر اینکه، اگر امام معصوم نباشد؛ لازم می‌آید امام ازطرفی به‌لحاظ جایگاه در جامعه دارای مقام عالی و ازطرفی دارای پایین‌ترین مقام باشد؛ زیرا حتی کوچک‌ترین خطا از وی مورد چشم‌پوشی قرار نمی‌گیرد و همین امر موجب سردرگمی مردم گشته، در کارایی مأموریت امام تأثیر منفی دارد. اغرای به جهل از مهم‌ترین پیامدهای منفی عدم عصمت است. اغرای به جهل ازسوی علیم مطلق، خیرخواه محض و قادر مطلق عملی قبیح و زشت است. دلالت قرآن بر اعتبار عصمت امام قرآن کریم می‌فرماید: «وَإ‌ِذِ ابْتَلَى إ‌ِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ ِ‌بکَلِمَاتٍ فَأ‌َتَمَّهُنَّ قَالَ إ‌ِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاس‌ِ إ‌ِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیتی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ.» (بقره / 124) مفسران باتوجه به سیاق آیه، مراد از عهد را امامت دانسته‌اند. ازاین‌رو متکلمان شیعی (امامیه و زیدیه) درمورد راه تعیین امام، قائل به نص در نصب هستند؛ (1) برخی باتوجه به صفت عصمت، نصب امام را لطف ‌خداوند بر بندگان دانسته‌اند. (طوسی، 1416: 120) علامه طباطبایی در مورد دلالت آیه بر عصمت می‌گوید شخصی از یکی از اساتید ما پرسید: به چه بیانی این آیه بر عصمت امام دلالت دارد؟ او در جواب فرمود: مردم به‌حکم عقل از چهار قسم بیرون نیستند و قسم پنجمی هم برای این تقسیم نیست. آنها یا در تمامی عمر ظالم‌اند، یا در تمامی عمر ظالم نیستند، یا در اول عمر ظالم و در آخر توبه‏کارند، یا به‌عکس، در اول صالح و در آخر ظالم‌اند، شأن ابراهیم(علیه السلام) اجل از این است که از خدای تعالی درخواست کند مقام امامت را به ‌دسته اول و چهارم از ذریه‏اش بدهد. پس به‌طور قطع، دعای ابراهیم شامل حال این دو دسته نیست. باقی می‏ماند دسته‌های دوم و سوم؛ یعنی کسی که در تمامی عمرش ظلم نمی‌کند و کسی که اگر در اول عمر ظلم کرده، در آخر توبه کرده است. خدا دومی را نفی کرده که تنها یک قسم می‌ماند: کسی است که در تمامی عمرش هیچ ظلمی مرتکب نشده باشد. پس از چهار قسم بالا، دو قسمش را ابراهیم از خدا نخواست؛ و از دو قسمی که خواست، یکی مستجاب شد و آن کسی است که در تمامی عمر معصوم باشد. (طباطبایی، 1417: 1 / 274) همچنین علامه در تفسیر آیه شریفه: «یا أ‌َیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أ‌َطِیعُوا اللَّهَ وَأ‌َطِیعُوا الرَّسُولَ وَأ‌ُولِی الْأ‌َمْر‌ِ مِنْکُمْ فَإ‌ِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إ‌ِلَى اللَّهِ وَالرَّسُول‌ِ إ‌ِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ ‌ِباللَّهِ وَالْیوْم‌ِ الْآخِر‌ِ ذَلِکَ خَیرٌ وَأ‌َحْسَنُ تَأ‌ْو‌ِیلًا». (نساء / 59) نوشته است: اطلاق امر به اطاعت از رسول(ص) و اولی‌الامر، دلیل بر عصمت ایشان است‏. (همان: 4 / 390) همچنین برخی معتقدند همه مفسران شیعه، امامان معصوم را مصداق منحصربه‌فرد اولی‌الامر می‌دانند. (مکارم شیرازی، 1374: 1 / 414) دلالت روایات بر اعتبار عصمت امام پیامبر اسلام(ص) در این خصوص دو گونه بیان دارند؛ ایشان در برخی از روایات به عصمت امام و در برخی دیگر علاوه برعصمت به اسامی آنان اشاره دارند. در اینجا به چند مورد اشاره می‌‌گردد. 1. جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر درمورد مصادیق اولی‌الامر (نساء / 59) پرسید و ایشان به‌صورت صریح فرمودند: هم خلفائی یا جابر و أولیاء الأمر بعدی: اوّلهم أخی علی(علیه السلام) ثم من بعده الحسن ولده ثم الحسین ثم علی‌بن‌الحسین ثم محمدبن‌علی و ستدرکه یا جابر فإذا أدرکته فأقرئه منی السلام ثم جعفربن محمدثم موسی بن‌جعفر ثم علی‌بن‌موسی‌‌‌الرضا ثم محمد‌بن‌علی ثم علی‌بن‌محمد ثم الحسن‌بن‌علی ثم محمدبن‌الحسن یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً. (مجلسی، 1404: 23 / 289) 2. رسول خدا(ص) در حدیث ثقلین، تلازم تمسک به اهل‌بیت خود و نفی ضلالت تا ابد را اعلام کردند: إنی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتی أهل بیتی، ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی و أحدهما اکبر من ‌الآخر: کتاب ‌الله حبل ممدود من ‌السماء الى الأرض و عترتی أهل بیتی، ألا و إنهما لن تفترقا حتى یردا على الحوض. (همان: 23 / 108) 3. پیامبر در حدیث سفینه، همراهی امتش با اهل‌بیت را سبب نجات آنها دانسته است: «مثل أهل بیتی مثل سفینه نوح من رکبها نجا و من تخلّف عنها غرق». (همان: 119؛ ابن‌حنبل، 1425: 284) افزون بر آن، امام رضا(علیه السلام) در یکی فرمایشات خود موضوع عصمت، نقش امام و ... را بیان کرده است: الامام المطَهَّر من الذنوب و المبرَّأ عن العیوب المخصوص بالعلم، نظام الدین و عزّ المسلمین، و غیظ المنافقین و بوار الکافرین، واحد دهره، لایعادله عالم و لایوجد منه بدل ولا له مثل و لا نظیر. (کلینی، 1385: 1 / 124 ـ 116) قلمرو عصمت امام و زمان آن متکلمان امامیه با توجه به اهداف مشترک انبیا و امامان در امر تبلیغ و تبیین کلام حق‌تعالی، قلمرو عصمت و زمان عصمت تفاوتی قائل نیستند. قلمرو عصمت امام را در امور دینی و زمان آن را از ابتدای عمر امام می‌دانند. در اینجا به برخی از عبارات متکلمان اشاره می‌گردد: 1. شیخ مفید می‌گوید: ان ‌الائمة القائمین مقام الأنبیاء فی تنفیذ ‌الاحکام و اقامة ‌الحدود و حفط الشرایع و تأدیب الأنام معصومون کعصمة ‌الأنبیاء و إنهم لایجوز منهم صغیره إلا ما قدمت ذکر جوازه على الأنبیاء (ما کان من صغیر لایستخف فاعله فجائز) و إنه لایجوز منهم سهو فی شىء فی الدین ولا ینسون شیئاً من الأحکام. (شیخ مفید، 1371: 74 ‌ـ 69) 2. «لایجوز علیهم شیء من المعاصی و الذنوب کبیراً کان أو صغیراً لا قبل النبوة و لا بعدها و یقولون فی ‌الائمة مثل ذلک.» (علم‌الهدی، 1380: 34) 3. علامه حلی نیز در مورد زمان عصمت نبی نوشته است: «انّه معصوم من أوّل عمره إلى آخره، لعدم انقیاد ‌القلوب الى طاعة مَن عهد منه فی سالف عمره أنواع المعاصی الکبائر و الصغائر و ما تنفر النفس منه.» (علامه حلی، 1399: 66) تفضّلی یا اکتسابی بودن عصمت امام به‌تعبیر قرآن مجید، تمام کمالات انسان‌ها ـ حتی پیامبران ـ بدون افاضه خاص الهی ممکن نیست: «وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَى مِنْکُمْ مِنْ أ‌َحَدٍ أ‌َبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یزَکِّی مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (نور / 21) یا «مَا أ‌َصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ». (نساء / 79)‏ ازطرفی متکلمان امامیه مانند خواجه نصیرالدین طوسی در نقد‌المحصل و مشهور متکلمان عدلیه باتوجه به آیه شریفه: «وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أ‌َنْ یضِلُّوکَ وَمَا یضِلُّونَ إ‌ِلَّا أ‌َنْفُسَهُمْ وَمَا یضُرُّونَکَ مِنْ شَیءٍ وَأ‌َنْزَلَ اللَّهُ عَلَیکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَکَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکَ عَظِیمًا»، (نساء / 113) عصمت را لطف (خفی) خدا می‌دانند. (مقداد سیوری حلی، 1405: 301؛ تفتازانی، 1409: 4 / 312) حال این سؤال مطرح می‌شود که آیا این عصمت برای امام فضیلتی محسوب می‌‌گردد یا وی امام مجبور به اجرای دستورهای الهی است؟ گرچه عصمت مطلق تفضلی است، بدون معیار و آمادگی اولیه صورت نمی‌گیرد. نبی یا امام با رعایت تقوا، زمینه دریافت شایستگی‌های بیشتری در خود فراهم ‌آورده و سپس خداوند، عصمت مطلق را به او ‌‌‌بخشیده است: «وَمَنْ یعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِی إ‌ِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیم‌ٍ». (آل‌عمران / 101) إن المعصوم(ع) یشارک غیره فی الألطاف المقربة و یحصل له زائداً على ذلک لأجل ملکة نفسانیة لطیفة بفعله‌ الله بحیث لایختار معه ترک طاعة و لا فعل معصیة مع قدرته على ذلک. (علامه حلی، 1399: 64) برخی متکلمان، عصمت مطلق را به دو بخش علم و عمل تقسیم کرده و در مورد دوری از آفت و اُفت آن نوشته‌اند: عصمت علمی از خطا، سهو و نسیان، ملکه علمی تام است که در ظل پیوند با علم الهی از آسیب‏های یادشده مصون است. عصمت عملی از خطیئه، ملکه عملی کامل است که در پرتو پیوند با حکمت ازلی از هر آفت و اُفتی محفوظ است. (جوادی‌آملی، 1387: 15 / 196؛ 1382: 9 / 17) ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند که چطور برخی اشخاص از بدو تولد، شایستگی خود را نشان داده‌اند تا امتیاز عصمت را دریافت دارند؟ در جواب گفته می‌شود انسان‌های معمولی به‌دلیل محدودیت آگاهی، از شایستگی‌های همدیگر پس از بروز اعمال مطلع می‌‌‌‌‌‌‌شوند؛ اما خدای علام‌الغیوب چنین نیست و می‌تواند با توجه به اعمال آینده آنان، از ابتدا به ایشان امتیازاتی بدهد. بنابراین بهتر است تعبیر عصمت تفضّلی امام را در دو بخش جدای از هم تفسیر کرد؛ بدین‌صورت که مقام عصمت اکتسابی ـ تفضّلی است و دسترسی بدان برای انسان‌های دیگر ممکن است؛ اما مقام امامت در شیعه، تفضل و موهبتی صرف و برای تعداد معینی از انسان‌ها خواهد بود. راه تعیین امام معصوم(ع) دومین دغدغه، راه تعیین امام است. متلکمان شیعی (امامیه، زیدیه و اسماعیلیه) نصب امام را واجب عقلی (علی‌الله / من‌الله) می‌دانند. در این خصوص، دو روش لفظی (نص) و عملی (کرامت) را برمی‌شمارند: «لا طریق الى تعیینه الا النص و المعجزة.» (علامه حلی، 1399: 75) احمدبن‌یحیی هارونی از متکلمان زیدیه نوشته است: راه تعیین امام و تحقق امامت، منحصر در سه چیز است: نصّ، بیعت و دعوت. (ربانی‌گلپایگانی، 1381: 109) خواجه نصیر‌الدین در مورد اعتقاد مذهب اسماعیلیه درباره امام نوشته است: «و کما یعرف النبی بالمعجز ‌القولی او الفعلی کذلک یعرف الإمام بدعوته الى ‌الله و بدعواه.» (طوسی، 1416: 117) ب) جایگاه پاپ در کاتولیک «لمه پاپ» در لغت انگلیسی به‌معنای پدر است و در اصطلاح کلیسای غرب برای برگزیده ‌مجمع کاردینال‌ها به رهبری کلیسای ‌کاتولیک و رئیس دولت شهر واتیکان اطلاق می‌گردد؛ در کلیسای شرق، این واژه برای همه اسقف‌ها و درکلیسای قبطی برای پاتریک اسکندریه به‌کار برده می‌شود. (میشل، 1377: 162) این واژه ابتدا به‌وسیله اسقف سیریگیوس (399 ‌ـ 384 م) برای خودش به‌کار گرفته شد؛ سپس مورخان این لقب را برای لئوی اول ( 461 ـ‌ 440 م) به‌کار بردند. (کونگ، 1384: 92 و 107) پاپ در مسیحیت، یک منصب سیاسی است که به‌عنوان حاکم برتر، جایگاه رفیعی در اداره کلیسا دارد. رئیس ظاهری کلیسا و جانشین قدیس پطرس، نایب مسیح است. پاپ جانشین مسیح نیست؛ بلکه نماینده اوست؛ مسیح در هر زمانی رئیس کلیساست و پاپ به‌عنوان نماینده ظاهری او خدمت می‌کند. (برانتل، 1381: 165؛ عبدخدایی، 1385: 81 ـ 70) ازاین‌رو کاتولیک‌ها با‌توجه به جایگاه رفیع پاپ، وظایف مهمی برای وی می‌شمرند که عبارت است از: مدافع سرسخت ایمان و حفاظت و صیانت از ایمان کلیسا. (صانعی، 1387: 56) با نگاهی به تاریخ مسیحیت ابتدایی، اعم از سخنان پطرس، هفت مصوبه شورای کلیسای شرق و همچنین چهارده مصوبه شورای‌ کلیسای غرب، به‌دست می‌آید که برای احراز این پست شرایط ویژه‌ای ذکر نشده است. البته این به‌معنای آن نیست که مقام پاپی، معیارهای یک مسیحی باایمان مانند پارسایی، تقوا و ... را ندارد؛ بلکه شرایط مدونی بیان یا نوشته نشده است. همچنین مروری بر احوال شخصی پاپ‌هایی که از ابتدا تا قرن دهم میلادی روی کار آمدند، حاکی از عدم رعایت شرایط حداقلی برای این منصب است. در یک دسته‌بندی ابتدایی، برخی آنها پارسا، بعضی متوسط‌الحال و عده‌ای فاسد بودند. وجود دسته‌های دوم و سوم در مقام پاپ و همچنین وجود دوره «فسق و فجور» به‌ حیث آنها لطمه زده است (دورانت، 1376: 4 / 694) از همین‌رو کاتولیک‌ها در قرن دهم، نیاز به اصلاح این مقام را در مذهب خود احساس کردند. (توفیقی، 1384: 154)   پی نوشت: 1. یجب ان‌ یکون منصوصاً علیه لما قدمناه من وجوب عصمته. (طوسی، 1406: 313، ابن‌میثم بحرانی، 1406: 181؛ مقداد سیورطی، 1405: 337)   منابع و مآخذ قرآن کریم.
نهج‌البلاغه.
کتاب مقدس.
آشتیانی، جلال‌الدین، 1379، تحقیقی ‌در دین مسیح، تهران، نگارش، چ دوم.
ابن‌حنبل، احمد، 1425ق، فضائل اهل‌البیت من کتاب فضائل‌الصحابه، تحقیق کاظم المحمودی، تهران، المجمع العالی للتقریب بین المذهب الاسلامیه، الطبعة الاولی.
ابن‌منظور، محمد بن مکرم، 1414ق، لسان‌العرب‏، بیروت، دار صادر، چ سوم.
ابن‌میثم بحرانی، علی، 1406ق، قواعد المرام فی علم الکلام، تحقیق احمد حسینی، قم، نشرمکتبه آیة‌الله العظمی مرعشی نجفی، چ دوم.
ابوالمعالی، محمد بن الحسین العلوی، 1342، تاریخ کامل ادیان، تهران، مؤسسه مطبوعاتی فراهانی.
باطنی، محمدرضا، 1374، فرهنگ معاصر انگلیسی ـ فارسی، تهران، مؤسسه فرهنگ معاصر، چاپ مکرر.
برانتل، جورج، 1381، آیین کاتولیک، ترجمه حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ اول.
تفتازانی، سعدالدین، 1409ق، شرح المقاصد، تصدیر صالح موسی شرف، قم، منشورات شریف رضی، طبعة الاولی.
توفیقی، حسین، 1384، آشنایی با ادیان بزرگ، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چ هفتم.
جوادی‌آملی، عبدالله، 1382، سیره رسول اکرم در قرآن، قم ، اسراء، چ سوم.
ـــــــــــــــ ، 1387، تسنیم، قم، اسراء، چ اول.
ـــــــــــــــ ، 1389، منزلت ‌‌‌‌عقل در هندسه معرفت دینی، قم ، اسراء، چ چهارم.
دانستن، جی لسلی، 1381، آیین پروتستان، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مرکز آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله علیه)، چ اول.
دورانت، ویل، 1376، تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام، تهران، شرکت انتشارات علمی، چ پنجم.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1412ق، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم الدارالشامیه، چ اول.‏
ربانی‌گلپایگانی، علی، 1381، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی، چ پنجم.
زیبایی‌نژاد، محمدرضا، 1384، مسیحیت‌شناسی مقایسه‌ای، تهران، صدا وسیما، چ دوم.
سیوالد، پیتر، 1382، گذشته، حال و آینده کلیسا درگفتگوی بی‌پرده با رئیس اداره جانسین دادگاه‌های تفتیش عقاید، ترجمه محمدرضا ولی‌زاده، تهران، قوانین، چ دوم.
شهرستانی، عبدالکریم، 1364، الملل والنحل، قم، الشریف الرضی،چ سوم.
شیخ مفید، محمد بن نعمان، 1371ق، اوائل‌‌المقالات فی‌المذاهب و المختارات، قم، منشورات مکتبه الداوری، چ دوم.
صانعی، مرتضی، 1387، خطاناپذیری پاپ، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله علیه)، چ اول.
طباطبایی، سید محمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیر القرآن‏، قم، جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم،‏ چ پنجم.
طوسی، خواجه نصیرالدین‌، 1416ق، قواعد العقائد، تحقیق علی ربانی‌گلپایگانی، قم، لجنة ادارة الحوزة العلمیة.
ـــــــــــــــ ، 1985م، تلخیص‌‌‌المحصّل المعروف به‌نقد‌المحصّل، بیروت، دارالاضوء، چ دوم.
طوسی، محمد بن حسن، 1406ق، الاقتصاد فیما یتلعق بالاعتقاد، بیروت لبنان، دارالاضواء، چ اول.
عبدخدایی، مجتبی، 1385، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، تهران، بین‌المللی‌ الهدی، چ دوم.
علامه حلی، ابومنصور حسن بن یوسف، الباب الحادی عشر، 1399ق، محشی محسن صدر رضوانی، قم، ناشر کتابفروشی مصطفوی، الطبعة الثانیه.
علم‌الهدی، مرتضی، 1380، تنزیه الانبیاء و الائمه، تحقیق فارس حسون کریم، قم، بوستان کتاب قم، چ اول.
ـــــــــــــــ ، 1405ق، رسائل شریف مرتضی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم، دارالقرآن، چ اول.
قریشی، سیدعلی‌اکبر، 1371، قاموس قرآن، تهران، دار‌الکتب الإسلامیة، چ ششم.
کلینی، محمد بن یعقوب، 1385، اصول‌کافی‌، ترجمه شیخ محمدباقر کمره‌ای، اسوه، چ هفتم.
کونگ، هانس، 1384، تاریخ کلیسای‌‌ کاتولیک، ترجمه حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ اول.
گریدی، جوان اُ.، 1377، مسیحیت و بدعت‌ها‌، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مؤسسه فرهنگی‌ طه، چ اول.
لین، تونی، 1384، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه روبرت آسریان، تهران، نشر فرزان روز، چ دوم.
مجلسی، محمدباقر، 1404ق، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا.
مقداد سیوری حلی، جمال‌الدین فاضل، 1405ق، ارشادالطالبین ‌الی نهج المسترشدین، قم، منشورات مکتبه آیة‌الله العظمی مرعشی نجفی.
مکارم شیرازی، ناصر، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چ اول.
میشل، توماس، 1377، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ اول.
والز، اندرو، 1385، مسیحیت در جهان امروز، ترجمه احمدرضا مفتاح و حمید بخشنده، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ اول.
وان وورست، رابرت ای.، 1384، مسیحیت از لا‌‌‌‌به‌لای متون، مترجمان جواد باغبانی و عباس رسول‌زاده، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله علیه)، چ اول.   محمد کاوه: استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب. فصلنامه علمی ـ پژوهشی اندیشه نوین دینی 32 ادامه دارد...

93/12/06 - 05:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن