واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
آیا امامت با خاتمیت تناقض دارد ؟
به اجماع همه مسلمانان، پیامبر صلى الله علیه و آله داراى شئون مختلفى بوده اند.
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، بعضی بر این باورند که امامت چه نسبتى با خاتمیت دارد، آیا با آن در تعارض نیست؟ در پاسخ این عده باید گفت: امامت نه تنها تعارضى با خاتمیت ندارد بلكه از لوازم شریعت خاتم مى باشد، براى روشن شدن مسأله باید ابتدا معناى خاتمیت، امامت و سپس شئون پیامبر و امام را مورد بررسى قرار داد:
خاتمیت ختم نبوت و شریعت در اسلام به این معناست كه پس از پیامبر اسلام، دیگرى به رسالت مبعوث نخواهد شد و شریعت دیگرى جایگزین شریعت اسلام نمى شود. قرآن مجید به صراحت پیامبر اسلام را آخرین پیامبر خوانده و فرموده است: ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ[1]؛ «محمد پدر هیچ یك از مردان شما نیست، او فرستاده خدا و آخرین پیامبر است». احادیث نبوى نیز بر همین معنا تأكید نموده و ختم نبوت را با آن حضرت به صراحت اعلام نموده است. از جمله پیامبر صلى الله علیه و آله در حدیث منزلت خطاب به امیرمۆمنان علیه السلام فرمودند: «تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى، جز آنكه پس از من پیامبر دیگرى نخواهد آمد».[2] بنابراین خاتمیت مساوى با جاودانگى، نسخ ناشوندگى و بدیلناپذیرى آیین اسلام تا پایان حیات بشر بر روى كره زمین است. در نتیجه هیچ شریعت دیگرى جز اسلام نزد پروردگار مورد قبول و پسندیده نیست.
امامت امامت در اصطلاح علم كلام عبارت است از: «جانشینى پیامبر اسلام در زمامدارى و رهبرى فراگیر امت در امور دینى و دنیوى و حفظ و حراست از دین آنسان كه پیروى از امام بر همه امت واجب باشد».[3]
شئون پیامبر به اجماع همه مسلمانان، پیامبر صلى الله علیه و آله داراى شئون مختلفى بوده اند، از جمله: 1- دریافت و ابلاغ وحى؛ این همان شأن اساسى نبوت و به تعبیر دیگر گوهر پیامبرى است. قرآن مجید بر چنین رسالتى نسبت به همه پیامبران و به ویژه پیامبر اسلام تأكید كرده است.[4]
دوام و پایندگى اسلام با امامت قرین است و از همین رو در نگاه قرآن امامت یكى از اركان مهم دین و شرط كمال آن است 2- تبیین و تفسیر وحى؛ بیان معصومانه و توضیح آموزههاى وحیانى براى امت و رفع هر گونه اختلاف در فهم و كشف و تفسیر دین از جمله وظایف پیامبر است. قرآن در این باره مى فرماید: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ؛ «و كتاب (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم تا براى مردم آنچه را كه به سوى ایشان نازل شده است بیان و تفسیر نمایى».[5] قرآن مجید تفسیر معصومانه پیامبر از دین را رافع هر گونه اختلاف و مرجع نهایى قلمداد كرده است.[6] 3- ولایت و زمامدارى امت؛ از شئون پیامبر اسلام تأسیس دولت اسلامى و رهبرى و مدیریت كلان اجتماع در چارچوب قوانین الهى بوده است. قرآن در موارد مختلف به ابعاد گوناگون این مسأله پرداخته و بر ولایت و رهبرى آن حضرت و اطاعت و فرمانبردارى امت از آن حضرت در مسائل سیاسى، اجتماعى و اقتصادى تأكید كرده است.[7] اكنون باید دید خاتمیت در كدام یك از شئون پیامبر جارى است و در كدامیك جارى نمى باشد. آنگاه مى توان رابطه امامت و ختم نبوت را مورد سنجش قرار داد. مسلما مراد از «ختم نبوت» ختم همه شئون پیامبر اسلام نیست، بلكه شأن نبوت ایشان است و گوهر نبوت همان دریافت و ابلاغ وحى است. بنابراین ختم نبوت منحصر به شأن نخست است و ربطى به دیگر شئون ندارد و از طرف دیگر امامت استمرار نقش پیامبر در دو حوزه دیگر یعنى تبیین و تفسیر دین و حوزه مدیریت و رهبرى امت اسلام است. بنابراین: اولًا، هیچ تعارضى بین ختم نبوت و امامت وجود ندارد.
امامت لازمه ختم نبوت است. زیرا اگر چه با ارسال كاملترین وحى تشریعى نیاز به تجدید بعثت و نبوت تشریعى برطرف شد و با قرار گرفتن مسئولیت دعوت و ارشاد و تبلیغ دینى بر دوش عالمان نیاز به نبوت تبلیغى نیز برطرف گردید ثانیاً، امامت لازمه ختم نبوت است. زیرا اگر چه با ارسال كاملترین وحى تشریعى نیاز به تجدید بعثت و نبوت تشریعى برطرف شد و با قرار گرفتن مسئولیت دعوت و ارشاد و تبلیغ دینى بر دوش عالمان نیاز به نبوت تبلیغى نیز برطرف گردید.[8] اما درست از همین رو نیاز به امام در امت ختمیه رخ مى نماید. استاد مطهرى در این باره مىنویسد: «امام مرجعى است براى حل اختلافات، شاخصى است براى حل اختلافاتى كه منشأ آن هم خود علما هستند». به عبارت دیگر قرار گرفتن عالمان در مسند تبلیغ، استنباط و تفسیر دین لاجرم در پى دارنده فهمها، گرایشها و تفسیرهاى مختلف و متعارض از دین خواهد شد و بدون وجود مرجعى كه از عصمت و حجیت در فهم و تبیین دین برخوردار باشد و رأى او فصل الخطاب همه آراى متعارض باشد اختلاف از میان امتها دامن برنمى چیند. بنابراین تصحیح و باز پیرایى فهم دین و حفظ و انسجام جامعه دینى در گرو وجود امام معصوم و رهبرى ها و هدایت هاى اوست.[9] بنابراین دوام و پایندگى اسلام با امامت قرین است و از همین رو در نگاه قرآن امامت یكى از اركان مهم دین و شرط كمال آن است. افزون بر مطالب بالا، آنچه در پاسخ دومین پرسش این دفتر پیرامون ضرورت امامت آمد، بر تلازم خاتمیت و امامت گواهى مى دهد.[10] پی نوشت: [1] . احزاب( 33)، آیه 40. [2] . المتقى الهندى، كنزالعمال، ج 11، ص 607. [3] . بنگرید: پرسش 1. [4] . بنگرید: آل عمران( 3)، آیه 20؛ مائده( 5)، آیه 92 و 99؛ نحل( 16)، آیه 35 و 82؛ رعد( 13)، آیه 40؛ نور( 24)، آیه 54؛ عنكبوت( 29)، آیه 18 و ... [5] . نحل( 16)، آیه 44. [6] . نحل( 16)، آیه 94. [7] . بنگرید: مائده( 5)، آیه 49 و 55؛ حشر( 59)، آیه 7؛ نساء( 4)، آیه 65؛ توبه( 9)، آیه 6 و ... [8] . جهت آگاهى بیشتر بنگرید: شهید مطهرى، وحى و نبوت، ص 44- 40؛ همو، ختم نبوت؛ همو، خاتمیت، ص 60- 27، قم و تهران: صدرا. [9] . جهت آگاهى بیشتر بنگرید: الف. كتاب نقد، شماره 38، بهار 1385؛ ب. محمد الحق عارفى، خاتمیت و پرسشهاى نو، مشهد، دانشگاه علوم اسلامى رضوى، اول، 1386.
۲۰/۰۲/۱۳۹۳ - ۱۵:۳۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]