واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: اولاً: پاداش و كيفر الهى اختصاص به زندگى اين دنيا ندارد و حيات پس از مرگ (حيات برزخى و قيامت كبرى) نيز از عرصه مجازات و پاداش و بلكه مجال اصلى آن است. ثانياً: رفاه پى در پى و مهلت دادن براى گناه - كه در فرهنگ قرآنى به آن «استدراج و امهال» گفته مىشود - خود، كيفر اعمال آنان است كه كيفراخروى را نيز به دنبال دارد. توضيح: براى روشن شدن مطلب به نكات زير دقت كنيد: 1- به قطع انسان پاداش و كيفر اعمال خود را - هر چند كوچك باشد - خواهد ديد؛ اما از آن جا كه حيات انسان اختصاص به اين دنيا ندارد، اگر عدهاى پاداش و كيفر خود را در اين دنيا نبينند، دليل بر اين نيست كه پاداش و كيفرى ندارند. 2- زندگى دنيا، مجال عمل و تلاش است و آنچه در اين دنيا انجام مىشود حيات اخروى را شكل مىدهد: الدنيا مزرعةالاخرة اما پس از مرگ فرصت عمل به پايان مىرسد و حيات پس از آن، براساس آنچه دراين جا كسب شده رقم مىخورد. پس مجال اصلى پاداش و كيفر، حيات پس از مرگ است. آيه شريفه زير نيز درباره آخرت است: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ{w1-13w}{I99:8-7I}/}؛ پس هر كس هموزن ذرهاى نيكى كند آن را خواهد ديد و هر كه هموزن ذرهاى بدى كند آن را خواهد ديد، (الزلزله، آيه 7 و 8). البته اين بدان معنا نيست كه حيات اين دنيا خالى از پاداش و كيفر است. چه بسا كسانى پاداش و كيفر اعمال خود را در همين دنيا ببينند؛ اما اين پاداش و كيفر خود - مانند ديگر مظاهر دنيا - وسيله آزمايش و امتحان آنها است و در حيات اخروى آنان نيز موثر است. 3- نعمت بهرهمندى از موهبتهاى دنيا - به عنوان رحمت عام الهى - شامل همه موجودات مىشود و كافران و ظالمان به حكم اين كه مخلوقى از مخلوقات خداوند رحمان هستند، از اين نعمت بهرهمنداند و عمل و عقيده زشت و پليد آنان، مانع از اين رحمت عام نمىشود. بله رحمت خاص الهى - كه كسب آن نيازمند تحصيل مقدماتى از سوى بندگان است - شامل حال آنان نمىشود. نوع نعمتهايى كه ظالمان از آن برخوردارند، از نوع رحمتهاى عام الهى مىباشد كه مواهب دنيوى است. 4- دو سنت الهى ديگر در زندگى انسان جارى است كه مستقيماً مربوط به سؤال شما است و آن سنت استدراج و سنت امهال است. الف) استدراج؛ يعنى، امداد اهل باطل در جهت باطل و سرازير كردن نعمتهاى دنيا بر آنان تا قدم به قدم و درجه به درجه بر كفر و ظلم خود بيفزايند و استحقاق عذاب الهى را بيابند. پارهاى از آيات بر اين سنت دلالت دارد: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ فَقُطِعَ دابِرُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا{w1-25w}{I6:45-44I}/}؛ همين كه آنچه را به يادشان آورده بوديم به فراموشى سپردند، درهاى همه را بر آنان گشوديم و چون به آنچه يافته بودند شادمان شدند ناگهان بگرفتيمشان و يكباره درمانده و نوميد شدند و گروهى كه ستم مىكردند ريشهكن شدند، (انعام، آيه 44 و 45). و نيز فرمود: وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ اَلنَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ اَلْحَياةِ اَلدُّنْيا وَ اَلْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ{w1-42w}{I43:35-33I}/}؛ واگر نه آن بود كه همه مردم در انكار خداوند امتى واحد شوند (همه كافر شوند) قطعاً براى خانههاى آنان كه به خداى رحمان كفر مىورزيدند، سقفها و نردبانهايى از نقره كه به آنها بالا روند قرار مىداديم و براى خانههايشان نيز درها و تختهايى كه بر آنها تكيه زنند و زر و زيورهاى ديگر نيز [قرار مىداديم ]همه اينها جز متاع زندگى دنيا نيست و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است، (زخرف، آيه 35 - 33). براى مطالعه بيشتر ر.ك: سوره اعراف، آيات 95، 182 و 183 - سوره رعد، آيه 32 - سوره قلم، آيات 44 و 45. استدراج سه منشأ (فلسفه) دارد: يكم: استدراج نتيجه وضعى رفتار خود كافران و ظالمان است. حالت طبيعى گرايش به دنيا جمع و تصاحب دنيا است. پس در واقع استدراج دامى است كه آنان خود براى خود پهن كرده و در آن گرفتار مىشوند. دوم: برخى از كفار و ظالمان هستند كه لياقت سعادت اخروى را به كلى از دست دادهاند: وَ اَلْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ{w11-15w}{I43:35I}/}؛ و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است، (زخرف، آيه 35). اينان اگر در اين دنيا عمل نيكى انجام دهند، پاداش آن عمل نيك در همين دنيا به آنها داده مىشود تا ظلمى متوجه آنان نشده باشد. اما بهره آنها از رحمت الهى، فقط در همين دنياى فانى است؛ چرا كه لياقت سعادت اخروى را از دست دادهاند. سوم: استدراج، خود نوعى امتحان محسوب مىشود؛ هم امتحان براى كافران و ظالمانى كه گرفتار استدراج مىشوند و هم امتحان براى مؤمنانى كه نعمتهاى دنيوى كافران را مشاهده مىكنند و شكى به دل راه نمىدهند. ب ) امهال؛ يعنى، مهلت دادن. خداوند متعال براى رعايت يك سلسله مصالحى كه ما از برخى از آنها ناآگاهيم، در عقوبت اهل باطل تعجيل نمىكند؛ بلكه به آنان فرصت و مهلت مىدهد. امورى را مىتوان به عنوان فلسفه امهال نام برد. اول: امهال به همان فلسفه استدراج باشد. خداوند مىفرمايد: وَ لا يَحْسَبَنَّ اَلَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ{w1-19w}{I3:178I}/}؛ كسانى كه كفر ورزيدند مپندارند كه مهلتى كه به آنان مىدهيم برايشان خوب است. فقط مهلتشان مىدهيم تا گناهشان بيشتر شود و عذابى خواركننده دارند، (آل عمران، آيه 178). دوم: فرصت توبه و بازگشت. اگر خداوند در عقاب ظالمان تعجيل كند و فرصت توبه و اصلاح به آنان ندهد، اولاً انسانى باقى نمىماند كه از عقوبت دنيوى سالم بماند. ثانياً با نبود فرصت توبه روح نااميدى بر مردم حاكم مىشد. خداوند مىفرمايد: وَ لَوْ يُؤاخِذُ اَللَّهُ اَلنَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اَللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصِيراً{w1-27w}{I35:45I}/}؛ اگر خداى متعال مردم را به آنچه مىكنند مؤاخذه مىكرد، هيچ جنبندهاى را بر پشت زمين باقى نمىگذاشت ولى [مؤاخذه ]آنان را تا سرآمدى معين به تأخير مىاندازد؛ و چون سرآمدشان در رسد خداى متعال به [كار] بندگانش بينا است، (فاطر، آيه 45). 5- سنت الهى ديگرى نيز بر جوامع و زندگى بشر جارى است كه نبايد با استدراج خلط شود و آن سنت ازدياد نعمت به واسطه شكر است. خداوند مىفرمايد: لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ{w5-7w}{I14:7I}/}؛ اگر سپاس [نعمتها] را به جاى آوريد به يقين افزونتان دهم، (ابراهيم، آيه 7) و نيز مىفرمايد: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُرى آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ اَلسَّماءِ وَ اَلْأَرْضِ{w1-15w}{I7:96I}/}؛ اگر اهل قريهها ايمان مىآوردند و پرهيزگارى مىكردند، بركاتى از آسمان و زمين بر آنان مىگشوديم، (اعراف، آيه 96). براى آگاهى بيشتر ر.ك: مائده، آيه 66 - هود، آيات 2 و 3 - نوح، آيات 10 - 12 - جن، آيه 16. پس چنين نيست كه ازدياد نعمت همواره استدراج باشد. اين سنتهاى الهى هر يك مجارى خاص خود را دارد. شايد بتوان در جمع اين سنتها چنين گفت كه حالت اولى انسان اين است كه نعمتها در اثر شكر افزون شود و از او گرفته نشود و در صورت كفران و ناسپاسى و ظلم چنين نيست كه نعمت حتماً از او گرفته شود. خداوند در ادامه همان آيه شكر مىفرمايد: لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ{w9-13w}{I14:7I}/}؛ و اگر ناسپاسى كنيد عذاب من بسيار سخت است اين تعبير نمىرساند كه در صورت كفران حتماً نعمتها كاسته مىشود؛ بلكه مىگويد عذاب الهى سخت است و ممكن است سنت الهى ديگرى (مانند امهال و استدراج) آن نعمتها را باقى نگهدارد كه در واقع اين امهال و استدراج مقدمه عذاب سخت الهى است و يا مهلت داده شده سبب توبه و بازگشت باشد كه باز بقاى نعمت را به دنبال دارد. براى مطالعه بيشتر اين بحثت ر.ك: جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، محمد تقى مصباح يزدى. منبع: nahad.net
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 573]