تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عقل راهنمايى مى  كند و نجات مى  دهد و نادانى گمراه مى  كند و نابود مى  گرداند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798583469




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مقایسه دو مفهوم‌سازی سنتی و جدید از اخلاق


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
مقایسه دو مفهوم‌سازی سنتی و جدید از اخلاق
در تعریف سنتی، اخلاق به ملکه نفسانی که منشأ صدور فعل است، تحلیل می‌گردد. تحلیل جدید اخلاق را، الگوی رفتار ارتباطی مبتنی بر رعایت حقوق طرف ارتباط می‌داند. ، تعریف سنتی، اخلاق را به صفات درونی و تعریف جدید به صفات بیرونی می‌کشاند.

خبرگزاری فارس: مقایسه دو مفهوم‌سازی سنتی و جدید از اخلاق



چکیده در تعریف سنتی، اخلاق به ملکه نفسانی که منشأ صدور فعل است، تحلیل می‌گردد. تحلیل جدید اخلاق را، الگوی رفتار ارتباطی مبتنی بر رعایت حقوق طرف ارتباط می‌داند. این تعاریف از جهاتی شباهت دارند: هر دو نسبت به اخذ خوبی و بدی در تعریف، لابشرط است. التزام به پایداری اخلاق و اختیاری بودن و ذومراتب شمردن آن، از دیگر مشابهات است. در مواضع اختلاف این تعاریف، تعریف سنتی، اخلاق را به صفات درونی و تعریف جدید به صفات بیرونی می‌کشاند. تحلیل جدید برخلاف تحلیل سنتی، محمول چندموضعی بودن اخلاق را می‌نمایاند. در تعریف سنتی، «ملکه» علت صدور فعل اخلاقی است که جامع‌نگری را برخلاف تعریف جدید از بین می‌برد. واژگان کلیدی: اخلاق، تحلیل مفهومی، ملکه‌انگاری، الگوی رفتاری، مطالعه تطبیقی. طرح مسئله محققان بحث از چیستی، تحلیل مفهومی و معنای مای شارحة الاسم را مطلب نخست در هر پژوهش می‌دانند، زیرا پاسخ به دیگر مسائل علمی در گرو تعریف آن است. (فرامرز قراملکی، 1385 الف: 158) بحث از رفتار اخلاقی و تحلیل مسائل اخلاقی، بر تصور ما از اخلاق استوار است. پاسخ به چیستی اخلاق، در مباحث نظری اخلاق‌پژوهی و همچنین در ترویج عملی اخلاق و برنامه‌های آموزشی و ترویجی اخلاق نقش مهمی دارد. از آنجاکه هر کس متناسب با درک و تصورش از اخلاق، به‌آن می‌پردازد، نقد این تصور اهمیت بسیار دارد. نبودِ تصور دقیق از اخلاق یکی از دلایل عدم رشد آن در محافل است؛ چراکه تصور ناقص از آن موجب برگرفتن روش‌ها و ابزارهای نامناسب است و بدیهی است که ابزارهای نامناسب، از کارایی و اثربخشی می‌کاهد. (همو، 1385 ب: 32) محور این مقاله بر چیستی اخلاق است و آن را از طریق دوگونه تعریف بررسی می‌کند: یکی تعریف محققان سلف و دیگری تعریف برخی اندیشمندان معاصر. بر پایه تعریف رایج قدما، اخلاق به‌معنای ملکه‌ای در نفس انسان که منشأ رفتار است، تحلیل می‌شود که ما در پژوهش حاضر، این معنای از اخلاق را «ملکه‌انگاری اخلاق» می‌نامیم. از سوی دیگر برخی معاصران، اخلاق را به رفتار پایدار تحلیل می‌کنند که ما آن را «الگوی رفتاری» نام می‌نهیم. این مقاله در واقع با روش مطالعه تطبیقی به مقایسه این دو دیدگاه می‌پردازد. از فواید مطالعات تطبیقی ، حصول نگرش سیستمی است که امکان تحلیل ابعاد اخلاق و به‌دست آوردن تعریفی جامع‌نگر از آن را میسر می سازد همچنین در مطالعه تطبیقی می‌توان به تحلیل مفهومی اخلاق، بیان مقومات و مؤلفه‌های آن و تمایز آن از امور مشتبه و متشابه دست یافت. مطالعه تطبیقی شناخت پدیدار یا دیدگاه در پرتو مقایسه است که با استقصای حداکثری وجوه و موارد تمایز و تشابه ظاهری و سپس با نیل به مواضع خلاف و وفاق واقعی، به توصیف و تبیین آنها می‌پردازد. (فرامرز قراملکی، 1385 الف: 299) اندیشمندان سلف عموماً پرسش از چیستی اخلاق را طرح کرده و در غالب آثار اخلاقی خود بدان پرداخته‌اند. این دانشمندان اخلاق را بیشتر از باب نجات‌بخشی، سعادت و نقش آن در کمال انسانی مورد بحث قرار می‌دادند. اخلاق در تطور تاریخی خود چهار جریان معرفتی را به‌میان آورد: اخلاق فلسفی، اخلاق عرفانی، اخلاق قرآنی ـ روایی و اخلاق تلفیقی. (بنگرید به: احمدپور و دیگران، 1385) اما امروزه دانشمندان استرات‍یست و اندیشمندان اخلاق، اهمیت اخلاق را در ایجاد برتری رقابتی و برتری راهبردی (استراتژیک) سازمان‌ها، می‌دانند و معتقدند که اخلاق در افزایش عوامل تسهیل‌کننده موفقیت و کاهش موانع بازدارندة کامیابی سازمانی، نقش راهبردی دارد. (بنگرید به: فرامرز قراملکی، 1388) تلقی از اخلاق می‌تواند مستمراً مورد بازسازی و تحول باشد. از منظرهای مختلف، مفهوم‌سازی‌های گوناگونی از اخلاق پدید می‌آید. بنابراین مطالعه تطبیقی در چیستی اخلاق رهگشاست. مسئله چیستی اخلاق و مقایسه آن در دو رهیافت سنتی (ملکه‌انگاری) و جدید (الگوی رفتاری) برای نخستین‌بار در این مقاله صورت می‌گیرد. در پژوهش پیش‌رو، با گزارش دو دیدگاه به بیان مواضع وفاق و خلاف و لوازم این‌دو تعریف می‌پردازیم. در مقایسه تطبیقی آرای فراتر از توصیف، می‌توان به تبیین و چرایی نیز پرداخت. بیان مبانی انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی و مبانی دینی دیدگاه‌ها، از دیگر مسائلی است که در مطالعات تطبیقی انجام می‌شود؛ مسائلی که البته خود نیازمند پژوهش مستقلی است و در این مقال بدان نمی‌پردازیم. الف) کاربردهای واژه اخلاق برای مقایسه دو رهیافت سنتی و جدید در تحلیل و مفهوم‌سازی اخلاق چند بحث مقدماتی لازم است. بحث اول پرسش از معنای لغوی اخلاق است. لفظ اخلاق به اشتراک لفظی، معانی مختلف دارد: کاربرد نخست، مطابق معنای واژه در لغت است. اخلاق واژه عربی و جمع خُلق است. لغت‌شناسان می‌گویند که دو واژه خُلق و خَلق در اساس واحدند، اما در کاربرد رایج، مراد از خَلق، شکل و صورت قابل‌رؤیت با چشم است، ولی خُلق به قوای نفسانی و سجایای درونی اطلاق می‌شود که با بصیرت، قابل درک است. (راغب اصفهانی، بی‌تا: ذیل واژه) بر این اساس، اخلاق به‌معنای خلق و خوی، خصلت‌های رفتاری، سرشت، طبعیت و مزاج به‌کار می‌رود. (همان؛ ابن‌منظور، 1995: 4 / 193؛ الزبیدی، 1994: 6 / 337؛ دهخدا، 1372: 1 / 1296؛ مطهری، 1386: 25 / 56؛ همو، 1377: 5 / 461) امروزه وقتی از اخلاقی بودن یک شخص سخن می‌گوییم، یا مراد ما، رفتار فضیلت‌آمیز است (نه هر رفتاری) یا خلق نیکو و پسندیده. البته اخلاق به‌معنای خُلق نیکو، کاربرد خاص این واژه است. مثلاً در گزاره‌های «این تصمیم اخلاقی است»، «فلانی فردی اخلاقی است» و «با ایمان‌ترین مردم، اخلاقی‌ترین آنهاست» منظور همان خلق نیکو و پسندیده است. برخی محققان نیز اخلاق را صرفاً، رفتار فضیلت‌آمیز می‌دانند. (حاجی ده آبادی، 1379: توضیح واژه morality؛ مور، 1385؛ مک اینتایر، 1377: ش 13؛ براهنی، 1385: در توضیح moral) گاه اخلاق به‌معنای دانش نیک و بد خوی‌ها (دهخدا، 1372: 1 / ذیل واژه) است؛ یعنی دانشی که از خوبی و بدی رفتار بحث می‌کند. واژه اخلاق در این کاربرد، تعبیر کوتاه‌شده «علم اخلاق» است. خلق و خوی ـ یعنی کاربرد نخست واژه اخلاق ـ موضوع این دانش است. بسیاری از متفکران اعم از قدما و معاصران نیز تعاریف گوناگونی از اخلاق به‌همین معنا به‌دست داده‌اند. (طوسی، 1360: 48؛ شیرازی، 1369: 80؛ ملاصدرا، 1382: 21؛ آشتیانی، 1383: 216؛ طباطبایی، 1417: 1 / 368؛ مطهری، 1384: 57؛ شعاری‌نژاد، 1375، ذیل کلمه ethics (علم اخلاق)؛ خواص و دیگران، 1386؛ حاجی ده‌آبادی، 1379: توضیح واژه ethics) بحث از مفهوم اخلاق در این مقاله به‌معنای گستره معرفتی و دانش اخلاق نیست، ازاین‌رو کاربرد سوم نمی‌تواند محل نزاع باشد. در این مقاله، اخلاق به‌معنای آنچه متعلق رفتار آدمی قرار می‌گیرد، مورد بحث است. کاربرد اول و دوم در حوزه رفتار آدمی است. در اینجا مسئله این است که وقتی مفهوم اخلاق در حوزه رفتار آدمی به‌کار می‌رود، این مفهوم به‌چه معناست و چه مقومات و مؤلفاتی دارد؟ پس از شرح الفاظ و دلالت لفظی واژه اخلاق، تحلیل مفهوم اخلاق و شرح واژگانی آن اهمیت دارد. بنابراین فراتر از بیان معنا، به تحلیل معنای آن در پرتو مقایسه دو رهیافت سنتی (ملکه‌انگاری اخلاق) و جدید (الگوی رفتاری) می‌پردازیم. ب) ملکه‌انگاری اخلاق (دیدگاه سنتی) در مطالعه تطبیقی، گزارش دیدگاه قدما درباره تعریف اخلاق امری ضروری است. خواجه نصیرالدین طوسی (قرن هفتم) اخلاق را چنین تعریف می‌کند: خلق ملکه‌ای بود نفس را مقتضی سهولت صدور فعلی ازو، بی‌احتیاج به فکری و رؤیتی. از کیفیات نفسانی آنچه سریع الزوال بود، آن را حال خوانند و آنچه بطیء الزوال بود، آن را ملکه گویند. پس ملکه کیفیتی از کیفیات نفسانی و ماهیت خلق است. (طوسی، 1360: 103 ـ 101) در این تحلیل، نخستین مقوم مفهومی اخلاق، ملکه نفسانی است. و از دیگر مؤلفات آن، صدور فعل بدون احتیاج به فکر و رویه است. در آثار متفکرانِ پیش از خواجه، تحلیل اخلاق اندکی متفاوت‌ است. یحیی بن عدی (قرن چهارم) در تعریف اخلاق می‌نویسد: اخلاق، حالتی از احوال نفس است که آدمی کارهای خویش را بدان ـ بدون اندیشه و اختیار ـ انجام می‌دهد. (ابن‌عدی، 1365: 47) ابن‌مسکویه (قرن پنجم) نیز چنین می‌نگارد: الخلق: حال النفس داعیة لها الی أفعالها: من غیر فکر و لا رویة. و هذه الحال تنقسم الی قسمین: منها ما یکون طبیعیاً: من أصل المزاج: کالانسان الذی یحرکه أدنی شیء نحو غضب، و یهیج من أقل سبب. و منها ما یکون مستفاده بالعادة و التدرب، و ربما کان مبدؤه بالرویة و الفکر. ثم یستمر علیه: أولا فأولا، حتی یصیر ملکه و خلقا. (ابن‌مسکویه، 1924: 41) ابن‌عدی و ابن‌مسکویه اخلاق را حالتی از حالات نفس دانسته‌اند؛ حال آنکه خواجه طوسی اخلاق را ملکه شمرده است. «حال» دو معنا دارد یکی معنای لغوی و دیگری اصطلاحی. از نظر لغوی، حال کیفیتی نفسانی است، اعم از حال اصطلاحی و ملکه. اگر مقصود از حال، حال لغوی باشد، تحلیل ابن‌عدی و ابن‌مسکویه تعریف به اعم است، ولی اگر مرادشان حال اصطلاحی باشد، خواجه با بازسازی تعریف ایشان، حال را به ملکه تعبیر می‌کند. ازاین‌رو می‌توان خواجه طوسی را در این تعریف وامدار بوعلی سینا دانست. وی در الهیات شفا می‌نویسد: إن الخلق هو ملکة یصدر بها من النفس افعال ما بسهولة من غیر تقدم رؤیة. (ابن‌سینا، 1387: 470) متفکران پس از خواجه نیز تعاریف گوناگونی از اخلاق به‌دست داده‌اند. سید عبدالله شبّر (قرن دوازده) در تعریف خلق می‌گوید: خلق انسان همان هیئت و قیافه ثابت نفسانی انسان است که به‌سهولت و بدون تفکر باعث صدور افعال انسان می‌شود. (شبّر، 1364: 37 ـ 35) شبّر فراتر از حال نفس و ملکات نفسانی، اخلاق را هیئت و صورتی نفسانی می‌داند که از رسوخ صفات در نفس، ترکیب‌یافته است. در مؤلفه دیگر اخلاق، یعنی «صدور فعلی بی‌احتیاج به فکری و رؤیتی» نیز با اندکی تفاوتِ در آرا روبه‌روییم. ابن‌عدی از «صدور فعل بدون اندیشه و اختیار» سخن می‌راند. تحلیل ابن‌مسکویه که خواجه وامدار تعریف اوست، در این موضع با تعبیر خواجه تفاوتی ندارد. مرحوم شبر «صدور فعلی به‌سهولت و بدون تفکر» را در مقومات اخلاق اخذ می‌کند. حال پرسیدنی است آیا ملکه نفسانی مانند جنس است و شامل امور و انواعی چون خلق می‌شود؟ اگر ملکه نفسانی همان خلق باشد، صدور بدون فکر و بی‌رویه فعل به‌منزله علامت و نشانه ملکه نفسانی و خلق خواهد بود. اما اگر ملکه نفسانی جنس باشد، ملکه نفسانی افزون بر خلق شامل امور و انواع دیگری نیز خواهد بود. بنابراین صدورِ به‌سهولت و بی‌رویه فعلی به‌منزله فصل ممیز اخلاق است. ج) الگوی رفتاری (دیدگاه جدید) تعریف اخلاق به الگوی رفتاری، تحلیلی جدید از مفهوم اخلاق است که برای نخستین‌بار در کتاب «اخلاق حرفه‌ای» (فرامرز قراملکی، 1382) به‌میان آمد. براساس این تحلیل، اخلاق «الگوی رفتار ارتباطی درون‌شخصی و برون‌شخصی مبتنی بر رعایت حقوق طرف ارتباط» (فرامرز قراملکی، 1382: 122) است. نویسنده در موضعی دیگر می‌نویسد: اخلاق به مسئولیت‌پذیری فرد در رفتار ارتباطی در قبال حقوق طرف ارتباط، تحلیل می‌شود. (همان: 127) در این تحلیل موضوع اخلاق، رفتار آدمی است، اما بی‌شک هر رفتاری اخلاق نیست. به‌واقع مراد از رفتار، رفتار پایدار است که از آن به الگوی رفتاری نیز تعبیر می‌شود. موضوع اخلاق در این تحلیل، رفتارهای ارتباطی است، نه رفتارهای غیرارادی که در خواب و یا در حال بیماری نمود می‌یابد. د) مقایسه دو مفهوم‌سازی از اخلاق در مقام مقایسه دو دیدگاه سنتی و جدید به بیان اختلافات و مشترکات آنها می‌پردازیم. یک. مواضع وفاق در تعریف اخلاق به ملکه، خلق به دو قسم فضیلت و رذیلت تقسیم شده است. بدین بیان، این تعریف نسبت به خوبی و بدی، لابشرط است. یحیی بن عدی از صفات پسندیده، شجاعت، بردباری و مانند آن را نام می‌برد و از اخلاق نکوهیده نیز بخل و ستم و شرارت جز آن را. (ابن‌عدی، 1365: 47) تعریف اخلاق به الگوی رفتاری نیز نسبت به اخذ خوبی و بدی، لابشرط است: رفتارهای ارتباطی به خوب و بد متصف می‌شود؛ یعنی آنها یا اخلاقی و فضیلت‌آمیزند و یا غیراخلاقی و رذیلت‌آمیز. (فرامرز قراملکی، 1382: 125) اگرچه می‌توان قید «مبتنی بر رعایت حقوق طرف ارتباط» را اخذ فضیلت‌آمیز بودن در تعریف اخلاق دانست. بر این بنیاد، «رفتارهایی که موجب تضییع حقوق طرف ارتباط می‌شوند، غیراخلاقی‌اند.» (همان: 126) اخذ این ملاک مخالف، وجیز بودن تعریف است، اما چون مانع اغیار است، کارآمد خواهد بود.در هر دو تعریف، اخلاقیات جزء افعال اختیاری انسان است. رفتارهای غیرارادی موضوع اخلاق نیست، بلکه موضوع اخلاق درواقع رفتارهای ارتباطی هستند. (همان: 122) هر دو تعریف برخلاف رهیافت حقوقی، به پایداری اخلاق ملتزم‌اند. در تحلیل قدما از اخلاق، خواجه طوسی خلق را کیف بطیء الزوال نفس (طوسی، 1360: 101) می‌خواند و مرحوم شبّر نیز از هیئت و قیافه ثابت نفسانی (شبّر، 1364: 35) سخن می‌راند. البته به باور برخی، یحیی بن عدی خلق را به صفات نفسانی غیرپایدار نیز تسری داده است. (خواص و دیگران، 1386) در اینکه چگونه صفتی را پایدار بدانیم، برخی از قدما پایداری را به دفعاتِ وقوع فعل وابسته کرده‌اند: افعال و حرکات نادرالوقوع، اخلاقیات انسان را تشکیل نمی‌دهد. (شبّر، 1364: 35) در تعریف اخلاق به الگوی رفتاری نیز ملاکِ اتصاف افراد به فضیلت و رذیلت، رفتارهای پایدار آنان است که به‌دلیل فراوانی و دوام، در شخص نهادینه‌شده و بخشی از شخصیت او می‌گردد. بنابراین رفتارهای اتفاقی که نادراند، خارج از تعریف‌اند. (فرامرز قراملکی، 1382: 122) در هر دو تحلیل، اخلاقیات و فضایل و رذایل، دارای مراتب است و امکان تعالی در آن وجود دارد. (بنگرید به: همو، 1388: 180) از سویی دیگر:اخلاق پسندیده هرچند در برخی از مردم فطری است، اما می‌توان در سایه تمرین و ریاضت به آن نایل شد و به درجات عالی اخلاق رسید. (ابن‌عدی، 1365: 49) مبنای هر دو تعریف بر نظام دو ارزشی اخلاق استوار است. در این تعاریف، از فضیلت به‌عنوان فعل اخلاقی و از رذیلت نیز به‌عنوان ضداخلاق بحث شده است. برخی در حوزه اخلاق نیز به نظام سه ارزشی قائل‌اند؛ بدین‌بیان که از نظر آنان، رفتارها یا اخلاقی، یا غیراخلاقی و یا ضد اخلاقی‌اند. (مطهری، 1386: 288) در تعریف قدما از اخلاق، افزون بر ذکر مقومات، مخرجاتی نیز بیان شده است. به اعتقاد برخی، تحمیل عملی با تکلف بر خود، افعال نادرالوقوع، انجام کاری، قدرت بر انجام کار و شناخت افعال، هیچ‌کدام از خلق یک انسان نیستند. (شبّر، 1364: 36) در تحلیل جدید نیز مخرجات با بیان تفاوت اخلاق و آداب و تفاوت اخلاق و هنجارهای اجتماعی بیان شده است. (فرامرز قراملکی، 1382: 125) دو. مواضع خلاف 1. تحلیل اخلاق به الگوی رفتار ارتباطی، از تعریف اخلاق به ملکه و صفت نفسانی عدول کرده است. عده‌ای رفتار را مهم‌ترین متعلق اخلاق می‌دانند، (مور، 1385: 3) ولی هر رفتاری اخلاق نیست. (مطهری، 1386: 618) در تعریف اخلاق به الگوی رفتاری، متعلق اخلاق، رفتار پایدار است. اما اینکه آیا متعلق اخلاق امری ژرف‌تر از رفتار پایدار ـ یعنی ملکات ـ است، درخور تأمل بیشتری است. 2. تحلیل قدما از اخلاق مربوط به صفات درونی و نفسانی است؛ حال آنکه تحلیل جدید، اخلاق را از صفات درونی به رفتار تعاملی و خصوصیات بیرونی می‌کشاند. (فرامرز قراملکی، 1382: 134) بنابراین تعریف جدید قابلیت ارزیابی اخلاق را میسر می‌سازد. 3. در تعریف اخلاق به ملکه، ملکه علت صدور فعل اخلاقی است. رفتار پایدار و الگوی رفتاری، معلول و اثر ملکه است. از آنجاکه ممکن است مبانی مختلف و علل گونه‌گونی در فعل اخلاقی دخیل باشد، اخذ علت در تعریف و چنین تبیینی، مبانی و علل دیگر را لابشرط می‌کند و با حصرگرایی، نگاه جامع‌نگر را از بین می‌برد. 4. تعریف اخلاق به ملکه، محمول چندموضعی بودن اخلاق را نمایان نمی‌کند؛ درحالی‌که تعریف اخلاق به الگوی رفتار ارتباطی در این باب روشنگر است. رفتار ارتباطی از حیث دو طرف آن (x و y) و متعلق آن (z) در محیط‌های گوناگون متنوع است. مثلاً وقتی بدانیم حسد رفتار ارتباطی سه موضعی است ـ یعنی فرد حسود (x)، فرد مورد حسد (y) و موضوعی که سبب حسد فردی شده است (z) ـ می‌توان گفت حسد با تنوع طرفین ارتباط، ماهیت گوناگونی می‌یابد. بنابراین تحلیل مزبور سبب باروری شاخه‌های گوناگون اخلاق می‌گردد. همچنین اخلاق به تبع تنوع محیط (خانواده، شغلی و...) متفاوت می‌شود، درحالی‌که در تعریف به ملکه، فرد در همه محیط‌ها باید یکسان باشد؛ حال آنکه در عمل گاه چنین نیست. 5. قدما پسندیده‌بودن از نظر شرع و عقل را ملاک تقسیم‌بندی رفتارهای اخلاقی، به خوب و بد و ترازوی سنجش نیکی رفتار و زشتی آن، می‌دانند.  (شبّر، 1364: 26) بر مبنای تحلیل جدید، ملاک تمایز رفتار خوب و بد، حقوق فرد طرف ارتباط است که شامل حقوق طبیعی (فرامرز قراملکی، 1382: 132) (نه وضعی و قراردادی) می‌گردد؛ مانند حق احترام، حق آزادی و حق حریم خصوصی. این ملاک در تمایز رفتار خوب و بد کارآمد، سنجش‌پذیر و جهان‌شمول است و نسبت به همه نظام‌های اخلاقی و عرصه‌های مختلف زندگی کاربرد می‌یابد و همچنین منطبق با آموزه‌های دینی  می‌باشد. 6 . ملاک تمایز مصداقی و یا نشانه اخلاقیات در تحلیل سنتی، «صدور فعل به‌سهولت و بدون تفکر و اندیشه» است که قابل سنجش نمی‌باشد و در کارآمدی آن باید قدری درنگ کنیم اما در تحلیل جدید، ملاک ارائه‌شده، «رعایت حقوق طرف ارتباط» است؛ ملاکی که بی‌شک سنجش‌پذیر وکارآمد است. 7. تعریف جدید از اخلاق، تعریفی حداقلی است که فضایلی چون ایثار را دربرنمی‌گیرد. این تعریف به یک‌معنا حداقل‌گرایانه است. مراد از آن این است که حداقل توقع اخلاقی از افراد رعایت حقوق است. (فرامرز قراملکی، 1382: 134) حال آنکه در تعریف قدما، خلق به ملکه و حالات نفسانی تحلیل‌شده که منشأ رفتار است، بنابراین اخلاق نسبت به تمامی فضایل و رذایل در مراتب گوناگون، لابشرط است. در مقایسه دو دیدگاه، فراتر از توصیف مواضع وفاق و خلاف می‌توان به تبیین و چرایی شباهت‌ها و تفاوت‌های دو دیدگاه نیز پرداخت. در این باب مسائلی چند نیز قابل‌طرح است که پرداختن به آنها مجالی دیگر می‌طلبد: چرا در تحلیل جدید، از تعریف قدما عدول شده است؟ چه بسترهایی سبب بارور شدن نظریه الگوی رفتاری بودن اخلاق شده است؟ آیا مبانی انسان‌شناختی، معرفت‌شناختی، فلسفی و یا دینی این دو دیدگاه متفاوت است؟ آیا دلایل، روش‌ها و ابزارهای صاحبان این دیدگاه‌ها باهم یکسان است؟ دو دیدگاه مورد مقایسه چه نوع لوازم منطقی، آثار معرفتی و نتایج عینی دارند؟ این دو دیدگاه کدام‌یک از تعاریف ما را به حوزه‌ها، شاخه‌ها و مسائل گوناگون اخلاق رهنمون است؟ این دیدگاه‌ها در چه پارادایم و نظام معرفتی شکل گرفته‌اند؟ آیا اساساً ادبیات و نظام زبانی دو دیدگاه یکسان است؟ آیا این دو تحلیل با آموزه‌های دینی قابل انطباق است؟ نتیجه‌ نبودِ تصور دقیق از اخلاق یکی از دلایل عدم‌رشد آن در محافل است. بنابراین پرسش از چیستی اخلاق و مطالعات تطبیقی در این باب رهگشاست. لفظ اخلاق به اشتراک لفظی معانی مختلف دارد: خلق و خوی و خصلت‌های رفتاری، دانش نیک و بد خوی‌ها و نیز رفتار و یا خلق فضیلت‌آمیز. در تعریف سنتی، خواجه طوسی اخلاق را چنین می‌داند: «ملکه نفسانی که منشأ صدور فعل بدون فکر و به سهولت است.» متفکران پیش و پس از خواجه نیز تعابیر مشابه و البته متفاوتی دارند. اما در تحلیل جدید، اخلاق به الگوی رفتار ارتباطی مبتنی بر حقوق طرف ارتباط تعریف می‌شود. این‌دو تعریف از جهاتی مشابهت دارند: هر دو تعریف نسبت به اخذ خوبی و بدی در تعریف اخلاق، لابشرط‌اند. التزام به پایداری اخلاق و اختیاری بودن، از دیگر اشتراکات است. هر دو تعریف نیز اخلاق را ذومراتب و مشکک می‌داند. مواضع اختلاف این دو بدین قرار است: تعریف سنتی اخلاق را به صفات درونی، و تعریف جدید به صفات بیرونی می‌کشاند. تحلیل جدید برخلاف تحلیل سنتی، محمول چندموضعی بودن اخلاق را نمایان می‌کند. در تعریف سنتی، ملکه علت صدور فعل اخلاقی است. اخذ علت در تعریف، مبانی و علل دیگر را لابشرط می‌کند و جامع‌نگری را برخلاف تعریف جدید از بین می‌برد. تبیین و بیان چرایی مواضعِ مشابهت و خلاف، براساس مبانی انسان‌شناختی، معرفت‌شناختی، دینی و فلسفی دو دیدگاه قابل‌بیان است که پرداختن به آن مجالی دیگر می‌طلبد. منابع و مآخذ 1. آشتیانی، میرزا احمد، 1383، بیست رساله، قم، بوستان کتاب. 2. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، 1387، الهیات من کتاب الشفاء، تحقیق آیت‌الله حسن‌زاده آملی، قم، بوستان کتاب. 3. ابن‌عدی، یحیی بن حمید بن زکریا، 1365، تهذیب الاخلاق، با مقدمه و تصحیح و ترجمه و تعلیق محمد دامادی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. 4. ابن‌مسکویه، ابوعلی احمد، 1924 م، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، تحقیق ابن‌الخطیب، المطبعه الفطریة و مکتبتها. 5. ابن‌منظور، 1995 م، لسان العرب، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، ج 4. 6. احمدپور، مهدی و دیگران، 1385، کتاب شناخت اخلاق اسلامی، گزارش تحلیلی میراث مکاتب اخلاق اسلامی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. 7. براهنی، محمدتقی و علی‌اکبر سیف و محمدرضا باطنی، 1385، واژه‌نامه روان‌شناسی، تهران، فرهنگ معاصر. 8. حاجی ده‌آبادی، محمدعلی، 1379، تربیت اسلامی، ویژه‌نامه تربیت اخلاقی، قم، جامعة المصطفی. 9. حیدری نراقی، محمد (شارح)، 1385، رساله حقوق امام سجاد×، قم، مهدی نراقی. 10. خواص، امیر و دیگران، 1386، فلسفه اخلاق، قم، دفتر نشر معارف. 11. دهخدا، علی‌اکبر، 1372، لغت‌نامه، تهران، دانشگاه تهران، ج 1. 12. الراغب اصفهانی، الحسین بن محمد، بی‌تا، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق و ضبط محمد گیلانی، تهران، المکتبة المرتضویة للاحیاء آثار المرتضویة. 13. الزبیدی، محمدمرتضی، 1994 م، تاج العروس من جواهر القاموس، دراسة و تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ج 6. 14. شبّر، سید عبدالله، 1364، اخلاق، ترجمه محمدرضا جباران، قم، نشر روح. 15. شعاری‌‌نژاد، علی‌‌اکبر، 1375، فرهنگ علوم رفتاری، تهران، امیرکبیر. 16. شیرازی، قطب الدین، 1369، دره التاج، به کوشش سید محمد مشکوة، تهران، حکمت. 17. طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی التفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، صححه حسین الاعلمی، ج 1. 18. طوسی، خواجه نصیرالدین، 1360، اخلاق ناصری، به تصحیح و تنقیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی. 19. فرامرز قراملکی، احد، 1382، درآمدی بر اخلاق حرفه‌ای، تهران، مجنون. 20.  1385 الف، اصول و فنون پژوهش در گستره دین‌پژوهی، قم، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم. 21.  1385 ب، روش‌شناسی مطالعات دینی، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی. 22.  1388، اخلاق سازمانی، تهران، سرآمد. 23.  1389، درآمدی بر اخلاق حرفه‌ای، تهران، سرآمد. 24. مطهری، مرتضی، 1377، یادداشت‌های استاد مطهری، تهران، صدرا، ج 5. 25.  1384، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ج 3. 26.  1386، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ج 22. 27.  1386، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ج 25. 28. مک اینتایر، السدیر، 1377، «پایان فضیلت»، ترجمه محمدعلی شمالی، مجله معرفت، ش 13. 29. ملاصدرا، 1382، تعلیقات علی الهیات الشفاء، تصحیح نجف‌قلی حبیبی، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا. 30. مور، جورج ادوارد، 1385، مبانی اخلاق، ترجمه غلامحسین توکلی و علی عسکری یزدی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. فرشته ابوالحسنی نیارکی/ دانشجوی دکتری گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران امیراحمد شجاعی/ پزشک و دانشجوی دکتری اخلاق پزشکی دانشگاه تهران منبع: فصلنامه پژوهشی در اخلاق شماره10

93/06/02 - 01:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن