تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833744837
نقد کوتاه فیلمهای ششمین روز فجر سیو چهار «بارکد» و افول یک کارگردان/ «آبنبات چوبی» یا فیلم هنر و تجربه
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقد کوتاه فیلمهای ششمین روز فجر سیو چهار
«بارکد» و افول یک کارگردان/ «آبنبات چوبی» یا فیلم هنر و تجربه
روز ششم جشنواره برج میلاد میزبان فیلمهای «تمرین برای اجرا»، «بارکد»،«وارونگی» و «آبنبات چوبی » بود.
خبرگزاری فارس، گروه سینما و تئاتر: روز ششم جشنواره برج میلاد میزبان فیلمهای «تمرین برای اجرا»، «بارکد»،«وارونگی» و «آبنبات چوبی » بود. تمرین برای اجرا زن خیانتکاری که از زمان خود جلوتر است! فیلم «تمرین برای اجرا» ساختة محمدعلی سجادی، یکی دیگر از آثار به نمایشدرآمده در بخش هنر و تجربة سی و چهارمین دورة جشنوارة فیلم فجر است. این فیلم دربارة یک گروه تئاتر است که تلاش میکنند با بازخوانی داستانهایی از شاهنامه، قصهای اساطیری را به روی صحنه ببرند. فیلم با جلسات تمرین گروه آغاز میشود و آدمهایی را نمایش میدهد که مقاومت در برابر تکهپرانیهای بیمزه و شوخیهای لوسشان حقیقتاً سخت است. اعضای گروه به مردان بازنشستهای میمانند که از سر بیکاری و شکمسیری دور هم جمع شدهاند تا اوقات بیثمر فراغتشان را به طریقی بگذرانند. فیلم در ادامه با توضیحات کارگردان و همراهی اعضا به نحوی پیش میرود که گاهی مخاطب گمان میکند به تماشای یک برنامة آموزشی نشسته است. توضیحات گلدرشت اعضای گروه دربارة قهرمانان و اساطیر ایرانی شباهتی شگفت به نمایشهای آموزشی برنامة کودک و نوجوان دارد. اما در ادامه کارگردان چیزهای دیگری را هم وارد داستان میکند تا گمان آموزشی و کودکانه بودن داستان از میان برود و همان مردان تُرشیدة الکیخوش بیشتر مورد توجه باشند. جالب آن است که انتخاب کارگردان نیز از میان انبوه داستانها و قصههای شاهنامه، یگانه قصة گناهآلود و خیانتمحور شاهنامه یعنی سودابه و سیاوش است. گویی کسی در گوش مخاطب میگوید حالا که قرار بر آموزش شکمسیرانة قصههای شاهنامه است، چرا برای همراهی با دوستان دیگر جشنوارهایمان به سراغ قصهای با تم خیانت نرویم؟! و البته این همة ماجرا نیست. در کنار قصة اساطیری فیلم قصة اصلی نیز همین خط را دنبال میکند. بازیگر نقش سودابه که به نوعی معشوق بازیگر نقش افراسیاب است و با وساطت او به گروه معرفی شده است، در میان تمرین و حواشی آن به بازیگر نقش سیاوش نزدیک میشود تا هندسة خیانت در فیلم را تکمیل کند. در ادامه نیز فیلم با مقادیر معتنابهی عشوه و غمزه و حسادت و کینه و نزاع و فحاشی و اتهامزنی و بیآبرویی و تشنج پیش میرود تا مخاطب را با واقعیتهایی از پشت پردة نقرهای بیش از پیش آشنا کند؛ جلوههایی از هوسرانی و درگیری که البته با صحنههایی از شاهنامهخوانی و قصهگویی نیز تزئیین شده است تا سمفونی ملال را هرچه باشکوهتر در گوش مخاطب خسته و دلزده از این سینما به صدا درآورد. اما بیگمان نقطة اوج این شاهکار هنری، گفتگوهایی است که میان اعضای گروه در جلسات تمرین رد و بدل میشود و در خلال آنها بازیگر نقش سودابه ضمن طرفداری از سودابه میگوید: بهش حق بده، میخواد لذتش رو ببره! و باز در جای دیگر میگوید: سودابه از زمان خودش جلوتر بوده، اما شما با اینهمه فوکول و کراواتتون هنوز بدوی فکر میکنید! و باز در جای دیگر یکی از اعضا به بازیگر نقش سودابه میگوید این حق طبیعیه هر آدمیه که هر طور خواست رفتار کنه؛ و به این طریق فیلم تعریف جدیدی را از حق طبیعی ارائه میکند. تمرین برای اجرا یک اثر خستهکننده است که همین ملالآوری امیدی برای عدم نشر و ترویج حرفهای عجیب آن است.
بارکد واترقیدن به سبک کیایی یا+ خانواده اکران فیلم «خط ویژه» در سال 92، به رغم اینکه اولین فیلم کیایی نبود، اما یک اتفاق در سینمای ایران محسوب میشد. این فیلم در آن سال نگاههای بسیاری را به سوی کیایی معطوف کرد و به نوعی خبر از حضور یک فیلمساز دغدغهمند و جسور در سینمای ایران میداد. اما «عصر یخبندان» در سال 93 نتوانست چیزی بر کارنامة کیایی بیفزاید. در بهترین حالت تکرار موفقیتهای خط ویژه بود، اما کمی شلوغتر، رکیکتر و وقیحتر. آقازادة عصر یخبندان باورنکردنیتر بود و فسادِ بهنمایشدرآمده در این فیلم آغراقآمیزتر. با اینهمه بسیاری هنوز به کیایی امید بسته بودند و عصر یخبندانش را میستودند. «بارکد» اما کشیدة بلندی بود به صورت کودکِ معصوم و امیدوار این «انتظار». کیایی در فیلم سومش خود را تمام کرده است. کیایی در این فیلم تلاش کرده است روایتی ساده را با بیانی غیر خطی، پیچدهنما کند و باز هم قصة حالا کلیشهشدهاش را به ضرب و زور بازیگران و متلکپرانیهای جنسیشان پیش ببرد. هیولای رانتخواری را بگذارد وسط و رابینهودکهای زرنگش را برای رودستزدنیهای پشت سر هم بندازد به جانش. فیلمنامة «بارکد» بیگمان ضعیفترین فیلنامهای است که تا کنون کیایی جلوی دوربین برده است. حفرههایی پرنشدنی دارد و منطق کنش و واکنشهای شخصیتها بارها فرو میشکند. چنانکه نقش کلیشهای منشیِ مرد رانتخوار و حضور یکبارة پلیس مخفی در لحظة آخر از آن جمله است. در پایان نیز بیانیهخوانی تکراری و حوصلهسربر کیایی دربارة جبر اجتماعی و فشار جامعه به جوانان برای بزهکار شدن و بیگناهی خود آنها در این میان، مرثیة جانسوزی دیگر بر سطح نگاه و هنر فیلمساز است. فیلم «بارکد» همچنین به لحاظ حجم استفاده از کنایههای رکیک و مستهجن جنسی، رکورددار سالهای اخیر سینمای ایران است. میزان استفاده از شوخیهای مبتذل این فیلم به نحوی است که در پوسترهای تبلیغاتی فیلم باید درج شود مثبت خانواده. «بارکد» فیلم پُرمدعایی است که تنها بازی بازیگران و تکهپرانیهای جنسی آنها فیلم را پیش میبرد و به نسبت آثار قبلی کیایی یک عقبگرد جدی است.
آبنباتچوبی اعصابت را بردار برویم جنگ! یا میدهم سگ بخورتت ها! «آبنبات چوبی» ساختة محمدحسن فرحبخش، فیلمی است که فارغ از نام آشنای کارگردانش، از آغاز نشان میدهد که توجه خود را معطوف به گیشه کرده است. انتخاب بازیگرانی چون سحر قریشی و رضا عطاران و موضوعی چون فرار دختری از خانه و ایجاد فضایی جنایی، ظاهراً همه و همه تلاشهایی است در راستای جلب نظر گیشه. اما حقیقت آن است که «آبنبات چوبی» ظرفیت نزدیک شدن به گیشه را نیز در خود ندارد. داستان فیلم بیش از آنکه تعلیق داشته باشد معلق است و فیلمساز بیش از آنکه با ایجاد گره فیلم خود را پیش ببرد با پنهان کردن اطلاعات از مخاطب، او را معلق نگه میدارد. فیلم ماجرای رابطة جنسی دختری است با شوهرخواهرش، که البته برای عبور از خطوط ممیزی در حد یک جمله از زبان مادر خانواده عنوان میشود که آنها دخترخالهاند (و در نتیجه در شرایط حرمت ازدواج با شوهرخواهر، مجوز برقراری رابطة جنسی با شوهرِ دخترخاله از این طریق صادر میشود) و نیز فرار او از خانه و تلاش شوهرخواهر (یا شوهردخترخاله!) برای پنهان ماندن این راز. فیلم در سیر این فرار، که چنان که گذشت به جای تعلیق با معلقزنی همراه است، سر به پارتیهای شبانه و مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی و خوشباشی و غیره نیز میگذارد و لحظاتی شاد و مفرح را برای مخاطب علاقهمند خود خلق میکند و در ادامه با ورود به یک فضای اسلشری، بدون هرگونه تمهید فیلمنامهای لازم، دختر را به دست شوهر دخترخالهاش به شکلی عجیب به قتل میرساند و سپس جنازة او را در اختیار سگهای گرسنهای قرار میدهد که قرار است بار جنایی فیلم را تا سطح برخی آثار خاص هالیوودی برسانند. در ادامه نیز پس از اطلاع برادر و مادر دختر، افراد خانواده خیلی خونسرد و منطقی، وارد خانه میشوند تا این مسئلة خانوادگی را با چاقو حل و فصل کنند! آبنبات چوبی یک اثر ضدخانوادة ضعیف است که در فیلنامه بیش از منطق، خلق صحنههای خشن و مهوع حکم میرانند.
کفشهایم کو؟ فیلمی که شاید بشود با آن تا حدودی پنجاه قدم آخر را فراموش کرد فیلم »کفشهایم کو؟» ساختة کیومرث پوراحمد را اگر بخواهیم با اثر قبلی او یعی «پنجاه قدم آخر» مقایسه کنیم یک شاهکار به تمام عیار است و اگر با همة کارنامة پوراحمد، یک اثر متوسط رو به ضعیف. قصة فیلم دربارة یک بیمار آلزایمری است که در پی جلای وطن خانواده و تنها ماندنش، گرفتار مشکلاتی شده است که شاید بازگشت دوبارة خانواده نیز نتواند از عهدة حل آنها برآید. فیلم روایت از دست رفتن فرصتهایی است که آدمها در روزمرگیهای زندگیشان آنها را نادیده میگیرند. «کفشهایم کو» مرثیهای است بر بیرحمیهایی که در حق زندگی میشود. یک افسوسخواری دردآور و تأثربرانگیز است. همچنین در «کفشهای کو» بار اصلی درام اثر بر دوش بازی قابل قبول و تحسینبرانگیز رضا کیانیان است. چنانکه با نبودن کیانیان در این فیلم باید به اثر دیگری اندیشید. فیلم عاطفی «کفشهایم کو»، به رغم جبران نسبی شکست اخیر پوراحمد در سینما، همچنان از مشکلاتی در پیرنگ و فیلمنامه رنج میبرد که گویی بیماری اپیدمی کل سینمای ایران است. همچنین این فیلم در نمایش صحنههای تماس دستهای بازیگران زن و مرد هم ساختارشکنیهای جدیدی در سینمای ایران کرده است که با وجود آنکه توجه به آن نشانگر سطح پایین سواد و درک تلقی خواهد شد، نگارنده خود را از اشاره به آن ناگزیر میداند! وارونگی هوایی دودگرفته، رابطههایی غبارآلود وارونگی فیلمی است دربارة پدیدة وارونگی هوا، و چه بسا وارونگی انسانها و رابطههایشان. فیلمی است دربارة درک نشدن آدمها توسط هم. روایتی از اعضای خانوادهای که در کنار هم زندگی میکنند و قارهها از هم دورند. یک 90 دقیقة دیگر از درگیری و نزاع و تشنج. تکرار یأسآور و چندبارة رابطههایی که ترمیم نمیشوند. بازهم تصویر ملالآوری از خواهرها و برادرهای عصبی و پرخاشجو. فیلم مملو از قابهایی خاکستری است که نمایشگر هوای آلودة شهر و سختی امکان نفس کشیدن در این هواست. «وارونگی» به لحاظ ساختاری نیز یک تنگنفسی آزاردهنده است. داستانی است که پیش نمیرود. شکل نمیگیرد که ادامه یابد و در پایان نیز آغازی که شروع نشده است را باز میگذارد تا نقطة رهایی روایت را مخاطب خود هر کجا که خواست بگذارد. وارونگی شاهد دیگری بر خرابی حال این روزهای سینمای ایران است. محمدرضا وحیدزاده
94/11/18 - 17:52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 204]
صفحات پیشنهادی
نقد کوتاه فیلمهای سومین روز فجر سیو چهار هر کی خُل تر بود... در «قیچی»/ همه به احترام «ایستاد
نقد کوتاه فیلمهای سومین روز فجر سیو چهارهر کی خُل تر بود در قیچی همه به احترام ایستاده در غبار بایستیمروز سوم جشنواره برج میلاد میزبان فیلمهای قیچی ابد و یک روز هفت ماهگی و ایستاده در غبار بود خبرگزاری فارس گروه سینما و تئاتر روز سوم جشنواره برج میلاد میزبان فیلنقد کوتاه فیلمهای نخستین روز فجر سیو چهار «نفس»اثر متفاوتی که میتوانست بهتر از این باشد/«زاپ
نقد کوتاه فیلمهای نخستین روز فجر سیو چهارنفساثر متفاوتی که میتوانست بهتر از این باشد زاپاسدر حال و هوای پایتختروز چهارم جشنواره برج میلاد میزبان فیلمهای نیم رخ ها نفس زاپاس و لانتوری بود خبرگزاری فارس گروه سینما و تئاتر روز چهارم جشنواره برج میلاد میزبان فیلمهانقد کوتاه فیلمهای پنجمین روز فجر سیو چهار «من»ترکیبی از خشونت و نیستانگاری/ «بادیگارد»
نقد کوتاه فیلمهای پنجمین روز فجر سیو چهارمنترکیبی از خشونت و نیستانگاری بادیگارد ترکیبی از خشونت و نیستانگاریروز پنجم جشنواره برج میلاد میزبان فیلمهای چهارشنبه من امکان مینا رسوای2 و بادیگارد بود خبرگزاری فارس گروه سینما و تئاتر روز پنجم جشنواره برج میلاد میزبان فنقد کوتاه فیلمهای دومین روز فجر سیو چهار تنهایی انسان خیلی خیلی خیلی معاصر
نقد کوتاه فیلمهای دومین روز فجر سیو چهارتنهایی انسان خیلی خیلی خیلی معاصرروز دوم جشنواره در برج میلاد میزبان فیلمهای یک شهروند کاملاً معمومی جشن تولد آخرینبار کی سحر را دیدی و دلبری بود خبرگزاری فارس گروه سینما و تئاتر روز دوم جشنواره در برج میلاد میزبان فیلمهای &laنقد کوتاه فیلمهای نخستین روز فجر سیو چهار نگاهی شخصی به فیلمهای روز اول جشنواره
نقد کوتاه فیلمهای نخستین روز فجر سیو چهارنگاهی شخصی به فیلمهای روز اول جشنوارهروز اول جشنواره برج میلاد میزبان فیلمهای برداشت دوم از قضیة اول گیتا نقطة کور بود خبرگزاری فارس گروه سینما و تئاتر روز اول جشنواره برج میلاد میزبان فیلمهای برداشت دوم از قضیة اول گیتا نسینما در مسیر فجر سیو چهارم/23 «بارکد» پولشویی،بیکاری و اعتیاد / آخرین اثر کیایی شبیه هیچ کدام از آ
سینما در مسیر فجر سیو چهارم 23بارکد پولشویی بیکاری و اعتیاد آخرین اثر کیایی شبیه هیچ کدام از آثارش نیستمصطفی کیایی گفت زمانی که قرار است در فیلممان درباره یک دغدغه اجتماعی و یا یک معضل صحبت کنیم یاد گرفتهایم که آن را شیرین بیان کنیم در این فیلم سینمایی بارکد در ارتباط با پسینما در مسیر فجر سیو چهارم/۱۳ مستند «مجتبی» از تنهایی آدمها در تضاد با جامعه امروزی میگوید
سینما در مسیر فجر سیو چهارم ۱۳مستند مجتبی از تنهایی آدمها در تضاد با جامعه امروزی میگویددامنزن کارگردان مستند مجتبی میگوید در این مستند بیشتر تنهایی آدمها در تضادها و دنیای امروز و تنهایی آدمها در تضاد با جامعه پرزرق و برق امروزی مد نظرم بود محمدحسن دامنزن کارگرداسینما در مسیر فجر سیو چهارم/۷ «ممیرو» درباره مرگ و زندگی ولی بیشتر زندگی است/ بلا تشبیه وضعیت سودای
سینما در مسیر فجر سیو چهارم ۷ممیرو درباره مرگ و زندگی ولی بیشتر زندگی است بلا تشبیه وضعیت سودای سیمرغ مانند فیلمهای شانه تخممرغی استهادی محقق گفت ممیرو فیلمی است درباره مرگ و زندگی ولی بیشتر زندگی رویکرد امیدواری در فیلم واقعاً وجود دارد به نظرم به هیچ عنوان از روی عمد نسینما در مسیر فجر سیو چهارم/27 شهبازی در «مالاریا» به دنبال بازیگری بود که چادری باشد/ انتخاب ساغر
سینما در مسیر فجر سیو چهارم 27شهبازی در مالاریا به دنبال بازیگری بود که چادری باشد انتخاب ساغر قناعت از بین 1500 متقاضی برای بازیمسعود ردایی گفت تقریباً تمام عواملی که با بازیگر در یک فیلم ارتباط دارند در این انتخاب سهیم بودند و در مرحله آخر کارگردان نظر نهایی را با انجام تستسینما در مسیر فجر سیو چهارم/16 «قیچی» از آخر به اول ساخته شد/ فیلتر در نگاه فیلمساز قرار ندهیم
سینما در مسیر فجر سیو چهارم 16قیچی از آخر به اول ساخته شد فیلتر در نگاه فیلمساز قرار ندهیمکریم لکزاده گفت به نظرم بزرگترین لطمهای که میتواند یک اثر هنری بخورد مصلحتاندیشی است اما به واقع باید بگویم ما در ساخت فیلم سینمایی قیچی مصلحتاندیشی نداشتیم کریم لکزاده کارگر-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها