تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 27 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مبادا جز حق، با تو اُنس بگيرد و جز باطل، از تو بهراسد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830388271




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وقتی علامه عسگری در صف حمام هم مطالعه می کرد/ فعالیت های مختلف علامه از عراق تا سوریه و ایران


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


وقتی علامه عسگری در صف حمام هم مطالعه می کرد/ فعالیت های مختلف علامه از عراق تا سوریه و ایران فرهنگ > دین و اندیشه - فرزند علامه عسگری گفت: «در زمان کودکی وقتی به حمام عمومی می‌رفتیم و باید منتظر می‌شدیم تا نوبتمان برسد پدر از فرصت استفاده می کردند و کاغذ و نوشته در می‌آوردند و شروع می‌کردند به مطالعه.»

به گزارش خبرآنلاین به نقل از مهر، سیدکاظم عسگری، فرزند علامه عسگری در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیمابه شرح خاطراتی از زندگی پدرش پرداخت. خلاصه سخنان وی را در ادامه می خوانید. مطالعه تاریخ اسلام سبب شد تا علامه مشکلات جامعه را بشناسد *علامه خودشان می‌گفتند من از هنگام جوانی علاقه زیادی به مطالعه داشتم به همین دلیل از کتابخانه جدم کتاب می‌گرفتم و می‌بردم به خانه و تا صبح با چراغ سوز کتاب را مطالعه می‌کردم. علامه بیان می‌داشتند که با مطالعه کردن درباره تاریخ اسلام و سیره پیامبر(ص) پی به مشکلاتی در جامعه بردم و تصمیم گرفتم تا به دنبال بحث و تحقیق بروم. بعد از مدتی علامه به قم رفتند و پس از این که به سامرا بازگشتند و مدارکشان تکمیل شد از جانب سید محسن حکیم در یک حسینیه به نام آل مبارکه نماینده ایشان شدند و بعد از آن که با مشکلات فرهنگی جامعه آن زمان و مشکلات حوزه علمیه و همچنین استادی با نام احمد امین آشنا شدند، با وی توافق کردند تا مدرسه‌ای تأسیس کنند. این مدرسه تأسیس شد و گذشته از روال عادى درس ها، برنامه‏ هاى فوق الاده ‏اى داشت. از شاگردان این مدرسه مى ‏توان به شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر اشاره كرد. زمانی هم که در بغداد ساکن شدند با حمایت‌های آیة الله العظمى حكیم شروع به تأسیس مؤسسات فرهنگى اجتماعى سیاسى نمودند. برای تأسیس دانشگاه نیز به نزد رئیس دانشکده رفت وی ابتدا نمی‌خواست علامه را ملاقات کند بعد از اینکه علامه یک کتاب خود را به او تقدیم کرد و او نیز کتاب را مطالعه کرد و به سطح بالای علمی علامه پی برد به علامه جهت تأسیس دانشگاه اصول الدین کمک کرد. تاسیس دانشگاه اصول الدین در چند شهر ایران توسط علامه *علامه عسگری به دستور سید محسن حکیم به مبارزات سیاسی نیز می‌پرداختند زمانی که حکومت پدر و سید مهدی حکیم فرزند سید محسن حکیم را به جاسوسی آمریکا متهم کردند تا به این بهانه بتوانند آنها را از سر راه بردارند هر کدام از این دو به کشوری فرار کردند که پدر ابتدا به لبنان رفتند اما متأسفانه آنجا هم به دنبال پدر بودند و دستور بازداشت وی را داده بودند. علامه از لبنان به سوریه و سپس نیز به ایران آمدند. در ایران نیز تصمیم گرفتند تا دانشگاه اصول الدین را تأسیس کنند و علی رغم اعلام آمادگی مراجعی چون آیت‌الله گلپایگانی وآیت‌الله مرعشی نجفی متأسفانه نتوانستند دانشگاه را تأسیس نمایند تا این که نهایتا مقام معظم رهبری در نامه ای با دست خط خود به زبان عربی از علامه عسكری(ره) خواستند كه دانشكده اصول الدین را كه از قبل می شناختند و با اهداف والای آن آشنایی كامل داشتند، در ایران، راه اندازی کنند. با دستور رهبر این دانشگاه با مرکزیت در قم تأسیس شد و برای اولین بار 600 داوطلب برای ورود به این دانشگاه آزمون دادند و از این تعداد نهایتا 40 نفر انتخاب شدند که از این تعداد 20 نفر خانم بودند و عده‌ای از این خانم‌ها از تهران می‌آمدند لذا علامه که بسیار برای این‌ خانم‌ها ناراحت بودند تصمیم گرفتند تا شعبه‌ای از این دانشگاه را در تهران تأسیس کنند و به این ترتیب شعبه دوم نیز تأسیس شد. بعد از مدتی نیز امام جمعه دزفول برای شعبه سوم اعلام آمادگی کردند و در آن‌جا نیز شعبه تأسیس شد پدر از آن جهت که اجدادش ساوه‌ای بودند خیلی دوست داشت که در ساوه نیز یک شعبه تأسیس شود اما متأسفانه موفق نشد اما با پیگیری‌های صورت گرفته بعد از فوت ایشان در ساوه نیز دانشگاه اصول الدین تأسیس شد. پدر  در صف انتظار حمام هم مطالعه می کرد / علامه تا پایان عمر به صله رحم پابند بود * از آن جهت که پدر سخت به کارهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی مشغول بودند زمان بسیار اندکی را می‌توانستند در کنار خانواده باشند البته بعد از آمدن به ایران به دلیل مشغله کمتر وقت بیشتری با خانواده بودند اما در کل علامه خودش همیشه می‌گفت من خانواده‌ام فدای اهدافم شده‌اند و از زمانی که وارد کار سیاسی و اجتماعی شدم بر پیشانی خود نوشتم وقف اهل بیت(ع). هر چند پدر واقعا وقتی برای خانواده نداشت به طوری که نمی دانست من در چه کلاسی درس می‌خوانم اما در حقیقت با تمام کارهایی که برای جامعه انجام داده بود مسیر را برای فرزندان خود نیز هموارتر و راه را مشخص کرده بود و ما نیز در همان مدارسی درس می خواندیم که مؤسسش پدر خودمان بود. جذاب‌ترین خاطره‌ای که از پدرم به یاد دارم این است که در زمان کودکی وقتی به حمام عمومی می‌رفتیم و باید منتظر می‌شدیم تا نوبتمان برسد پدر از فرصت استفاده می کردند و کاغذ و نوشته در می‌آوردند و شروع می‌کردند به مطالعه و این خاطره‌ای است که هرگز فراموش نمی‌کنم. یکی از مسائلی که علامه به شدت به آن معتقد بودند بحث صله رحم بود، به طوری که ماه رمضان که می‌شد بسیار به فامیل سر می‌زدند و در اواخر عمر هم که نمی‌توانستند حضوری بروند اقوام را ببینند به من می‌گفتند با تلفن با آن‌ها تماس بگیر تا بتوانم احوالشان را بپرسم. کتابی از علامه عسگری که بسیاری را شیعه کرد *علامه هدفشان هدایت‌گری بود و بسیار دوست داشتند تا همه را به مکتب اهل بیت(ع) دعوت کنند ایشان کتابی بنام معالم‌المدرستین نوشته‌اند که در این کتاب خطوط فکری دو مکتب شیعه و سنی بیان شده است در این کتاب مواردی چون نظر دو مکتب درباره صحابه پیامبر اکرم(ص) بیان شده است. عده زیادی پس از خواندن این کتاب شیعه شدند، نامه‌های بسیار زیادی هم به دست علامه می رسید که خوانندگان اظهار رضایت بسیار از خواندن این کتاب را بیان می‌داشتند در یک نامه نوشته شده بود من 25 سال در گمراهی زندگی می‌کردم و با کتاب شما راه را پیدا کردم، البته ایشان بسیار تأکید داشتند که بعضی افراد شیعه شدن خود را علنی نکنند. یکی از علمای سنی در سوریه آمد پیش علامه و چند ساعتی مناظره کرد و سپس شیعه شد، علامه به او تذکر دادند که فعلا شیعه بودن خود را علنی نکن اما وی در مسجد بلندگو را از مؤذن می‌گیرند و شروع می کنند به اذان گفتن و در اذان خود نام امیرالمؤنین را برده و به ولایت ایشان گواهی می‌دهند، مردم هم بر سرش می‌ریزند و او را به شدت کتک می‌زنند بعد این ماجرا علامه برای این فرد کاری در مدرسه امام خمینی پیدا می‌کنند و او را بر سرکار می‌گذارند. دیدار علامه با مفتی اعظم عربستان که شیعیان را مشرک می نامید * علامه عسگری یک سال که به عربستان می‌روند در مسجد خیف و یا منی چند دقیقه‌ای صحبت می‌کنند و بعد یکی از حاضرین از او دعوت می‌کند تا علامه به دانشگاه جامعة الاسلامیه بروند و با بن باز مفتی اعظم عربستان ملاقات داشته باشند علامه دعوت را قبول می کند و فردا به دانشگاه جامعة الاسلامیة می‌رود. ایشان ابتدا موقع سخنرانی‌شان بیان می‌دارد که باید همه مسلمانان با یکدیگر متحد شوند و باید سعی کرد تا مشکلات میان مسلمانان را برطرف کرد مفتی اعظم که ابتدا نمی‌دانسته که علامه شیعه هستند پس از مدتی متوجه شیعه بودن وی می‌شود و بیان می‌دارد انتم مشرکون، شما مشرک هستید اول اسلام بیاور و بعد درباره اتحاد مسلمانان صحبت کن.  علامه ناراحت می‌شوند و با خود می‌گویند من اینجا حرف‌هایم را می‌زنم حتی به قیمت از دست دادن جانم و شروع می‌کنند به صحبت کردن و بیان اینکه شما به شیعه‌ها تهمت می‌زنید در صورتی که شیعه به یگانگی خداوند و به پیامبری محمد رسول‌الله(ص) شهادت می‌دهد و بر گرد خانه خدا طواف می‌کند. علامه آن چنان زیبا صحبت می کند که مفتی اعظم نهایتا شروع می‌کند با لفظ یا شیخ یا شیخ، علامه را مورد خطاب قرار داده و به اشتباه خود اقرار می‌کند. /6262



دوشنبه 16 تیر 1393 - 10:57:11





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن