تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى على هر كس حلال بخورد، دينش صفا مى يابد، رقّت قلب پيدا مى كند، چشمانش از ترس خدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826679109




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

محقق وارسته


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
محقق وارسته
محقق وارسته نويسنده: رمضان محمدي علامه سيدمرتضي عسگري(رحمت الله علیه) و نقد متون تاريخ اسلام علامه سيد مرتضي عسگري به سال 1332 هـ .ق (1293 ش) در شهر سامرا متولد شد1 و در خانواده‏اي اصيل و اهل علم پرورش يافت؛ مقدمات علوم ديني و مقداري از دروس سطح را در سامرا فرا گرفت و در سال 1350 يعني در سن 18 سالگي به قم هجرت كرد و مدت پنج سال از محضر اساتيد و آيات عظام، مرعشي، شريعتمداري ساوجي، امام خميني، ميرزا خليل كمره‏اي، شيخ مهدي شهيد و... بهره‏مند گرديد2. در سال 1355 هـ .ق جهت تكميل تحصيلات خود به عتبات عاليات برگشت و همراه تحقيقات علمي، تربيتي و تبليغي خويش، به فعاليت‏هاي اجتماعي پرداخت. پانزده موءسسه شيعي،از جمله درمانگاه «الرعاية الاسلاميه» و «دانشگاه اصول دين»، يادگار اين فعاليت‏هاي علامه در بغداد است3. در سال 1373 هـ .ق «رياست جمعيت خيريه اسلامي» را كه مرحوم «هبة الدين شهرستاني» تأسيس كرده بود به عهده گرفت. وي در اثر مبارزه با رژيم بعثي عراق تحت تعقيب قرار گرفت و در سال 1389 هـ .ق ناچار به مهاجرت به لبنان شد و در آن‏جا مشغول مبارزه با استعمار گرديد تا اين‏كه به كشور خود ايران بازگشت و منشأ خدمات شايان توجهي شد كه تأسيس «مجمع علمي اسلامي» در سال 1398 هـ .ق، تأسيس «دانشكده اصول دين» در سه شهر قم (به سال 1375) تهران (به سال 1376) و دزفول (به سال 1377) از آن جمله است.4 دوري از تعصب و رجوع به متون اصيل و دست اول علماي اسلام ـ اعم از شيعه و سني ـ از ويژگي‏هاي ممتاز نوشته‏هاي علامه است كه بسياري از دانشمندان اهل سنت را به تمجيد از ايشان واداشته و آثار او را مرجع و منبع قابل اعتمادي براي آنان ساخته است5.علامه عسگري در تأليفات فراواني كه به زبان‏هاي فارسي و عربي دارد، با بررسي عميق و دقيق روايات تاريخي و با تكيه بر قرآن و سنت، بسياري از حقايق تاريخ اسلام را از خلال كتاب‏هاي متعدد تاريخي روشن ساخته و برخي از تحريفات واقع شده در تاريخ را بيان نموده‏است.روش كلي علامه اين است كه مصادر و مدارك شريعت اسلامي در دو مكتب خلفا و امامت را كه در كتب معتبر آنان آمده است ـ خصوصاً در چهار كتاب خود: معالم المدرستين، عبدالله بن سبأ، يكصدو پنجاه صحابي ساختگي و روايات ام الموءمنين عايشه در تاريخ اسلام ـ به طور دقيق بررسي نموده و حقايق را از خلال كتاب‏هاي متعدد تاريخي از ساخته‏هاي افرادي مثل «سيف كذاب» تفكيك و روشن مي‏نمايد.كتاب‏هاي علامه با اين‏كه روايات هر مدرسه [مدرسه خلفا و اماميه] را به چالش كشانده و كاملا علمي و تحقيقي است، داراي بيان روشن و نثري روان، راحت و گواراست، به طوري كه عموم خوانندگان را به خود جذب مي‏كند.علامه عسگري در طول چند دهه گذشته، آثار چندي در زمينه‏هاي تاريخ، كلام، قرآن و ساير علوم از خود به جاي گذاشته است كه برخي از مهم‏ترين آن آثار عبارتند از:61. القرآن الكريم في عصر الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و ما بعده. 2. القرآن الكريم في مدرسة الخلفاء. 3. القرآن الكريم في روايات المدرسة اهل البيت(ع). 4. معالم المدرستين (در سه جلد). 5.احاديث ام الموءمنين عايشه. 6. عبد الله بن سبأ و ديگر افسانه‏هاي تاريخي (در سه جلد). 7.خمسون و مائة صحابي المختلق (در چهار جلد). 8. نقش ائمه در احياء دين (در چهارده كتابچه درسي). 9. علي مائدة الكتاب و السنة. 10. ولايت علي (علیه السلام) در قرآن كريم و سنت پيامبر(ص). 11.نقش عايشه در تاريخ اسلام(در سه جلد). 12. آخرين نماز پيامبر(ص). 13.اديان آسماني و مسأله تحريف. 14. سقيفه (بررسي نحوه شكل‏گيري حكومت پس از رحلت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم). 15. بر گستره كتاب و سنت (مجموعه جزوات 15 جلدي). 16.عقايد الاسلام من القرآن الكريم. 17. مع التليدي في كتاب الانوار الباهره. 18. في طريق اهل البيت(علیهم السلام). 19. المصطلحات الاسلاميه. 20. صلاة أبي بكر.آثار وي در كلام مقارن، بيانگر تأثيرپذيري شديد وي از سيد شرف الدين است.علامه عسگري در تأليفات خود علاوه بر استفاده از شيوه‏هاي محدود تحقيق ـ از قبيل روش‏هاي توصيفي تاريخي، تحليلي، مقايسه‏اي و تكيه بر اسناد ـ منابع و مراجع بررسي را با تمام شرايط، جست و جو و تحقيق و كنترل كرده است، سپس در پرتو قرآن و سنت صحيح درباره آن‏ها داوري كرده و به نكات تازه و بديعي دست يافته است.7نكته‏اي كه تذكر آن لازم است اين كه پاره‏اي از روش‏هايي كه در اين مقوله به آن اشاره مي‏شود، به صراحت در كتب ايشان بيان نشده، بلكه از كليات نوشته‏هاي ايشان استخراج و انتزاع شده است.اميد است امروزه روش‏هاي جديد تحقيق، با روش‏هاي كهن علماي سلف پيوند خورده و شيوه‏هاي تحقيقي تكامل يافته‏اي به دست آيد تا نسل جديد پژوهشگر، بتواند مسير مشخصي را با قوانين علمي ثابت بپيمايد! البته در قرن حاضر تلاش‏هايي در تدوين روش‏هاي تحقيق فرزانگان گذشته انجام گرفته، ولي هنوز نوشته‏اي جامع كه در اين باب فراگير بوده و نمونه‏هايي علمي را در اختيار محققين قرار دهد وجود ندارد.مهم‏ترين نكات روشي در تحقيقات علامه عسگريقبل از پرداختن به روش علامه، لازم است گفته شود كه مقصود ما از روش، عبارت است از: شيوه، اسلوب، طريق و آيين. واضح است كه روش با سبك كه عبارت است از روش خاص ادراك و بيان افكار به وسيله تركيب كلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبير تفاوت دارد. اما روش‏هاي علامه عبارتند از:1. توجه به منابع كهن و جديد و پيوند آن‏هاعلامه در نوشته‏هاي خود براي بررسي يك مطلب، افزون بر توجه به منابع كهن، به نوشته‏هاي معاصران خود اعم از مسلمانان و مستشرقين توجه دارد و با اين‏كه براي اثبات ديدگاه‏هاي خود تنها به كتب دست اول علماي اسلام تمسك مي‏كند، به نقل‏هاي رشيد رضا، فريد وجدي، احمد امين مصري، بستاني يا برخي مستشرقين معاصر مانند فان فلوتن، نيكلسن و...به دليل عنايت آنان به منابع قديم توجه دارد.82. استفاده از آمار، نمودار و جدولعلاّ مه در نوشته‏هاي خود براي نشان دادن صحت و سقم و تطور اخبار و مقايسه بين نسخه‏هاي متعدد، با هدف به دست آوردن نحوه و مقدار تحريفات از آمار، نمودار و جدول بهره برده است. در سراسر كتاب يكصد و پنجاه صحابي اين روش مشهوداست.93. روشن ساختن منابع و مستندات نقل يك خبردر نوشته‏هاي متعدد به علت تكرار برخي اخبار، از آن‏ها تصور تواتر شده است كه علاّ مه با روشن ساختن منابع و مستندات آن اخبار اين تصور را باطل كرده است. به عنوان نمونه مي‏توان به داستان عبد الله سبأ اشاره كرد كه بيش از دوازده قرن است تاريخ نويسان افسانه او را مي‏نويسند و هر چه از عمر آن مي‏گذرد، شهرت بيشتري پيدا مي‏كند.علامه عسگري در مورد داستان عبدالله بن سبأ كه افسانه سراي اولي آن را در لباس حديث و روايت آورده و نويسندگان بعدي به آن آرايش مخصوصي داده‏اند، ابتدا به آغاز پيدايش اين افسانه و زندگي راويان آن از اولي تا به امروز مي‏پردازد و معلوم مي‏سازد كه چه كساني و با چه اسنادي اين قصه را روايت كرده‏اند، سپس اصل داستان را آورده آن را تحليل و نتيجه‏گيري مي‏كند10.ريشه يابي اين داستان از قرن حاضر تا منبع اصلي اين خبر چنين است:، رشيد رضا (م. 1356هـ .ق) بنا به تصريح خود اين داستان را از جزء سوم تاريخ ابن اثير (صفحات 95 ـ 103) گرفته و به دلخواه خود بر آن چنين حاشيه زده است: اولين كسي كه اصول تشيع را از خود ساخت، مردي يهودي به نام عبدالله بن سبأ بود كه از راه خدعه و نيرنگ اظهار اسلام نمود، وي مردم را به غلو در باره علي ـ كرم الله وجهه ـ دعوت مي‏كرد تا ميان اين امت تفرقه ايجاد نموده دين و دنياي آنان را تباه گرداند11.، ابن كثير(م. 774 هـ) نيز داستان ابن سبأ را از سيف بن عمر نقل كرده و در آخر تصريح كرده است كه اين خلاصه‏اي است از آنچه ابن جرير نقل كرده است.12، ابو الفداء (م. 732 هـ) در تاريخ خود المختصر، داستان عبدالله بن سبأ را به ضميمه داستان‏هاي نادرست ديگري آورده و در ديباچه كتابش گفته است كه مطالب كتاب خود را از تاريخ ابن اثير گرفته است.13، ابن اثير (م. 630 هـ) صاحب كتاب الكامل في التاريخ كه داستان مذكور را در ضمن حوادث سال (30 ـ 36هـ .ق) نقل كرده، در مقدمه كتاب خود گفته است: مطالب اين كتاب را از كتاب تاريخ بزرگ ابوجعفر محمد بن جرير طبري كه نزد عامه مردم مورد اعتماد است گرفتم.14وي در تحقيقات خود، سند گفتار علما و دانشمنداني را كه به نحوي عبدالله بن سبأ را عامل اصلي اختلاف بين مسلمانان نشان داده و شيعه را به او منسوب كرده‏اند،به دو دسته تقسيم مي‏كند. سند گفتار دسته اول مانند: ابن خلدون، مير خواند، غياث الدين فرزند مير خواند، فريد وجدي، بستاني، احمد امين مصري، حسن ابراهيم حسن، فان فلوتن خاور شناس معروف، نيكلسن، دوايت دونالدسن، و ولهاوزن را با توجه به تصريح آنان به محمد بن جرير طبري نسبت مي‏دهد و مستند گفتار دسته دوم مانند ابن بدران در تهذيب ابن عساكر15، ابن‏ابي‏بكر در كتاب التمهيد، سعيد افغاني در كتاب عايشه و السياسه و ذهبي را سه منبع: تاريخ طبري، تاريخ ابن عساكر و فتوح سيف بن عمر مي‏داند.در نتيجه، سند همه كساني كه داستان عبدالله بن سبأ را نقل كرده‏اند به نحوي به سيف بن عمر كذاب مي‏رساند كه هيچ‏كس وي را توثيق نكرده و به عكس اتفاق در قدح او دارند.16نمونه ديگر، روايات اختلاف قرائات است كه با همين روش مشخص كرده كه اين روايات از كتاب القرائات سياري وارد تفسير التبيان شيخ طوسي شده و از آن جا به تفسير ابو الفتوح رازي و از آن به تفسير گازر تا به مستدرك الوسائل يا فصل الخطاب حاجي نوري رسيده است. علامه اين نوع روايات را كه از طريق منابع اهل سنت وارد منابع شيعه شده، «روايات منتقله» ناميده است.174. استفاده از آراء دانشمندان ديگرعلاّ مه گاهي براي قوت بخشيدن به تحليل‏ها و نتيجه‏گيري‏هاي خويش از نظرات و آراي دانشمندان سود جسته است. به عنوان مثال وي در باره وصايت علي بن ابي طالب (ع)، ضمن تحليل وصايت، شواهد زيادي بر اين مطلب اقامه مي‏كند و علاوه بر استفاده از روايات و نصوص، به نظرات دانشمنداني مانند بيهقي، ابن ابي الحديد و...نيز تمسك مي‏كند.18 يا بعد از نتيجه‏گيري اين مطلب كه بسياري از انحرافات در تاريخ اسلام از سيف نشأت گرفته، شخصيت سيف را مخدوش دانسته و شواهدي از نظريات دوازده نفر از دانشمندان اهل سنت را دليل ضعف اخبار و شخصيت دروغين سيف مي‏آورد.195. تضعيف راوي و روايت با نشان دادن تطور روايتبراي تضعيف يك راوي و روايت، روايات او را ذكر كرده و سپس همان روايت را با رواياتي كه از طريق ديگر نقل شده است، مقايسه مي‏كند و تصرفات راوي را در روايت نشان مي‏دهد20.نمونه: بعد از نقل روايت سيف در باره جنگ‏هاي خالد، مطلبي را تحت عنوان «سنجش سخن سيف با ديگران» آورده و در ذيل عنوان فوق گفته است: سيف مي‏گويد خليفه ابوبكر به خالد بن وليد دستور داد تا نيمي از افراد سپاه را براي عزيمت به شام با خود برگزيند، بدانسان....اما ديگران مي‏گويند كه خليفه ابوبكر به خالد بن وليد دستور داد تا افراد قوي و كار آمد سپاه را انتخاب كند، و از كارافتادگان و بيكاره‏ها را واگذارد. و....علامه بعد از سنجش اين روايت سيف با روايات ديگر به نتيجه‏گيري مي‏پردازد و در خصوص داستان فوق با عبارت «دست آورد اين داستان» مي‏گويد: علاوه بر اهدافي كه سيف در ساختن چنين داستاني در نظر داشته است، در حديث خود با كمال وضوح تصريح و تأكيد مي‏كند كه دو قهرمان افسانه‏اي‏اش جزء اصحاب آن حضرت بوده‏اند و...21علامه در روش مقايسه بين اخبار كه از مهم‏ترين روش‏هاي او براي بازيابي وقايع تاريخي و تشخيص روايات داستاني از غير داستاني است، به طور كلي چند كار انجام مي دهد:الف. با صبر و دقتي شايسته موارد اختلاف را بيان مي‏كند.22ب. مفردات و اصطلاحات موجود در برخي روايات را توضيح مي‏دهد.ج. شرح حال راويان را در صورت لزوم ذكر مي‏كند.ب. روايات منابع مورد اعتماد را با منابع غير مورد اعتماد خويش مقايسه و نتيجه‏گيري مي‏كند.د. روايات داستاني را كه به عنوان وقايع تاريخي ذكر شده‏اند، نشان مي‏دهد.در روايات سيف وارد شده است كه ريگ‏هاي بيابان براي لشگريان اسلام به طور معجزه آسايي تبديل به آب شد، درياها به زمين شنزار تبديل گشت و سپاهيان خليفه بر روي آب راه رفتند! عمر از مدينه فرمانده خويش را كه در دارابگرد بود صدا زد و او را از نظر موضع‏گيري جنگي راهنمايي نمود و او پيروز شد! يا گله گاوها به سخن در آمدند و مسلمانان را از مخفيگاه خود با خبر ساختند23.علامه نتيجه‏گيري‏ها و داوري‏هاي غلط برخي مستشرقان را نتيجه روايات داستاني سيف مي‏داند كه براي اسلام و مسلمانان به يادگار مانده است.246. تطبيق برخي حوادث نقل شده با آيات قرآنبراي نمونه روايت عايشه درباره تاريخ نزول تيمم را با آيات قرآن مقايسه و از نظر تاريخي ردّ كرده است. علامه براي رد سخن عايشه، علاوه بر اين كه مطالب نقل شده را خلاف فضاي حاكم بر جنگ بني مصطلق مي‏داند، تصريح دارد روايت‏هاي ديگري نيز هست كه شأن نزول آيه را خلاف روايت او بيان كرده، اما ما از بيان آن‏ها صرف نظر و فقط به خود قرآن رجوع مي‏كنيم.در شأن نزول آيه تيمم در كتاب صحيح بخاري25، صحيح مسلم26، موطأ مالك27 و...از عايشه نقل شده است كه در يكي از سفرهاي رسول خدا (ص)(بني المصطلق) وقتي به منزل بيداء يا ذات الجيش رسيدند، حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) لشگر را براي پيدا كردن دانه‏هاي گردنبند عايشه فرود آورد، در آن سر زمين آب نبود، مسلمانان نيز دچار بي آبي بودند. آن‏گاه خداوند آيه تيمم را نازل كرد.وي اين نقل عايشه را مخالف با تاريخ نزول آيات 43 سوره نساء ...حتي تغتسلوا... و ششم سوره مائده و ان كنتم جنبا... مي داند و طبق صريح آيه معتقد است كه زمان حكم وضو و غسل با هم بيان شده‏اند. بنابر اين، نقل عايشه از نظر تاريخي نمي‏تواند وجهي از درستي داشته باشد، به جهت اين‏كه با قضيه تاريخي ديگري كه دلالت بر باهم بودن حكم اين دو دارد، در تعارض است و قرآن موءيد واقعه‏اي است كه حكم اين دو را باهم مي‏داند28.7. با كمك از زمان وقوع حوادث ديگر، تاريخ مجهولي را معلوم مي‏كندبراي تعيين تاريخ وضع و جعل احاديث سيف ـ كه به لحاظ مجهول بودن بيوگرافي سيف مجهول است ـ از قول طبري داستاني را درباره فتوحات ايران ضمن حوادث سال 22 هجري نقل مي‏كند و زمان به وجود آمدن احاديث را مشخص مي‏كند.298. ملاك‏هاي عمومي جعلي بودن اخبار در نوشته‏هاي علاّمهالف. روايات مدح در باره قبايل. علامه از مجموعه روايات نقل شده در باره تميميان و نقش‏هاي مهمي كه در تاريخ اسلام براي آنان گزارش شده است، در نتيجه‏گيري كلي خود اين ملاك و معيار را به دست مي‏دهد كه فراواني نقل‏ها در برتري يك قبيله و بزرگ نمايي نقش آن‏ها، نشانه ساختگي بودن آن‏هاست؛ يعني بعضي قصد داشته‏اند با جعل روايات زياد در فضليت يك قبيله در طول تاريخ، دلاوري‏هاي مثبت آنان را نشان دهند.30ب. توجه به مصالح عاليه صاحبان قدرت است. به عنوان مثال برخي گزارش‏هاي نقل شده در مدح و ستايش سران بني اميه و خاندان آنان است كه آكنده از خَلقِ افسانه‏هاي عجيب در انتشار فضايل و مناقب ايشان مي‏باشد، در حالي‏كه از ذكر احاديث در حق عباسيان كمترين اثري نيست. بنابراين تاريخ ساختن اين احاديث پيش از عباسيان بوده است.31ج. داشتن مسلك مانوي يا زنديق بودن راوي قبل از اظهار مسلماني و به كار بردن واژه‏ها و كلمات غريب و غير مأنوس در متن روايت. مانند روايتي كه در آن نام افرادي مثل ابن محراق، جخدب، جرعب و... آمده است كه از نام‏هاي نامأنوس است و در هيچ كتاب و فهرست و طبقاتي چنين نام‏هايي پيدا نمي‏شود. مطلبي نيز كه از آنان نقل شده، درباره سخن گفتن اسبي است به نام اطلال كه بيشتر به سخريه شباهت دارد و خواسته مسلمانان را مسخره كند. چنين اخبار و گزارشاتي جز از يك آدم بي‏اعتقاد و زنديق نمي‏تواند نقل شود.32 يا در رد گزارشي كه طبري در حوادث سال 22 هجري نقل كرده واژه الله را كه در عبارات به كار رفته دليل بر جعلي بودن خبر گرفته است، داستان طبري چنين است: پس از شكست ايرانيان در نبرد جلولا، يزدگرد به طرف ري فرار كرد. در اين فرار او در داخل محملي خواب بود. به هنگام عبور از آب، يزدگرد از خواب بيدار شد گفت: والله! اگر مرا بيدار نمي‏كرديد، مي‏فهميدم كه ستاره اقبال اين امت چه وقت افول خواهد كرد! به خواب مي‏ديدم كه من و محمد و خدا به مشورت نشسته‏ايم، خدا مي‏گفت....علامه در رد اين گزارش تاريخي با استفاده از واژه‏هاي به كار رفته در عبارات، اين قصه را ساختگي مي‏داند و مي‏گويد: يزدگرد و مجوسيان، زردشتي و دوگانه پرست بودند، لذا آنان كلمه «الله» را نمي‏شناختند تا به آن سوگند بخورند، بلكه ايمان آنان به اهورامزدا و سوگندشان به آتش مقدس بود، بنابر اين داستان نمي‏تواند درست باشد.33د. وجود نشانه‏هاي تعصب در گزارش. علامه ضمن بر شمردن ريشه‏هاي تعصب در ميان قبايل عرب، نموداري از تعصب در ادبيات عرب را گزارش مي‏دهد و سپس اظهار مي‏دارد كه وجود تعصب در بين قبايل عرب ديده واقع بيني و حقيقت نگري آنان را چنان كور ساخته كه برخي از آنان را وادار ساخته تا به سود قبيله خويش داستان‏ها و افسانه‏هاي تاريخي بسازند و حتي احاديث ديني و روايت‏هاي اسلامي جعل كنند و گاهي آن افسانه‏ها را با سخنان و اشعار حماسي بياميزند و به چشم قبيله دشمن بكشند.34هـ . توجه به مباني مورخين. به طوري كه اگر مورخي اعتقادش بر اين بود كه مباني ناقلين اخبار گذشته خلل‏ناپذير است، بايد اخبار او را بيشتر مورد دقت و بررسي قرار داد به لحاظ اين‏كه به جهت اين اعتقاد، خود در صدد تمييز بين اخبار صحيح از نا صحيح نبوده و صحيح و سقيم را با هم نقل كرده است.35و.احراز عدم همخواني آن با قطعيات عقلي و تاريخي.9. تكيه بيشتر در تشخيص روايات ساختگي.36اولا به مصادر و مدارك بحث مراجعه كرده و ثانيا به سند؛ به طوري كه در برخي نوشته‏ها مثل القرآن الكريم و روايات المدرستين در تمام مباحث بحثي تحت عنوان «السند» يا «الاسناد» دارد و بعد از بررسي سند به متن روايت مي‏پردازد.37وي اساس علم تاريخ را «روايت = نقل و قول» مي‏داند و براي تاريخ منبع كسب خبري غير از آن نمي شناسد و قائل است براي بررسي سند يك روايت يا گزارش نقل شده، ناچار بايد روايت مورد نظر را نسل به نسل از پيشينيان تعقيب كرد تا به زمان وقوع خبر و مصدر روايت رسيد.براي اين منظور، مصادر را به دو دسته تقسيم مي‏كند: مصادري كه سند هر خبر و روايتي را آورده‏اند؛ مانند طبري، خطيب بغدادي، ابن عساكر و... و مصادري كه سند روايات و اخبار را ذكر نكرده‏اند، مانند يعقوبي، مسعودي، ابن اثير، ابن خلدون و... .در قسم اول براي به دست آوردن صحت گزارش، علاوه بر توجه به متن خبر، سند روايات بررسي مي‏شود. اما در قسم دوم كه سند ذكر نشده، متن روايت با قطع نظر از سند، با مراجعه به كتاب‏هاي دانشمندان گذشته پيگيري مي‏شود تا منشأ خبر معلوم گردد. بعد از روشن شدن منشأ خبر و توجه به متن آن، به اسناد آن نيز توجه مي‏شود.38 بنابر اين در بررسي‏هاي اخبار و گزارش‏هاي تاريخي، اگر سند گزارش مشخص باشد، نخستين مسأله‏اي كه به آن توجه مي‏شود، سند خبر و سپس متن آن است. اما اگر سند آن گزارش مشخص نباشد، ابتدا به متن روايت مي‏پرازد و آن را با روايات ديگر مي‏سنجد، سپس سند آن را در كتب و مصادر ديگر پي مي‏گيرد. به عنوان نمونه، در باره نبرد «فحل» گزارشي را از كتب تاريخي نقل مي‏كند كه در آن آمده است كه در نبرد فحل، هشتاد هزار رومي به هلاكت رسيد كه هلاكت آنان به دست تميميان بوده است. سپس در رد آن، ابتدا مصادر اين گزارش و مصادر گزارش‏هاي خلاف آن را چنين نقل مي‏كند:داستان فحل را طبري از قول سيف نقل مي‏كند، اما مطالب اين داستان روي هم رفته خلاف مطالبي است كه ساير مورخين، از جمله بلاذري، آورده‏اند. ضمناً هيچ يك از مورخين اشاره‏اي به حضور قهرمانان بني تميم نكرده‏اند. آن گاه از ابن عساكر نقل مي‏كند كه مورخين بر آنند كه در فتوح شام، هيچ يك از افراد قبايل اسد، تميم و...شركت نداشته‏اند.بعد از بررسي خبر در مصادر، سراغ سند روايت مي‏رود و در باره سند اين گزارش مي‏نويسد: سيف ـكه در سند گزارش طبري بودـ داستان فحل را از قول ابوعثمان يزيد روايت مي‏كند كه در قبل دانستيم او وجود خارجي ندارد و از راوياني است كه سيف آفريده است.39در واقع، با امتزاج دو روش سنجش راويان و بررسي دقيق متن گزارشات، به طور كامل و دقيق كتاب‏هاي حديثي، سيره و تاريخ را مورد ملاحظه قرار مي‏دهد.سپس در پرتو ساير مدارك و م‏آخذ متن گزارشات را ارزيابي كرده و يكي پس از ديگري از حيث سند و محتوا با همانندشان مقايسه و مورد بحث و انتقاد قرار مي‏دهد و نتايج حاصله از اين تحقيق را انتخاب و آن را تحقيقي بر اساس موازين علمي مي‏نامد.4010. نحوه ارزيابي سند داستان‏هاي تاريخياز مجموعه تحقيقات ايشان بر مي‏آيد كه در بررسي يك روايت تاريخي، براي احراز متني نقادانه و مبتني بر واقعيات بايد به ويژگي‏هاي ذيل توجه كرد:الف. شناخت راوي و سند حديث. به اين معنا كه اصولا روايت كننده‏اي وجود داشته يا نه؟ اگر وجود داشته؛ داراي چه شخصيتي بوده و از چه كساني روايت كرده است.طبري در حوادث سال دوازدهم، در ضمن اخبار فتح حيره از سيف نقل مي‏كند كه خالد بن وليد بعضي از قلعه‏هاي حيره را محاصره نمود. عمرو بن عبد المسيح براي گفت و گو با خالد در باره صلح از آن قلعه در آمد و كيسه‏اي هم به كمرش آويخته بود. چون به نزد خالد آمد، خالد كيسه را از وي گرفت و آن‏چه در آن كيسه بود به كف دست خود ريخت، و از عمرو پرسيد: اين چيست؟عمرو گفت: سم مهلك و خطرناكي است. خالد سم را گرفت و با خواندن دعايي آن را خورد و گفت: تا اجل كسي نرسيده باشد، اثر نمي‏كند!علامه در بررسي سند داستان فوق سه نفر را نام مي‏برد و در باره آن‏ها چنين مي‏گويد:1. غصن بن قاسم: در تحقيق و بررسي‏هاي خود به اسم و مشخصات اين راوي بر خورد نكرديم و در كتب مربوط به رجال نام و نشاني از اين راوي پيدا ننموديم. لذا او را در سلك جعليات سيف و در ليست راويان قلابي‏اي كه سيف آنان را در خيال خويش آفريده، محسوب داشتيم.2. مردي از كنانه: سيف راوي موهوم را نام گذاري نكرده است.3. محمد: منظور از محمد در اسناد روايات سيف، پسر عبدالله بن سوادبن نويره است كه تا به امروز شناخته نشده است.41ب. توجه به زمان صدور و يا جعل روايت. وي در خصوص زمان صدور و جعل روايات سيف مي‏گويد: روي هم رفته مي‏توان نتيجه گرفت كه زمان نشاط و فعاليت سيف در افسانه‏پردازي و دروغ سازي هايش اوائل قرن دوم هجري بوده است. اين حقيقت را گفته مزي كه مدعي منحصر به فردي است كه تاريخ وفات سيف را بعد از سال 170 هجري ذكر كرده و ذهبي كه تاريخ وفاتش را در عهد هارون الرشيد معين كرده رد نمي‏كند؛ چه اگر گفته آن دو درست باشد، بايد سيف مدت نيم قرن بعد از تأليف كتاب‏هايش زنده باشد.4211. تجزيه اطلاعات، ارتباط بين وقايع، استنباط و نتيجه‏گيريابتدا شخصيت‏هاي موجود در متن را معرفي مي‏كند. سپس كيفيت ارتباط اين شخصيت‏ها با حادثؤ نقل شده را با وقايع ديگر مورد بررسي قرار داده و نتيجه‏گيري مي‏كند و براي تقويت استنباط و نتيجه‏گيري خويش اقوال دانشمندان ديگر را نقل مي‏كند. نتيجه‏اي كه از روش فوق به دست مي‏آيد عبارت است از:الف. فضاي سياسي، اجتماعي، زمان نقل و انگيزه‏هاي راوي از جعل يا نقل آن معلوم مي‏گردد. مثلا وي انگيزه جعل دو نفر صحابي به نام‏هاي معاوية بن رافع و عمرو بن رفاعه را براي مستور داشتن قيافه نفرين شده معاويه بن ابي سفيان و عمرو بن عاص مي‏داند كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آن دو را نفرين كرد43؛ يا بخشي از روايات احراق مرتدين را كه به امام علي بن ابي طالب (علیه السلام) نسبت داده‏اند به اين انگيزه مي‏داند كه خواسته‏اند خليفه اول را ـ كه فجائه سلمي را سوزاندـ تبرئه كنند؛ و يا روش امام(علیه السلام) را با روش خالد بن وليد ـ كه عده‏اي از مسلمانان را به جهت عدم پرداخت زكات ـآتش زد ـ يكسان جلوه دهند.44در نمونه ديگر، روايات و گزارش‏هاي رسيده از وقايع صدر اسلام را با توجه به متن، موضوع و واژه‏هاي به كار رفته در آن، تقسيم بندي و زمان پيدايي آن‏ها را مشخص و رابطه بين حوادث را بيان مي‏كند؛ به طوري كه فضاي جديدي از واقعه تاريخي خلق مي شود. مثلا رواياتي را كه درباره امامت خلفاي راشدين از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است به چهار گروه به ترتيب ذيل تقسيم و با توجه به فضاي پيدايي آن‏ها، زمان جعل را مشخص مي‏سازد.، احاديثي كه نام چهار خليفه به ترتيب خلافت آن‏ها آمده است. اين احاديث بعد خلافت امام علي (علیه السلام) ساخته شده است. دليل بر اين مطلب اين است كه در اين احاديث سخن از دشنام است، و واژه دشنام در زمان معاويه رواج پيدا كرده‏است كه معاويه دستور داد امام (علیه السلام) را دشنام دهند (از حضرت نقل شده است كه هر كس اصحاب مرا دشنام دهد مرا دشنام داده) و اين كار به وسيله معاويه مرسوم شد.، احاديثي كه نام سه خليفه در آن‏ها آمده است. اين دسته احاديث نيز بعد از خلافت عثمان روايت شده‏اند. شاهدش نيز آن است كه تنها در آن سخن از سه خليفه اول است، و نيز از كشته شدن عثمان سخن به ميان آمده است.، احاديثي كه در آن‏ها تنها نام شيخين آمده است. اين دسته از روايات بعد از خلافت عمر به وجود آمده است و تنها سخن از دو خليفه اول در ميان است.، رواياتي كه اختصاص به خلافت ابوبكر دارد. در اين بخش از روايات اسمي از خلفاي ديگر نيامده و تنها به فضايل ابوبكر پرداخته شده است45. با توجه به اين تحليل، فضاي جديدي براي روايات نقل شده به وجود مي‏آيد كه در تحليل ساير وقايع مربوط به آنان نيز موءثر است.ب. ويژگي‏هاي عصري را كه موجب پيدايش برخي احاديث شده روشن مي‏سازد. مثلا ويژگي‏هاي عصر سيف را كه روايات زيادي در آن پيدا شده چنين بيان مي‏كند: دوران سيف زماني بود كه در آن تعلق خاطر به قبيله و تعصبات قبيله‏اي و حفظ م‏آثر و افتخارات آن، در تمام شهرهاي اسلامي به شدت حكومت مي‏كرد، ديگر اين كه در اين زمان، تعصبات خشك و بي معنا، ميهن سيف (عراق) محل نشاط و خود نمايي مانويان (زنديقان) بود. طبيعي است كه در چنين شرايطي زمينؤ جعل و تحريف هموار و مهيا باشد.46ج. به شناخت داستاني بودن روايت كمك مي‏كند.د. برخي تحريفات به وجود آمده در تاريخ اسلام مشخص مي‏شود.هـ . ميزان اهميت برخي حوادث در بين گروه‏ها و فرق مختلف معلوم مي‏گردد.و. تطور برخي روايات تاريخي در باب يك موضوع يا حادثه كه در دوره‏هاي مختلف به صورت‏هاي گوناگوني نقل شده به دست مي‏آيد.ز. مجاري ورود روايات جعلي مشخص مي‏شود.4712. نشان دادن راه‏هاي جعل خبر در روايات سيفعلاّ مه با دسته بندي روايات سيف و استنتاج از مجموعؤ آن‏ها، چگونگي جعل در روايت‏هاي سيف را روشن ساخته است. وي قائل است اگر اتفاقي براي يك فرد يماني و يك فرد مضري واقع شده باشد و سيف نتوانسته باشد آن را با داستان عبد الله بن سبأ به نفع مضري تمام كند، افسانه ديگري ساخته و چنان‏كه شيوه سيف است، قدر و مقام يمني را در آن داستان پايين و آقايي و موقعيت فرد مضري را به اثبات مي‏رساند48 و داستاني را موءيد داستان ديگر و مطلبي را موءيد موضوعي ديگر قرار مي‏دهد49 و براي اين كار از راه‏هاي ذيل بهره مي‏برد:، ساختن جنگ‏هاي خونين، مانند جنگ با مرتدين.، جعل افسانه‏هاي خرافي، مانند داستان اسود عنسي [مقصود روايت خاص سيف در باره اسود است].، جعل و ساختن اشخاص و اماكن موهوم، مانند فرماندهي به نام طاهر و سرزميني به نام اعلاب.، خلط و درهم ساختن احاديث.، تبديل اسماء راويان حديث وصحابيان پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و تغيير قهرمانان وقايع و حوادث50.13. بر اساس تحليل و شواهد تاريخي مطلبي را احراز مي‏كندعلامه در توضيح مفاهيم مورد قبول هر كدام از فرق اسلامي، با كنكاش در نصوص تاريخي و غير تاريخي، مطلب مورد قبول آنان را احراز و سپس آن را با مفاهيم مورد قبول ساير فرق مقايسه مي‏كند. بعد آن را با سيره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) يا لغت و سيره متشرعه محك مي‏زند؛ مثلا وقتي مفهوم خمس را در مكتب خلفا و اهل بيت(علیه السلام) بررسي مي‏كند، نحوه عملكرد خلفا و اهل‏بيت(علیه السلام) را در طي دوره‏هاي مختلف تاريخي مورد بررسي قرار مي‏دهد و نتيجه مي‏گيرد كه خمس در نزد هركدام از اين دو، چه مفهومي داشته و شيوه و عملكرد پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مطابق كدام يك از اين دو عملكرد بوده است.5114. توجه به منابع تاريخي كهنعلامه ديدگاه‏ها و آراء خود را بر كتاب‏هاي معتبر اسلامي بنا نهاده و به منابع دست اول اكتقاكرده است به طوري كه تنها از منابع قبل از چهارم هجري استفاده كره و تصريح نموده است كه از منابع قرن‏هاي پس از سال پانصد هجري نقل نكرده است.5215. انكار كلي واقعه پس از انكار جزئياتبا نقل جزئيات يك واقعه نقل شده تاريخي و نشان دادن نادرستي آن‏ها، انكار كلي آن واقعه را نتيجه مي‏گيرد. مثلا در قصه عبد الله بن سبأ با انكار حوادث منسوب به ابن سبأ و تشكيك در جزئيات آن‏ها، وجود عبدالله بن سبأ را منكر شده است53. بدين صورت كه روايات مربوط به ابن سبأ را تك تك پي‏گيري مي‏كند و پس از بررسي متن و سند، آن‏ها را منكر مي‏شود و از انكار آن‏ها كذب ابن سبأ را نتيجه مي‏گيرد. سپس اين نتيجه را مبناي استدلال‏هاي بعدي قرار مي‏دهد.16. انكار قضاياي تاريخي با بررسي روايات متناقض آنعلامه عسگري وجود روايات متناقض در باره يك واقعه تاريخي را دليل بر كذب آن واقعه دانسته است.54 البته در صورتي اصل گزارش انكار مي‏شود كه حداقل مفهوم دو گزارش با هم ناسازگار بوده و همديگر را انكار كنند. فرق اين روش با روش قبلي در اين است كه در مورد قبلي ممكن است، اصولا قضايا و روايات مربوط به يك واقعه همديگر را انكار نكنند.17. نقد ناقلان وقايع به نقد مباني آنانبه اين معنا كه با وقايع تاريخي نقل شده مباني ناقلان برخي وقايع را نقد زده است به عنوان نمونه:ابن حجر در بخش اول مقدمه كتاب الاصابه خود زير عنوان «تعريف صحابي» با توجه به آن‏چه از پيشوايان خود در شناخت صحابي رسيده، مبنايي را اتخاذ مي‏كند كه با توجه به آن مبنا، صحابي بودن گروه بسياري ثابت مي‏شود. مبنا اين است كه بنا به گفتؤ ابن ابي شيبه، پيشينيان را رسم بر اين بوده كه در جنگ‏ها جز شخص صحابي را به فرماندهي سپاه انتخاب نمي‏كردند. بنابراين، آناني كه در زمان فتوحات فرمانده سپاه شده‏اند صحابي بوده‏اند. ابن حجر با توجه به اين مبنا مي‏نويسد: اگر كسي اخبار و رويدادهاي جنگي و فتوح اسلامي را بررسي و پيگيري كند، از اين دسته صحابيان كه ما آنان را در قسمت اول كتاب خود آورده‏ايم فراوان خواهد يافت.55علامه عسگري با آوردن نقل‏هاي متعدد تاريخي نشان داده است كه افراد غير صحابي نيز جزء فرماندهان بوده‏اند و مرتدين نيز در جنگ‏ها شركت داشته‏اند. به عنوان نمونه از كتاب الاغاني ابوالفرج اصفهاني نقل مي‏كند كه عمر، امروءالقيس را كه به دست او مسلمان شد، پيش از اين‏كه حتي ركعتي نماز بخواند حكومت و ولايت داد56.تقريبا بخش‏هاي عمده‏اي از كتاب معالم المدرستين نقل و نقد مباني و استظهارات اهل سنت با روايت‏هاي تاريخي است. وي در آن‏جا با نقل مباني اهل سنت در باره تأويل و اجتهاد، و توجيه برخي وقايع تاريخي با توجه به آن مباني، مثل جنايت خالد در قبيله مالك بن نويره، آتش زدن فجائه توسط خليفه اول و... آن‏ها را با آوردن نمونه‏هايي از عملكرد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در موارد مشابه رد مي‏كند.5718. استفاده از تاريخ كاربرد كلمه در توضيح اصطلاحاتوي در قسمت اول جلد دوم معالم المدرستين، اصطلاحاتي مانند قرآن، نام‏هاي قرآن، معنا و مفهوم كتاب، سنت، فقه، اجتهاد و مصحف را با استفاده از لغت و موارد استعمالشان را در نزد مسلمانان بررسي مي‏كند. به عنوان مثال در بررسي نام‏هاي قرآن مي‏نويسد: از نام‏هاي قرآن در نزد مدرسؤ خلفا، لفظ «مصحف» است، در حالي كه اين كلمه نه در قرآن آمده نه در حديث شريف نبوي. تنها زماني كه ابوبكر قرآن را جمع كرد، در صدد بر آمد نامي براي آن انتخاب كند. هر كس نامي گفت كه ابوبكر نپسنديد. ابن مسعود گفت: من در حبشه كتابي ديدم كه آن را مصحف مي‏گفتند. از آن پس، همه به قرآن مصحف مي‏گفتند.58 بعد از اين به دفاع از مكتب اهل بيت(علیه السلام) مي‏پردازد كه مراد از مصحف فاطمه(س) ـچنانكه برخي از اهل سنت پنداشته‏اند ـ قرآن ديگري غير از قرآن موجود بين مسلمانان نيست، بلكه اخبار شخصي است كه بر امت اسلامي حاكم مي‏شود.5919. توجه به روايت‏هاي مشهور و طرد روايات غيرمشهور60وي روايتي را از قعقاع بن عمر از طريق سيف بن عمر چنين نقل مي‏كند كه روز وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نماز ظهر، در مسجد شايع شد كه انصار مي‏خواهند با سعد بيعت كنند و پيمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را بشكنند. ايشان ضمن خدشه در سند اين روايت آن را از نظر متن نيز مورد ارزيابي قرار مي‏دهد و مي‏گويد: متن روايت فوق با مهارتي ساخته شده كه خوانندؤ آن تصور مي‏كند در باره خلافت مردم با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پيماني بسته بودند كه انصار مي‏خواستند آن پيمان را بشكنند. بنابراين متن روايت برخلاف نقل‏هاي تاريخي معتبر در باره سقيفه بني ساعده و بيعت با ابوبكر است.هم‏چنين علاّ مه در بررسي روايات احراق مرتدين كه به امام علي بن ابي طالب (علیه السلام) نسبت داده شده و حوادث نقل شده پيرامون اين موضوع گفته است: اگر اين حوادث واقعيت داشت چگونه بر مورخين مخفي مانده است...61؟20. فرضيه‏سازي بر اساس حوادث نقل شده تاريخي و تأييد آن با قرآن و حديثوي نمونه‏اي تاريخي ذكر مي‏كند مبني بر اين‏كه در جنگ خيبر فرمانده يهوديان بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اعتراض كرد كه چگونه بر شما رواست كه حيوانات ما را بكشيد و ميوه‏هاي درخت‏هاي ما را بخوريد و...؟ حضرت پس از اين اعتراض يهودي دستور داد مسلمانان جمع شدند، خطبه‏اي خواند و فرمود: آيا فكر مي‏كنيد كه خداوند چيزي را حرام نكرده مگر آن كه در قرآن هست و خارج از آن حرامي نيست؟ آگاه باشيد آن‏چه من گفتم مانند آن‏هايي است كه در قرآن مي‏باشد.62با توجه به اين گزارش، علامه فرضيه‏اي مي‏سازد مبني بر اين‏كه دو قسم وحي داريم: وحي قرآني و وحي غير قرآني، سپس نتيجه مي‏گيرد كه تنها با قرآن همؤ احكام ديني فهميده نمي‏شود و بر اين گفتار خويش حديثي از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مي‏كند كه فرمود: آگاه باشيد كه خداوند براي من قرآن رافرستاد و همراه آن حقايق فراوان ديگر بمانند آن63.در خاتمه لازم به ذكر است كه حساسيت نسبت به رخدادهاي مهم وقايع تاريخ اسلام (مثل حادثه سقيفه، و...)، توانايي ساختارسازي در بحث، خلاقيت، آگاهي از موضوعات، روش مطلوب جمع‏آوري و نشان دادن غلطهاي فاحش تاريخي كه دانشمندان بزرگ مرتكب شده‏اند، از ويژگي‏هاي تحقيقات علامه عسگري است.نمونه‏اي از اين حساسيت‏هاي علامه كه برخي از بزرگان علما به آن توجه نكرده‏اند اين‏كه: يكي از اخبار ساختگي سيف داستان جراد بن مالك بن نويره و طاهر ابو هاله تميمي است كه ابن حجر آن‏دو را در الاصابه آورده و دانشمند جليل القدري چون سيد شرف الدين نيز با اعتماد به سخن ابن حجر به اشتباه افتاده است و جراد و ابو هاله را بدون اين‏كه سند بدهد از جمله بزرگان صحابه دانسته كه از شيعيان و پيروان امام علي (علیه السلام) بودند.قبل از شرف الدين بزرگاني مانند شيخ طوسي (رحمت الله علیه) در كتاب رجال و مامقاني (رحمت الله علیه) در تنقيح المقال، افرادي چون قعقاع بن عمرو تميمي، زياد بن حنظله و نافع بن اسود تميمي را كه از ساخته‏هاي سيف بن عمر تميمي كذاب هستند، از شيعيان علي بن ابي طالب شمرده‏اند64. وي علما و دانشمنداني كه براي صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شرح حال نوشته‏اند و اصحاب ساختؤ دست سيف را جزء صحابه حقيقي او نام برده يا براي قهرمانان خيالي و افسانه‏اي سيف شرح حال نوشته‏اند يا به نحوي ساخته‏هاي سيف در نوشته‏هاي آنان راه يافته است را قريب به هفتاد نفر ذكر مي‏كند كه عمدؤ آنان قبل از قرن دهم وفات يافته‏اند.65پي نوشت : 1. فصلنامه علمي تخصصي علوم حديث، سال ششم، شماره دوم، تابستان 1380، ص 78. 2. كتاب ماه(دين)، سال اول، ارديبهشت 1377، شماره 7 و 6، ص 12. 3. نقش عائشه در تاريخ اسلام، ترجمه محمد علي جاودان، ج 3، ص 9، مقدمه مترجم. 4. فصلنامه علمي تخصصي علوم حديث، سال ششم، شماره دوم، تابستان 1380، ص 105. 5. نامه‏هاي دانشمندان اهل سنت در تمجيد از علامه در مقدمؤ كتاب‏هاي ايشان درج شده است. 6. كيهان فرهنگي، دي 80 ـ شماره 183، ص 57؛ كتاب ماه(دين)، سال اول، ارديبهشت 1377، شماره 7 و 6، ص 14. 7. عبد الله بن سبأ، ج 3، ص 38. 8. همان، ج 1، ص 47 به بعد. 9 .يكصدو پنجاه صحابي ساختگي،مترجم سردارنيا، ج 3، ص 45. براي نمونه‏هاي استفاده ايشان از آمار جهت نشان دادن صحت و سقم اخبار ر.ك: القرآن الكريم و روايات المدرستين، ج 3، ص 239، 297، 364. 10. عبدالله بن سبأ، ج 1 ،ص 47 و 34. 11. الشيعه و السنه، ص 4 ـ 6 به نقل از عبد الله بن سبأ، ج 1، ص 4ـ6. 12. ابن كثير،اسماعيل بن كثير، البداية و النهاية، ج 7، ص 188. 13. ابو الفداء اسماعيل بن علي، المختصر في اخبار البشر، ج 1، ص 11. 14. ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج 1، ص 3. 15. وي متوفاي 1346 هـ .ق است كه تاريخ ابن عساكر را مختصر كرده و آن را تهذيب ابن عساكر ناميده است. 16. عبد الله بن سبأ، ج 1، ص 66. 17 .القرآن الكريم و روايات المدرستين، ج 3، ص 548؛ فصلنامه علمي تخصصي علوم حديث، سال ششم، شماره دوم، تابستان 1380، ص 96. نمونه ديگر آن ر.ك: يكصد و پنجاه صحابي ساختگي، ج 3، ص280. 18. معالم المدرستين، ج 1، 413. 19. عبد الله بن سبأ، ج 1، ص 70 و ج 3، ص 50. 20. همان، ج 2، ص 200 و ج 3، ص 35. 21. يكصدوپنجاه صحابي ساختگي، مترجم سردارنيا، ج 1،ص 284. 22. عبد الله بن سبأ، ج 3، ص 24؛ 44؛ 45. 23. يكصدو پنجاه صحابي ساختگي،ج 1، ص 107؛ عبد الله بن سبأ، ج 2، ص 182. 24. عبد الله بن سبأ، ج 2، ص 21. 25. كتاب بخاري، ج 1، ص 86. 26 صحيح مسلم، ج 1، ص 192. 27. مالك بن انس، كتاب الموطأ، ج 1، 53. 28. يكصدو پنجاه صحابي ساختگي، ج 1، ص 24 وج 3، ص 81. 29. همان، ج 1، ص 37 و 35. 30. همان، ج 3، ص 66 و ج 1،ص 270. 31. همان، ج 1، ص 121. 32. همان، ج 1، ص 191. 33. همان، ج 1، ص 35. 34. همان، ج 1، ص 88. 35. همان، ج 3، ص 53. 36. عبد الله بن سبأ، ج 3، ص 49؛ احاديث ام الموءمنين عائشه، ج 1، ص 78. 37. يكصد و پنجاه صحابي ساختگي، ج 3، ص73. 38. همان، ج 2، ص 32. 39. همان، ج 1، ص 269 و 264 و 190 و 178. 40. نقش عائشه در تاريخ اسلام،مترجم هريسي، ج 2، ص 275. 41. عبد الله بن سبأ، ج 2، ص 133. 42. يكصد و پنجاه صحابي ساختگي، ج 1، ص 37. 43. عبد الله بن سبأ، ج 2، 199. 44. همان، ج 3، ص 45. 45. احاديث ام الموءمنين عائشه، ج 1، ص 72 ـ 71. 46. يكصد و پنجاه صحابي ساختگي، ج 1، ص 38. 47. فصلنامه علمي تخصصي علوم حديث، سال ششم، شماره دوم، تابستان 1380، ص 97. 48. يكصد و پنجاه صحابي ساختگي، ج 1، ص 98. 49. همان، ج 1، ص 192. 50. همان، ج 1، ص 191. 51. معالم المدرستين، ج 2، ص 96 به بعد. 52. عبدالله بن سبأ، ج 1، ص 34. 53. همان، ج 2، ص 196 و 2004. 55. يكصدو پنجاه صحابي ساختگي، ج 4، ص 28. 54. همان، ج 3، ص 24 و 27. 56. همان، ج 4، ص 24. 57. معالم المدرستين، ج 2، ص 74به بعد.58. همان، ج 2، ص 14. 59. همان، ج 2، ص 34. 60. عبد الله بن سبأ، ج 1، ص 88. 61. همان، ج 3، ص50. 62. نقش ائمه در احياء دين، ج 2، ص 22. 63. همان، ج 2، ص 19. 64. يكصد و پنجاه صحابي ساختگي، ج 3 ،ص 385. 65. همان، ج 1، ص 104. منابع:1. عسگري، مرتضي، يكصد و پنجاه صحابي ساختگي؛ مترجم عطا محمد سردار نيا، نشر كوكب، تهران: 1361هـ2. ابن اثير، علي بن ابي الكرام، الكامل في التاريخ؛ دار بيروت، بيروت.3.ابو الفداء اسماعيل بن علي، المختصر في اخبار البشر؛ دار الكتب العلميه، بيروت: 1417.4. عسگري، مرتضي، معالم المدرستين؛ موءسسه بعثت، تهران: 1412.5.مالك بن انس، كتاب الموطأ؛ محمد فوءاد عبدالباقي، دار احياء التراث العربي، بيروت: 1406.6.بخاري، محمد بن اسماعيل، كتاب البخاري؛ دار الفكر، بيروت: 1401.7.عسگري، مرتضي، احاديث ام الموءمنين عايشه و ادوار من حياتها، دار الزهراء، بيروت: 1413.8.عسگري، مرتضي، القرآن الكريم و روايات المدرستين؛ دانشكده اصول دين، قم: 1378.9.مسلم نيشابوري، صحيح مسلم؛ بيروت: دار الفكر، [بي تا].10.عسگري، مرتضي، نقش عايشه در تاريخ اسلام، مترجمين، سردارنيا، نجمي، هريسي، جاودان، مركز انتشاراتي منير، چاپ هشتم، تهران: 1375.11.عسگري، مرتضي، نقش ائمه در احياء دين؛ اتحاد، تهران.12.ابن كثير، اسماعيل بن كثير، البداية و النهاية؛ تحقيق علي شيري، دار احياء تراث عربي، بيروت: 1408.13.عسگري، مرتضي، عبد الله بن سبأ و ديگر افسانه‏هاي تاريخي؛ مترجمين: فهري، نجمي، هريسي، مجمع علمي اسلامي، تهران: 1370.منبع: فصلنامه پژوهش و حوزه/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 501]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن