واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سفر به خانه خدا ليلي ابوالحسني از همان اول صبح اولين روز که در فرودگاه هيتروی لندن بارها را تحويل می دادم، مقصد من از خيلی های ديگر متمايز بود و با آنها فرق داشت. در مقابل ميزهای تحويل بار 25 نفری، همگی مرد، در دو صف، نماز صبح را جماعت برگزار می کردند و يک نفر هم که روحانی نبود و مثل بقيه نمازگزاران لباس پوشيده بود، امامت جماعت را بر عهده داشت. سفر را با مشاهده عبادت عده ای نمازگزار شروع کردم. بوی خاک ابتدا وارد رياض و بعد جده شدم. آدم انتظار دارد در موسم حج در عربستان همه چيزها و همه آدم ها شکل و شمايل حج را داشته باشند و مرتب از خودش می پرسد پس چرا خبری نيست. در جده حتی در موسم حج هم گرد رخوت مناطق ساحلی و گرمسيری بدجوری همه جا پاشيده است. نه جوشی نه خروشی. مردم به زندگی عادی خود مشغولند و انگار نه انگار که بزرگترين کنگره مسلمانان در جريان است. جوش و خروش حج را بايد در مکه و مدينه جستجو کرد. اما در ابتدای بزرگراه جده به مکه هم تک و توک اتوبوس های حامل حجاج به چشم می خورد. چند اتوبوس خالی که بر روی آنها کلمه حجاج نوشته شده بود، در مسير مقابل حرکت می کردند که احتمالا عازم فرودگاه جده بودند تا حجاج تازه وارد را به مکه بياورند. رايحه غالب در تمام اين جاده، بوی خاک بيابان است. فقط مسلمانان وارد شوند قبل از حريم مکه، جايی که راه های مکه و طائف از هم جدا می شوند، بر روی تابلويی بزرگ نوشته شده: "للمسلمين فقط" (تنها برای مسلمانان). از اينجا به بعد، غيرمسلمانان حق ادامه حرکت به سوی مکه را ندارند و يک ايست بازرسی هم برای اطمينان پيدا کردن از اينکه تنها مسلمانان وارد جاده مکه می شوند، در محل تعبيه شده است. جوش و خروشی را که به دنبالش بودم، در نزديکی مکه چهره کرد. جاده مملو از اتوبوس هايی بود که حجاج "مدينه بعد" را به مکه می برد، همگی آماده و لباس احرام بر تن. در اصطلاح کاروان های ايرانی، حاجيانی که مدت زمان بيشتری مانده به مراسم اصلی حج عازم عربستان سعودی می شوند و از جده عازم مدينه و سپس از مدينه راهی مکه می شوند، حاجيان "مدينه اول" و حاجيانی که از جده مستقيما وارد مکه می شوند و بعد از اتمام مراسم اصلی حج به مدينه می روند، حاجيان "مدينه بعد" خوانده می شوند. قبل از ورود به مکه بايد محرم ( بر وزن مسلم) شد يعنی بايد لباس احرام پوشيد، لباسی که برای مردان هيچ جای آن نبايد دوخته شده باشد. زنان در لباس احرام نبايد صورت خود را بپوشانند حتی زنانی که در فرهنگ و سنت خود چنين می کنند. محل محرم شدن افراد معمولا در يکی از مساجد بيرون مکه است. مکه شهر اسلام شهر مکه در فاصله 80 کيلومتری دريای سرخ واقع شده. مکه از ديرباز، کانونی بود برای کاروان های تجارتی که از شبه جزيره عربستان عبور می کردند و حتی قبل از زمان حضرت محمد نيز شهری مقدس محسوب می شد. اين شهر همه ساله ميزبان حدود دو ميليون مسلمان از سراسر جهان است که برای مراسم حج تمتع يا حج واجب راهی عربستان می شوند. از بقيه اوقات سال بگذريم که مسافران حج عمره تقريبا در هيچ زمانی آن را خالی نمی گذارند. در ورودی مکه، چيزی که چشم را می گيرد، کوه ها و سنگ های آن است. اصلا کل شهر بر کوه بنا شده. در مکه و در نزديکی مسجد الحرام، از آن ماشين های آخرين سيستمی که در جده در رفت و آمد هستند، تقريبا خبری نيست و ترافيک منطقه سنگين است. انواع و اقسام ماشين ها، تر و تميز و رنگ و رو رفته به جابجايی حجاج مشغولند و انواع تجارت، رونقی فوق العاده دارد. طواف مسجد الحرام بنابر آنچه در کتب آسمانی مسلمانان، مسيحيان و کليميان آمده، حضرت ابراهيم همراه با فرزندش اسماعيل کعبه را که ساختمانی مکعب شکل از سنگ سياه است، بنا کرد. دور تا دور کعبه را صحن نسبتا بزرگی با مرمرهای سفيد گرفته، نه به آن بزرگی که در فيلم ها می بينی و تصور می کنی، و دور اين صحن، شبستان های مسجد الحرام واقع شده اند و دورتا دور شبستان هايی که اکنون چند طبقه شده اند، گلدسته هایی بلند با نور سفيد. در اطراف مسجد الحرام ساختمان هايی سر به فلک کشيده می بينی هنگام طواف، سخت چشم را آزار می دهند. وارد مسجد الحرام که می شوی و چشمت به کعبه که می افتد، خشک ات می زند از سادگی و کوچکی آن. دور همين خانه ساده است که بايد هفت دور بچرخی يا اصطلاحا طواف کنی. اما تو نمی چرخی موج جمعيت تو را می چرخاند. و وقتی هفت دور را طواف کردی يا طوافت دادند، بيرون آمدن از سيل جمعيت خود داستانی است. اما اگر جايی پيدا کنی و کناری ايستاده و طواف جمعيت را تماشا کنی، شاهد حرکتی زيبا و موزون هستی. حرکتی دورانی که تمامی ندارد. يک صدا، صد زبان در هنگام طواف دو حاجيه خانم را که لباس احرام بر تن داشتند، ديدم که با موبايل از کعبه عکس می گرفتند، در حالی که انتظامات مسجد الحرام به هيچ عنوان اجازه همراه بردن دوربين عکسبرداری را به زائران نمی دهند. اما هيچ جا هم گفته نشده که استفاده از موبايل طواف را باطل می کند. چند نفری را هم ديدم که با موبايل صحبت می کردند. باز هم در موقع طواف، يک حاجيه خانم مسن اهل کشور ترکيه با حالتی مهربان و دقتی فوق العاده سعی می کرد چند تار موی يک زن جوان مالزيايی را که در اثر فشار جمعيت از روسری بيرون زده بود، در زير آن پنهان کند. بعضی افراد کتابچه های قرآن و دعا در دست داشتند و چيزی می خواندند و ذکری می گفتند. برخی هم به صدای بلند دعا می خواندند و هفت هشت نفری که نزديک او بودند و صدايش را می شنيدند، آن را تکرار می کردند. هزاران صدای مختلف به صدها زبان در آن واحد در گوش می پيچد. تعدادی حاجی اندونزيايی مرتب کلمه سونامی را تکرار می کردند. شايد برای آمرزش قربانيان فاجعه سونامی دعا می کردند. در فاصله چند متری کعبه، يک استوانه شيشه ای با پايه طلايی قرار دارد که به آن مقام ابراهيم می گويند با دو جای پای طلايی بزرگ در داخل آن. برخی از حجاج از جمله حجاج ايرانی سعی دارند در حين طواف يا غير آن، مقام ابراهيم را ببوسند که مامورين انتظامی سعودی مانع از آن می شوند و مرتب می گويند "حجه حرک" (حاجی حرکت کن)، "حجه برو"، و "حرام حرام". دالان مرمر صفا و مروه بعد از طواف و نماز آن، نوبت می رسد به سعی ميان دو کوه صفا و مروه که در آن اثری از کوه نمی بينی: داستان دويدن هاجر همسر حضرت ابراهيم و فرزندش اسماعيل به دنبال آب و سرابی که در ميانه دو کوه صفا و مروه می ديدند و بالاخره پيدا شدن آب زمزم. اما حالا فاصله اين دو کوه با سنگ مرمر سفيد فرش شده و کل آن، راهرويی است به طول حدود 400 متر و مجهز به دستگاه های عظيم تهويه. در دو سر اين راهرو، يعنی بر نوک کوه صفا و نوک کوه مروه، چند تخته سنگ سياه اما نه با کناره های تيز و تند ديده می شود. زمانی طی کردن اين مسير بسيار دشوار بوده اما امروز دويدن در آن ابدا خسته کننده نيست چيزی که آن را دشوار می کند، باز هم موج جمعيت است. و حجاج چه دقتی دارند در درست به جای آوردن آداب حج. اين فاصله را بايد هفت بار طی کرد. خانمی می گفت يک بار که از صفا به مروه بروی و باز به صفا برگردی يک دور محسوب می شود و ديگری تعجب می کرد که چطور در کلاس های آموزش حج به او نگفته اند که از صفا به مروه يک دور به حساب می آيد و از مروه به صفا هم يک دور ديگر. و البته اين بخش از حج بخش های ديگری هم دارد از جمله "تقصير" که کوتاه کردن مو و ناخن است و طواف نسا و نماز طواف نسا که ميان اهل سنت و اهل تشيع بر سر به جای آوردن آن اختلاف است. بادبادک سفيد تشخيص حجاج در ميان صدها هزار فردی که همگی لباس سفيد بر تن دارند، کاری است دشوار. گروه های زيارتی و کاروان ها برای اجتناب از گم شدن حجاج خود، نشان هايی دارند که زنان بيش از مردان اين نشان ها را با خود حمل می کنند. بعضی ها روبان ها همرنگ هم بر روی مقنعه و روسری سفيد بسته اند. برخی پرچم کشورشان را بر روی آن گلدوزی کرده اند. زائران ايرانی نشانه "الجمهوريه الاسلاميه الايرانيه" را همراه نام شهر، نام مدير کاروان و شماره کاروان بر لباسشان دارند. اعضای کاروانی از شيراز، نيم جليقه هايی بر روی لباس احرام خود داشتند که از يقه پوشيده می شود و اين مشخصات بر روی آن نوشته شده بود. برخی از زائران از جمله زائران ايرانی را ديدم که علاوه بر نشانه های اينچنينی کارت شناسايی عکسدار نيز به گردن داشتند. مردی را هم ديدم که يک بادکنک سفيد را به سر يک ميله فلزی شبيه به آنتن راديوی ماشين بسته بود. شايد افراد گروهش به اين ترتيب او را دنبال می کردند. نشانه جالبی بود. نماز جماعت مختلط نماز جماعت پنج نوبت برگزار می شود و امام جماعت در دو رکعت اول هر نماز بعد از سوره حمد، سوره هايی بلند از قرآن را آهنگين قرائت می کند. تا آنجا که من می دانم، در هيچ کجای اين کره خاکی به جز مسجد الحرام و آن هم در موسم حج تمتع نماز جماعت مسلمانان به صورت مختلط برگزار نمی شود. موقع نماز در هر نقطه ای از مسجد که باشی، به نماز می ايستی. چه در سمت راست و چپ و پيش رو و پشت سرت مردان ايستاده باشند چه زنان. اگر بخواهی نماز را در صحن مسجد الحرام به جا آوری، فشار جمعيت نمازگزار کمتر از فشار طواف نيست و اينجا نيز طرح جنسيت جايگاهی ندارد و انسان ها برابرند. نکته جالب ديگر قبله است که اينجا تنها جای زمين است که نمازگزاران روبروی هم می ايستند و نماز می خوانند. هر جا که باشی همان جا قبله است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 743]