واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
شیوه برخورد علامه جعفری با دانشجوی عصبانی/ وقتی علامه روز فوت دخترش سخنرانی را تعطیل نکرد فرهنگ > دین و اندیشه - فرزند علامه جعفری می گوید: «روزی که خواهرم فوت شده بود دیدیم علامه جعفری دارند آماده میشوند که به دانشگاه امام صادق(ع) بروند. همه از این برخورد پدر بسیار ناراحت شدند. اما پدر گفتند چون من قول دادهام باید رأس ساعت نیز حاضر شوم.»
به گزارش خبرآنلاین به نقل از مهر، علی جعفری، فرزند علامه جعفری در برنامه ضیافت شبکه قرآن به ابعادی از زندگی پدرش پرداخت. خلاصه سخنان وی را در ادامه می خوانید. وقتی پدر علامه سهم نانش را به زنی که در آشغال ها دنبال غدا می گشت بخشید *«حاج کریم جعفری، پدر علامه محمدتقی جعفری روزگار جوانی بسیار پر فراز و نشیبی داشته است، یک بار ایشان خاطرهای از جوانیشان برای ما تعریف میکردند که بخشندگی و بزرگی روح او را نشان میداد، دورهای از زندگی حاج کریم، در زمان قحطی شدیدی بود که از سال 1296 تا 1298 در ایران ایجاد شد. حاج کریم تعریف میکرد که در زمان قحطی، من در نانوایی کار میکردم و تازه نیز نامزد کرده بودم یک روز با سهمیه نانی که به من داده بودند برای دیدن همسرم به سمت خانه میرفتم که یک دفعه دیدم خانمی همراه با فرزندانش در بین آشغالها به دنبال غذا میگردد به طوری که استخوانها را پیدا میکند و میشکند تا فرزندانش چیزی بخورند. حاج کریم میگفت هر چند وضعیت آن زمان ایران بسیار دردناک بود اما این صحنه یکی از بدترین صحنههایی بود که من تا آن زمان دیده بودم با دیدن آن زن و فرزندانش جلو رفتم و سهم نان خودم را که هر روز نانوایی به من میداد به آن خانم دادم و گفتم از این به بعد به نانوایی بیا و سهم نان مرا بگیر، این قضیه مناعت طبع مردی را نشان میدهد که بعدها پدر علامهای بزرگ و مرد دین خدا شد.» سخنرانی علامه در دانشگاه تهران و برخورد با دانشجوی عصبانی *«علامه جعفری اوایل انقلاب یک سخنرانی در دانشکده فنی دانشگاه تهران داشت، آن زمان در دانشگاهها وضعیت نامناسبی بود برای همین من و دوستانم همراه پدر به دانشگاه رفته بودیم تا برای ایشان اتفاقی نیفتد، آن روز علامه 4 ساعت سخنرانی کردند و بسیار خسته شدند موقع رفتن بسیاری از دانشجویان اطراف ایشان را گرفتند و شروع کردند به پرسیدن سؤال. در پایان همه رفتند و تنها من ماندم و دوستم، علامه و یک جوان دیگر که میخواست از پدر سؤال کند اما لحنش تند و تحکم آمیز بود به طوری که پدر را تو خطاب میکرد و میگفت فلان حرفت غلط است. وقتی آن جوان سؤال کرد علامه به شدت خسته شده بودند اما در سالن را هم بسته بودند و جایی نبود که پدر بر روی آن بنشیند و استراحت کند به همین دلیل عبایش را بر روی زمین پهن کرد تا بتواند بنشیند و نشسته پاسخ آن جوان را بدهد. علامه جعفری بر روی عبا نشست و به آن جوان عصبانی گفت بیا بنشین جوان تا جوابت را بدهم، چند بار گفت و آن جوان جوابی نداد بعد با حالتی خجالت زده به پدر نگاه کرد و گفت من جواب همه سؤالاتم را گرفتم، بعدها این جوان که برای تحصیل به خارج از کشور رفته بود با پدر تماس گرفت و گفت آن تازیانهای که با اخلاقتان آن روز به من زدید همچنان دارد مرا در زندگی با خود می برد.» خوش قولی و سروقت بودن علامه
*خواهر جوان من در سن 38 سالگی در گذشت و این برای مادر و پدر من بسیار دردناک بود. به یاد دارم برای جمع شدن دوستان و بستگان مراسم تشییع جنازه این بانو یک روز عقب افتاد، بعد از آن دیدیم علامه جعفری دارند آماده میشوند که به دانشگاه امام صادق(ع) بروند. همه از این برخورد پدر بسیار ناراحت شدند و گفتند شما دخترتان فوت کرده و میخواهید به مراسم بروید. پدر گفتند الان که مراسم عقب افتاده اما اگر مراسم عقب هم نیفتاده بود باز هم چون من قول دادهام باید رأس ساعت نیز حاضر شوم، بالاخره با تمام ناراحتیها پدر به دانشگاه امام صادق(ع) رفتند اما سخنرانیشان را کم کرده و گفته بودند که باید زودتر برگردند. بانویی که در راه علم با علامه همراه بود / نظر علامه درباره زنان
*همسر علامه جعفری و مادر بنده چندین سال در خدمت علامه بود و معرفتش این بود که فهمیده بود همسرش منشأ خیرات و خدمات بزرگ اجتماعی و علمی و فرهنگی است، این معرفتشان باعث شده بود که هم پای پدر و دوش تا دوش آن زحمت بکشد و چه در قم، چه در تهران و چه در پدر نیز پابه پای پدر تلاش میکرد تا محیط را طوری آماده کند که مادرم آرامش داشته باشد. یکی از بهترین خصوصیات مادرم خواندن نماز اول وقت و مهمان نوازی او بود او برای آرامش پدر زحمت زیادی میکشید پدر نیز به خوبی برای جایگاه ایشان ارزش قائل بود، وقتی مادرم فوت کرد علامه جعفری درباره ایشان گفت من امروز برای او طلب عفو و مغفرت میکنم او 40 سال با من هم کاروانی کرد. در کل علامه جعفری ارزش زن در اسلام را بالا می دانست به طوری که وقتی خانمی خارجی نظر اسلام درباره فعالیت زن در جامعه را پرسید گفت حضور زن در عرصه فعالیت اجتماعی هیچ مانعی ندارد اما به یک شرط و آن این که آشیان خانواده به هم نریزد.» /6262
یکشنبه 15 تیر 1393 - 15:36:48
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]