پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848541552
نابرابری گناه و مجازات در قیامت؟
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نابرابری گناه و مجازات در قیامت؟!
انسان ها به دو دسته كلی سعید و شقی تقسیم میشوند كه ایشان بر اساس اعمال و رفتار خویش در یكی از این دو دسته جای میگیرند. در این مقاله قصد داریم با مدد گرفتن از آیات قرآن كریم این دو دسته و راه رسیدن به سعادت را بررسی نماییم. خداوند در آیات قبل از آیات مورد بحث، اشارهاى به مسئله قیامت و اجتماع همه مردم در آن دادگاه بزرگ نموده است و در آیات مورد بحث سرنوشت مردم را در آن روز بیان مىكند.«یَوْمَ یَأْتِ لا تَكلَّمُ نَفْسٌ إِلا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شقِىُّ وَ سعِیدٌ * فَأَمَّا الَّذِینَ شقُوا فَفِى النَّارِ لهَُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَ شهِیقٌ * خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السمَوَات وَ الاَرْض إِلا مَا شاءَ رَبُّك إِنَّ رَبَّك فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ * وَ أَمَّا الَّذِینَ سعِدُوا فَفِى الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السمَوات وَ الاَرْض إِلا مَا شاءَ رَبُّك عَطاءً غَیرَ مجْذُوذٍ .(هود/ 105 – 108) آن روز كه(قیامت) فرا رسد هیچ كس جز به اجازه او سخن نمىگوید گروهى از آنها شقاوتمندند و گروهى سعادتمند (گروهى بدبختند و گروهى نیكبخت). اما آنها كه شقاوتمند شدند در آتشند، و براى آنها زفیر و شهیق (نالههاى طولانى دم و بازدم) است. جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمین بر پاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد كه پروردگارت هر چه را اراده كند انجام مىدهد. اما آنها كه سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند بود، مادام كه آسمانها و زمین بر پاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بخششى است قطع نشدنى .هنگامى كه پاداش و كیفر، نتیجه و اثر خود عمل آدمى باشد مسئله مساوات و برابرى از نظر كمّیت و كیفیت مطرح نخواهد بود. اى بسا عمل به ظاهر كوچكى(از نظر کمّی) كه اثرش یك عمر محرومیت و شكنجه و ناراحتى است و اى بسا كار ظاهراً كوچكى(از نظر کمّی) كه سرچشمه خیرات و بركات براى یك عمر خواهد بود.گاه چنین تصور مىشود که آیه اول دلیل بر سخن گفتن مردم در آن روز به اجازه پروردگار است؛ با آیاتى كه مطلقاً نفى تكلم مىكند منافات دارد، مانند آیه 65 سوره یس: " الْیَوْمَ نخْتِمُ عَلى أَفْوَهِهِمْ وَ تُكلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَ تَشهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كانُوا یَكْسِبُونَ"؛ امروز بر دهان آنها مُهر مىنهیم و به جاى آن، دستهایشان سخن مىگویند، و پاهایشان گواهى مىدهند به كارهائى كه انجام دادهاند. و در آیه 35 سوره مرسلات مىخوانیم: "هَذَا یَوْمُ لا یَنطِقُونَ"؛ امروز روزى است كه آنها سخن نمىگویند.به همین دلیل بعضى از مفسران بزرگ معتقدند كه اصولا در آن روز سخن گفتن مفهومى ندارد، چرا كه سخن گفتن وسیلهاى است كه ما به وسیله آن، درون اشخاص را مىفهمیم و اگر ما حسى داشتیم كه از افكار هر كس مىتوانستیم به وسیله آن آگاه شویم هیچگاه نیازى به تكلم نبود، بنابراین در قیامت كه كشف اسرار مىشود و همه چیز ظهور مىیاید اصولا تكلم معنى ندارد.به بیانى دیگر، سراى آخرت سراى پاداش است، نه دار عمل، و به همین دلیل در آنجا خبرى از اختیار انسانى و سخن گفتن به میل و اراده خویش نیست، بلكه در آنجا تنها انسان است و اعمالش و آنچه به آن مربوط است. بنابراین اگر سخن هم بگوید همچون سخنان دنیا كه از اختیار و اراده، براى كشف اسرار درون سرچشمه مىگیرد نیست، و هر چه بگوید یك نوع انعكاس و بازتاب از اعمال اوست اعمالى كه در آنجا ظاهر و آشكار است .بنابراین سخن گفتن در آن روز همانند تكلم در دنیا نیست كه انسان بتواند به میل خود راست بگوید یا دروغ .بهر حال آن روز، روز كشف حقائق اشیاء و بازگشت غیب به شهود است و شباهتى با این جهان ندارد.ولى این برداشت از آیه فوق با ظاهر آیات دیگر قرآن چندان سازگار نیست چرا كه قرآن گفتگوهاى زیادى از مؤمنان و مجرمان، پیشوایان و جبّاران و پیروان آنها، همچنین شیطان و فریبخوردگانش، و دوزخیان و بهشتیان نقل مىكند كه نشان دهنده وجود سخنانى همانند سخنان این جهان است .در اینجا یك علامت سوال بزرگ در فكر هر شنوندهاى ترسیم مىشود كه این نابرابرى میان گناه و مجازات چگونه در كار خدا ممكن است؟ چگونه مىتوان پذیرفت كه انسان تمام عمر خود را كه حداكثر 80 یا 100 سال بوده كار خوب یا بد كرده است ولى میلیونها میلیون سال و بیشتر، پاداش و كیفر ببیند؟!حتى از بعضى از آیات قرآن استفاده مىشود كه پارهاى از گناهكاران در برابر بعضى از سئوالات، دروغ هم مىگویند. مثلا در سوره انعام آیه 22 - 24 مىخوانیم: "وَ یَوْمَ نحْشرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشرَكُوا أَیْنَ شرَكاؤُكُمُ الَّذِینَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ * ثُمَّ لَمْ تَكُن فِتْنَتهُمْ إِلا أَن قَالُوا وَ اللهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشرِكِینَ * انظرْ كَیْف كَذَبُوا عَلى أَنفُسِهِمْ وَ ضلَّ عَنهُم مَّا كانُوا یَفْترُونَ"؛ آن روز كه همه آنها را محشور مىكنیم به مشركان مىگوئیم معبودهائى را كه شریك خدا مىدانستید كجا هستند؟ پاسخ و عذر آنها جز این نیست كه مىگویند به خدائى كه پروردگار ماست سوگند كه ما مشرك نبودیم، ببین چگونه به خودشان نیز دروغ مىگویند و آنچه را به دروغ شریك خدا مىپنداشتند از دست مىدهند.
لذا باید گفت مردم در آن روز مراحل مختلفى را مىپیمایند كه هر مرحله ویژگیهائى دارد، در پارهاى از مراحل هیچگونه پرسش و سئوالى از آنها نمىشود و حتى مُهر بر دهانشان مىنهند، فقط اعضاى پیكرشان كه آثار اعمال را در خود حفظ كردهاند با زبان بى زبانى سخن مىگویند، اما در مراحل دیگر قفل از زبانشان برداشته مىشود و به اذن خداوند به سخن مىآیند و به گناهان خود اعتراف مىكنند و خطاكاران یكدیگر را ملامت مىنمایند بلكه سعى دارند گناه خویش را بر گردن دیگرى نهند! اسباب سعادت و شقاوت در پایان آیه مورد بحث، اشاره به تقسیم همه مردم به دو گروه شده و مىفرماید: گروهى در آنجا شقى و گروهى سعیدند، گروهى خوشبخت و گروه دیگرى بدبختند (فمنهم شقى و سعید).سعید از ماده سعادت به معنى فراهم بودن اسباب نعمت، و شقى از ماده شقاوت به معنى فراهم بودن اسباب گرفتارى و مجازات و بلاست. بنابراین سعیدها در آن جهان همان نیكوكارانى هستند كه در لابلاى انواع نعمتها جاى گرفتهاند و شقاوتمندان همان بدكارانى هستند كه در دل دوزخ در انواع مجازاتها گرفتارند. بهرحال این شقاوت و آن سعادت چیزى جز نتیجه اعمال و كردار و گفتار و نیات انسان در دنیا نیست. سعادت گمشده همه انسانهاست و هر كس آن را در چیزى مىجوید و در جائى مىطلبد. سعادت عبارتست از فراهم بودن اسباب تكامل براى یك فرد یا یك جامعه، و نقطه مقابل آن شقاوت و بدبختى است كه همه از آن متنفرند و آن عبارت از نامساعد بودن شرایط پیروزى و پیشرفت و تكامل است .روایتی از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است که:از نشانههاى شقاوت آنست كه هرگز قطره اشكى از چشم انسان نریزد، و نیز از علامات آن سنگدلى، و حرص شدید در تحصیل روزى، و اصرار بر گناه است .بنابراین هر كس از نظر شرائط روحى، جسمى، خانوادگى، محیط و فرهنگ، اسباب بیشترى براى رسیدن به هدفهاى والا در اختیار داشته باشد به سعادت نزدیكتر یا به تعبیر دیگر سعادتمندتر است. و هر كس گرفتار كمبودها، نارسائیها، از جهات بالا بوده باشد شقاوتمند و بى بهره از سعادت خواهد بود.ولى باید توجه داشت كه پایه اصلى سعادت و شقاوت، اراده و خواست خود انسان است. اوست كه مىتواند وسائل لازم را براى ساختن خویش و حتى جامعهاش فراهم سازد، و اوست كه مىتواند با عوامل بدبختى و شقاوت به مبارزه برخیزد و یا تسلیم آن شود.در منطق انبیاء سعادت و شقاوت چیزى نیست كه در درون ذات انسان باشد، و حتى نارسائیهاى محیط، خانواده و وراثت در برابر تصمیم و اراده خود انسان، قابل تغییر و دگرگونى است، مگر این كه ما اصل اراده و آزادى انسان را انكار كنیم و او را محكوم شرایط جبرى بدانیم و سعادت و شقاوتش را ذاتى و یا مولود جبرى محیط و مانند آن بدانیم كه این نظر به طور قطع در مكتب انبیاء و همچنین مكتب عقل محكوم است .در روایاتى از پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام؛ مسائل مختلفى به عنوان اسباب سعادت یا اسباب شقاوت مطرح شده كه انسان را با نوع تفكر اسلامى در این مساله مهم، آشنا مىسازد و به جاى این كه براى رسیدن به سعادت و فرار از شقاوت به دنبال مسائل خرافى و پندارها و سنتهاى غلطى كه در بسیارى از اجتماعات وجود دارد، برود و مسائل بى اساسى را اسباب سعادت و شقاوت بپندارند، به دنبال واقعیات عینى و اسباب حقیقى سعادت خواهد رفت . نمونهای از روایات- امام صادق از جدش امیرمؤمنان على (علیهماالسلام) چنین نقل مىكند: حقیقت سعادت این است كه آخرین مرحله زندگى انسان با عمل سعادتمندانهاى پایان پذیرد و حقیقت شقاوت این است كه آخرین مرحله عمر با عمل شقاوتمندانهاى خاتمه یابد.- در حدیث دیگرى از حضرت على علیه السلام مىخوانیم: سعادتمند كسى است كه از سرنوشت دیگران پند گیرد و شقاوتمند كسى است كه فریب هواى نفس و غرورش را بخورد.در منطق انبیاء سعادت و شقاوت چیزى نیست كه در درون ذات انسان باشد، و حتى نارسائیهاى محیط، خانواده و وراثت در برابر تصمیم و اراده خود انسان، قابل تغییر و دگرگونى است، مگر این كه ما اصل اراده و آزادى انسان را انكار كنیم و او را محكوم شرایط جبرى بدانیم و سعادت و شقاوتش را ذاتى و یا مولود جبرى محیط و مانند آن بدانیم كه این نظر به طور قطع در مكتب انبیاء و همچنین مكتب عقل محكوم است .این فرمایش حضرت على علیه السلام نیز تاكید مجددى است بر اختیارى بودن سعادت و شقاوت و بعضى از اسباب مهم این دو را بیان مىكند.
- پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مىفرماید: چهار چیز از اسباب سعادت و چهار چیز از اسباب شقاوت است:اما آن چهار چیز كه از اسباب سعادت است: همسر صالح، خانه وسیع، همسایه شایسته و مركب خوب است .و چهار چیز كه از اسباب شقاوت است: همسایه بد، همسر بد، خانه تنگ و مركب بد است .با توجه به این كه این چهار موضوع در زندگى مادى و معنوى هر كس نقش مؤثرى دارد و از عوامل پیروزى یا شكست مىتواند باشد، وسعت مفهوم سعادت و شقاوت در منطق اسلام روشن مىشود.یك همسر خوب، انسان را به انواع نیكیها تشویق مىكند، یك خانه وسیع روح و فكر انسان را آرامش مىبخشد، و آماده فعالیت بیشتر مىنماید، و استفادههای موثری میتوان از آن داشت، همسایه بد بلا آفرین و همسایه خوب كمك مؤثرى به آسایش و حتى پیشرفت هدفهاى انسان مىكند، یك مركب مناسب براى رسیدن به كارها و وظائف اجتماعى عامل مؤثرى است، در حالى كه مركب فرسوده یك عامل عقب ماندگى است، چرا كه كمتر مىتواند صاحبش را به مقصد برساند.- روایت دیگری از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است:از نشانههاى شقاوت آنست كه هرگز قطره اشكى از چشم انسان نریزد، و نیز از علامات آن سنگدلى، و حرص شدید در تحصیل روزى، و اصرار بر گناه است .این امور چهارگانه كه در حدیث فوق آمده امورى است اختیارى كه از اعمال و اخلاق اكتسابى خود انسان سرچشمه مىگیرد و به این ترتیب دور كردن این اسباب شقاوت در اختیار خود انسانهاست .اگر اسبابى را كه براى سعادت و شقاوت در احادیث بالا ذكر شده با توجه بر عینیت همه آنها و نقش مؤثرشان در زندگى بشر با اسباب و نشانههاى خرافى كه حتى در عصر ما، عصر اتم و فضا گروه زیادى به آن پایبندند مقایسه كنیم به این واقعیت مىرسیم كه تعلیمات اسلام تا چه حد منطقى و حساب شده است .هنوز هستند كسانى كه نعل اسب را سبب خوشبختى، و روز سیزده را سبب بدبختى. پریدن از روى آتش را در بعضى از شبهاى سال سبب خوشبختى، و آواز خواندن مرغ را سبب بدبختى، پاشیدن آب را پشت سر مسافر سبب خوشبختى و رد شدن زیر نردبان را سبب بدبختى میدانند و امثال این خرافات كه در شرق و غرب، و در میان اقوام و ملل مختلف فراوان است .و چه بسیار انسانهائى كه بر اثر گرفتار شدن به این خرافات از فعالیت در زندگى باز ماندهاند و گرفتار مصیبتهاى فراوانى شدهاند.اسلام بر تمام این پندارهاى خرافى قلم بطلان كشیده و سعادت و شقاوت انسان را در فعالیتهاى مثبت و منفى و نقاط قوت و ضعف اخلاقى و برنامههاى عملى و طرز تفكر و عقیده هر كس مىداند كه نمونههائى از آن در چهار حدیث فوق به روشنى بیان شده است . مساله خلود در قرآن"خلود" در اصل لغت به معنى بقاى طولانى و هم به معنى ابدیت آمده است، بنابراین كلمه خلود به تنهائى دلیل بر ابدیت نیست، زیرا هر نوع بقاء طولانى را شامل مىشود.سراى آخرت سراى پاداش است، نه دار عمل، و به همین دلیل در آنجا خبرى از اختیار انسانى و سخن گفتن به میل و اراده خویش نیست، بلكه در آنجا تنها انسان است و اعمالش و آنچه به آن مربوط است. ولى در بسیارى از آیات قرآن با قیودى ذكر شده است كه از آن به وضوح مفهوم ابدیت فهمیده مىشود. مثلا در آیات (100، توبه)، (11، طلاق) و (9، تغابن) در مورد بهشتیان تعبیر به "خالدین فیها ابدا" مىكند، كه این تعبیر مفهومش ابدیت بهشت براى این گروهها است. و در آیات دیگرى مانند (169، نساء) و (23، جن) درباره گروهى از دوزخیان همین تعبیر "خالدین فیها ابدا" دیده مىشود كه دلیل بر جاودانگى عذاب آنها است. بعضى كه نتوانستهاند اشكالات خلود و جاودانگى مجازات را به نظر خود حل كنند ناچار دست به دامن معنى لغوى آن زده و آن را به معنى مدت طولانى گرفتهاند، در حالى كه تعبیراتى نظیر آیات فوق تاب چنین تفسیرى را ندارد. نابرابری گناه و مجازات؟!در اینجا یك علامت سوال بزرگ در فكر هر شنوندهاى ترسیم مىشود كه این نابرابرى میان گناه و مجازات چگونه در كار خدا ممكن است؟ چگونه مىتوان پذیرفت كه انسان تمام عمر خود را كه حداكثر 80 یا 100 سال بوده كار خوب یا بد كرده است ولى میلیونها میلیون سال و بیشتر، پاداش و كیفر ببیند؟!البته این مطلب در مورد پاداش چندان مهم نیست، زیرا بخشش و پاداش هر چه بیشتر باشد نشانه فضل و كرم پاداش دهنده است، بنابراین جاى ایراد و خردهگیرى نیست .اما در مورد كار بد و گناه و ظلم و كفر این سؤال هست كه چگونه عذاب جاودانه در برابر گناه محدود با اصل عدالت خدا سازگار است؟كسى كه دوران طغیان و سركشى و تجاوزش حداكثر از یكصد سال تجاوز نمىكند چرا همیشه باید در آتش و مجازات شكنجه ببیند؟!آیا عدالت ایجاب نمىكند كه یك نوع تعادل در اینجا برقرار گردد و مثلا صد سال (به اندازه اعمال خلافش) كیفر ببیند؟!پیچیدگى پاسخ این اشكال سبب شده كه بعضى به فكر توجیه آیات خلود بیفتند و آنها را طورى تفسیر كنند كه مجازات جاودان كه به عقیده آنها بر خلاف اصل عدالت است از آن استفاده نشود.براى توضیح این بحث باید به سه اصل توجه كرد:1- مجازات ابدى و جاویدان. این نوع مجازات منحصر به كسانى است كه تمام روزنههاى نجات را به روى خود بستهاند و عالماً، عامداً غرق در فساد و تباهى و كفر و نفاق گشتهاند، سایه شوم گناه تمام قلب و جان آنها را پوشانیده، و در حقیقت به رنگ گناه و كفر در آمدهاند همانگونه كه در سوره بقره آیه 81 مىخوانیم: " بَلى مَن كَسب سیِّئَةً وَ أَحَطت بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولَئك أَصحَب النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ آرى كسى كه مرتكب گناهى گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه كند، چنان كسى اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند.2- این اشتباه است كه بعضى خیال مىكنند كه مدت و زمان كیفر باید به اندازه مدت و زمان گناه باشد، زیرا رابطه میان گناه و كیفر رابطه زمانى نیست بلكه رابطه كیفى است یعنى مقدار زمان مجازات تناسب با كیفیت گناه دارد نه مقدار زمان آن. مثلا كسى ممكن است در یك لحظه دست به قتل نفس بزند و طبق پارهاى از قوانین محكوم به زندان ابد گردد، در اینجا مىبینیم زمان گناه تنها یك لحظه بوده در حالى كه مجازات آن گاهى 80 سال زندان خواهد بود. بنابراین آنچه مطرح است كیفیت است نه كمّیت گناه از نظر زمان .
3- گفتیم مجازاتها و كیفرهاى رستاخیز بیشتر جنبه اثر طبیعى عمل و خاصیت گناه دارد و به عبارت روشنتر، رنجها و دردها و ناراحتیهائى كه گناهكاران در جهان دیگر مىكشند اثر و نتیجه اعمال خود آنها است كه دامانشان را فرا مىگیرد در سوره یس، 54 مىخوانیم: "فَالْیَوْمَ لا تُظلَمُ نَفْسٌ شیْئاً وَ لا تجْزَوْنَ إِلا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ امروز (روز رستاخیز) به هیچ كس ستم نمىشود و جز اعمال خود شما جزائى براى شما نیست! و در سوره جاثیه،33 میفرماید: "وَ بَدَا لهَُمْ سیِّئَات مَا عَمِلُوا وَ حَاقَ بهِم مَّا كانُوا بِهِ یَستهْزِءُونَ"؛ اعمال بد آنها در برابر آنان آشكار مىگردد و آنچه را به باد مسخره مىگرفتند بر آنها وارد مىگردد. و در بخشی از آیه 84 سوره قصص میفرماید:"... فَلا یجْزَى الَّذِینَ عَمِلُوا السیِّئَاتِ إِلا مَا كانُوا یَعْمَلُونَ"؛ به آنها كه كار بد انجام دادند جزائى جز اعمال آنها داده نمىشود.سخن گفتن در آن روز همانند تكلم در دنیا نیست كه انسان بتواند به میل خود راست بگوید یا دروغ .پس از ذکر این مقدمات سهگانه حال باید جواب را دریابیم. فرض كنید كسى بر اثر مصرف كردن پى در پى مشروبات الكلى در مدت یك هفته گرفتار زخم معده شدید شود. چندان كه مجبور باشد تا آخر عمر با این درد بسازد و رنج برد، آیا این برابرى میان عمل بد و نتیجه آن بر خلاف عدالت است؟ حال اگر عمر این انسان به جاى 80 سال، یكهزار سال و یا یك میلیون سال باشد؛ باید به خاطر یك هفته هوسرانى یك میلیون سال رنج ببرد آیا این بر خلاف اصل عدالت است در حالى كه قبلا وجود این خطر در میگسارى به او اعلام شده، و عاقبت آن نیز براى او توضیح داده شده است .و نیز فرض كنید كسى دستورات و مقررات رانندگى را كه به كار بستن آنها مسلماً به نفع عموم و موجب كاهش تصادف و ناراحتیهاى ناشى از آن است، به دست فراموشى بسپارد و به اخطارهاى مكرر دوستان عاقل گوش فرا ندهد و حادثه در یك لحظه كوتاه به سراغ او بیاید و چشم یا دست و پاى خود را در حادثه از دست بدهد، و به دنبال آن ناچار شود سالیان دراز رنج نابینائى و بیدست و پائى را تحمل كند آیا این پدیده، هیچگونه منافاتى با اصل عدالت پروردگار دارد؟!آیا این امور كه همه از آثار اعمال است هیچگونه منافاتى با اصل عدالت دارد، در حالى كه مساوات و برابرى در میان كمّیت این عمل و نتیجه آن موجود نیست؟ پس نتیجه مىگیریم:هنگامى كه پاداش و كیفر، نتیجه و اثر خود عمل آدمى باشد مسئله مساوات و برابرى از نظر كمّیت و كیفیت مطرح نخواهد بود. اى بسا عمل به ظاهر كوچكى(از نظر کمّی) كه اثرش یك عمر محرومیت و شكنجه و ناراحتى است و اى بسا كار ظاهراً كوچكى(از نظر کمّی) كه سرچشمه خیرات و بركات براى یك عمر خواهد بود. بنابراین هنگامى كه گناه و كفر و طغیان و سركشى سراسر وجود انسانى را احاطه كرد و تمام بال و پرهاى روح و جان او در آتش بیدادگرى و نفاق سوخت چه جاى تعجب كه در سراى دیگر براى همیشه از نعمت پرواز در آسمان بهشت محروم گردد و همواره گرفتار درد و رنج این محرومیت بزرگ باشد.آیا به او اعلام نكردند، و او را از این خطر بزرگ آگاه نساختند؟!آرى ... پیامبران الهى از یك سو، و فرمان خِرد از سوى دیگر، به او آگاهى لازم را دادند. آیا بدون توجه و اختیار دست به چنان كارى زد و چنان سرنوشتى پیدا كرد؟ نه، از روى علم و عمد و اختیار بود.آیا جز خودش و نتیجه مستقیم اعمالش این سرنوشت را براى او فراهم ساخت؟ نه، هر چه بود از آثار كار خود او بود.بنابراین نه جاى شكایتى باقى است و نه ایراد و اشكال به كسى، و نه منافاتى با قانون عدالت پروردگار دارد. منبع:برگرفته از تفسیر المیزان و نمونه . سایت تبیان مهری هدهدی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
نابرابری گناه و مجازات در قیامت؟-نابرابری گناه و مجازات در قیامت؟!انسان ها به دو دسته كلی سعید و شقی تقسیم میشوند كه ایشان بر اساس اعمال و رفتار خویش در یكی از ...
»(مائده: 33)در اين آيه، که مجازات شديد اعدام و تبعيد براي محارب مشخص شده ... چگونه اسلام مي تواند با کشتن انسان هاي بي گناه و اقدامات تروريستي ، که منجر به قتل نفس .... (دشمن) امان دهد و سپس او را بکشد، مگر آنکه روز قيامت پرچم نيرنگ حمل مي کند. .... نابرابري و توسعه ي ناهماهنگ ميان کشورهاي شمال و جنوب با کشورهاي در حال توسعه .6.
(1) جز آن که در قانون مجازات اسلامی ( ... قانون قصاص و مجازات پدیده عصر اسلام نیست . ... (4) و علت این جزای نابرابر را شرافتیک قبیله نسبتبه دیگر قبایل میدانستند . ... و شایسته به مراتب سهمگینتر است و عقوبتسنگینتری در قیامتخواهد داشت . بنابراین گاه ممکن استاز این جنبه کشتن یک طفل یا زن، گناهی بزرگتر از کشتن ...
54 - مگر خداوند در قرآن کریم نفرمودهاند: «لا اکراه فی الدین» پس چرا، مجازات شخص .... رفتار یا داوری نابرابر نسبت به افراد بشر باشد، این نه رفتار است و نه داوری نابرابر. ... باور داشته باشند، ولی از روی عناد و لجاجت آن را نپذیرند، در قیامت معذب خواهند بود. ... مغفرت پرورگار و برطرف ساختن عوارض گناه یکی دیگر از شواهد تسلط رأفت و ...
آيا نميتوانست با پذيرش گناه ظلم ، ترور ،فتک و دست يازيدن به هر"وسيله اي"، اين"هدف ... را بکشد (نهج البلاغه حکمت 296)- پشيمان ترين شخص در روز قيامت، کسى است که .... از تکرار چنين اهانت ها و تعرض هايي نسبت به سفارت ايران، معرفي و مجازات افراد ... دوستي، حتي در سخت ترين شرايطي که خود درگير جنگي تحميلي و نابرابر بود، ...
حتمیت عذاب مشرکان (نابرابری مؤمن و غیرمؤمن در قیامت) از آنجا که ممکن است برخی از ... همین جا است که عقل به صراحت آنها را محکوم کرده و بر ضرورت مجازات آنان تأکید می کند. ... و بدین ترتیب با دادن فرصت برای گناه بیشتر، گام به گام آنها را به سوی ...
-