محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827686761
غلبۀ نهایی اسلام - بخش اول مراد از ادیان مغلوب
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: غلبۀ نهایی اسلام - بخش اول
مراد از ادیان مغلوب
آیا این غلبه موجب نابودی مطلق ادیان دیگر شده و دین موجود میان انسانها تنها اسلام خواهد بود یا اینکه ادیان دیگر از بین نخواهند رفت، ولی زیر سیطرۀ اسلام و تحت حاکمیت اسلامی قرار خواهند گرفت؟
چکیده در قرآن کریم، سه آیۀ شریفه با تعبیری مشترک از ارادۀ الهی مبنی بر غلبۀ اسلام بر سایر ادیان خبر میدهند. با توجه به سیاق آیات، وعدۀ مزبور بهطور ویژه ناظر بر مغلوبیت نهایی دو دین محرّف یهود و مسیحیت است. بنا بر روایات فریقین، تحقق این وعدۀ الهی به دست مبارک امام مهدی(عج) و حضرت مسیح(ع) خواهد بود. البته بنا بر برخی قرائن قرآنی و روایی احتمالاً بعد از این غلبۀ نهایی باز عدهای به صورت پنهانی و منافقانه بر عقاید انحرافی پیشین خود باقی خواهند ماند. واژگان کلیدی اسلام، ادیان، یهود، مسیحیت، امام مهدی(عج) ، حضرت مسیح(ع) ، آخرالزمان. مقدمه از مباحث مورد علاقۀ دنیای معاصر در حوزۀ دین، مبحث آخرالزمان است که ادیان مختلف _ اعم از توحیدی و غیرتوحیدی_ کم و بیش به آن پرداختهاند. روشن است که هر نوع تلقی دربارۀ آخرالزمان در ترسیم برخی خطوط اساسی حرکت فرد و اجتماع تأثیرگذار خواهد بود. از اینرو ارائۀ تصویری صحیح از آن ضروری است و با اهتمام به این ضرورت زمانی درمییابیم که برخی صاحبان قدرت، ثروت و رسانه با انگیزههایی غیردینی و غیرعلمی درصدد مصادرۀ به مطلوب این مقوله هستند. در راستای نیل به تصویری صحیح از آخرالزمان بدیهی است که بیخدشهترین منبع قرآن کریم است که متأسفانه اهتمام علما در اینباره پذیرفتنی نیست. نوشتار حاضر تلاشی برای تبیین گزارهای خاص از مجموعۀ معارف قرآنی در اینباره است. پرسش اصلی که این نوشتار، پاسخ قرآنی آن را پی میگیرد، آن است که رویارویی ادیان سرانجام به کجا خواهد انجامید؟ فرضیه: در دوران حکومت امام مهدی(عج) و رجعت عیسی(ع) ، حیات رسمی همۀ ادیان غیر از اسلام پایان میپذیرد، اما عدهای از منتسبان به ادیان مزبور (قدر مسلم، یهودیت و مسیحیت) تا قیامت به گونهای غیررسمی و نهانی و منافقانه باقی خواهند بود. آیات ناظر بر غلبۀ نهایی اسلام بر سایر ادیان خداوند سبحان در سه آیۀ شریفه، با تعبیری مشترک از غلبۀ اسلام بر سایر ادیان خبر دادهاست: (یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ * هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛ (توبه: 32 - 33) [کافران] مىخواهند که نورِ خدا را با دهانهایشان خاموش کنند و[لى] خدا جز این نمىخواهد که نورش را کامل کند، گرچه کافران ناخشنود باشند. او کسى است که فرستادهاش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همۀ دین[ها] پیروز گرداند، گرچه مشرکان ناخشنود باشند.[1] (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا)؛ (فتح: 28) او کسى است که فرستادهاش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همۀ دین[ها] پیروز گرداند و گواهى خدا کافى است. (یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ * هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛ (صف: 8 - 9) [کافران] مىخواهند تا نور خدا را با دهانهایشان خاموش سازند، در حالى که خدا کامل کنندۀ نور خویش است، گرچه کافران ناخشنود باشند. او کسى است که فرستادهاش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همۀ دین[ها] پیروز گرداند، گرچه مشرکان ناخشنود باشند. برای دریافت دقیقتری از مفهوم آیات شریفه، لازم است بررسیهایی انجام گیرد که ذیلاً در قالب چند عنوان ارائه میشود: مراد از (لِـیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ) در تبیین تعبیر آیۀ شریفۀ (لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ) چندین احتمال در تفاسیر مطرح شده است؛ از جمله اینکه تعبیر شریفه ناظر بر غلبۀ اسلام بر جمیع ادیان جزیرةالعرب در صدر اسلام است، یا اینکه ناظر بر این است که مسلمین در مراحل مختلف به برخی از وابستگان ادیان گوناگون غلبه یافتهاند؛ مثلاً برخی یهودیان را در خیبر و امثال آن، و مجوس را در فتح ایران، و برخی از بتپرستان جهان را در عربستان و... شکست دادهاند.[2] گویا طرح این دو احتمال از آن باب بوده که وعدۀ الهی مذکور، تحقق یافته مطرح گردد و حال آنکه قرار نیست وعدهها و بشارتهای قرآنی حتماً در صدر اسلام تحقق پذیرد و ممکن است مربوط دورانهای بعدی یا آخر الزمان باشد. ایراد مهم این دو احتمال _ که آنها را مردود میسازد _ مغایرت هر دو با اطلاق تعبیر آیه شریفه است؛ چرا که ظاهر آیۀ شریفه حاکی از «غلبۀ مطلق» اسلام بر «تمام ادیان» است. احتمال سومی که مطرح شده آن است که ضمیر در «لیظهره» به حضرت رسول(ص) برمیگردد و مراد از عبارت شریفه، آگاهی پیامبر اکرم(ص) بر معارف همۀ ادیان است؛[3] این احتمال نیز به روشنی مردود است؛ زیرا: یکم. با سیاق آیات سازگار نیست؛ چون در دو مورد از آیات مورد بحث ابتدا از تلاش کفار برای خاموش کردن نور اسلام و ارادۀ متقابل خداوند بر تتمیم این نور صحبت شده و ربط روشنی متصور نیست که در ادامه تأکید شود خدای تعالی پیامبرش را بر مطالب همۀ ادیان آگاه خواهد ساخت. دوم. سیاق درونی آیات شریفۀ مزبور نیز با این احتمال سازگار نیست؛ چرا که تعبیر نخستینِ (أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ)، معیت رسولالله(ص) را با همۀ معارف حقه اثبات میکند و دیگر چه نیازی است که در ادامه بر اطلاع آن حضرت از محتوای سایر ادیان تاکید گردد؟ بهویژه با توجه به اینکه اطلاق آیۀ شریفه، ادیان غیرتوحیدی و از اساس خرافی را نیز دربر میگیرد. سوم. آگاهی پیامبر اکرم(ص) از ادیان چیزی نیست که سبب ناخرسندی مشرکان و کافران گردد (نجارزادگان، 1389: 43). نظریۀ صحیح دربارۀ عبارت شریفۀ مورد بحث آن است که هماهنگ با ظاهر روشنش، ناظر به غلبۀ مطلق اسلام بر همۀ ادیان مطرح گردد. این نظر با سیاق بیرونی آیات شریفه نیز کاملاً سازگار است؛ چرا که بیانگر آن است که بهرغم تلاش کفار برای خاموش کردن نور الهی، ارادۀ خداوند بر تتمیم آن است و تحقق کامل این اراده در غلبۀ نهایی دین اسلام بر سایر ادیان نمایان خواهد شد. روشن است که با این تلقی از آیۀ شریفه باید گفت این بشارت الهی هنوز به طور کامل تحقق نیافته و در آینده محقق خواهد شد. روایات متعددی از شیعه و اهلسنت تأیید کنندۀ این نظرند که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد. نوع غلبۀ مطرح در آیات شریفه (منطقی یا ظاهری) در بدو نظر دو نوع غلبه بر سایر ادیان متصور است؛ یکی غلبۀ برهانی و منطقی و دیگر، غلبۀ با قدرت. بعضی از مفسران بیشتر به قول نخست مایلند (مثلاً نک: ابنعاشور، 1997: ج10، 173)، اما به نظر میرسد مراد از آیۀ شریفه چنین نیست؛ چون اولاً تعبیر «لیظهره» مطلق است و منصرف ساختن آن به معنایِ مقیدِ غلبۀ منطقی نیازمند قرینه است که در اینجا موجود نیست. دوم، همانگونه که تلاش کفار در خاموش کردن نور الهی، تنها فرهنگی و نرمافزاری نبوده و شامل توطئههای نظامی و سختافزاری نیز میشده، طبیعتاً ارادۀ الهی بر تتمیم نور خود هر دوی این عرصهها را دربر خواهد گرفت و در نتیجه غلبه دادن دین اسلام بر دیگر ادیان نیز شامل هر دو عرصه خواهد بود و نباید آن را به بعد فرهنگی منحصر کرد.سوم، مفهوم غلبۀ منطقی اسلام بر دیگر ادیان با توجه به تعبیر نخستِ (أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ) همواره مقرر و محقق است و چیزی نیست که دربارۀ آن به آینده بشارت داده شود؛ آنچه قابل بشارت است، غلبۀ ظاهری است.[4] مراد از ادیان مغلوب ظاهر اطلاق در تعبیر (عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ) تمام ادیان و مکاتب _ چه الهی و چه غیر الهی _ را دربر میگیرد، ولی با عنایت به سیاق آیات شریفۀ مزبور، به نظر میرسد مفهومشان بهطور ویژهای ناظر بر دو دین تحریف شدۀ یهود و مسیحیت است؛ زیرا در سورۀ توبه، آیات قبل و بعد به روشنی به اهل کتاب مربوطند: (قَاتِلُوا الَّذِینَ لَایؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْیوْمِ الْآخِرِ وَلَایحَرِّمُونَ مَاحَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا یدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّى یعْطُوا الْجِزْیةَ عَن یدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ * وَقَالَتِ الْیهُودُ عُزَیرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ یضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یؤْفَکُونَ * اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا إِلهاً وَاحِداً لَاإِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یشْرِکُونَ * یرِیدُونَ أَن یطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ * هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ * یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ یکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا ینفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ)؛ (توبه: 29-34) با کسانى پیکار کنید که از افرادى هستند، که کتاب [الهى] به آنان داده شده، که به خدا و به روز بازپسین ایمان نمىآورند، و آنچه را خدا و فرستادهاش حرام کرده، ممنوع نمىدارند، و به دین حق متدیّن نمىشوند تا اینکه [مالیاتِ] جِزیه را به دست خود بپردازند، در حالى که آنان کوچکند. و یهودیان گفتند: عُزَیْر پسر خداست. و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداست. این سخن آنان است در حالى که با دهانشان [مىگویند] که به گفتار کسانى که قبلًا کفر ورزیدند شباهت دارد، خدا آنان را بکشد، چگونه [از حق] بازگردانده مىشوند! [آنان] دانشمندانِ [نیکو اثرِ] خویش، و راهبانشان و مسیح پسر مریم را پروردگارانى غیر از خدا قرار دادند و حال آنکه به آنان فرمان داده نشده بود، مگر آنکه معبود یگانه را بپرستند، که هیچ معبودى جز او نیست. او منزه است از آنچه [با وى] شریک مىگردانند. [کافران] مىخواهند که نورِ خدا را با دهانهایشان خاموش کنند و[لى] خدا جز این نمىخواهد که نورش را کامل کند، گرچه کافران ناخشنود باشند. او کسى است که فرستادهاش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همۀ دین[ها] پیروز گرداند، گرچه مشرکان ناخشنود باشند. اى کسانى که ایمان آوردهاید، قطعاً بسیارى از دانشمندان [اهل کتاب] و راهبان، اموال مردم را به ناروا مىخورند، و [مردم را] از راه خدا بازمىدارند. و کسانى که طلا و نقره را مىاندوزند، و آن را در راه خدا مصرف نمىکنند، پس آنان را به عذابى دردناک مژده ده! و در سورۀ مبارکۀ صف نیز دو آیۀ شریفۀ مزبور بعد از آیات مربوط به بنیاسرائیل و آزار ایشان بر موسی(ع) و بشارت عیسی(ع) به آنان دربارۀ حضرت رسول(ص) است و بعد از دو آیۀ شریفه نیز از جهاد و نصر و فتح و نهایتاً باز از یهود و نصارا صحبت شدهاست: (وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ * وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمـُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ * وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُوَ یُدْعى إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ * یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ * هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ * یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ یُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ * وَ أُخْرى تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَریبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ * یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ کَما قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوارِیِّینَ مَنْ أَنْصاری إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَنی إِسْرائیلَ وَ کَفَرَتْ طائِفَةٌ فَأَیَّدْنَا الَّذینَ آمَنُوا عَلى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرینَ)؛ (صف: 5 - 14) و [یادکن] هنگامى را که موسى به قومش گفت: «اى قوم [من]، چرا آزارم مىدهید در حالى که به یقین مىدانید که من فرستادۀ خدا به سوى شما هستم؟!» و هنگامى که [از حق] منحرف شدند، خدا دلهایشان را منحرف ساخت و خدا گروه نافرمانبردار را راهنمایى نمىکند. و [یادکن] هنگامى را که عیسى پسر مریم گفت: «اى بنىاسرائیل (فرزندان یعقوب)، در واقع من فرستادۀ خدا به سوى شمایم، در حالى که مؤید آنچه از تورات که پیش از من بوده، و مژدهآور فرستادهاى هستم که بعد از من مىآید [و] نام او احمد است.» و[لى] هنگامى که با دلیلهاى روشن [معجزهآسا] به سراغشان آمد، گفتند: «این سحرى آشکار است.» و چه کسى ستمکارتر است از کسى که بر خدا دروغ بسته در حالى که او به سوى اسلام فراخوانده مىشود؟! و خدا گروه ستمکار را راهنمایى نمىکند. [کافران] مىخواهند تا نور خدا را با دهانهایشان خاموش سازند، در حالى که خدا کامل کنندۀ نور خویش است، و گرچه کافران ناخشنود باشند. او کسى است که فرستادهاش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همۀ دین[ها] پیروز گرداند، و گرچه مشرکان ناخشنود باشند. اى کسانى که ایمان آوردهاید، آیا شما را به داد و ستدى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک نجات دهد؟! به خدا و فرستادهاش ایمان آورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید. تا پیامدهاى [گناهان]تان را براى شما بیامرزد و شما را در بوستانهاى [بهشتى] که نهرها از زیر [درختانـ]ـش روان است و در خانههاى پاکیزه در بوستانهاى [ویژه] ماندگار وارد کند این کامیابى بزرگ است. و [نعمت] دیگرى که آن را دوست دارید [به شما بدهد، که آن] یارى از جانب خدا و پیروزى نزدیک است و مؤمنان را مژده ده! اى کسانى که ایمان آوردهاید! یاوران خدا باشید همانگونه که عیسى پسر مریم به حواریون گفت: «چه کسانى یاوران من با خدایند؟!» حواریون گفتند: «ما یاوران خداییم.» و گروهى از بنىاسرائیل (فرزندان یعقوب) ایمان آوردند و گروهى کفر ورزیدند و کسانى را که ایمان آورده بودند بر [ضد] دشمنانشان [تقویت و] تأیید کردیم پس پیروز شدند. دربارۀ آیۀ 28 سورۀ فتح نیز پیش از آیۀ شریفه، از تحقق رؤیای رسولالله(ص) دربارۀ دخول به مسجدالحرام خبر داده شده و در ادامه میفرماید:(فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِکَ فَتْحاً قَرِیباً) که «فتح قریب» به صلح حدیبیه یا جنگ خیبر تفسیر شدهاست، ولی برخی مفسران با قرینۀ آیۀ 18 همین سوره و همچنین با قرینۀ نزدیکتر بودن فتح خیبر به تحقق رؤیای نبوی از صلح حدیبیه، ناظر بودن عبارت شریفه به فتح خیبر و شکست دادن«یهود» را ترجیح دادهاند. (مکارم شیرازی، 1374: ج22، 105) در آیه بعد نیز به بیان اوصاف پیامبراکرم(ص) و آنان که همراه آن حضرتند، آنگونه که در تورات و انجیل آمده، پرداخته شدهاست؛ از جمله شدت بر کافران و شکوفایی و استحکام روزافزون و استواری اعجابآوری که موجب خشم کفار میشود. تعابیر مذکور به قرینۀ اینکه خطاب به یهود و نصارا مطرح شده است، شاید متضمن تشویق آنان بر ایمان به این دین موعود و تهدید و تخویف آنان دربارۀ عواقب ایمان نیاوردن به آن باشد. به عبارت دیگر، شاید آیۀ شریفه از بُعدی متضمن رشد مرحله به مرحلۀ اسلام نسبت به ادیان یهود و مسیحیت و در نهایت نیل به استواری تامّ و غلبه بر ادیان مزبور باشد. با نگرش از این بُعد، ممکن است کفار مذکور در آیۀ شریفه، کفار اهل کتاب باشند، همانند تعبیر «الکافرون» در عبارت شریفۀ (وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ). از اینرو مشاهده میشود که آیۀ شریفۀ 28 سورۀ فتح نیز از حیث سیاق، افزون بر ارتباط با غلبه بر مشرکین، میتواند مرتبط با اهل کتاب تلقی گردد. خلاصه اینکه ظاهراً بتوان از مجموع آیات شریفه به این استنباط نایل شد که در عبارت شریفۀ (لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ) مغلوبیت نهایی دو دین تحریف شدۀ یهود و مسیحیت به طور ویژه مدّنظر است. در همین راستا نکتۀ مهمی که جلب نظر میکند، آن است که ذیل دو آیۀ شریفۀ همسان 33 سورۀ توبه و 9 سورۀ صف، عبارت شریفۀ (وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ) آمدهاست. از اینرو به نظر میرسد وصف شرک در این آیات بیشتر ناظر به اهل کتاب است تا مشرکان و بتپرستان رسمی. قرینۀ روشن این برداشت در سورۀ توبه قابل مشاهده است که ابتدا از عقیدۀ شرکآمیزِ پسر خدا دانستن عزیر توسط یهود و مسیح(ع) توسط نصارا سخن میگوید و آنگاه عقیدۀ دیگر شرکآمیز آنان را در قائل بودن به ربوبیت تشریعی عالمانشان بیان میفرماید و با جملۀ (وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً) آنان را به شرک در عبودیت متهم نموده و با جملۀ (سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ) به صراحت ایشان را متصف به وصف شرک کرده و بعد از آن است که وعدۀ تتمیم نور و اظهار اسلام بر ادیان را بهرغم اکراه مشرکان بیان میفرماید. از این رهگذر، میتوان استنباط کرد که مهمترین تحریف رخ داده در ادیان دیگر بهویژه یهود و مسیحیت که به سبب آن ارسال رسول خاتم و غلبۀ دین ناب او بر ادیان مزبور ضروری شده، مخدوش شدن حقیقت ناب توحید در این ادیان و صبغۀ شرکآمیز گرفتن آنهاست و جز این نیز نمیتواند باشد؛ زیرا جوهره، مغز و چکیدۀ همۀ ادیان الهی توحید است[5] و اگر حقیقت توحیدی دینی مخدوش شود، اصل و جوهرۀ آن نیز مخدوش شده و فلسفۀ وجودیاش را از دست داده است. بنا بر آنچه گذشت، گویا بتوان گفت که محور درگیری اسلام و سایر ادیان _ بهویژه یهود و مسیحیت _ به هنگام تحقق نهایی غلبۀ اسلام بر ادیان مزبور، توحید _ با تمام گسترۀ مفهومیاش _ خواهد بود نه محورهای دیگر و این نکتهای بسیار مهم است.[6] حاصل غلبۀ اسلام؛ نابودی مطلق کفار یا بقای مقهورانۀ آنان پرسش دیگری که دربارۀ غلبۀ مذکور در آیات شریفۀ مورد بحث به نظر میرسد، این است که آیا این غلبه موجب نابودی مطلق ادیان دیگر شده و دین موجود میان انسانها تنها اسلام خواهد بود یا اینکه ادیان دیگر از بین نخواهند رفت، ولی زیر سیطرۀ اسلام و تحت حاکمیت اسلامی قرار خواهند گرفت؟ با توجه به سیاق، آیات مذکور بهطور ویژه ناظر به یهود و نصارا هستند و به طور طبیعی پاسخ به پرسش فوق نیز همراه با تمرکز ویژه بر یهود و نصارا خواهد بود. تفاسیر به صورت روشن و مفصل به پاسخ این سؤال نپرداختهاند، ولی اجمالاً گاه احتمال اول (نابودی مطلق) را مطرح نمودهاند (نک: حقی بروسوی، بیتا: ج3، 417) و گاه احتمال دوم (بقای مقهورانه) را (نک: ابنعاشور، 1997: ج10، 173). 1. بررسی احتمال اول (نابودی مطلق سایر ادیان) برخی آیات و روایات را میتوان به عنوان شاهد این احتمال مطرح کرد: الف) شاهد قرآنی آیۀ شریفۀ 159 سورۀ مبارکۀ نساء میتواند شاهدی بر پیروزی نهایی اسلام و نابودی ادیان یهودیت و مسیحیت تلقی گردد: (وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا)؛ و [ کسى] از اهل کتاب نیست، مگر اینکه پیش از مرگش حتماً به او ایمان مىآورد و روز رستاخیز، [مسیح] بر آنان گواه خواهد بود. دربارۀ این آیۀ شریفه اجمالاً به نکاتی اشاره میشود: اولاً با توجه به سیاق آیه که پیش از آن از کشته و به صلیب کشیده نشدن حضرت عیسی(ع) و رفع آن حضرت به سوی خدای سبحان سخن رفته، بیشتر مفسران ضمیر در «به» را راجع به حضرت عیسی(ع) مطرح کردهاند. ثانیاً، دربارۀ ضمیر «موته» اختلاف نظر جدی وجود دارد: الف) برخی آن را ناظر به عیسی(ع) دانستهاند که در نتیجه مفهوم آیۀ شریفه ناظر به بازگشت مجدد عیسی(ع) به زمین در آخرالزمان خواهد بود.[7] بر این اساس معنای آیۀ شریفه چنین میشود که همۀ اهل کتاب پیش از مرگ حضرت عیسی(ع) که طبیعتاً پس از بازگشت مجدد آن حضرت به زمین رخ خواهد داد به او ایمان خواهند آورد. علامه در المیزان (1374: ج5، 219)، محمدهادی معرفت در شبهات و ردود (1423: 109)، صادقی تهرانی در الفرقان (1365: ج7، 440)، محمد عزت در تفسیرالحدیث (1383: ج8، 279)، طبری در جامعالبیان (1412: ج6، 14) و ابنکثیر در تفسیر القرآن العظیم (1419: ج2، 401)، قطعاً یا ترجیحاً این نظر را پذیرفتهاند و صاحب تفسیر الحدیث ادعا کرده که نظر جمهور همین است. ب) برخی دیگر از مفسران ضمیر در «موته» را راجع به اهل کتاب دانستهاند. بر این اساس، مفهوم آیۀ شریفه چنین میشود که تمامی اهل کتاب در هنگام مرگ به حقانیت حضرتعیسی(ع) پی برده و به او ایمان خواهند آورد، اگرچه این ایمان نفعی برایشان نخواهد داشت. در تسنیم (جوادی آملی، 1390: ج21، 328)، فی ظلال القرآن (شاذلی، 1412: ج2، 803)، احسنالحدیث (قرشی، 1377: ج2، 488)، التحریر و التنویر (ابنعاشور، 1997: ج4، 309)، روحالبیان (حقی بروسوی، بیتا: ج2، 320)، روحالمعانی (آلوسی، 1415: ج3، 188)، کشاف (زمخشری، 1407: ج1، 288) و کنزالدقائق (قمى مشهدى، 1368: ج3، 583) این نظر به طور قطعی یا ترجیحی پذیرفته شده است. در این میان با ادلۀ متعدد _ که در این نوشتار، مجال ذکر آنها نیست _ به قوّت میتوان ضمیر در «موته» را ناظر بر حضرت عیسی(ع) دانست[8] که در نتیجه مفهوم آیۀ شریفۀ 159 سورۀ نساء چنین خواهد بود که پیش از رحلت حضرت عیسی(ع) در آخرالزمان همۀ اهل کتاب به آن حضرت ایمان خواهند آورد و با توجه به مبشّر اسلام بودن حضرتعیسی(ع) نتیجه، ایمان همۀ اهل کتاب به اسلام و انقراض یهودیت و مسیحیت پیش از قیامت خواهد بود. پی نوشت: [1]. در ترجمۀ آیات شریفه، برای دقت بیشتر، از ترجمۀ جمعی زیر نظر دکتر رضایی اصفهانی (1383) استفاده شده است. [2]. به نظر میرسد صاحب مجمع البیان این احتمال را ترجیح داده، چرا که ابتدا و بدون تعبیر «قیل» آن را مطرح کرده است (طبرسی،1372: ج5، 38) [3]. مادۀ «ظهر» در قالب باب افعال و با حرف اضافۀ علی گویا غیر از سه مورد محل بحث، دو جای دیگر به کار رفته است (تحریم: 3؛ جن: 26) که در هر دو، به معنای آگاه شدن است. [4]. فخر رازی مینویسد: «معلوم أنه تعالى بشر بذلک، و لا یجوز أن یبشر إلّا بأمر مستقبل غیر حاصل، و ظهور هذا الدین بالحجة مقرر معلوم، فالواجب جمله على الظهور بالغلبة (فخر رازی،1420: ج16، 33)؛ روشن است که خدای تعالی در آیۀ شریفه بشارت داده است و بشارت تنها به امری در آینده تعلق میگیرد در حالی که غلبۀ اسلام از حیث حجت و برهان چیزی همواره برقرار و معلوم است و در نتیجه واجب است آیۀ ناظر بر غلبۀ ظاهری دانسته شود.» [5]. خدای سبحان تمام رهآورد نبیاکرم(ص) را کلمۀ توحید بیان میفرماید: (قُلْ إِنَّمَا یُوحَى إِلىََّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ) (انبیاء: 108)؛ «بگو فقط به من [این] وحی میشود که معبود شما فقط معبودی یگانه است. پس آیا تسلیم میشوید.» و در جایی دیگر تمام رهآورد موسای کلیم(ع) نیز کلمۀ توحید بیان شدهاست: (وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنی إِسْرائیلَ أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونی وَکیلاً) (إسراء: 2)؛ «و به موسی کتاب دادیم و آن را مایۀ هدایت بنیاسرائیل قرار دادیم که از غیر من وکیلی اتخاذ ننمایید.» و فی الجمله توحید پیام تمام انبیاست: (وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت...) (نحل: 36)؛ «و محققاً در میان هر امتی رسولی برانگیختیم که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری نمایید... .» [6]. دربارۀ جایگاه ویژۀ توحید در آیات شریفۀ مورد بحث، نک: نجارزادگان، 1389: 44 -47. [7]. افزون بر این آیۀ شریفه، آیات شریفۀ 61 سورۀ زخرف و 46 سورۀ آل عمران نیز توسط عدهای از مفسران ناظر به رجعت عیسی(ع) دانسته شدهاست. [8]. برای مشاهدۀ تفصیل این بحث و تبیین ادله، نک: «اجل یهود؛ پایان دنیا یا رجعت عیسی(ع) ». (رضایی کهنمویی، 1391: ص137_ 165) منابع ابنابىحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: اسعد محمد الطیب، عربستان، مکتبة نزار مصطفى الباز، 1419ق. ابنحبان، محمد أبوحاتم التمیمی البستی، صحیح ابنحبان، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1414ق. ابنحنبل، احمد بن محمد، مسند، مصر، مؤسسة قرطبة، بیتا. ابنعاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، تونس، دار سحنون للنشر و التوزیع، 1997م. ابنکثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: محمد حسین شمسالدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، منشورات محمدعلى بیضون، 1419ق. ابنماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت، دارالفکر، بیتا. استرآبادى، على، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، تحقیق و تصحیح: حسین استاد ولى، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، 1409ق. آلوسى، سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: على عبدالبارى عطیة، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق. بخاری، أبوعبدالله محمد بن اسماعیل، الجامع الصحیح المختصر (صحیح البخاری)، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، بیروت، دار ابنکثیر، الیمامة، 1407ق. بیهقی، احمد بن حسین، شعب الإیمان، تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1410ق. ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح سنن الترمذی، تحقیق: أحمد محمد شاکر و دیگران، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، مرکز نشر إسراء، چاپ دوم، 1390ش. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1411ق. حقى بروسوى، اسماعیل، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر، بیتا. دروزة، محمد عزت، التفسیر الحدیث، قاهره، دار إحیاء الکتب العربیة، 1383ق. رضایى اصفهانى، محمدعلى و همکاران، ترجمه قرآن کریم، قم، مؤسسه تحقیقاتى فرهنگى دارالذکر، 1383ش. رضایی کهنمویی، علی، «اجل یهود پایان دنیا یا رجعت عیسی(ع) »، فصلنامه علمی _ پژوهشی مشرق موعود، سال ششم، ش22، قم، مؤسسه آینده روشن، تابستان 1391ش. زمخشرى، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407ق. سجستانی، ابوداود سلیمان بن الأشعث، سنن، تحقیق: محمد محییالدین عبدالحمید، بیجا، دارالفکر، بیتا. سیوطى، جلالالدین، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیةالله مرعشى نجفى، 1404ق. شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فى ظلال القرآن، بیروت _ قاهره، دارالشروق، 1412ق. صادقى تهرانى، محمد، الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامى، 1365ش. شیرازى، صدرالدین محمد بن ابراهیم، شرح أصول الکافی، تحقیق و تصحیح: محمد خواجوى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1383ش. صدوق، محمد بن على بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علىاکبر غفارى، قم، جامعه مدرسین، 1362ش. ___________________________________ ، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلامیه، 1395ق. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: سید محمدباقر موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، چاپ پنجم،1374ش. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، تصحیح: محمد باقر خرسان، مشهد، نشر مرتضى، چاپ اول، 1403ق. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو، 1372ش. طبرى، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، 1412ق. عسقلانی، احمد بن علی (ابنحجر)، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، تحقیق: عبدالعزیز بن عبدالله بن باز ومحبالدین الخطیب، بیروت، دارالفکر، بیتا. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، تحقیق و تصحیح: سید هاشم رسولى محلاتى، تهران، المطبعة العلمیة، 1380ق. فخر رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1420ق. قرشى، سید علىاکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377ش. قمى مشهدى، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق: حسین درگاهى، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، 1368ش. مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی (الأصول و الروضة)، تحقیق و تصحیح: ابوالحسن شعرانى، تهران، المکتبة الإسلامیة، 1382ق. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالأنوار، تحقیق و تصحیح: جمعى از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403ق. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تحقیق و تصحیح: سید هاشم رسولى محلاتى، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1404ق. معرفت، محمدهادی، شبهات و ردود حول القرآن الکریم، قم، مؤسسة التمهید، 1423ق. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1374ش. نجارزادگان، فتحالله، «بررسی تطبیقی آیات مهدوی (اظهار دین) در دیدگاه فریقین»، فصلنامه علمی _ پژوهشی مشرق موعود، سال چهارم، ش13، قم، مؤسسۀ آینده روشن، بهار 1389ش. نووی، یحی بن شرف، المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1392ق. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا. منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 23 ادامه دارد...
94/05/25 - 04:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]
صفحات پیشنهادی
چگونگی تقابل ائمه با جریان های غالیانه از آغاز تا دوره امام صادق(علیه السلام) - بخش اول گرایش های غالیانه؛ پدی
چگونگی تقابل ائمه با جریان های غالیانه از آغاز تا دوره امام صادق علیه السلام - بخش اولگرایش های غالیانه پدیده ای نکوهش آمیز در جهان اسلامدر یک طرف گروه هایی قرار داشتند که به تدریج و با گذشت زمان باورهای ابتدایی خویش را به فرقه های منسجم در دوره امام صادق علیه السلام تبدیل کردشناسایی مؤلفههای سبک زندگی اسلامی در حوزه کسبوکار - بخش اول مؤلفههای سبک زندگی اسلامی
شناسایی مؤلفههای سبک زندگی اسلامی در حوزه کسبوکار - بخش اولمؤلفههای سبک زندگی اسلامیاگرچه شاخصهای گوناگون سبک زندگی اسلامی در آیات و روایات متعددی تبیین شده است عدم تعمیق و تدقیق اندیشمندان اسلامی در این حوزه و نیز توأم نشدنِ آن با سبک زندگی امروزی موجب کمرنگ شدن مؤلفههایبررسی معیارهای شایسته سالاری در قرآن - بخش اول مبانی و اصول شایسته سالاری
بررسی معیارهای شایسته سالاری در قرآن - بخش اولمبانی و اصول شایسته سالاریشایستهسالاری یعنی قرار دادن افراد در پستها و مسئولیتها براساس مهارتها و تواناییهای آنان بهگونهایکه بهرهوری را در سازمان افزایش دهد چکیده یکی از امور ضروری در حکومتها و سازمانهاشناسایی مؤلفههای سبک زندگی اسلامی در حوزه کسبوکار - بخش دوم و پایانی شناسایی شیوهها و راهکارهای نهادینهساز
شناسایی مؤلفههای سبک زندگی اسلامی در حوزه کسبوکار - بخش دوم و پایانیشناسایی شیوهها و راهکارهای نهادینهسازی مؤلفههای سبک زندگیاگرچه شاخصهای گوناگون سبک زندگی اسلامی در آیات و روایات متعددی تبیین شده است عدم تعمیق و تدقیق اندیشمندان اسلامی در این حوزه و نیز توأم نشدنِ آن باعقلانیت در دکترین مهدویت - بخش اول تکامل تاریخى، عقلانیت از منظر متفکران
عقلانیت در دکترین مهدویت - بخش اولتکامل تاریخى عقلانیت از منظر متفکرانمعیار عقل و سفاهت و میزان عقلانیت و سفاهت در اطاعت از خداست براساس این دکترین مخالف فرمان خدا سفیه است چکیده مقاله حاضر با عنوان "دکترین مهدویت و عقلانیت" ابتدا ضمن توجه به ساختار مفهومى عمعیارهای تطبیق نشانههای ظهور - بخش اول تطبیق نباید مبتنی بر تأویل باشد
معیارهای تطبیق نشانههای ظهور - بخش اولتطبیق نباید مبتنی بر تأویل باشدمؤمنان در مواجهه با عموم نشانههای ظهور تکلیف ویژهای بر عهده ندارند آنها موظف به امیدواری و نزدیک دیدن ظهور وتلاش برای زمینهسازی و هستند چکیده ظهور امام مهدی عج نشانههایی داردشیوههای نوین تبلیغی در بستر اخلاق حرفهای - بخش اول اخلاقیات ابزار و شیوههای تبلیغ
شیوههای نوین تبلیغی در بستر اخلاق حرفهای - بخش اولاخلاقیات ابزار و شیوههای تبلیغاخلاق حرفهای وظایفی را متوجهِ سازمان تبلیغ دین میکند که رهیافت به عرصههای نوین ازجمله آنهاست چکیده اخلاق حرفهای وظایفی را متوجهِ سازمان تبلیغ دین میکند که رهیافت به عرصه&zدر نشست مشورتی بخش بینالملل عمار مطرح شد اولویت اصلی، ارائه داستانهای مثبت از جهان اسلام است/ضرورت تغییر نگر
در نشست مشورتی بخش بینالملل عمار مطرح شداولویت اصلی ارائه داستانهای مثبت از جهان اسلام است ضرورت تغییر نگرش به نقد تمدن غربدر نخستین جلسه از سلسله نشستهای مشورتی جشنواره عمار با محوریت بخش بینالملل شرکت کنندگان بر ارائه داستانهای مثبت از جهان اسلام است و ضرورت تغییر نگرش بهنسبت صدور انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی از منظر امام خمینی(رحمه الله علیه) - بخش اول سه تحول به عنوان راهبرد ا
نسبت صدور انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی از منظر امام خمینی رحمه الله علیه - بخش اولسه تحول به عنوان راهبرد اساسی صدور انقلابراهبردهای صدور انقلاب اسلامی با انگاره فرهنگی و دولت سرمشق مهمترین مکانیسم و سه تحول مثبت انسانشناختی جامعهشناختی و رسانهای مهمترین راهبردهای آن هروحانی در بازدید از شهرک صنعتی اسلامشهر: دولت به تنهایی قادر به اداره مطلوب بخش اقتصاد و تولید کشور نیست
روحانی در بازدید از شهرک صنعتی اسلامشهر دولت به تنهایی قادر به اداره مطلوب بخش اقتصاد و تولید کشور نیسترئیس جمهور گفت دولت به تنهایی قادر به اداره مطلوب بخش اقتصاد و تولید کشور نیست به گزارش خبرگزاری فارس از غرب استان تهران حجتالسلام والمسلمین حسن روحانی ظهر امروز در باز-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها