تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعا كردن را در هنگام رقّت قلب غنيمت شمريد، كه رقت قلب، رحمت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826884935




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عوامل انحطاط اخلاقی در نظام اخلاقی قرآن و اناجیل اربعه


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
عوامل انحطاط اخلاقی در نظام اخلاقی قرآن و اناجیل اربعه
بر اساس تعالیم قرآن و اناجیل اربعه، مهم‌ترین موانع کمال و سعادت انسان هوای نفس، دنیا و شیطان است. رابطۀ این موانع بدین‌گونه است که انسان با اختیار، برای ارضای تمایلات غریزی، مادی و دنیایی خود می‌کوشد؛ پس دنیا موضوع تمایلات نفس قرار گرفته و انسان آن را هدف اصلی خود تصور می‌کند؛ شیطان نیز این افکار و تمایلات را تأیید کرده و می‌آراید.

خبرگزاری فارس: عوامل انحطاط اخلاقی در نظام اخلاقی قرآن و اناجیل اربعه


بخش دوم و پایانی عوامل انحطاط اخلاقی در نظام اخلاقی قرآن و اناجیل انسان موجودی مرکب از قوای متعدد و متضاد است. او تمایلات فطری و غریزی دارد؛ همچنان‌که از قوۀ تفکر و تعقّل و نیز قدرت اختیار و اراده بهره‌مند است، راه رسیدن به کمال و سعادت حقیقی او نیز، برقراری تعادل میان این قوای درونی است؛ اما عواملی سبب مسدود ساختن راه کمال و بی‌بهره ساختن انسان از هدایت الهی می‌شوند، این عوامل با برهم زدن اعتدال در قوای درونی انسان و سلب و تضعیف ایمان در قلب او، اسباب انحطاط اخلاقی را فراهم می‌آورند. قرآن کریم و اناجیل اربعه در مقام نصوص دینی، این عوامل معرفی کرده و به مؤمنان در رویارویی با آنان هشدار داده‌اند. عوامل انحطاط اخلاقی که در هر دو منبع دینی تأکید شده‌اند، عبارتند از: هوای نفس، دنیا و شیطان. 1. هوای نفس در نظام اخلاقی قرآن «نفس» در قرآن کریم، کاربردهای متفاوتی دارد؛ گاه مطلق به کار رفته است: «علیکم انفسکم» (مائده: 105)؛ مراقب خودتان باشید. و گاه با صفاتی همچون «مطمئنّه» (فجر: 27ـ28) و «لوّامه» (قیامة: 2) و «أمّارة بالسوء» (یوسف: 53) وصف شده است. بر این اساس روشن است که نفس، یک حقیقت است که مراتب متفاوت دارد و بر اساس نگرش انسان و مقدار کوشش او برای کسب تمایلات غریزی و مادی، یا تمایلات معنوی و گرایش‌های خداجویانه، نفس به هریک از این ویژگی‌ها متصف می‌شود؛ اما به طور کلی منظور از «هوای نفس»، تمایلات غریزی و مادّی نفس أمّاره یا نفس سرکش است که انسان را به گناه فرمان می‌دهد و به هر سو می‌کشاند و بر ایمان و عقل او فائق می‌آید؛ بدین سبب در کتاب‌های اخلاق، نفس در برابر عقل نهاده شده و سفارش می‌شود که آدمی با هوای نفس مبارزه و از عقل خویش پیروی کند. قرآن کریم، پیروی از هوای نفس را از مهم‌ترین عوامل انحطاط دانسته است؛ آنجا که از بلعم باعورا یاد می‌کند و حال او را در اثر پیروی از هوای نفس و گرایش به دنیا، به حال سگ تشبیه می‌کند1 و یا در تمثیلی دیگر، پیروی از هوای نفس را به منزلۀ عبودیت نفس معرفی کرده و آن را نقطۀ مقابل ایمان به خدا معرفی می‌فرماید؛2 قرآن کریم، علت اصلی اجابت نکردن حق و رسول حق را پیروی از هوای نفس می‌داند: «فاِن لَم یستجیبوا لک فاعلم أنما یتبعون اهوائهم...» (قصص: 50)؛ پس اگر تو را اجابت نکردند، بدان که فقط هوس‌های خود را پیروی می‌کنند... . و آن را رویگردان از حق و انحراف از صراط رشد می‌داند:3 «...وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدی مِنَ اللَّهِ...»(قصص: 50)؛ و کیست گمراه‌تر از آنکه به غیر از هدایت خدا از هوای نفس خود پیروی کند؟ همچنین علت نفاق4 و معارضه با پیامبران الهی5 را پیروی از تمایلات، خواست‌ها و شهوات نفس می‌داند؛ پس توجه به تمایلات نفسانی، افق دید انسان را به عالم ماده و بهره‌برداری‌های مادی محدود ساخته و او را از هدف متعالی خود باز می‌دارد. از این‌رو، مبارزۀ با نفس و عدم اطاعت کامل از تمایلات نفسانی، تنها راه رسیدن به سعادت معرفی شده است: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوی» (نازعات: 40ـ41) و اما آن کس که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از خواسته‌هایش بازدارد، پس حقاً بهشت، پناهگاه اوست. 2. هوای نفس در نظام اخلاقی اناجیل در نظام اخلاقی اناجیل اربعه نیز «هوای نفس» و پیروی از شهوات از مهم‌ترین عوامل سقوط اخلاقی انسان است. داستان شهادت یحیی(ع) یکی از نمونه‌های پیروی از هوای نفس است که در انجیل متی آمده است.6 همچنین در موردی دیگر، حضرت مسیح(ع) علت ناکامی روح انسان در دستیابی به کمال و آرامش حقیقی را تسلّط هوای نفس بر طبع بشر می‌داند و به منظور مقابله با آن، پیروانش را به عبادت و دعا فرا می‌خواند: «بیدار باشید و دعا کنید تا در معرض آزمایش نیفتید. روح راغب است؛ لیکن جسم ناتوان.»7 در موردی دیگر، مسیح(ع) رذایل اخلاقی را محصول هواهای نفسانی می‌داند: «و گفت: آنچه از آدم بیرون آید، آن است که انسان را ناپاک می‌سازد؛ زیراکه از درون دل انسان صادر می‌شود. خیالات بد، زنا، فسق، قتل، دزدی، طمع، خبائث، مکر، شهوت‌پرستی، چشم بد، کفر، غرور و جهالت. تمام این چیزهای بد از درون صادر می‌شود و آدم را ناپاک می‌کند.»8 و تن سپردن به فرمان‌های نفس و شهوات نفسانی را عامل سقوط باطنی و انحطاط اخلاقی انسان برمی‌شمارد: «اما اگر چشم تو فاسد است، تمام جسدت تاریک می‌باشد؛ پس اگر نوری که در تو است، ظلمت باشد، چه ظلمت عظیمی است»؛9 از این‌رو، قدّیسان مسیحی بر مهار هواهای نفسانی تشویق کرده‌اند؛ آن‌چنان‌که توماس آکمپیس می‌نویسد: «کسی که هنوز نسبت به نفس کاملاً بی‌اعتنا نگشته است، به آسانی وسوسه می‌گردد... تنها با تن زدن از خواهش‌های نفس است که می‌توان به آرامش قلبی حقیقی دست یافت.»10 3. دنیا در نظام اخلاقی قرآن ریشۀ «دال و نون و واو » به معنای نزدیکی است و دنیا را به دلیل نزدیک بودنش «دنیا» نامیده‌اند؛11 یعنی مراد از دنیا، زندگانی نزدیک‌تر در برابر زندگی آخرت است. کلمۀ «دنیا» در قرآن کریم، یکصد و یازده بار برای زندگی پیش از مرگ به کار رفته است. قرآن گاه آن را زندگی نخست می‌خواند «لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی وَ الْآخِرَةِ» (قصص: 4)؛ و حمد در دنیا و آخرت از آن اوست. و گاهی با تعبیر «أدنی» به آن اشاره می‌کند12 و گاه نیز آن را زندگی زودگذر می‌نامد13 با تأمّل در آیات قرآن کریم معلوم می‌شود که کلمۀ «دنیا» سه کاربرد کلّی دارد: ـ جهان پیش از مرگ و زندگی در آن، این کاربرد با معنای لغوی دنیا هماهنگ است. ـ بهره‌گیری از امکانات جهانِ پیش از مرگ در جهت تأمین نیازهای مادّی و معنوی، دنیایی و آخرتی در کنار هم. ـ بهره‌گیری از امکانات جهان پیش از مرگ در جهت تأمین خواسته‌های مادی به بهای از دست دادن ارزش‌های معنوی و آسایش آخرتی. دنیا به معنای اول، از آیات الهی و نشانه‌های حکمت و قدرت اوست. به معنای دوم، دنیای ستوده و به معنای سوم، دنیای نکوهیده است.14 آنچه در ارتباط با دنیا، محور بحث‌های اخلاقی قرار می‌گیرد، دنیای نکوهیده است و آیاتی از قرآن کریم که زندگی دنیا را لهو و لعب،15متاع غرور16و حیات غیرحقیقی17 نامیده‌اند، به همین مضمون اشاره دارند. دنیای نکوهیده در حقیقت، رابطه‌ای نکوهیده است که انسان با دنیا برقرار می‌کند. در این نگاه، انسان دنیا را هدف نهایی تلقّی کرده و تمام همّت خویش را صرف بهره‌مندی از آن می‌کند و همین باعث می‌شود که از اطاعت خدا و دوستی و محبت او و به دست آوردن سعادت آخرتی باز ماند. چنین رابطه‌ای با دنیا، خاستگاه تباهی‌ها و رذایل اخلاقی نابودکننده است. آن‌چنان‌که امام صادق(ع) می‌فرمایند: دنیا به منزلۀ پیکره‌ای است که سر آن، تکبّر و چشمش، آزمندی و گوشش طمع، و زبانش ریا و دستش شهوت و پایش خودپسندی و قلبش غفلت و رنگش نابودی و حاصلش زوال است؛ پس هر که دنیا دوست شد، دنیا به او تکبّر داد و هر که دنیا را پسندید، به او آزمندی داد و هر که به دنیا اطمینان کرد، او را بر مرکب غفلت نشاند، و هر که از کالای دنیا خوشایند شد، او را فریفت و برایش باقی نماند و هر که دنیا را گرد آورده و بخل ورزید، او را به قرارگاهش (آتش) درآورد.[18 دنیا و هوای نفس، دو حقیقت کاملاً مربوط به یکدیگرند. دنیا موضوع هوای نفس است. خواسته‌های انسان به دنیا تعلق دارند که مطلوب نهایی است؛ از این جهت که خواهشی در نفس انسان است، هوای نفس خوانده می‌شود و موضوع آن خواسته‌ها که منهای آخرت دنبال می‌شوند، دنیا نامیده می‌شود؛ همان دنیای نکوهیده‌ای که آدمی را از آخرت باز می‌دارد.19 4. دنیا در نظام اخلاقی اناجیل در نظام اخلاقی اناجیل، نیز دنیا و دل بستن به ثروت‌های دنیایی از عوامل مهم انحطاط اخلاقی شمرده می‌شود. در قسمت‌هایی از انجیل مرقس، دل بستن به مال دنیا باعث محرومیت قطعی از ملکوت خدا و حیات معنوی معرفی شده است: «چه دشوار است دخول آنانی که به مال و اموال توکل دارند در ملکوت خدا، سهل‌تر است که شتر به سوراخ سوزن درآید از اینکه شخصی دولتمند به ملکوت خدا داخل شود.»20 براساس تعالیم اناجیل، اشخاص دنیاپرست به سبب غفلت از آخرت «نادان» شمرده شده‌اند: «خدا وی را گفت: ای احمق! در همین شب، جان تو را از تو خواهند گرفت؛ آنگاه آنچه اندوخته‌ای از آنِ که خواهد بود؟ همچنین است هر کسی که برای خود ذخیره کند و برای خدا دولتمند نباشد.»21 آنان برای به دست آوردن ثروت دنیایی یا حفظ آن، به انواع رذایل اخلاقی (از جمله حرص، طمع، ریا، نفاق، شهوت، کینه، نفرت و غفلت) دچار می‌شوند، از معنویت و انسانیت فاصله می‌گیرند و اعمال ناپسند انجام می‌دهند. چنان‌که مسیح(ع) علمای یهود را به دلیل حبّ دنیا و جاه و مقام با چنین ویژگی‌هایی وصف کرده است.22 مسیح(ع) توجه به آخرت و اعمال مؤمنانه را به ثروت‌اندوزی در آسمان تشبیه کرده و با ایجاد تقابل میان این معنا با ثروت‌اندوزی در دنیا، دنیامداری را بی‌ارزش و بی‌پایه و اساس خوانده است: «گنج‌ها برای خود بر زمین نیندوزید؛ جایی که بید و زنگ زیان می‌رساند و جایی که دزدان نقب می‌زنند و دزدی می‌نمایند؛ بلکه گنج‌ها به جهت خود در آسمان بیندوزید...؛ زیرا هر جا گنج تو است، دل تو نیز در آنجا خواهد بود.»23 و در موردی دیگر، دنیامداری و حبّ دنیا را به منزلۀ بندگی برای دنیا دانسته است: «و هیچ کس دو آقا را خدمت نمی‌تواند کرد؛ زیرا یا از یکی نفرت دارد و با دیگری محبت و یا به یکی می‌چسبد و دیگر را حقیر می‌شمارد. محال است که خدا و ممّونا [پول] را خدمت کنید.»24 به این ترتیب حبّ دنیا را عامل سقوط انسان از مقام بندگی خدا دانسته و تصریح می‌کند که حبّ دنیا باعث بندگی انسان در برابر دنیا خواهد شد و این، همان انحطاط و سقوط حقیقی انسان از مقام والای خویش است. در حالی‌که آرمان حقیقی عیسی(ع) درگذشتن از دنیا و ره سپردن در مسیر کمال است؛ از این‌رو، حضرت، بارها تأکید کرده که پیرو واقعی او، کسی است که صلیب خود را بردارد و در پی او برود.25 بر همین اساس است که حضرت در تأکید بر تعلق نداشتن به دنیا، به همراهان خود چنین فرمود: «اگر کسی نزد من آید و پدر و مادر و زن و اولاد و برادران و خواهران، حتی جان خود را نیز دشمن ندارد، شاگرد من نمی‌تواند بود و هرکه صلیب خود را برندارد و از عقب من نیاید، نمی‌تواند شاگرد من گردد.»26 تعبیر «خویشتن را انکار کند»27 نیز، بر همین معنا دلالت می‌کند؛ از همین‌روی است که حضرت، رهایی از همۀ تعلّقات و امکانات رفاهی و آسایشی را بهای پیروی از خود دانسته28و به کسی که قصد دارد با او همراهی کند، می‌فرماید: «روباهان را سوراخ‌ها و مرغان هوا را آشیانه‌هاست؛ لیکن پسر انسان را جای سر نهادن نیست.»29 حضرت بر این اساس، رهبران دینی ریاکار و دنیاپرست را به شدت سرزنش می‌کرد30 و همین امر سبب شد تا آنان برای نابودی حضرت توطئه و اقدام کنند؛31 از این‌رو، می‌توان گفت که دچار شدن به دنیاپرستی از عوامل مهم انحطاط اخلاقی انسان در تعالیم اناجیل اربعه است. 5. شیطان در نظام اخلاقی قرآن واژۀ شیطان از ریشۀ «شطن» به معنای دور شدن است: شَطَنَ: بَعُدَ و اَشطَنَ: اَبعَدَ و الشاطِنُ: البعیدُ عن الحقِ،32 این واژه در معنای اصلی خود، مفهومی وصفی دارد و به معنای «شریر» در قرآن کریم نیز به کار رفته است. گاه این واژه دربارة ابلیس و گاه به معنای عام و دربارة هر موجود شریری که شرارت در او ملکۀ راسخ شده، به کار رفته است: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» (انعام: 112)؛ و بدین‌گونه برای هر پیامبری، دشمنانی از شیاطین انس و جن برگماشتیم. وجود شیطان، یک واقعیت انکارناپذیر است که قرآن کریم بر آن تصریح کرده و داستان شیطان شدنش را به تفصیل بیان نموده است (اعراف: 11ـ18). براساس آیات قرآن کریم، شیطان اجازه یافت که دام ضلالت و گمراهی را بر سر راه انسان بگستراند. او این هدف را با استفاده از روش‌های متعدد اعمال می‌کند که عبارتند از: وسوسه: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلی» (طه: 120)؛ پس شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! آیا تو را به درخت جاودانگی و فرمانروایی بی‌زوال راه بنمایم؟ زینت‌دادن گناهان و اعمال ناپسند: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ» (حجر: 39)؛ گفت: پروردگارا! به سبب آنکه مرا گمراه کردی، من هم [باطل را] در روی زمین حتماً بر ایشان می‌آرایم و همه را گمراه می‌کنم. ایجاد فراموشی و غفلت در انسان: «... وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْری مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»(انعام: 68)؛ و اگر شیطان [آن را] از یاد تو برد، بعد از آنکه متذکر شدی، با قوم ستمکار منشین. نزع و فسادانگیزی: «...وَ قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی...» (یوسف: 100؛ فصلت: 36)؛ ... و به من احسان نمود که مرا از زندان بیرون آورد و شما را از بادیۀ [کنعان به اینجا] آورد؛ پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را برهم زد... . دعوت انسان و وعده دادن به او: «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ...»(ابراهیم: 22؛ نساء: 120)؛ و شیطان هنگامی‌که کار از کار گذشت، گوید: در حقیقت خدا به شما وعده راست داد و من هم به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم... . تزیین اعمال سوء: «...وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ...»(عنکبوت: 38 و نمل: 24)؛ ...و شیطان کارهایشان را در نظرشان بیاراست و از راه بازشان داشت... . نجوا و القائات شیطانی به قلب انسان: «انّما النجوی مِن الشیطانِ لِیحزُنَ الذین آمنوا........» (مجادله: 10)؛ جز این نیست که نجوا از شیطان است تا کسانی را که ایمان آورده‌اند، محزون کند... . امر به فحشاء و منکر: «...وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ...» (نور: 21)؛ ... و هرکس پیروی از گام‌های شیطان کند [بداند که] او قطعاً به فحشا و منکر امر می‌کند. از آیات قرآن به دست می‌آید که نفوذ و تأثیر شیطان در انسان از راه هواهای نفسانی است. شیطان از هوای نفس، استقلال وجودی دارد؛ اما استقلال عملی ندارد و نمی‌تواند مستقل از هوای نفس، کاری به زیان انسان انجام دهد؛33 پس شیطان از راه تأیید هواهای نفسانی باعث غفلت از یاد خدا و آلودگی به گناهان و اعمال ناپسند شده، از ایمان منع یا آن را تضعیف می‌کند. او با القائات شیطانی در قلب انسان سبب فساد، تباهی، درگیری، خشونت، اختلاف و نفاق شده، فحشاء و منکر را رواج می‌دهد و با تأیید امیال نفسانی سبب بروز و تقویت رذایل اخلاقی در انسان شده، او را به انحطاط و تباهی سوق می‌دهد. بنابراین می‌توان گفت آنچه انسان را از رسیدن به ارزش‌های اخلاقی باز می‌دارد، همان هوای نفس است که موضوع آن، زندگی دنیاست و به وسیلة شیطان، تأیید و آراسته می‌گردد.34 6. شیطان در نظام اخلاقی اناجیل شیطان پیشوای عاصیان و ضد تقدّس و عدالت و پر از تکبر و مکر و حیله است. او، روحی شقی، مطرود و ملعون است و همواره در پی آن است که تخم نفاق، دشمنی، ظلم و قساوت را در قلب‌های انسان‌ها افکنده و آنها را از بندگی منحرف ساخته و به گمراهی بکشاند.35 بر اساس فقراتی از اناجیل، تورات موسی(ع) و نوشته‌های دیگر انبیا، منسوخ نشده و عیسی(ع) آنها را تأیید و تکمیل کرده است.36 شیطان و داستان نافرمانی او از خداوند و رانده شدنش از درگاه ربوبی و نیز سوگندش برای گمراهی بشر که در تورات مطرح شده، از اعتقادات مسیحیان نیز هست. آنها معتقدند که شیطان به صورت مار داخل باغ عدن شد و حوا را فریفت حوا نیز آدم را به گناه واداشت.37 بر این اساس شیطان به آدم و حوا در دستیابی به میل و خواستۀ نفسانی‌شان مدد رساند و باعث هبوط آنان به جهان پر رنج شد. اناجیل اربعه، شیوه‌های عملکرد شیطان در گمراه کردن انسان را به شرح ذیل طرح کرده‌اند: 6ـ1. وسوسه انجیل مرقُس داستان تعمید یافتن عیسی(ع) به وسیلة یحیی و نزول روح بر حضرت و در پی آن، استقرار چهل‌روزه در بیابان را به اجمال بیان کرده و شیطان را عامل وسوسه کردن حضرت معرفی می‌کند؛38 اما انجیل متی و لوقا، این ماجرا را به تفصیل نقل کرده‌اند؛ بر اساس این فقرات، شیطان با وسوسه کردن عیسی(ع) به قدرت و حشمت و نیز القائات متعدد دیگر، حضرت را به فرمانبری از خود و سجده بر خویش دعوت کرده است.39 به همین دلیل مسیح(ع) به شاگردانش می‌آموزد که در دعای خود از خدا بخواهند تا آنان را از وسوسه‌های شیطان (ابلیسِ شریر) دور نگاه دارد و خود نیز، چنین دعا می‌کند: «‌ای پدر ما که در آسمانی! نام تو مقدس باد... . و ما را در آزمایش میاور؛ بلکه از شریر ما را رهایی ده.»40 6ـ2. ربودن ایمان در فقراتی از اناجیل، شیطان، ربایندۀ ایمان انسان معرفی شده است:41 در انجیل متی، حضرت عیسی(ع) در ضمن تمثیلی، ربودن ایمان از قلب انسان به وسیلة شیطان را چنین حکایت می‌کند «وقتی برزگری به جهت پاشیدن تخم بیرون شد و چون تخم می‌پاشید، قدری در راه افتاد و مرغان آمده آن را خوردند... [و منظور از این مثل این است که] کسی که کلمۀ ملکوت را شنیده، آن را نفهمید، شریر می‌آید و آنچه در دل او کاشته شده است، می‌رباید. همان است آنکه در راه کاشته شده است... .»42 آن‌گاه در فقره‌ای دیگر، این تمثیل را چنین توضیح می‌دهد که « برزگر کلام را می‌کارد و اینان‌اند [غیر مؤمنین] به کنارۀ راه؛ جایی که کلام کاشته می‌شود و چون شنیدند، فوراً شیطان آمده، کلام کاشته‌شده در قلوب ایشان را می‌رباید... .»43 6ـ3. منحرف کردن انسان عیسی(ع) نپذیرفتن حق و انحراف از دین الهی را نتیجة فرمانبری از شیطان دانسته و به بی‌ایمانان چنین خطاب می‌کند: «و شما از پدر خود ابلیس می‌باشید و خواهش‌های پدر خود را می‌خواهید به عمل آرید... او در راستی ثابت نمی‌باشد از آن جهت که در او راستی نیست... و اما من از این سبب که راست می‌گویم، مرا باور نمی‌کنید.»44 از مصداق‌های انحراف انسان، مبتلا ساختن او به گناه و خارج ساختن او از مسیر رشد و کمال و عدم دستیابی به سعادت ابدی در ملکوت خداوند است. به گزارش انجیل متی، در روز داوری، عیسی(ع) به اصحاب دستِ چپ چنین می‌گوید: «ای ملعونان! از من دور شوید در آتش جاودانی که برای ابلیس و فرشتگان او مهیا شده است؛ زیرا گرسنه بودم مرا خوراک ندادید...؛ پس ایشان به پاسخ گویند:‌ای خداوند، کی تو را گرسنه... دیده، خدمتت نکردیم؟ آن‌گاه در جواب ایشان گوید: ...آنچه به یکی از این کوچکان نکردید، به من نکرده‌اید، و ایشان در عذاب جاودانی خواهند رفت... .»45 بی‌شک التزام نداشتن بر امال ایمانی و قرار گرفتن در سلک شیطان باعث دخول آنان در عذاب جاودان می‌شود. بر این اساس شیطان، یکی از بزرگ‌ترین عوامل انحراف انسان‌ها از حقیقت است؛ زیرا او فرشته‌ای مرتد است که تا آنجا که بتواند، انسان‌ها را گمراه می‌سازد و آنان را به زیر پانهادن فرامین الهی وامی‌دارد. او اندک‌اندک دل‌های کسانی را که در تلاش برای خدمت به خداوند هستند، کور می‌کند تا بدانجا رسند که خدای واقعی را از یاد ببرند و او را بپرستند؛46 از این‌رو اناجیل، فرمانروایی دنیا را به شیطان نسبت می‌دهند: «وقت آن رسیده که خدا، مردم دنیا را داوری کند و فرمانروای این دنیا، شیطان را از قدرت بیندازد.»47 نتیجه‌گیری نفس انسان (خود انسان) براساس نوع نگرش و جهان‌بینی‌اش، میان تمایلات غریزی و معنوی ترجیح قائل شده و برحسب نوع انتخاب خود، به صفات «أمّارة بالسوء» یا «لوّامه» و «مطمئنه» متصف می‌گردد. از آنجاکه هدایت انسان در مسیر کمال و نایل ساختن او به سعادت حقیقی (تقرب به خدا) هدف مشترک ادیان آسمانی است، نصوص دینی ضمن تبیین مسیر رشد و کمال و معرفی مصداق‌های هدایت و سعادت، چگونگی رویارویی انسان را با موانع کمال و سعادت تبیین کرده‌اند. بر اساس تعالیم قرآن و اناجیل اربعه، مهم‌ترین موانع کمال و سعادت انسان هوای نفس، دنیا و شیطان است. رابطۀ این موانع بدین‌گونه است که انسان با اختیار، برای ارضای تمایلات غریزی، مادی و دنیایی خود می‌کوشد؛ پس دنیا موضوع تمایلات نفس قرار گرفته و انسان آن را هدف اصلی خود تصور می‌کند؛ شیطان نیز این افکار و تمایلات را تأیید کرده و می‌آراید و انسان را از دستیابی به کمال و سعادت حقیقی (قرب الهی) باز می‌دارد؛ از این‌رو، مبارزه با نفس، جزو تعالیم اساسی نظام‌های اخلاقی قرآن و اناجیل اربعه است. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که تعالیم قرآن و اناجیل در این خصوص، مشترکات فراوانی دارند؛ اگرچه بعدها و در متون دیگر عهد جدید (نامه‌های پولس) طرح و ترویج آموزۀ «نجات»، راه رسیدن به کمال و سعادت حقیقی را به گونه‌ای دیگر رسم کرد. منابع 1. اعراف: 176. 2. جاثیه: 23. 3. سیدمحمدحسین طباطبائی، همان، ج 16، ص 75. 4. محمد: 16. 5. مائده: 70. 6. متی: 14: 12 -1. 7. متی: 26: 41 همچنین ن. ک : مرقس: 14: 38، لوقا: 22: 40. 8. مرقس:7: 23 -20 همچنین ن. ک متی :15 :20 – 19. 9. متی:6: 23. 10. توماس آکمپیس، اقتداء به مسیح، ترجمه سعید عدالت‌نژاد، ص 44. 11. ابن‌فارس، همان، ج 2، ص 303. 12. اعراف: 169. 13. اسراء: 18. 14. محمد محمدی‌ری‌شهری، دنیا و آخرت از نگاه قرآن وحدیث، ص 18-15. 15. انعام: 32. 16. حدید: 20. 17. عنکبوت: 64. 18. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 73، ص 105. 19. محمدتقی مصباح، همان، ص 127. 20. مرقس: 10: 25-24. 21. لوقا:21:12-20. 22. متی :23:36 -2. 23. متی :6: 21-19. 24. متی :6: 24. 25. عباس رسول‌زاده، و جواد باغبانی، همان، ص 76. 26. لوقا: 14: 27-25. 27. مرقس:8:34. 28. عباس رسول‌زاده، و جواد باغبانی، همان، ص 89. 29. متی : 8: 20 -19 و لوقا:9: 58-57. 30. متی:23: 36-1 و لوقا: 11: 54-39. 31. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 119. 32. ابن‌منظور، همان، ج 3، ص 437. 33. محمدتقی مصباح، همان، ص 131. 34. همان. 35. جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 546. 36. متی: 5: 17. 37. پیدایش :3: 24-1. 38. مرقس:1: 13-9. 39. متی:4: 9-1 و لوقا:4: 13-1. 40. متی:6: 13-10 و لوقا:11: 4-2. 41. لوقا:22: 32-31. 42. متی:13: 19-3 و لوقا:4: 9-1. 43. مرقس:4: 15-14، متی:13: 23-10 و لوقا: 8: 18-9. 44. یوحنا:8:46-44. 45. متی:25: 46-41. 46. دنیز ماسون، قرآن و کتاب مقدس درون مایه‌های مشترک، ترجمه فاطمه‌السادات تهامی، ج 1، ص 235. 47. متی: 25: 41 و یوحنا:15: 30. دل‌آرا نعمتی پیرعلی /استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج منبع: فصلنامه معرفت ادیان شماره 6 پایان متن/

93/01/30 - 01:02





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن