تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):در انسان پاره گوشتى است كه اگر آن سالم و درست باشد، ديگر اعضاى بدنش هم با آن سا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851033748




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ترجمان وحی/ بررسی نقش پیامبر در فرایند نزول وحی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
ترجمان وحی/ بررسی نقش پیامبر در فرایند نزول وحی
وحی منت خداوند بر خلق خویش است و خالق مهربان، مخلوق خویش را رها نمی‌کند و انبیا را زینت آسمان هدایت قرار می‌دهد. خداوند مهربان‌تر از این است که پیامبران وحی، آتش درون خود را مشعل هدایت کنند و خود خورشیدی برای راه سعادت نیفروزند.

خبرگزاری فارس: ترجمان وحی/ بررسی نقش پیامبر در فرایند نزول وحی



بخش دوم و پایانی پیامبر و قوه دریافت وحی وحی منت الهی است و خداوند از سر لطفش بندگانش را به هدایت خویش قرین ساخته است؛ اما آیا هرکس استعداد دریافت وحی را دارد؟ پاسخ روشن است. هرچند وحی منت الهی است، باید فردی برای این ارتباط مهیا می‌شد و کار خداوند به‌گزاف نیست. همان‌طور که دستگاه‌هاضمه کودک توان هضم چرب و شیرین‌های ضیافت اشراف را ندارد، هرکسی هم توان فهم معارف را در فیض ضیافت حضور ندارد و چه‌بسا قالب تهی کند. آری، پیامبران باید قبل از به استقبال وحی رفتن، مهیای این دریافت می‌شدند. نمونه‌هایی از این آماده‌سازی‌ها چنین است: 1. انجام دادن عبادات خاص، مانند روزه: روزه ماه رمضان ابتدا فقط بر پیامبران واجب بود. از امام صادق(ع) روایت شده است که همانا خداوند روزه رمضان را بر پیامبران واجب کرده بود، درحالی‌که هنوز بر امت‌ها واجب نشده بود. (صدوق، 1413: 2 / 99) 2. چله‌نشینی: پیامبر هر سال در ماه رمضان و همیشه در طول سال برای خلوت و عبادت به کوه نور می‌رفت و تنها در غار حرا با خدای خویش مناجات می‌کرد. موسای کلیم‌الله نیز برای دریافت وحی، خود را آماده می‌کرد. وی باید 40 روز عابد کوه طور باشد تا لیاقت دریافت آن الواح هدایت را بیابد. حتی 30 روز به 40 روز افزایش می‌یابد تا این آمادگی بیشتر شود. 3. خداوند نیز خود پیامبرانش را آماده‌تر می‌کرد. از پیامبر نقل شده است که یک‌بار در کودکی و بار دیگر در بزرگسالی، فرشته وحی قلب ایشان را شستشو داده است. این بیان، نمونه‌ای ساده برای بیان کردن این حادثه بوده است. (مقبل المجیدی، 1421: 54 ـ 50) بیان دیگری از آماده‌سازی پیامبر ازسوی خداوند در آیه 22 سوره زمر آمده است: «افَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإ‌ِسْلام‌ِ فَهُوَ عَلی نُور‌ٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْر‌ِ اللَّهِ أُولئِکَ فی ضَلال‌ٍ مُبین‌ٍ.» در سوره انشراح نیز همین مضمون آمده است: «أ‌َلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ وَوَضَعْنَا عَنْکَ و‌ِزْرَکَ.» خداوند سینه پیامبر را گشوده بود و به او شرح صدر داده بود تا دلش گنجایش کلام الهی را داشته باشد. 4. تأیید با روح‌القدس: پیامبران ابزاری اختصاصی دارند و آن روح جداگانه‌ای به‌نام روح‌القدس است. در روایت معتبری از امامان وارد شده است که انسان‌ها سه روح دارند: روح‌الحیاة، روح‌الشهوة و روح‌القوة. انسان‌های مؤمن علاوه بر این سه، روح دیگری به‌نام روح‌الایمان دارند و انبیا روح پنجمی دارند که روح‌القدس نامیده می‌شود. این روح همراه آنان است و بعد از سلسله نبوت به امامان منتقل می‌شود. این همان روحی است که غفلت و خواب ندارند و مؤید به نیروی الهی است. (کلینی، 1365: 1 / 272) در قرآن نیز به‌صراحت آمده است که تا قبل از اعطای روح به پیامبر، ایشان خبری از کتاب نداشتند. (شوری / 52) البته هرچه وحی الهی سنگین‌تر و جامع‌تر باشد، پیامبر حامل وحی باید جلایافته‌تر باشد. محمد(ص) آخرین پیامبر الهی بود و قرآن آخرین وحی. قلب پیامبر محل ریزش وحی الهی است و هرچه وحی کامل‌تر باشد، ظرف آن نیز باید جامع‌تر باشد. پس وی باید بیشترین آمادگی را برای دریافت وحی در خود تحصیل می‌کرد. در احادیث معراج، بارها از زبان جبرئیل گفته شده است که: ای محمد، اینجا که گام می‌گذاری، هیچ نبی مرسل و ملک مقربی تاکنون پای نگذاشته است. (مجلسی، 1404: 5 / 236) در روایتی دیگر آمده است: چون خداوند قلوب بندگانش را نظر کرد، قلب محمدش را برترین قلب‌ها یافت و او را برای آخرین رسالتش برگزید. (مجلسی، 1404: 17 / 309) امام خمینی(ره) عیسی(ع) را آینه جلال، موسی(ع) را آینه جمال و محمد(ص) را به‌حسب خاتمیتش آینه‌دار جمال و جلال الهی می‌داند. (امام خمینی(ره)، 1377: 143 ـ 142) 5. تکمیل قوای پیامبر(ص) در شب قدر: خداوند شب قدر را چنین توصیف می‌کند: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا ‌ِبإ‌ِذْن‌ِ رَبِّهمْ مِنْ کُلِّ أ‌َمْر‌ٍ.» در اینکه مراد از اذن چیست، علامه طباطبایی می‌فرمایند: اذن به‌معنای اعلام رخصت و عدم مانع است. (طباطبایی، 1417: 20 / 332) این اعلام به این معناست که در آن شب، موانع برطرف شده، دیگر حجابی برای پیامبر باقی نمانده است. همین‌که این حجاب برداشته می‌شود، قرآن نمایان و نازل می‌شود. قرآن در لوح محفوظ بود و نورش بر عالم می‌تابید، اما چشمی برای دیدن لمعات هدایتش نبود. شب قدر، شب کمال انسان بود. از امام صادق(ع) روایت شده است که شب قدر، شب فاطمه÷ است. (مجلسی، 1404: 43 / 66) البته نه اینکه ایشان تنها مصداق انسان کاملِ شب قدر باشند. آن شب، شب انسان‌های کاملی است که خداوند آخرین سفارت‌های هدایت را به دوش آنها سپرده است. شاید سر اینکه سوره قدر با صیغه جمع «انا انزلنا» نازل شده است، برای اشاره به این باشد که آن شب، جمیع اسما و صفات الهی بر پیامبر متجلی شد. (امام خمینی(ره)، 1375: 321 ـ 320) شب قدر هم اشاره‌ای به ظاهرکننده اسم اعظم یا همان مرآت تام محمدی است. (همان: 337) ازآنجاکه رمضان ماه تکامل و خودسازی است، کتاب‌های آسمانی در ماه مبارک نازل می‌شد. تورات در ششم، انجیل در دوازدهم، زبور در هجدهم و قرآن در شب قدر امت خاتم نازل شد. (مجلسی، 1404: 11 / 59) شاید شب قدر هر امتی همان شبی باشد که دروازه‌های برکت گشوده می‌شود و خلق خدا متنعم به فصل جدیدی از هدایت می‌شوند. مراتب وحی وحی در موطن‌ها و مراحل گوناگونی است (صدرالدین شیرازی، 1380: 7 / 41) و پیامبران نیز با توجه با درجات خود، سطوح مختلفی از وحی را دریافت می‌کنند. از این اختلاف می‌توان فهمید که آنها نیز در دریافت وحی متفاوت بوده‌اند و شخص پیامبر در وحی نیز مدخلیت داشته است. محی‌الدین عربی که بیانش زینت کلام عرفان نظری است، می‌گوید: فرمان الهی از عرش نزول می‌کند تا به سدرة‌المنتهی می‌رسد؛ از آنجا به آسمان‌ها نزول می‌کند تا اینکه به آسمان هفتم ـ که آسمان دنیاست ـ می‌رسد و از آنجا به زمین فرود می‌آید و بر قلوب خلایق تجلی می‌کند. در این راه هرکس به اندازه استعداد خود از آن بهره‌مند می‌شود. (ابن‌عربی، بی‌تا: 3 / 29) در قرآن به این تفاوت درجات انبیا نیز اشاره شده است: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَی ابن‌مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أ‌َیَّدْناهُ ‌ِبرُوح‌ِ الْقُدُس‌ِ.» (بقره / 253) طبق این آیه، پیامبران در یک سطح نیستند و برخی بر برخی ترجیح داده شده‌اند. یک مصداق برتری در آیه، اختلاف در نوع وحی معرفی شده است. برخی از پیامبران مستقیم با خداوند نجوا می‌کنند. در آیه دیگری آمده است: «وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبیینَ عَلَی بَعْض‌ٍ وَآتَینَا دَاوُودَ زَبُورًا.» (اسراء / 55) از این آیه هم معلوم می‌شود که یکی از برتری‌ها، برتری در اعطای کتاب است. تنها برخی از پیامبران الهی بودند که این لیاقت را داشته‌اند که کتابی از خداوند دریافت کنند. در آیه دیگری آمده است: «وَمَا کَانَ لِبَشَر‌ٍ أ‌َنْ یکَلِّمَهُ اللَّهُ إ‌ِلَّا وَحْیا أ‌َوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أ‌َوْ یرْسِلَ رَسُولًا فَیوحِی بإ‌ِذْنِهِ مَا یشَاءُ.» (شوری / 51) در این آیه، سه‌گونه ارتباط الهی برای پیامبران تصویر شده است: وحی مستقیم، کلام از ورای حجاب، کلام به‌واسطه فرستاده الهی. ممکن است یک پیامبر، تنها به یک شیوه وحی را دریافت کند و پیامبر دیگری به هر سه شیوه. این امر به رتبه پیامبران بستگی دارد. وجود این روش‌های سه‌گانه به این سبب نیست که خدا حالات گوناگونی دارد؛ چراکه تبدل در ناحیه ذات الهی ممکن نیست. تمام اقسام وحی در شخص پیامبر جمع می‌شود و این پیامبر است که حالات مختلفی دارد. (جوادی آملی، 1378: 1 / 54 ـ 53) گاهی انسان حالت خاصی پیدا می‌کند که تکلم الهی را بی‌واسطه دریافت می‌کند و گاهی با واسطه فیض را می‌گیرد که آن واسطه یا فرشته و روح امین است و یا واسطه حجاب. تفاوت نسبت به انسان کامل و مستمع است، نه نسبت به متکلم و منشأ وحی. (همان: 53) علامه نیز مراتب سه‌گانه وحی را قابل جمع می‌دانند و تفاوت را به‌لحاظ توجه مخاطب می‌دانند. (طباطبایی، 1417: 14 / 139 ـ 138) مراتب وحی بسته به مراتب پیامبر نیز متفاوت است. درجات انبیا در گستره کلامشان و جاودانگی پیامشان نیز مؤثر بوده است: چون نبوّت ختمیّه و قرآن شریف و شریعت آن سرور از مظاهر و مجالی، یا از تجلّیات و ظهورات، مقام جامع احدی و حضرت اسم‌اللَّه الاعظم است، ازاین‌جهت محیط‌ترین نبوّات و کتب و شرایع و جامع‌ترین آنها است و اکمل و اشرف از آنها تصوّر نشود؛ و دیگر از عالم غیب به بسیط طبیعتْ علمی بالاتر یا شبیه به آن تنزّل نخواهد نمود؛ یعنی، آخرین ظهور کمال علمی که مربوط به شرایع است همین، و بالاتر از این امکان نزول در عالم ملک ندارد؛ پس، خود رسول ختمی(ص) اشرف موجودات و مظهر تامّ اسم اعظم است، و نبوّت او نیز اتمّ نبوّات ممکنه و صورت دولت اسم اعظم است که ازلی و ابدی است. (امام خمینی(ره)، 1375: 310 ـ 308) کیفیت تنزیل به‌نظر صدرا، اگر روح به تجرد کامل رسد، با عقل فعال مرتبط می‌شود و اسرار زمین و آسمان برای وی روشن می‌شود. البته گاهی برخی از اولیا به کمالاتی می‌رسند و اسراری برای او فاش می‌شود؛ اما پیامبران بسته به مقامشان می‌توانند به حالتی رسند که هیچ‌گاه قوای ظاهرشان آنان را از درک آن حقایق باز ندارد. پیامبران در سیر مجرد خود به‌سوی خداوند معارف را مشاهده می‌کنند و خداوند هدایت‌ها را برایشان آشکار می‌کند. در راه بازگشت، آنچه پیامبر با روح قدسی‌اش مشاهد کرده، بر روح بشری‌اش متمثل می‌شود و آنگاه در مرحله بعد از عالم خیال به حواس ظاهر منتقل می‌شود. دراین‌حال چه‌بسا پیامبر سروش وحی را در قالب جبرئیل شهپر یا مردی زیبارو ببیند که اسرار را در گوش او نجوا می‌کند. (صدرالدین شیرازی، 7 / 32 ـ 31 و 35) البته این بیان، تنها از صدرای شیرازی نیست و فلاسفه قرن‌هاست که به این کلام معتقد هستند. علامه حلی در کتاب ایضاح المقاصد می‌فرمایند: ان النفس اذا اتصلت بالعقل الفعال فادرکت صورة کلیة، حصلت المتخیلة صورة جزئیة محاکیة لتلک الصورة الکلیة و مناسبة لها. ثم یترک تلک الصورة الی قوة الحس المشترک، فیرتسم فیه فیشاهد و لولا حصول المانع لقد کان هذا الاحساس دائماً. (حلی، 1337: 241) نه‌تنها فیلسوفان شیعی، که فیلسوفان و متکلمان اهل‌سنت نیز از دیرباز با این کلام آشنا بوده‌اند. سیف‌الدین آمدی ـ از علمای قرن ششم و هفتم ـ می‌نویسد: و لیس ما یراه النبی من اختلاف صور الملک لتبدل حقیقته او لتبدل صورته و شکله بل الذی یظهر انها انوار روحانیة و جواهر عقلیة تظهر فی الخیال علی الاختلاف تلک الاشکال و یکون تعلقها به ـ فی ضرب المثال ـ علی نحو تعلق الانفس الناطقة بالابدان. فإذا اشتدت صفاء النفس بحیث صارت متصلة بعالم الغیب انطبعت تلک الاشکال فی القوة الخیالیة و ارتقمت فیها تلک الکمالات اللاهوتیة ثم انطبع ما حصل فی الخیال من الادراکات الظاهرة فی الحواس الباطنة فذا ذاک یری من الاشخاص الصور و یسمع من الاصوات ما تتقاصر عن الاحاطه به قوی البشر فما یراه من الصور هی ملائکه الله و ما یسمعه من الکلام هو کلام الله و وحیه الموحی به الیه. (1971: 325) معنای اینکه روحانیت پیامبران، نازل‌کننده ملائک است، (امام خمینی(ره)، 1410: 37 ـ 36) آن است که پیامبران به‌دلیل قوای روحانی‌شان می‌توانند فرشته وحی را در عالم مثال و عقل رصد کنند، نه اینکه حقیقتی در کار نباشد و پیامبران به قدرت توهم خویش چنین بپندارند. پیامبر منبع تولید وحی نبوده است؛ اما به قدرت خویش می‌توانسته آنچه را در آن عوالم مجرد موجود بوده است، تنزیل دهد. حقیقت وحی نزد خداوند حکیم علیم است. (نمل / 6) پیامبران واسطه‌ای برای تنزیل آن حقیقت هستند. در این راه در هر مرحله، مستمعی و در هر وادی شنونده‌ای دارد. (جوادی آملی، 1387: 177) تنزل قرآن به‌نحو تجلی است. یعنی درعین‌حال که معارف آن به‌دست مردم رسیده، مرحله اعلایش نزد خدای علی حکیم و مرحله عالی‌اش در دست فرشتگان کرام برره است. (همو، 1378: 1 / 46) اشتباه خواهد بود اگر بپنداریم نسخه‌ ام‌الکتاب قرآن در حدود سال 40 عام‌الفیل نگاشته شد و آنگاه پیامبری برگزیده شده تا صلاحیت قرائت از روی آن نسخه را داشته باشد. قرآن حقیقت خود را لدنی معرفی می‌کند و محمد(ص) را واسطه‌ای می‌داند که آن را از مقام لدنی به ارمغان آورده است. قرآن لدنی، زمانی نیست و آنچه سندش در نزد خداوند است، زمان‌بردار نیست. خدا از حکمتش جدا نیست و حکمت و مهربانی از هدایت خلق و هدایت، کتاب و راهنما می‌خواهد. قرآن دارای ابعادی است که تا رسول اکرم(ص) مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود، از آن مقام غیب، نازل نشده بود از آنجا و با آن جلوه نزولی‌اش در قلب رسول خدا جلوه نکرده بود، برای احدی از موجودات ملک و ملکوت ظاهر نبود. بعد از آنکه اتصال پیدا کرد، مقام مقدّس نبوی ولی اعظم با مبدأ فیض به آن اندازه‌ای که قابل اتصال بود، قرآن را نازلتاً و مُنزَّلاً کسب کرد، در قلب مبارکش جلوه کرد و با نزول به مراتب هفت‌گانه به زبان مبارکش جاری شد. (امام خمینی(ره)، بی‌تا: 17 / 431) پیامبر همان واسطه‌ای است که به‌مدد الهی می‌تواند اسرار را به زبان مردم بازگو کند. ازاین‌رو در کلام وحی نیز قرآن به قول پیامبر منسوب شده است: «إ‌ِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُول‌ٍ کَریم‌ٍ.» (الحاقه / 40) در قرآن نیز این پیامبر است که به مقامی می‌رسد که خداوند تنزیل قرآن را برای او آسان می‌کند. (اعلی / 8) قرآن به‌صراحت می‌گوید که خداوند آن را به زبان پیامبر آسان کرد، نه زبان قوم پیامبر: «فَإ‌ِنَّما یَسَّرْناهُ ‌ِبلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ ‌ِبهِ الْمُتَّقینَ وَ تُنْذِرَ ‌ِبهِ قَوْماً لُدًّا.» (مریم / 97) و «فَإ‌ِنَّما یَسَّرْناهُ ‌ِبلِسانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.» (دخان / 58) یعنی پیامبر است که قوه‌ای خاص دارد که می‌تواند آن حقایق عالی و حقیقی را نازل کند. البته این قوه بیان و ترجمه اسرار، قدرتی است که خداوند رحمان به او آموزش داده است: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإ‌ِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ.» (الرحمن / 4 ـ 1) قرآن از منبع خود تابیده می‌شود و این‌طور نیست که یک‌بار که تابیده شد، دیگر منبع آن فیض رحمت به انتها برسد. امامان معصوم نیز که به مقام انسان کامل نائل شده‌اند، با رسیدن به این مقام قرب، به این قدرت دست خواهند یافت که به همه مراتب وحی معقول آگاه شوند و بتوانند آن را به زبان عالم ماده ترجمه کنند. ازاین‌رو امام باقر(ع)، امامان را «تَرَاجمَةُ وَحْی‌ِ اللَّهِ» (کلینی، 1365: 1 / 192) و امام صادق(ع) آنان را «تَرْجُمَانُ وَحْیهِ» (مجلسی، 1404: 26 / 260 ـ 259) می‌خوانند. در زیارت جامعه کبیره نیز امامان به «تَرَاجمَةً لِوَحْیهِ» (صدوق، 1413: 2 / 609) توصیف شده‌اند. در زیارت امام کاظم(ع) ایشان را «تَرْجُمَانُ الْقُرْآن» (مجلسی، 1404: 99 / 21) می‌خوانیم و امام علی(ع) خود را به «ترجمان الله» (قمی، 1363: 85) معرفی کرده است. با این توجه، فهم مسئله علم امامان و آگاهی آنان از همه اسرار قرآن روشن‌تر می‌شود. امام صادق(ع) در مورد حقیقت قرآن می‌فرمایند: «اگر قرآن بر اقوامی که مرده‌اند، نازل شده بود، با مرگ آنها قرآن هم مرده بود؛ اما قرآن جاری است، همان‌طور که در اقوام گذشته جاری بود و قرآن بر اول و آخرین ما جاری است، همان‌طور که ماه و خورشید جاری هستند.» (مجلسی، 1404: 35 / 403 و 404) آداب تلاوت قرآن نیز مؤید همین نکته است. مستحب است هنگان شنیدن و یا تلاوت خطاب «یا ایها الذین آمنوا» بگوییم «لبیک». برای آنکه خطاب خداوند فعلی است و خدا هم‌اکنون با ما سخن می‌گوید. اگر تکلم خداوند هم‌اکنون نباشد، دیگر لبیک گفتن برای آن چیست؟ چگونه می‌شود کسی با قصد جدی جواب متکلم در گذشته را بگوید؟ (جوادی آملی، 1378: 1 / 64) در سیره امام صادق(ع) نیز آمده است که گاه ایشان هنگام قرآن قرآن در نماز بی‌هوش می‌شدند و بعد از به هوش آمدن می‌فرمودند: «ما ز‌ِ‌لْتُ اُکَرِّرُ آیاتِ القرآن حتی بَلَغْتُ الی حال‌ٍ کأنی سَمِعْتُها مشافهةً ممّن أنْزَلَها.» (مجلسی، 1404: 47 / 58) از اینجا معلوم می‌شود قرآن جاری و ساری است. مهم‌ترین مرحله در فرایند نزول وحی، گذر از دنیای فراسو به دنیای الفاظ مادی است. طبق اعتقاد بیشتر متکلمان شیعه، الفاظ وحی نیز الهی هستند. متکلمان معتقدند جنبه‌های اعجاز قرآن با الفاظ گره خورده است و اعجاز هرچند به‌دست پیامبر آشکار می‌شود، امری الهی است. حال جای این سؤال باقی است که پیامبر چگونه الفاظ قرآن را درک می‌کند؟ آیا پیامبر قوه‌ای خاص یا خلقتی دگر دارد که می‌تواند با عالم بالا ارتباط برقرار کند و کلامش موبه‌مو وحی الهی باشد؟ در این صورت آیا محمد(ص) را به عرش برده‌ایم یا او را به حد یک بلندگوی ساده بر ایوان دنیا فرض کرده‌ایم؟ پاسخ را باید در مقام قرب پیامبر جستجو کرد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: آن هنگام که پیامبر(ص) به معراج برده شد، خداوند به او گفت: بندگانم به چیزی چون واجبات (نمازهای واجب) به من نزدیک نمی‌شوند و گاه با مستحبات (نافله‌ها) نیز به من تقرب می‌جویند تا محبوب من گردند. وقتی محبوب من شوند، من شنوایی آنها می‌شوم و با من می‌شنوند، و بینایی‌شان از من خواهد بود و با نور من خواهند دید، من زبان سخنگوی‌شان می‌شوم و دستی برای کارهای سنگین‌شان؛ دراین‌حال اگر مرا بخوانند، اجابت می‌کنم و اگر درخواستی داشته باشند، برآورده می‌کنم. (کلینی، 1365: 2 / 353) وقتی آن معنای مجرد به سینه پیامبر می‌رسید، چون پیامبر در قرب نوافل و فرائض به حق واصل شده بود، همه امورش خدایی می‌شود و نطق او هم به‌دست خدا می‌شود. (جوادی آملی، 1378: 1 / 48) این اولیا به جایی می‌رسند که خداوند متکفل همه علوم و اعمال آنها می‌شود. این بالاترین فخر است و نمی‌توان چنین مقامی را به بلندگو تشبیه کرد. (همو، 1387: 200 ـ 187) وقتی به این مقام می‌رسند، دیگر منطق آنها هم خدایی می‌شود و به این رتبه که می‌رسند، «وَمَا ینْطِقُ عَن‌ِ الْهَوَی إ‌ِنْ هُوَ إ‌ِلَّا وَحْی یوحَی» (نجم / 4 ـ 3) می‌شوند. محی‌الدین عربی در فص یوسفی می‌گوید: «فمنا من یکون الحق سمعه و بصره و جمیع قواه و جوارحه بعلامات قد اعطاها الشرع الذی یخبر عن الحق.» (خوارزمی، 1368: 350) اگر اولیای الهی این مقام را دارند، پس مقام انبیای الهی که برگزیدگان اولیای الهی‌اند، روشن‌تر خواهد بود.البته صرف نزول لفظی، یعنی بی‌خبری پیامبر از باطن قرآن. باطن و تأویل قرآن ممکن نیست که به‌واسطه نزول فرشته وحی بر پیامبر القا گردد؛ زیرا هرچه تنزل یابد و به مقام لفظ و مفهوم و علم حصولی و ذهنی برسد، در قلمرو ظاهر قرآن خواهد بود، نه باطن آن و اگر روح مطهر پیامبر آیات الهی را بدون ترقی به عالم غیب و تنها با نزول فرشته وحی دریافت کند، لازمه‌اش آن است که از باطن و تأویل قرآن آگاهی نداشته باشد؛ درحالی‌که از جمع‌بندی آیات قرآن به‌دست می‌آید که آن حضرت از تأویل قرآن و دریافت ام‌الکتاب از مقام لدن با ترقی روح آگاه بوده‌اند. (جوادی آملی، 1378: 1 / 44) اگر به امت ابلاغ می‌شد که باید نماز بخوانند، پیامبر باید به تمام جزئیات نماز آگاه می‌بود تا بتواند به آن سفارش کند. این‌طور نبوده است که جبرائیل یک‌بار قرآن را برای پیامبر بیاورد و یک‌بار پیامبر را به مکتب فراخواند و برایش تفسیر قرآن بگوید. با این بیان، پیامبر قبل از درک الفاظ مادی وحی، حقیقت معقول و مجرد آن را در عالم عقل و مثال درک کرده است و با اشراف به آن حقایق، اجمال در عالم الفاظ مادی را تفسیر می‌کند. وقتی قرآن به قلب پیامبر نازل می‌شود، این پیامبر است که باید با آن قوای ملکوتی که خداوند در اختیارش قرار داده است، آن را به بیان مردم نازل کند. وقتی به قلب پیامبر وارد می‌شود، باید نازل شود به مراتب: از این بطن به آن بطن، از این حد به آن حد تا برسد به‌حدی که به‌صورت الفاظ درآید. (امام خمینی(ره)، 1378: 139) قرآن سر است. سر سر است. سر مستسر به سر است. سر مقنع به سر است و باید تنزل کند بیاید پایین تا اینکه برسد به این مراتب نازله. حتی به قلب خود رسول الله که وارد می‌شود، باز تنزل بود، یک تنزلی کرده بود تا به قلب وارد شود. بعد هم ازآنجا باید نازل شود تا برسد به آن جایی که دیگران بفهمد. (همان: 165) نتیجه وحی منت خداوند بر خلق خویش است و خالق مهربان، مخلوق خویش را رها نمی‌کند و انبیا را زینت آسمان هدایت قرار می‌دهد. خداوند مهربان‌تر از این است که پیامبران وحی، آتش درون خود را مشعل هدایت کنند و خود خورشیدی برای راه سعادت نیفروزند. آنان‌که وحی را تجربه پیامبران تفسیر کرده‌اند، هرچند پیامبران را به خیال خویش بزرگ کرده‌اند، خدای را از مقام خدایی و هدایت‌گری خویش خلع کرده‌اند. پیامبران آن آینه‌های صیقل‌یافته بودند که نور خدا در دلشان متجلی می‌شد. روح‌القدس نیز مؤید روح ایشان می‌شد تا درهای آسمان را فتح کنند. خداوند وحی می‌کرد و روح قدسی آنها به این قوه مجهز شده بود که آن حقیقت وحیانی را ترجمه کند. آن شب که برای اولین‌بار موانع برطرف می‌شد و اخبار آسمان‌ها برای پیامبران آشکار می‌شد، شب قدر امت‌هایشان بوده است. در این شب، آن قوه ملکوتی به برگزیدگان اولیا اعطا می‌شد و به سفارت الهی انتخاب می‌شدند. نزول دفعی قرآن نیز تنها به‌همین بیان تبیین‌پذیر است. پیامبران با راهی که طی کرده‌اند، چنان مقرب شده‌اند که منطق آنها خدایی می‌شود. با این تبیین، حقیقت تنزیل به‌گونه‌ای بیان شده است که دگراندیشان نمی‌توانند خرده بگیرند. اشکال اساسی آنان این است که دریافت وحی در نظام کلامی، تنها ازجانب خداوند دیده شده و نقش پیامبر نادیده گرفته شده است. طبق نظریه ترجمان وحی، پیامبران قوه‌ای مخصوص دارند که ابزار درک‌ هاتف غیب است و به آن ابزار که به‌واسطه لیاقت خود به آن مجهز شده‌اند، پیام الهی را می‌شنوند و بدون ‌کم‌وکاست به زبان قوم خود ترجمه می‌کنند. این ترجمه کار پیامبر است؛ اما ازآنجاکه پیام الهی است و این قوه، هدیه الهی است و خداوند خود عصمت وحی را ضمانت کرده است، کلام پیامبر همان کلام خداوند خواهد بود. منابع و مآخذ 1. قرآن کریم. 2. آرمسترانگ، کارن، 1383، زندگی‌نامه پیامبر اسلام محمد، مترجم کیانوش حشمتی، تهران، حکمت. 3. آمدی، سیف‌الدین، 1971، غایه المرام فی علم الکلام، تحقیق حسن محمود عبد الطیف، قاهره، المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه لجنة احیاء التراث العربیه. 4. اقبال لاهوری، محمد، بی‌تا، احیای فکر دینی در اسلام، مترجم احمد آرام، تهران، کانون نشر و پژوهش‌های اسلامی. 5. جوادی‌آملی، عبدالله، 1378، قرآن در قرآن، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، مرکز نشر اسراء. 6.  1387، الوحی و النبوة، قم، مرکز انتشارات اسراء. 7. حلی، حسن بن یوسف، 1337، ایضاح المقاصد من حکمه عین القواعد، بی‌جا، چاپخانه دانشگاه. 8. خوارزمی، تاج‌الدین حسین بن حسن، 1368، شرح فصوص الحکم، تصحیح نجییب مایل هروی، تهران، انتشارات مولی. 9. سبحانی، جعفر، 1379، مدخل مسائل جدید در علم کلام، قم، مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق(ع). 10. سروش، عبد الکریم، 1379، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط. 11. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، 1380، الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة العقلیة، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا. 12. صدوق، محمد بن علی، 1413 ق، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین. 13. طباطبایی، محمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات. 14. عطار، فریدالدین، 1372، تذکرة الاولیا، تصحیح و توضیح دکتر محمد استعلامی، تهران،‌ زوار. 15. فرید وجدی، محمد، 1971م، دائرة المعارف القرن العشرین، بیروت، دارالمعرفة. 16. قائمی‌نیا، علی‌رضا، 1381، وحی و افعال گفتاری نظریه وحی گفتاری، قم، زلال کوثر. 17. قدردان قراملکی، محمدحسن، 1386، آیین خاتم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. 18. قمی، شاذان بن جبرئیل، 1363، الفضائل، قم، انتشارات رضی. 19. کلینی، محمد بن یعقوب، 1365، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه. 20. گروه نویسندگان، (جعفر سبحانی و محمدسعید بهمن‌پور و عبدالکریم سروش)، 1385، خاتمیت و ولایت، تهران، سمپاد. 21.  (سروش و جعفر سبحانی و غیره)، 1387، وحی و جایگاه پیامبر اکرم، تدوین جواد اژه‌ای، تهران، سمپاد. 22. مجلسی، محمدباقر، 1404 ق، بحارالانوار، بیروت، الوفاء. 23. مقبل المجیدی، عبدالاسلام، 1421ق، تلقی النبی الفاظ القرآن الکریم، بیروت، مؤسسه الرساله. 24. امام خمینی(ره)، سیدروح‌الله، بی‌تا، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره). 25.  1375، آداب الصلوة (آداب نماز)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره). 26.  1377، شرح حدیث جنود و عقل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره). 27.  1378، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره). 28.  1410ق، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، قم، مؤسسه پاسدار اسلام. مقالات 1. قدردان قراملکی، محمدحسن، پاییز 1382، «کیفیت نزول قرآن و رهیافت‌های گوناگون آن»، فصلنامه قبسات، ش 29، ص 166 ـ 141. 2. سروش، عبدالکریم، 1387، «طوطی و زنبور»، ماهنامه بازتاب اندیشه، ش 98، ص 192 ـ 171. حامد حسینیان/ دانشجوی دکتری فلسفه دین، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی منبع: فصلنامه اندیشه نوین - شماره 31 پایان متن/

93/06/04 - 00:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن