تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826439823




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نظام آموزش ایران جوانمرگ شده است/ ضرورت توجه به سوژه


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نعمت الله فاضلی مطرح کرد؛
نظام آموزش ایران جوانمرگ شده است/ ضرورت توجه به سوژه

نعمت الله فاضلی


شناسهٔ خبر: 2948141 - پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۰
دین و اندیشه > اندیشمندان

فاضلی گفت: برای حل مشکل نظام آموزش در ایران باید به سوژه یعنی انسان توجه کنیم، ما ساختمان های زیادی با نام مدرسه و دانشگاه ساخته ایم اما مدرسه و دانشگاه آموزش نیستند. به گزارش خبرنگار مهر، اولین نشست علمی ـ تخصصی از سری نشست های برنامه درسی و فرهنگ با عنوان «آموزش و مساله فرهنگ معاصر در ایران» ، باحضور نعمت الله فاضلی، عصر روز گذشته (چهارشنبه ۲۹ مهرماه) در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. فاضلی در این نشست به صورت منسجم، ابتدا تاریخچه ای در خصوص ورود آموزش به ایران ارائه داد و سپس به مسائل و مشکلات این حوزه پرداخت و راه حل های پیشنهادی خود را مطرح کرد.متنی که در ادامه می خوانید گزیده ای از سخنرانی وی در این نشست است؛ حوزه آموزش، حوه مورد علاقه من است و من وقتی که می خواهم هوایی تازه کنم سری به باغ آموزش می زنم و اصلا به همین خاطر هم امروز در این جلسه حاضر شدم؛ سوالی که من امروز می خواهم مطرح و درباره آن بحث کنم این است که چه نسبتی بین آموزش مدرن و فرهنگ معاصر وجود دارد؟ ولی قبل از پاسخ به این سوال، تعریفی از فرهنگ معاصر ایران ارائه می دهم؛ فرهنگ معاصر ایران مجموعه صورت بندی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است که از تجربه کلی مردم ایران در ۱۵۰ سال اخیر شکل گرفته است. منظورم از تجربه هم تجربه معنایی، تعبیر، تفسیر و آگاهی است که ما از وجود و بودن خودمان به آن شکل دادیم به صورت خلاصه فرهنگ فرایند تولید، توزیع و کاربست معناست. در ۱۵۰ سال اخیر این فرایند با دوره پیشامعاصر تفاوت های اساسی کرده و نوعی گسست تاریخی و معنایی به وجود آورده که گسست مهمی است. به عنوان مثال ظاهر و پوشش امروز ما با ظاهر و پوشش ۱۵۰ سال پیش تفاوت دارد؛ ممکن است امروز هم خانمی روسری ترکمنی که ۱۵۰ سال پیش خانم های ترکمن سرمی کردند، بپوشد ولی دیگر معنای روسری ترکمنی ۱۵۰ سال پیش ر ا نمی دهد، امروز این روسری به خاطر پدیده مد پوشیده می شود. بنابراین وقتی از فرهنگ صحبت می کنیم باید از گسست ها هم صحبت کنیم، به عبارتی وقتی از فرهنگ صحبت می کنیم از شیوه تولید و توزیع معنا می گوئیم. زیبایی هم نوعی تولید معناست، زیبایی نوعی راهبرد معنابخشی به عالم است که از ادرک حسی ما شکل می گیرد بنابراین همین طور که ما امروز عکس زنان ناصرالدین شاه را می بینیم، آنها را مسخره می کنیم و به آنها می خندیم، احتمالا ۱۰۰ سال دیگر هم نسل های بعدی عکس های ما را می بینند و می خندند پس فرهنگ یعنی شیوه ای که ما جهان را معنا، رمزگذاری و رمزگشایی می کنیم. فرهنگ مدرن ایران  پدیده ای است که از زمان عباس میرزا وارد ایران شد و اتفاقا شروع فرهنگ معاصر ایران همزمان با ورود و پیدایش نهاد جدید آموزش به ایران است. آموزش هم یعنی اینکه ما به نحو آگاهانه ای تلاش می کنیم که به بچه هایمان دانش، فرهنگ و... را یاد بدهیم و نیروی ماهر و متخصص تربیت کنیم. حالا در اینجا نهادهای عمومی و دولتی هستند که تصمیم می گیرند نظام آموزشی را تاسیس و راه اندازی کنند. خانم مونیکا رینگر در کتاب «آموزش، دین، و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار» به خوبی چگونگی شکل گیری نهاد آموزش در ایران را شرح می دهد. رینگر می گوید ایرانی ها تلاش کردند که نهاد آموزش را از کشورهای غربی اقتباس و نه تقلید کنند به عبارتی آنها آموزش را ترجمه فرهنگی کردند یعنی سعی کردند آن را بفهمند و با مقتضیات خودشان سازگار کنند. یعنی اینگونه نبوده که هر علمی وارد ایران شود، ایرانی ها آن را بپذیرند چه بسا ایرانی ها در برابر یکسری علوم مقاومت می کردند و آنها را نمی پذیرفتند؛ مثلا علوم پزشکی را نمی پذیرفتند و معتقد بودند که اینها علوم مسیحی است و با آموزه های جهان بینی اسلامی آنها سازگاری ندارد. حال اگر ما اندیشیدن را یک ایده نبوغ آمیز و بازنمایی کلامی و زبانی ندانیم، اندیشیدن یک فرایند جمعی است که در یک لحظه اقوام ملت در برابر یک پدیده مکث و درباره آن فکر می کنند. بنابراین مقاومت های فرهنگی نوعی فرصت برای تامل و تفکر فراهم می کند، معمولا افرادی که در برابر ورود پدیده های نو مقاومت می کنند و سوال می پرسند کسانی هستند که اهل اندیشیدن هستند و فکر می کنند. از سال  ۱۲۳۰ که دارالفنون تاسیس شد، نظام آموزش مدرن وارد ایران شد، بنابراین حدود ۱۶۰ سال از تاریخ پیدایش نظام آموزش مدرن در ایران می گذرد، این نظام دوره کودکی، بلوغ؛ نوجوانی، جوانی و بزرگسالی را پشت سرگذاشته و نظام آموزش ایران امروز در دوره میانسالی به سرمی برد، به عقیده من نظام آموزش ایران جوانمرگ شده است. حالا بعد از گفتن این مقدمه می خواهم بگویم که چرا نظام آموزشی امروز ما اینگونه و به گفته خودم جوانمرگ شده است؟ ممکن است پیش از من افراد مختلفی درباره مسکلات آموزش در ایران گفته باشند ولی حرف هایی که من امروز می گویم اولین بار است که از زبان من مطرح می شود. برای آموزش ما چند اتفاق افتاده است؛ اول اینکه انتظارات اولیه و پایه ای که از آموزش داشتیم برآورده نشده است مثلا ما انتظار داشتیم با آموزش مدرن سواد همگانی شود و همه خواندن و نوشتن یاد بگیرند ولی خب این اتفاق نیفتاد. دوم اینکه بیش از ۵۰ درصد از دانش آموخته های ما بیکارند و افراد آموزش دیده ما کارآفرین بار نیامدند البته در این حوزه فقط آموزش مقصر نیست و نهادهای دیگری هم در این رابطه نقش دارند ولی یکی از دلایل بیکاری، آموزش است. دلیل سوم اینکه  ما در فرایند توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عقب ماندیم و به نسبت کشورهای دیگر هنوز توسعه یافته نشدیم، کشورهای دیگر هم منظورم آمریکا و انگلیس نیست بلکه کشورهای هم سطح خودمان مثل ترکیه، مالزی و برزیل که خیلی از ما جلوترند. دلیل چهارم اینکه آموزش ما موجب نارضایتی جامعه شده است یعنی نظام آموزشی ما نه به مذاق دانشجویان خوش می آید و نه به مذاق اساتید و خانواده ها یعنی نظام آموزشی فعلی با یک نارضایتی همه جانبه مواجه است. دلیل آخر هم اینکه ما امروز با بحران های زیست محیطی مختلفی مثل بحران آب مواجه هستیم و یکی از دلایل این بحران ها ضعف نظام آموزشی ماست. ما اگر بخواهیم سنجش درستی از نظام آموزش داشته باشیم باید آموزش را با نهادهای بیرونی خودش بسنجیم و بگوئیم که مثلا آموزش با فرهنگ، سیاست و اجتماع کرده است. نظام آموزش ما در ایران از ابتدای پیدایش خود از یک چیز غافل بود و هنوز هم هست و آن اینکه هیچ وقت انسان در کانون اصلی توجهش نبوده یعنی در خلق موقعیت سوژگی ضعیف بوده است. نظام آموزش برای اینکه بتواند انتظارات را پاسخ دهد و یک فرهنگ سازنده باشد باید به سوژه یعنی انسان ِ نوعی توجه کند. این در حالیست که دولت از همان ابتدا در ایران قصد داشت که یک نظام بوروکراسی بزرگ شکل دهد تا بتواند تعداد زیادی آدم را درون آن قرار دهد، مدیریت کند و نظم و انصباط دهد به عبارتی سیستم آموزشی ما از طریق همگن سازی، استاندارد سازی، یکسان سازی به صورت ریاضی وار می خواست یک یونیفرم ملی شکل دهد فارغ از اینکه شاید این یونیفرم برای ما مناسب نباشد در این سیستم، زن ها اجازه ندارند زنانگی کنند، کردها کردی گری و آذری ها ترکی گری نمی کنند در حالیکه آموزش یعنی اینکه فرد سطحی از انضباط را بپذیرد بدون اینکه مجبور باشد بخشی از مناسبات فرهنگی خودش را از دست بدهد. در نظام آموزش ما مدرسه یک نهاد میانجی بین شهروندان و دولت است ولی هیچ گونه ارتباط خلاق و مشارکتی با این دو ندارد یعنی علائق ما یک چیز است، علائق نظام های آموزشی چیز دیگری. در نظام آموزشی ما یادگیری طوطی وار رواج یافته و یکسری داده توسط نظام آموزشی به ما تحمیل شده و همین موضوع انتقادی اندیشیدن و راه تفکر را از ما گرفته است. بحران ما این است که به علم و آموزش نگاه ابزاری داشتیم و هیچ وقت درباره آن عمیق فکر نکردیم. در پایان می خواهم چند راهکار وراه حل پیشنهادی برای بحران فعلی آموزش مطرح کنم؛ اول اینکه باید به مناسبات فرهنگ معاصر و آموزش توجه شود، ما هیچ وقت به این مناسبات به صورت جدی و عمیق فکر نکردیم، اگر هم به آن ها پرداختیم در حد یکسری بحث های دم دستی و مطبوعاتی بوده است. دوم اینکه باید به سوژه یعنی انسان توجه کنیم، ما ساختمان های زیادی با نام مدرسه و دانشگاه ساخته ایم اما مدرسه و دانشگاه آموزش نیستند ما باید به جای خالی سوژه در آموزش توجه کنیم. سوم اینکه برای راه پیدا کردن سوژه به نظام آموزش باید گفت وگو را رواج دهیم، چون روح موجود در آموزش ما روح گفت وگو نیست، روح مونولوگ است. متاسفانه  رسانه ها و مطبوعات ما فقط از ۱۵ شهریور تا آخر مهرماه به مسائل آموزش و مدارس و دانشگاه می پردازند و ما در ۱۰ ماه از سال در سکوت خبری و رسانه ای  به سر می بریم در حالی که اگر گفت وگوی جمعی صورت بگیرد، مسئله و مشکل آنجا پیدا و راه حل آن هم یافت می شود. باید هرچه زودتر یک گفت وگوی اجتماعی و چندصدایی در این حوزه شکل بگیرد و گروه های مختلف شروع به اندیشیدن جمعی کنند، چون با تکنیک های کلی، نوشتن کتاب و مقاله  ISI  راه به جایی نمی بریم. نکته آخر هم اینکه برای حل مناسبات آموزش و فرهنگ معاصر باید چشم انداز تطبیقی و جهانی داشته باشیم چون ما امروزه ما در جهان زندگی می کنیم و نه ایران. امروز هیچ امری نه محلی است نه جهانی بلکه ما در یک جهان- محلی زندگی می کنیم، باید تعصب های ملی و جهانی را کنار بگذاریم و این مناسبات را بفهمیم، چون اگر متوجه این مناسبات نشویم بحران ها به حال خود باقی می ماند. توجه داشته باشید که هیچ فرمول معجزه آسا و از پیش تعیین شده ای برای حل مشکل وجود ندارد.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن