تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز دژ محكم خداوند رحمان و وسيله راندن شيطان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798349649




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مقاله | غم انگیزترین لحظه های غیر داستانی The Last of Us


واضح آرشیو وب فارسی:پردیس گیم:

هشدار: این مقاله شامل مقادیری افشای داستان می باشد لذا اگر می خواهید لذت کافی ببرید قبل از خواندن متن، بازی را به اتمام برسانید The Last of Us عنوانی است که بواسطه ی داستان بسیار قدرتمندش، حال و هوایش، سهولت در کنترل و سرتاسر گیمپلی متوازنش شناخته می شود. بازی منتظر نمی ماند تا شما برای اتفاقات پیش رو آماده شوید؛ بازی منتظر زمانی می ماند که شما بیش از هر موقع دیگری انتظار چیزی را ندارید و با جو حاکم خو گرفته اید سپس به بهترین شکل به سراغتان می آید و استخوانهایتان را می شکند! و اگر داستان اصلی نیز برای اینکار  کافی نباشد، از سرنوشتی که برای دیگر انسانها در این آشفتگی رقم خورده، استفاده می نماید تا احساسات شما را برانگیخته کند و همذات پنداری را در وجودتان بیدار کند؛ در ادامه تعدادی از غم انگیزترین لحظه های غیر داستانی The Last of Us را مشاهده می کنید که به طرز استادانه ای در بین مونولوگهای بازی گنجانده شده است یادداشتی برای سارا

در فصل پنجم، هنگامی که جول و الی وارد هتلی متروکه و آب گرفته واقع در Pittsburgh می شوند، اگر اتاق به اتاق آنجا را سر بزنید پیغامی که بر روی دیوار است را خواهید دید، ظاهرا یک بازمانده آن را برای کسی به نام سارا که بسیار برایش مهم بوده نوشته است؛ این پیغام به سارا هشدار می دهد که این محل امن نیست البته نوشته پس از آن خط خورده و با یک فونت و رنگ دیگر نوشته شده: "نگران نباش ما به خوبی از او مراقبت می کنیم ..."

بخش نگران کننده و احتمالا بیشتر نفرت انگیز قضیه این است که آن مکان توسط راهزنان و شکارچیها مورد تاخت و تاز قرار گرفته است و در ادامه می بینیم که آنها تا چه حد می توانند وحشی باشند! ؛ در اصل بازی می خواهد به ما بفهماند که بیش از آنچه باید از آلوده شده ها دوری کنیم و بترسیم باید از این افراد حراس داشته باشیم. البته این پیغام تنها در یک ناحیه وجود دارد و امکان دارد که پیغام گزارنده، سارا را از دست داده باشد. سارا، دکستر و نویل فقط قربانیان بیشتری در سقوط بشریت هستند (مردمی که ادعای تمدن می کنید، من به شما نشان می دهم که در شرایطی متفاوت حتی می توانید از یک حیوان درنده نیز وحشی تر باشید) عکس خانوادگی

پس از فصل نهم و پایان مشقتهای فراوان، بازی هنوز در فصل دهم نیز قصد ندارد شرایط را برای شما متفاوت کند. در اینجا جول و الی مشغول قدم زدن در یک بزرگراه پر از وسایل نقلیه رها شده و کهنه درست قبل از یکی دیگر از مناطق قرنطینه هستند؛ در نقطه ای از این بزرگراه به یک ون مسافرتی برخورد می کنید که یک تصویر در داخل آن وجود دارد

وقتی که شما عکس را بررسی می کنید در طرف دیگر آن نوشته شده "ما را ببخش". به تنهایی شاید این غم انگیزترین چیزی نباشد که تاکنون با آن مواجه شده اید اما هنگامی که اطراف را بررسی کنید، جسد یک فرد بزرگسال و دو کودک را پشت ون و جسد یک فرد بزرگسال دیگر را در ورودی خواهید دید؛ حال با کنار هم گذاشتن اینها و آن یادداشت پشت تصویر، دو نظریه می توان برای اتفاقی که افتاده در نظر گرفت - تئوری اول این است که پدر، خانواده خود را به قتل رسانده است تا آنها مجبور نباشند از شیوع بیماری و شرایط پیش آمده رنج ببرند. علاوه بر اشاره ی بالا به اجساد پشت ون، در کنار آنها یک چوب بیسبال وجود دارد که می توان آن را آلت قتاله به حساب آورد چون این تنها سلاح در آن ناحیه است و در آخر پدر نیز خود آلوده شده است که جسد یک مرد را در ورودی ون می بینید - تئوری دوم که منطقی تر نیز به نظر می رسد این است که چند نفر ابتدا پدر و پس از آن دیگر اعضای خانواده را به قتل رسانده اند اما در آخر احساس گناه کرده و آن یادداشت را پشت عکس می نویسند در هر حال ما در عکس یک خانواده شاد را می بینیم که متاسفانه عاقبت وحشتناکی داشته اند کاپیتان ماستروس

در اینجا هیچ شناختی از "کاپیتان ماستروس" وجود ندارد شما فقط دو یادداشت پیدا می کنید که نام او در آنها ذکر شده است. با توجه به این دو یادداشت او یک کاپیتان ارتشی برای قرنطینه ی منطقه ی Pittsburgh در ابتدای شیوع بیماری بوده است که در اولین یادداشت برای مقام ارشد خود نوشته است: "در چهارده ماه گذشته یک حمام خون داشته ایم، افراد زیادی را از دست دادیم و کنترل منطقه از دستمان خارج شده است. اگر بیشتر از این بمانیم همه ما از بین خواهیم رفت - منتظر دستورات بعدی هستیم". متاسفانه کاپیتان از سرنوشتی که در انتظار خود و سربازانش بود خبر داشت. در دومین یادداشت، یکی از افراد تیم با خطی ناخوانا در دفترچه یادداشتی نوشته است: "من دیدم که افراد تیمم در کنار کاپیتان ماستروس توسط اراذل و اوباش با بنزین زنده زنده سوزانده شدند. آن حیوانها پس از آن جشن گرفتند. بعضی دیگر از اتلاف سوخت شکایت می کردند"این نشان می دهد در آخرالزمان The Last of Us انسانیت تا چه حد تنزل کرده که اتلاف منابع مشمئز کننده تر از دیدن زنده سوختن دیگران است



دفترچه خاطرات

در چهارمین فصل بازی، الی برای اولین بار در زندگیش طبیعت دست نخورده را می بیند و کمی پس از آن به بیل می پیوندید. شما در اینجا به چند خانه رها شده برخورد می کنید که اگر به تمام اتاق ها برای برداشتن آیتمها سر بزنید اتاق یک پسر بچه را خواهید یافت؛ آنجا اسباب بازی و لباس می بینید همچنین یک دفترچه خاطرات نیز پیدا می کنید. در اولین صفحات او (پسربچه) نوشته است که مدرسه بسته شده است و نمی داند با تمام وقت آزاد خود چکار کند او همچنین نوشته است که پدر و مادرش بر سر اینکه بمانند یا خانه را به مقصدی امن تر ترک کنند مشاجره می کنند. مادرش می گوید که آنها باید به خانه خواهرش بروند ولی پدرش می گوید این شهر امن است و شیوع بیماری به آن نخواهد رسید. [بدیهی است که آنها نمی دانستند وضعیت تا چه حد هولناک است] او در ادامه نوشته است که پدرش اجازه نمی دهد کسی به اخبار گوش کند چون به نظرش تمام اینها "خزعبلات" است. سپس نوشته است که پدر و مادرش به نظر وحشت زده اند. در قسمت بعدی نوشته است که پدرش بخاطر آوردن گجت (اسم سگش) به داخل تخت به شدت عصبانی شده است؛ او نیز از دست پدرش ناراحت است. البته آنها سرانجام مجبور به ترک خانه و رفتن به منطقه محافظت شده ارتش می شوند؛ در آخرین یادداشتها او نوشته است: "جایی که ما می خواهیم برویم بردن حیوانات خانگی ممنوع است پس من قلاده گجت را باز و رهایش کردم" "پدرم می گوید خیلی زود دوباره برمی گردیم اما من حرفهای او را باور نمی کنم" نوشته های این پسربچه بسیار ناراحت کننده است زیرا او تنها کودکیش را می خواسته و این تغییر زندگیش را دگرگون کرده است داستان "ایش"

در فصل ششم، شما یک قایق به گِل نشسته در ساحل را خواهید دید که یادداشتی از مردی به نام "ایش" در آن وجود دارد؛ او در آغاز شیوع بیماری به دریا سفر کرده است اما طولی نمی کشد که به دلیل اتمام تجهیزات باز می گردد. پس از آن زمانی که مشغول عبور از فاضلاب هستید یادداشت دیگری از ایش پیدا می کنید، او نوشته است که در مبارزات خوب نیست اما به اندازه کافی سریع هست که در پیچ و خم ها هر دشمنی را جا بگذارد. با توجه به سومین یادداشتی که پیدا می کنید او با افرادی دیدار کرده است که چند کودک نیز همراهشان بوده است در بخش دیگری از فاضلاب شما یادداشتی از مردی به نام کایل پیدا می کنید که از دیدگاه خود در مورد ملاقاتش با ایش گفته است. همچنین نوشته چهارمی از ایش پیدا می کنید که برای زنی به نام سوزان است او ظاهرا یکی از افرادی است که قبل از این با آنها ملاقات کرده است متن نوشته نیز در مورد روابطی میباشد که با گروه داشته است؛ اینکه به کودکان تفنگ آب پاش داده است تا با آن بازی کنند و یا خوراک گوشتی که کایل درست کرده است و ... به نظر می رسد زندگی آنها به خوبی در جریان بوده اما شما در فاضلاب با آلوده شده ها روبرو می شوید که نشان می دهد این خوشی دوام چندانی نداشته است !

در آخرین یادداشتی که از ایش پیدا می کنید او می گوید یکی از افراد گروه در را باز گذاشته است و این باعث می شود آلوده شده ها به داخل راه پیدا کنند و خودش، سوزان و تعدادی از بچه ها از کایل و بقیه جدا می شوند. اما شاید ناراحت کننده ترین بخش مربوط به جسد در حال فسادی باشد که احتمالا کایل است و یادداشتی در کنارش وجود دارد که در آن نوشته شده: "من و بچه ها در یک اتاق با آلوده شده هایی پشت درش به دام افتاده ایم و اگر این پایان کار است من دردش را کم می کنم". در همان اطراف می توانید چند جسد کودک و نوشته ای بر روی زمین را نیز ببینید؛ "آنها رنج نکشیدند"



:Source ترجمه توسط: اسماعیل هاشمی ـــــــــــــــــــــــــــــــ هدیه ای به مناسبت سالگرد سی سالگیه استدیوی ناتی داگ به تمام شما بچه های خوب PardisGame



1 ساعت پيش





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پردیس گیم]
[مشاهده در: www.pardisgame.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


علم و فناوری

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن