واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تواضع و فروتنى آن حضرت نويسنده: سيدهاشم رسولى محلاتىمنبع:كتاب«زندگانى امام حسن مجتبى» ابن شهرآشوب در مناقب و ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه و ديگران به سند خود روايت كردهاند كه امام حسن بن على (ع) بر جمعى ازفقرا (1) عبور كرد كه روى زمين نشسته و تكههاى نانى در پيش روى خود گذارده و مىخوردند، و چون آن حضرت را ديدند تعارف كرده گفتند: هلم يابن بنت رسول الله الى الغداء» ! (اى پسر دختر رسول خدا بفرما! به صبحانه!) امام (ع) پياده شد و اين آيه را خواند: ان الله لا يحب المستكبرين»(براستى كه خدا مستكبران را دوست نمىدارد!) و سپس شروع كرد به خوردن غذاى آنان و چون سير شدند امام (ع) آنها را به مهمانى خود دعوت كرد و از آنها پذيرايى و اطعام كرده و جامه نيز بر تن آنها پوشانيد، و چون فراغت يافت فرمود: «الفضل لهم (2) لأنهم لم يجدوا غير ما اطعمونى، و نحن نجد اكثر منه» (3) (با همه اينها فضيلت و برترى از آنهاست، زيرا آنها بغير از آنچه ما را بدان پذيرايى و اطعام كردند چيز ديگرى نداشتند، ولى ما بيش از آنچه داديم باز هم داريم!) ملا محمد باقر مجلسى (ره) در بحار الانوار از برخى كتابهاى مناقب معتبره به سندش از مردى به نام نجيح روايت كرده كه گويد: حسن بن على (ع) را ديدم كه غذا مىخورد و سگى نيز در پيش روى او بود كه آن حضرت هر لقمهاى كه مىخورد لقمه ديگرى همانند آن را به آن سگ مىداد. من كه آن منظره را ديدم به آن حضرت عرض كردم: اجازه مىدهىمن اين سگ را با سنگ بزنم و از سر سفره شما دور كنم؟ در جواب من فرمود: «دعه انى لاستحيى من الله عز و جل ان يكون ذو روح ينظر فى وجهى و انا آكل ثم لا اطعمه» ! (او را بحال خود واگذار كه من از خداى عز و جل شرم دارم كه حيوان روح دارى در روى من نگاه كند و من چيزى بخورم و به او نخورانم!) (4) سيوطى در كتاب تاريخ الخلفاء روايت كرده كه هنگامى امام حسن (ع) در مكان نشسته بود و چون خواست از آنجا برود فقيرى وارد شد، امام (ع) به آن مرد فقير خوشآمد گفته و با او ملاطفت كرد و سپس به او فرمود: «انك جلست على حين قيام منا افتاذن بالانصراف» ؟ اى مرد تو وقتى نشستى كه ما براى رفتن برخاستيم، آيا اجازه رفتن به من مىدهى؟) مرد فقير عرض كرد: «نعم يابن رسول الله»(آرى اى پسر رسول خدا) (5) پىنوشتها: 1.و در نقل ابن ابى الحديد و ابن قشيرى «صبيان» (يعنى كودكان) به جاى فقرا ذكر شده. 2.و در نقل ابن قشيرى است كه فرمود: «اليد لهم» كه در معنى چندان فرقى ندارد. 3.بحار الانوار، ج 43، ص 352 و ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص .1144.بحار الانوار، ج 43، ص 352، مقتل الحسين موفق ابن احمد، ص .1025.تاريخ الخلفاء سيوطى، ص .73
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]