تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860743035
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: اسوه اخلاق حسنه(1) refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
اسوه اخلاق حسنه(1)
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اسوه اخلاق حسنه(1)
![](http://img.tebyan.net/big/1384/01/237194245109124430215246102151141232141591.jpg)
تواضع و فروتنى آن حضرت انس با قرآن و خوف و خشیت آن حضرت در راه زیارت خانه خدا و سفر حج نمونههایى از كرم و سخاوت امام(ع) نامه پر بركت شاخه گل پر بركت دفع دشمنى خطرناك از مردى به وسیله امام یکی از مسائل مهمی که همیشه در مورد انسان مطرح می شود؛ اخلاق حسنه می باشد که انسان کامل باید خود را به آن متخلق نماید. اهل بیت علیهم السلام تنها انسان هایی هستند که در این باب موفق بوده، و در این باب گوی سبقت را ربوده اند. در این مقاله قصد داریم که شمهاى از فضایلاخلاقیامام مجتبى علیه السلام راکه به عنوان الگو نیز مطرح هستند، بیان نماییم. باشد که راهگشایی برای نیل به انسانیت باشد. مرحوم شیخ صدوق در كتاب امالى به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت كرده كه آن حضرت فرمود:حسن بن على(ع)عابدترین مردم زمان خود و زاهدترین آنها و برترین آنها بود، و چنان بود كه وقتى حج به جاى مىآورد، پیاده به حج مىرفت و گاهى نیز پاى برهنه راه مىرفت.و چنان بود كه وقتى یاد مرگ مىكرد مىگریست، و چون یاد قبر مىنمود مىگریست، و چون از قیامت و بعث و نشور یاد مىكرد مىگریست، و چون متذكر عبور و گذشت از صراط-در قیامت- مىشد مىگریست. و هر گاه به یاد توقف در پیشگاه خداى تعالى در محشر مىافتاد، فریادى مىزد و روى زمین مىافتاد...و چون به نماز مىایستاد بندهاى بدنش مىلرزید، و چون نام بهشت و جهنم نزد او برده مىشد مضطرب و نگران مىشد و از خداى تعالى رسیدن به بهشت و دورى از جهنم را درخواست مىكرد... و هرگاه در وقت خواندن قرآن به جمله« یا ایها الذین آمنوا» مىرسید مىگفت: « لبیك اللهم لبیك»...و پیوسته در هر حالى كه كسى آن حضرت را مىدید به ذكر خدا مشغول بود، و از همه مردم راستگوتر، و در نطق و بیان از همه كس فصیح تر بود... (1)و مرحوم ابن شهرآشوب در كتاب مناقب از كتاب محمد بن اسحاق روایت كرده كه گوید:"ما بلغ احد من الشرف بعد رسول الله(ص) ما بلغ الحسن» احدى پس از رسول خدا(ص) در شرافت مقام به حسن بن على(ع) نرسید."و سپس مىگوید: رسم چنان بود كه براى آن حضرت بر در خانهاش فرش مىگستراندند، و چون امام(ع) مىآمد و روى آن فرش مىنشست، راه بسته مىشد و بند مىآمد، زیرا كسى از آنجا نمىگذشت جز آن كه به خاطر جلالت مقام آن حضرت مىایستاد و جلو نمىرفت، و هنگامى كه امام(ع) از ماجرا مطلع مىشد برمىخاست و داخل خانه مىشد و مردم هم مىرفتند و راه باز مىشد...ودر ادامه این حدیث، راوى گوید:« و لقد رایته فى طریق مكة ماشیا فما من خلق الله احد رآه الا نزل و مشى حتى رایت سعد بن ابى وقاص یمشى» (2)؛من آن حضرت را در راه مكه پیاده مشاهده كردم و هیچ یك از خلق خدا نبود كه او را مشاهده كند جز آن كه پیاده مىشد و پیاده مىرفت تا آنجا كه سعد بن ابى وقاص را دیدم (به احترام آن حضرت) پیاده مىرفت. و از روضة الواعظین فتال نیشابورى روایت كرده كه گوید:«ان الحسن بن على كان اذا توضا ارتعدت مفاصله و اصفر لونه، فقیل له فى ذلك فقال: حق على كل من وقف بین یدى رب العرش ان یصفر لونه و ترتعد مفاصله، و كان علیه السلام اذا بلغ باب المسجد رفع راسه و یقول: الهى ضیفك ببابك یا محسن قد اتاك المسىء فتجاوز عن قبیح ما عندى بجمیل ما عندك یا كریم...»؛حسن بن على(ع) چنان بود كه چون وضو مىگرفت بندهاى استخوانش به هم مىخورد و رنگش زرد مىگشت، و چون سببش را پرسیدند فرمود: هر كس كه در پیشگاه پروردگار بزرگ مىایستد باید این گونه باشد كه بندهایش به هم بخورد و رنگش زرد شود. و چون بر در مسجد مىرسید، سرش را بلند كرده و مىگفت: خدایا میهمانت بر در خانه توست، اى نیكوكار! بدكار به درب خانهات آمده، پس، از زشتی هایى كه نزد من است به خوبىهایى كه نزد تو است درگذر، اى بزرگوار!و از كتاب فائق زمخشرى روایت كرده كه گوید: رسم امام حسن(ع) چنان بود كه چون از نماز صبح فارغ مىشد با كسى سخن نمىگفت تا آفتاب طلوع كند...و آن حضرت بیست و پنج بار پیاده حج به جاى آورد...و اموال خود را دو بار با خدا تقسیم كرد...( یعنى نصف آن را در راه خدا به فقرا داد...)(3)و از حلیة الاولیاء ابى نعیم نقل كرده كه به سندش از امام باقر(ع) روایت نموده كه فرمود:"من از خدا شرم دارم كه دیدارش كنم و پیاده به خانهاش نرفته باشم. و به همین خاطر بیست بار پیاده از مدینه به حج رفت.و به سند خود از شهاب بن عامر روایت كرده كه حسن بن على(ع) دو بار همه مالش را با خدا تقسیم كرده و دو نصف كرد، حتى نعلین خود را...و به سند خود از على بن جذعان روایت كرده كه گوید: حسن بن على(ع) دو بار همه مال خود را در راه خدا داد و سه بار هم تقسیم كرد، نصف براى خود و نصف را در راه خدا داد... . تواضع و فروتنى آن حضرتابن شهرآشوب در مناقب و ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه و دیگران به سند خود روایت كردهاند كه امام حسن بن على(ع) بر جمعى از فقرا (4)عبور كرد كه روى زمین نشسته و تكههاى نانى در پیش روى خود گذارده و مىخوردند، و چون آن حضرت را دیدند تعارف كرده گفتند:هلم یابن بنت رسول الله الى الغداء»!؛اى پسر دختر رسول خدا بفرما! به صبحانه! امام(ع) پیاده شد و این آیه را خواند: ان الله لا یحب المستكبرین؛بهراستى كه خدا مستكبران را دوست نمىدارد!و سپس شروع كرد به خوردن غذاى آنان و چون سیر شدند امام(ع) آنها را به مهمانى خود دعوت كرد و از آنها پذیرایى و اطعام كرده و جامه نیز بر تن آنها پوشانید، و چون فراغت یافت فرمود: «الفضل لهم (5)لانهم لم یجدوا غیر ما اطعمونى، و نحن نجد اكثر منه» (6)؛با همه اینها فضیلت و برترى از آنهاست، زیرا آنها بهغیر از آنچه ما را بدان پذیرایى و اطعام كردند چیز دیگرى نداشتند، ولى ما بیش از آنچه دادیم باز هم داریم!ملا محمد باقر مجلسى(ره) در بحارالانوار از برخى كتاب هاى مناقب معتبره به سندش از مردى به نام نجیح روایت كرده كه گوید:حسن بن على(ع) را دیدم كه غذا مىخورد و سگى نیز در پیش روى او بود كه آن حضرت هر لقمهاى كه مىخورد لقمه دیگرى همانند آن را به آن سگ مىداد.من كه آن منظره را دیدم به آن حضرت عرض كردم: اجازه مىدهى من این سگ را با سنگ بزنم و از سر سفره شما دور كنم؟ در جواب من فرمود: او را بهحال خود واگذار كه من از خداى عزوجل شرم دارم كه حیوان روح دارى در روى من نگاه كند و من چیزى بخورم و به او نخورانم! (7) سیوطى در كتاب تاریخ الخلفاء روایت كرده كه هنگامى امام حسن(ع) در مكان نشسته بود و چون خواست از آنجا برود فقیرى وارد شد، امام(ع) به آن مرد فقیر خوش آمد گفته و با او ملاطفت كرد و سپس به او فرمود:«انك جلست على حین قیام منا افتاذن بالانصراف»؟؛اى مرد تو وقتى نشستى كه ما براى رفتن برخاستیم، آیا اجازه رفتن به من مىدهى؟مرد فقیر عرض كرد:«نعم یابن رسول الله»؛آرى اى پسر رسول خدا (8) انس با قرآن و خوف و خشیت آن حضرتاز كتاب سیر اعلام النبلاء ذهبى- یكى از دانشمندان اهل سنت- از ام موسى روایت شده كه گفته: رسم امام حسن بن على(ع) آن بود كه چون به بستر خواب مىرفت، سوره كهف را مىخواند و مىخوابید. (10)و زمخشرى در كتاب ربیع الابرار روایت كرده كه حسن بن على چنان بود كه چون از وضوى نماز فارغ مىشد رنگش تغییر مىكرد و مىفرمود:«حق على من اراد ان یدخل على ذى العرش ان یتغیر لونه.» (9)شیخ صدوق(ره) در كتاب امالى به سندش از امام رضا(ع) روایت كرده كه فرمود: چون هنگام وفات امام حسن(ع) رسید، گریست!به آن حضرت عرض شد: چگونه مىگریى با این كه مقام شما نسبت به رسول خدا(ص) آنگونه است؟ و رسول خدا(ص) درباره شما آن سخنان را فرمود؟ (10)و بیست مرتبه پیاده حج به جاى آوردهاى؟ و سه بار مال خود را با خدا تقسیم كردهاى؟ امام(ع) در پاسخ فرمود: «انما ابكى لخصلتین: لهول المطلع و فراق الاحبة» (11)؛من به دو جهت مىگریم یكى براىوحشت از روز قیامت و دیگرى براى فراق دوستان!و در روایت دیگرى از طریق اهل سنت آمده كه چون برادرش حسین(ع) سبب گریه آن حضرت را پرسید در پاسخ فرمود:«یا اخى ما جزعى الا انى ادخل فى امر لم ادخل فى مثله و ارى خلقا من خلق الله لم ار مثلهم قط» (12) ؛برادر جان بىتابى من نیست جز براى آن كه در چیزى درآیم كه همانندش را ندیده و داخل نشدهام، و خلقى از خلق هاى خدا را مىبینم كه همانندشان را ندیدهام.و در حدیث دیگرى است كه فرمود:« انى اقدم على امر عظیم و هول لم اقدم على مثله قط» (13)؛و این اشعار را نیز ابن آشوب و دیگران در بىاعتبارى دنیا و زهد در آن، از آن حضرت روایت كردهاند:قل للمقیم بغیر دار اقامةحان الرحیل فودع الاحباباان الذین لقیتهم و صحبتهمصاروا جمیعا فى القبور ترابا(بگو بدان كه رحل اقامت به سراى ناپایدار افكنده، زمان كوچ نزدیك شده با دوستان وداع كن. آنها كه دیدار كردى و همدمشان بودى همگى در گورها به خاك تبدیل شدند.)یا اهل لذات دنیا لا بقاء لهاان المقام بظل زائل حمق(اى لذت طلبان دنیاى ناپایدار بهراستى كه جاى گزیدن در سایه ناپایدار حماقت است.) لكسرة من خسیس الخبز تشبعنى و شربة من قراح الماء تكفینىو طرة من دقیق الثوب تسترنى حیا و ان مت تكفینى لتكفینى(بهراستى كه یك تكه نان عادى مرا سیر كند، و یك شربت آب معمولى مرا كفایت كند. و یك قطعه از پارچه نازك در زمان حیات مرا بپوشاند و اگر مردم نیز براى كفنم كفایت كند.) در راه زیارت خانه خدا و سفر حج چنانكهقبلا ذکر شد، امام حسن(ع) بارها پیاده به سفر حج رفت كه عدد آنها را برخى بیست سفر و برخى بیست و پنج سفر ذكر كردهاند، كه از آن جمله حاكم نیشابورى- از دانشمندان اهل سنت- به سند خود از عبدالله بن عبید روایت كرده كه گوید:«لقد حج الحسن بن على خمسا و عشرین حجة ماشیا و ان النجائب لتقاد معه» (14)؛بهراستى كه حسن بن على بیست و پنج سفر پیاده به حج رفت و مركب هاى راهوار او را بدون سوار همراهش مىكشیدند.و نظیر این روایت را بیهقى در سنن كبرى و بیش از ده نفر دیگر از دانشمندان اهل سنت از عبدالله بن عبید روایت كردهاند. (15) چنانكه در بیش از پنجاه حدیث دیگر از راویان و مؤلفان اهل سنت به سندشان از محمد بن على و على بن زید بن جذعان به همین مضمون روایاتى نقل شده است. (16)و در این باره حدیث جالبى نیز در كتاب هاى كافى و خرائج و مناقب ابن شهرآشوب (17)از ابى اسامة از امام صادق از پدرانش(ع) روایت شده كه متضمن معجزه و كرامتى نیز از آن حضرت مىباشد و آن حدیث این است كه فرمود:حسن بن على(ع) در یكى از این سفرها، از مكه به سوى مدینه حركت كرد و پیاده مىرفت، و در اثر همان پیاده روى، پاهاى آن حضرت ورم كرد و برخى از همراهان عرض كردند: خوب است سوار شوید تا این ورم بر طرف گردد؟ امام(ع) فرمود: نه، ولى ما هنگامى كه به منزلگاه مىرسیم مرد سیاه چهرهاى پیش ما خواهد آمد كه با خود روغنى دارد و براى مداواى این ورم خوب است و شما آن روغن را از او بخرید و در خرید با او سختگیرى نكنید(و چانه نزنید).برخى از همراهان و خدمتكاران عرض كردند: سر راه ما چنین منزلى كه كسى بیاید و چنین دارویى بفروشد نیست!؟ فرمود: چرا این منزل سر راه ماست.و به دنبال این گفتگو چند میل راه رفتند كه مرد سیاه چهرهاى پیش روى ایشان در آمد، امام حسن(ع) به خدمتكار خود فرمود: این است آن مرد سیاه (كه گفتم) روغن را به قیمتى كه مىگوید از او بگیر، و چون نزد او رفت، مرد سیاه گفت: این روغن را براى چه كسى مىخواهى؟پاسخ داد: براى حسن بن على بن ابیطالب(ع)!سیاه گفت: مرا نزد او ببر، و چون او را نزد امام(ع) بردند عرض كرد: «یابن رسول الله انى مولاك لا اخذ ثمنا ولكن ادع الله ان یرزقنى ولدا سویا ذكرا یحبكم اهل البیت فانى خلفت امراتى تمخض»؛اى پسر رسول خدا من از دوستان شمایم كه بهایى نخواهم گرفت، ولى از خدا بخواه كه مرا فرزند پسرى صحیح و سالم روزى كند كه شما خاندان را دوست بدارد، زیرا من كه آمدم زنم در حال زاییدن بود. امام(ع) فرمود: به خانهات برو كه خداى تعالى فرزند پسرى سالم به تو خواهد داد.مرد سیاه فورا به خانهاش رفت و مشاهده كرد كه خداوند پسرى سالم به او عنایت كرده، و آن مرد خوشحال به نزد امام حسن(ع) بازگشته و به آن حضرت دعا كرده و ولادت آن فرزند را اطلاع داد، و امام(ع) نیز روغن را به پاهاى خود مالید و هنوز از آن منزل نرفته بودند كه ورم پاهاى آن حضرت برطرف گردید. نمونههایى از كرم و سخاوت امام(ع) درباره سخاوت امام(ع) روایات زیاد و جالبى نقل شده كه برخى از آنها را ذیلا خواهید خواند، و در حدیثى آمده كه امام حسن(ع) هیچ گاه سائلى را رد نكرد و در برابر درخواست او«نه» نگفت، و چون به آن حضرت عرض شد: چگونه است كه هیچ گاه سائلى را رد نمىكنید؟ پاسخ داد:«انى لله سائل و فیه راغب و انا استحیى ان اكون سائلا و ارد سائلا و ان الله تعالى عودنى عادة، عودنى ان یفیض نعمه على، و عودته ان افیض نعمه على الناس، فاخشى ان قطعت العادة ان یمنعنی المادة»! ؛من سائل درگاه خدا و راغب در پیشگاه اویم، و من شرم دارم كه خود درخواست كننده باشم و سائلى را رد كنم، و خداوند مرا به عادتى معتاد كرده، معتادم كرده كه نعمت هاى خود را بر من فرو ریزد، و من نیز در برابر او معتاد شدهام كه نعمتش را به مردم بدهم، و ترس آن را دارم كه اگر عادتم را ترك كنم اصل آن نعمت را از من دریغ دارد. امام(ع) به دنبال این گفتار این دو شعر را نیز انشا فرمود:«اذا ما اتانى سائل قلت مرحبا بمن فضله فرض على معجلو من فضله فضل على كل فاضل و افضل ایام الفتى حین یسئل» (18) (هنگامى كه سائلى نزد من آید به او گویم: خوش آمدى اى كسى كه فضیلت او بر من فرضى است عاجل. و كسى كه فضیلت او برتر است بر هر فاضل، و بهترین روزهاى جوانمرد روزى است كه مورد سؤال قرار گیرد، و از او چیزى درخواست شود.)این هم داستان جالبى است:ابن كثیر از علماى اهل سنت در البدایة و النهایة روایت كرده كه امام(ع) غلام سیاهى را دید كه گرده نانى پیش خود نهاده و خودش لقمهاى از آن مىخورد و لقمه دیگرى را به سگى كه آنجا بود مىدهد. امام(ع) كه آن منظره را دید به او فرمود: انگیزه تو در این كار چیست؟پاسخ داد: «انى استحیى منه ان آكل ولا اطعمه» ؛من از او شرم دارم كه خود بخورم و به او نخورانم!امام(ع) به او فرمود: از جاى خود برنخیز تا من بیایم! سپس به نزد مولاى آن غلام رفت و او را با آن باغى كه در آن زندگى مىكرد از وى خریدارى كرد، آنگاه آن غلام را آزاد كرده و آن باغ را نیز به او بخشید! (19) نامه پر بركت ابراهیم بیهقى، یكى از دانشمندان اهل سنت، در كتاب المحاسن و المساوى (20)روایت كرده كه مردى نزد امام حسن(ع) آمده و اظهار نیازى كرد، امام(ع) به او فرمود: «اذهب فاكتب حاجتك فى رقعة و ارفعها الینا نقضیها لك»؛برو و حاجت خود را در نامهاى بنویس و براى ما بفرست ما حاجتت را برمىآوریم!آن مرد رفت و حاجت خود را در نامهاى نوشته براى امام(ع) ارسال داشت، و آن حضرت دو برابر آنچه را خواسته بود به او عنایت فرمود. شخصى كه در آنجا نشسته بود عرض كرد:«ما كان اعظم بركة الرقعة علیه یابن رسول الله!» ؛بهراستى چه پر بركت بود این نامه براى این مرد اى پسر رسول خدا!) امام(ع) فرمود: بركت او زیادتر بود كه ما را شایسته این كار خیر و بذل و بخشش قرار داد، مگر ندانستهاى كه بخشش و خیر واقعى، آن است كه بدون سؤال و درخواست باشد، و اما آنچه را پس از درخواست و مسئلت بدهى كه آن را در برابر آبرویش پرداختهاى! شاخه گل پر بركت زمخشرى در كتاب ربیع الابرار از انس بن مالك روایت كرده كه گوید: من درنزدحسن بن على(ع) بودم كه كنیزكى بیامد و شاخه گلى را به آن حضرت هدیه كرد.حسن بن على(ع) به او گفت: «انت حرة لوجه الله» ؛تو در راه خدا آزادى!من كه آن ماجرا را دیدم به آن حضرت عرض كردم: كنیزكى شاخه گل بىارزشى به شما هدیه كرد و تو او را آزاد كردى؟ در پاسخ فرمود: «هكذا ادبنا الله تعالى«اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها»و كان احسن منها اعتاقها» (21)؛اینگونه خداى تعالى ما را ادب كرده كه فرمود: «وقتى تحیهاى به شما دادند، تحیتى بهتر دهید» و بهتر از آن آزادى اوست. دفع دشمنى خطرناك از مردى به وسیله اماماز كتاب العدد روایت شده كه گفتهاند مردى در حضور امام حسن(ع) ایستاده، گفت:اى فرزندان امیرمؤمنان سوگند به آن كه این نعمت را به تو داده كه واسطهاى براى آن قرار نداده، بلكه از روى انعامى كه بر تو داشته آن را به تو مرحمت فرموده، كه حق مرا از دشمن بیدادگر و ستمكارم بگیرى كه نه احترام پیران سالمند را نگهدارد و نه بر طفل خردسال رحم كند! امام(ع) كه تكیه كرده بود، برخاست و سر پا نشست و به آن مرد فرمود: این دشمن تو كیست تا من شرش را از سر تو دور كنم؟عرض كرد: فقر و ندارى! امام(ع) سر خود را به زیر انداخت و لختى فكر كرد و سپس سربرداشت و به خدمتكار خود فرمود: «احضر ما عندك من موجود»؟؛هر چه موجودى دارى حاضر كن! خدمتكار رفت و پنج هزار درهم آورد. امام(ع) فرمود: این پول را به این مرد بده، آنگاه به وى فرمود: به حق همین سوگندهایى كه مرا بدانها سوگند دادى كه هرگاه این دشمنت براى زورگویى نزد تو آمد حتما براى گرفتن حق خود نزد من آیى!(22) پی نوشت ها:1. بحارالانوار، ج 43، ص 331.2. مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 7.3. و در پارهاى از روایات مانند روایت كشف الغمه از على بن زید بن جذعانروایت شده كه گوید: «خرج الحسن بن على من ماله مرتین و قاسم الله ثلاث مرات» (دو بار از مال خود بیرون آمد -یعنى هر چه داشت همه را در راه خدا داد-و سه بار هم با خدا تقسیم كرد یعنى نصف آن را در راه خدا داد...) (بحار، ج 43، ص 349).4. و در نقل ابن ابى الحدید و ابن قشیرى«صبیان»(یعنى كودكان) به جاى فقرا ذكر شده.5. و در نقل ابن قشیرى است كه فرمود: «الید لهم» كه در معنى چندان فرقى ندارد.6. بحارالانوار، ج 43، ص 352/ ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 114.7. بحارالانوار، ج 43، ص 352/ مقتل الحسین موفق ابن احمد، ص 102.8. تاریخ الخلفاء سیوطى، ص 73.9. ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 114.10. ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 112.11. ظاهرا منظور امثال حدیث «ان الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه» است.12. بحارالانوار، ج 43، ص 332/ امالى مجلسى، ص 39/ كشف الغمة، ص 167.13. ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 174.14. بحارالانوار، ج 44، ص 154.15. مستدرك حاكم، ج 3، ص 169.16. ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 123.17. بحارالانوار، ج 43، ص 324/ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 7.18. نقل از كنز المدفون سیوطى، (چاپ بولاق)، ص 234/ نورالابصار شبلنجى، ص 111.19. البدایة و النهایة، (چاپ مصر)، ج 8، ص 38.20. المحاسن و المساوى، (چاپ بیروت)، ص 55.21. ینابیع المودة (چاپ اسلامبول)، ص 225.22. ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 149.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 539]
صفحات پیشنهادی
اسوه اخلاق حسنه(1)
اسوه اخلاق حسنه(1) تواضع و فروتنى آن حضرت انس با قرآن و خوف و خشیت آن حضرت در راه زیارت خانه خدا و سفر حج نمونههایى از كرم و سخاوت امام(ع) نامه پر بركت شاخه گل ...
اسوه اخلاق حسنه(1) تواضع و فروتنى آن حضرت انس با قرآن و خوف و خشیت آن حضرت در راه زیارت خانه خدا و سفر حج نمونههایى از كرم و سخاوت امام(ع) نامه پر بركت شاخه گل ...
رجايي، اسوه اخلاق حسنه و صفات عالي
رجايي، اسوه اخلاق حسنه و صفات عالي نويسنده:مهيا زاهدين لباف شهيد محمد علي ... (1)روحش شاد پي نوشت1-نک:مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، شهيد محمد علي ...
رجايي، اسوه اخلاق حسنه و صفات عالي نويسنده:مهيا زاهدين لباف شهيد محمد علي ... (1)روحش شاد پي نوشت1-نک:مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، شهيد محمد علي ...
از اخلاق توصيه مدار تا اخلاق ولايي و اسوه مدار (1)
از اخلاق توصيه مدار تا اخلاق ولايي و اسوه مدار (1) نويسنده: دکتر عبدالرسول .... الله اسوه حسنه لمن کان يرجوالله»، (14) اما بايد ديد، برجستگي و امتياز «اخلاق اسوه مدار» يا ...
از اخلاق توصيه مدار تا اخلاق ولايي و اسوه مدار (1) نويسنده: دکتر عبدالرسول .... الله اسوه حسنه لمن کان يرجوالله»، (14) اما بايد ديد، برجستگي و امتياز «اخلاق اسوه مدار» يا ...
لبخند بزن ، حتی در سختی
قسمت اول(زن، ریحانه است) قسمت دوم(تفاوت های زنان ومردان) خوش خویی و اخلاق پسندیدهلقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه(1)و انک لعلی خلق عظیم(2)قال رسول ...
قسمت اول(زن، ریحانه است) قسمت دوم(تفاوت های زنان ومردان) خوش خویی و اخلاق پسندیدهلقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه(1)و انک لعلی خلق عظیم(2)قال رسول ...
در سوگ اسوه حسنه(1)
در سوگ اسوه حسنه(1) ... درخواست پیامبر یك تعارف اخلاقی نبود؛ بلكه جداً مایل بود حتی یك چنین حقوقی را كه هرگز مورد توجه مردم قرار نمیگیرد جبران نماید. گذشته از ...
در سوگ اسوه حسنه(1) ... درخواست پیامبر یك تعارف اخلاقی نبود؛ بلكه جداً مایل بود حتی یك چنین حقوقی را كه هرگز مورد توجه مردم قرار نمیگیرد جبران نماید. گذشته از ...
اخلاق خانوادگی پیامبر(ص)
در این مقاله نمایی كلی از اخلاق خانوادگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ـ كه سرمشق اعلا و بالاترین اسوه(1) و نمونه برجسته اخلاق الهی است و برای تكمیل اخلاق مبعوث ...
در این مقاله نمایی كلی از اخلاق خانوادگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ـ كه سرمشق اعلا و بالاترین اسوه(1) و نمونه برجسته اخلاق الهی است و برای تكمیل اخلاق مبعوث ...
اخلاق ذاتی و اکتسابی
باشد و همگان می توانند از آن اسوه حسنه بهره مند شوند. پي نوشت ها : [1] . مصباح، محمد تقی، دروس فلسفه اخلاقی، چاپ موسسه اطلاعات، 1376، ص 9. [2] . همان، ص 10. [3] . ...
باشد و همگان می توانند از آن اسوه حسنه بهره مند شوند. پي نوشت ها : [1] . مصباح، محمد تقی، دروس فلسفه اخلاقی، چاپ موسسه اطلاعات، 1376، ص 9. [2] . همان، ص 10. [3] . ...
قرآن و شاخصه هاى اخلاق نبوى (ص) (1)
قرآن و شاخصه هاى اخلاق نبوى (ص) (1) ... 2 - لقد كان لكم فى رسول اللَّه اسوة حسنة لمن كان يرجوا اللَّه و اليوم الآخر و ذكر اللَّه كثيرا» (احزاب /21) «مسلماً رسول خدا براى شما ...
قرآن و شاخصه هاى اخلاق نبوى (ص) (1) ... 2 - لقد كان لكم فى رسول اللَّه اسوة حسنة لمن كان يرجوا اللَّه و اليوم الآخر و ذكر اللَّه كثيرا» (احزاب /21) «مسلماً رسول خدا براى شما ...
در سوگ اسوه حسنه(2)
در سوگ اسوه حسنه(2) ... در بیان ویژگیهای شخصیتی پیامبر مكرم اسلامصلی الله علیه و آله و سلم فرازهایی وجود دارد كه بخشهایی از آن را در ذیل آورده ایم:1- پروردگارا! ...
در سوگ اسوه حسنه(2) ... در بیان ویژگیهای شخصیتی پیامبر مكرم اسلامصلی الله علیه و آله و سلم فرازهایی وجود دارد كه بخشهایی از آن را در ذیل آورده ایم:1- پروردگارا! ...
از اخلاق توصيه مدارتا اخلاق ولايي و اسوه مدار (3)
از اخلاق توصيه مدارتا اخلاق ولايي و اسوه مدار (3) (بررسي تطبيقي دو روش تربيتي .... همان آيه ي محوري بحث است: «لقد کان لکم في رسول الله اسوه حسنه لمن کان يرجوا الله. ... پی نوشت ها :1- البته نياز به گفتن نيست که حساب انسان هاي قاصر و کساني که ...
از اخلاق توصيه مدارتا اخلاق ولايي و اسوه مدار (3) (بررسي تطبيقي دو روش تربيتي .... همان آيه ي محوري بحث است: «لقد کان لکم في رسول الله اسوه حسنه لمن کان يرجوا الله. ... پی نوشت ها :1- البته نياز به گفتن نيست که حساب انسان هاي قاصر و کساني که ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها