محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832871590
پایان دوران دهنمکیسم در سینمای ایران/ دیگر کسی برای تانکها قمه نمیکشد
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: از یاد نبردهایم روزهایی را که فروش بالای آثار دهنمکی مثل مشتی محکم به دهان منتقدان و فرهیختگان سینما و به طور اعم اهالی فرهنگ ایران کوبیده میشد. تعارف که نداریم. وضع همین بود. دهنمکی شده بود راز بزرگ اجتماع ایران. چرا میفروشد؟! مگر لودگی و این همه ایراد داستانی و ساختاری در چهره این فیلمها پیدا نیستند؟
او از رانتهای خاصی برای بیان بعضی مضامین تابو شده برخوردار بود اما چنین چیزی تمام مسئله را توضیح نمیداد. آیا مردم بیشتر از این نمیفهمیدند؟ خیلی از روشنفکران با لب و لبچهای ورکشیده و چشمهایی نیمکش؛ و با یک سرخوردگی تمام همین رأی را صادر کردند. اما آیا همان افراد حاضرند امروز که آثار دهنمکی دیگر آنقدرها هم نمیفروشند، بیایند و بر جهش روشنفکرانه تودهها طی هشت الی ده سال حکم کنند؟ نه آن حرف درست بود و نه چنین حرفی صحیح است. باید از ابتدا دهنمکی را نه به عنوان یک شخص، بلکه به عنوان سطحی که در آن انعکاس تصویر خیلی از رویدادهای نامرئی اجتماع پیداست مطالعه میکردیم و هنوز هم برای عبرت گرفتن از گذشته در جهت به کار بستن برای آینده دیر نشده. فیلمهای دهنمکی چرا اینقدر میفروختند؟ گاهی بعضی آثار هنری توسط توده گستردهای از مردم در حالی پسندیده میشوند که جماعت روشنفکر، دلایل غیر قابل انکاری برای بد بودنشان دارند؛ چه کسی برای تانک قمه میکشد؟ کی هست که با پا کوبیدن میان میدان مین و فقط چهل-پنجاه متر راه رفتن، یک معبر امن ایجاد کند؟ کجا ممکن است که تمام افراد پادگانی بزرگ، بوی معده آدمی چاق را با بمب شیمیایی اشتباه بگیرند؟ و... مردم جوابی برای چنین پرسشهایی ندارند، اما این بی پاسخ ماندن باعث نمیشود که آنها دست از اخراجیها بردارند و برای دیدن سری دومش که بزعم برخی خیلی ضعیفتر از اولی است، گیشهها را منفجر نکنند و یا حتی بعد هم با اینکه نزول کیفی را در سری دوم کار دیده بودند، وقتی قسمت سوم روی پرده رفت پشت در سالنها صف نکشند. مردم بیمنطق نیستند. این ایرادها را حتی اگر کسی نگوید خودشان هم میفهمند؛ اما برخورد آنها با چنین متاعهایی مثل روشنفکران صفر و صدی نیست؛ یعنی ایرادها را نه اینکه نبینند، بلکه نادیده میگیرند. اما مگر چه جادویی در این آثار هست که تودهها را با وجود تمام این ایرادهای کاملاً واضح، باز هم شیفته خود میکند؟ چرا مردم عیوب را میبینند ولی نادیده میگیرند و آن چیست که آنها می بینند و روشنفکران نمیبینند؟ چگونه میشود بر مردمک چشم این مردم نشست و زیبایی چنین آثاری را دید؟ راز جذابیت آثار عامهپسند، هیجانزدگی و غلظت بالای روایت آنهاست. فیلمهای عامهپسند موضوعاتی را نمایش میدهند که هر مخاطبی از آنها اطلاع دارد اما پرداختن به همین موضوعات تکراری، با جو زدگی و هیجانی بالا انجام میشود؛ موضوعاتی که در تاکسی و اتوبوس، پیاده روی جلوی مغازهها، ساعت چای نوشیدن یا ناهار کارمندان و مهمانیهای فامیلی و دوستانه، بحثشان مطرح میشود؛ یعنی چیزهایی که همه میدانند، اما تخصص فیلمهای عامهپسند، روایت کردن همان چیزهای تکراری با شور و نشور بالاست. هنر عامهپسند از این لحاظ یک کپی (گاه دست چندم) از شیوههای جذب مخاطب در هنر آیینی است. مخاطب هنر آیینی (مثلاً تعزیه) تمام مسائلی را که در اثر مطرح میشوند از قبل میداند و هیچ کنجکاوی خاصی از ابتدای مواجهه با یک کار یا حتی شاهکار اینچنینی در او وجود ندارد؛ پس هنرمند ناچار است آن موضوع تکراری را هربار با هیجان و آب و تاب بیشتری تعریف کند. در میدان هنر آیینی ابتکار نه در خلق یک موضوع جدید، بلکه در کشف راههای هرچه جدیدتر برای هیجان و شور بخشیدن به روایت هزارمین باره آن موضوع است. فرمول هنر عامهپسند هم همین است؛ این سخن مقایسه سطح نیست بلکه تطابق روشهاست. آیا مثلاً فیلم اخراجیها موضوع جدیدی را مطرح کرد؟ رزمندههایی که امروز برای ما اسطوره شدهاند خیلیهایشان گذشتهای چنین و چنان داشتند، عشق مسئله خوبی است، وطن چیز مهمی است و... این موضوعات هیچ کدام جدید نیستند و همه میدانیمشان اما دهنمکی در فیلمش برای روایت آنها حسابی جو میدهد. قهرمان فیلم او نه یک لات معمولی، بلکه گنده لات محله است و نوچههای دور و برش نه چند تا از اجامر و اوباش عادی، بلکه حسابی در این میدان صاحبنام و البته صاحبسبک هستند... همه چیز در اینجا غلیظ است و این غلظتِ بالاست راز سینمای دهنمکی. او چیزهایی را که همه مردم میدانند با غلظتی صد برابر تعریف میکند، شلوغش میکند، شور همه چیز را در میآورد و شور میدهد و مردم فیلم را میبینند، کلی به جو و هیجانزدگی بالای آن خرده میگیرند و مسخرهاش میکنند در حالی که از همان چیزها لذت هم بردهاند و دفعات بعد، باز به استقبال دنبالههایش خواهند رفت و باز مسخره کردن و لذت بردن همزمان... البته این تمسخرهای مردم هیچ گاه در آمارها ثبت نمیشوند و تنها چیزی که ثبت میشود و ما همه بر سرش بحث میکنیم آمار فروش گیشه است. مردم میدانند که کسی برای تانک قمه نمیکشد، کسی با راه رفتن ۵۰ متری در میدان مین، معبری امن باز نمیکند، هیچ وقت ممکن نیست که تمام افراد یک پادگان بزرگ بوی معده بایرام لودر را با بمب شیمیایی اشتباه بگیرند و... اما علیرغم تمام این دلایل غیر قابل انکار برای بد بودن عامهپسندی مثل اخراجیها، باز هم آن را میپسندند؛ چون آنها عادت دارند که به طور همزمان ایرادها را مسخره کنند و مخاطب شیفته اثر هم باقی بمانند. مردم نود شب از یک سریال ایراد میگیرند اما تا قسمت آخر پای آن مینشینند و تکیهکلامهایش را در محاوراتشان استخدام میکنند. آنها به خاطر لذتی که در کنار این ایرادها از چیزهای دیگر یک فیلم نصیبشان شده، عیوب و اختلالهایش را میبخشند، میبخشند اگرچه فراموش نکردهاند، نادیده میگیرند اگرچه دیدهاند و طعنه به همین ایرادها میتواند موضوع یک بحث دیگر در اتوبوس و تاکسی آنها باشد یا بحثی در پیادهروی جلوی مغازهها، ساعت ناهار و چای نوشیدن در محل کار، مهمانیهای فامیلی و دوستانه و... فیلمهای دهنمکی چرا دیگر نمیفروشند؟ مسعود دهنمکی فیلم به فیلم ضعیفتر شده است و روی همین حساب، تئوری (ساخته شدن فیلمهای او توسط دیگران) هربار بیشتر تقویت میشود؛ اما این را هم باید در نظر گرفت که آن افراد هدایت کننده پشت پرده، از اولین فیلم دهنمکی تا بحال همچنان در کنار او حضور داشتهاند و این حضور مانع از ادامه سیر نزولی سینمای او نشده است. قضیه این است که او فیلم به فیلم غرّهتر شده و کمتر از مشورت دیگران استفاده میکند. دهنمکی به نقدها هم هیچ توجهی ندارد و مرتب جنبههایی که باعث انتقادات منفی نسبت به او شدهاند را در آثارش پررنگتر کرده؛ همین چیزها باعث شدهاند که رسوایی ۲ را یکی از بیکیفیتترین فیلمهای سال بنامند و در حالی که تا این لحظه سه میلیارد تومان فروش داشته، دلیلی برای چنین رقمی بجز طنین نام آثار قبلی سازندهاش نشود پیدا کرد، رقمی که البته نسبت به آثار قبلی دهنمکی هم خیلی کمتر شده. دهنمکی حالا چند سالی میشود که در حال هزینه کردن از اعتبار قبلیاش بین مخاطبان عام سینماست و این اعتبار مرتب در حال کمتر شدن و تحلیل رفتن است. آنچنان که مشخص است، معادله دهنمکی امروز خیلی ساده شده؛ استقبال اولیه از او به دلیل مجوزی که برای عبور از بعضی خطوط قرمز داشت به وجود آمد؛ به علاوه ابتکاراتی نیمخطی که فرمول سینمای قبل از انقلاب را با ژورنالیسم عامهپسند پیوند میدادند. دوره افول او هم تبیین سادهای دارد؛ تکرار همان مؤلفههای اولیه تا حد بیرون زدن کلیشهها و غرّه شدن فیلمساز به مخاطبان فراوانش که باعث گوش فراندادن او به سخن منتقدان و در نتیجه غرق شدن هر چه بیشتر در مکررات شده. بحث دهنمکی با رسوایی ۲ تقریباً تمام میشود. او امروز عصبانی است و مخاطبانی که در جشنواره فجر، از سالن تماشای فیلمش بیرون زدند را متهم به سیاسیکاری میکند و میگوید چپ به این دلیل با من چپ است و راست به آن دلیل لج. اما قضیه اینها نیست. کیفیت کار آخر دهنمکی اینقدر پایین بود که طبیعی به نظر میرسید چنین اتفاقی بیفتد. او نتوانست از موفقیت اولیهای که به دست آورده بود به عنوان یک شروع خوب استفاده کند. فیلمهای بعدی مسعود دهنمکی قطعاً از این یکی هم کمتر خواهند فروخت و همین حالا و در زمانهای که خیلی از آثار به راحتی رقمهای بالای ده میلیارد تومان را درو میکنند، او در عدد سه میلیارد باقیمانده؛ این یعنی پایان یک دوران، دورانی که نازلترین سطح سینما، خود را صاحب عنوانهای معناشناختی هم میدانست و با اشاره به رقم فروش گیشهها به منتقدین خودش پوزخند میزد. سینمای دهنمکی از این لحاظ در نوع خودش یکه و بیهمتا بود که هم ادعاهای معناشناختی داشت و هم در نازلترین سطوح عامهپسند قرار میگرفت. حالا مرزها کاملاً مشخص شدهاند و در یک سوی قضیه من سالوادور نیستم و... قرار میگیرند و در سوی دیگر ابد و یک روز و بادیگارد و اژدها وارد میشود؛ و همه هم خوب میفروشند بیاینکه دیگر کسی مثل قبل برای اخراجیها و معراجیها و رسواییها پشت در گیشه صف بکشد. یادداشت از میلاد جلیلزاده 5757
پنجشنبه 28 مرداد 1395 - 21:48:25
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]
صفحات پیشنهادی
پایان دوران ده نمکیسم در سینمای ایران؛ دیگر کسی برای تانک ها قمه نمی کشد
از یاد نبرده ایم روزهایی را که فروش بالای آثار ده نمکی مثل مشتی محکم به دهان منتقدان و فرهیختگان سینما و به طور اعم اهالی فرهنگ ایران کوبیده می شد حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان از یاد نبرده ایم روزهایی را که فروش بالای آثار ده نمکی مثل مشتی محکم به دهان منتقدان وپایان دوران ده نمکیسم در سینمای ایران/ دیگر کسی برای تانک ها قمه نمی کشد
باشگاه خبرنگاران جوان نوشت از یاد نبرده ایم روزهایی را که فروش بالای آثار ده نمکی مثل مشتی محکم به دهان منتقدان و فرهیختگان سینما و به طور اعم اهالی فرهنگ ایران کوبیده می شد تعارف که نداریم وضع همین بود ده نمکی شده بود راز بزرگ اجتماع ایران چرا می فروشد مگر لودگی و این همهسینمای ایران مارکسیست زده است (1)
هفته نامه صدا - مهدی دریس پور برای گفت و گو درباره شرایط تاریخی و اندیشه ای و وضعیت فعلی سینمای ایران زمانی به دفتر علی معلم رفتم که در حال هماهنگی بخش های مختلف جشن دنیای تصویر بود با مدتی تاخیر مصاحبه را شروع کردیم و در میانه بحث همچنان بحث های جشن ادامه داشت علی معلم صریح امعتمدآریا به به باور غلط کلیشهای نقش زن در سینمای ایران پایان داد
معتمدآریا به به باور غلط کلیشهای نقش زن در سینمای ایران پایان داد مراسم اکران خصوصی فیلم سینمایی حریر جدیدترین ساخته فریال بهزاد و تجلیل از فاطمه معتمدآریا شامگاه روز دوشنبه ۲۵ مرداد در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد به گزارش ایلنا در ابتدای این مراسم فریال بهزاد در رابطهپایان دوران ده نمکیسم در سینمای ایران - پایگاه خبری تحلیلی صراط
از یاد نبرده ایم روزهایی را که فروش بالای آثار ده نمکی مثل مشتی محکم به دهان منتقدان و فرهیختگان سینما و به طور اعم اهالی فرهنگ ایران کوبیده می شد صراط از یاد نبرده ایم روزهایی را که فروش بالای آثار ده نمکی مثل مشتی محکم به دهان منتقدان و فرهیختگان سینما و به طور اعم اهالی فرهنگپنجاه گفت و گو با هنرمندان سینمای ایران
پنجاه گفت و گو با هنرمندان سینمای ایران محمود گبرلو مجری کارشناس سابق برنامه هفت کتابی در قالب مصاحبه از شرکت کنندگان در برنامه هفت تالیف کرده است به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان پنجاه گفت و گو با هنرمندان سینمای ایران در قاب هفت عنواچهره های ماهِ سینمای ایران
ماهنامه همشهری سینما 24 - ایثار قنواتی بازیگری برای تمام کارگردان هاشهاب حسینیمحمد پرویزی اولین کارگردانی است که شهاب حسینی بعد از دریافت جایزه جشنواره کن جلوی دوربین او می ایستد محمد پرویزی فیلم قبلی اش سمفونی تولد را با بازی صابر ابر و حمیدرضا آذرنگ ساخته بود و حالا برای دورقابت ۵ پویانمایی بلند در بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره مقاومت
رقابت ۵ پویانمایی بلند در بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره مقاومت شناسهٔ خبر 3735217 - دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲ ۰۱ هنر > سینمای ایران jwplayer display inline-block; ۵ اثر پویانمایی بلند در بخش مسابقه سینمای ایران چهاردهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت به رقابت خواهند پایوبی: سینمای امروز جهان به دو بخش هالیوود و ایران تقسیم میشود
فرهنگ > سینما - ایسنا نوشت رییس سازمان سینمایی کشور با اشاره به 370 جایزه جهانی که سال گذشته به فیلمسازان کشور تعلق گرفته است سینمای جهان را به دو بخش هالیوودی و ایرانی تقسیم کرد حجت الله ایوبی در آیین اختتامیه یازدهمین جشنواره ملی فیلم کوتاه مستند و داستانی رضوی50 گفتگو با هنرمندان سینمای ایران
50 گفتگو با هنرمندان سینمای ایران محمود گبرلو مجری کارشناس سابق برنامه هفت کتابی در قالب مصاحبه از شرکت کنندگان در برنامه هفت تالیف کرده است پنجاه گفت و گو با هنرمندان سینمای ایران در قاب هفت عنوان کتابی جدید از محمود گبرلو مجری سابق برنامه هفت و روزنامه نگار است این کتاب-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها