تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى گيرد، در سينه اش بى قرارى مى كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813139310




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رويكرد مهدوي و رسانه هاي ما


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ويكرد مهدوي و رسانه هاي ما
رويكرد مهدوي و رسانه هاي ما نويسنده:اسماعيل شفيعي‏سروستانيمنبع:ماهنامه موعود تفكر ولايي مهدويشايد از كاهلي معلمان و مبلغان يا غفلت رسانه‏هاست كه با وجود وسعت امكانات رسانه‏اي در حال حاضر، عموماً، و وسعت فرصت و شرايط تاريخي و اجتماعي ايران اسلامي طي دو دهه اخير، خصوصاً، به نحوي شايسته درباره فرهنگ مهدوي و توانايي ژرف و بالقوه آن سخن به ميان نيامده است. البته، از روشنفكري عارض بر حيات فرهنگي و اجتماعي ما طي همين يك دهه اخير نيز نمي‏توان غافل شد.از آنجا كه مهدويت پيوسته و وابسته به تفكر ولايي است؛ ناظر بر نظام معرفتي ويژه‏اي است كه به نوعي حقيقت ديانت، جانمايه و روح آن را بيان مي‏كند و شايد از اين روست كه در خود و با خود نقد ساير نظام‌هاي معرفتي را دارد؛ از جمله نظام سكولاريستي غربي را كه با گستاخي سعي در تكيه زدن بر منصب تفكر فلسفي و بينش ديني دارد. همين جانمايه است كه به مهدويت مدد مي‏دهد تا در هيئت «فرهنگ» ناظر بر ساختار كلان مناسبات فردي و اجتماعي مسلمين در گستره زمين و در طول تاريخ باشد. به عبارت ديگر، مهدويت از تمام ويژگي‌ها براي مبدل شدن به مفهومي سترگ، مؤثر و ماندگار برخوردار است؛ چنانكه مي‏تواند براي انسانف مانده در انفعال به نحوي ادب بودن و زيستن را تعريف كند.اين نحوه از بودن و زيستن، انسان را در نسبت با تفكر ولايي مهدوي نگه مي‏دارد و او را در سير از ظاهر به باطن، سير از باطل به حق و بالاخره سير از صورت به حقيقت، ياري مي‏دهد.پايان تاريخ غربياز اين نكته نمي‏توان غفلت كرد كه نيل به شرايط تاريخي ويژه‏اي كه اقتضاي آن سير و سفر در فرهنگ مهدوي باشد، در گرو مقدماتي است كه در اين مجال امكان بحث درباره آنها نيست؛ اما همين اندازه مي‏توان گفت كه به صدا درآمدن زنگ «پايان تاريخ غربي» كه با خود، ظهور، انكشاف و پرده‏برداري از بحران رهبري (بن‏بست ايدئولوژي و تدبير مناسبات سياسي متناسب با تفكر غربي)، بحران هويت، بحران فرهنگي (اخلاق) و بالاخره بحران در مناسبات مدني در آخرين سال‌هاي قرن بيستم را داشت؛ مقدمات آن شرايط را فراهم آورده است. به زبان ديگر، بخت و وقت اين تاريخ جديد به نام دين، به نام خدا و به نام مقدس حضرت مولانا صاحب‏الزمان(ع) گشوده شده است؛ فصلي كه منجر به «گسست عهد» با تماميت انانيت و خودبنيادي و تجديد عهد با حجت حق مي‏شود، و در سير تكويني همه مظاهر خود را در ساحات مختلف فكري و اقتصادي، فرهنگي و اخلاقي و بالاخره مناسبات مدني در عرصه تاريخ نمودار مي‏سازد.انبوهي مستندات نقلي و عقلي پشتوانه اين نحوه استدلال و نگرش به مهدويت است؛ چنان‏كه همه اخبار رسيده درباره ظهور حضرت ولي‏عصر، ارواحنا له الفداء، تأسيس دولت كريمه و نحوه ظهور ولايت حضرت در ساحات مختلف حيات انسان در عصر ظهور كه منجر به شكل‏گيري فرهنگ، تمدن و حكومتي عادله در گستره عالم خاكي مي‏شود، حكايت از وجوه تفارق اين واقعه شريف با كليه تجربه‏هاي بشر در ادوار مختلف؛ از عهد حضرت آدم(ع) تا عصر قبل از ظهور، دارد.بي‏شك تا در آن فصل از حيات ـ كه جمله خلق اولين و آخرين، آرزومند حضور در آن بودند و هستند ‌ـ جمله نظام معرفتي و هستي‏شناسانه، ساختار فرهنگي، نظام معاملات، مناسبات و نحوه حكومت و مديريت بر بشر از پيوستگي، وابستگي و تجانس محكم، ثابت، قابل دفاع، مطلوب و پيش‏رونده برخوردار نباشند، امكان دوام و بقا و تأثيرگذاري براي آن متصور نيست.با اين مقدمه، جاي اين پرسش باقي است كه چرا باوجود اين استعداد و توانايي و گستره موضوعات و مضامين در مهدويت و حجم و گستره بحران‌ها و معضلاتي كه در ساحت‌هاي مختلف، امان از بشر برده و انفعال و خستگي و فسردگي را بر حيات فردي و اجتماعي او عارض ساخته، از سوي ما رويكردي ضعيف، سست، سطحي و عموماً فردي و تك ساحتي درباره موضوع مهدويت مشاهده مي‏شود؟ چرا همواره بر يك طبل مي‏كوبيم و از اين همه توان، كاركردي ضعيف و عموماً شخصي مطالبه مي‏كنيم؟نه مي‏دانيم و نه مي‏شناسيمهمان‏گونه كه «رويكرد» و «عملكرد» در نسبتي نزديك با هم قابل شناسايي و تأمل‏اند، «معرفت» و «رويكرد» نيز از نسبتي مستقيم برخوردارند. به عبارت ديگر، معرفت، رويكرد و عملكرد بسته به هم‏اند. عملكرد ضعيف و حضور كم‏جان و كم‏رمق در ميدان، ناظر بر رويكرد و توجهي ضعيف و نحيف به موضوعي است كه در ميانه وارد شده است، چنان كه معرفت اندك و حقير و سطحي منجر به رويكردي ضعيف و توجهي سطحي به موضوع مي‏شود.رويكرد عوامانه، شخصي و عموماً دنيوي به مهدويت ـ كه به نحوي باعث ظهور تمنايي ناگفته و نانوشته براي به خدمت گرفتن «وليّ» و حجت حيّ و حق در برآورده شدن حاجات و رفع كاستي‌ها مي‏شود ـ حضوري كم‏اثر و بي‏خاصيت در عرصه مجاهدات براي نشر و بسط فرهنگ مهدوي و احياي نام و سيره و سنت حجت بالغه الهي و ناظر بر معرفتي نحيف، كم‏اثر و سطحي در آن باره است. آگاهي در اين باره در لايه اطلاعات شناسنامه‏اي مي‏ماند و در لابه‏لاي اطلاعاتي دربارة تحولات سياسي و تاريخي ادوار گذشته زمين‏گير مي‏شود و با تلفيقي از شعارهاي بي‏جان موجب افزايش لايه‏هاي غفلت از اين امر حياتي مي‏شود. در همان حال كه گمان مي‏كنيم مي‏دانيم و مي‏شناسيم؛ نه مي‏دانيم و نه مي‏شناسيم.عنايت، پيش‏نياز ورود به جمع محرمانمهدويت با رويكردي ژرف به همه سطوح حيات فردي و اجتماعي انسان در بستر تاريخ با همه چيز كار دارد و درباره همه امور آشكار و نهان انسان از ابتدا تا ابدالاباد و سير آفاقي و انفسي او «حتّي أتاك اليقين» سخن دارد و از روي مسامحه از كنار هيچ چيز نمي‏گذرد و چنان كه مجال جولان پيدا كند پرده از صورت همه چيز برمي‏دارد و حقيقت هر امري را باز مي‏نمايد. از همين روست كه همواره «مهدويت» در نسبت با «حجت و دليل حق» فارق ميان حق و باطل مي‏شود.بيان عباراتي چون: بقيةالله، حجةالله، سبيل‏الله، نورالله و امين سرّالله درباره حضرت صاحب‏الامر(ع) در روايات ائمه معصومين(ع) و ادعيه مأثوره، ناظر بر همين معناست.شكستن يخهاي غفلت و گذر از ورطه جهالت درباره آن ولي‏الله الاعظم و آيت كبراي خداوند، بيش و پيش از هر چيز در گرو عنايت و توجه آن حضرت است. چنانكه تجديد عهد با ساحت مقدس حضرتش پيش‏نياز ورود به جمع محرمان و جلب عنايت و توجه ايشان است.تو خود حجاب خوديگام ديگر در اين راه، مجاهده مدام براي كسب معرفت است؛ كه به شرط بقاي عهد همواره نيل به تزايد و فزوني دارد. اين معرفت، دريافت عمومي درباره آدم و عالم را در نسبت با جايگاه حجت حق در ميانه هستي دگرگون مي‏سازد؛ عالمي از نو بنا مي‏كند و آدمي ديگر مي‏پرورد.عهد و معرفت در ازدواج و همراهي، فرزند «فروتني، بندگي و خدمتگزاري» را در دامان متعهد مي‏نهد تا با پرورش آن توفيق ايجاد صفات و خصايل كمالي را حاصل آورد.عهد، معرفت و بندگي، بنده طالب مولا را مستعد ورود به ميدان و گستره ولايت آن وليّ تام مي‏سازد تا به هرگونه كه بخواهد او را بپرورد و به هر صورت كه بپسندد شكل دهد. اين واقعه در هر كجا و براي هر كس كه حاصل شود. نحوه ظهور مقدس را تجربه خواهد كرد. به بيان ديگر، ما بسته خوديم و به قول حافظ شيرازي: «تو خود، حجاب خودي!».روح ژورناليسم و اراده معطوف به خوددر اين ميانه، عموم و عوام مردم معذور نيستند، چه رسد به «معلمان اقوام» كه بسته به موقعيت در برابر خداوند متعهدند، چنان‏كه غفلت و كاهلي آنها باعث گرفتار آمدن خلق روزگار در شرك، نفاق، التقاط و امتزاج آراء و اقوال مي‏شود و عاقبت محمود آنان را به عاقبت مذموم بدل مي‏سازد.اين معلمان در حقيقت «داعيان»اند؛ دعوت كنندگان مردم به سوي حق يا باطل. در عهد ما، رسانه‏ها در هيئت داعيان ظاهر شده‏اند. در وقت غلبه تاريخ غربي و عهد نفساني، رسانه‏ها گاه بي‏آنكه متوليانشان بدانند، باعث قوام عهد انسان با نفس اماره مي‏شوند؛ چنان كه اساساً ژورناليسم چيزي جز ظهور عهد با «روز»، با «وقت نفساني»، با «واقعيت ملموس و محسوس بريده از حق» نيست. و خدمتگزار هيچ‏كس جز تمناي نفساني انسان بي‏ولي و بي‏عهد با ولايت نيست. تلون و تموج جاري در ميان عموم اصحاب ژورناليسم از همين روست. اين واقعه، گرايش به جنجال، غوغا، نمايش و عرضه خود را كه ذاتي ژورناليسم است دامن مي‏زند تا گوي سبقت از همگان ربوده شود و عروس قدرت، ثروت و يا منصب به حجله درآيد.در عهد ما، روح ژورناليسم عموم رسانه‏ها را وامي‏دارد تا همه ميل به قدرت را متجلي سازند. ميل به قدرت و برتري در هر صورت، انعكاس و اراده معطوف به خود است و چنان‏كه رسانه‏اي «داعي إلي‏الله»ـ كه همان داعي كوي مهدي است ـ بشود، ناگزير است با بقيةالله‏الأعظم تجديد عهد كند تا شايد اراده معطوف به خود در او با اكسير اعظم بدل به «اراده معطوف به حق» شود. در غير اين صورت، ناخواسته با الفاظ و ادبيات ويژه فرهنگ مهدوي بازي مي‏كند؛ قصه مي‏بافد؛ غفلت مي‏آفريند و امر را بر خود و ديگران مشتبه مي‏سازد. در آن وقت است كه حجم آمار و ارقام و حسابرسي كمي (حسب ادب جاري در ميان ما) او را مي‏فريبد و حجم صفحات را دليل بر ژرفاي نسبت حقيقي با آن ساحت مقدس مي‏پندارد؛ و به عبارت ديگر، به همان چاه ويلي مي‏افتد كه امروزه بسياري از رسانه‏هاي بزرگ در آن افتاده‏اند.رسانه‏ها آينه زمان و زمانه‏اي هستند كه در آن سير مي‏كنند. رسانه‏ها ظهور بيروني انسان‏اند بگذريم...رسانه و موجودي هماره در بحران و تعارضرويكرد رسانه‏ها به مهدويت به هر گونه‏اي كه باشد، در همان سطح و حد هم مسائل را آشكار مي‏سازند؛ و به دليل آنكه محل مراجعه عموم مردم نيز مي‏شوند در هيئت مربي و مرشد، خوانندگان خود را چون خود مي‏پرورند؛ زيرا خود را توليد مي‏كنند و منتشر مي‏سازند.كاري نمي‏توان كرد؛ با چاپ يكي دو مطلب از يكي دو نويسنده هم اتفاق بزرگي نمي‏افتد.هماهنگي ميان همه اجزا مي‏بايست ظاهر باشد. «هم‏عهدي» در ميان همه صفحات و سطور مي‏بايست نمودار شود. اين در حالي است كه صفحات اقتصادي و سياسي مبشر و مقوم عالمي مي‏شوند، و صفحات فرهنگي مبشر و مقوم عالمي ديگر. و اين تعارض از خواننده، موجودي هماره در بحران و تعارض مي‏پرورد.صداي زنگ تاريخ جديدمهدويت انباني از اطلاعات منتشر نيست و در حقيقت به خدمت درنمي‏آيد. همه چيز و همه‏كس را در خدمت خود مي‏خواهد و تنها در اين صورت است كه كسي مجال ديگرگون شدن مي‏يابد. مهدويت عالمي ديگرگون با عالم جاري و عادت معتاد زمان ماست. اما، صداي زنگ تاريخ جديد به نام دين و به نام امام مهدي(ع) به گوش مي‏رسد. اگر كمي خلوت كني صدايش را مي‏شنوي، و اگر از خود تهي شوي مي‏تواني همنوا با او شوي. رسانه‏اي كه نتواند هم‏نوا با اين تاريخ، صداي زنگ كاروان عهد و مهر و دوستي را منعكس كند و ذاكر و متذكر نام «حجت حق» نشود، غفلت مي‏آفريند و بحران مي‏زايد.
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن