واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
معیارهای برجسته بودن یک مقاله آکادمیک تبیین شد
شناسهٔ خبر: 2478448 شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۵
دین و اندیشه > اندیشکده ها
در دومین دومین جلسه از سلسله جلسات بررسی برجسته ترین مقالات علم سیاست و روابط بین الملل انجمن علوم سیاسی ایران مقاله Do leader Matter and How Would We Know نوشته رابرت جرویس مورد بحث و بررسی قرار گرفت به گزارش خبرگزاری مهر، دومین جلسه از سلسله جلسات بررسی برجسته ترین مقالات علم سیاست و روابط بین الملل انجمن علوم سیاسی ایران (شعبه زنجان) با حضور جمعی از دانشجویان مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد، دانش آموختگان علوم سیاسی و روابط بین الملل و استادان این حوزه مطالعاتی، در سالن شهید مطهری دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی زنجان برگزار شد. در این جلسه مقاله ۸ می ۲۰۱۳ رابرت جرویس (Robert jervis) تحت عنوان Do leader Matter and How Would We Know مورد بررسی قرار گرفت.دکتر فرشید جعفری عضو هیات علمی گروه روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی زنجان ابتدا معیارهاری برجسته بودن یک مقاله آکادمیک را بر شمرد. بنا به اظهار وی چهار معیار برای برجسته بودن یک مقاله وجود دارد: اول اینکه نویسنده مقاله باید از اندیشه ورزان و نظریه پردازان آن حوزه مطالعاتی باشد.وی سلسله مراتبی برای نویسندگان قائل شدند. به این صورت که اندیشه ورزان و نظریه پردازان در رأس این سلسله قرار می گیرند. سپس در مرحله بعد نویسندگان حرفه ای هستند که بعضاً از شارحان اندیشه های گروه اول نیز هستند. بعد از این نویسندگان، ژونالیستها قرار دارند که خود به ژونالیستهای آکادمیک و غیرآکادمیک تقسیم می شوند که ژونالیستهای آکادمیک نسبت به غیرآکادمیکها رجحان و برتری دارند. گروه دیگر نویسندگان غیر حرفه ای و آماتور هستند. دوم اینکه مقاله در چه نشریه ای به چاپ رسیده است برخی از نشریات مروج و اشاعه دهنده یک مکتب، تئوری، یا اندیشه هستند. این دسته از نشریات در توسعه ادبیات یک حوزه مطالعاتی نقش بسزایی را ایفا می کنند. بدیهی است مقاله ای که در این دسته از نشریات منتشر می شوند از برجستگی برخوردارند. سومین معیار برجستگی یک مقاله، در ایجاد تردید، و ابهام و پرسش در ذهن خواننده است. مقاله ای که ذهن خواننده خود را مملو از پرسش نماید و بر مسلمات او تلنگر بزند، می تواند در ردیف مقالات برجسته ارزیابی شود.مطابق اظهار دکتر فرشید جعفری چهارمین معیار برجستگی یک مقاله مربوط به نوع سازماندهی و ساختار مقاله برمی گردد. مقاله ای که یک آغاز و یک انجام داشته باشد و این آغاز و انجام از نظمی منطقی تبعیت کند. مقاله ای برجسته خواهد بود. مقاله ای که برای اثبات ادعای مطروحه مصداقهای عینی را عرضه می کند و برای هر چه قانع نمودن خواننده از نویسندگان برجسته ی دیگر نیز کمک می گیرد.دکتر فرشید جعفری با این معیارها مقاله جرویس را مورد بحث قرار داد. به قول وی رابرت جرویس از اندیشه ورزان بنام روابط بین الملل است که مقاله خود را در مجله International Studies منتشر نموده است. او از اصحاب رئالیسم در روابط بین الملل به حساب می آید و یکی از نظریه پردازان تحلیل سیاست خارجی است. بنابراین هیچ جای بحثی برای مقام علمی وی و فصلنامه ای که مقاله در آنجا به چاپ رسیده وجود ندارد.وی ضمن اشاره به اینکه مقاله جرویس ذهن خواننده را مملو از پرسشهایی می کند که راه را برای پژوهشهای آتی هموار می نماید، وی برخی از پرسشهای مطروحه در مقاله را ذکر کرد: اینکه آیا شخصیت و نقش متفاوت رهبران سیاسی در اتخاذ تصمیمات در مواجهه با پدیده های بین المللی و وضعیتها تاثیرگذار است یا وضعیتها و پدیده های محیطی (داخلی و بین المللی) تصمیمات آنها را تحت الشعاع خود قرار می دهد؟ هویت و ماهیت یک رئیس جمهور در اتخاذ سیاستها تا چه اندازه اهمیت دارد؟ آیا افراد را باید مسئول رفتارشان قلمداد کنیم؟ چرا وقتی یک رئیس جمهور اقدامی را انجام می دهد مستوجب تمجید و ستایش می گردد و دیگری مورد ملامت و سرزنش قرار می گیرد؟جعفری اظهار داشت که از بعد ساختار و سازماندهی نیز مقاله از برجستگی بسیار بالایی برخوردار است. نظم استدلالی معرفت شناسی اثباتی یا پوزیتیویسم با برداشتی واقعگرایانه بر این مقاله حاکم است هر بحث این مقاله از بعدی یا جنبه ای اهمیت رهبران سیاسی را برای خواننده بازگو می کند. او مستقیماً موضوع مقاله را که در عنوان منعکس شده، مورد بحث قرار می دهد. او در استنباط هر بخش از مقاله ابتدا پرسشهایی را طرح می کند، سپس ادعای فرضی و یا ذهنی خود را ارائه می کند و در مرحله بعد برای اثبات ادعای خود مصداقهای عینی را که بیشتر تجربه سیاست خارجی آمریکاست استخراج می نماید و برای هرچه قوی تر کردن استدلالهای خود جهت اثبات ادعای خویش از منابع درجه اول در هر موضوع کمک می گیرد. پاورقی های این مقاله مملو از ارجاعاتی است که خواننده را دعوت به خوانش آنها می کند.این محقق و استاد دانشگاه در مرحله بعد ادعاهای مطروحه جرویس را مطرح نمود اول اینکه روسای جمهور افراد متفاوتی هستند که لیاقت و شایستگی رئیس جمهور شدن را دارند تا سیاست خارجی را بهتر هدایت کنند اما از سوی دیگر بررسی کل دوره ریاست جمهوری آنها بیانگر مدیریت وضعیتها توسط آنهاست که این امر متفاوت بودن آنها را زیر سوال می برد و وضعیتها باعث تعبیر دیدگاههای آنها می گردد. دوم اینکه رهبران تخت شرایط جبر و محدودیت قرار دارند. این جبر، جبر محیطی است و این جبر محیطی باعث می شود که آنها فارغ از هر گونه استعداد و توانمندی های شخصی رفتار یکسانی در مواجهه با پدیده ها داشته باشند. امّا وضعیت ها برابر حادث نمی شوند و افراد نیز برابر نیستند. جایی را که یک شخص محدودیت تلقی می کند دیگری ممکن است مجال و فرصتی مطلوب قلمداد نماید.سوم اینکه تفاوت و عدم استمرار در سیاست خارجی وجود دارد. رهبران متفاوت یا انواع متفاوتی از رهبران در شرایطی مشابه از سیاست متفاوتی پیروی می کنند. استمرار در سیاست خارجی یعنی تفاوت های فردی معنای ندارد و نقاط عطف در سیاست خارجی معنای خود را از دست می دهد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]