واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۳
اثرپذیری الهیات فلسفه یهودی از فلسفه و کلام اسلامی در دوره میانه عنوان بیست و یکمین نشست علمی دبیرخانه دینپژوهان کشور بود که با همکاری انجمن علمی ادیان و مذاهب حوزه علمیه قم و حضور جمعی از اساتید و پژوهشگران حوزه و دانشگاه در این دبیرخانه برگزار شد. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این نشست علمی حجتالاسلام دکتر سید لطفالله جلالی پژوهشگر برگزیده دبیرخانه دین پژوهان کشور در دهمین مراسم تجلیل از پژوهشگران حوزه دین، به ارائه نظریه و پژوهش خود پرداخت و در ادامه دکتر علیشهبازی، دکتر حسین سلیمانی و حجتالاسلام دکتر محمدباقر قیومی ضمن ارائه نظرات خود به نقد و بررسی اثر حاضر پرداختند. در ابتدای این نشست علمی دکتر جلالی به تشریح مفهوم عبارت «الهیات فلسفه یهودی» و «دوره میانه» در پژوهش خود پرداخت و گفت: مباحث عام الهیات، از جمله معارف، دانشها و آگاهیهایی که مرتبط با دین است و مباحث خاص الهیات از جمله مباحث خداشناسی و بنیادی دین یهود، الهیات یهودی را تشکیل میدهد، اما از آنجا که همه بحثها درباره مسائل بنیادی یهودیت، فلسفی نیست، بر این اساس الهیات با قید فلسفی و به عبارت بهتر عنوان الهیات فلسفه یهود برای این پژوهش انتخاب شده است. وی دوره میانه را یکی از دورههای سهگانه در الهیات فلسفی یهودی عنوان کرد و افزود: الهیات یهودی دارای سه دوره زمانی مهم است که دوره اول آن یونانی مابی یا دوره ماقبل دوره اسلامی است که از قرن دوم قبل از میلاد شروع شده و تا نیمه دوم قرن اول میلادی را شامل میشود. دوره دوم، دوره میانه یا دوره اسلامی است که بعد از دوره یونانیمآبی شروع شده و تا شروع دوره سوم که دوره بعد از دوره اسلامی یا دوره مدرن نامیده میشود طول میکشد. جلالی در ادامه به معرفی پنج جریان مهم الهیات فلسفی یهودی در دوره میانه و تناظر و تأثیرپذیری آنها از جریانهای جهان اسلام پرداخت و تاکید کرد: البته گرایشهای تأثیرپذیرفته از یک جریان خاص یهودی در همه زمینهها تحت تأثر جریان اسلامی نیست و گاهی ممکن است از چند جانب تأثیرپذیرفته باشند. سخنران این نشست علمی اولین گرایش را «گرایش کلامی متأثر از معتزله» عنوان کرد و ادامه داد: افراد شاخص و بارز یهودیت دوره میانه از جمله «داوود المقمص» متوفای 923 م - اولین فردی که به طور رسمی از یهودیت با معتزله آشنایی پیدا کرده است - و «سعد بن یوسف الفیومی» مشهور به «سعدیا گائون» مولف کتاب «الامانات و الاعتقادات» نمونههای روشنی از یهودیانی هستند که در این دوره تحت تأثیر مسلمانان معتزله بودهاند اگر چه در آثار خود از هیچ فرد مسلمان یا معتزلی اسم نبردهاند. وی گرایش دوم را «گرایش نوافلاطونی متأثر از اسماعیلیه» عنوان کرد و افزود: شاخص مهم نظریه نوافلاطونی بحث درباره نظریه صدور، سلسله موجودات عالم و عدم امکان شناخت خداوند است. در رأس این گرایش، «اسحاق بن سلیمان اسرائیلی» است که آثاری دارد که تقریبا شبه ترجمه و یا ترجمه آزاد و یک کپی از «کندی» فیلسوف مسلمان نوافلاطونی است. جلالی از «گرایش ارسطویی متأثر از ارسطوییان و مشاییان مسلمان» به عنوان سومین و مهمترین این گرایشها نام برد و ادامه داد: در رأس این جریان «موسی بن میمون اندلسی» متوفی 1204 میلادی قرار دارد که در آثارش به طور روشن و شعارگونه با علم کلام مخالفت و خود را تابع فیلسوفان معرفی میکند. گرایش چهارم نیز «گرایش نصگرای منتقد ارسطو و متأثر از اشاعره» است این جریان به طور خاص متأثر از «ابوحامد غزالی» هستند و در رأس آنها «یهودا هلوی» صاحب کتاب مشهور «الحجه الدلیل فی نصره الدین الذلیل» قرار دارد. وی پنجمین جریان یهودی تحت تأثیر فلاسفه مسلمان را «گرایش عقلگرایی مکتب قراییم» عنوان کرد و افزود: این گرایش زاده فضای اسلامی است که در قرن دوم در عراق توسط «عنان بن داوود» به وجود آمده و پس از وی «بنیامین نهاوندی» آن را رهبری کرد. این مکتب از یک طرف تحت تأثیر اصحاب رأی کوفه و از طرف دیگر تحت تأثیر اصحاب حدیث کوفه بودند. به عبارتی از یک طرف میگفتند ما به روایات کاری نداریم و «حسبنا کتاب الله»، و به اهل رأی نزدیک بودند و از طرف دیگر، تلموت و سنت شفاهی یهود را رد و تنها منبع خود را کتاب مقدس عهد عتیق و ترخ معرفی میکردند و یک نوع جمود بر ظاهر کتاب داشتند، در دروه متأخر به سمت حدیث نزدیک شدند. این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به تشریح چگونگی اثرپذیری این جریانها از مسلمانان پرداخت و خاطرنشان کرد: اثر پذیری الهیات یهودی از مسلمانان به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم مشاهده شده است که در اثرپذیری مستقیم آنان نظریات، استدلالها و الفاظ خود را عینا از مسمانان گرفتهاند، اما در اثرپذیری غیرمستقیم آنان به چهار شکل «اثرپذیری در طرح مسأله»، «اثرپذیری در استفاده از واژگان علمی»، «اثرپذیری در آرا و نظریات علمی» و «توجه به دیدگاهها، مسائل و راهحلها» تحت تأثیر مسلمانان بودهاند. به عنوان مثال بحث تکثرگرایی دینی و برهان وجودی را الهیدانان یهود از مسلمانان گرفتهاند اگرچه نظریه و استدلالها متفاوت است ولی طرح مسأله آن یکی است. جلالی در ادامه از عبارتهای مختلف و متعددی که در آثار الهیدانان یهود نقل شده است به عنوان دلیل و شاهدی بر اثرپذیری فلاسفه یهود از مسلمانان یاد کرد و ضمن ارائه نمونههایی از این عبارات بر شباهت بسیار نزدیک کلید واژگان فلاسفه یهود از جمله «ابن پاکودا» و «ابن میمون» به فلاسفه مسلمانی چون «امام محمد غزالی» و «فارابی» تأکید کرد. وی در ادامه ضمن مقایسه بخشهای ساختاری برخی از کتب فلاسفه یهود از جمله «دلاله الحائرین» و «الهدایه الی فرائض القلوب» با ساختار کتب فلاسفه مسلمان، از تأثیرپذیری و الگوبرداری واضح و صریح این کتابها از کتب فلاسفه و متکلمان مسلمان به ویژه احیاءالعلوم امام محمد غزالی سخن گفت. سخنران این نشست علمی افزود: نکته مهمتر این است که «ابن پاکودا» در کتاب خود از سه منبع یاد میکند که منبع اول آن کتاب مقدس (ترخ) و سنت است (در مقابل غزالی که از قرآن و سنت نقل میکند)، منبع دوم که هم غزالی و هم ایشان نقل میکنند برخی از شخصیتهای مهم مذهب اشاعره است و منبع سوم که آقایی از آنها نقل قول میکند افرادی هستند که از آنها با تعبیر «قال بعض الصالحین»، «قال بعض العارفین» یا «قال بعض المحبینلله» یاد میکند در حالی که غزالی هم دقیقا این نوع نقل قولها را دارد و برای بعضی از افراد از همین القاب استفاده میکند و جالب این است که این «بعض»ها در مواردی اصحاب پیامبر و حتی خود پیامبر(ص) است، یعنی در جایی غزالی روایتی از پیامبر نقل کرده و پاکودا عینا همان عبارت را با نام «قال بعض الصالحین» نقل کرده است! و تعداد این عبارات به گونهای است که میتوان گفت آقای پاکودا یک مسلمان مکتوب است. وی در پایان تاکید کرد: برخی از فلاسفه یهود از جمله «ابن میمون» در بسیاری از موارد از نظریه فیلسوفان هم عدول کرده و از متکلمان مسلمان اثر پذیرفتهاند، برای نمونه ابن میمون در بحث رابطه ذات و صفات خداوند، دقیقا به شیوه یک متکلم مسلمان قرن هفتم بحث میکند و نظریهاش به سمت نظریه معتزله گرایش پیدا میکند، و همان چهار نظر مشهور معتزله یعنی نفی صفات، نفی صفات ظاهر بر ذات، عینیت و نیابت ذات از صفات را در این خصوص ذکر میکند و در جاهای دیگر نیز کاملا به معتزله گرایش پیدا میکند و این نشان از این دارد که فلاسفه یهود از متکلمان مسلمان نیز اثرپذیری داشتهاند. در ادامه این نشست علمی دکتر علی شهبازی، دکتر حسین سلیمانی و حجتالاسلام دکتر محمدباقر قیومی از اساتید دانشگاه و اعضای انجمن علمی ادیان و مذاهب، ضمن تأکید بر نقاط قوت پژوهش و نظریه ارائه شده در این جلسه، نظریات خود را که بیشتر در نقد و رد نظریه دکتر جلالی بود ارائه کردند و دکتر جلالی نیز به سئوالات و مباحث مطرح شده حاضران پاسخ گفتند. دکتر آیت پیمان مسئول دبیرخانه دینپژوهان کشور نیز ضمن تشکر از سخنران و ناقدان جلسه و انجمن علمی ادیان و مذاهب به سبب همکاری و مشارکت در این نشست علمی، برنامه نشستهای آتی این دبیرخانه را اعلام کرد و خواستار همکاری و مشارکت پژوهشگران و اساتید حوزه و دانشگاه در نشستهای علمی این دبیرخانه شد. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]