تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خداشناس ترين مردم پر درخواست ترين آنها از خداست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835548887




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وظیفه روان‌شناسی اسلامی کمک برای رساندن انسان به سعادت الهی است


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: حجت‌الاسلام ناصر سقای بی‌ریا:
وظیفه روان‌شناسی اسلامی کمک برای رساندن انسان به سعادت الهی است

سقای بی ریا


شناسهٔ خبر: 3025971 - شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۹
دین و اندیشه > اندیشمندان

سقای بی ریا گفت: هدف روان‌شناسی به لحاظ اسلامی در نظر گرفتن اهداف اسلام است یعنی روان‌شناسی اسلامی را می‌خوانیم تا به انسان‌ها کمک کنیم به سعادت الهی برسند . به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدناصر سقای بی ریا، عضو هیئت علمی و معاون پژوهش مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)  است. وی از شاگردان آیت‌الله بهجت و آیت‌الله مصباح یزدی است. دانش آموخته سطح چهار حوزه علمیه قم و همچنین دانشگاه هوستون آمریکاست. حجت‌الاسلام سقای بی ریا، مدرک دکترای خود را در سال ۸۳ از دانشگاه مذکور، در رشته رهبری تربیتی و مدیریت فرهنگی، با دفاع از رساله خویش با عنوان «اخلاق در زمینه ایمان از دیدگاه اسلام» دریافت کرد. وی آثار پژوهشی بسیاری را در قالب کتاب، مقاله و سخنرانی، به دو زبان فارسی و انگلیسی ارائه کرده است. حال در خصوص ارتباط میان اخلاق اسلامی و روان‌شناسی اسلامی از او سوال‌های پرسیدیم که متن آن در ادامه می‌آید: *با توجه به گزاره‌ها و اشتراکاتی که در علم اخلاق و روان‌شناسی وجود دارد و برخی از صاحب‌نظران و اساتید درباره آن به بحث و بررسی پرداختند، برای تولید روان‌شناسی اسلامی باید ارتباط این علم را با اخلاق تبیین کنیم، چه نظریه‌ها و اعمالی را باید در این امر لحاظ کنیم؟ تاثیرگذاری بر رفتار انسان یک امر مشترک میان اخلاق و روان‌شناسی است، یعنی هدف اخلاق با توجه به قوانین، بررسی‌ها و شناخت مقدماتی که انسان چگونه موجودی است و رفتارش تحت تاثیر چه عواملی قرار دارد، برنامه‌هایی را بر رفتار اخلاقی انسان‌ها دارد. روان‌شناسی هم در حقیقت علم رفتار است، همان‌گونه که در روان‌شناسی جدید تبیین شده که قصد دارد انسان را و قوانین حاکم بر رفتار انسان را بشناسد، لذا تئوری‌هایی که ارائه می‌دهد منطبق بر همین موضوعات ابعاد مختلف انسان و عوامل تاثیرگذار در رفتار انسان‌ها است. تا بتواند رفتار انسان را مدیریت کند. از این جهت روان‌شناسی و اخلاق وجه مشترک دارد یعنی هر دو باید انسان را بشناسند تا بتوانند بر روی آن تاثیر بگذارند. خصوصا وقتی روان‌شناسی اسلامی را مدنظر قرار می‌دهیم که هدفش به لحاظ اسلامی در نظر گرفتن اهداف اسلام است یعنی ما روان‌شناسی اسلامی را می‌خوانیم تا به انسان‌ها کمک کنیم به سعادت الهی برسند و حتی این موضوع جنبه ارزشی هم پیدا می‌کند. بنابراین روان‌شناسی اسلامی که بخشی از آن با اخلاق مشترک است پس می‌تواند با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ داشته باشد و آموزه‌های که در روان‌شناسی وجود دارد در علم اخلاق هم کاربردهای خودش را دارد. لذا به واقع می‌توان اظهار کرد که روان‌شناسی و اخلاق با یکدیگر در تعامل و ارتباط هستند. *عمده روایت‌هایی که برخی از متفکران روان‌شناسی از آن صحبت به میان آورده‌اند علمای اخلاق ما هم از آن سود جستند، آیا این گزاره مشهور که اخلاق از بایدها و نبایدها سخن می‌گوید و به نوعی نصیحت می‌کند اما در علم روان‌شناسی جایی برای نصحیت نیست می‌تواند گزاره‌ای مهم باشد و سخنی به‌جا و درست است؟ ببینید! تفاوتی که علم دستوری (علم اخلاق) با علومی که به دنبال واقعیت‌ها و حقایق(علم روان‌شناسی) هستند در این است که علم اخلاق به انسان می‌گوید چه‌کاری باید انجام دهد و چه‌کاری نباید انجام دهد تا به فضایل اخلاقی دست پیدا کند و براساس این بایدها و نبایدها که به نوعی نظام ارزشی هم محسوب می‌شود، در اخلاق اسلامی وجود دارد. نظام اخلاقی، براساس بایدها و نبایدها شکل می‌گیرد، علوم ارزشی و دستوری که اخلاق جزء آن است به نوعی باید و نباید دارند که این باید و نباید با هست‌ها در ارتباطند. به این‌گونه که شما واقعیت‌ها(هست) عالم خارج را می‌بینید بعد مطلوبیت‌ها و اهداف انسان را مدنظر قرار می‌دهید. در نتیجه با توجه به واقعیت‌ها می‌گویید اگر این کارها و امور انجام شود، چنین نتیجه‌ای از آن حاصل می‌شود و باید این نوع برنامه‌ و موضوع را برای آن طراحی کرد. این را به اصطلاح باید و نباید و ارزش تلقی می‌کنند. ارزش‌ها و هست‌ها از مطلوبیت‌ها سرچشمه می‌گیرند. ما می‌توانیم حقیقتی را به دو شکل بیان کنیم؛ یکی در مورد اینکه هست‌ها وجود دارند به این دلیل که کاری صورت گیرد تا نتیجه‌ای قابل قبول و چیزی که هدف و غایت ماست حاصل شود البته تمام این موضوعات برخلاف نظریات متفکرین و فلاسفه غربی است که امثال پوپر می‌گویند بین هست‌ها و باید و نبایدها دیواری کشیده شده است و هیچ‌گونه ارتباطی با یکدیگر ندارند در حالی‌که در فلسفه اسلامی ثابت می‌شود نه چنین بحث وجود دارد و بین هست‌ها و بایدها و نباید ارتباط وجود دارد. بنابراین در علم دستوری(علم اخلاق) به هست‌هایی می‌رسیم تا بایدها را براساس آن‌ها تبیین کنیم. اگر متوجه این قضیه نباشیم که چه چیزی مطلوب ما را حاصل می‌کند نمی‌توان گفت که این باید را چنین کرد و یا آن را نباید چنین و چنان کرد. وقتی ارتباط بین باید و هست‌ها وجود دارد اشکال ندارد که علمی همانند روان‌شناسی در علم اخلاق کاربرد داشته باشد. یعنی علم اخلاق، از قوانین موجود در روان‌شناسی یا به معنای عام‌تر شناخت‌هایی که درباره انسان(هست) وجود دارد، استفاده کند و با توجه به آن شناخت‌ها و هست‌ها(شناخت نسبت به هست‌ها) نظام ارزشی خودش را بیان کند و به باید و نباید بپردازد لذا ایرادی ندارد که علم اخلاق که علم دستوری است در درجه اول خودش مبتنی بر شناخت‌هایی از هست‌ها باشد و در درجه بعدی با بعضی از علوم که واقعیت‌ها و هست‌ها را پی‌گیری می‌کند ارتباط داشته باشد. پس ما می‌‌توانیم بگوییم، بین علوم حقیقی غیردستوری و دستوری و ارزشی ممکن است ارتباطی وجود داشته باشد البته در این میان می‌توان ارتباط بین علم اخلاق و روان‌شناسی را همانند ارتباط میان علوم تربیتی و علم روان‌شناسی دانست، زیرا هدف و مقصد نهایی علوم تربیتی هم تربیت انسان است. علوم تربیتی هم به نوعی می‌خواهد انسان را تربیت کند، فقط نمی‌گوید که هست‌ها چه چیزی است تنها در مطلوبیتی حرکت می‌کند تا انسان را به نحو خاصی بسازد و حتی شباهتی هم به علم اخلاق دارد. همان طور که بین روان‌شناسی و علوم تربیتی ارتباط وسیعی وجود دارد، شبیه همین ارتباط بین روان‌شناسی و اخلاق هم وجود دارد. قبل از اینکه روان‌شناسی به وجود بیاید علمای اخلاق ما مباحثی را در زمینه اخلاق مطرح کردند که ماهیتا می‌توان گفت ارتباط با انسان و قواعد مرتبط با انسان را دارد؛ یعنی زمانی‌که دانشمندان در زمینه اخلاق می‌گویند نفس و شهوتی وجود دارد و این دو دائما در تضاد و جنگ با یکدیگرند و کار انسان این است که بر نفس و شهوات خود پیروز شود و نفس خود را شکست دهد، تا بتواند در انجام کارهای الهی موفق باشد. خود این موضوعات، مقولاتی است که در روان‌شناسی هم تحت عناوین دیگر با مفاهیم نسبتا جدیدتری مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. در علم اخلاق از بُعد انگیزشی، شناختی و هیجانی انسان در علم اخلاق ذکر شده حتی با اصطلاحاتی که در آن زمان فلاسفه داشتند، بیان شده، ولی حقیقت یکی است. یعنی درباره نفس انسان، رفتار انسان و چگونگی شکل‌گیری رفتار انسان صحبت می‌کنند و با توجه به این مصادیق علم اخلاق به انسان می‌گوید که چه‌کارهایی را باید طرح کند و انجام دهد تا به مطلوب زندگی خویش برسد. بنابراین بین روان‌شناسی و اخلاق نسبتی شبیه به نسبتی که در روان‌شناسی و علوم تربیتی وجود دارد، هست و به اصطلاح بده ـ بستانی میان این دو حوزه وجود دارد. *با توجه به اشاره‌ای که به نفس انسانی داشتید، می‌خواستم در خصوص معرفت نفس از شما سوال بپرسم که معرفت نفسی که در اخلاق اسلامی مطرح می‌شود چه ارتباطی با شناخت روان در بحث روان‌شناسی دارد؟ آیا در روان‌شناسی فقط ارزش تجربی بهره می‌گیرند؟ روان شناسی در ابتدای پیدایش‌ مدعی بود که تنها از تجربه به معنای خاص پوزیتیویستی بهره می‌گیرد و موضوع‌اش فقط رفتار است و به هیچ مبحث دیگری نمی‌پردازد. آنها در مورد ذهن و وجود درونی انسان هیچ نمی‌گفتند و به قولی بدن انسان را جعبه سیاه می‌دانستند و می‌گفتند ما نمی‌توانیم متوجه شویم که درون آن چه می‌گذرد. اما این نظر مدت‌هاست که تعدیل شده و کسی در بحث روان‌شناسی تنها به رفتار نمی‌اندیشد بلکه تمام مباحث را مدنظر قرار می‌دهد. وقتی تئوری شناخت، حافظه و پردازش اطلاعات در بحث روان‌شناسی گنجانده می‌شود، درمی‌یابیم که روان‌شناسی بسی فراتر از رفتار، قابل بررسی و مشاهده است. این‌که بگوییم تنها از روش تجربی بهره‌مند می‌شویم و آنرا به کار می‌بندیم دیگر منسوخ شده است در بسیاری از مباحث جمع‌بندی‌ها و تئوری‌پردازی‌ها از مسائل عقلی استفاده می‌کنند و یا موضوعاتی که از جنس فلسفه هستند اما رسما از آن نام نمی‌برند در حالی‌که در تئوری‌ها از بهره می‌برند. *علم اخلاق از چه روشی استفاده می‌کند و تنها پرداخت آن از راه تجربی است؟ خیر! زیرا از همان ابتدا اخلاق اسلامی نگفته، که از چه روش خاصی استفاده می‌کند، از هر راهی که بتواند نفس انسان را بشناسد ولو از راه تجربه می‌تواند آن را به کار گیرد. در اخلاق اسلامی هم روش فلسفی، روش نقلی و روش علم حضوری استفاده می‌کنند. بنابراین اخلاق در روش‌های خودش از هر راه و مسیری که بتواند نفس انسان و قواعد حاکم بر آن را روشن کند، بهره‌گیری می‌کند. *ارتباط میان سیر و سلوک اخلاقی با روش‌های عملی در مشاوره‌های روان درمانی چیست؟ طبیعتا، می‌توانیم مشترکاتی میان آن‌ها بیابیم اما باید توجه داشته باشیم که هدف از روان‌درمانی با هدف در مسائل اخلاقی دو مقوله متفاوت هستند. در روان‌درمانی قصد می‌شود اختلال روانی موجود را که به نوعی انحراف از طبیعت و حالت نرمال است را درمان کنند، یعنی هدف بر این است کسی که دچار اختلال شده را به حالت طبیعی روزمره خود بازگردانند اما اخلاق لزوما به این امر کاری ندارد. اخلاق به این توجه دارد که انسان به کمال نفسانی خودش برسد، کارهایی را انجام دهد که او را به کمال انسانی نزدیک کند. حال اگر کسی هم بیمار باشد و این بیماری باعث یکسری از رفتارهای ناهنجار اخلاقی باشد، این موضوع می تواند موضوع مشترکی بین اخلاق و روان‌شناسی باشد یعنی از ییک جهت روان شناسی بخواهد این ناهنجاری را برطرف کند و شخص را به فرد عادی و سالم تبدیل کند و از طرف دیگر اخلاق وقتی این فرد نابهنجار کارش به افعال ضد اخلاقی منجر می‌شود، می‌خواهد او را اصلاح، راهنمایی و درمان کند که دیگر اعمال ضداخلاقی انجام ندهد و در مسیر بندگی قرار گیرد و کمال نفس خودش را بشناسد. این‌ها دو مسیر هستند که در بعضی موارد و در بعضی مصدایق بر هم منطبق می‌شوند، یعنی مصداق مشترک را به وجود می‌آورند. منبع: طلیعه









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن