تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833134046
بلاغت ارتباط کلامی در قرآن - بخش دوم و پایانی کلام بلیغ از منظر قرآن
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بلاغت ارتباط کلامی در قرآن - بخش دوم و پایانیکلام بلیغ از منظر قرآن
ارتباطات در زندگی انسان از اهمیّت بسیار بالایی برخوردار بوده، به طوری که از ابتدا پیامبران الهی در آموزههای دینی خود به آن پرداختهاند و چگونگی برقراری ارتباط با دیگران را شرح دادهاند.
کلام بلیغ از منظر قرآن در معنای کلّی، کلام ابزار انتقال مفاهیم است؛ مفاهیمی که نزد هر انسان محبوس است، ولی به وسیلة کلام به پرواز درآورده میشوند. امّا آنچه از گذشته تا به امروز حائز اهمیّت بوده، یکی «چه گفتن» و دیگری «چگونه گفتن» است. البتّه تاریخ همواره شاهد قلمهای متعصّبی است که دست به حذف یکی از این دو رکن زدهاند و غالباً «چه گفتن» مورد این تاختوتاز و بیمهری قرار گرفته است. امّا در قرآن این معجزة نبوی هم «چه گفتن» و هم «چگونه گفتن» همواره از جایگاه کلیدی برخوردار بوده است و این همان بلاغت کلام است که آن را «مطابقت کلام فصیح با مقتضای حال» میدانند (ر.ک؛ رجایی، 1379: 17)؛ به عبارتی، قرآن رأس کار پیامبران را در همین امر، یعنی «بلاغالمبین» منحصر کرده است. به همین منظور، با تکیه بر قرآن، میتوان کلام را از دو مقولة ساختاریی و محتوای مورد بررسی قرار داد: الف) کلام از حیث ظاهری باید فصاحت داشته باشد تا به بلاغت بیانجامد؛ زیرا خداوند وظیفة پیامبران را در ارتباط با مردم، «بلاغالمبین» معرّفی میکند؛ یعنی ابلاغ و تبلیغ آنها باید درست و زیبا باشد، بهگونهای که مستمع، مقصود را به طور مطلوب و بیپیرایه فهم و درک نماید (ر.ک؛ زکریایی، 1390: 148). از این رو، فصاحت و بلاغت کلام، دو ویژگی کلامی هستند که به درستی و زیبایی سخن میانجامد. «فصاحت» در لغت به معنی «روانی و روشنی سخن» است، بهگونهای که برای شنونده و خواننده سنگین نباشد و در اصطلاح، کلامی فصیح است که از ضعف تألیف، تنافر کلمات، مخالفت قیاس، یعنی مخالفت با اصول و قواعد دستوری زبان، تکرار و پیچیدگی لفظی و معنوی مبرّا باشد (ر.ک؛ وزینپور، 1374: 63). البتّه این شیوة سخنوری کاری بسیار دشوار و پیچیده است، چراکه همة مخاطبان یک کلام، در یک سطحِ فکری و عقلی نیستند، بلکه گاه مخاطبان، افرادی ظریف و نکتهسنج هستند و گاه جاهلان سختنقش. بنابراین، ارائة کلامی که عقلها و طبعها را خوش افتد، به فرمودة قرآن، آن کلام «بیّن» است. کلام بیّن همان کلام فصیح است که علاو ه بر موارد مذکور، مشخّصههای زیر را دارد: 1ـ روشنی و گویایی، نظیر آنچه حضرت ابراهیم در موعظة خود نسبت به عموی خود ـ آزر ـ ایراد نمود: ...مَا تَعْبُدُونَ* ...* ...هَل یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ* أَوْ یَنفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ* أَفَرَأَیْتُم مَّا کُنتُمْ تَعْبُدُونَ* أَنتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ* فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ: ...چه چیز را مىپرستید؟*...* ...آیا هنگامى که آنها را مىخوانید صداى شما را مىشنوند؟* یا سود و زیانى به شما مىرسانند؟*...* آیا دیدید چیزهایى را که پیوسته پرستش مىکردید* شما و پدران پیشین شما* همه آنها دشمن من هستند مگر پروردگار عالمیان! (الشّعراء/70ـ77). چنانکه مشاهده میشود، کلام مبانی عمیق عقلانی را بدون پیچیدگی و ابهام بیان میکند. 2ـ موجز بودنِ أَوْ یَنفَعُونَکُمْ یا أَوْ یَضُرُّونَ در جملهای مختصر و مفید، تمام سمت و سوی تلاش انسانی را که یا برای جلب منفعت است، یا برای دفع ضرر بیان میکند. 3ـ ساده بودن؛ زیرا اصول فکری را در الفاظ و جملاتی روان و به دور از تکلّف مطرح میسازد و با پرسشِ مَا تَعْبُدُونَ پوچی اصنام را به سادگی بیان میدارد. ب) کلام به لحاظ موضوعی و محتوایی از منظر قرآن، کلام از نظر موضوع و محتوا چهار نوع است: 1ـ قول معروف: ...وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا: ... و با آنها سخن شایسته بگویید (النّساء/ 5). 2ـ قول حَسَن: ... وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً...: ... و به مردم نیک بگویید... (البقره/ 83). 3ـ قول لغو. 4ـ قول إثم: لاَ یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا: در آن (باغهاى بهشتى) نه لغو و بیهودهاى مىشنوند، نه سخنان گناهآلود (الواقعه/25). امّا قول معروف و بلیغ مؤلفههایی دارد که عبارتند از: 1ـ اوّلین مؤلّفه همان معنای معروف بودن است که به فرمودة حضرت امیرالمؤمنین، علی(ع): «خَالِطُوا النَّاسَ بِمَا یَعرِفُون، وَ دَعُوهُم مِمَّا یُنکِرُون: با چیزهایی که مردم میشناسند، با مردم رابطه برقرار کنید، نه با چیزهایی که مردم نمیشناسند» (مجلسی، ج 1: 518)؛ یعنی سخنی که به اندازة وسع علمی و عقلی افراد گفته شود. نظیر آنچه حضرت خضر(ع) در جواب به درخواست حضرت موسی(ع) مبنی بر اینکه به من بیاموز آنچه را که به تو تعلیم شده است. آن حضرت در جواب به حضرت موسی(ع) فرمودند: قَالَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا * وَکَیْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا: گفت: تو هرگز نمىتوانى با من شکیبایى کنى! * و چگونه مىتوانى در برابر چیزى که از رموز آن آگاه نیستى شکیبا باشى؟! (الکهف/67ـ68). بنابراین، برای فهمیدن، قابلیّتی لازم است که تا در شخص نباشد، انتقال آن علم جایز نیست. 2ـ کلام بلیغ باید نرم و به دور از تنش باشد؛ همانند آنچه خداوند به حضرت موسی(ع) پیش از دیدار با فرعون امر فرمود: فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا...: امّا بهنرمى با او سخن بگویید... (طه/44). 3ـ سخن بلیغ باید مستدل، محکم و استوار باشد: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا: اى کسانى که ایمان آوردهاید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید (الأحزاب/70)، چراکه کلام باید مستدلّ و مبرهن باشد و مانند سدّ مستحکم و نفوذناپذیر (ر.ک؛ جوادی آملی، 1387، ج 8: 84ـ85). 4ـ به سوی خدا فرابخواند: وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ: چه کسى خوشگفتارتر است از آن کس که دعوت به سوى خدا مىکند و عمل صالح انجام مىدهد و مىگوید: من از مسلمانانم؟! (فصّلت/33). البتّه این قسم، سرآمد مضامین کلام بلیغ است؛ یعنی بهترین کلام آن است که به سوی خدا فرابخواند و در مقابل، «احسن قول» سخن کسانی است که وجود خدا را انکار میکند که قرآن به سخنان آنها، قُلْنَا إِذًا شَطَطًا: ... سخنى به گزاف گفتهایم (الکهف/14)کلامهای پراکنده میگوید. قول لغو نیز سخنی است که سودی در گفتن و پرداختن به آن نیست. بنابراین، از کلام بلیغ خارج میگردد: سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ...: گروهى خواهند گفت: آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!... (الکهف/22). اینکه عدّهای به جای پندپذیری از ماجرای اصحاب کهف، ذهن و فکر خود را مشغول به این امر کردند که تعداد آنها چند نفر بود، در حالی که آگاه شدن از تعداد آنها در اصل ماجرا تغییری ایجاد نمیکند و خداوند متعال دوری از سخنان لغو را ویژگی مؤمنان میشمارد: وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ: و آنها که از لغو و بیهودگى روىگردانند (المؤمنون/3). قول اثم: آن قِسم از سخنان است که گناه و عصیان محسوب میشود و ماهیّتاً از سخن بلیغ خارج میگردد، اعمّ از غیبت و سخن زور: ... وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور: و از سخن باطل بپرهیزید! (الحج/30). برای قول زور نیز مصادیق فراوانی ذکر شده است؛ از جمله: دروغ، غنا و گواهی دروغ و ناحق که برخی از آنها در ردیف شرک به خدا آمده است (ر.ک؛ قرائتی، 1384: 38)؛ مثلاً انکار معاد، دروغ است: وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّهُمْ کَانُواْ کَاذِبِینَ: و کسانی که [معاد] منکر شدند، بدانند دروغ میگفتند (النّحل/ 39). بنابراین، از منظر قرآن، کلام بلیغ کلامی است که از نظر فصاحت، علاوه بر رعایت تمام قواعد دستوری، نگارشی، املایی و تألیفی، کلامی روشن، موجز و ساده باشد و از نظر بلاغی، از میان اقوال چهارگانه (معروف، حسن، لغو و اثم)، قول معروف و حَسَن باشد. متکلّم بلیغ از منظر قرآن پیامبران الهی به عنوان الگوهای جوامع بشری، در ارتباط خود با دیگران، همواره به لسان مردم به تبیین دین و آیین الهی پرداختهاند و به موجب زمانها و مکانها، روش تبلیغی خاصّی را به کار گرفتهاند. خداوند در این مسیر برای پیامبران و اولیا، اصول مهمّی را تبیین نموده که موظّف به اجرای آن هستند و دیگران با معیار قرار دادن این اصول، میتوانند مبلّغین راستین را از مدّعیان دروغین بازشناسند. برابر آیة شریفة ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِوَالْمَوْعِظَةِالْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ: با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت از هر کسى بهتر مىداند چه کسى از راه او گمراه شده است و او به هدایتیافتگان داناتر است (النّحل/125). متکلّم باید: 1ـ نیّت الهی داشته باشد. 2ـ به سوی خدا دعوت کند و این کار را به سه شیوه میتواند اجرا کند: الف) حکمت. ب) موعظة حسنه. ج) مجادلة احسن. خداوند متعال در آیة فوق برای موعظه و مجادله، صفت و قید احسن را ذکر میفرماید، ولی برای حکمت توصیف و شرطی قائل نمیشود؛ زیرا حکمت یک معنا دارد و آن علمی است که از سوی خدا بر دل اولیاء نازل میشود و برای آن وجه مضرّی قابل تصوّر نیست تا نیازمندِ قید و صفت باشد. امّا مجادله و موعظه شمشیر دولبه هستند که گاه زیان آنها بیش از سودشان است. بنابراین، متکلّم موظّف است شیوة احسن آنها را برگزیند، بهویژه در مجادله که روشی محکم برای تنبیه عوام است؛ زیرا متکلّم به روشی حکیمانه با مبناهای فکری مخاطبان، اصول فکری خود را اثبات میکند و به همین دلیل، مجادله گفته میشود که مقدّمهها را مخاطب میآورد و نتیجه را متکلّم میگیرد. همانند روشی که حضرت ابراهیم(ع) در مقابل ستارهپرستان اتّخاذ کرد. حضرت ابراهیم(ع) با مشاهدة ستارگان، ماه و خورشید، هر یک را خدای خویش خواند (از مقدّمات آنها بهره میگیرد)، ولی پس از افول و غروب آنان، فرمود من غروبکنندگان را دوست ندارم (نتیجة خود را بیان میکند). همچنین میفرماید: از آنچه که مردم با خدا شریک میکنند، بیزارم: فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِینَ* فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ یَهْدِنِی رَبِّی لأکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ* فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَآ أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ: هنگامى که (تاریکى) شب او را پوشانید، ستارهاى مشاهده کرد، گفت: این خداى من است؟ امّا هنگامى که غروب کرد، گفت: غروبکنندگان را دوست ندارم ! * و هنگامى که ماه را دید که (سینه افق را) مىشکافد، گفت: این خداى من است؟ امّا هنگامىکه غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایى نکند، مسلّماً از گروه گمراهان خواهم بود.* و هنگامى که خورشید را دید که (سینه افق را) مىشکافت، گفت: این خداى من است؟ این بزرگتر است! امّا هنگامى که غروب کرد، گفت: اى قوم من از شریکهایى که شما (براى خدا) مىسازید، بیزارم! (الأنعام/76ـ78). این روش دیالکتیک در میان فلاسفه به روش سقراط مشهور است. حکایت است که روزی سقراط با یکی از اعیان ملاقات کرد. او نام پدران خود را بر سقراط شمرد و بر آنان افتخار و سقراط را تحقیر کرد و گفت که تو از خاندان پَست و بیمقداری هستی. سقراط در جواب به او گفت: پدران تو همه اشخاص بزرگ، عالیقدر و صاحبمقام بودند، ولی تو خود نتوانستی به مقامی برسی. نَسَب و خانوادة من از خودم شروع میشود، ولی خانوادة تو به تو ختم میشود. پس تو ننگ خانوادة خود هستی و من افتخار خاندان خود میباشم (ر.ک؛ محمّدی اشتهاردی، 1379: 480ـ481). امّا در شیوة موعظه که روش غالب ادیان است، خدواند صفتِ الحَسَنَةِ را برای آن واجب میشمرد. میتوان گفت این وصف تعبیر دیگر از قَوْلاً مَّعْرُوفًا است؛ یعنی متکلّم باید موعظه و نصیحت را در زیباترین کلام و بیان ادا کند، در غیر این صورت، نه تنها گیرندگان را نمیتواند به سبیل الهی دعوت کند، بلکه آنها را گریزان نیز میسازد. بیان این ویژگیها مربوط به کلام است که ذکر شد. پس یکی از وظایف خطیر بلاغت متکلّم، بیان لطیف و ظریفِ موعظه و مجادله است که متکلّم با این شمشیر دولبه باید غافلین را هوشیار سازد، نه اینکه ضعفها و ناتوانیها را نشانه برود و گمراهی بیافریند یا نفرت ایجاد کند، چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «مَا ضَلَّ قَومٌ بَعدَ هُدیً کانُوا عَلَیهِ إِلاّ أُوتُوا الجَدَلَ: بعد از هدایت، هیچ گروهی گمراه نشدند، مگر اینکه به جدل روی آوردند» (نهجالفصاحه ح 1121). 3ـ دارای شور، شوق و حریص بر تبلیغ باشد و نیز باید در هدایت مؤمنان حریص باشد و از هیچ کوشش فکری و عملی در راستای هدایت آنها دریغ نکند: مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم: رنجهاى شما بر او سخت است (التّوبه/128). 4ـ مهربان و نسبت به مستمعین رؤف باشد: بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ: و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! (همان) 5ـ از وظایف دیگر یک متکلّم بلیغ در ارتباط کلامی این است که عامل به معروف باشد تا بر هدایتها بیفزاید، چراکه فاسق بیاشتیاقی را با فسق خود انتشار میدهد: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ: آیا مردم را به نیکى دعوت مىکنید (البقره/ 44). مستمع بلیغ از منظر قرآن زبان چهار مهارت دارد: سخن گفتن، گوش دادن، نوشتن و خواندن. سخن گفتن و نوشتن، مهارتها یا جنبههای فعّال زبان هستند، ولی گوش دادن و خواندن، مهارتهای پذیرای زبان میباشند (ر.ک؛ باطنی، 1385: 75ـ76). آنچه در بخش بلاغت متکلّم گفته شد، راجع به جنبة فعّال زبان بود. امّا در بخش مستمع، به جنبة پذیرای زبان میپردازیم. هنگام گوش دادن و خواندن، شخص اندیشههایی را که در قالب گفتار یا نوشتار عرضه میشوند، از راه گوش یا چشم دریافت و آنگاه ادراک میکند. به همین دلیل، به این دو، مهارتهای پذیرای زبان میگویند (ر.ک؛ همان: 76). اینکه ما صدای اصوات را میشنویم، تقریباً امری غیرارادی است که همة افرادی که از قوّة شنوایی برخوردارند، آن را میشنوند. امّا شنیدن و خواندنی که همراه با درک و فهمیدن باشد و انسان را به تفکّر وادارد، نیازمند مهارتهای بسیاری است که در همة افراد یکسان نیست. همانگونه که پیش از این گفته شد، انسان دارای کمالی است که در صورت انتخاب بهترین راه، امید است هدایت و بدان دست یابد. از منظر قرآن، خدا کسانی را هدایت کرده که از میان اقوال نیک، نیکترین آنها را انتخاب میکنند: الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ: همان کسانى که سخنان را مىشنوند و از نیکوترین آنها پیروى مىکنند؛ آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده (الزّمر/ 18). بر اساس این آیه، مستمع بلیغ کسی است که میشنود، میفهمد و انتخاب میکند؛ زیرا میان شنیدن و درستاندیشی رابطة مستقیم وجود دارد. به فرمودة امام صادق(ع): «سه چیز نشانگر درستاندیشی است: خوشبرخوردی، خوب گوش سپردن و خوب پاسخ دادن» (حرّانی، 1384: 583)؛ زیرا کسی که خوب گوش میکند، خوب میفهمد و خوب عمل میکند. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: «مَن أَحسَنَ الإِستِمَاعَ تَعَجَّلَ الإِنتِفَاعَ: هر که سخنان را نیکو بشنود، به بهرهمندی شتابد» (آمدی، 1380: 796). بنابراین، از ویژگی مستمع بلیغ در قرآن عبارتند از: 1ـ همسویی شنیدن با فهم. 2ـ تشخیص و یافتن سخنان نیکو. 3ـ بهترین آنها را برگزیدن. به گفتة طبرسی در تفسیر مجمعالبیان، از ویژگیهای اساسی بندگان راستین خدا این است که دیدگاهها و سخنان را میشنوند و آنگاه بهترین و زیباترین آنها را برای زندگی انسانی برمیگزینند و بدینسان، قرآن مردم را به زندگی متفکّرانه، آگاهانه، اندیشمندانه، حقطلبانه و مترقّی فرامیخواند و از دنبالهروی کورکورانه و بدون آگاهی سخت بر حذر میدارد (ر.ک؛ الطّبرسی، 1380، ج 12: 511). 4ـ پرهیز از پیروی کورکورانة تابوها و قوانینهای غیرعاقلانه در جامعه. بنابراین، کسانی را که تابع اقوال و افعال پدران و پیشینیان بودند و گفتند ما از پدرانمان شنیدیم: سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ: ما چنین چیزى را هرگز در نیاکان خود نشنیدهایم! (المؤمنون/ 24) و از آنها آموختیم: قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا کَذَلِکَ یَفْعَلُونَ: گفتند: ما فقط نیاکان خود را یافتیم که چنین مىکنند. (الشّعراء/ 74) محکوم میکند و میفرماید در قیامت، اینها پدرانشان را گمراه خواهند یافت: إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءهُمْ ضَالِّینَ: چرا که آنها پدران خود را گمراه یافتند (الصّافّات/69). پس این گونه تبعیّتها، ارمغانی جز گمراهی ندارد. از این روی، بر مستمع بلیغ است که کلام را بر محک عقل و اندیشه بسنجد، نه اقوال بیپایة پیشینیان. 5ـ بپرهیز از لجاجت: وَلَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤْمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ مِن قَبلُ: پیامبرانشان دلایل روشن برای آنان آوردند، ولی آنها ایمان نمیآوردند به آنچه قبلاً تکذیب کرده بودند! (الأعراف/101)؛ یعنی زمانی که حق را میشنوند، به سبب تکبر و لجاجتی که در سینههایشان است، إِنَّ فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ: در سینههایشان فقط تکبّر است (غافر/56) به موضع اشتباه خود اقرار نمیکنند. البتّه خداوند میفرماید: مَّا هُم بِبَالِغِیهِ: هرگز به خواستة خود نمیرسند (همان). 7ـ از ویژگی دیگر مستمع بلیغ این است که سمع و فهم او در برابر حق باید با عمل همراه باشد تا به فلاح ختم شود: أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و اینها همان رستگاران واقعی هستند (النّور/51). در قرآن کریم، نمونة چنین عملی در زندگی حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) نشان داده شده است. آن هنگام که خداوند به حضرت ابراهیم(ع) دستور ذبح فرزندش را میدهند، ایشان بدون چون و چرا آن را میپذیرند و تسلیم فرمان الهی میشوند. همچنین حضرت اسماعیل(ع) نیز هنگامی که این دستور الهی را از زبان پیامبر زمان خویش میشنوند، در برابر آن سَرِ تسلیم فرود میآورد و بدون هیچ تردید و یا تأخیری فوراً آن را میپذیرند: فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ: پس چون او همراه پدر به [سن] کار و کوشش رسید، گفت: پسرم من در خواب که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟ گفت: پدرم آنچه دستور یافتهای انجام ده، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت. (الصّافّات/102). نتیجهگیری مقولة ارتباط از آنجا که همیشه در زندگی انسان وجود داشته است و امری حیاتی بوده است، اهمیّت فوقالعادهای دارد. به همین دلیل، همواره مورد توجّه بوده است و از ابتدا تمام پیامبران الهی بدان اهتمام ویژه داشتند. همچنین در میان فلاسفهای همچون ارسطو، فارابی و .... جایگاه ویژهای داشته است. در عصر حاضر نیز به دلیل ایجاد وسائل ارتباط جمعی و افزایش راههای ارتباطی، اهمیّت آن نمود بیشتری یافته است و بسیاری از محقّقان به مطالعة علمی آن پرداختهاند. ارتباط در قرآن تنها به مقولة ارتباط کلامی و یا نوع ارتباط کلامی انسان با انسان ختم نمیشود، بلکه شامل تمام ارتباطهای موجود در عالم هستی، اعمّ از رابطة خدا با تمام موجودات هستی میباشد، رابطة انسان با جهان پیرامون خود به دو صورت کلامی و غیرکلامی انجام میگیرد که ارتباطات کلامی انسان به سه دستة ارتباط با خود، ارتباط با خدا و ارتباط با دیگران تقسیم میشود و در ارتباط با خدا، مبنای ارتباط بر دو اصل نیاز و جود است که نیاز، علّت ارتباط انسان و جود، علّت ارتباط خداست و انسان با ابزار نماز، دعا، بکاء و ... به این ارتباط تداوم میدهد و خداوند با ظهور اسمائی و صفاتی خود، نیازها را اجابت میکند؛ آن هم در قالب جلوههایی چون الهامها، توفیقها و ... . این ارتباط نیز به گونهای است که اگر انسان به کلام، گفتار و دیگر اعمال خود رنگ و صبغة الهی ندهد، نمیتواند همکلام خداوند گردد. قرآن کریم به طور کامل به ارتباطهای انسان پرداخته که از جملة آنها بلاغت در ارتباط کلامی است. ارتباط کلامی بلیغ، نتیجه و حاصل بلاغت در عناصر ارتباطی (متکلّم، مستمع و کلام) است. از این روی، در این مقاله ویژگیها و خصوصیّات هر یک از آنها از دیدگاه قرآن کریم شرح داده شده است؛ بدین صورت که ارتباط با خود پایة سایر ارتباطهای انسان است و اگر انسان به درستی با خود سخن نگوید، نمیتواند با دیگران نیز ارتباط موفّقی داشته باشد و کلامی که انتخاب میکند، باید بلیغ باشد. از منظر قرآن، کلام بلیغ کلامی است که از نظر فصاحت، علاوه بر رعایت تمام قواعد دستوری، نگارشی، املایی و تألیفی، کلامی روشن، موجز و ساده باشد و از نظر بلاغی، از میان اقوال چهارگانه (معروف، حَسَن، لغو و اثم)، قول معروف و حَسَن باشد. از سویی، انسان در ارتباط با دیگران یا در جایگاه متکلّم و گوینده است و یا در جایگاه مستمع و شنونده که در هر دو صورت، ملزم به انجام وظایف خاصّی است که خداوند متعال تعیین کرده است؛ به این صورت که متکلّم بلیغ باید، اوّل نیّت الهی داشته باشد، دوم به سوی خدا دعوت کند، سوم باید شور، شوق وحریص به تبلیغ داشته باشد، چهارم مهربان و دلسوز باشد و پنجم عامل به معروف باشد. مستمع بلیغ نیز باید اوّلاّ سمعی توأم با فهم داشته باشد، ثانیّاً سخنان نیکو را تشخیص دهد، ثالثاً بهترین آنها را انتخاب کند، رابعاً از پیروی کورکورانه دوری نماید و خامساً از لجاجت پرهیز کند. مراجع قرآن کریم. نهجالبلاغه. نهج الفصاحه. آمدی، عبدالواحد. (1380). غررالحکم و دررالکلم. ترجمة محمّدعلی انصاری. ویرایش و تصحیح مهدی انصاری قمی. قم: انتشارات امام عصر(ع). احمدی، علیاصغر. (1381). روانشناسی شخصیّت از دیدگاه اسلامی. تهران: انتشارات امیر کبیر. الطبرسی، الفضل بنالحسن. (1380). ترجمة تفسیر مجمعالبیان. ترجمة علی کرمی. تهران: انتشارات فراهانی. اسفندیاری، محمّد. (1388). بعد اجتماعی اسلام. قم: انتشارات صحیفة خرد. باطنی، محمّدرضا. (1385). دربارة زبان (مجموعه مقالات). تهران: انتشارات آگاه. باقری اصل، حیدر. (1383). تبیین واحد ارتباط وحیانی در قرآن کریم. علوم انسانی «مقالات و بررسیها» (علمی-پژوهشی)، شماره 75، بهار و تابستان. صص41ـ 56 بورن، آد. (1379). بعد فرهنگی ارتباطات برای توسعه. ترجمة مهرسیما فلسفی. تهران: انتشارات سروش. جمشیدنژاد، غلامرضا. (1388). آرمانشهر فارابی(مروری بر زندگی و آثار ابونصر محمّد فارابی). زیر نظر علیرضا مختارپور قهرودی. تهران: انتشارات همشهری. جوادی آملی، عبدالله. (1387). تفسیر موضوعی قرآن کریم.ج3 و ج17، قم: نشر إسراء. ـــــــــــــــــــ . (1388). تفسیر موضوعی قرآن کریم (حیات حقیقی انسان در قرآن) ج15. قم: نشر إسراء. ـــــــــــــــــــ . (1386). حماسه و عرفان. قم: نشر إسراء. حرّانی، ابومحمّد .(1384). تحف العقول. قم: انتشارات آل علی. دهخدا، علیاکبر. (1373). لغتنامه دهخدا. زیر نظرمحمّد معین و جعفر شهیدی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. راجرز، اورت میچل. (1386). تاریخ تحلیلی علم ارتباطات؛ رویکردی شرح حال نگارانه. ترجمه و تحشیّه: غلامرضا آذری. تهران: انتشارات درانژه. رجایی، محمّدخلیل. (1379). معالم البلاغه در معانی و بیان و بدیع. شیراز: انشارات دانشگاه شیراز. رسولی، حجّت. (1380). تأمّلی در تعریف بلاغت و مراحل تکامل آن. پژوهشنامه علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی (علمی ـ پژوهشی). شمارة 31. پاییز. صص89ـ 98 زکریایی، محمّدعلی. (1390). فرهنگ مطهر مفاهیم، اصطلاحات و تعابیر علوم انسانی- دینی از دیدگاه شهید مرتضی مطّهری. تهران: انتشارات جامعه و فرهنگ. زورق، محمّدحسین. (1389). ارتباطات و آگاهی (مفاهیم، مبانی و روشها). تهران: انتشارات سروش. شمیسا، سیروس .(1384). معانی. تهران: نشر میترا. صدرالدّین شیرازی، محمّد. (1381). مبدأ و معاد. ترجمة احمد حسینی اردکانی. به کوشش عبدالله نورانی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. طباطبایی، محمّدحسین. (1374). ترجمة تفسیر المیزان. ترجمة محمّدباقر موسوی همدانی. قم: انتشارات اسلامی. فیّاض، ابراهیم. (1389). تعامل دین، فرهنگ و ارتباطات. تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل. قرائتی، محسن. (1384). تفسیر نور. تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن. کریمی، یوسف. (1389). روانشناسی شخصیّت. تهران: نشر ویرایش. لیتلجان، استیفن. (1384). نظریّههای ارتباطات. ترجمة مرتضی نوربخش و اکبر میرحسنی. تهران: نشر جنگل. مجلسی، محمّدباقر. (1403ق.). بحارالانوار. بیروت: انتشارات دارالاحیاء التّراث العربی. مجلسی، محمّدباقر (1388) تحفة آثار (تلخیص و ترجمة بحارالانوار) به کوشش شمس الضحی. تهران: انتشارات کتاب نیستان. محسنیان راد، مهدی. (1382). ارتباطشناسی. تهران: انتشارات سروش. محمّدی اشتهاردی، محمّد. (1379). پندهای جاویدان. تهران: انتشارات نبوی. وزینپور، نادر. (1374). بر سمند سخن، تهران: انتشارات فروغی. نویسندگان: محمد آهی زهره سوری: دانشگاه ابوعلی سینا همدان فصلنامه سراج منیر شماره 19 انتهای متن/
95/05/19 :: 05:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]
صفحات پیشنهادی
مصادیق گونهگون آیه در قرآن - بخش دوم و پایانی قراردادن فواید گوناگون در چهارپایان
مصادیق گونهگون آیه در قرآن - بخش دوم و پایانیقراردادن فواید گوناگون در چهارپایان در قرآن کریم مکرّراً در آیه خواندن امور مختلف به این امر توجّه داده شده که اوّلاً سررشتة نظام علّی و معلولی در دست خداوند است و ثانیاً این نظام به گونهای طرّاحی شده که سود و منفعت آدمی را در پی داکاربرد کنایه در پرتو آیاتی از قرآن کریم - بخش دوم و پایانی کنایه کشتزار بودن زنان در قران
کاربرد کنایه در پرتو آیاتی از قرآن کریم - بخش دوم و پایانیکنایه کشتزار بودن زنان در قران یکی از صنایع لفظی و معیارهای زیبایی سخن کنایه است که قرآن از آن بهره فراوان برده است و در موارد گوناگون و به انگیزههای متفاوت تعابیر کنایی دارد بخش دوم و پایانی ۶ـ۴ ﴿وَ قَالُوا لِجُلُودِمصادیق گونهگون آیه در قرآن - بخش اول در جستجوی «نشانهها» در پدیدههای طبیعی
مصادیق گونهگون آیه در قرآن - بخش اولدر جستجوی نشانهها در پدیدههای طبیعی در قرآن کریم مکرّراً در آیه خواندن امور مختلف به این امر توجّه داده شده که اوّلاً سررشته نظام علّی و معلولی در دست خداوند است و ثانیاً این نظام به گونهای طرّاحی شده که سود و منفعت آدمی را در پی دارد &nbارتباط و انس زنان با قرآن نسل آینده را قرآنی می کند
آیت الله هادوی تهرانی ارتباط و انس زنان با قرآن نسل آینده را قرآنی می کند شناسهٔ خبر 3959412 - شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲ ۵۰ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی jwplayer display inline-block; آیت الله هادوی تهرانی گفت آشنایی بانوان با قرآن کریم زمینه آشنایی خانواده و نسل آبررسی تطبیقی اسلوبهای بیان قصص قرآن - بخش دوم و پایانی واقعنما یا تمثیلی بودن قصص قرآن
بررسی تطبیقی اسلوبهای بیان قصص قرآن - بخش دوم و پایانیواقعنما یا تمثیلی بودن قصص قرآن قرآن کریم به عنوان کاملترین کتاب آسمانی برای هدایت انسانها از فنون گوناگونی استفاده کرده است از جمله این فنون بهرهگیری از اسلوب داستان است که در مواضع و مناسبتهای گوناگون مطرح میکند &بازدید بانوان شرکت کننده در مسابقات قرآن از حسینیه جماران
بازدید بانوان شرکت کننده در مسابقات قرآن از حسینیه جماران شناسهٔ خبر 3958487 - جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰ ۳۸ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی jwplayer display inline-block; شرکت کنندگان اولین دوره مسابقات بین المللی قران کریم بانوان باحضور درحسینیه جماران وبازدید از بیت اماستانداردهای مسابقات قرآن ایران بسیار بالا است
احمد ابوالقاسمی استانداردهای مسابقات قرآن ایران بسیار بالا است شناسهٔ خبر 3958491 - جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰ ۴۷ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی jwplayer display inline-block; داور سی و چهارمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم گفت ایرانیان به دلیل تجارب بالایی که در مباید برنامه های قرآنی را از نامزدهای انتخابات مطالبه کنیم
سید علی سرابی باید برنامه های قرآنی را از نامزدهای انتخابات مطالبه کنیم شناسهٔ خبر 3958513 - جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱ ۱۵ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی jwplayer display inline-block; قائم مقام شورای عالی قرآن گفت جامعه قرآنی باید برنامه های قرآنی را از نامزدهای انتخابرگزاری مسابقات قرآن موجب تحول در سبک زندگی ملی است
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات برگزاری مسابقات قرآن موجب تحول در سبک زندگی ملی است شناسهٔ خبر 3958499 - جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱ ۱۸ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی jwplayer display inline-block; حجت الاسلام علیرضا سلیمی با اشاره به نقش مهم بانوان در خانواده گفت قطعا برگزمردم ایران از میهمانان قرآنی به عنوان برادران دینی استقبال کردند
قاری هندی مردم ایران از میهمانان قرآنی به عنوان برادران دینی استقبال کردند شناسهٔ خبر 3959118 - شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹ ۵۲ دین و اندیشه > قرآن و متون دینی jwplayer display inline-block; شرکت کننده هندی در سی و چهارمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم گفت برای حضور د-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها