تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836117392
خندوانه برای تلویزیون ما چه کارها که نکرده
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه ایران - دریا فرج پور: یک زمانی بود که تلویزیونمان جز نود برنامه جذابی نداشت. برنامهای نبود که تماشاگران پرشمار بالقوه جعبه جادو را جذب و وادارشان کند به تماشا؛ بنشاند روبهروی تلویزیون و اجازه بلندشدن بهشان ندهد. این چیزها را درباره تلویزیونهای خارجی شنیده بودیم؛ که یقه تماشاگر را میگیرند و ول نمیکنند؛ که گاه تا ده، بیستسال ادامه پیدا میکنند و محبوبیتشان هم کم نمیشود.
بعد هم که به قول محمد مایلیکهن از ماهواره همسایه دیدیمشان، فهمیدیم کار چندان شاقی هم نکردهاند. یعنی کاری نبود که از ما برنیاید. یک مجری کاربلد میخواست و چند مهمان آشنا و البته دستی باز برای حرفزدن و حرف بیرون کشیدن از زیر زبان مهمانان. آنجا بود که حس کردیم چه آسان امکان ارتباط با این وسعت و عمق را از دست دادهایم. چه آسان تماشاگران را هل دادهایم سمت کانالهای همسایه. چه آسان بازی را باختهایم به رقبایی که نه یکدهم ما امکانات و سرمایه دارند و نه یکدهم ما آدمهای کاربلد و ذهنهای توانا...
البته نه اینکه تاکنون اصلا از این برنامهها نداشتیم. تکوتوک بودند کسانی که یک دورهای آمدند و سروصدا کردند و تماشاگر هم جذب کردند. جز نود که اول نوشته نامش آمد، شب شیشهای رضا رشیدپور را داشتیم، اجراهای فرزاد حسنی را داشتیم، احمدزاده را داشتیم... اینها همگی آغازهای خوبی داشتند؛ اما زمانی که میرفت تا پا بگیرند، زمانی که موعد برداشت رسید، با دستهای خودمان زدیم و همهچیز را خراب کردیم. برنامهها تعطیل شدند. مجریها ممنوعالکار شدند، بعضی هم رفتند. عمر امیدواری ما به داشتن تلویزیونی جذاب و موثر هم سر آمد. باز یک تلویزیون خالی و بازنده داشتیم. تلویزیونی که چیزی نداشت برای دیدن و نازیدن...
چندسال گذشت، تا اینکه خندوانه روی آنتن رفت. اتفاقی که خیلی چیزها را عوض کرد...
آغاز یک دوران
خندوانه آغاز یک دوران جدید در تلویزیون ایران بود. با این برنامه مدیران ما فهمیدند نهتنها نباید از محبوبیت یک برنامه و برنامهساز ترسید؛ بلکه عاقلانهترین کار استقبال از این محبوبیت است که درنهایت در بیلان کاری مدیریت ثبت خواهد شد. این را هم فهمیدند که ترس از شادی، ترس عاقلانهای نیست؛ میشود شادی آفرید؛ بدون آنکه این کار الزاما به معنای ابتذال باشد. با اینکه میتوان رادیکالتر هم با موضوع طرف شد و گفت اگر این شادیآفرینی به معنای ابتذال هم باشد، باز نتیجه کار به رویکردش میارزد( خصوصا در تلویزیون که رسانهای سبکتر و سطحیتر از سینما یا دیگر مدیومهاست)؛ اما عجالتا به همین هم راضی هستیم و خندوانه را به دلیل برداشتن این گامها ستایش میکنیم. در حقیقت اگر خندوانه در سه دوره حیاتش فقط این کارها را کرده و این دو تابوی خودساخته مدیران را شکسته باشد، وظیفه تاریخیاش در قبال فرهنگ و رسانه این مرزوبوم را به بهترین شکل ایفا کرده است؛ با اینکه میدانیم دستاوردهای خندوانه منحصر به این تابوشکنی نبوده و بهترین و خاطرهسازترین لحظات یک نسل از تلویزیون بینها مدیون این برنامه است. حالا که سه دوره از خندوانه میگذرد دیگر میتوان مطمئن بود اگر سالها بعد جایی صحبتی از تلویزیون امروز وسط آید، با حسرت از خندوانه یاد خواهد شد که یادش بخیر؛ آن روزها یک خندوانهای بود که...
غیرممکن ممکن شد
خندوانه خیلی بیسروصدا آمد. آنقدر که امیدی نمیرفت کار بگیرد و دیده شود. درواقع نهتنها مدیران که حتی خود رامبد جوان هم فکر نمیکرد کارش محبوب شده و به ساخت سری دوم و سوم و احتمالا دهم ختم خواهد شد. خندوانه یک برنامه جدید امتحان پس نداده بود که نمونه مشابهی نداشت و در تلویزیون عادت کرده به سریدوزی و چلاندن ایدههای موفق تا آخرین حد ممکن، این بیشباهتی، موضوع هراسناکی در حد یک شکست محتوم قلمداد میشد. خندوانه همچنین ساختاری مجریمحور داشت؛ آن هم با یک مجری ناآزموده که باوجود محبوبیت و البته حضور راحت و دوستداشتنی مقابل دوربین، اجرا را در این حد تجربه نکرده بود. موضوع برنامه هم عجیب بود و برای موفقشدن گزینهای ترسناک؛ ستایش شاد بودن و خندیدن در هر شرایطی در فرهنگ عامه این مرزوبوم لوسبازی و الکیخوشبودن معنی میشود. این چیزها امیدواری به موفقیت این برنامه را کمتر و کمتر میکردند. شبکه نسیم که قرار بود خندوانه را روی آنتن بفرستد، اما مهمترین دلیل ترسها بود؛ شبکه نوپایی که نه تماشاگر داشت، نه پول و امکاناتی در حد دیگر شبکهها و نه اینکه حتی به شیوه عادی پخش میشد. تماشاگر برای اینکه شبکه نسیم را ببیند، باید هزینه میکرد، گیرندهای میخرید و پای برنامه مینشست. همه اینها یعنی که خندوانه برای دیده و پسندیدهشدن، راه سادهای پیش پایش نبود. شکست این برنامه محتملتر و طبیعیتر از موفقیتش بود؛ اما... غیرممکن ممکن شد.
دلیل پیروزی
سری اول همه را تکان داد. خندوانه با تکیه بر پاشنه آشیل و دلایل شکستش، موفقیتی عجیب را تجربه کرد. تمام عوامل کاهنده شانس موفقیت برنامه به یاریاش آمده و موفقش کردند. اینکه خندوانه پا بر شانه هیچکس نداشت، تروتازگی عجیبی باعث شد که تماشاگر را سحر میکرد. اینکه مجری بیتجربه بود، با کمک ویژگیهای فردی رامبد جوان صمیمیتی خاص را بر اجرای او حاکم کرد؛ جوری که نمیشد دوستش نداشت. استقبال از موضوع برنامه نیز تاکیدی بر احساس کمبود این عنصر حیاتی در جامعه بود و نشان داد جامعه عبوس، غمگین و البته خشمگین ما چقدر به شادی و خنده و موسیقی نیاز دارد و لزوم دوبارهنگری و شکستن یکسری تابوی فرهنگی را یادآوری کرد.
پخش از شبکه نسیم هم که میگفتند به دلیل کم تماشاگر بودن و توی چشم نبودن باعث دیدهنشدن خندوانه میشود؛ تأثیر عکس داشت و به دلیل حساس نبودن مدیران، باز بودن دست رامبد جوان را باعث شد. جوان که در شکل عادی باید هزاران قیدوبند و بایدونباید را برای گرفتن مجوز نمایش کارش رعایت میکرد، در نسیم با دستی بازتر برنامهاش را شکل داد. اینها همه در کنار هم نشان دادند اگر کسی کارش را بلد باشد میتواند از محدودیتها نیز در راستای تاثیرگذاری بیشتر سود جوید؛ البته به شرطی که شانس هم همراهش باشد و مجال و فرصتی برای اجرای ایدههایش داشته باشد. رامبد جوان که در سینما هم نشان داده بیبهره از شانس نیست و چهبسا در موقعیتهای مشابه فرصت کار را در مقایسه با همکارانش راحتتر به دست میآورد، کاربلدی را هم داشت و خندوانهاش درنهایت بدل شد به یک موج؛ به یک حرکت پرشتاب به سوی موفقیت؛ به یک سکوی پرتاب؛ به یک الگوی برنامهسازی؛ به آغازگری یک دوران تازه و...
شهر خلوت
ساخت سری دوم یک فیلم، سریال و حتی یک برنامه موفق، چالش ترسناکی است. کم نیستند سری دوم کارهایی که بهرهای از موفقیت نخستین کار آن مجموعه نبردهاند. رامبد جوان در خندوانه اما این غیرممکن را ممکن کرد. سری دوم خندوانه در قیاس با سری اول برنامه موفقتر نیز بود. آیتمهای جذابی که مسابقه استندآپ کمدی گل سرسبد آنها بود، بیاغراق خیابانها را خلوت کردند و این برای برنامهای که داستانی نبود، اتفاقی نوظهور محسوب میشد.
آغاز پایان
سری سوم اما با شرایطی متفاوت آغاز شد. درحالیکه توقعات به نحو ترسناکی بالا رفته بود، سری سوم کاملا ناامیدکننده آمد. مسابقه تکراری و تقلیدی لباهنگ در روزهای نوروز نشانی از عصای جادویی جوان نداشت و نشان داد او هم میتواند اشتباه محاسباتی داشته باشد. درحالیکه ایده اصلی برگرفته از یکی از شبکههای خارجی، ایده جذابی به نظر میرسید اما رامبد شاید به این فکر نکرده بود که بستر فرهنگی جامعه برنامه اصلی با فرهنگ و قوانین دستوپاگیر ما تفاوت دارد و ستارگان ما هنگام لبخوانی فقط میتوانند سیخ ایستاده و زل بزنند به دوربین و چقدر جذاب میتواند باشد تماشای کسی که دارد ترانهای را لبخوانی میکند. مسابقه خانواده باحال اما بدتر بود؛ بدترین مشکلش هم این بود که ما خانواده باحالی نمیدیدیم. اینها در کنار تغییر دکور و صحنه؛ تغییر چند شخصیت محبوب؛ کاستن از موسیقی و مسائلی از این دست باعث شدند سری سوم ناموفق قلمداد شده و جوان و گروهش با انتقادات زیادی مواجه شوند. بهنظر میرسید خندوانه به پایان راه نزدیک شده و رامبد جوان گامهای آخر خندوانه را درحال برداشتن است. اما...
بوی خندوانه
فرق یک آدم موفق و ناموفق در این است که آدم موفق اگر بفهمد راه را اشتباه رفته میتواند بازگشته و مسیر دیگری را طی کند؛ اما آدم ناموفق راه اشتباه را تا ته بنبست ادامه میدهد. جوان هم به هر دلیل وقتی فهمید یک جای کار ایراد دارد، عکسالعمل امیدوارکنندهای نشان داد و برنامهای که تماشاگران تنهایش گذاشته بودند و از دست رفته مینمود، دوباره به مسیر اصلیاش بازگرداند. برنامهای که بیشتر از مردم، شادکردن اسپانسرها را داشت دنبال میکرد، دوباره این روزها دارد هدف اصلیاش را پیگیری میکند. خندوانه دوباره دارد رنگوبوی خندوانه میدهد؛ گیرم با تماشاگرانی کمتر از دو سری قبل و گیرم با محبوبیتی تقسیم شده با دورهمی مدیری...
رامبد جوان دوباره نشان داد آدم باهوشی است. او که با بالارفتن انتظارات تماشاگران راه دشواری پیش پایش بود و با اضافه شدن رقیب قدری چون مهران مدیری دشواری راهش بیشتر هم شده بود؛ با تغییر مسیر در حساسترین نقطه ممکن برنامهاش را نجات داد و خودش را یک بار دیگر احیا کرد. حیف بود خندوانه در این نقطه به پایان راه برسد. این برنامهای است که میتواند سالیانسال ادامه داشته باشد و محبوبیتش را هم حفظ کند. درست مثل آن برنامههایی که در تلویزیون همسایه میدیدیم و همین خندوانه بود که باعث شد بیشترمان دیگر به خانه همسایه نرویم. آخر خودمان هم برنامهای با همان قدرت و جذابیت داشتیم دیگر...
۳۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]
صفحات پیشنهادی
حمله کارگردان سینما و تلویزیون به خندوانه!
کمال تبریزی با اشاره به برنامه خندوانه و تلاشهایی که در آن برای شاد کردن مردم صورت میگیرد گفت آنچه در این برنامه اتفاق میافتد خندیدن برای هیچ است اما این خنده درمانی نیست و این وضعیت در جامعه ترویج میشود تا جایی که فکر میکنیم باید خود را به نفهمی بزنیم خندوانه کمالرامبدجوان: یک ریال از پول "خندوانه" را تلویزیون نمیدهد /هرچه مدیران تلویزیون خواستند گفتم چشم
فرهنگ > تلویزیون - رامبد جوان به ایسنا گفت خندوانه بهترین و محبوبترین برنامه تلویزیونی سال گذشته و پر بینندهترین برنامه نوروز شد و همینها باعث شد خیلی از همکاران ما از شبکههای دیگر گرفته تا تهیهکنندگان و مدیران و خیلیهای دیگر دلخور شوند آن هم خندوانه ای کرامبدجوان:یک ریال از پول خندوانهرا تلویزیون نمی دهد/هرچه مدیران تلویزیون خواستند گفتم چشم
رامبدجوان یک ریال از پول خندوانه را تلویزیون نمی دهد هرچه مدیران تلویزیون خواستند گفتم چشم خندوانه بهترین و محبوبترین برنامه تلویزیونی سال گذشته و پر بینندهترین برنامه نوروز شد و همینها باعث شد خیلی از همکاران ما از شبکههای دیگر گرفته تا تهیهکنندگان و مدیران و خیلیهای دیرامبدجوان:یک ریال از پول خندوانهرا تلویزیون نمی دهد
رامبدجوان یک ریال از پول خندوانه را تلویزیون نمی دهد رامبد جوان به ایسنا گفت خندوانه بهترین و محبوبترین برنامه تلویزیونی سال گذشته و پر بینندهترین برنامه نوروز شد و همینها باعث شد خیلی از همکاران ما از شبکههای دیگر گرفته تا تهیهکنندگان و مدیران و خیلیهای دیگر دلخور شوندتلویزیون به سراغ روز پزشک میرود
تلویزیون به سراغ روز پزشک میرود شبکه چهار سیما به مناسبت روز پزشک ویژهبرنامهای را به مدت ۱۴ ساعت راهی آنتن میکند به گزارش ایسنا این ویژهبرنامه در دکور برنامه ۱۰۰ برگ ضبط میشود و احسان کرمی شاهین شرافتی مهسا ملک مرزبان و محمود کریمی مجریان آن هستند تیزرهای میانی این وی92 برنامه تلویزیونی و گزارش خبری در جشنواره فیلم سلامت/ اعلام تیزرهای منتخب جشنواره
92 برنامه تلویزیونی و گزارش خبری در جشنواره فیلم سلامت اعلام تیزرهای منتخب جشنواره ۲۰ تیزر و نماهنگ برای حضور در جشنواره فیلم سلامت انتخاب شدند به گزارش حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم سلامت از میان تیزر و نماهنگ های رسجواد خیابانی در «خندوانه» گریه کرد
خبرآنلاین جواد خیابانی مهمان برنامه خندوانه بود مجری سرشناس فوتبال ایران كه با گزارشهایش حاشیههای زیادی داشته در برنامه خندوانه مهمان رامبد جوان بود او در همان دقایق اول و در حالی كه هنوز با رامبد خوش و بش میكرد گفت كه نوكری این مردم را میكند و ناگهان بغض كردلیلا اوتادی و اندیشه فولادوند با «بیتا» به تلویزیون میآیند
فرهنگ > تلویزیون - بیتا عنوان اپیزود جدید مجموعه تلویزیونی چرخِ فلک است که پخش آن از یکشنبه 31 مرداد ماه آغاز میشود به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین مجموعه تلویزیونی اپیزودیک «چرخِ فلک» به تهیه کنندگی مجید مولایی از تولیدات مرکز امور نمایشی سیماست اپیزوحال و هوای كردستان در «خندوانه»
حال و هوای كردستان در خندوانه جمعی از هموطنان كرد امشب مهمانان خندوانه هستند و شادی این برنامه به همه كرد زبان ها تقدیم میشود به گزارش حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان در راستای هدف تازه خندوانه جهت تكریم و معرفی آداب و رسوم و فرهنگ مناطقبازیگر سریال «آوای باران» به «خندوانه» میآید
خبرآنلاین سام درخشانی چهره شناخته شده سینما و تلویزیون مهمان امشب خندوانه است این بازیگر با آثاری مثل شب زدگان خانه پدری همسفر دریاییها و معرفی شد و با حضور در فیلم ها و سریال هایی مثل نابرده رنج پژمان آوای باران همه چیز آنجاست و پشت با-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها