تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بپرهيز از كارى كه موجب عذرخواهى می ‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819690546




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی و نقد مجازات مرتد در اسلام و سایر ادیان - بخش اول ارتداد و مجازات آن در اندیشة سایر ادیان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسی و نقد مجازات مرتد در اسلام و سایر ادیان - بخش اول
ارتداد و مجازات آن در اندیشة سایر ادیان
نه‌ تنها در اسلام، بلکه در هیچ آئین الهی دیگری مجازاتی غیرعادلانه نیامده و هر مرحله از خشونت، از ساحت قدس پیامبران الهی به‌دور است.

خبرگزاری فارس: ارتداد و مجازات آن در اندیشة سایر ادیان



  چکیده در طول تاریخ درمورد چگونگی برخورد با مرتدان، سؤالات جدی مطرح بوده و گفتگوهای بسیاری در مکاتب حقوقی ـ فقهی و کلامی صورت گرفته است این معنا پس از صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر که آزادی عقیدتی را حق طبیعی انسان‌ها دانسته، حالت جدی‌تری به‌خود گرفت و از آنجا که واکنش‌های خشن و شدید جزایی در مجازات مرتد، بیشتر در میان پیروان ادیان الهی گزارش شده است، عمده اعتراض‌ها تاکنون متوجه ادیان الهی بوده است. و حال آنکه نه‌تنها در شریعت اسلام، بلکه در شریعت یهود و مسیحیت نیز گناه کشتن هر انسانی که مرتکب قتل انسانی و یا عامل فسادی نبوده، معادل کشتن همه انسان‌ها و عظیم‌ترین خطا است. این مقاله درصدد اثبات آن است که نه‌تنها در اسلام، بلکه در هیچ آئین الهی دیگری مجازاتی غیرعادلانه نیامده و هر مرحله از خشونت، از ساحت قدس پیامبران الهی به‌دور است. واژگان کلیدی ارتداد، بردباری دینی، بردباری سیاسی، آزادی عقیده، از دین برگشتگان. طرح مسئله برخی از اندیشمندان مسلمان، ازجمله بعضی از فقهای شیعه در گذشته و حال با مجازات مرتدان عقیدتی مخالفت ورزیده‌اند. با این تفاوت که بعضی از فقها هرگونه مجازات دنیوی و قانونی را برای ارتداد، به‌عنوان اولی انکار نموده، گو اینکه درمورد مرتدان عقیدتی بدان تصریحی ننموده‌اند. (غروی اصفهانی، 1375: 91) و  بعضی دیگر، تحقیقات اندیشمندان سلف را درمورد چنین مسائلی کافی ندانسته و تجدیدنظر را در این مورد لازم، و فرمان به توقف مجازات مرتدان داده‌اند. اندیشمند و فقیه بزرگ معاصر، حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی ازگروه اول است که همه احکام جزائی و غیرجزائی که در قرآن کریم بدان تصریح نشده و خبر متواتری از آن حکایت ندارد، مثل سنگسار زناکاران و اعدام مرتدان و نجاست کافران و ... را منکر شده و بر این باور است که ارتداد، با فرض اینکه در قرآن مکرر مطرح بوده و از آن به‌عنوان گناهی بزرگ یادشده، اما جرم قانونی تلقی نشده و برای آن مجازاتی مطرح نیامده است. از نظر وی مستند همه طرف‌داران اعدام مرتد و ... روایات آحادی است که به حکم لزوم احتیاط در دماء و فروج و اموال قابل تمسک نمی‌باشد. بنابراین، مجازات مرتدانی که غیر از تردید در عقیده گناه دیگری مرتکب نشده جایز نخواهد بود. (همان) امام خمینی(رحمه الله علیه) از گروه دوم است. امام و عده‌ای دیگر از متفکران، از طریق تشکیک در مفهوم ارتداد و شواهد تاریخی نسبت‌به این مسئله لزوم تأمل را مطرح نموده و در مقام عمل، اجرای مجازات را صواب ندانسته‌اند. آیت‌الله معرفت در مصاحبه با روزنامه اطلاعات به تاریخ 17/8/1376 نقل کرده‌اند: «امام از اول انقلاب به ما که در آن زمان قاضی بودیم، فرمودند که مرتدها را اعدام نکنید.» بنابراین، امام حکم ارتداد و نیز جزیه و ... را متوقف ساخت و این به‌خاطر آن است که روی این‌گونه مسائل، بحث کافی نشده و در گذشته، مباحث در قالب تئوری مطرح بوده است: از آنجاکه ضمانت اجرای عملی نداشته، فقها دقت لازم را اعمال نکرده‌اند. بنابراین، این‌گونه مباحث بایستی در دوران تشکیل حکومت اسلامی مجدداً مورد بحث قرار گیرد. به‌نظر می‌رسد دیدگاه این دسته از علمای بزرگ را بتوان با شواهد تاریخی، آیات قرآن، سیره پیامبر  اکرم| و امامان اهل‌بیت(علیهم السلام) و نیز فقرات قابل توجهی از عهدین استوار ساخت. مفهوم لغوی و اصطلاحی ارتداد ارتداد، مصدر باب افتعال، به‌معنای رجوع و بازگشت است. راغب «ارتداد» و «رده» را به‌معنای بازگشت از راهِ پیموده‌شده می‌داند؛ با این تفاوت که واژه «رده» درخصوص کفر به‌کار می‌رود، ولی ارتداد درمورد کفر و جز آن کاربرد دارد. «إ‌ِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَىٰ أ‌َدْبَار‌ِهِمْ ...» (محمد / 25) که به‌معنای مطلق بازگشت انحطاطی آمده و: «مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ» (مائده / 54) که به‌معنای بازگشت از اسلام می‌باشد. (راغب اصفهانی، بی‌تا: واژه «رده») ارتداد در اصطلاح ارباب ادیان به‌معنای رجوع از دینی به دین دیگر است، و مرتد به‌عنوان اسم فاعل آن، به کسی اطلاق می‌شود که از عقیده‌ای بازگشته و به اعتقاد و آئینی دیگر گرویده باشد. بازگشت از دین به هر دلیل، در تمامی شرایع ممنوع بوده است. اینکه شرایط تحقق ارتداد چیست و مصادیق آن کدام است، از مسائل اصلی مقاله نیست و فقط به ضرورت اشاره خواهد شد. مجازات مرتدان در آئین یهود قدیمی‌ترین متن دینی که در آن مجازات شدید سنگسار، مطرح گردیده، فرازی از تورات است که در سفر خروج، باب 32، ضمن بیان غیبت چهل‌روزة موسی(علیه السلام) در کوه طور و نزول الواح، مشتمل بر ده فرمان از ارتداد بنی‌اسرائیل و کرنش آنان در برابر گوساله‌ای طلایین حکایت دارد و اینکه موسی(علیه السلام) فرمان قتل‌عام مرتدان و اجرای حکم به‌وسیلة افرادی که به این گناه آلوده نشده‌اند را صادرکرده است. در پایان این دسته از آیات تورات آمده است: «موسی(علیه السلام) که چنین دید، جلوی دروازه ایستاد و اعلان داشت که هرکه علاقه‌مند به خیر است، نزد من جمع شود.» (تورات، سفر خروج، باب 32: 128) و فرزندان «لاوی» نزد او جمع شدند. موسی(علیه السلام) به آنان گفت: «پروردگار خدای یعقوب می‌فرماید: شمشیرهای خود را باید هرکس آماده سازد و از این دروازه تا دروازة دیگر حرکت نماید و هر فرد باید رفیق و برادر و فامیلش را (که به این جرم آلوده شده) بکشد.» (تورات، سفر خروج، باب 32: 139) و فرزندان «لاوی» به دستور موسی چنین کردند و در آن روز حدود سه هزار تن از بنی‌اسرائیل کشته شدند و موسی(علیه السلام) به آنان گفت: «امروز  دست خود را به‌خاطر پروردگار، در خون فرزند و برادر فرو برید تا خداوند شما را برکت دهد ... .» (همان: 140) سرانجام پس از کشتاری وسیع، موسی(علیه السلام) از خداوند تقاضای آمرزش نمود و خداوند بنی‌اسرائیل را مورد عفو خویش قرار داد. این فراز و عبارات مشابه دیگری از تورات، مورد استناد دانشمندان یهود قرار گرفته و به استناد آن، مجازات مرتد را سنگسار دانسته و مصادره اموال و عدم قبول شهادت و ... را لازم دانسته‌اند. (بنگرید به تلمود سهندرین 44 الف) به‌عنوان نمونه ابن میمون، دانشمند معروف و عالِم پرآوازه یهود، در کتب خویش بر این معنا تصریح دارد. او می‌گوید: اگر کسی یکی از اصول اساسی دین را کنار بگذارد، خود را از جامعه یهودی کنار گذاشته است. او یک ملحد، بدعت‌گذار و بی‌دین است که «تیشه به ریشه می‌زند» ما مأموریم از او متنفر باشیم و نابودش کنیم. دربارة چنین کسی گفته شده است: ای خداوند، آیا نفرت نمی‌داریم از کسانی که تو را نفرت می‌دارند؟. (تفسیر میشنا سهندرین 10 و مزامیر 139 و نیز بنگرید به: گنجینه تلمود تألیف ربی یهود اهتاسی ترجمه امیر فریدون گرگانی ص 321 و دائره‌المعارف یهود واژه ارتداد: 375) این شدت‌عمل در کلام یهود، در طول تاریخ چند هزار ساله مطرح بوده و کمتر فردی از یهودیان درباره تعدیل و اصلاح آن سخن گفته؛ در تمام دوران اقتدار بنی‌اسرائیل لازم‌الاجرا بوده است. گو اینکه در دوران ضعف سیاسی و به‌اصطلاح تفرقه و اسارت، احیاناً به لعنت و اخراج از ملت بسنده شده است. به‌تدریج حرکتی اصلاحی در جهت محدود کردن اعدام صورت پذیرفته است. (ر.ک: صبری، بی‌تا: 284) در لعنت‌نامه شیوخ مجمع روحانیون یهود، درمورد اسپینوزا که اصول بسیاری از آئین تورات را انکار و شدیدترین حملات را متوجه ادیان الهی و به‌ویژه یهودیت داشته، آمده است: شیوخ مجمع روحانیون به این وسیله به اطلاع می‌رسانند که پس از آنکه اطمینان کامل حاصل کردند که (باروخ اسپینوزا) دارای عقاید و اعمال ناشایستی است، نخست به طرق گوناگون کوشش کردند تا او را از این راه بازگردانند، ولی از هدایت او به راه راست عاجز شدند و برعکس روزبه‌روز اطمینان بیشتری پیدا کردند که وی عقاید کفرآمیز خطرناکی دارد و آن را بیشتر در میان مردم نشر و تبلیغ می‌کند، و بسیاری از اشخاص قابل اعتماد و عادل در حضور اسپینوزای مذکور به این امر شهادت دادند و از این جهت کاملاً مجرم شناخته شد. بنابراین، مسئله کاملاً در حضور مجمع روحانیون مطرح شد و همه به‌اتفاق، رأی دادند که اسپینوزای مذکور را لعن و تکفیر کنند و او را از قوم اسرائیل قطع و جدا و با لعنت‌نامه ذیل او را لعن و نفرین نمایند. بنا به حکم فرشتگان و دستور اولیای دین ... (دورانت، 1370: 212) نقد و بررسی در عبارات فوق، استدلال علمای یهود درمورد مجازات مرتدان، پس از استناد به تورات، چیزی جز لزوم نفرت از گناهکاران و انتقام از آنان ذکر نشده است. به‌نظر می‌رسد که استدلال بر لزوم قتل مرتد، به‌خاطر نفرت الهی از گناه ارتداد و لزوم عکس‌العمل مؤمنان، آن هم در حد سنگسار قابل پذیرش نباشد و از توجیه عقلی هم برخوردار نیست. زیرا خداوند اگر درصدد مجازات مجرمان توهین‌کننده به خویش باشد، خود بهتر می‌تواند او را مجازات نماید و نیازی ندارد که به دیگران فرمان دهد تا از حقوق الهی دفاع نمایند. چنان‌که قرآن کریم به‌صراحت تمام، این معنا را محکوم فرموده است: وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأ‌َرْض‌ِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أ‌َفَأ‌َنْتَ تُکْر‌ِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ. (یونس / 99) اگر خدای تو می‌خواست، همه مردم جهان ایمان می‌آوردند، آیا تو می‌خواهی مردم را به اکراه به ایمان وادار نمایی؟! مهم‌تر اینکه احترام خون انسان در تورات نیز مانند قرآن متوقف به ایمان به خدا نبوده و گناه کشتن هر انسانی اعم از مؤمن و کافر، بدون اینکه مرتکب قتل یا فسادی شده باشد، مساوی با کشتن همة انسان‌ها معرفی شده است: مِنْ أ‌َجْل‌ِ ذَٰلِکَ کَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِی إ‌ِسْرَائِیلَ أ‌َنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بـِغَیْر‌ِ نَفْس‌ٍ أ‌َوْ فَسَادٍ فِی الْأ‌َرْض‌ِ فَکَأ‌َنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أ‌َحْیَاهَا فَکَأ‌َنَّمَا أ‌َحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا. (مائده / 32) مضمون آیه فوق که در اسلام و یهودیت پذیرفته است، می‌تواند دلیل بر منع کشتن مرتدان، به‌صرف ارتداد حتی در آئین یهود بوده باشد؛ زیرا مرتدان عقیدتی غیر محارب نیز نه مرتکب قتلی شده و نه موجب فسادی بوده‌اند. بلکه به‌تعبیر بعضی از عالمان معاصر، دگرگونی عقیده امری غیراختیاری است و اصولاً جرم نخواهد بود. (ر.ک: عزیزیان، 1389: 54) مهم‌تر از همه اینکه استدلال عالمان یهود به متن تورات نیز ناتمام می‌نماید. چه اینکه قرآن کریم که همین حکایت را مطابق نقل تورات آورده، نه‌تنها از آن، مجازات اعدام استفاده نمی‌شود، بلکه بر این معنا تصریح دارد که موسی(علیه السلام) مجازات اعدام را حتی درمورد سامری که عامل گمراهی بنی‌اسرائیل بوده نیز اجرا نکرده و به تبعید او اکتفا نموده است. وَإ‌ِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْم‌ِ إ‌ِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أ‌َنْفُسَکُمْ بـِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إ‌ِلَىٰ بَار‌ِئـِکُمْ فَاقْتُلُوا أ‌َنْفُسَکُمْ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَار‌ِئـِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ إ‌ِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ. (بقره / 54) در تفسیر این آیه هرچند بسیاری از مفسران با الهام از تورات و گفتار یهود واژه «اقتلوا» را به‌معنای کشتن افراد گرفته‌اند، ولی پاره‌ای از بزرگان اهل تفسیر، مانند زمخشری در کشاف (1414: 1 / 139) و شیخ طبرسی در مجمع البیان (1418: 3 / 238) و راغب اصفهانی در المفردات (بی‌تا: 407) و ... و تفسیر کنزالدقائق (1366: 1 / 436) و تفسیر ملاصدرا (1370: 3 / 299) و ... آن را به‌معنای تزکیه نفس گرفته‌اند و همین نظر را به ابوعلی جبائی و ابن‌اسحاق نسبت داده‌اند. براساس این نظر که احسن و اوفق با احتیاط می‌نماید، نتیجه این می‌شود که در تورات نیز دلیلی روشن بر مجازات قتل، برای مرتدان وجود ندارد. زیرا مهم‌ترین آیه ناظر به لزوم قتل مرتد، همین آیه است که نه جمله «اقتلوا انفسکم» درآن لزوماً به‌معنای اعدام است، و نه فرمان قتل در آن تنها حکم منحصربه‌فرد و غیر قابل اغماض بوده است؛ زیرا در پایان کار خبر از عفو خداوندی داده شده و همه مرتدان مورد عفو قرار گرفته‌اند. شگفت اینکه به نقل قرآن، سامری که خود سازنده گوساله و عامل اصلی تحقق چنین جرم بزرگی در بنی‌اسرائیل بود نیز محکوم به اعدام نگردید، بلکه محکوم به تبعید شده است: «قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیَاةِ أ‌َنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ... .» (طه / 97) ارتداد و مجازات آن در آئین کلیسا مسیحیت به تصریح انجیل و تأیید قرآن کریم «وَرَسُولًا إ‌ِلَىٰ بَنِی إ‌ِسْرَائِیلَ ... وَمُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأ‌ُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ ...» (آل‌عمران / 50 ـ 49) شریعتی مستقل از تورات نیست. بنابراین، اگر درمورد جرم ارتداد و اسناد آن در آئین یهود تردید محتمل باشد، این معنا در مسیحیت نیز همان‌گونه خواهد بود. تفاوت تنها در این معناست که یهودیان، آئین موسی(علیه السلام) را ویژه بنی‌اسرائیل دانسته و لذا مجازات مرتد را نیز مخصوص قوم یهود دانسته، ولی مسیحیان به‌خاطر اصل «تبشیر» دائره مشمولین این مجازات را وسیع‌تر می‌دانند و بر لزوم مجازات مرتد نیز استدلال‌هایی ارائه کرده‌اند. با اینکه به اعتراف ارباب کلیسا، مسیح(علیه السلام) به‌عنوان پیامبر رحمت، احکام عقوبتی مانند حرمت چربی حیوانات و ... را برداشته و پولس تسهیلات دیگری مثل حلیت گوشت خوک و عدم وجوب ختان و ... بدان افزوده است، ولی درمورد مرتدان روشی مشابه یهودیان و بلکه در مواردی احکامی خشونت‌بارتر از آنان بوده است. شاید به‌همین علت اندیشة اصلاحی نسبت‌به مجازات مرتدان و ... نیز در میان طرف‌داران این آئین به مراتب گسترده‌تر و مؤثرتر بوده، تا آنجاکه بعضی، اجرای هرگونه خشونت را با روح مسیحیت ناسازگار دانسته‌اند. «میرچا ایلیاده» در کتاب دائرةالمعارف دین می‌نویسد: نویسندگان قدیم مسیحیت، مفهوم ترک آئین را که در ملاحم آمده از یهودیان اقتباس کردند ... در قانون کلیسای قدیم درمورد ارتداد به این دلیل بسیار شدید بود که آنان ارتداد را یک بزه غیرقابل جبران تلقی می‌کردند، زیرا پس از [غسل] تعمید راهی برای بخشایش گناهان وجود نداشت. فقط پس از دوران دقیانوس پذیرش مجدد سقوط کردگان [با توبه] مجاز گردید. پس از مسیحی شدن «کنستانتین» ارتداد یک بزه مدنی محسوب شد که ازنظر قانون، قابل مجازات است. فرمان‌های مجمع‌القوانین «تئودوس» بر این شدت گواهی می‌دهد. آن مسیحیانی که بت‌پرست شوند از مقام و حق شهادت دادن محروم خواهند شد و هر گواهی که بدهند از اساس لغو خواهد بود. ده سال بعد در فرمانی اعلام داشت: کسانی که از ایمان مقدس دست بردارند، از جامعه انسان‌ها منفصل خواهند شد. صلاحیت شهادت دادن از آنها سلب گردیده و از ارث محروم شده و موقعیت اجتماعی و وضعیت قانونی خود را از دست می‌دهند. ننگ ابدی بر جبین آنها نقش خواهد بست. (الیاوه، 1372: واژه ارتداد) ارتداد را سابقاً جرم علیه مملکت تلقی می‌کردند و لذا حکومت‌ها، مجازات اعدام را برای آن مقرر می‌داشتند؛ ولی کلیساهای پروتستان امروزه دیگر مؤمنین را از مصاحبت با افرادی که در عرصه مخالفت و ردّ کلیسا قرار دارند، منع نمی‌کنند. کلیساهای اولیه همیشه بین مرتدینی که به‌طور مجرمانه بر ارتداد خود پافشاری می‌کردند و مرتدینی که عقیدة آنها صرفاً براثر اشتباه بوده یا در دوران ارتداد به دنیا آمده‌اند، فرق می‌گذاشته‌اند. و همچنین مرتدین صلح‌جو، از آنهایی که عقایدشان ایجاد اغتشاش و بی‌نظمی می‌کرده، متفاوت بوده‌اند. به‌دنبال جنگ صلیبی، دادگاه‌های تفتیش عقاید به‌وجود آمد. در این دادگاه‌ها برای گرفتن اعتراف، از شکنجه استفاده می‌شد. آنها که به گناه اعتراف می‌کردند، مجازات سهل‌تری داشتند؛ ولی آنان که اعتراف نمی‌کردند و یا قبلاً یک‌بار دیگر توبه نموده و توبة خود را شکسته بودند، زنده‌زنده طعمه حریق می‌شدند. دادگاه‌های تفتیش عقاید در فرانسه و ایتالیا مدت‌ها ادامه داشت، ولی در آلمان گاه‌گاه تشکیل می‌شد. از میان روحانیون مسیحی، به‌ویژه فرقة «فرانسوا» با تفتیش عقاید مخالف بودند و لذا یکی از روحانیون این فرقه در اعتراض به این دادگاه‌ها می‌نویسد: «اگر پطرس و پولس مقدس نیز به این دیوان احضار می‌شدند برائت ذمه حاصل نمی‌کرد.» توماس اکویناس، دانشمند برجسته و پرآوازه مسیحی نیز شدیدترین برخورد با مرتدان را مجاز می‌داند. او در توجیه موضع خشن خود می‌گوید: «درمورد بدعت‌گذاران دو نکته باید رعایت شود، یکی نسبت به خود بدعت‌گذاران و دیگر نسبت به کلیسا. نسبت به بدعت‌گذاران گناهی وجود دارد که نه‌تنها به‌سبب آن گناه باید تکفیر و از کلیسا جدا شوند، بلکه باید با مرگ نیز از جهان منقطع شوند؛ زیرا فاسد کردن ایمان که حیات روح به آن بستگی دارد، از جعل پول که حیات مادی به آن بستگی دارد، بسیار سنگین‌تر است. پس اگر مقام سکولار، جاعلان پول و دزدان دیگر را به‌سبب رفتار زشتشان به مرگ محکوم می‌کند، دلیل محکم‌تری وجود دارد که بدعت‌گذاران به‌محض اثبات بدعتشان نه‌تنها تکفیر، بلکه باید اعدام نیز بشوند. اما نسبت به کلیسا رحمتی وجود دارد که به بازگشت گمراهان ناظر است و بدین‌سبب کلیسا در محکوم کردن آنان شتاب نمی‌ورزد، بلکه «بعد از یکی دوبار نصیحت» همان‌طور که پولس رسول راهنمایی کرده است، اگر پس از آن باز هم وی سرسختی کند، و دیگر امیدی بر بازگشت او نباشد، نجات دیگران را در نظر می‌گیرد و او را تکفیر و از کلیسا جدا می‌کند و به‌علاوه وی را به محکمه سکولار می‌سپارد، تا از آن طریق از جهان ریشه‌کن و اعدام شود.» (توفیقی، 1384: 251) شگفت اینکه سنت توماس، برای توجیه موضع خشن خود، به متنی از تورات و یا انجیل استناد نکرده و تنها از طریق قیاس اولویت، جرم ارتداد را از جرم جاعلان پول و دیگر دزدان بدتر دانسته و همان مجازات را درمورد آنان لازم‌الاجرا می‌داند، درحالی‌که حداقل چنین قیاسی درمورد بعضی از مرتدان صحیح به‌نظر نمی‌رسد. موضع‌گیری دانشمندانی مانند سنت توماس و اجرای بی‌چون‌وچرای مجازات اعدام برای مرتدان، در تمامی دوران قرون‌وسطی، عاطفه انسان‌های زیادی را جریحه‌دار ساخت و نظریات معتدل‌تری را موجب گردید. ازجمله نویسندگانی که دربارة ارتداد و مجازات مرتد به‌تفصیل بحث کرده و صریحاً این شدت‌عمل را محکوم کرده، منتسکیو حقوق‌دان معروف فرانسوی، متوفای 1755 است. او در صفحه 338 روح القوانین جرائم را به چهار دسته تقسیم می‌کند: «دسته‌ای از جرائم به مذهب برخورد دارد و دسته‌ای به اخلاق و قسم سوم با آرامش عمومی و چهارمین دسته جرائم علیه امنیت افراد می‌باشد. بالطبع بایستی کیفرهایی که داده می‌شود از طبیعت هریک از این اقسام مشتق گردد.» (منتسکیو، 1362: 340) به‌نظر منتسکیو، جرائم علیه مذهب، جرائمی هستند که مستقیماً علیه خود مذهب باشد و به مذهب حمله کند، نه آنچه اجرای آن را مختل می‌سازد، مثل کفر؛ زیرا جرائمی که اجرای مذهب را مختل می‌سازد مُخل آرامش یا امنیت افراد می‌باشند باید جزء این طبقه از جرائم قرار گیرند. به‌نظر او کیفر این جرم، از طبیعت آن استخراج می‌گردد که عبارت است از محروم کردن کلیة مزایای مذهبی مثل اخراج از معابد، محروم کردن از معاشرت با مؤمنین برای مدت محدود یا همیشه، دوری از کفار و منفور داشتن آنان، بد آمدن و منزجر بودن از این اشخاص، نعوذ بالله گفتن در برابر اعمال آنان و امثال این کیفرها؛ زیرا مجازات درمورد اعمالی که موجب اختلال در آرامش یا امنیت کشور می‌باشد، قضاوت آن مربوط به عدالت بشر است؛ ولی در اعمالی که به مقام الوهیت برخورد می‌کند، چون عمل عمومی نیست و مربوط به شخص مرتکب است، جرمی وجود ندارد. زیرا فقط میان انسان و خداست و خداوند میزان و موعد انتقام را خود بهتر می‌داند. (همان) منتسکیو تأکید می‌کند: «بعضی از روحانیون فکر می‌کنند باید انتقام خدا را از افراد گرفت و حال آنکه خداوند را باید تقدیس کرد، نه اینکه به‌خاطر او انتقام گرفت؛ زیرا اگر با این فکر بخواهد عمل کند، معلوم نیست انتهای شکنجه‌ها به کجا خواهد رسید! اگر قوانین بشری بخواهند انتقام یک موجود لایتناهی یعنی خدا را از کفار بگیرند، مستلزم آن است که قوانین خود را روی اصول لایتناهی ترتیب دهند، نه روی طبیعت بشری که از جهالت، هوس و ضعف ترکیب یافته است. می‌گویند یک نفر یهودی به اتهام اینکه علیه حضرت مریم کفر گفته بود، محکوم شد که زنده‌زنده پوستش را بکنند. شوالیه‌های با نقاب و کارد در دست، به محل اعدام رفته بودند و میرغضب را پس می‌زدند تا خود انتقام شرافت حضرت مریم را گرفته باشند.» (همان: 353) گفتار منتسکیو حکایت از اعتقاد او به ناعادلانه بودن مجازات‌های ویژه مرتدان دارد. او درحقیقت بیان می‌دارد که: اولاً ارتداد در صورتی جرم است که مخل امنیت و آرامش مردم باشد. اما در صورتی که چنین نباشد، مجازات مرتدان را باید به خود خدا واگذار کرد. ثانیاً در مواردی که مجرم را مجازات می‌کنند باید جریمه متناسب با جرم باشد. این بدان معنا نیست که ارتداد، جرم نبوده و یا مرتد را نباید مجازات کرد. لذا در روح ‌القوانین می‌نویسد: «خوانندگان باید متوجه باشند که من نگفته‌ام که مرتد را نباید کیفر داد، بلکه مقصودم این است که باید در کیفر او خیلی احتیاط کرد.» (همان: 342) موضع اصلاحی منتسکیو در روح القوانین و دیگر طرف‌داران اصلاح قوانین به‌تدریج در جامعه مسیحی جا باز کرد. سرانجام با اندیشه مارتین لوتر شکل نهایی یافت و در لایحه جهانی حقوق بشر به‌عنوان آزادی عقیدتی گنجانیده شد. این چیزی جز موضع‌گیری افراطی در برابر رویه غیر منطقی حاکم بر جامعه مسیحیت در گذشته تاریخ به‌شمار نمی‌آید. ارتداد و مجازات آن در اندیشة زردشتیان در این معنا که پیروان آئین زردشت نیز همانند یهودیان و مسیحیان دچار تنگ‌نظری دینی بوده و تنها پیروان یک آئین یعنی مزداپرستان را اهل نجات و همة دیگران را دشمن خدا تلقی می‌کرده‌اند، تردیدی نیست. چه اینکه پیروان آئین زردشت مردم را به «به دین» و «بد دین» تقسیم نموده و بددینان یعنی همه غیرزردشتیان را اهریمن‌پرست دانسته‌اند. لذا جنگ یزدان‌پرستان با اهریمن‌پرستان را همانند جنگ یزدان با اهریمن دائمی دانسته و تا نابودی همیشگی اهریمن‌پرستان توصیه می‌نموده‌اند. طبیعی است که در چنین اندیشه‌ای، ارتداد یعنی گرایش به بددینی و اهریمن‌پرستی گناه بزرگی تلقی شده که مجازات اعدام را برای مرتدان با خود داشته است. تفاوت این گروه با یهودیان و مسیحیان شاید در این معنا باشد که در جامعه زردشتی که احتمالاً مستندی دینی برای مجازات مرتدان مطرح نبوده، بالطبع نظریات اصلاحی در مجازات مرتدان خیلی زودتر از دیگر جوامع پدید آمده باشد. ازاین‌رو به نقل بعضی منابع، این اصلاحات از زمان اردشیر بابکان، اولین پادشاه زردشتی در ایران اعمال شده است. قدیمی‌ترین متنی که حاکی از مجازات اعدام برای مرتدان در اندیشه زردشتیان است شاید «نامة تنسر» باشد که احتمالاً در پاسخ به اعتراضات پادشاه طبرستان به اردشیر بابکان، ازطرف موبد موبدان نگاشته شده است. متن این نامه که در اصالت و دلالت آن گفتگو بسیار است و دانشمندان متعددی دربارة نفی یا اثبات آن بحث نموده‌اند. به نقل استاد مینوی چنین است: ... و من تو را بیان کنم که قلت قتل و عقوبت در آن زمان و کثرت آن در این زمان از قبل رعیت است نه پادشاه. بدان که عقوبات بر سه نوع گناه است یکی میان بنده و خدای عزّ اسمه که از دین بازگردد و بدعتی احداث کند در شریعت، و دیگری بین پادشاه و رعیت است که رعیت عصیان کند و یا خیانت و غش، و یکی نیز در میان برادران دنیا باشد که یکی بر دیگری ظلم نماید. در این هر سه پادشاه سنتی پدید آورد بسیار بهتر از پیشینیان ـ چه اینکه در روزگار پیشین هرکس از دین برگشتی، حالاً و عاجلاً قتل و سیاست فرمودندی، ولی شهنشاه فرمود که چنین کسی را به حبس بازدارند و علما مدت یک‌سال هروقت او را بخوانند و نصیحت کنند و ادله و براهین بر او عرضه دارند و شبه را زایل گردانند. اگر به توبه و انابت و استغفار باز آمد او را خلاصی دهند و اگر اصرار و استکبار او را براستد بار دارد بعد از آن قتل فرمایند. دوم اینکه در گذشته هریک از ملوک عصیان کردی و یا از زحف بگریختی، هیچ امانی او را به جان نبودی و شهنشاه سنتی پدید آورد که از آن طایفه بعضی را به رهبت بکشند تا دیگران عبرت گیرند و بعضی را زنده نگاه دارند تا امیدوار باشند به عفو و میان خوف و رجا قرار گیرند و این رأی شامل‌تر است صلاح جهانداری را و ... . (مینوی، 1311: 17) عبارات فوق حاکی از آن است که اعدام مرتد، قبل از ساسانیان نیز در میان ایرانیان متداول بوده است؛ تا آنجاکه فرصت توبه نیز به چنین متهمان داده نمی‌شده است. اردشیر در قالب اصلاحات قانونی در جهت بازگشت افراد مرتد و لزوم پذیرش توبه مرتدان پدید آورده است. البته از این نامه نمی‌توان استنباط کرد که مجازات اعدام به استناد مقررات آئین زردشت انجام می‌شده است. دومین متنی که حکایت از برخورد خشن با مرتدان در ایران ساسانی دارد و نیز بیانگر این معناست که چنین مجازاتی ریشه دینی داشته عبارتی از کتاب روایت پهلوی است: کسی که از دینی که بدان مقرّ است، به‌دین دیگر رود، مرگ ارزان است؛ زیرا دین «به‌دینی» را رها می‌کند تا دین بدتر همی گیرد. به‌سبب گرفتن دین بدتر، مرگ ارزان همی شوند. چه آن دینی است که از راه ارث بدو رسیده است. پس خود بدان گناهکار نیست و امروز که دین دیگر گیرد بدان گناهکار باشد از «مرگ ارزانان» کسی که به‌دین به‌دینان درآید فوراً رستگار شود. (میرفخرائی، 1367: 5) همان‌گونه که می‌نگریم در این عبارت برای اثبات جرم بودن ارتداد، به روش مذهبی استدلال شده و نیز گویای آن است که برخورد با مرتدان در قالب مجازات خشن تا پایان دوران ساسانیان، همواره براساس اندیشه دینی وجود داشته است. هرچند سلاطین نیز احیاناً آن را تشدید یا تخفیف می‌داده‌اند. در کتاب دین  زردشت می‌خوانیم: خسرو پرویز در پایان کار که از نفوذ امپراتوری روم خارج شد، فرمانی صادر کرد که ایرانیان زردشتی حق ندارند به آئین مسیحی وارد شوند و برای کسانی که مخفیانه از دین زردشتی خارج شوند و دین دیگری را بپذیرند، مجازات سختی در نظر گرفته می‌شود و تخلف از این فرمان، اغلب مجازات مرگ را به همراه داشته است. (عبدالهی، 1369: 170) در کتاب ماتیکان هزار داتستان که در آن مجموعه قوانین عصر ساسانی آمده است، برای مرتدان و ازدین‌برگشتگان زردشتی عقوبت‌های سنگینی در نظر گرفته شده است و اغلب این مرتدین و ملحدین کسانی هستند که در قیام‌های ضد شاهان و بزرگان دست داشته‌اند. (همان: 189) ابن‌مسکویه محقق بزرگ و نویسندة نامدار ایرانی در تجارب الامم ـ از کتابی که ظاهراً همان (التاج) باشد که انوشیروان به‌عنوان سیرة عملی خود نگاشته ـ نقل می‌کند که روزی در «دستگرد» نشسته و عازم همدان برای گذراندن تابستان بودیم، درحالی‌که سفرا چین و روم و ... به مهمانی خوانده شده بودند. ناگهان یکی از ارتشیان با شمشیر برهنه وارد کاخ شد و سه حجاب را پشت سرگذاشت، تصمیم داشت به جایی که ما هستیم وارد شود و به ما حمله کند. یکی از بزرگان به من دستور داد که با او با شمشیر روبه‌رو شوم ... بعضی از نگهبانان او را دستگیر نمودند و معلوم شد که افرادی هم‌عقیده دارد. لذا از من خواستند مطلب را رسیدگی کنم. من مرد را تهدید به قطع دست و دیگر عقوبت‌ها نمودم و اینکه اگر راست بگویی، دیگر مجازاتی نخواهی دید. او گفت جمعی که کتبی ساخته و عقیده‌ای را مطرح و آن را به خداوند نسبت می‌دهند و به او گفته‌اند که اگر من را بکشد به بهشت خواهد رفت. پس از اثبات حقیقت سخن او، فرمان به آزادی او داده و اموالش را که از او گرفته بودند به او بازگرداندم و همه آنان که این دین را اختراع نموده و به او چنین پیشنهاد داده بودند را به قتل رسانیدیم (ابن‌مسکویه، 1366: 1 / 101) وی همچنین از گفته انوشیروان نقل می‌کند: موبد موبدان یمن خبر داد که بعضی اشراف که گروهی در دربار ما هستند و گروهی در شهرهای دیگر زندگی می‌کنند، عقیده‌شان برخلاف دین موروثی ماست که از پیامبران و علما به ما رسیده؛ و اینها مخفیانه مردم را به دین خود دعوت می‌نمایند و این موجب فساد مملکت است، و با وحدت کلمه آنها سازگار نیست. از این جهت مخالفین عقیدتی را احضار نمودم و دستور دادم با آنها بحث شود تا به حق اعتراف نمایند و سپس دستور دادم که اینها و همه افرادی را که دارای عقیدة آنها بودند از پایتخت من و شهرها و کشور من تبعید شوند. (همان: 102) حاصل اینکه برخورد با مرتدان و اعدام آنان بدون استتابه و یا پس از استتابه، درمیان تمامی پیروان ادیان الهی قبل از اسلام مطرح بوده و در این مجازات معمولاً استدلال به گناهکار بودن مرتدان و دفاع از حق الهی مطرح بوده است.   منابع و مآخذ قرآن کریم. نهج‌البلاغه، 1375،‌ترجمه سید جعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی فرهنگ. ابن ابی‌الحدید، 1379، شرح نهج‌البلاغه، قم، دارالکتب العلمیه. ابن‌مسکویه رازی، ابوعلی، 1366، تجارب الامم، مقدمه دکتر ابوالقاسم امامی، تهران، دارالسروش. ابن‌عساکر، 1415 ق، تاریخ مدینه، دمشق، دارالفکر. ابن‌هشام، بی‌تا، سیرة النبویه، بیروت، دارالهلال. ابویوسف، یعقوب بن ابراهیم، 1399 ق، الخراج، بیروت، دارالمعرفة. احمر، ابان بن عثمان، 1375، البحث و المغازی، ترجمه رسول جعفریان، قم، مرکز النشر. ادلبی، محمدمنیر، 1372 ق، قتل المرتد الجریمه التی حرمها الاسلام، دمشق دارالاهالی. استوارت میل، ژان، 1363، رساله‌ای درباره آزادی، ترجمه شیخ الاسلامی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی. ایلیاده، میرچا، 1372، دائرةالمعارف دین، ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. بلاذری، احمد بن یحیی، 1367، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، شرکت نشر. پیرنیا، حسن، 1378، تاریخ ایران باستان یا تاریخ مفصل ایران قدیم، تهران، نشر افراسیاب، دوره سه جلدی. تورات، 1985 م، بی‌جا، دارالکتب المقدس فی الشرق الاوسط. توفیقی، حسین، 1384، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، تهران، سمت، چ 7. حر عاملی، بی‌تا، الوسائل الشیعة، بیروت، احیاء التراث العربی. خامنه‌ای، سیدعلی، «کاوشی در حکم فقهی صابئان»، مجله فقه اهل‌بیت، شماره 8 و 9. خطائی، اسماعیل، 1357، خطای نامه، تحقیق ایرج افشار، تهران، مرکز اسناد فرهنگی آسیا. دورانت، ‌ویل، 1370،‌ تاریخ تمدن، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی. رازی، فخرالدین، بی‌تا، تفسیر کبیر، بیروت، دارالاحیا التراث الاسلامی. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، بی‌تا، معجم مفردات لالفاظ القرآن، قم، اسماعیلیان. رواسی، محمد، بی‌تا، موسوعه فقهی کتاب عبدالله بن عمر، بیروت، دارالتعارف. روزنامه اطلاعات، شنبه 17 آبان ماه 1376. روسو، ژان ژاک، 1358، قرارداد اجتماعی، ترجمه زیرک زاده، تهران، شرکت سهامی چهر. زحیلی، وهبه، 1412 ق، آثار الحب فی الفقه الاسلامی، بیروت، دارالفکر. زمخشری، جارالله، 1414 ق، کشّاف، قم، مکتب الاعلام الاسلامی. سرخسی، محمدشمس‌الدین، 1406 ق، المبسوط، بیروت، دارالمعرفة. سید مرتضی، 1391 ق، الانتصار، نجف، المطبعة الحیدریه. شهابی، محمود، 1366، ادوار فقه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد. صارمی، سیف‌الله، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر. صبری، حافظ، بی‌تا، المقارنات و المقابلات، مصر، مطبعه هندیه، چ 1. صدرالدین شیرازی، محمد، 1419 ق، تفسیر القرآن الکریم، بیروت، دارالتعارف. طبرسی، فصل بن حسن، 1418 ق، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، قم، مطبعه امیر. عبدالهی، فرشته، 1369، دین زرتشت، تهران، ققنوس. عزیزیان،‌ مهدی، 1389، ارتداد و آزادی، یا مقدمه آیةالله سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق(علیه السلام). غروی اصفهانی، 1375، «مصاحبه با آیةالله غروی اصفهانی»، مجله مسجد، شماره 25، ص 91. فیض کاشانی، ملامحسن، بی‌تا، تفسیر صافی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، 1366، کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی. کاشانی، ملافتح‌الله، 1363، خلاصة منهج الصّادقین، تصحیح ابوالحسن شعرانی، تهران، انتشارات اسلامیه، چ 1. کلینی، محمد بن یعقوب، 1388 ق، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه. کیخسرو، اسفندیار، 1362، دبستان المذاهب، تهران، شرکت چاپ گلشن، چ 1. لعل نهرو، جواهر، 1361، نگاهی به تاریخ جهان، تهران، امیرکبیر. مجلسی، محمدباقر، 1403 ق، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء. مسعودی، علی بن حسین، 1365، التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی. ـــــــــــــــ ، 1365، مروج الذهب، تهران، چاپ شرکت انتشارات علمی فرهنگی. ـــــــــــــــ ، بی‌تا، التنبیه و الاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل، قاهره، دار الصاوی للطباعة و النشر. منسکیو، 1362، روح القوانین، ترجمه علی‌اکبر محمدی، تهران، امیرکبیر، چ 8 . میرفخرایی، مهشید، 1367، روایت پهلوی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی. میل، ژان استوارت، 1363، رساله‌ای درباره آزادی، ترجمه جواد شیخ الاسلامی، تهران، انتشارات علمی فرهنگ. نامه تنسر به گشتسب، 1311، تصحیح مجتبی مینوی، تهران، پیک ایران. نویری، شهاب‌الدین احمد، 1364، نهایة الارب، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران، امیرکبیر. هاکس، مستر، 1377، قاموس کتاب مقدس، تهران، انتشارات اساطیر. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، 1366، تاریخ یعقوبی، ترجمه دکتر محمدابراهیم آیتی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چ 9.   محمد ابراهیمی ورکیانی: استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه شهید بهشتی. فصلنامه علمی ـ پژوهشی اندیشه نوین دینی 36 ادامه دارد/

94/06/17 - 02:12





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 417]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن