تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 26 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806609448




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چگونگی انعکاس براهین اثبات وجود خداوند در قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
چگونگی انعکاس براهین اثبات وجود خداوند در قرآن
از نظر ما قرآن در انعکاس براهین اثبات صانع براساس سطح و نیاز مخاطبان خود عمل کرده است. بدین معنا که برای صاحبان مراتب علمی و عملی وجود خداوند را بدیهی و فراتر از برهان دانسته و برای سایر سطوح مخاطبان به ارائه برهان روی آورده است.

خبرگزاری فارس: چگونگی انعکاس براهین اثبات وجود خداوند در قرآن


بخش اول چکیده با صرف‌نظر از دیدگاه آن دسته از فلاسفه دین همچون: آلوین پلانتینگا که بر عدم نیاز خداوند به ارایه برهان پای فشرده‌اند، در باره انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن در میان صاحب‌نظران چهار دیدگاه «انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن»؛ «انعکاس تنبّهی براهین اثبات صانع در قرآن»؛ «انعکاس  ضمنی براهین اثبات صانع در قرآن» و «انعکاس صریح براهین اثبات صانع در قرآن» وجود دارد. نگارنده در این مقاله ضمن تقریر این آرا و نقد تفصیلی آنها، خود رأی دیگر را برگزیده که آن این است که خداوند در قرآن کریم با ملاحظه سطح مخاطبان، برای صاحبان مراتب علمی و عملی، وجود خود را بدیهی و فراتر از برهان دانسته و برای سایر مخاطبان، وجود خود را امری نظری و نیازمند برهان دانسته، از این رو به اقامه براهین روی آورده است. واژگان کلیدی خداشناسی، براهین اثبات صانع، برهان‌پذیری خداوند، معرفت اصلاح شده. طرح مسئله امروزه در غرب مسئله نیاز یا عدم نیاز خداوند به برهان در میان مباحث فلسفه دین جایگاه ویژه‌ای دارد که باید آن را طلیعه مبارکی در عرصه خداشناسی دانست. زیرا پس از گذشت نزدیک به سه سده مبارزه با دین و دین‌داری و پافشاری شماری از فلاسفه مادی‌گرا بر انکار خداوند، و در برابر کوشش شمار دیگری از فلاسفه معتقد در ارائه براهین اثبات وجود خداوند و دفاع از استواری براهین وجودشناختی، جهان‌شناختی و غایت‌شناسی، طرح این ایده که اساساً خداوند حقیقتی است فرابرهان و جزء اعتقادات بن و پایه که نیازی به اثبات ندارد، گامی است بس ستودنی و درعین‌حال شگفت‌آور که تحقق وعده الهی مبنی‌بر آشکار شدن نشانه‌های حضور خداوند در همه هستی  را به تصویر می‌کشد. باری، امروزه طرفداران نظریه معرفت اصلاح شده به‌ویژه سه فیلسوف معاصر، ویلیام آلستون، نیکولاس ولترستوف و آلوین پلانتینگا (بنگرید به: پترسون و دیگران، 1383: 243 ـ 219؛ فصل: شناخت خدا بدون توسل به برهان) و نیز مدافعان نظریه تجربه‌گرایی همچون شلایر ماخر، ویلیام جیمز و رودولف اتو  با ارائه اندیشه‌های بدیع در حوزه مطالعات خداشناسی، افق‌های روشنی را در این عرصه گشوده‌اند. از سویی دیگر، در میان مطالعات دین‌شناسی مبحث خداشناسی از آغاز با اقبال ویژه‌ای در میان فلاسفه و متکلمان مسلمان برخوردار بوده و آنان به‌ صراحت درباره براهین اثبات صانع سخن به میان آورده‌اند. چنان‌که در روایات نبوی و ولوی مناظرات و گفت‌وگوهای متعددی از اهل‌بیت(ع)  در برخورد با زنادقه و ملاحده منعکس شده است، و اهل‌بیت(ع)  در پاسخ به شبهات آنان برای اثبات وجود خداوند از براهین مختلفی بهره جسته‌اند. (به‌عنوان نمونه ر. ک: کلینی، 1388: کتاب التوحید «باب حدوث العالم»؛ طبرسی، 1403: 1 / 358 و 2 / 90) آنچه در این بین ازسوی شماری از اندیش‌وران مسلمان مطرح شده این است که قرآن وجود خداوند را قطعی و مفروض گرفته، و به‌جای پرداختن به آن، تمام توجه خود را به اثبات توحید و معرفی اسما و صفات الهی معطوف کرده است. به‌هر‌روی، درباره انعکاس یا عدم انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن و اینکه اساساً قرآن به مسئله انکار صانع و پاسخ آن توجه نموده است یا نه، چهار نظریه اساسی وجود دارد که عبارت‌اند از: 1. عدم انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن؛ 2. انعکاس تنبّهی براهین اثبات صانع در قرآن؛ 3‌.‌ انعکاس ضمنی براهین اثبات صانع در قرآن؛ 4. انعکاس صریح براهین اثبات صانع در قرآن. مدافعان دیدگاه نخست معتقد‌اند، قرآن اساساً با بی‌اعتنایی به این پدیده، تلویحاً مسئله وجود خداوند را قطعی گرفته و شبهات زنادقه در این ‌باره را کم اهمیت دانسته، در سرتاسر قرآن به اثبات انواع توحید الهی، نظیر توحید در ذات، صفات، افعال و توحید در عبودیت و ربوبیت اهتمام شده است. مدافعان دیدگاه دوم و سوم بر این باوراند که قرآن به‌منظور تنبّه و تنبیه مخاطبان یا به‌طور ضمنی به انعکاس براهین اثبات صانع پرداخته است. مدافعان دیدگاه چهارم به عکس سه دیدگاه دیگر معتقداند قرآن بسان فلسفه و کلام و هم‌صدا با روایات، به مسئله اثبات صانع توجه نموده و شماری از آیات نظیر آیه: «قَالَتْ رُسُلُهُمْ أ‌َفِی اللَّهِ شَک فَاطِر‌ِ السَّمَاوَاتِ وَالأ‌َرْض‌ِ» را ناظر به این امر دانسته‌اند. (ابراهیم / 10) بررسی دیدگاه‌های مختلف درباره چگونگی انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن چنان‌که اشاره کردیم درباره چگونگی انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن چهار نظریه وجود دارد که اینک به بررسی آنها می‌پردازیم. دیدگاه نخست: عدم انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن گروهی از صاحب‌نظران معتقداند اساساً برهان و استدلال فلسفی در قرآن راه نیافته است که یکی از نتایج و پیامدهای این نظریه عدم راهیابی براهین اثبات صانع در قرآن است. مصطفی ملکیان ازجمله کسانی است که معتقد‌اند در قرآن هیچ استدلال و برهان فلسفی‌ای راه نیافته است. وی در جایی چنین اظهار نظر کرده است: به نظر بنده انبیا برهان و استدلال نمی‌آورده‌اند؛ بلکه مدعا را ذکر کرده و ما را به خودمان رجوع می‌دادند. هرکس آن را می‌پذیرفت ایمان می‌آورد؛ بلکه در آثار ائمه احتجاجاتی را می‌بینیم؛ اما در قرآن نمی‌شود گفت برهانی آمده است؛ بلکه یک سلسله مدعیاتی گفته شده است. (ملکیان، بی‌تا: 16 ـ 15) وی در بخشی از گفت‌وگوی خود با فصلنامه نقد و نظر تحت عنوان «فلسفه اسلامی: هستی و چیستی» در نقد تأثیر قران در استدلال‌های فلسفی چنین آورده است: من معتقدم حتی یک استدلال فلسفی در قرآن نیامده است و نباید مدعیات را با استدلال یکی دانست. مفاد «لَوْ کانَ فِیهمَا آلِهَةٌ إ‌ِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا» (انبیاء / 22) یک ادعاست و دلیل آن نیز در قرآن نیامده است ... بارها گفته‌ام که هیچ ادعای فلسفی در قرآن اثبات نشده است، حتی ملازمه در بین آنها وجود ندارد. او در ادامه می‌افزاید: معتقدم اگر پیامبر(ص)  می‌خواستند ابوذر و سلمان را با فلسفه مسلمان کنند هنوز هم سلمان می‌گفت: یا رسول الله، مقدمه اول شما مثلاً با مقدمه چهاردهم‌تان، به‌ گونه‌ای ناسازگار است. اساساً پیامبران و امامان(ع)  این‌گونه عمل نمی‌کردند. (ملکیان، بی‌تا: 152) بر این اساس، آقای ملکیان معتقد‌اند استدلال‌ها و براهین فلسفی نه‌تنها به تقویت دین و ایمان نمی‌افزاید، بلکه باعث تضعیف آن می‌شود. (همان: 165 ـ 161) پیداست با چنین نگاهی به فلسفه و براهین فلسفی، دیگر جایی برای انعکاس براهین فلسفی در قرآن به‌عنوان مهم‌ترین منبع شناخت دین باقی نمی‌ماند. در مقابل، شمار دیگری از صاحب‌نظران بدون مخالفت با انعکاس ادله و براهین فلسفی در متون دینی و قرآن معتقداند که براهین اثبات صانع در قرآن راه نیافته است. ازجمله اندیش‌ورانی که در این‌ باره به اظهار نظر پرداخته علامه طباطبایی است که به‌منظور تبیین دقیق مقصود ایشان در این زمینه، در ادامه عبارت‌های ایشان را نقل می‌کنیم: نخستین اظهار نظر علامه طباطبایی در این‌باره در جلد نخست المیزان منعکس شده است. ایشان ضمن ارائه تقسیم هفت‌گانه از معارف قرآن، دسته نخست را ناظر به اسما و صفات خداوند دانسته و تأکید کرده‌اند که قرآن اثبات ذات الهی را بی‌نیاز از بررسی دانسته است: المعارف المتعلقة بأسماء الله سبحانه وصفاته من الحیاة والعلم والقدرة والسمع والبصر والوحدة وغیرها، و أما الذات فستطلع أن القرآن یراه غنیا عن البیان. (طباطبایی، بی‌تا: 1 / 13) ایشان در جایی دیگر در بررسی آیات خداشناسی چنین آورده‌اند: قوله تعالی: «و فی الأرض آیات للموقنین» الاستنتاج الآتی فی آخر هذه الآیات فی قوله: «ففروا إلی الله ـ إلی أن قال ـ و لا تجعلوا مع الله إلها آخر» الآیة، یشهد علی أن سوق هذه الآیات والدلائل لاثبات وحدانیته تعالی فی الربوبیة لا لاثبات أصل وجوده أو انتهاء الخلق إلیه و نحو ذلک. (طباطبایی، بی‌تا: 18 / 373) بر این اساس، دیدگاه علامه طباطبایی آیه «وَفِی الأ‌َرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ» (ذاریات / 20) ناظر به اثبات توحید خداوند است نه اثبات وجود او. درحالی‌که عموم صاحب‌نظران این آیه را ازجمله آیات ناظر به برهان نظم در هستی دانسته‌اند که از این رهگذر می‌توان به اثبات خداوند پی برد. دیدگاه دوم: انعکاس تنبّهی براهین اثبات صانع در قرآن این دیدگاه از نگریستن در گفتار آیه الله جوادی آملی در زمینه خداشناسی قابل برداشت است. ایشان در جایی تمام آیات خداشناسی را ناظر به شناخت اسما و صفات دانسته‌اند: تمامی مباحثی که در قرآن کریم درباره خداوند سبحان مطرح شده است، درباره اسمای حسنا و صفات علیای حضرت حق است. (جوادی آملی، 1374: 136) این گفتار گرچه به صراحت سخن علامه طباطبایی نیست، اما اعلام انحصار آموزه‌های خداشناسی قرآن به شناخت اسما و صفات الهی، به معنای سکوت قرآن درباره اصل اثبات صانع است. ایشان در جایی دیگر با پذیرش انعکاس مسئله اثبات صانع در آیات قرآن، این دست از آیات را در مقایسه با آیات ناظر به شناخت اسما و صفات الهی در مرحله فزون‌تری دانسته‌ است. قبلاً گذشت که در محیط نزول قرآن نوع مردم اعتقاد به ربوبیت خدای متعال داشتند «وَلَئِنْ سَأ‌َلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَأ‌َحْیا بهِ الأ‌َرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَیقُولُنَّ اللَّهُ» (عنکبوت / 63) لیکن در کنار آن برای بت‌ها نیز به‌عنوان واسطه و شفیع در بخش‌های جزیی عالم، ربوبیت قائل بودند، به همین جهت نوع آیات توحید در ردّ این پندار است نه در اثبات اصل ذات واجب الوجود یا توحید ذات یا در اصل خالق بودن خدا، یا ربّ الارباب بودن او؛ زیرا آنان هرگز معتقد به تصادف و منکر نظام علیت نبودند؛ چنان‌که در اصل ربوبیت مطلق خداوند تردیدی نداشتند. (جوادی آملی، 1386: 105) همچنین در جایی دیگر می‌گوید: گرچه هستی اصل مبدأ در بسیاری از آیات قرآنی، مفروغ عنه و مسلَم گرفته شده، لکن چنین نیست که قرآن هیچ‌گاه به آن نپرداخته باشد؛ بلکه در برخی از آیات به این اصل توجه شده است؛ بنابراین، در قرآن کمتر به‌طور مستقیم به مسئله اثبات صانع پرداخته شده است. (جوادی آملی، 1386: 28 ـ 27؛ همو، بی‌تا: 128) ایشان در جایی دیگر بر این نکته پای فشرده که وجود خداوند بدیهی و ضروری است و از این جهت ارائه برهان تنها به هدف تنبّه و تنبیه و احیای فطرت است. ازآنجا که ارزش هر معرفتی به‌اندازه معروف آن است و هیچ معروفی همانند واجب تعالی نیست؛ پس هیچ معرفتی همتای شناخت حق سبحانه نمی‌شود. فطرت سالم هر انسانی به هستی خدای سبحان شهادت می‌دهد و هرگونه برهانی که برای اثبات آن ذات اقدس اقامه شود، به‌منزله تنبیه و احیای ارتکاز فطری است و اثبات اصل ذات به برهان نیست بلکه صرف تنبیه کافی است. (جوادی آملی، 1386: 297) آیت‌الله جوادی آملی در ادامه، گفتار استاد خود علامه طباطبایی را نقل می‌کند که تصریح نموده‌ است، قرآن خداوند را بی‌نیاز از اثبات دانسته است. (همان) بااین‌حال، آثار و اندیشه‌های آیت‌الله جوادی آملی در حوزه خداشناسی بیانگر نظر ایشان مبنی بر پافشاری قرآن بر اثبات وجود خداوند درکنار تأکید بر توحید الهی است. شاهد مدعا طرح مباحثی با عنوان «راه‌های شناخت خداوند» است که در آثار ایشان منعکس شده است (بنگرید به: جوادی آملی، 1386: بخش یکم «قرآن و راه‌های شناخت خدا» فصل اول و دوم) که در بازشناخت این راه‌ها از براهین اثبات خداوند از براهینی نظیر برهان صدیقین سخن به میان آمده است که افزون بر اثبات توحید، برای اثبات وجود خداوند نیز به‌کار می‌روند. چنان که در تبیین کاربرد برهان صدیقین چنین آورده‌ است: راه‌های اثبات وجود باری یا بدیهی است یا نظری ... به‌گفته مرحوم ملاصدرا و دیگران، محکم‌ترین و روشن‌ترین برهان برای اثبات خدا همین برهان است ... با آن‌ هم اصل وجود واجب اثبات می‌شود و هم توحید ذات و صفات ذاتی و اسمای حق تعالی. (جوادی آملی، 1386: 213 ـ 212) در جایی دیگر آورده‌ است: برهان صدیقین همان‌گونه که در اثبات اصل واجب بهترین راه است، در اثبات توحید واجب، نه توحید خالق و ربّ، نیز بهترین راه است. (همان: 218 ـ 217) دیدگاه سوم: انعکاس ضمنی براهین اثبات صانع در قرآن براساس این دیدگاه قرآن به‌‌صراحت و مستقیم به اثبات توحید پرداخته، و در کنار و در ضمن آنها به اثبات صانع نیز توجه نموده است. آیت‌الله مصباح یزدی ازجمله اندیش‌ورانی است که معتقد است قرآن به‌طور ضمنی درباره اثبات صانع سخن گفته است. ایشان نخست این پرسش را طرح می‌کند: نخستین مسئله‌ای که در بخش خداشناسی در قرآن مطرح می‌شود این است که آیا در قرآن کریم برای اثبات وجود خدا استدلال شده است؟ (مصباح‌یزدی، 1373: 1 / 24 ـ 23) وی بر این اعتقاد است که مفسران دو رویکرد را در پاسخ به این پرسش برگزیده‌اند. براساس یک رویکرد آنان معتقد‌اند، قرآن به‌صراحت به اثبات صانع پرداخته است و براساس رویکرد دوم قرآن به‌طور کامل از پرداختن به اثبات وجود خداوند ساکت است. ایشان با استشهاد به آیه «أ‌َمْ خُلِقُوا مِنْ غَیر‌ِ شَی أ‌َمْ هُمْ الْخَالِقُونَ» (طور / 35) از مدعای خود این چنین دفاع کرده‌ است: بدون شک این آیه صریحاً در مقام اثبات وجود خدا نیست ولی ضمناً می‌توان برهانی برای این مطلب از آن استنباط کرد. به‌این‌صورت که انسان یا باید بدون آفریننده و خودبه‌خود به‌وجود آمده باشد و یا باید خود آفریننده خود باشد و یا باید آفریننده دیگری داشته باشد. بطلان فرض اول و دوم روشن است و هیچ عاقلی نمی‌تواند آنها را بپذیرد. پس ناچار فرض سوم صحیح است و آن اینکه آفریننده دارد. (مصباح‌یزدی، 1373: 1 / 25 ـ 24) ادله عدم انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن سه نظریه پیش‌گفته به‌رغم تفاوت‌هایی که با یکدیگر دارند، در تحاشی خداوند از پرداختن صریح به اصل وجود خود و تمرکز براهین بر اثبات توحید متفق‌اند. با توجه به گفتار صاحبان دیدگاه‌های پیش‌گفته، می‌توان دلایل ذیل را بر عدم انعکاس براهین اثبات صانع در قرآن برشمرد: 1. عدم سازگاری برهان‌مداری با ایمان‌گرایی؛ 2. بداهت وجود خداوند و عدم نیاز به ارائه برهان؛ 3‌. باور مخاطبان قرآن به‌وجود خداوند؛ 4. احتیاط قرآن در عدم ورود به مباحث شبهه‌ناک. اینک به بررسی و نقد ادله فوق می‌پردازیم. دلیل اول: عدم سازگاری برهان مداری با ایمان‌گرایی دلیل اساسی کسانی همچون آقای ملکیان که اصل راهیافت برهان و استدلال در قرآن را انکار نموده‌اند، عدم کارآیی براهین فلسفی در ایجاد اطمینان و آرامش قلبی و پدید آوردن ایمان است؛ چراکه از نظر وی چون قرآن کتاب ایمان و دین‌باوری است، نمی‌تواند با روش برهانی همراه باشد. وی در این‌ باره می‌گوید: من می‌پذیرم که باورهای دینی آرامش می‌دهند و می‌پذیرم که «أ‌َلا بذِکر‌ِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد / 28) دل آرام گیرد به یاد خدای، اما نمی‌پذیرم که به‌جای «أ‌َلا بذِکر‌ِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» بگویید «الا باثبات وجود الله بالبراهنة علی وجود الله تطمئن القلوب» گاه ادعا می‌شود که وقتی پای عقل در میان بیاید، عقل گونه‌ای شکاکیت و سیر دیالتیکی ذاتی جبلی دارد ... من آرامش‌زایی را درباره باورهای دینی (ونه فلسفی) قبول دارم. نقد ادعای عدم سازگاری برهان‌مداری با ایمان‌گرایی داوری درباره رابطه فلسفه با دین و نقش و کارکرد آن در تقویت یا تضعیف ایمان مجال دیگری می‌طلبد، اما جای این پرسش است که آیا با تکیه بر این استدلال‌ها می‌توان مدعی شد که قرآن از ارائه هرگونه برهان و استدلال سرباز زده و تنها به بیان مدعیات پرداخته است و توقع انعکاس آیاتی در قرآن درباره اثبات وجود خداوند، دور از انتظار خواهد بود؟! مدعای آقای ملکیان حداقل از سه جهت قابل مناقشه است: 1. بداهت انعکاس برهان و استدلال در قرآن ادعای عدم راهیافت استدلال و برهان در قرآن خلاف بداهت است. به این معنا که هر کسی که با معارف و آموزه‌های قرآن آشناست با نگریستن در آن به‌خوبی و روشنی درمی‌یابد که قرآن لبریز از استدلال و برهان است. مراجعه به تفاسیر مختلف فریقین این مدعا را اثبات می‌کند. بلکه با صراحت می‌توان مدعی شد هیچ مدعایی در قرآن بدون ارائه صریح یا ضمنی دلیل و برهان رها نشده است. حتی افزون ‌بر گزاره‌های اعتقادی که محطّ استدلال و برهان‌اند، قرآن در عموم مسائل و آموزه‌های اخلاقی و فقهی نیز از عنصر برهان و استدلال بهره می‌جوید تا انسان صرفاً بدین خاطر که خداوند فرموده به آنها پایبند نباشد. مثلاً آنجا که از مردان می‌خواهد به‌خاطر احساس ناخشنودی و ناپسندی نسبت به همسرانشان، از حقوق آنان نکاهند و به آنان ستم نکنند، چنین استدلال می‌کند که شاید در همان همسرانی که ناپسندشان می‌انگارند خداوند خیر و برکتی فراوان قرار داده باشد: «فَإ‌ِنْ کر‌ِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَی أ‌َنْ تَکرَهُوا شَیئًا وَ یجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیرًا کثِیرًا» (نساء / 19) این آیه بر برهانی عقلانی استوار است و از قیاس اقترانی به این شکل بهره جسته است: برخی از زنان به‌رغم ظاهری ناخشنود‌کننده، دارای خیر و منفعتی باطنی و حقیقی‌اند. (صغرای قیاس) و هرچیزی که خیر و سود باطنی داشته باشد عقلاً مایة رغبت و اقبال است (کبرای قیاس)، پس به‌خاطر وجود خیر فراوان واقعی، به همسرانی که از ظاهرشان ناخشنودید اقبال کنید. (نتیجه قیاس) از سویی دیگر وقتی مصداق همسری که دارای سود و خیر باطنی است ناشناخته و نامشخص است، انسان باید احتمال بدهد همسر او که دارای ظاهری ناپسند است، مصداق همان خیر فراوان باطنی باشد؛ پس منطقی است به او ستم نکند و زمینه طلاق و جدایی را فراهم نسازد. شبیه چنین استدلالی درباره ترک تمسخر نیز ارائه شده است. 2. عدم تنافی برهان‌مداری با ایمان‌گرایی باید اذعان کرد که میان برهان و ایمان لزوماً رابطه تنافی وجود ندارد. اشکال آقای ملکیان به روش فلاسفه و عاری بودن براهین فلسفی از تولید ایمان و اطمینان، بر قیاس منطقی یا استقرای تام استوار نیست. باری، اگرچه عده‌ای اذعان کرده‌اند که فلسفه و براهین فلسفی نه‌تنها ایمان تولید نمی‌کنند، بلکه از قوت آن می‌کاهند، باید پرسید آیا این مدعا بر استقرای تام و کامل و با رعایت شرایط لازم در بازشناخت چندوچون براهین فلسفی و زمینه‌های روان‌شناختی مخاطبان آنها استوار است؟ بلکه باید اذعان کرد، بسیاری از صاحبان اندیشه از رهگذر همین براهین فلسفی به خداوند راه یافتند. به‌عنوان نمونه آیا دکارت به کمک براهین فلسفی معرفت‌شناختی پس از گذر از بحران شکاکیت، به‌وجود خداوند ایمان نیاورد؟! آیا کانت پس از اذعان به کاستی‌های براهین عقلی، به مدد برهان اخلاقی به‌وجود خداوند باورمند نشد؟! آیا پاسکال برای ایجاد نوری هرچند کم‌سو از ایمان و دین‌باوری از برهان «شرط بندی» بهره نگرفت؟! باری، اگر گفته شود ایمان حاصل از براهین فلسفی در سطح شهود قلبی نیست، یعنی همان اشکالی که عرفا به فلاسفه دارند و پای استدلالیان را چوبین می‌دانند، سخن درستی است، اما این ادعا که برهان و استدلال هیچ کمکی به ایمان و دین‌باوری نمی‌کنند، ادعایی غیر منصفانه و غیر واقع‌بینانه است. 3. عقل و براهین عقلی زبان مشترک آدمیان بی‌تردید عقل و براهین عقلی را باید زبان مشترک همه آدمیان دانست که پیامبران نیز با کمک همین زبان با مخاطبان خود به گفت‌وگو می‌پرداختند؛ چراکه آنان در آغاز رسالت برای اثبات وساطت خود معجزه ارائه می‌کردند، اما پس از اثبات اصل رسالت و وساطت براهین عقلی تکیه‌گاه اصلی مدعیات آنان بوده است،. به‌ویژه در مراحل آغازین رسالت که با شمار کافران و ملحدان روبه‌رو بوده‌‌اند؛ ازاین‌رو، به اذعان همه صاحب‌نظران علوم قرآنی، در سور و آیات مکی به‌جای آموزه‌های فقهی، عموماً آموزه‌های اعتقادی و اخلاقی انعکاس یافته که مبنای پذیرش آنها عقل است. علامه طباطبایی در این ‌باره معتقد است پیامبران تنها برای اثبات اصل رسالت خود معجزه ارائه کرده‌اند نه برای اثبات حقانیت سخنان و ادعاهای خود؛ ازاین‌رو اعتبار سخنان آنان به استدلال‌های نهفته در آنهاست؛ یعنی اعتبار گفتار پیامبران ذاتی و استقلالی است نه متکی بر اعجاز. ایشان در بحث هفتم از مباحث معجزه‌شناسی تحت عنوان «قرآن معجزه را برهان بر صحت رسالت می‌داند نه دلیل عام» (طباطبایی، بی‌تا: 1 / 83) به بررسی این نکته پرداخته و در بخشی از آن چنین آورده‌ است: پیامبران و رسل(ع)  نشانه‌های معجزه را برای اثبات هیچ یک از معارف مبدأ و معاد که عقل بدانها راه دارد همچون مبحث توحید و معاد و نظایر آن ارائه نکرده‌اند. آنان در این مباحث به استدلال عقلانی و مخاطب قرار دادن مردم از رهگذر برهان و استدلال بسنده کرده‌اند. (همان: 84 ـ 83) منابع و مآخذ 1. بهشتی، محمد، 1374، خدا از دیدگاه قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگی. 2. پترسون، مایکل؛ ویلیام هاسکر، بروس رایشنباخ و دیوید بازینجر، 1383، عقل و اعتقاد دینی در آمدی بر فلسفه دین، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، چ چهارم. 3. جوادی آملی، عبدالله، 1386، توحید در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء. 4. جوادی آملی، عبدالله، 1374، شناخت‌شناسی در قرآن، قم، انتشارات اسلامی. 5. جوادی آملی، عبدالله، بی‌تا، تبیین براهین اثبات خدا، قم، نشر اسراء. 6. حلی، حسن بن مطهر، 1419ق، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسه نشر اسلامی. 7. خرمشاهی، بهاءالدین، 1370، خدا در فلسفه، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. 8. سبحانی، جعفر، 1411ق، محاضرات فی الهیات، قم، المرکز العالمی للداراسات الاسلامیه. 9. سبحانی، جعفر، 1375، مدخل مسائل جدید کلامی، قم، مؤسسه امام صادق(ع) . 10. سید بن طاووس، بی‌تا، اقبال الاعمال، قم، مکتب العلام الاسلامی. 11. سیدرضی، بی‌تا، نهج‌البلاغه، قم، هجرت. 12. صدرالمتألهین شیرازی، محمد بن ابراهیم، بی‌تا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعه، قم، مکتبه المصطفوی. 13. صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، 1379، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار، چ سوم. 14. طباطبایی، سیدمحمدحسین، بی‌تا، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین. 15. طبرسی، احمد بن علی، 1403ق، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی. 16. فخررازی، محمد بن عمر، 1423ق، تفسیرکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار الفکر. 17. فصلنامه نقد و نظر، 1386، سال دوازدهم، شماره سوم و چهارم (ویژه تجربه دینی). 18. ملکیان، مصطفی، 1385، «فلسفه اسلامی:‌ هستی و چیستی»، فصلنامه نقد و نظر، سال یازدهم، شماره اول و دوم. 19. قدردان ملکی، محمدحسن، 1386، خدا در حکمت و شریعت، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. 20. کلینی، محمد بن یعقوب، 1388، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه. 21. مازندرانی، ملاصالح، 1421ق، شرح اصول الکافی، بیروت، دار احیاء التراث العربی. 22. مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار(ع) ، بیروت، مؤسسة الوفاء. 23. مرکز تحقیقات باقرالعلوم(ع) ، 1416ق، موسوعة کلمات الامام الحسین(ع) ، قم، دار المعروف، چ سوم. 24. مصباح‌یزدی، محمدتقی، 1373، معارف قرآن، تهران، مؤسسه در راه حق. 25. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، بی‌تا، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم، مدرسه الامام امیرالمؤمنین(ع) . 26. ملکیان، مصطفی، بی‌تا، کلام جدید (اثبات وجود خدا)، قم، مؤسسه طه. منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 9 ادامه دارد ...

93/01/23 - 00:05





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن