تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850413644




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چگونگی انعکاس براهین اثبات وجود خداوند در قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
چگونگی انعکاس براهین اثبات وجود خداوند در قرآن
از نظر ما قرآن در انعکاس براهین اثبات صانع براساس سطح و نیاز مخاطبان خود عمل کرده است. بدین معنا که برای صاحبان مراتب علمی و عملی وجود خداوند را بدیهی و فراتر از برهان دانسته و برای سایر سطوح مخاطبان به ارائه برهان روی آورده است.

خبرگزاری فارس: چگونگی انعکاس براهین اثبات وجود خداوند در قرآن


بخش دوم و پایانی دلیل دوم: بداهت وجود خداوند و عدم نیاز به ارائه برهان چنان‌که در بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی آملی دانسته شد، بدیهی دانستن وجود خداوند به‌صورت مکرر در گفتار آنان تأکید شده است. علامه طباطبایی معتقد است: «أن القرآن الشریف یعد أصل وجوده تبارک وتعالی بدیهیا لا یتوقف فی التصدیق العقلی به» (همان: 395) و آیت‌الله جوادی آملی نیز بر این نکته پای فشرد که «خدای تعالی همان واقعیت زوال‌ناپذیری است که تحقق و ثبوت آن (واقعیت محض) ضروری و بدیهی است». (فصلت / 53) باری، اگر وجود خداوند بدیهی بوده، صرف تصور آن برای تصدیقش کافی باشد ارائه برهان کاری لغو خواهد بود. ازاین‌رو علامه طباطبایی راهیافت برهان بر وجود خداوند در قرآن را از اساس انکار نموده، و آیت‌الله جوادی آملی به‌رغم پذیرش انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن، آن را از باب تنبیه و تنبّه توجیه‌پذیر دانسته است. نقد ادعای بدیهی دانستن وجود خداوند بدیهی دانستن وجود خداوند از دو جهت قابل مناقشه است: 1. بدیهی بودن وجود خداوند به این معناست که ما آن را به‌مثابه بداهت اجتماع نقیضین و ضدان یا بسان زوجیت عدد دو قلمداد کنیم که از تصور این مفاهیم تصدیق آنها لازم می‌آید. حال جای این پرسش است که اگر واقعاً وجود خداوند چنین است، چرا در طول تاریخ شماری از ملاحده و زنادقه به انکار این امر بدیهی پرداختند؟! و چرا پدیده الحاد و مادی‌گری در پهنه تاریخ در گذشته و حال، ظهور و بروز دارد و کسانی همچون هیوم، جان لاک، لایب نیتس و برتراند راسل عرض اندام کرده‌اند؟! چرا ائمه(ع)  با شماری از زنادقه همچون ابن ابی‌العوجاء، دیصانی و ابن‌مقفع درباره اثبات خداوند به ارائه برهان و استدلال روی آوردند؟! و چرا کسانی امثال آنسلم قدیس خود را ناگزیر یافتند تا سی سال برای اثبات وجود خداوند به تفکر و تأمل پرداخته و برهانی در این زمینه ارائه کنند؟! چرا از دوران سقراط، افلاطون، ارسطو تا روزگار آگوستین و آکویناس و عصر فارابی، ابن‌سینا، ابن‌رشد تا عصر کانت، پاسکال، دکارت و تا روزگار ما همه فلاسفه و متکلمان خداباور در برابر شبهات ملحدان، به‌پا خاسته و برای اثبات وجود خداوند به اقامه برهان برخاستند؟! آیا علامه طباطبایی خود در مباحث فلسفی خویش برای اثبات وجود خداوند برهان اقامه نکرده است؟! این واقعیت‌ها بیانگر بدیهی تلقی نشدن وجود خداوند برای عموم مردم و عقلای عالم است؛ اگرچه در عالم نفس‌الامر بدیهی باشد؛ ازاین‌رو، باید میان نفس‌الامر و واقعیت‌های خارجی تفاوت قائل شد. 2. اگر از نگاه علامه طباطبایی بداهت وجود خداوند در نفس‌الامر، قرآن را بی‌نیاز از اقامه برهان برای اثبات خداوند ساخته است، چرا این مطلب درباره حقایقی همچون وحدانیت خداوند، درستی رسالت و واقعیت داشتن معاد که به‌مثابه وجود خداوند دارای بداهت‌اند، صادق نیست و به اذعان ایشان، قرآن در این موارد خود را ناگزیر از استدلال دانسته است؟! 3. با توجه به گفتار علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی آیه: «سَنُر‌ِیهِمْ آیاتِنَا فی الْآفَاق‌ِ وَفی أ‌َنْفُسِهِمْ حتی یتَبَینَ لَهُمْ أ‌َنَّهُ الْحَقُّ أ‌َوَلَمْ یکفِ برَبک أ‌َنَّهُ عَلَی کلِّ شَی شَهیدٌ» (فصلت / 53) از منظر قرآن مهم‌ترین دلیل بر بداهت وجود خداوند است؛ زیرا در فقره آخر این آیه بر گواه بودن خداوند بر همه هستی تأکید شده است. از سویی دیگر برهان صدیقین که در گفتار صدرالمتألهین، علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی آملی انعکاس یافته با این فقره از آیه کاملاً گره خورده است و همه آنان مدعی‌اند این فقره از آیه بر این برهان دلالت دارد. به‌عبارت روشن‌تر علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی آملی با تکیه به برهان صدیقین که قرآن نیز بر آن تأکید نموده است، مدعی‌ بدیهی بودن وجود خداوند و عدم نیاز آن به ارائه برهان‌اند. که از دو جهت جای تأمل دارد: 1. افزون بر علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی، مبتکر برهان صدیقین یعنی صدرالمتألهین، از این برهان به‌عنوان اسدّ البراهین برای اثبات وجود خداوند بهره جسته است. او در این‌ باره می‌گوید: «در علوم عقلی روشن شده که راه اثبات وجود خداوند از طریق غیر او یا به امکان است یا حدوث یا مجموع آنها و هریک از اینها یا از وجود جواهر است یا أ‌َعراض، پس راه‌های اثبات وجود خداوند شش راه است نه بیشتر و قرآن هر شش طریق را دربردارد: ... 6 . برهان صدیقین است.» (صدرالمتألهین، 1379: 2 / 83) چگونه از سویی می‌توان از برهان صدیقین به‌عنوان برهانی محکم برای اثبات خداوند یاد کرد و از سویی دیگر مدعی شد که این برهان، خود دلیل عدم نیاز خداوند به برهان است! خود متناقض بودن این سخن کاملاً آشکار است؛ زیرا وقتی می‌گوییم از برهان صدیقین به‌عنوان محکم‌ترین و مختصرترین برهان، می‌توان برای اثبات وجود خداوند بهره جست، منطقاً این پیش‌فرض را پذیرفته‌ایم که وجود خداوند جزء امور بدیهی و ضروری نیست که نیاز به برهان نداشته باشد، بلکه جزء امور نظری است که باید با کمک برهان اثبات گردد. حتی با فرض اینکه برهان صدیقین را برهانی بر وجود خداوند ندانیم، که خلاف کاربست این برهان ازسوی طراحان آن است، و مدعی باشیم برهان صدیقین، برهان بر بداهت وجود خداوند است، عملاً پذیرفته‌ایم که اثبات بداهت وجود خداوند نیاز به برهان دارد که خود، به‌معنای بدیهی نبودن فرض وجود خداوند است. 2. نگریستن در آیه «سَنُر‌ِیهِمْ آیاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفی أ‌َنْفُسِهِمْ حتی یتَبَینَ لَهُمْ أ‌َنَّهُ الْحَقُّ أ‌َوَلَمْ یکفِ برَبک أ‌َنَّهُ عَلَی کلِّ شَی شَهِیدٌ» (فصلت / 53) بیانگر استفاده خداوند از دو برهان آفاقی و انفسی برای اثبات وجود خود است. چنان‌که عموم فلاسفه و متکلمان با الهام از همین آیه نشانه‌های اثبات وجود خداوند را به نشانه‌های آفاقی و انفسی تقسیم کرده‌اند. دلیل سوم: باور مخاطبان قرآن به‌وجود خداوند چنان‌که در بررسی آرا آوردیم برخی از صاحب‌نظران عدم انعکاس براهین اثبات صانع را از آن جهت دانسته‌اند که مخاطبان قرآن همگی وجود خداوند را مسلّم ‌دانسته، تنها انحراف اعتقادی آنان شرک و دوگانه‌پرستی بود. علامه طباطبایی در این‌ باره می‌گوید: «لان الوثنیة لا تنکر وجود خالق للعالم و انه هو الله عز اسمه لا غیر و انما ینکرون توحید الربوبیة والعبادة و هو ان یکون الله سبحانه هو الرب المعبود لا غیر والبرهان علی کونه تعالی خالقا للسماوات والأرض لا ینفع فیه شیئا». (طباطبایی، همان) آیت‌الله جوادی نیز معتقد است: «قبلاً گذشت که در محیط نزول قرآن نوع مردم اعتقاد به ربوبیت خدای متعال داشتند «وَلَئِنْ سَأ‌َلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَأ‌َحْیا بهِ الأ‌َرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَیقُولُنَّ اللَّهُ» (عنکبوت / 63) لیکن در کنار آن نیز برای بت‌ها به‌عنوان واسطه و شفیع در بخش‌های جزئی عالم، ربوبیت قائل بودند؛ به همین جهت نوع آیات توحید در ردّ این پندار است نه در اثبات اصل ذات واجب الوجود». (جوادی آملی، 1386: 105) آیت‌الله مصباح نیز این مسئله را به‌نوعی احتمال بیان کرده است: «ممکن است قرآن کریم مستقیماً درصدد اثبات وجود خداوند بر نیامده باشد یا به این جهت که وجود خدا را قریب به بدیهی و بی‌نیازی از استدلال دانسته، یا به این جهت که با منکر قابل توجهی مواجه نبوده است». (مصباح‌یزدی، 1373: 1 / 27) پیداست وقتی در میان مخاطبان قرآن تنها مشرکان به چندخدایی معتقد باشند، نه کسانی که وجود خداوند را از اساس منکر‌اند، انعکاس ادله اثبات وجود خداوند خلاف حکمت و بلاغت در سخن تلقی خواهد شد. نقد مدعای باور مخاطبان قرآن به‌وجود خداوند در اینکه بیشترین ابتلای اعتقادی مخاطبان قرآن شرک بوده است، نه الحاد و انکار، جای هیچ تردید نیست؛ چراکه خداوند در قرآن بارها بر این مطلب ـ که اگر از مشرکان بپرسید آسمان‌ها و زمین را چه کسی آفریده، خواهند گفت: خداوند  ـ تأکید نموده است؛ ازاین‌رو، باید اذعان کرد که بیشترین اهتمام قرآن در مباحث خداشناسی در اثبات توحید و نفی شرک است. اما این مدعا به‌معنای عدم وجود منکران خداوند در میان مخاطبان قرآن نیست. به‌عبارت روشن‌تر براساس ادله درون و برون‌قرآنی می‌توان اثبات کرد که شماری از مخاطبان قرآن همچون ملاحده و زنادقه کسانی بودند که اصل وجود خداوند را انکار می‌کرده‌اند و قرآن نیز در برخی از آیات شبهات آنان را نقد نموده است. ادله وجود منکران وجود خداوند در میان مخاطبان قرآن ادله ما مبنی‌بر وجود منکران خداوند در میان مخاطبان قرآن بدین شرح است: 1. ضرورت پاسخ‌گویی قرآن به همه چالش‌های هدایتی بشر نخست باید به این پرسش که مخاطبان قرآن چه کسانی‌اند؟ پاسخ گفت. آیا می‌توان مدعی شد که تنها عرب معاصر نزول قرآن با داشتن افکار، اندیشه‌ها و دغدغه‌های محدود مخاطب قرآن بوده‌اند؟! حتی آیا می‌توان مدعی شد که تنها مردم روزگار نزول قرآن در پهنه گیتی مخاطب قرآن بوده‌اند؟! آیا با چنین تحلیلی از خطابات قرآن، عملاً ویژگی فرازمان و فرامکان بودن قرآن را مخدوش نساخته‌ایم؟ آیا باور به جاودانگی و جهانی بودن قرآن، جزء اصول مورد تأکید این کتاب آسمانی نیست که با ادله مختلف عقلی و نقلی قابل تأیید است؟! بر این اساس، با فرض عدم وجود تفکر انکار وجود خداوند در میان اعراب معاصر نزول قرآن، و با توجه به‌وجود این تفکر در میان مردم پیش از نزول قرآن؛ یا گروهی از ملاحده معاصر نزول قرآن یعنی ملل غیر عرب، یا در میان مکاتب بشری پس از عصر رنسانس، نمی‌توان پذیرفت که قرآن از این مسئله بس مهم غفلت کرده است. به‌عبارت روشن‌تر با پذیرش و تأکید بر جهانی و جاودانه بودن قرآن، ناگزیر باید پذیرفت قرآن بسیار فراتر از سطح باورها و اندیشه‌های عصر نزول خود، به پرسش‌ها و چالش‌های بشری در حوزه تربیت و هدایت پاسخ داده است. آیا در میان چالش‌های اندیشه بشری چالشی شکننده‌تر از انکار خداوند که در قالب ده‌ها مکتب مادی تبلور یافته، وجود دارد؟! بااین‌حال، آیا می‌توان پذیرفت که قرآن از کنار این چالش بزرگ با بی‌اعتنایی کامل گذشته باشد؟! 2. انعکاس مدعای دهریان در قرآن افزون‌بر پاسخ پیش‌گفته، بازخوانی آیات قرآن بیانگر توجه قرآن به پدیده الحاد و زنادقه با نام معروف «دهریان» است آنجا که می‌فرماید: «وَقَالُوا مَا هِی إ‌ِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ مَا یهْلِکنَا إ‌ِلَّا الدَّهْرُ وَ مَا لَهُمْ بذَلِک مِنْ عِلْم‌ٍ إ‌ِنْ هُمْ إ‌ِلَّا یظُنُّونَ». (جاثیه / 24) عموم مفسران در تفسیر این آیه پذیرفته‌اند که آیه ناظر به پدیده الحاد بوده، و به شبهه آنان پاسخ گفته است. به‌عنوان مثال در تفسیر الامثل چنین آمده است: «عقائد الدهریین: فی هذه الآیات بحث آخر حول منکری التوحید، غایة ما هناک أنه ذکر هنا اسم جماعة خاصة منهم، وهم «الدهریون» الذین ینکرون وجود صانع حکیم لعالم الوجود مطلقا». (مکارم شیرازی، بی‌تا: 16 / 219) بنابراین، قرآن از دهریان یا همان مادی‌گرایان با صراحت نام برده و ادعای آنان را فاقد پشتوانه علمی دانسته است که خود، بیانگر پذیرش عده‌ای به نام دهریان در میان مخاطبان آن است. با این فرض، این مدعا که قرآن به‌دلیل عدم وجود منکران وجود خداوند در میان مخاطبان درخصوص اثبات وجود خداوند سکوت نموده است، پذیرفتنی نیست. دلیل چهارم: احتیاط قرآن در عدم ورود به مباحث شبهه ناک آخرین دلیلی که از لابه‌لای گفتار مدافعان عدم انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن ارائه شده، رعایت احتیاط در عدم ورود قرآن به مباحث شبهه‌ناک است. آیت‌الله مصباح در این‌ باره چنین آورده است: «ممکن است قرآن کریم مستقیماً درصدد اثبات وجود خداوند برنیامده باشد یا به این جهت که وجود خدا را قریب به بدیهی و بی‌نیازی از استدلال دانسته، یا به این جهت که با منکر قابل توجهی مواجه نبوده و طرح آن را که ممکن است موجب وسوسه شود، خلاف حکمت دانسته است». (مصباح‌یزدی، 1373: 1 / 27) ظاهراً مقصود ایشان از «ایجاد وسوسه» آن است که اگر قرآن با فرض عدم وجود شبهه انکار صانع، به این مسئله می‌پرداخت، ممکن بود برخی از مخاطبان خود را در معرض وسوسه قرار دهد. یعنی به‌ناگاه موجب بروز تفکر امکان انکار خداوند در افکار مخاطبانی شود که اصل اثبات وجود خداوند را به‌منزله اصلی مسلّم و قطعی پذیرفته‌اند. نقد ادعای احتیاط قرآن در عدم ورود به مباحث شبهه‌ناک استدلال پیش‌گفته از دو جهت قابل مناقشه است که عبارت‌اند از: 1. ایجاد وسوسه در طرح شبهات در دو حالت قابل تصور است: شبهه چنان قوت و تأثیر روانی‌ای داشته باشد که مخاطب پیش‌از امعان نظر به پاسخ، تحت‌تأثیر آن قرار گیرد؛ یا پاسخ واجد قوت و اتقان لازم نباشد. از سویی دیگر، با دقت در آیات ناظر به حوزه خداشناسی می‌توان دریافت که اولاً: شبهات منکران وجود خداوند سست و ضعیف بوده و فاقد پشتوانه برهانی‌اند؛ چراکه در آیه 24 سوره جاثیه که در آن از گفتار دهریان سخن به میان آمده، کاملاً تبیین شد که دهریان صرفاً به ارائه ادعا بسنده کرد، هیچ برهان روشنی برای اثبات مدعای انتساب حیات و موت به دهر ارائه نکرده‌اند. اگر چنین مصلحتی چنان قوی باشد که مانع انعکاس براهین اثبات صانع در آیات قرآن شود، بنابر اذعان مدافعان عدم انعکاس براهین اثبات صانع در آن، چرا قرآن شبهات مخالفان توحید الهی، مخالفان معاد، مخالفان رسالت پیامبران و شبهاتی از این دست را در آیات خود منعکس کرده است؟! آیا این دست از شبهات در ایجاد چالش فکری و اعتقادی همپای چالش اعتقادی در عرصه اثبات صانع قرار ندارند؟! دیدگاه چهارم: انعکاس صریح براهین اثبات صانع در قرآن در برابر صاحب‌نظرانی که بر‌ عدم انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن پای فشرده یا بر انعکاس تنبّهی و ضمنی آن تأکید کرده‌اند، اکثر مفسران، متکلمان و فلاسفه مسلمان معتقداند که براهین اثبات خداوند به‌صراحت در آیات قرآن انعکاس یافته است. هرچند برخی از این صاحب‌نظران اذعان کرده‌اند که روش قرآن در استفاده از براهین با روش فلاسفه متفاوت است؛ مثلاً قرآن از روش چیدمان صغرا و کبرا اجتناب نموده است. دقت در آثار کلامی و فلسفی و تفاسیر آیات مربوط به خداشناسی مؤید مدعای ماست. به‌عنوان نمونه علامه حلی در شرح بخشی از گفتار خواجه نصیر طوسی، پس از بیان برهان امکان اثبات وجود خداوند آورده است: هذا برهان قاطع أشیر إلیه فی الکتاب العزیز بقوله: «أ‌َوَلَمْ یکفِ برَبک أ‌َنَّهُ عَلَی کلِّ شَی شَهِیدٌ» (فصلت / 53) و هو استدلال لمی. (حلی، 1419: 392) براساس این گفتار، علامه حلی تصریح می‌کند که آیه مزبور براساس برهان لمّی به‌روشنی بر برهان امکان دلالت دارد. به‌عبارت روشن‌تر او معتقد است خداوند در این آیه با استفاده از برهان لمّی در اثبات وجود خداوند به‌عنوان واجب‌الوجود، وجود ممکنات را تأیید نموده است. این سخن بدین معناست که: براهین اثبات صانع به‌روشنی و صراحت در قرآن انعکاس یافته‌اند؛ و براهینی که قرآن بدان استناد نموده است همان براهینی‌اند که در قضایای متعارف فلسفی استفاده می‌شوند. در میان فلاسفه می‌توان از صدرالمتألهین نام برد که با صراحت بر انعکاس براهین اثبات صانع براساس روش فلسفی در قرآن تأکید کرده است. (صدرالمتألهین، 1379: 2 / 83) در میان معاصران ازجمله کسانی که در این‌ باره به‌صراحت سخن گفته شهید بهشتی است. وی درباره آیه «أفی الله شک» چنین آورده است: «این تعبیر خودبه‌خود، به شک در اصل هستی خداست، به‌خصوص با افزودن این صفت: پدید آورنده آسمان‌ها و زمین که در آن از کلمه «فاطر» یعنی پدید آورنده استفاده شده است؛ زیرا پدید آمدن یعنی به‌دنبال «نیستی» «هست شدن» با استدلال بر اصل صانع سازگار‌تر است تا استدلال به وحدت». (بهشتی، 1374: 41) ایشان در جایی دیگر می‌گوید: «این استدلال که قرآن در این آیه، شک در وجود خدا را درحقیقت، شک در یک امر بدیهی شمرده است، چندان موجه نیست؛ زیرا در خود آیه با آوردن تعبیر «فاطر السموات والارض» درحقیقت روی دلیل معروف اثبات صانع انگشت گذارده شده است، نه روی بدیهی بودن هستی او و بی‌نیاز بودن این مسئله از دلیل». (همان) عبارت «این استدلال که قرآن در این آیه، شک در وجود خدا را درحقیقت، شک در یک امر بدیهی شمرده است، چندان موجه نیست.» به مدعای علامه طباطبایی اشاره دارد، معتقد است قرآن به‌دلیل بدیهی گرفتن وجود خداوند آن را مفروغ عنه دانسته و از آن سخن نگفته است. آیت‌الله سبحانی مدعی است براهین اثبات صانع با روش و بیان خاص در قرآن منعکس شده است. ایشان دراین‌باره می‌نویسد: به‌خاطر این دو جهت (= مشرک بودن مخاطبان قرآن و بدیهی‌انگاری اصل خدا) عنایت به اثبات صانع به‌مراتب کمتر از عنایت به اثبات صفات او بوده است؛ ولی درعین‌حال آن‌چنان نیست که در لابه‌لای آیات برهانی بر اثبات آن اثبات نشود. براهین وارد در قرآن هرچند به‌صورت صغرا و کبرا نیست، اما در تعبیرات تکان‌دهنده آن، مبدأ برهان گنجانده شده که این امر با تدبر در آیات آن روشن می‌شود. (سبحانی، 1375: 20) امام خمینی نیز معتقد است که در قرآن بر وجود خداوند اقامه برهان شده است: «یکی دیگر از مطالب این صحیفه الهیه، کیفیت احتجاجات و براهینی است که ذات مقدس حق تعالی یا خود اقامه فرموده بر اثبات مطالب حقه و معارف الهیه، مثل احتجاج بر اثبات حق و توحید و تنزیه و علم و قدرت و دیگر اوصاف کمالیه». (قدردان قراملکی، 1386: 66 ، به نقل از آداب الصلواة: 191) جالب آنکه حتی علامه طباطبایی که مدعای ایشان مبنی‌بر عدم انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن پیش از این به‌تفصیل بیان شد، در تفسیر برخی از آیات، راهیافت برهان بر اثبات خداوند را تأیید نموده است. ما پیش از این عبارت ذیل را از ایشان در تفسیر آیه 53 سوره فصلت ذکر کردیم: «لأن کون معرفة الآیات نافعة إنما هو لان معرفة الآیات بما هی آیات موصلة إلی معرفة الله سبحانه و أسمائه و صفاته و أفعاله ککونه تعالی حیا لا یعرضه موت، و قادرا لا یشوبه عجز، و عالما لا یخالطه جهل، و أنه تعالی هو الخالق لکل شئ، والمالک لکل شئ». (طباطبایی، بی‌تا: 6 / 170) محل شاهد عبارت «لان معرفة الآیات بما هی آیات موصلة إلی معرفة الله سبحانه و أسمائه و صفاته و أفعاله» است که در آن تصریح شد که در آیه پیش‌گفته به آیات آفاقی و انفسی اشاره شده است و افزون بر اثبات معرفت الهی که همان وجود خداوند است، اسما و صفات الهی، نیز به اثبات می‌رسد. نظریه مختار به نظر می‌رسد انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن را نمی‌توان به‌طور کلی نفی یا اثبات کرد. به‌عبارت دیگر نمی‌توان گفت خداوند از اثبات صانع سخن گفته و در این باره به ارائه برهان پرداخته یا به‌طورکلی آن را قطعی و بدیهی دانسته و با بی‌اعتنایی از کنار آن گذشته است. بلکه براساس برخی از آیات و روایات پیشوایان دینی، باید گفت، خداوند مخاطبان خود را به دو دسته تقسیم کرده و برای کاملین در مراتب علمی و عملی وجود خود را امری بدیهی و فراتر از برهان دانسته و براساس نظری بودن وجود خداوند از نگاه سایر مردم، برای مجاب و مؤمن ساختن آنان از انواع براهین بهره جسته است؛ چراکه قرآن در آیه «سَنُر‌ِیهمْ آیاتِنَا فِی الْآفَاق‌ِ وَ فی أ‌َنْفُسِهِمْ حتی یتَبَینَ لَهُمْ أ‌َنَّهُ الْحَقُّ أ‌َوَلَمْ یکف‌ِ برَبک أ‌َنَّهُ عَلَی کلِّ شَی شَهیدٌ» (فصلت / 53) نخست از ارائه نشانه‌های خداوند برای مردم سخن می‌گوید و در فقره پایانی بر کفایت شهود الهی نسبت به همه اجزای هستی و عدم نیاز به ارائه نشانه‌ها پای می‌‌فشارد. به‌ عبارت روشن‌تر، فقره آغازین آیه در مقام ارائه برهان بر وجود خداوند برآمده است، اما در فقره پایانی یعنی در جمله «أ‌َوَلَمْ یکف‌ِ برَبک أ‌َنَّهُ عَلَی کلِّ شَی شَهیدٌ» تلویحاً از مردمی که پی به بداهت خداوند نبرده و او را نیازمند برهان و اثبات می‌دانند، گله و اعلام شده که شهادت خداوند بر هر شئ، یعنی حضور او در سرتاسر هستی، او را از هرگونه استدلال بی‌نیاز می‌سازد. نتیجه آنکه خداوند در عین اعلام بی‌نیازی خود از براهین انّی برای اثبات وجود و حضور خود در مقام نفس‌الامری، می‌پذیرد که درک حضور و همراهی خداوند با همه اشیای هستی نیاز به مرتبه‌ای از عرفان و شهود دارد که پس از طی مراحل سلوک علمی و عملی میسر می‌گردد؛ ازاین‌رو در آغاز با ارائه برهان بر ضرورت آن تأکید نموده است. چنین فرآیندی از استدلال یعنی آغازگری از برهان انّی و انتقال به برهان لمّی در برخی از دعا‌ها و گفتار اهل‌بیت(ع)  نیز منعکس شده است. از نمونه‌های روشن مدعا دو بخش آغازین و پایانی دعای عرفه است. دقت در عبارات دعای عرفه نشان می‌دهد که این دعا به دو بخش اساسی تقسیم شده است. در بخش نخست که بخش اصلی دعاست، امام حسین(ع)  با شمارش بسیاری از نعمت‌های مادی و معنوی انسان از آغاز آفرینش و در مسیر زندگی‌ پیوسته بر عدم امکان سپاس این‌همه نعمت خداوند پای می‌فشارد و درحقیقت با برشمردن نعمت‌ها انسان را به یاد وجود خداوند می‌اندازد. چنین رویکردی با برشمردن نعمت‌ها و نشانه‌ای خداوند در آفرینش انسان آغاز می‌شود. اوج چنین رویکردی در بخش ذیل دعا انعکاس یافته است: أنت الذی أنعمت، أنت الذی أحسنت، أنت الذی أجملت، أنت الذی أفضلت، أنت الذی مننت، أنت الذی أکملت ... . اما در بخش دومِ دعا، ناگهان لحن سخن امام تغییر کرده، از مرحله عقل و حکمت پا را فراتر گذاشته و با زبان عشق و عرفان با خداوند به گفت‌وگو می‌پردازد و صراحتاً راه نخست را نادرست و کم لطفی در برابر خداوند انگاشته،  اعلام می‌کند که حرکت از آثار به‌سوی خداوند کم‌لطفی به ساحت اوست. آیا هستی چنان وجود مستقلی دارد که خداوند برای اثبات وجود خود به آن نیاز داشته باشد! گفتار امام چنین است: الهی تردّدی فی الآثار یوجب بعد المزار فاجمعنی علیک بخدمة توصلنی الیک. کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیک أیکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتی یکون هو المظهر لک، متی بعدت حتی تحتاج الی دلیل یدلّ الیک و متی بعدت حتی تکون الآثار هی التی توصل الیک ... . (مجلسی، 1403: 95 / 227 ـ 224؛ کلمات الامام الحسین(ع) ، 1416: 805 ـ 803) امام سجاد(ع)  نیز در یکی از دعاهای خود با خداوند چنین به مناجات پرداخته است: واجعلنا من الذین فتقت لهم رتق عظیم حواشی جفون حدق عیوب القلوب حتی نظروا إلی تدابیر حکمتک، و شواهد حجج بیناتک، فعرفوک بمحصول فطن القلوب، و أنت فی غوامض سترات حجب الغیوب فسبحانک أی عین یرمی بها نصب نورک أم ترقی إلی نور ضیاء قدسک؟ (صحیفه سجادیه: 475) این نگرش مزبور به‌صورت روشن‌تری در مناجات شعبانیه نیز منعکس شده است. آنجا که امام می‌فرماید: «الهی هب لی کمال الانقطاع إلیک، وأنر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک، حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور، فتصل إلی معدن العظمة و تصیر أرواحنا معلقة بعز قدسک، الهی واجعلنی ممن نادیته فأجابک ولاحظته فصعق لجلالک، فناجیته سرا و عمل لک جهرا». (سید بن طاووس، بی‌تا: 3 / 229) در روایتی که کلینی از امام صادق(ع)  از حضرت امیر(ع)  نقل کرده بر راه معرفت الهی نه از رهگذر آفریده‌ها و نشانه‌ها، بلکه از ناحیه خود خداوند تأکید شده است: «اعرفوا الله بالله والرسول بالرسالة وأولی الأمر بالأمر بالمعروف والعدل والإحسان». (کلینی، 1388: 1 / 85) در گفتار حضرت امیر(ع)  نیز به‌ وجود این دو راه خداشناسی اشاره شده است. راه نظری‌ای که در آن برای اثبات وجود خداوند به نشانه‌های او استناد می‌شود در این سخن امام منعکس شده است: «الحمد لله الدال علی وجوده بخلقه» (سید رضی، 2 / 39) اما امام در دعای صباح، بر دلالت ذاتی خداوند به‌وجود خود که همان بداهت وجود اوست، تأکید نموده است: «یا من دل علی ذاته بذاته». (مجلسی، 1403: 84 / 339) نتیجه درباره انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن چهار نظریه مطرح است که عبارت‌اند از: 1. عدم انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن؛ 2. انعکاس تنبّهی براهین اثبات صانع در قرآن؛ 3. انعکاس ضمنی براهین اثبات صانع در قرآن؛ 4. انعکاس صریح براهین اثبات صانع در قرآن. مدافعان سه نظریه نخست برای اثبات مدعای خود از چهار دلیل بهره جسته‌اند که عبارت‌اند از: 1. عدم سازگاری برهان‌مداری با ایمان‌گرایی؛ 2. بداهت وجود خداوند و عدم نیاز به ارائه برهان؛ 3. باور مخاطبان قرآن به‌وجود خداوند؛ 4. احتیاط قرآن در عدم ورود به مباحث شبهه‌ناک که در این مقاله پس از نقد همه ادله مزبور، ضعف‌های آنها آشکار شد. از نظر ما قرآن در انعکاس براهین اثبات صانع براساس سطح و نیاز مخاطبان خود عمل کرده است. بدین معنا که برای صاحبان مراتب علمی و عملی وجود خداوند را بدیهی و فراتر از برهان دانسته و برای سایر سطوح مخاطبان به ارائه برهان روی آورده است. منابع و مآخذ 1. بهشتی، محمد، 1374، خدا از دیدگاه قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگی. 2. پترسون، مایکل؛ ویلیام هاسکر، بروس رایشنباخ و دیوید بازینجر، 1383، عقل و اعتقاد دینی در آمدی بر فلسفه دین، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، چ چهارم. 3. جوادی آملی، عبدالله، 1386، توحید در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء. 4. جوادی آملی، عبدالله، 1374، شناخت‌شناسی در قرآن، قم، انتشارات اسلامی. 5. جوادی آملی، عبدالله، بی‌تا، تبیین براهین اثبات خدا، قم، نشر اسراء. 6. حلی، حسن بن مطهر، 1419ق، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسه نشر اسلامی. 7. خرمشاهی، بهاءالدین، 1370، خدا در فلسفه، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. 8. سبحانی، جعفر، 1411ق، محاضرات فی الهیات، قم، المرکز العالمی للداراسات الاسلامیه. 9. سبحانی، جعفر، 1375، مدخل مسائل جدید کلامی، قم، مؤسسه امام صادق(ع) . 10. سید بن طاووس، بی‌تا، اقبال الاعمال، قم، مکتب العلام الاسلامی. 11. سیدرضی، بی‌تا، نهج‌البلاغه، قم، هجرت. 12. صدرالمتألهین شیرازی، محمد بن ابراهیم، بی‌تا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعه، قم، مکتبه المصطفوی. 13. صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، 1379، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار، چ سوم. 14. طباطبایی، سیدمحمدحسین، بی‌تا، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین. 15. طبرسی، احمد بن علی، 1403ق، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی. 16. فخررازی، محمد بن عمر، 1423ق، تفسیرکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار الفکر. 17. فصلنامه نقد و نظر، 1386، سال دوازدهم، شماره سوم و چهارم (ویژه تجربه دینی). 18. ملکیان، مصطفی، 1385، «فلسفه اسلامی:‌ هستی و چیستی»، فصلنامه نقد و نظر، سال یازدهم، شماره اول و دوم. 19. قدردان ملکی، محمدحسن، 1386، خدا در حکمت و شریعت، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. 20. کلینی، محمد بن یعقوب، 1388، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه. 21. مازندرانی، ملاصالح، 1421ق، شرح اصول الکافی، بیروت، دار احیاء التراث العربی. 22. مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار(ع) ، بیروت، مؤسسة الوفاء. 23. مرکز تحقیقات باقرالعلوم(ع) ، 1416ق، موسوعة کلمات الامام الحسین(ع) ، قم، دار المعروف، چ سوم. 24. مصباح‌یزدی، محمدتقی، 1373، معارف قرآن، تهران، مؤسسه در راه حق. 25. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، بی‌تا، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم، مدرسه الامام امیرالمؤمنین(ع) . 26. ملکیان، مصطفی، بی‌تا، کلام جدید (اثبات وجود خدا)، قم، مؤسسه طه. منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 9 انتهای متن/

93/01/24 - 00:05





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن