محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843676661
«غیرقابل اعتماد»/6/مطهرنیا در گفتگوی تفصیلی با فارس: اعتماد به دشمن عاقلانه نیست/ آمریکا غیرقابل اعتماد ولی قابل پیش بینی است/ چیدن همه تخم مرغها در سبد هستهای «عقلانی» نیست
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: «غیرقابل اعتماد»/6/مطهرنیا در گفتگوی تفصیلی با فارس:
اعتماد به دشمن عاقلانه نیست/ آمریکا غیرقابل اعتماد ولی قابل پیش بینی است/ چیدن همه تخم مرغها در سبد هستهای «عقلانی» نیست
این جمله برخاسته از عقلانیت است که آمریکا غیرقابل اعتماد است همانگونه که روسیه، چین، انگلیس و فرانسه غیر قابل اعتمادند اما غلظت آنها متفاوت است.
گروه سیاسی خبرگزاری فارس- مهدی مطهرنیا کارشناس مسایل سیاسی و بین الملل معتقد است اگرچه آمریکاییها غیرقابل اعتماد، ولی قابل پیش بینی هستند. میگوید اعتماد در دنیای سیاست بی معناست و عقل سیاسی حکم میکند که چه به دشمنان و چه رقبا و حتی دوستان، اعتماد نکنیم. آنچه در زیر می خوانید، گفتگویی است تفصیلی با این استاد دانشگاه پیرامون موضوع رابطه ایران و آمریکا که البته به برخی موضوعات فرعی دیگر نیز کشیده شد. این گفتگو در اواخر مردادماه و پیش از تصویت تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران انجام شده است.
* برخی معتقدند اعتماد به رژیمی مانند آمریکا، موضوع اشتباهی است حالا چه شاه در ایران بر سرکار باشد چه جمهوری اسلامی. تحلیل شما از نحوه ارتباط 36 ساله ایران و آمریکا چیست و اساسا بحث اعتماد به آمریکا تا چه میزان می تواند منطقی باشد؟ «اعتماد» یک دانشواژه سیال و لغزنده است و سیالیت و لغزندگی آن، وقتی وارد محیط بسیار شکننده، پرنوسان و پرشتاب سیاست میشود، ضریب میخورد. بنده بر این باورم که نه تنها به آمریکا بلکه به نزدیکترین دوستان یک کنشگر و بازیگر سیاسی در صحنه بینالمللی و منطقهای نمیتوان اعتماد کرد چون اعتماد در واقع، برخاسته از یک عنصر قلبی و درونی، جهت اعتباردهی 100درصد به کنشگری است که در کنار شما و در یک محیط بازی، فعالانه حرکت میکند. * عقل سیاسی حکم میکند که به دشمنان اعتماد نکنیم سوال این است که آیا ما میتوانیم در وضعیت کنونی، به صورت 100درصد حتی به نزدیکترین همراهان خود هم در منطقه اعتماد کنیم؟ نه تنها اعتماد به آمریکا، خلاف بافتار یا تکستچر سیاست است بلکه در سیاست، همواره باید این گزاره جدی را مد نظر قرار دهیم که همه چیز در «تردید» قرار دارد مگر خلاف آن ثابت شود. عقل سیاسی حکم میکند که هیچوقت به رقبا و دشمنانمان اعتماد نکنیم، این جمله برخاسته از یک عقلانیت و بخرداندیشی سیاسی است که آمریکا غیرقابل اعتماد است همانگونه که روسیه، چین، انگلیس و فرانسه غیر قابل اعتماد هستند اما غلظت آنها متفاوت است. ردهبندیهای گوناگونی در ارتباط با عدم اعتماد به دشمنان و دوستان وجود دارد. جامعه بینالملل انبوهی از کُنشگران را دارد که اهداف متراکم و نزدیک به هم را دنبال میکنند. امروزه، کُنشگران موجود در منطقه خاورمیانه دارای اهداف متراکم و نزدیک به هم هستند. وقتی اهداف، متراکم و نزدیک به هم باشد، رقابت به وجود میآید و رقابتی که سطح بالایی از رودررویی را داشته باشد، تبدیل به دشمنی میشود، لذا در چنین بافتاری نمیتوان اعتماد کرد. در سطح بینالمللی نیز همین گونه است. مصداق بارز این نظر انگلیس است. این کشور به عنوان نزدیکترین دوست و همراه آمریکا در جهان شناخته شده است و یک اتحاد مکتوب و غیر مکتوب در روابط آمریکا و انگلیس جود دارد و نزدیکترین متحد آمریکا در دورانهای مختلف تاریخی و در بسیاری از موارد، انگلستان بود. ولی در عین حال، نزدیکترین رقیب آمریکا در اتحاد با کشورهای اروپایی نیز همین کشور است. * آمریکا غیرقابل اعتماد ولی قابل پیشبینی است ادبیات سیاسی، ادبیات تخصصی است و در دنیای کنونی که دنیای رقابت شدید و اهداف متراکم نزدیک به هم است، هیچکس نمیتواند اعتماد 100درصدی داشته باشد.
معتقدم با توجه به ساختارهای تئوریک موجود، اعتماد، ردهبندیهای گوناگونی دارد و به زعم من آمریکا از انگلیس قابل اعتمادتر است. برای آنکه آمریکاییها و حتی روسها در بازیهای خود از نظر نوع و روش بازی، قابل پیشبینیتر از انگلیسیها هستند. انگلیس بازیگری پیچیده در عرصه سیاست است و کنشگر هرچه پیچیدهتر عمل کند، اعتماد به او سختتر میشود. اما در عین حال این همهی موضوع نیست، ما اعتماد را بر مبنای سوابق میبینیم چرا که اعتماد مفهومی غیرمستقل و وابسته به اعتبار است. اعتبار، با «سابقه» سنجیده میشود و ما سابقه اینها را میبینیم. انگلیسیها کودتای 28 مرداد را انجام دادند. عامل انگلیسیها در خاورمیانه، جلساتی با آمریکاییها داشت. «روزولت» به تیم آنها پیوست و عملیات چکمه برای انجام کودتای 28 مرداد شکل گرفت. انگلیسیها این کودتا را کلید زدند و محتوابخش آن بودند اما اجرای آن برعهده آمریکاییها بود. امروز ما با دولت انگلیس رابطه داریم ولی آیا میتوان به آنها اعتماد کرد؟ من میگویم خیر؛ به همان میزان یا بیشتر از آنچه که نمیتوان به آمریکاییها اعتماد کرد. برخورد روسها با ما در تاریخ معاصر چگونه بوده است؟ این کشور کدامیک از تعهداتی را که به ما داده، زخمی نکرده است؟ کدام یک از تعهداتی را که زخمی نکرده، 100درصد به انجام رساندهاست؟ آیا میتوان ماجراهایی نظیر S300 و یا نیروگاه بوشهر را فراموش کرد؟ لذا بازیگران، غیرقابل اعتمادند و پرونده آمریکاییها نیز در این زمینه نمره خاص خود را میگیرد. معتقدم آمریکا غیرقابل اعتماد است ولی غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، در رده همان کشورهایی است که ما میزانی از تعامل را با آنها پذیرفتهایم. از طرف دیگر، امروز هرچه ایران و آمریکا بهم نزدیکتر میشوند، بازیگران دیگر نگران میشوند چون آنها خواستار حفظ وضع موجود هستند. آمریکا غیرقابل اعتماد است چون از رژیم محمدرضا پهلوی حمایت کرد، در کودتای 28مرداد شرکت داشت، از رژیم صدام در فرازهایی از حمله به ایران حمایتهای مشخص کرد و ... بنابراین نمیتوانیم بگوییم که آمریکا بازیگری صادق با نظام جمهوری اسلامی بوده است ولی شما ببینید بالاترین میزان اسلحه شیمیایی را آلمان به صدام داد یا آمریکا؟ بالاترین میزان حمایت از بغداد در جنگ با ایران را در حوزه سیاسی، روسیه انجام داد یا آمریکا یا انگلستان یا فرانسه؟ بین این کشورها چه اختلافی وجود دارد؟ * انگلیس غیرقابل اعتمادتر از آمریکا ولی آن نمرهای که شما در مورد اعتماد فرمودید احتمالاً برای آمریکا نمره خیلی بالایی است؟ نمرهای که من به کشورها میدهم بر اساس نگرشهای فردی، ممکن است متفاوت باشد. نمره من مهم نیست بلکه نگرشهای نظام جمهوری اسلامی مهم است. من به عنوان یک متخصص سیاسی شاید نمرهای که به آمریکاییها بدهم، نمره بسیار بهتری نسبت به انگلیسها باشد اما من مهم نیستم. من یک تحلیلگرم و بر اساس پارامترهایی که برای سنجش عمل افراد وجود دارد، میگویم آمریکا در رفتارهایش با ما و همکارانش مواضع اصولی خود را بیشتر از کشورهای دیگر رعایت میکند اما نمرهدهی من یک طرف است و نمرهدهی نظام جمهوری اسلامی یک طرف دیگر. نظر صائبی که در جمهوری اسلامی وجود دارد، نظر رهبری است چون اطلاعاتی که به ایشان در جایگاه رهبری میرسد، با اطلاعات و دادههای من متفاوت است و من بر اساس دادههای خودم نمره میدهم. منابع اطلاعاتی ایشان بسیار غنیتر از منابع اطلاعاتی من است و براین اساس، بر نمره من ارجحیت دارد. این یک بحث علمی است. من نمیخواهم تبعیت کورکورانه کرده باشم. عقل به من حکم میکند که رهبر یک نظام مانند جمهوری اسلامی که بالغ بر 3 دهه تحت فشار مداوم و روزمره لایههای گوناگون تحرک بر ضد خود مقاومت کرده، آگاهی بیشتری از من دارد و منابع اطلاعاتی اش وسیعتر است. من نیز البته از دریچههایی کسب اطلاع میکنم و بر اساس آن چیزی که میبینم، انگلیسیها غیرقابل اعتمادتر از آمریکاییها هستند. * رهبری نظام خواهان حرکت به سمت یک وضع مطلوب است بحث همینجاست که چرا رهبری جمهوری اسلامی، آمریکا را غیرقابل اعتماد میخوانند؟ رهبری در ساختار قدرت نظام جمهوری اسلامی، فصلالخطاب است و نقطه پایانی این ساختار و قدرت است، رهبر با مدیر متفاوت است. مدیر خواستار حفظ وضعیت موجود است. دستگاه دولتی ما در حال «مدیریت» دیپلماسی هستهای است پس باید وضع موجود را حفظ کند ولی نقطه پایانی ساختار حکومت، رهبری جمهوری اسلامی است. این رهبر خواهان حرکت وضع موجود به سمت یک وضع مطلوب است و سعی میکند در چارچوب موضعگیریهای خود، زمینه گرفتن امتیازات بیشتر را فراهم کند چون به وضع موجود بسنده نمیکند. او به وضع مطلوب میاندیشد و کارکرد رهبر در ادبیات سیاسی، ترسیم وضع مطلوب و مدیریت برای رسیدن به آن نقطه است در حالیکه دولت،وضع موجود را مدیریت میکند. ما هنوز این را در ادبیات سیاسی خود کشف نکردهایم، زمانی میگوییم چون رئیسجمهور فلان سخن را میگوید، پس با رهبری زاویه دارد و آنها در تقابل با هم هستند. من هیچوقت این دو را در تقابل نمیبینم، بسیاری از مواقع مکمل هم هستند و آنطور که گفته شد، کارکرد رهبری، ترسیم فضای مطلوب و کارکرد رئیسجمهور، حفظ وضع موجود برای آماده کردن زیربناهای اساسی است.
فرمایشات رهبری نشاندهنده این است که ایشان وضع مطلوب را بررسی میکنند، مثلا میگویند ما باید به این مقدار از اورانیوم غنیشده برسیم. این ترسیم وضع مطلوب است. نمیگویند همین الآن 100درصد این را باید از غرب بگیریم، این پیمان، تعهد و توافقنامهای که قرار است نگارش شود، باید زمینههای حصول به این مقدار را فراهم کند. * افراط و تفریط به پروندههای ملی نظیر هستهای ضربه میزند روش های رسیدن به «وضع مطلوب» در چیست؟ برای رسیدن به وضع مطلوب باید استراتژی ترسیم کرد، نباید توقعاتمان را فزاینده کنیم و با فزاینده کردن توقعات، به جای کمک به پیشبرد وضعیت، در وضع موجود اختلال به وجود آوریم، لذا افراط و تفریطها موجب ضربه زدن به بسیاری از موضوعاتی است که در قالب پروندههای ملی مثل پرونده هستهای، مطرح میشود. * تابوی مذاکره با آمریکا در دولت احمدینژاد شکست برخی میگویند غیرقابل اعتماد بودن آمریکا را باید مسئولینی در سطح کلان کشور مانند وزیر خارجه و رئیسجمهور بدانند، اما کار به جایی میرسد که اینها تعلل میکنند و رهبری صراحتاً وارد میشود؛ این موضوع را در دولتهای قبل نیز شاهد بودیم، حتی در دولت آقای احمدینژاد که در ابتدا شعار آمریکا ستیزی میداد ولی در اواخر تمایل داشت که تابوی مذاکره با آمریکا شکسته شود. تابوی مذاکره با آمریکا در دولت احمدینژاد شکسته شد، اما این واقعیتهای موجود در صحنه سیاست است که تابوها را میشکند. دولت آقای احمدینژاد وقتی در صحنه عمل فعالیت میکند، به اینجا میرسد که تا وقتی این تابو شکسته نشود، گرههای موجود در پرونده هستهای حل نخواهد شد. فراموش نکنیم رئیسجمهور در واقع عاملی است که اعمال قدرت را از منظر عینی مدیریت میکند؛ چه احمدینژاد باشد چه خاتمی، چه هاشمی و چه روحانی. * گاهی واقعیات بر کنشگران سیاسی تحمیل میشود حاکمیت، عنصر ذهنی اعمال قدرت است و حکومت نماینده و مدافع آن. چرا امروز حاکمیت از مشروعیت دینی نظام جمهوری اسلامی حفاظت میکند؟ چون حاکمیت را از آن خدا میداند که توسط مردم در زمین جاری میشود، این عنصر ذهنی اعمال قدرت است اما عنصر عینی اعمال قدرت، دولتها هستند. وظیفه دولت، مدیریت عینی اعمال قدرت و هیأت دولت، هیأت مدیره اعمال قدرت میشود. باید مقتضیات ناشی از واقعیتها را بپذیریم. زمانی میگفتیم که مأمور به تکلیفیم نه نتیجه ولی امروز مقام معظم رهبری تأکید میکند که در کنار تکلیف، باید نتیجه را هم در نظر بگیریم. «محیط عمل» واقعیات را به کنشگران سیاسی تحمیل میکند، مگر ما میخواستیم قطعنامه 598 را بپذیریم؟ امام(ره) فرمودند: جام زهری بود که نوشیدم. یک وقتی واقعیتها تحمیل میشوند. چرا ما به جای اینکه جامعه را آرام کنیم، در تلاش برای ملتهب کردن آن هستیم؟ ما باید نقشها را خوب بشناسیم و به مردم هم آموزش دهیم و از بحثها سوءاستفاده سیاسی نکنیم. باید بپذیریم که واقعیتها به آقای احمدینژاد دیکته میکند که ارتباط با آمریکا را بپذیرد. تابوی ارتباط با ایالات متحده را احمدینژاد و روحانی نمیشکنند، این واقعیتهای محیط بازی است که اکثراً آنها را میشکند و تا وقتی تابوها تحت فشار واقعیتهای محیط بازی قرار نگیرند، شکسته نخواهند شد. * در پرونده هستهای، حق را به ما نخواهند داد بدون تعارف بگویم؛ ما زمانی میگفتیم پکیجهایی که به ما میدهند -در موضوع هستهای- آبنبات چوبی است. اما خیلی از مسائلی که امروز به عنوان امتیاز به ما ارائه میدهند آن زمان بدون مذاکره میدادند و ما میگفتیم آن بستهها آبنبات چوبی است، الآن میگوییم پکیجها را نمیخواهیم، تنها تحریمها را بردارید. خب شما ببینید آیا واقعیتها خود را به ما تحمیل نکرده است؟ حق را هم نمیخواهیم چون آنها حق را به ما نمیدهند، به هیچکس نمیدهند همین که برنامه غنیسازی در داخل را به ما بدهند یعنی تعریف عملیاتی مفهوم حق. * برخورد سیاسی با پرونده هستهای بزرگترین خیانت است چرا بر اساس برخی گزارههای جناحی و حزبی نمیخواهیم این واقعیتها را بشناسیم یا اگر میشناسیم از آنها استفاده نمیکنیم و یک پرونده ملی را دستاویز دعوای جناحی میکنیم؟ معتقدم این بزرگترین خیانت به ملت ایران و جایگاه ولایت فقیه است. مقام معظم رهبری، رهبری میکنند و باید جایگاه ایشان حفظ شود. نباید رهبری را از جایگاه خود به جایگاه مدیریت تنزل داد. منِ نوعی چه از این جناح چه از آن جناح، اگر کاری کنم که رهبری مجبور به انجام کارهای اجرایی شود، جایگاه ایشان را تضعیف کردهام. من میگویم ایشان اصول کلی حاکم بر مدیریت پرونده هستهای را رهبری میکنند و این اصول به شورای امنیت ابلاغ میشود، شورای امنیت سیستم را عملیاتی میکند و همان سیستم به تیم مذاکرهکننده ابلاغ میکند؛ وحدت اینها باید حفظ شود. باید فضا را به گونهای آماده کرد که دکترینها و سیاستهای کلان حاکم بر استراتژیهای پرونده هستهای حاصل شود و از سوی رهبری قوام گیرد ولی نباید به گونهای از آنها استفاده شود که در عرصه پردازش استراتژی توسط شورای امنیت یا در حوزه عمل تاکتیکی یا تکنیکی به مذاکره ضربه بزند. * پروندهها علیه ایران پایان ندارد اگر این هماهنگی ایجاد شود، ما خواهیم توانست نه تنها در مذاکرات هستهای بلکه در مذاکرات آینده مانند حقوق بشر نیز ازاین تجربه استفاده کرده و هزینههای ملی را پائین بیاوریم و دشمن را در چارچوبی که قصد دارد در اجزا و اعضای انقلاب واگرایی ایجاد کند، شکست دهیم. زیرا این پروندهها پایان پذیر نیست و بر فرض حل پرونده هستهای، ممکن است پروندههای دیگری روی میز قرار بگیرد.
لذا می شود به این پروندهها نه به عنوان تهدید، بلکه به عنوان یک فرصت در جهت ایجاد وحدت ملی نگاه کرد. * قدرت اصلی ما، نظامی نیست بلکه قدرت ایمان است نشستن پای میز مذاکرات، امر بدی نیست، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند وقتی میتوانیم پای مذاکره با یک ابرقدرت بنشینیم که توانمان با او اگر نگوییم متوازن، لااقل نزدیک باشد؛ زیرا کسی که قدرت دارد، دلیل ندارد با کسی که قدرت ندارد، مذاکره کرده و یا امتیازی دهد و هنگامی که رهبری بر افزایش توان داخلی -چه در حوزه اقتصادی و چه نظامی- تاکید میکنند ناظر به این مطلب است. ضرورت تحقق این موضوع چه میزان در نظر دولتمردان ما دارای اهمیت است؟ مصداقهایی را شاهدیم که نشان میدهد سیاستمداران ما اهمیت چندانی به این موضوع نمیدهند، به عنوان مثال توان نظامی ما را در حدی عنوان میکنند که آمریکا قادر است با یک بمب آن را از بین ببرد و یا آقای رئیسجمهور در ابتدای مذاکرات میگویند که خزانه خالی است. آیا بیان خالی بودن خزانه یا کوچک نمایی قدرت نظامی ایران، آن هم نزدیک به مذاکرات، کار درستی است؟ مفهوم قدرت، یک مفهوم چند وجهی است، در ادبیات سیاسی که اتفاقاً آمریکاییها آن را وارد کردند، قدرت به 3 دسته قدرت سخت، نرم و هوشمند تقسیم میشود که من قدرت هوشیارانه و هنرمندانه را هم به آن اضافه کردم. آیا قدرت نظامی ایران و آمریکا از نظر مقایسه تطبیقی، یکی است؟ شما فقط تعداد موشکها، هواپیماها و کیفیت موشکها را بسنجید، این حرف نادرستی نیست ولی نتیجه نادرست از آن گرفتن، اشتباه است. آیا آقای ظریف میخواست بگوید که ما نمیتوانیم هموزن ایالات متحده آمریکا بنشینیم؟ پاسخ من خیر است. آقای ظریف میخواهد بگوید قدرت اصلی ما، قدرت نظامی نیست. قدرت اصلی ما موشک نیست، قدرت اصلی ما ایمان مان است. قدرت اصلی ما این است که حرف حق را بگوییم و در گفتن حرف حق، مردم را به مشارکت در حمایت از حرف حقمان فرا بخوانیم. اگر ما بزرگترین موشکهای بالستیک را داشته باشیم و مردم را از دست بدهیم آیا قوی خواهیم بود؟ * پایه قدرت ما «وحدت ملی» است غربیها به Four Power Four (چهار به قدرت چهار) معتقدند. آنگلوساکسونها میگویند چهار اول، «پایه» است و چهار دوم، «نما»ست؛ پرونده هستهای برای ما بسیار مهم است ولی این نمای قدرت ماست. پایه قدرت ما «وحدت ملی» است؛ ایمان و تقوا و فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی. اگر اینها را از ما بگیرند، موشک به چه کار ما میآید؟ محمدرضا پهلوی چهارمین ارتش جهان را از لحاظ قدرت در اختیار داشت ولی وقتی پشتوانه مردمی را از دست داد، شکست خورد. آقای ظریف میگوید بر مبنای این معیارها و مشخصههایی که وجود دارد، قدرت نظامی آمریکا از ما بسیار بیشتر است ولی چرا آمریکا حاضر است با ما مذاکره کند؟ به دلیل اینکه ایران در حال حاضر دارای یک توان تعریف شدهاست که میتواند بر اساس عقلانیت سیاسی، این توان تعریف شده را افزایش دهد. * آمریکا به دنبال توازن ضعف در خاورمیانه است چرا ما باید برای رسیدن به انرژی صلحآمیز هستهای، هزینههای اضافی دهیم؟ چرا پیامبر(ص)، صلح حدیبیه را پذیرفت؟ چرا امروز از نرمش قهرمانانه صحبت میشود؟ ما باید ابزاری را برای نظام جمهوری اسلامی فراهم کنیم که با کمترین هزینهها به پیروزی برسیم. ایالات متحده آمریکا کشوری است که با برنامهریزی دقیق و مهندسیشده در پی ایجاد ناامنی در منطقه خاورمیانه است و من معتقدم آمریکا به دنبال توازن ضعف در خاورمیانه است. اسرائیل هم دیگر برای آمریکا کنشگری در ردیف عربستان، ترکیه و... است. آمریکاییها با توجه به اینکه خاورمیانه، تونل استراتژیکی برای کنترل چین محسوب میشود، در حال مدیریت ناامنی در این منطقه هستند و نیاز به توازن ضعف دارند. عربستان، قطر، ترکیه، ایران و اسرائیل باید همه با هم و متناسب ضعیف شوند و لذا میبینیم تروریسمی که در آغاز پیدایش، هدفش مبارزه با آمریکا بود، امروز در داخل منطقه، جنگ فرقهای و مذهبی به وجود میآورد و داعش از درون آن بر میخیزد. باید این بازیها را خوب شناسایی کنیم. آمریکا قابل اعتماد نیست ولی قابل پیشبینی است. به دلیل اینکه نمیخواهیم واقعیتهای موجود را رصد کنیم، تصور میکنیم اگر بگوییم آمریکا این عمل را انجام میدهد، به قدرت او اعتراف کردهایم. * ایستادن در برابر آمریکا نشانه قدرت ماست ا گر واقعیتها را خوب درک کرده و وضعیت موجود را به خوبی شناسایی کنیم و استراتژی تعریف شدهای برای رسیدن به وضعیت مطلوب داشته باشیم، بازیگر فعالی در منطقه خواهیم بود. آمریکا کشور بسیار قدرتمندی است و همینکه ما توانستهایم نزدیک به 4 دهه در برابر تمام تحرکات قدرتمندانه این کشور سرپا باشیم، نشاندهنده قدرت ماست. * باید توان دفاعی را در قالب جهاد تدافعی بالا ببریم ما باید مبانی قدرت خود را شناسایی کنیم و ببینیم چه چیزی ما را در برابر آمریکا پایدار کرده است؟ آیا اسلحههای ما بود یا چمران و باکری و همت؟ این سخن بسیار منطقی است که باید توان دفاعی را در قالب جهاد تدافعی بالا ببریم اما اصل کارکرد ما باید این باشد که ایمان خود را تقویت کنیم. اگر این کارکرد، موجب ضربه به مبانی قدرتمان و ابزاری جهت کاهش وحدت ملی باشد، راه را به خطا رفتهایم. چرا رهبری میگویند مشکلات فرهنگی، جامعه را مثل جزام میخورد؟ دروغ، ریا، تزویر، تهمت،غیبت، خطرناکتر از نداشتن انرژی هستهای است. * با اعمال تحریم به دنبال ایجاد نارضایتی داخلی هستند ما انرژی هستهای میخواهیم اما مبانی نیز اهمیت دارد. اگر اهمیت «نما»ها 90درصد باشد، اهمیت «مبانی»، 100درصد است و اگر ناچار باشیم بین «پایه» و «نما» یکی را بالاجبار برگزینیم، باید «پایه» را انتخاب کنیم. نیروهای رقیب این را میدانند و میخواهند با فشارهایی که میآورند، پایههای قدرت ما را متزلزل کنند. چرا تحریمهای فزاینده انجام میشود؟ به این دلیل که ارزش پول ملی پائین بیاید و در جامعه نارضایتی ایجاد شود و نارضایتی، قدرت ملی را تضعیف کند. دو گروه هستند که با به نتیجه رسیدن دیپلماسی هستهای مخالفند. نخست «کاسبان تحریم» که افراطی عمل میکنند و گروه «عصیانخواهان تحریم» که معتقدند اگر دیپلماسی هستهای با رهبری رهبر انقلاب و مدیریت دولت (احمدینژاد یا روحانی فرقی ندارد) موفق شود، همگرایی لایههای مختلف جامعه در اثر بالا رفتن قدرت پاسخگویی نظام جمهوری اسلامی به نیازهای مردم بیشتر میشود و این همگرایی با نظام، امکان بروز عصیان را کاهش میدهد. * نفت دیگر یک کالای استراتژیک نیست بحث این است که در این گونه اظهارات که مثلا آمریکا توان از بین بردن قدرت نظامی ما با یک بمب را دارد یا کدخدا نامیدن ایالات متحده، نوعی نگاه مرعوبانه وجود دارد. آقای روحانی آن سخن کدخدا بودن –آمریکا- را ترمیم کرد و گفت اگر قرار است ما برویم با دیگران بنشینیم و دیگران به جای اینکه کار را حل کنند، از این نمد برای خود کلاه بدوزند، پس بهتر است با آمریکا مذاکره کنیم. آیا این حرف نادرستی است که خزانه ما خالی است؟ نفت دیگر برای ما یک کالای استراتژیک نیست و آمریکا به نفت ما احتیاج ندارد.
هم اکنون ایالات متحده با تولید 12میلیون بشکه نفت در روز از تولید عربستان هم پیشی گرفته است. حدود 50 سال دیگر 40 تا 60 درصد نیاز دنیا به نفت خاورمیانه کاهش مییابد. ما در آن دوران با اقتصادی که 98 درصدش به نفت وابسته است چه میخواهیم بکنیم؟ اگر روحانی این واقعیت را به مردم نگوید، به گونهای استنباط میشود که دولت در حال سازش با آمریکاست. شما خودتان اگر به جای کسی باشید که میخواهد مذاکرات را به نفع یک نظام مدیریت کند، چه کار میکنید؟ باید واقعیتها را بپذیریم و فضا را طوری شکل ندهیم که غربیهای سوءاستفاده کرده و بگویند بین مسئولان ایرانی شکاف وجود دارد. چه کسی میگوید با آمریکا سازش کنیم؟ در نهایت اگر فشار بیاورند ما حسین را داریم ولی در وقتش و زمان آن را رهبری مشخص میکنند اما در حال حاضر رهبری بحث نرمش قهرمانانه را مطرح میکنند. نرمش قهرمانانه را نه در حوزه مدیریت عملیات تبدیل به سازش کنیم و نه پرچمی برای مبارزه سخت با آمریکا قرار دهیم. مشکل ما افراط و تفریط در برخورد با این واژگان است. من هم اگر به جای روحانی یا هر مدیر دیگری باشم، میگویم خزانه من خالی است، آیا مبارزه با آمریکا خزانه ما را پُر میکند؟ * آمریکا به دنبال بزرگنمایی پرونده هستهای برای ماست این خلط مبحث است، بر فرض مطرح کردن این واقعیت، آمریکا چه امتیازی به ما میدهد؟ آمریکا همانگونه که جنگ ستارگان را برای شوروی بزرگ کرد، در حال بزرگنمایی پرونده هستهای برای ماست. 10 سال جنگ ستارگان را راه انداختند و همه نیروها در جنگ ستارگان درگیر شدند، وقتی از جنگ بازگشتند دیدند مردم از آنها دور شدند، خزانه خالی است، مکتب کمونیسم را از دست دادند و فروپاشیدند. شما چرا فکر نمیکنید که این بزرگنمایی یک بازی است که برای شما تعریف شده است؟ همه نیروها درگیر پرونده هستهای هستند، همه امور ما به پرونده هستهای گره خورده است. آیا روحانی این پیوند را به وجود آورد؟ روحانی که تازه یک سال بر سر کار آمده. آنچه در توافقنامه ژنو3 در زمستان 92 نوشتند، همانی است که در بهار 84 در تهران نوشته شده بود. محتوا همان محتواست ولی فضای سیاسی به سمتی رفت که در زمستان 92 به نام توافقنامه ژنو و به عنوان امتیاز به ما داده شد. * رئیسجمهور نباید تضعیف شود چرا مراقب فضاسازیها نیستیم؟ شأن یک پرونده هستهای مانند یک پرونده جنایی نیست که ما با دستاویز قرار دادن سخن رئیسجمهور بخواهیم آن را سرکوب کنیم و حزب و جناح خود را برای نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری تقویت کنیم. این خیانت به خون شهداست. چه این جناح، چه آن جناح! تئوریسین غربی که آنجا نشسته میفهمد وقتی که آقای روحانی میگوید خزانه خالی است، در مذاکرات جدی است. من معتقدم رئیسجمهور نباید تضعیف شود. کسی که ناظر به اعمال رئیسجمهور است مجلس و رهبری است. همان زمان که آقای احمدینژاد و آقای جلیلی در مسند قدرت بودند، ما نقد داشتیم اما تضعیف نمیکردیم. آن زمان من معتقد بودم برای مذاکرات هستهای نباید به هیچ عنوان به استانبول رفت ولی وقتی رفتند، تضعیف نکردم. معتقد بودم غربی ها تلاش دارند پایتخت رقیب را در جهت ارائه الگوی اسلامی متعادل، در برابر ما قرار دهند. آیا این کار را انجام ندادند؟ در حال حاضر نیز نقد داریم ولی نقد خود را درگوشی و با بیان گزارههای علمی میگوییم که دشمن سوءاستفاده نکند. حالا 2 راه داریم. یا باید یک نه بزرگ به آمریکا بگوییم یا یک آری بزرگ؛ یا باید مذاکره را بپذیریم که این یک آری بزرگ است، یا باید جلوی او محکم بایستیم. * چیدن همه تخم مرغها در سبد هستهای، عقلانی نیست نقد من به آقای روحانی این است که زیاد پرداختن به پرونده هستهای و همه تخممرغها را در سبد پرونده هستهای گذاشتن، کار عقلانی نیست. برای من احمدینژاد یا روحانی مطرح نیست. همه این افراد، رئیسجمهور کشور من هستند که مردم به آنها رأی دادهاند و من باید به رای ملت احترام بگذارم. * باید دولت را در چارچوب معیارها نقد کرد آنچه مسجل است، این است که باید عملکرد آنها را به نقد گذاشت و نقد باید معیار داشته باشد. معیار من، چارچوبهای تئوریک است نه نگرش حزبی و جناحی. امروزه اگر مردم در جمهوری اسلامی، نان و آب نداشته باشند، دولت را مقصر میدانند. دولت باید به فکر این وضعیت باشد. پس بگذارید کارکرد خود را انجام دهد. آقای روحانی تلاش کرده در یک سال اخیر در حوزه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وضع موجود را از منظر مفاسد به وجود آمده تا حدودی کنترل کند هرچند هنوز به وضع مطلوب نرسیده است و حتی در 4 سال نیز به راحتی نخواهد توانست به وضع مطلوب برسد. ایشان در اردبیل وعده داد که تورم تا آخرسال به زیر 20درصد برسد، این قولی که میدهد، بسیار سنگین است و با وجود فشارهایی که در عرصه اقتصاد چه از نظر شاخصهای داخلی چه شاخصهای منطقهای وجود دارد، شجاعت به خرج داده است. نمیشود کنترل تورم را در یکسال اخیر توسط دولت نادیده گرفت. روحانی و شعار اعتدال برای من مطرح نیست ولی من به عنوان کسی که به اعتدال معتقدم، باید بگویم که دولت در یک سال گذشته، کارنامه قابل قبولی ارائه داده است. امروز چند وقت است که دلار در مرز 3هزار تا 3هزار و 200تومان است. نمیتوان این تصور را داشت که اگر شخص دیگری غیر از روحانی انتخاب میشد، این عدد به 6هزار تا 6هزار و 500 تومان میرسید؟ * دولتی که قصد براندازی جمهوری اسلامی را داشت، حاضر به همکاری با ایران است آمریکاییها حتی لحنشان در برابر ایران را تغییر ندادند و همچنان به دور از آداب دیپلماسی سخن میگویند و خط و نشان میکشند. آیا لحن آمریکاییها تغییر نکرده است؟ آمریکاییها خود را مدیر امنیتی جهان میدانند و قدرت بزرگی هم هستند. این قدرت بزرگ در چارچوب تئوری جنگ نامتعادل در حال گسترش ایران هراسی در منطقه و اسلامهراسی در دنیا با مرکزیت ایران است. اما امروز حداقل به اجبار به این مطلب اعتراف نمیکنند که در قضیه داعش، آماده همکاری با ایران هستند؟ بله لحن فردی مثل آقای «مک کین»، لحن خصمانهای است، او جمهوریخواهی است که مخالف اوباما و حزب دموکرات است ولی من نمیتوانم در زمین مک کین بازی کنم. من در زمین جمهوری اسلامی و به نفع منافع ملی کشورم بازی میکنم. دولتی که عملاً در بسیاری از موارد قصد براندازی جمهوری اسلامی را داشته امروز در معادلات منطقهای حاضر به همکاری با ایران است. * ما در معادلات، خوب بازی کردهایم این همکاری در سالهای گذشته و در قضیه عراق نیز بود... بله ولی بیان نمیکردند. ما قضیه افغانستان را نیز داشتیم اما بیان آشکار و صریح نبود. اظهارات «کامرون» نخستوزیر انگلیس در باب ایران نوعی اعتراف است و او نمیتواند بدون هماهنگی با آمریکا سخن بگوید. این اظهارنظرها سبب میشود که ایران از یک سو قدرت پیدا کند و از سوی دیگر نشان میدهد که ما در معادلات، خوب بازی کردهایم. * تغییر لحن آمریکا کافی نیست مگر ایران در یک دهه اخیر قدرت نداشت؟ قدرت داشت ولی آنها بیان نمیکردند و ایران را به زعم خود بازیگر سرکشی میدانستند ولی امروز کشورمان را در منطقه، رسماً، علناً و آشکارا بازیگری میدانند که میشود با او همکاری کرد. شاید بتوانیم بگوییم فحوای کلام آمریکا هنوز برتریجویانه است و ما با این برتریجویی مشکل داریم اما اگر لحن گذشته را داشتند، آیا رهبری اجازه میداد که وزیر خارجه یک ساعت و آن هم تنها با وزیر خارجه آمریکا مذاکره کند؟ در گذشته، دست دادن هم تابو بود. حتی بعضی رؤسای جمهور ما در سازمان ملل و سخنرانیهای مجمع به دلیل اینکه با رئیسجمهور وقت آمریکا برخورد نکنند، مسیرشان را تغییر میدادند. لحن، تغییر پیدا کرده که ما مذاکره را پذیرفتهایم و این نشان دهنده قدرت ماست. اما اعتقاد داریم که این تغییر لحن کافی نیست. * قواعد بازی در آمریکا حفظ میشود نکته دیگری مطرح است و آن اینکه آمریکاییها خودشان را با سیاست کلی حاکم بر کشورشان تطبیق میدهند، به عنوان مثال زمانی که «جان کری» سناتور بود در مصاحبهای میگوید انتظار بیهودهای است که بگوییم ایران غنی سازی نکند اما همین جانکری وقتی که وزیر خارجه میشود، دقیقاً خلاف این اظهار نظر را مطرح میکند. اما این خلأ و این عدم هماهنگی در بین مسئولان ایرانی احساس میشود. حتی با وجود اینکه رهبری در بسیاری موارد هدایت میکنند، این خلاء وجود دارد که با تغییر دولتها، نظرات، 100درصد متفاوت میشود. در آمریکا نوعی ارکستر سمفونیک وجود دارد که تلاش میکنند فالش هم نزند. هرچند سازمانهای غیردولتی و لابیها در سیاست خارجی گاها از سازمانهای دولتی هم مؤثرترند اما در آنجا قواعد بازی حفظ میشود. رقابت در آمریکا، در قالب رقابت دموکراتها و جمهوریخواهان برجسته است اما قواعد کلی را رعایت میکنند. در مناظره سومی که بین اوباما و میت رامنی برگزار شد، رامنی از اوباما پرسشی کرد و گفت: در عراق نیروهای ما در حال جنگ هستند، آیا مالیات ملت آمریکا برای جنگ هزینه میشود؟ پاسخ اوباما این بود که اولاً من در زمانی که سناتور بودم، مخالف حمله به عراق بودم و دوستان شما موافق بودند اما من به شما میگویم که مالیاتهای ملت آمریکا در عراق هزینه نمیشود. پس چه چیز هزینه میشود؟ اینجا دیگر مرز منافع ملی ایالات متحده آمریکا بود که پرسش از این موضوع، ممکن است بسیاری از سیاستهای آمریکا را آشکار کند و برای همین است که رامنی صحنه رقابت را رها کرد. آیا ما در مناظراتمان چنین تعهدی را در باب پروندههای ملی قائل هستیم؟ آنجا قواعدی را برای بازی میپذیرند. ملت آمریکا هم نگاه میکند و قضاوت میکند، ملت آمریکا یک ملت سیاسی نیست ولی کارشناسان و زبدگان و نخبگان سیاسی، سنسورهای قوی دارند و این را از طریق رسانهها منتقل میکنند که رکن چهارم قدرت مردم هستند. ولی در ایران اینگونه نیست. * آمریکا 100درصد امتیازات را برای خود میخواهد استفاده از پروندههای ملی در بازیهای سیاسی حدی دارد که در ایران رعایت نمیشود. وزیر امور خارجه آمریکا به دنبال منافع ملی کشورش است نه به دنبال منافع ملی ایران.
واقعیت این است که آمریکا میخواهد 100درصد امتیازات را برای خود داشته باشد. ایران هم باید 100درصد بخواهد اما مسئله این است که ایران در وسط این بازی و با این میزان توان به عنوان یک کنشگر سیاسی چه تدبیری بیندیشد و با این میزان امکانات چند درصد از این بازی را ببرد. این بازی مطلق نیست. بازی سیاسی مثل فوتبال، بُرد و باخت قطعی ندارد. برنده کسی است که با کمترین هزینهها بیشترین منافع را ببرد. ممکن است در بازی انرژی هستهای، ما از 100 امتیاز، 20 امتیاز را کسب کنیم ولی باید قدرتمان 19 امتیاز باشد. در آن صورت ما برندهایم زیرا بیشتر از آنچه در واقعیت توانمان بوده است امتیاز کسب کردیم. اما ما انتظار داریم از 100 درصد 99 درصد از آن ما باشد، این رعایت نکردن قواعد بازی است که با بازی ورزشی اشتباه گرفتیم. * برای بازی در عرصه سیاست باید نقاب زد بازی سیاسی، هویت و بازیگران مخصوص خود را دارد. برای این بازی در بسیاری از مواقع باید نقاب زد. نقاب زدن امر بدی نیست ولی نقابی که اصالت و چهره اصیل را تضعیف کند، منفی است. سیاستمداران باید از صبح تا شب، نقابهای مختلفی به صورتشان بزنند. آیا این عیب است؟ نباید دست و پای سیاستمدار را نبندیم. نمیشود به دیپلمات خود بگوییم که از یک دیوار سنگی لیز بالا برو اما دست و پایش را ببندیم. دراقتصاد و فرهنگ هم باید این امور ملاحظه شود و قواعد بازی را اندکی رعایت کنیم. معتقدم یا قواعد را بلد نیستیم، یا اگر بلد هستیم، رعایت نمیکنیم. * برداشت تناقض از «نرمش قهرمانانه» حرف نادرستی است رهبر انقلاب میفرمایند اگر از طریق مذاکره بشود به جایی رسید، خوب است اما در ادامه نیز میفرمایند من به مذاکرات خوشبین نیستم، شما معتقدید اگر بخواهیم مذاکرات را به جایی برسانیم باید از چه فاکتورهایی استفاده کنیم؟ وقتی رهبر انقلاب میفرمایند ما به مذاکرات خوشبین نیستیم، بر اساس فکتهایی میگویند که رقیب در پی ایجاد آن فضا برای متهم کردن ایران جهت شکست این مذاکرات است. امکان این موضوع بالاست که مذاکرات به نتیجه نرسد، در این صورت وضعیت مطلوب ما این است که بگوییم ما میدانستیم به شما اعتمادی نیست و نباید به شما خوشبین باشیم. ایشان در حال انجام وظیفه رهبری هستند. رهبری میگوید ما خوشبین نیستیم و به اینها نمیتوان اعتماد کرد. اگر ما ادبیات سیاسی را بلد باشیم، متوجه میشویم که اینها کارکرد رهبری است. از طرف دیگر میفرمایند شما بروید مذاکره کنید، در جایی که احتیاج است، نرمش قهرمانانه هم انجام دهید. آیا ایشان متناقض حرف میزند؟ این تناقض نیست و فهم ما اشتباه است. لذا معتقدم ایشان به درستی، مذاکرات را رهبری میکند و گروه دیپلماتیک هماهنگ با رهبری و شورای امنیت، سبب میشود که ما ظرف 6 ماه توانستیم در پروژه ایرانهراسی و اسلامهراسی شکاف ایجاد کنیم. * هماهنگی مدیریت و رهبری مذاکرات به نفع منافع ملی است شما هم قبول دارید که آمریکاییها غیرقابل اعتماد هستند. با چنین دشمن غیرقابل اعتمادی و با این سوابق، سیاستمداران ما چه روشی را باید در پیش بگیرند؟ اگر بتوانیم در یک توافق جامع حتی به حداکثر حداقلها برسیم -نه حداکثر یا حداقل مطلوبیتها- ما برندهایم چون 3 کار کردهایم، تثبیت حداقلها، کم کردن هزینهها و باز کردن دریچه ورود به بازیگر منطقهای و بینالمللی با اطمینان خاطر بیشتر که در نهایت در تحریمها هم شکاف ایجاد کرد. هر میزان هماهنگی بین رهبری مذاکرات و مدیریت مذاکرات بیشتر باشد به نفع منافع ملی است. هر میزان ما قواعد این بازی را بهتر درک کنیم و فضای رسانهای را در جهت آن هدایت کنیم، به نفع منافع ملی و انجام رسالت تاریخی ماست و این موجب میشود پرونده هستهای فرصتی برای وحدت ملی شود. * ماه عسل سیاستمداران بسیار کوتاه است و آینده... سناریوهای مختلفی برای آینده وجود دارد اما آنچه مسجل است، این است که بازیهای سیاست پایان پذیر نیست حتی زنگ تفریحهای بازی سیاست و ماه عسل سیاستمداران بسیار کوتاه است. حتی اگر فرض کنیم با ایالات متحده آمریکا همان رابطهای پیدا کنیم که تنه بزند به رابطه انگلیس با آمریکا، در آن زمان هم نمیتوانیم با خیال راحت حرکت کنیم. همان رقابتی که مثلا MI6 با CIA دارد یا MI5 با FBI و یا موساد و سیا دارند، خواهیم داشت. اینها خیلی به هم نزدیکند اما در بسیاری اوقات هم رقیب یکدیگرند. * بازی هستهای تمام شد، بازی حقوق بشر شروع میشود من این را آموختم که هیچگاه بازی سیاست پایان ندارد. بازی هستهای تمام شد، بازی حقوق بشر شروع میشود. بازی حقوق بشر تمام شد، بازی سلاحهای غیرمتعارف شروع میشود. اما از طرفی هم نمیتوان از ترس مرگ، خودکشی کرد. باید موقعیتی را که در آن قرار گرفتیم، خوب درک کنیم و بهترین بازی را انجام دهیم. یک کنشگر سیاسی باید بافت زمانه را ببیند و آن را بفهمد. واقعیت این است که ما باید بیشترین فایده را با کمترین هزینه ببریم ولی واقعهها را نیز ببینیم. اینجاست که ابزارها نمود پیدا میکند. آینده مملو از اصطکاکهای فراوان ما با ایالات متحده آمریکاست اما اصطکاک را میشود روغنکاری کرد و کاهش داد و با این کاهش، زمینه مانور بیشتر خود را فراهم کرد. این سازش با آمریکا نیست. مگر چین با آمریکا سازش کرد؟ هنوز هم برخی میگویند پوتین با ایالات متحده آمریکا در جنگ سرد سوم است. پوتینی که در مونیخ آنطور سخنرانی میکنید و در مورد سیاستهای آمریکا موضعگیری میگیرد، زمانی هم با آمریکا مذاکره و همکاری میکند. انتهای پیام/
93/06/16 - 12:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]
صفحات پیشنهادی
گفتوگوی تفصیلی فارس با سفیر افغانستان در تهران مدیریت ناامنی در افغانستان در دست عوامل بیرونی/ فضای بیاعتما
گفتوگوی تفصیلی فارس با سفیر افغانستان در تهرانمدیریت ناامنی در افغانستان در دست عوامل بیرونی فضای بیاعتمادی بین افغانستان و پاکستان پایان یابدسفیر افغانستان در تهران با بیان اینکه تکفیریگری و افکار افراطی و متجحرانه هیچ جایگاهی در افغانستان ندارد گفت مدیریت ناامنی در افغان«غیرقابل اعتماد»/5/ میزگرد درباره رابطه با آمریکا آمریکا به کاغذ توافق با ایران نیاز دارد/ پیشنهاد ا
غیرقابل اعتماد 5 میزگرد خبرگزاری فارس درباره رابطه با آمریکاآمریکا به کاغذ توافق با ایران نیاز دارد پیشنهاد ایجاد بورس برای سیاهپوستان آمریکایی مشکل با لبخند در ژنو و وین حل نمیشود آمریکا دلیلی برای وفای به عهد ندارددولتهای جمهوری اسلامی از دوران هاشمی تا امروز به جز مدت ک«غیرقابل اعتماد»/ 4- گفتگو با مرتضی نبوی آمریکا هنوز آدم نشده است/ موضع آمریکا با تغییر موضع رؤسای ج
غیرقابل اعتماد 4- گفتگو با مرتضی نبویآمریکا هنوز آدم نشده است موضع آمریکا با تغییر موضع رؤسای جمهور ما عوض نمیشود آنها به مذاکره با ایران نیاز داردعضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه آمریکاییها حتی با دوستان خود هم با زبان تهدید صحبت می کنند گفت موضع آمریکاییها در قباکواکبیان در گفتوگو با فارس: با «ندا» مخالف نیستیم/ تحریمهای جدید علیه ایران به کاهش اعتماد ما منجر
کواکبیان در گفتوگو با فارس با ندا مخالف نیستیم تحریمهای جدید علیه ایران به کاهش اعتماد ما منجر خواهد شدرئیس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گفت ما نه تنها با ایجاد تشکلهایی مانند ندا مخالف نیستیم بلکه به دلیل تقویت تحزب در کشور از آن استقبال هم میکنیم مصطفی کواکبیان رئیگفتگوی تفصیلی فارس با مرتضی نبوی/ بخش دوم اصلاح طلبان در حوزه فرهنگ و آموزش دولت سهم دارند/ بعید است هاشمی و ن
گفتگوی تفصیلی فارس با مرتضی نبوی بخش دوماصلاح طلبان در حوزه فرهنگ و آموزش دولت سهم دارند بعید است هاشمی و ناطق گذشته را فراموش کنند دلم برای رجایی تنگ شده است اصلاحطلبان در حال ریکاوری برای انتخابات مجلسانداینکه اصلاحطلبان متشبث میشوند به شخصیتهایی مثل آقای هاشمی یا آقایگزارش متفاوت از جشنواره ونیز وقتی مستندساز زندانی در کنار بنیاعتماد تقدیر میشوند/انتقاد منتقدان از حضور
گزارش متفاوت از جشنواره ونیزوقتی مستندساز زندانی در کنار بنیاعتماد تقدیر میشوند انتقاد منتقدان از حضور قصهها در بخش مسابقهدر ابتدای جشنواره ونیز مسئولان این جشنواره در اقدامی در ادامه حمایت از جریانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی در عرصه سینما چون سالهای گذشته که برای جعفر پناهروایت کارگردان «قصهها» از نمایش فیلم در ونیز/ پاسخ بنیاعتماد به خبرنگاران حاشیهساز چه بود؟
روایت کارگردان قصهها از نمایش فیلم در ونیز پاسخ بنیاعتماد به خبرنگاران حاشیهساز چه بود فرهنگ > سینما - کارگردان فیلم سینمایی قصهها نمایش بیحاشیه این فیلم را در جشنواره ونیز نکتهای پراهمیت دانست به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین رخشان بنی اعتماد با اشاره به حضدر گفتگوی امیر احمدآبادی با فارس اعلام شد آخرین اخبار از بالگردهای جدید ایرانی/ «هما» و «صبا
در گفتگوی امیر احمدآبادی با فارس اعلام شدآخرین اخبار از بالگردهای جدید ایرانی هما و صبا در انتظار مجوزهای نهایی هما رادارگریز میشودمدیر عامل شرکت پنها با اشاره به روند طراحی و ساخت بالگردهای جدید ایرانی به تشریح آخرین وضعیت این بالگردها پرداخت امیر خلبان محمدعلی احمدآبادی مدتحلیگر عراقی در گفتوگوی تفصیلی با فارس: داعش با استراتژی «لانهزنبور» بدست آمریکا ایجاد شد/ماجرای ت
تحلیگر عراقی در گفتوگوی تفصیلی با فارس داعش با استراتژی لانهزنبور بدست آمریکا ایجاد شد ماجرای تسلیحات و لباس متحدالشکل داعشتحلیلگر امور سیاسی عراق با بیان اینکه گروه تکفیری داعش ساخته دست کشورهایی همچون آمریکا و انگلیس و رژیمصهیونیستی است تأکید کرد که از این پس شاهد اشغال مجددر گفتوگو با فارس مطرح شد توقع اعتماد از شورای پروانه ساخت داریم
در گفتوگو با فارس مطرح شدتوقع اعتماد از شورای پروانه ساخت داریممهدویان با اشاره به رد شدن فیلمنامه فیلم سینمایی ژنرال در شورای پروانه ساخت تاکید کرد از مسئولین ارشاد و دوستان پروانه ساخت توقع اعتماد دارم زیرا من و سیدمحمد آوینی با شیطنت به این موضوع نپرداختیم پیشینه هم ما نشاجعفری در گفتوگو با فارس مطرح کرد لزوم برسی بورسیههای غیرقانونی در تمام دولتها/ مجلس راهی جز پس گرفتن رای اع
جعفری در گفتوگو با فارس مطرح کردلزوم برسی بورسیههای غیرقانونی در تمام دولتها مجلس راهی جز پس گرفتن رای اعتماد از وزیر علوم نداشتدبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان با بیان اینکه با توجه به آرامش ایجاد شده باید بورسیههای غیرقانونی در تمام دولتها بررسی شوددر گفتوگوی فارس با روحانی مطرح شد هدف دشمن «مسجد تک بعدی» خالی از «کارکردهای اجتماعی» است
در گفتوگوی فارس با روحانی مطرح شدهدف دشمن مسجد تک بعدی خالی از کارکردهای اجتماعی استمسئول دبیرخانه کانونهای مساجد استان قم گفت به دنبال گرفتن تمام کارکردهای اجتماعی از مسجد است تا مسجد محلی فقط برای نماز باشد به گزارش خبرگزاری فارس از قم از مکانهایی مهمی که در دین اسلام بهریحانی در گفتوگو با فارس: دولت پاسخ محکمی به خلف وعدههای آمریکا و غرب بدهد/اثبات عدم اعتماد به آمریکا
ریحانی در گفتوگو با فارس دولت پاسخ محکمی به خلف وعدههای آمریکا و غرب بدهد اثبات عدم اعتماد به آمریکامعاون بررسی و تحلیل سازمان بسیج دانشجویی با بیان اینکه یکبار دیگر عدم اعتماد به آمریکا اثبات شد گفت دولت باید پاسخ قاطع و محکمی به خلف وعدههای آمریکا و غرب بدهد سجاد ریحانیخلبان احمدآبادی در گفتگوی تفصیلی با فارس تشریح کرد افزایش 3 برابری قدرت آتش بالگردها/ اشتغال در آمریکا با گواه
خلبان احمدآبادی در گفتگوی تفصیلی با فارس تشریح کردافزایش 3 برابری قدرت آتش بالگردها اشتغال در آمریکا با گواهینامه ایرانی تحویل 20 بالگرد در هفته دفاع مقدسمدیرعامل شرکت پنها از تحویل 20 فروند بالگرد اورهال شده جدید به نیروهای مسلح در هفته دفاع مقدس خبر داد ---------------------امام جمعه بم: اعتماد به نفس برای مقابله با دشمنان بیشتر شده است
امام جمعه بم اعتماد به نفس برای مقابله با دشمنان بیشتر شده استامام جمعه بم گفت امروز با وجود این همه پیشرفتهای نظامی و تسلیحات مختلف اعتماد به نفس ما در مقابله با دشمنان و دفاع از اسلام بیشتر شده است به گزارش خبرگزاری فارس از بم حجتالاسلام قاسم دانشی پیش از ظهر امروز در جلسهرسایی در گفتوگو با فارس مطرح کرد مرزبندی با فتنه 88 و ارائه گزارش از بورسیههای غیرقانونی 2 شرط رأی اعتماد مج
رسایی در گفتوگو با فارس مطرح کردمرزبندی با فتنه 88 و ارائه گزارش از بورسیههای غیرقانونی 2 شرط رأی اعتماد مجلس به وزیر پیشنهادی علومعضو کمیسیون اصل 90 مجلس دو شرط رأی اعتماد نمایندگان به وزیر پیشنهادی علوم را مرزبندی با فتنه 88 و ارائه گزارش دقیق از بورسیههای غیرقانونی اعلام کرمعاون هماهنگکننده سپاه نبیاکرم (ص) کرمانشاه: رسانهها گنجینه ارزشمند دوران دفاع مقدس را اشاعه دهند/اخبار ف
معاون هماهنگکننده سپاه نبیاکرم ص کرمانشاه رسانهها گنجینه ارزشمند دوران دفاع مقدس را اشاعه دهند اخبار فارس قابل اعتماد استمعاون هماهنگکننده سپاه حضرت نبیاکرم ص استان کرمانشاه گفت رسانهها میتوانند با استفاده از گنجینه ارزشمند دوران دفاع مقدس نقش مهمی در اشاعه ارزشه-
سیاسی
پربازدیدترینها