تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس نصيحت را بپذيرد، از رسوايى به سلامت مى ماند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836931792




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اصول و مبانی هستی شناختی مهدویت پژوهی - بخش اول نظام احسن مبنای هستی شناختی مهدویت پژوهی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: اصول و مبانی هستی شناختی مهدویت پژوهی - بخش اول
نظام احسن مبنای هستی شناختی مهدویت پژوهی
مهدویت پژوهی به سان حوزه های معرفتی و اعتقادی دیگر دارای دو ساحت درونی و بیرونی است؛ در ساحت درونی به مباحث و مسائل درونی مهدویت پژوهی که با رویکر درجه یک توجیه می شود پرداخته می شود و در ساحت بیرونی به مباحث و مسائل بیرونی و کلی مهدویت پژوهی نظیر «مبانی شناسی مهدویت پژوهی» پرداخته می شود.

خبرگزاری فارس: نظام احسن مبنای هستی شناختی مهدویت پژوهی



  چکیده نوشتار پیش رو به مبانی مهدویت پژوهی با رویکرد هستی شناختی می پردازد. اما پیش از آن، ابتدا به بیان ضرورت وجودشناختی مهدویت پژوهی در روایات پرداخته شده، آن گاه تک تک مبانی هستی شناختی مانند «ربوبیت الهی و مهدویت»، «نظام احسن و مهدویت»، «آینده نگری مثبت و مهدویت»، «قاعده قسر و مهدویت» و «قاعده لطف و مهدویت» مورد توجه قرار گرفته اند. واژگان کلیدی مبانی، مبادی، هستی شناختی، مهدویت پژوهی، اصول مقدمه حوزه های مختلف معرفتی و اعتقادی و مباحث و مسائل پیرامونی آن با بیان مبانی و اصول، سامان می یابند. چنان که در تعریف مبانی (اصول موضوعه و اصول متعارفه) آمده، مبانی آن، اصول و بن مایه ای است که مسائل و مباحث حوزه های معرفتی و اعتقادی در توجیه و تثبیت و تقویتشان به آنها نیاز دارند. یعنی بدون مبانی و اصول _ که لازمه هر حوزه معرفتی و اعتقادی است _ استحکام بخشی و توجیه پذیری مسائل و مباحث حوزه های معرفتی و اعتقادی ناممکن و غیرمعقول است. با توجه به جست وجوی کاملی که در آثار و نوشتجات مهدوی صورت گرفته است، بی گمان در حوزه مهدویت پژوهی _ که حوزه ای معرفتی و اعتقادی قلمداد می شود _ هیچ اثری از مکتوبات با نگرش مبانی شناسی اعم از کتاب و مقاله دیده نمی شود. البته گفتنی است که تنها یک نوشتار از آیت الله سبحانی، در قالب مصاحبه با عنوان «مبانی مهدویت» در نخستین شماره فصل نامه انتظار موعود به چاپ رسیده که آن نیز به صورت جزئی و خلاصه و تنها به برخی از مبانی کلامی _ اعتقادی مهدویت پژوهی اشاره شده است. بی تردید بررسی حوزه مهدویت پژوهی و تبیین و توجیه مسائل و مباحث مهدوی همه و همه در گروه شناخت مبانی مهدویت پژوهی است؛ یعنی پیش از آن که به عرصه مهدویت وارد شده و نگاه درجه یک و درونی به آموزه های مهدویت و مباحث و مسائل آن داشته باشیم، لازم است ابتدا با نگاه درجه دو که یک نگاه بیرونی و بنیادی است، به مسائلی که رو در روی کل مهدویت و آموزه های آن قرار دارد توجه شود که از جمله آنها می توان به مبانی شناسی، روش شناسی، تطور و تحول تاریخی مهدویت و... اشاره نمود. در این نوشتار تنها به یکی از مباحث بیرونی و درجه دو مهدویت _ که همان مبانی هستی شناختی باشد _ توجه می شود. بنابراین، مسائلی که در این نوشتار قابل طرح بوده و لازم است پیرامون آنها تحقیق و پژوهش صورت گیرد، از این قرارند: 1. مبانی هستی شناختی مهدویت پژوهی چیست؟ 2. حوزه مهدویت پژوهی و آموزه های آن بر اساس مبانی هستی شناختی چگونه توجیه می شوند؟ بی تردید پاسخ گویی به این دو پرسش، و تحقیق و پژوهش درباره آن دو، رسالتی است که بر دوش این نوشتار سنگینی می کند و لازم است اولاً فرآیند تحقیق و پژوهش و نیز چینش براهین و ادله بر همین اساس سامان یابد. ثانیاً، نتیجه و برآیند این نوشتار پاسخ هایی عالمانه و درخور باشد. هدف و ضرورت مبانی و مبادی مهدویت پژوهی حوزه های مختلف معرفتی و اعتقادی یک سری مؤلفه های بیرونی و درونی دارند که در اصل شکل گیری و تداوم بقا و تکمیل خویش به آنها وابسته هستند. مبانی و مبادی از جمله مؤلفه های بیرونی است که هر حوزه معرفتی و اعتقادی در شکل گیری و تداوم بقای خود به آنها نیاز دارد؛ یعنی پایه و اساس یک حوزه معرفتی و اعتقادی متفرع بر مبانی و مبادی مربوطه است. مهدویت پژوهی نیز از این قاعده و قانون جدا نیست و یکسری مبانی و مبادی دارد و ضرورت وجود آنها برای مهدویت پژوهی به قرار ذیل است: 1. مبانی مهدویت پژوهی به عنوان پایه و اساسِ توجیه پذیری مسائل مهدویت پژوهی برشمرده می شوند؛ 2. مسائل مهدویت پژوهی توسط مبانی و اصول مهدویت پژوهی سامان می یابند؛ 3. تکمیل حوزه مهدویت پژوهی با بیان اصول و مبانی حاصل می گردد؛ 4. استحکام و تعمیق مهدویت پژوهی با بیان اصول و مبانی به دست می آید. اما در این جا سه هدف دنبال می شود و این نوشتار نیز بر اساس آنها تنظیم شده است: 1. شناسایی مبانی و مبادی هستی شناختی مهدویت پژوهی؛ 2. معرفی مبانی و مبادی جدید هستی شناختی مهدویت پژوهی؛ 3. تثبیت و توجیه مبانی و مبادی هستی شناختی مهدویت پژوهی. بی گمان برای رسیدن به هدف پیش گفته، لازم است نوشتار مورد نظر با دو نگرش توصیفی و توصیه ای دنبال شود؛ زیرا در نگرش توصیفی که از آن به نگرش تاریخی و گزارشی نیز یاد می شود، تنها به مبانی موجود که تاریخی را پشت سر گذاشته است، پرداخته می شود و در نگرش توصیه ای که از آن به نگرش معیاری و تجویزی نیز یاد می شود به مبانی ایده آل و مطلوب _ که مورد غفلت قرار گرفته _ می پردازد و در به کار گیری آنها، دست به توصیه و سفارش می زند. پس در این تحقیق، اولاً با نگرش توصیفی، مبانی و اصول مهدویت پژوهی تبیین و توجیه می شوند و ثانیاً، با نگرش توصیه ای، مبانی و اصول فراموش شده و یا مغفول مانده، باز شناسی شده و توصیه می گردد. معناشناختی مبانی «مبانی»، جمع «مبنا» و به معنای پایه و اساس ثابت هر چیز ی است (تهانوی، 1404: ج1، 159). در اصطلاح واژه هایی چون «اصول»، «ارکان»، «دکترین»، «شالوده» و «قواعد» مترادف با واژه «مبانی» آمده است (حسینی دشتی، 1385: ج2، 187. ابن منظور، 1410: ج1، 256). همچنین واژه های نظیر «پیش گمانه»، «پیش فرض»، «پیش دانسته» و «پیش داوری» که معادل با کلمه «presupposition» و «prejudgement» است همسو با واژه مبانی تلقی می گردند. البته تفاوت های میان «پیش فرض» و «پیش گمانه» و «پیش دانسته» با «مبانی» و «اصول» وجود دارد که آقای  هادوی تهرانی در اقتراحی که با ایشان صورت گرفته، بدان اشاره نموده است: اصطلاح پیش فرض یا پیش گمانه که یا کلمه «Prejudgement» یعنی پیش داوری به کار می رود، در خود یک بار معنایی منفی دارد که متأسفانه ما در کاربرد این الفاظ به آن توجه نداریم. متفکران غربی معمولاً وقتی این الفاظ را به کار می برند، مرادشان این است که مطلب مزبور تنها یک فرض است که ممکن است خود آن فرض هیچ جایگاه عقلانی و پایگاه منطقی نداشته باشد، بلکه صرفاً یک فرض باشد که شما با این فرض یک بنای معرفتی را ساخته اید. این تعبیر مبتنی بر آن تصوری است که مطلق علوم را آکسیوماتیک (Axiomatic) می داند. یعنی یک مجموعه اصول به نام اصول موضوعه فرض می شوند، بدون این که بعضی از آنها قابل دفاع عقلانی یا به نحوی قابل اثبات باشند و سپس بر اساس آنها معرفت خاصی را بنا می کنند. (هادوی تهرانی، اقتراح کلام فقه: 6) بنابراین، «مبانی» اصول و ارکانی است که مورد تأیید عقل و منطق است، یعنی با عقل و قواعد عقلی می توان از آن دفاع نمود؛ و نیز پایه و اساس شکل گیری هر علم و رشته های علمی است، یعنی تأسیس یک حوزه معرفتی وابسته به شکل گیری مبانی است: إذا العلم انما یغتذی بالمبنی و ینمو بالبرهان فیدور مدارهما حیث داراً. (آملی، 1405: 18) اصول واژه «اصول» جمع «اصل» و در لغت به معنای ریشه، بیخ، بنیاد، گوهر و... آمده است. اصل هر چیز، آن است که وجود آن چیز بدان متکی است و در اصطلاح علوم نیز به همین معنا به کار می رود، اما در هر علمی به معنای بنیاد همان علم لحاظ می شود. واژه «اصل» در زبان فارسی معادل واژه انگلیسی Principle است. گاه مقصود از اصل، بیخ، بن و ریشه است و برای بحث درباره هر امری باید به ریشه و اساس واقعی آن توجه کرد. در این معنا، اصل در مقابل فرع قرار دارد. گاه نیز اصل به معنای عینی و متحصّل در خارج است و از این لحاظ می‏توان از واژه اصیل در مقابل اعتباری سخن گفت ‏و گاه نیز اصل به معنای حقیقت (در برابر باطل) است و در این استعمال اصیل در مقابل بدلی یا ناخالص به کار می‏رود. در قرآن نیز اصل به معنای ریشه و پایه آمده است: (أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ)؛ (ابراهیم:24) آیا ندیدى خدا چگونه مَثَل زده: سخنى پاک که مانند درختى پاک است که ریشه‏اش استوار و شاخه‏اش در آسمان است؟ اصول متعارفه اصول متعارفه به اصولی گفته می شود که خاستگاه علوم تلقی شده و منظومه علوم با آنها آغاز می شود و به جهت بداهت در اثبات محمول برای موضوع نیاز به حد وسط ندارد؛ یعنی صرف تصور موضوع و محمول انسان به ارتباط آن دو پی می برد. اصول متعارفه را می توان در چهار شاخصه اساسی تعریف نمود: 1. اصول متعارف، گزاره های اثبات ناپذیری هستند که حوزه های معرفتی با آنها آغاز می شود؛ 2. تصور صحیح آنها بدیهی الصدق بودن را به همراه دارد؛ 3. این گزاره ها، هم از نظر فاعل شناسا و هم از نظر واقع، قطعی هستند؛ 4. فطرت انسان، خاستگاه این گزاره هاست. ارسطو، اصول متعارف را به دو دسته تقسیم نموده است: «علوم متعارف مشترک» که مانند اصل امتناع تناقض در همه علوم معتبرند، و «علوم متعارف خاص» که تنها در پاره ای از علوم معتبر است؛ مثل اصل «اگر از دو کمیت مساوی، مقداری مساوی کم شود، باقی مانده هم مساوی خواهد بود» که در همه علوم کمی اعتبار دارد (فرنودفر، 1389: 121). اصول موضوعه به مبادی و اصولی «موضوعه» گفته می شود که به جهت نظری بودن، نیاز به اثبات دارد، ولی محل اثبات آن در علم دیگر رخ می دهد و در این علم تنها مفروض الثبوت تلقی شده و بر اساس فرض پذیرش آنها به اثبات مسائل علم مبادرت ورزیده می شود. استاد شهید مطهری می نویسد: اصول موضوعه عبارت است از یک یا چند اصلى که برخى از دلایل آن علم متکى به آنهاست و خود آن اصول، بدیهى و جزمى اذهان نیست و فعلاً دلیلى هم بر صحت آن اصول نیست، ولى آن اصول را مفروض الصحه گرفته‏ایم. (مطهری، 1373: 474) چیستی مبانی هستی شناختی مبانی هستی شناختی، مبانی ای است که خاستگاه هستی شناختی و وجود شناختی دارد و بر اساس موجودات خارجی و روابط حاکم در میان آنها تنظیم می شود؛ یعنی مبانی و اصولی که با هست های عالم مرتبط بوده و از کیفیت ارتباط آنها و از قواعد و احکام مربوطه سرچشمه می گیرد، نه از باید ها و حیث های اعتباری که در عالم هستی مطرح است. بنابراین، مبانی هستی شناختی مهدویت پژوهی، مبانی ای است که به ارتباط میان مهدویت با عالم هستی و موجودات خارجی، و کیفیت و نوع ارتباط آنها می پردازد.  ضرورت هستی شناختی مهدویت در احادیث برخی روایات با نگرش هستی شناسانه به ضرورت وجود حجت الهی در هر زمان پرداخته اند. از منظر این گونه روایات، وجود حجت الهی جزو جدایی ناپذیر آفرینش و خلقت برشمرده شده و آفرینش موجودات به ویژه انسان، بدون آن ناممکن و بیهوده است. در همین راستا برخی دیگر از روایات، وجود حجت الهی را تا آن جا لازم و ضروری دانسته اند که حتی آفرینش حجت الهی را قبل و بعد از آفرینش موجودات دیگر می دانند؛ چنان که امام صادق(ع)  در این زمینه می فرماید: الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ؛ (صدوق، 1395: ج1، 221) حجت خدا پیش از آفرینش و همراه آفرینش و بعد از آفرینش است. در روایت پیش گفته، سه مقطع زمانی قبل، بعد و همراه آفرینش، مطرح شده که بیان گر چند نکته است: نخست به این مطلب اشاره دارد که رتبه وجودی حجت الهی متقدم بر وجود موجودات دیگر است؛ چون خداوند پیش از آن که موجودات دیگر به ویژه انسان را بیافریند، به آفرینش حجت و انسان کامل اقدام کرده است. دوم، با بیان وجود حجت الهی بعد از آفرینش به این مطلب دلالت دارد که نظام آفرینش بدون هدف و غایت نیست، بلکه حجت الهی غایت و هدف نظام آفرینش است. سومین پیام و نکته این است که با بیان سه مقطع وجودی، گستردگی و وسعت قلمروی حجیت الهی نسبت به آفرینش را برملا می کند. به طور کلی روایاتِ بیان گر ضرورت هستی شناختی حجت الهی، سه گونه هستند: یکم. روایاتی که به ضرورت وجود حجت الهی پرداخته و وجود حجت الهی را قوام بخش و نظام بخش عالم آفرینش قلمداد کرده اند؛ حال تفاوت نمی کند حجت الهی در قالب منصب رسالت باشد یا در قالب منصب امامت. در واقع از این نوع روایات که ضرورت حجت الهی را در هر زمان اثبات می کنند، می توان به صورت کلی برای اثبات ضرورت هستی شناختی مهدویت و امام مهدی(عج)  _ که در این زمان حجت الهی است _ بهره گرفت. امام صادق(ع)  می فرماید: وَ لَوْ لَا مَنْ عَلَى الْأَرْضِ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ لَنَفَضَتِ الْأَرْضُ مَا فِیهَا وَ أَلْقَتْ مَا عَلَیْهَا إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو سَاعَةً مِنَ الْحُجَّةِ؛ (همو: 202) اگر روى زمین حجت خدا نباشد، آن چه بر روى زمین است به تپش و لرزش مى‏افتد و همه را پرت می کند؛ به راستی که زمین ساعتى خالى از حجت نیست. امام رضا(ع)  نیز فرموده است: لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ طَرْفَةَ عَیْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا؛ (مجلسی، 1365: ج23، 29) اگر زمین یک چشم به هم زدن از حجت خالى باشد، اهلش را فرو می برد. بی تردید عبارت های «لا تخلو ساعة» و «طرفة عین» در روایات بالا، به این مطلب اشاره دارند که اولاً حجت الهی و انسان کامل در هر زمانی وجود دارد و هیچ گاه زمین خالی از آن نیست. ثانیاً، ضرورتی که در این جا آمده ضرورت تکوینی است نه تشریعی؛ زیرا این عبارات در ضرورت تشریعی معنا ندارند. دوم. روایاتی که به صورت کلی به وجود حجت الهی در قالب منصب امامت و جانشین رسول گرامی اسلام(ص)  اشاره دارند. از این گونه روایات نیز می توان به اثبات ضرورت هستی شناختی مهدویت و امام مهدی(عج)  به عنوان آخرین و دوازدهمین جانشین رسول گرامی اسلام(ص)  پرداخت. امام باقر(ع)  می فرماید: لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ یَوْماً بِلَا إِمَامٍ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَ لَعَذَّبَهُمُ اللَّهُ بِأَشَدِّ عَذَابِهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى جَعَلَنَا حُجَّةً فِی أَرْضِهِ وَ أَمَاناً فِی الْأَرْضِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ لَنْ یَزَالُوا فِی أَمَانٍ مِنْ أَنْ تَسِیخَ بِهِمُ الْأَرْضُ مَا دُمْنَا بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُهْلِکَهُمْ وَ لَا یُمْهِلَهُمْ وَ لَا یُنْظِرَهُمْ ذَهَبَ بِنَا مِنْ بَیْنِهِمْ وَ رَفَعَنَا اللَّهُ ثُمَّ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ؛ (همو: ج1، 25) اگر زمین یک روز خالى از امامى از خانواده ما باشد اهلش را فرو مى‏برد و خدا مردم را به بدترین عذاب شکنجه مى‏کند. خداوند ما را حجت در روى زمین قرار داده و امان براى اهل زمین هستیم. تا وقتى ما در میان آنها باشیم، از فرو بردن در امان هستند. اگر خدا تصمیم بگیرد که مردم را هلاک کند و به ایشان مهلت ندهد ما را از میان آنها برمی دارد و بلند مى‏کند، آن گاه آن چه بخواهد و دوست داشته باشد انجام مى‏دهد. سوم. روایاتی که حجت الهی را به غایب و ظاهر و به مشهور و مستور و نیز به ظاهر و خائف تقسیم نموده اند. امام سجاد(ع)  می فرماید: نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِینَ بِنَا یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا یُمْسِکُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ تَخْرُجُ بَرَکَاتُ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِی الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا. ... وَ لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِیهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یُعْبَدِ اللَّه؛ (طبرسی، بی تا: ج2، 317) ماییم امان اهل زمین، مانند ستارگان که امان اهل آسمانند، و ماییم کسانى که خداوند به خاطرشان زمین را از نابودى با اهلش بازمى‏دارد، و به خاطر ما باران را مى‏باراند، و رحمت را نشر مى‏دهد، و برکات زمین را خارج مى‏سازد، و اگر ما در زمین نبودیم زمین با اهلش فرو مى‏رفتند. ... از آفرینش زمین و خلق آدم تا به حال، زمین از حجّت خدا خالى نمانده، که آنان یا ظاهر و مشهور هستند یا غایب و پنهان، و تا روز قیامت از حجّتى الهى خالى نخواهد ماند، وگرنه خداوند عبادت نمى‏شد. امام رضا(ع)  فرموده است: نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ خُلَفَاؤُهُ فِی عِبَادِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ نَحْنُ کَلِمَةُ التَّقْوَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ وَ أَعْلَامُهُ فِی بَرِیَّتِهِ بِنَا یُمْسِکُ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ بِنَا یُنْزِلُ الْغَیْثَ وَ یَنْشُرُ الرَّحْمَةَ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ مِنَّا ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ وَ لَوْ خَلَتْ یَوْماً بِغَیْرِ حُجَّةٍ لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا کَمَا یَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ؛ (همو: 32) ما حجت خدا در روى زمین و خلیفه او در میان بندگان و امین اسرار خدا و کلمه تقوا و دستاویز محکم و گواهان خدا و نشانه‏هاى او در میان مردم هستیم. به واسطه ما خداوند آسمان ها و زمین را از ریزش نگه می دارد؛ به واسطه ما باران مى‏بارد و رحمت خدا پراکنده مى‏گردد. زمین خالى از رهبرى از ما خانواده نخواهد بود، چه ظاهر و آشکار باشد یا پنهان و ترسان. اگر یک روز خالى از حجت باشد مانند دریا اهلش را فرو مى‏برد. مبانی هستی شناختی مهدویت پژوهی 1. ربوبیت و تدبیر الهی بر جهان هستی اصل ربوبیت که یکی از اصول مهم جهان بینی توحیدی است، ارتباط انسان را با خدا آن چنان برقرار می سازد که بروز استعدادهای انسانی را تا رسیدن به کمال نهایی مهیا می سازد. (قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطَى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی)؛ (طه: 50) گفت: پروردگار ما کسى است که هر چیزى را خلقتى که درخور اوست داده، سپس آن را هدایت فرموده است. «ربّ» در لغت به معنای تدبیر کننده است (راغب اصفهانی، 1412: 337) و «تدبیر» در لغت یعنی چیزی را در پی چیز دیگر قرار دادن و تنظیم نمودن امور و اشیا، به گونه ای که از این کار غایت و مطلوب هرکدام از آن امور و اشیا حاصل شود؛ چنان که راغب در مفردات می گوید: رب در اصل به معنای تربیت است و تربیت یعنی ساختن و پرداختن چیزی مرحله به مرحله تا آن چیز به حد تام و کمال خود برسد. (همو) به تعبیر دیگر: رب یعنی تربیت تدریجی از نقص به سوی کمال و از قوه به فعل با تناسب حال مربوب؛ حال تفاوت نمی کند این نقص به سوی کمال از نظر مادی باشد یا از نظر معنوی. (خمینی، 1418: ج1، 339) به عبارت ساده تر، «ربّ» آن کسی است که امور را به نحوی سامان می دهد که اهداف مورد نظر از آن امور به دست آیند. بر این اساس، وقتی گفته می شود خدا ربّ موجودات است، یعنی خدا موجودات را آفریده و بعضی را علت بعضی دیگر قرار داده و بین موجودات روابطی برقرار نموده است، به گونه ای که موجودات در پی هم و در ارتباط با هم قرار می گیرند و هماهنگی و نظمی عظیم و شگفت انگیز ایجاد می شود. در این هماهنگی حیرت آور، هر موجود به سوی غایت و کمال مطلوب خود به پیش می رود، چنان که قرآن کریم از زبان حضرت موسی(ع)  می فرماید: (رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى). ربوبیت الهی از نظر تنوع بر دو قسم است: 1. ربوبیت تکوینی، 2. ربوبیت تشریعی. خداوند در ربوبیت تکوینی، جسم، قوای جسمانی و عقل بشر را رشد و نمو داده و آنها را برای رسیدن به غایت و کمال مورد نظر تدبیر می نماید و هر آن چیزی که در فرآیند رسیدن موجودات به سوی کمال مورد نیازشان باشد در اختیار آنها قرار می دهد. در ربوبیت تشریعی، خداوند بشر را با ارسال پیامبران و کتب آسمانی در مسیر تصفیه نفوس و تزکیه قلوب قرار داده و آنها را به سوی کمال مطلوب راهنمایی می نماید (مراغى، بی تا: ج1، 30). پس ربوبیت خداى تعالى براى هر موجودى، همان طور که اقتضا مى کند آن موجود را به بهترین وجهى تدبیر نموده و به سوى بهترین سعادت رهبرى کند، این اقتضا را نیز دارد که در امر آدمیان هم اعتنایى نموده، رسولانى از خود ایشان به سویشان گسیل دارد تا هر قومى را به زبان خودش به سوى ایمان و عمل صالح دعوت کنند، تا بدین وسیله سعادت دنیا و آخرتشان تأمین شود (طباطبایی، 1374: ج12، 28). بنابراین، توحید در ربوبیت تکوینی اقتضا دارد که انسان تدبیر امور جهان و بشر را در امور تکوینی که خارج از اراده خود اوست، مستند به خدای متعال بداند، همچنان که توحید در ربوبیت تشریعی اقتضا دارد که انسان دستورالعمل زندگی را تنها از خدا بگیرد، حق قانون گذاری را تنها برای او قائل باشد و هیچ موجود دیگری را به طور استقلال ذی حق در وضع قانون نداند؛ یعنی قانونی برای او معتبر باشد که به اذن الهی تشریع شده و مستند به اذن تشریعی خدای متعال باشد. (مصباح یزدی، 1367: 234) با عنایت به طرح مباحث مبانی مهدویت پژوهی با نگرش هستی شناختی، لازم است دو مطلب یادآوری شود: نخست، این که در میان تنوع ربوبیت الهی، تنها به ربوبیت تکوینی الهی توجه می شود، و نیز استدلال و براهین مورد نظر بر اساس آن تنظیم می گردد. دوم، این که پیش از طرح استدلال مبانی هستی شناختی مهدویت پژوهی، به بیان چند نکته اساسی که نقش کبرای قیاس و محور استدلال بوده و نیز تسهیل بخش آنهاست، پرداخته شود: نکته اول. رب آن کسی است که امور موجودات را به نحوی سامان می دهد که به اهداف مورد نظر برسند؛ نکته دوم. رب آن کسی است که موجودات را از نقص و قوه به سوی کمال و فعل می برد؛ نکته سوم: رب آن کسی است که نیاز موجودات را جهت رفتن به سوی کمال، برآورده می سازد. برآیند به دست آمده از نکات سه گانه فوق این است که در حقیقت ادعای سامان یابی و کمال یابی بشر و نیز برآورده شدن نیازهای او بدون وجود منجی، به نوعی گزاف گویی و بیهوده پنداری است. در این جا مطالب بالا را در قالب دو دلیل و برهان ارائه خواهیم داد: دلیل اول _ ربوبیت الهی به معنای پرورش مرحله به مرحله انسان به سوی کمال مطلوب است؛ _ منجی و برنامه های منجی، بسترهای کمال آفرین برای انسان به حساب می آیند؛ پس حتماً منجی و برنامه های منجی در ربوبیت خدای حکیم لحاظ شده است. دلیل دوم _ در واقع ربوبیت به مالکیت حقیقی و مالکیت حقیقی به خالقیت بازمی گردد؛ _ ربوبیت با این اوصاف یعنی بهره مندی همه موجودات از جمله انسان ها به ابزار و قوای لازمه برای رفتن به سوی کمال؛ _ منجی و برنامه های او زمینه هایی برای تسریع حرکت انسان به سوی کمال هستند. پس حتماً منجی و برنامه های او در ربوبیت الهی گنجانده شده است. 2. احسن بودن نظام آفرینش بر اساس پذیرش اصل واقعیت و این که انسان و جهان و پیوند آنها با هم پنداری نبوده، بلکه دارای واقعیت است مسئله ای به نام نظم و هماهنگی و همچنین مطلبی به نام نظام احسن مطرح می شود که آیا واقعیت های جهان هماهنگ و منظم اند یا پراکنده و گسیخته؟ و آیا بر فرض نظم و هماهنگی، دارای بهترین نظام و محکم ترین انسجام هستند یا این که نظامی احسن از وضع موجود متصور و ممکن خواهد بود؟ اما فلاسفه به ویژه فلاسفه اسلامی از راه های مختلف و با ارائه براهینِ گوناگون به دنبال اثبات احسن بودن جهان آفریش برآمده اند. برای مثال، ملّاصدرا بر پایه نظام فلسفی خود، حکمت متعالیه، جهان هستی را برآمده از نظام ربانی دانسته که در این صورت دارای بهترین شکل ممکن است. بحث نظام احسن از جمله مباحث مهم فلسفی است که در تفکر فلاسفه اسلامی جایگاه خطیری دارد و همیشه این دل مشغولی و دغدغه همراه آنها بوده که آیا می توان با براهین عقلی به اثبات و دفاع از احسن بودن این نظام پرداخت و آیا می توان ادعا کرد که در نظام هستی هر آن چه که به سود بنی آدم بوده، خداوند حکیم آن را تدبیر نموده است؟ البته برخی اندیشمندان غربی مانند «اپیکوریان» در یونان باستان، نظام موجود را نظام احسن‏ ندانسته‏اند، ولی بیشتر فیلسوفان و متکلمان مسیحی‏ مانند «آگوستین»، «توماس آکوئیناس» و نیز کسانی مثل‏ «اسپینوزا» و «لایبنیتس» مدافع آن بوده‏اند. در مقابل، افرادی مثل «هیوم»، «ولتر»، «شوپنهاور»، «نیچه» و «راسل» از مخالفان جدّی نظریه نظام احسن به  شمار می‏آیند. برای مثال، شوپنهاور جهان موجود را بدترین جهان‏ ممکن خوانده است. در عالم شرق، بودا، جهان را سراسر آمیخته با درد و رنج دانسته است. در سوی دیگر،‏ حکیمان خسروانی ایران، دیدگاهی خوشبینانه به‏ جهان هستی داشته‏اند. در آیین زرتشت نیز جهان‏ آمیزه ای از خیر و شر تفسیر شده است و برای هرکدام‏ از خیر و شر، دو مبدأ جداگانه معرفی شده است. «مانی»‏ بنیان گذار آیین مانوی، جهان را یک پارچه تاریکی‏ می‏دیده و بر آن بوده است که خدای روشنایی‏ نمی‏توانسته چنین خانه رنجی بنا کند (نکویی سامان، 1385: 46). بحث اصلی در این جا، اثبات مبانی هستی شناختی مهدویت پژوهی است که در واقع بحث نظام احسن نیز در همین راستا طرح گردیده است. البته پیش از ورود به بحث و توجیه نظام احسن به عنوان مبنای هستی شناختی مهدویت پژوهی، لازم است دو نکته اساسی که در تبیین بحث نقش دارند بیان شوند. نخست، باید دانست که دو صفت الهی یعنی «عنایت» و «حکمت» که اولی صفت ذاتی (البته با یک نگاه دیگر صفت فعلی است که از آن به عنایت فعلی خدا تعبیر می کنند) و دومی صفت فعلی خداست، پایه و اساس نظام احسن در آفرینش تلقی می شوند. دوم این که سه واژه «عنایت»، «حکمت» و «حسن» که در این جا به عنوان واژگان کلیدی مطرح هستند، نیاز به مفهوم شناسی دارند. واژه «عنایت» را به عنوان توجه، قصد، ارادت و اهتمام امور دانسته اند (ابن منظور، 1410: ج15، 106) و در اصطلاح فلسفی به معنای علم و اراده و رضایت خداوند به ایجاد نظام احسن؛ چنان که ملّاصدرا می نویسد: العنایة هی کون الاول عالماً لذاته بما علیه الوجود فی نظام الاتم و الخیر الاعظم. (ملّاصدرا، 1381 _ الف: ج7، 56 - 57) حکمای اسلامی خداوند را فاعل‏ بالعنایة می‏دانند و در تعریف فاعل بالعنایة چنین‏ آورده‏اند: فاعلی که علم تفصیلی به نظام خیر دارد و آن را براساس علم خود ایجاد می‏کند. ابن سینا درباره «عنایت» می نویسد: فالعنایة هی احاطة علم الأوّل بالکلّ، و بالواجب أن یکون علیه الکلِّ حتی یکونَ عَلی أحسَن النظام. (ابن سینا، 1384: ج3، 318) حکیم سبزواری نیز نوشته است: العنایة _ کما سیأتی فی مبحث العلم إن شاء الله _ هی العلم الفعلی بالنظام الأحسن و قد یطلق على الأحکام و الإتقان فی الفعل. (سبزواری، 1386: ج2، 420) واژه «حسن» در لغت، به معنای زیبایی، جمال، نیکویی، نقطه مقابل زشتی و صفت برای امر خوب و نیک است؛ «الحسن: ضد القبح و نقیضه» (ابن منظور، 1410: ج13، 117). اما «حسن» در اصطلاح، عبارت است از تناسب و تلائم اجزای داخلی با یکدیگر و تناسب مجموع اجزا با علت غایی آن (طباطبایی، 1374: ج16، 249). واژه «حکمت» در لغت به معنای اتقان و استحکام (ابن منظور، 1410: ج12، 143) و در اصطلاح با معانی گوناگونی همچون قرار گرفتن هر چیزی در جای خود و برآورده شدن نیازهای ضروری هر چیزی آمده است. فرد حکیم به کسی اطلاق می شود که هر چیزی را در جای خودش قرار می دهد، کارها را با استحکام و به بهترین شکل انجام می دهد و در انجام آنها هدف دارد؛ یعنی از کارهای بیهوده پرهیز می کند. نظام احسن مبنای هستی شناختی مهدویت پژوهی چنان که گفته شد، نظامی احسن است که در آن هر چیز در جای خویش قرار گرفته و نهادینه شده است. نظام احسن، نظامی است که در آن استعدادها و توانایی های موجودات به سبب فراهم بودن زمینه ها به فعلیت رسیده و شکوفا می شوند و نیز کمال مطلق خدا در میان موجودات به منصه ظهور رسیده و کامل ترین و بهترین نظام شکل می گیرد؛ چنان که قرآن می فرماید: (فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ). (مؤمنون:14) نظام احسن، نظامی است که بر محوریت عدالت و حکمت الهی، محکم ترین و منظم ترین و نافع ترین نظام را شکل می دهد. قرآن کریم به صراحت‏ می‏فرماید: (صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی اتْقَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ...). (نمل: 88) نظام احسن، نظامی است که علم عنایی خدا اعم از علم عنایی ذاتی و فعلی،عهده دار تبیین و تثبیت آن است و نیز این نظام، با اراده، فاعلیت و رضایت الهی تبلور می یابد. پس به طور خلاصه چنین گفته می شود که در نظام احسن، همه موجودات در یک زمینه و بستر مناسب و مساعد، بر اساس علم، اراده و رضایت حق تعالی به سوی خیر و کمال مورد نظر پیش می روند. از این روست که قرآن کریم می فرماید: (قَالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطَى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی). (طه: 50) بی تردید، نظام احسن را با هر مؤلفه ای توجیه نماییم، اندیشه مهدویت را نمی توان از آن دور کرد؛ یعنی نمی توان از اندیشه مهدویت غفلت نمود و ادعا کرد که نظام آفرینش، نظام احسن است. به تعبیر دیگر، باید دانست که با اندیشه مهدویت است که احسن بودن نظام آفرینش توجیه پذیر می شود؛ زیرا از جمله مؤلفه های مهم در نظام احسن، صفت کمال مطلق الهی است. بر این اساس، یک بار نظام احسن را از طریق کمال مطلق _ که از جمله شاخصه های ثبوتی حق تعالی است _ دنبال می کنیم. بسیار روشن است که کمال جوامع بشری با ظهور منجی و تشکیل حکومت جهانی توسط ایشان به منصه ظهور می رسد؛ یعنی نوع بشر با وجود اندیشه مهدوی که در فرجام تاریخ بشر به صورت تمام عیار در جوامع بشری پیاده می شود، کمال و سعادت را تجربه نموده و به آرزوی دیرینه خویش نایل می آید. پس تحقق کمال به عنوان فعل حق از ناحیه خدا که کمال مطلق است، در همه موجودات از جمله انسان ها با تفکر مهدوی رخ می نماید و یقیناً بدون اندیشه ناب مهدوی _ که کمال رسانی موجودات منوت به اجرای آن در جامعه است _ ابتر و ناقص خواهد بود و این با نظام احسن که نظامی کامل و جامع است سازگاری ندارد. ملاصدرا در این زمینه می نویسد: و کان علمه فعلیاً سبباً لوجود الاشیاء التی‏ هو علم بها علی وجه التمام و الضرورة و کان‏ حصول معلوله فی غایة من الاحکام و نهایة من الاتقان. (ملّاصدرا، 1381 _ ب: 205) بار دیگر نظام احسن را از طریق حکمت خدا پی گرفته و از این راه، وجود اندیشه مهدوی و تحقق جامعه مهدوی را توجیه می نماییم. استاد مصباح یزدی در تبیین و تشریح نظام احسن از طریق صفات حکمت الهی نوشته است: 1. از جمله صفات فعلیه الهی، صفت حکمت است که منشأ ذاتیِ آن، حب به خیر و کمال و علم به آنهاست؛ یعنی چون خداوند خیر و کمال را دوست دارد و به جهات خیر و کمال موجودات نیز آگاه است، آفریدگان را به گونه ای می آفریند که هرچه بیشتر، دارای خیر و کمال باشند. 2. حبّ الهی بالاصاله به ذات خود و بالتّبع به آفریدگانش تعلق می گیرد و همین رابطه اصالت و تبعیّت در میان مخلوقات خدا نیز بر قرار است، به این بیان که موجود ممکنی که دارای همه کمالات امکان خود به وصف وحدت و بساطت باشد (موجود ممکن مجرّد تام) در درجه اوّل از محبوبیّت و مطلوبیّت در نزد خدا باشد و سایر مخلوقات ممکن به حسب درجات وجود و کمالاتشان در درجات بعدی قرار می گیرند. 3. در نتیجه با توجّه به این مطلب، حکمت الهی اقتضا می کند خداوند در مادیّات نیز نظامی را ایجاد کند که موجب تحقّق کمالات وجودی بیشتر و بالاتر می باشد. یعنی سلسله علل و معلولات مادّی به گونه ای آفریده شوند که هر قدر ممکن است مخلوقات بیشتری از کمالات بهتری بهره مند گردند. این همان است که در لسان فلاسفه به «نظام احسن» نامیده می شود. (مصباح یزدی، 1366: ج2، 391) بنابراین خداوند از یک سو حب به خیر و کمال دارد و از سوی دیگر، به جهات خیر و کمال در انسان ها آگاه است. پس حکمت حق اقتضا می کند که خداوند متعال، زمینه ها و بسترهای خیر و کمال حداکثری را برای بشر فراهم نماید و حقیقتاً بهره مندی خیر و کمال حداکثری بدون اندیشه ناب مهدویت برای بشر دست نایافتنی است. از این رو نوع بشر در پرتو اندیشه ناب مهدویت است که بیشترین سعادت و کمال را نصیب خود کرده و با اجرایی و عملیاتی شدن آن به آمال و آرزوهای دیرینه خود نایل می آید. اگر مطالب فوق در قالب برهان ارائه گردند، چنین گزارش می شود: یکم. جهان آفرینش سراسر خیر و کمال است و خداوند بر اساس عنایت و حکمت، هر آن چه مورد نیاز موجودات از جمله بشر بوده، تدبیر نموده و در واقع همه زمینه های خیر و کمال را برای آنها فراهم کرده است. دوم. جایگاه امامت به عنوان منصب هدایت و راهنما و جایگاه امام به عنوان رابط، میان خالق و خلق در خیررسانی و کمال رسانی موجودات از جمله بشر، نقشی مهم و خطیر دارد. سوم. جایگاه امام مهدی(عج)  به عنوان آخرین امام و جایگاه مهدویت به عنوان برترین اندیشه نجات بخشی در زمینه سازی تحقق خیر و کمال حداکثری برای بشر، دارای نقش مهم و بی بدیل است. در نتیجه، خیر و کمال حداکثریِ نظام آفرینش _ که از آن به نظام احسن تعبیر می نمایند _ اقتضا می کند که همه بسترهای کمال آفرین و خیرآور در این نظام کامل مورد توجه قرار گرفته باشد و اندیشه ناب مهدویت با محوریت آخرین امام نیز از جمله آنهاست. منابع آملی، سیدحیدر، کتاب الصلاة (تقریر بحث محقق داماد)، قم، جامعه مدرسین، 1405ق. ابن سینا، حسین، الاشارات و التنبیهات، تصحیح و تحقیق: کریم فیضی، قم، مطبوعات دینی، چاپ اول، 1384ش. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دارصادر، چاپ اوّل، 1410ق. بحرانی، سیدهاشم، قواعد المرام، بی جا، بی نا، بی تا. تهانوی، محمد علی بن علی،  کشاف  اصطلاحات الفنون، استانبول،  دار قهرمان،   1404ق. جمیل، محمد، شرح عقائد الامامیة، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، 1421ق. جوادی آملی، عبدالله، پیرامون وحی و رهبری، قم، الزهراء، بی تا. حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف (دایرة المعارف جامع اسلامی)، تهران، نشر آرایه، 1385ش. حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ترجمه: ابوالحسن شعرانی، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، چاپ هشتم، 1376ش. خرازی، سیدمحسن، «قاعده لطف»، فصل نامه انتظار موعود، ش 8 و 9، تابستان و پاییز 1383ش. خمینی، سیدمصطفی، تفسیر القرآن الکریم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى;، چاپ اول، 1418ق. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت _ دمشق، دارالقلم _ الدارالشامیة، 1412ق. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، تحقیق: مصطفی حسین احمد، قاهره، الاستقامة، 1328ق. سبحانی، جعفر، الهیات، بیروت، دار الاسلامیه، 1410ق. سبزواری، هادی بن مهدی، شرح منظومة فی المنطق و الحکمة، تصحیح: محسن بیدارفر، قم، نشر بیدار، 1386ش. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش. شریف مرتضی، علی بن حسین، علی الذخیرة فی العلم الکتاب، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ دوم، 1411ق. صدر، سیدرضا، راه مهدی، به اهتمام: سیدباقر خسروشاهی، قم، بوستان کتاب، 1385ش. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374ش. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی، بی تا. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة للحجة، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، چاپ دوم، 1417ق. جلالی، عباس، خورشید در نهان (ترجمه الغیبة شیخ طوسی)، تهران، مؤسسه تعاون امام خمینی;، 1384ش. طوسی، محمد بن حسن، کلمات المحققین، بی جا، بی نا، بی تا. طوسی، نصیرالدین محمد بن حسن، تجرید الاعتقاد، بی جا، بی نا، بی تا. فرنودفر، فریده، فرهنگ نامه تاریخی مفاهیم فلسفه، ویراستاران: سیدمحمدرضا حسینی بهشتی، یوآخیم ریتر، کارلفرید گروندر، گتفرید گابریل، بهمن پازوکی، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، 1389ش. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1365ش. مراغى، احمد بن مصطفى، تفسیر المراغى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، بی تا. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1366ش. مصباح یزدی، محمدتقی، توحید در نظام عقیدتی و نظام ارزشی اسلام، قم، انتشارات شفق، 1367ش. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (ج6: اصول فلسفه و روش رئالیسم)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1373ش. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیة، بیروت، دارالمفید، چاپ دوم، 1414ق. ملّا صدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة، ترجمه: سیداحمد احمدی، سیدمحمد خامنه ای، مقصود محمدی تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1381ش _ الف. ملّا صدرا، محمد بن ابراهیم، المبدأ و المعاد، تصحیح: جعفر شاه نظری و محمد ذبیحی، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، 1381ش _ ب. ملکی فر، عقیل و همکاران، الفبای آینده پژوهی (علم و هنر کشف آینده و شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا، تهران، نشر کرانه علم، 1385ش. نکویی سامان، مهدی، «نظام احسن از دیدگاه ملاصدرا»، خردنامه صدرا، ش55، تهران، بنیاد ملاصدرا، بهار 1385ش.  نوبختی، ابراهیم، الیاقوت، قم، کتاب خانه آیت الله مرعشی نجفی، 1413ق. هادوی تهرانی، مهدی، «اقتراح کلام فقه»، فصل نامه قبسات، ش15 - 16، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بهار و تابستان 1379ش. واله، حسین، «لطف در نزد آکویناس و در کلام شیعه»، فصل نامه نقد و نظر، سال سوم، ش1، زمستان 1375ش. منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 22 ادامه دارد ...

94/06/14 - 03:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن