تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى‏گويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844884302




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چگونگی تقابل ائمه با جریان های غالیانه از آغاز تا دوره امام صادق(علیه السلام) - بخش اول گرایش های غالیانه؛ پدیده ای نکوهش آمیز در جهان اسلام


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: چگونگی تقابل ائمه با جریان های غالیانه از آغاز تا دوره امام صادق(علیه السلام) - بخش اول
گرایش های غالیانه؛ پدیده ای نکوهش آمیز در جهان اسلام
در یک طرف گروه هایی قرار داشتند که به تدریج و با گذشت زمان باورهای ابتدایی خویش را به فرقه های منسجم در دوره امام صادق(علیه السلام) تبدیل کردند؛ در طرف دیگر ائمه نیز به عنوان متولیان دین به فراخور زمان و شرایط پدید آمده با جریان های انحرافی ازجمله غالیان به مقابله پرداختند.

خبرگزاری فارس: گرایش های غالیانه؛ پدیده ای نکوهش آمیز در جهان اسلام



  چکیده نوشتار حاضر به دنبال بازخوانی چگونگی تقابل ائمه  با جریان های گوناگون و متنوع غالیان (از ابتدا تا دوره امام صادق(علیه السلام)) می باشد. در یک طرف گروه هایی قرار داشتند که به تدریج و با گذشت زمان باورهای ابتدایی خویش را به فرقه های منسجم در دوره امام صادق(علیه السلام) تبدیل کردند؛ در طرف دیگر ائمه نیز به عنوان متولیان دین به فراخور زمان و شرایط پدید آمده با جریان های انحرافی ازجمله غالیان به مقابله پرداختند. شاید یکی از مهم ترین علل رشد غالیان در آن دوره، شرایط سیاسی پدید آمده ای بود که سبب درگیری امویان با عباسیان شد. همین امر سبب گردید این گروه ها با خیالی آسوده به تبلیغ گمانه های خود همت گمارند و خود را به گروه هایی با کادر رهبری مشخص تبدیل کنند. نوشتار حاضر به بررسی جریان غلو از دوره مذکور تا عصر امام صادق(علیه السلام) یعنی دوره ای که غالیان به بالندگی خویش رسیده بودند، پرداخته است. گرچه گرایش های غالیانه هیچ گاه از جامعه مسلمانان رخت برنبست، اما مبارزه امامان شیعه با این جریان ها تا اندازه زیادی این گروه ها را به حاشیه راند و سبب مشخص شدن نظرگاه شیعیان و تمایز این اندیشه با باورهای چنین گروه های منحرفی گردید. واژگان کلیدی غالیان، ائمه، امام صادق(علیه السلام)، تقابل. طرح مسئله نگاهی گذرا به گرایش های غالیانه به عنوان پدیده ای نکوهش آمیز در جهان اسلام حاکی از آن است که بیشتر این باورها از متن تشیع پدیدار گشت؛ امری که سبب گمانه زنی علیه شیعیان شد و توانست سرزنش های رقیب را تا اندازه زیادی علیه نظرگاه امامیه تشدید کند. چه بسا بتوان آغاز چنین جریانی را به طور عمده در پی فتوحات و ورود افکار گوناگون به جامعه اسلامی پیوند زد؛ بدین بیان که آمیخته شدن فرهنگ های نوپیدا و ناشناخته با برخی مفاهیم دینی سبب کج فهمی عده ای از مسلمانان نسبت به صالحان برجسته شیعی شد. این پدیده با فعالیت های زیادی توانست در دوره امام صادق(علیه السلام) با مشخصه های فرقه ای بارور شود. بدون شک چنین نظرگاه تندی می توانست باورهای تشیع و در رأس آن امامان شیعی(علیهم السلام) را مورد اتهام قرار دهد. به همین جهت امامان اثناعشری(علیهم السلام) با درک موقعیت خاص آن دوره به سختی با غالیان برخورد کردند؛ تا جایی که می توان گفت بدون شک نوع تقابل ائمه(علیهم السلام) با غالیان شدیدتر از جریان نواصب (دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)) شمرده می شود. این نوشتار به دنبال آن است که چگونگی تقابل اهل بیت(علیهم السلام) با جریان غالیان از آغاز نزول وحی تا دوره امام صادق(علیه السلام) یعنی عصری که غالیان توانستند باورهای خویش را به فرقه های منسجم تبدیل کنند، مورد بررسی قرار دهد، و ائمه متأخر از امام ششم را به نوشتاری دیگر موکول می کند. باید توجه داشت بیشترین مبارزه امامان اثناعشری(علیهم السلام) با غالیانی بوده که گرایش های افراطی از غلو داشتند؛ گروه هایی که تصور خداانگارنه از بشر ترسیم می کردند و گمانه های نامیرایی و خلقت عالم را به ایشان نسبت می دادند. اما دامنه این برخورد محدود به چنین گرایش های تندی نمی شد؛ بلکه ائمه(علیهم السلام) با هر گرایش غالیانه در هر اندازه ای تقابل داشتند. (1) علاوه بر مبارزه ای که امامان شیعه خود بانی آن بودند، عالمان و متکلمان امامی نیز آن را از نظرگاه خود دور نداشتند و به تبیین و معرفی گروه های مختلف غالیان پرداختند؛ به طوری که از همان ابتدای غیبت امام دوازدهم# این تقابل آشکار بود. اولین متکلم شیعه در دوره غیبت که به پدیده غلو نگاه ویژه دارد، حسن بن موسی نوبختی (326 ق) می باشد. وی در فرق الشیعه ضمن بررسی شاخه های مختلف غالیان، عقاید منتسب به ایشان را نیز ذکر می کند. نوبختی به ذکر باورهای ایشان بسنده و از هرگونه نقد بر ایشان اجتناب می کند. وی عقایدی همچون الوهیت، نبوت و نامیرایی ائمه(علیهم السلام) را از شاخصه های اصلی عقاید غالیان می داند. (2) الوهیت و نبوت نشان از آن دارد که غالیان، ائمه(علیهم السلام) را فراتر از ابعاد بشری می دانستند. نوبختی گرچه عقایدی همچون غیبت، رجعت و مهدویت را نیز به ایشان منتسب می داند، اما این باورها مورد تأکید اهل بیت(علیهم السلام) و براساس آموزه های ایشان بوده و نظریه شیعی محسوب می شود. نکته اینجاست که غالیان از این نظریه به نفع خود بهره می بردند و با تلفیقی میان باورهای غالیانه و آموزه های شیعی، نظریه های ناهمگونی ایجاد می کردند. (3) از دیگر متکلمان شیعه که به این پدیده پرداخته است، شیخ مفید (413 ق) می باشد. وی عقاید غالیان را در الوهیت، نامیرایی، علم غیب و قدیم بودن ارواح ائمه(علیهم السلام) می داند. شیخ مفید حتی علاوه بر غالیانی که تصور خداانگارنه از بشر ترسیم می کردند، مفوضه را که گرایش های معتدل تری از غلو داشتند نیز در زمره غالیان می شمرد. (4) از دیگر علمای شیعه که در بحث غلو به مصادیقی مانند الوهیت، ربوبیت، نبوت و حلول برای ائمه(علیهم السلام) پرداخته اند، متکلمانی همچون سید مرتضی (436 ق)، (5) علامه حلی (726 ق) (6) و خواجه نصیرالدین طوسی (673 ق) (7) می باشند. در همه این موارد الوهیت و خداانگاری انسان ها وجه مشترک باورهای غالیان شمرده شده است. اما تقابل اولیای دین به عنوان متولیان آن با غالیان را می توان به گونه های مختلف تقسیم کرد؛ به طوری که این تقابل در ابتدا با تبیین و روشنگری آغاز می شود و سرانجام با تکامل جریان های غالیانه شدت بیشتری می یابد. الف) روشنگری بررسی تاریخ اندیشه ادیان و اقوام گذشته حاکی از آن است که پدیده نکوهش آمیز غلو زاییده جهان اسلام نبوده، بلکه ریشه در افکار گذشتگان داشته است. (8) به همین دلیل معرفی و تبیین جریان های انحرافی ازجمله غالیان با آغاز نزول وحی صورت پذیرفت تا مسلمانان را نسبت به چنین افکاری آشنا کند؛ به طوری که در آیات مختلف قرآن کریم شاهد چنین روشنگری ای هستیم. به عنوان نمونه در دو آیه شریفه 79 و80 سوره آل عمران خطر این پدیده چنین بیان شده است: ما کانَ لِبَشَر أنْ یُؤتِیَهُ اللّهُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَالنُّبُوَّه ثُمَّ یَقُولَ لِلنّاس  کُونُوا عِباداً لِی مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لکِنْ کُونُوا ر بـّانِیِّینَ بما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ * وَ لا یَأ مُرَکُمْ أ نْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَه وَالنَّبیِّینَ أ رْباباً أ یَأ مُرُ کُمْ بالْکُفْر  بَعْدَ إ ذْ أ نْتُمْ مُسْلِمُونَ. هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب آسمانی و مقام نبوت دهد، سپس او به مردم بگوید در برابر خدا مرا بندگی کنید؛ بلکه او می گوید: به سبب این کتاب آسمانی را تعلیم داده اید و ازآن روی که حقایق آن را گرفته اید، انسان های ربانی باشید و نسزد به شما دستور دهد که فرشتگان و انبیا را پروردگار خویش گیرید. آیا شما را بعد از آنکه اسلام آورده اید به کفر دستور می دهد؟ در آیه دیگری خداوند متعال در جریان مسیح(علیه السلام) که عده ای آن حضرت را خدای خود می دانستند، چنین می فرماید: لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إ نَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابن مَرْیَمَ.(9) آنان که گفتند خدا همان مسیح پسر مریم است، قطعاً کافر شدند. در آیه شریفه دیگری در همین سوره نیز چنین می فرماید: قُلْ یا أ هْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبعُوا أ هْواءَ قَوْم  قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أ ضَلُّوا کَثِیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبیل . (10) بگو ای اهل کتاب! در دین خدا به ناحق غلو نکنید و از خواسته ها و هوس های مردمی که در گذشته گمراه شدند و مردم بسیاری را گمراه کردند و از راه راست گمراه گشتند، پیروی نکنید. از آیات مذکور چند نکته فهمیده می شود: 1. وظیفه شاخص انبیای الهی آن است که توده مردم را متوجه پروردگار عالم کنند و نباید هیچ گونه ربوبیتی برای خود یا مخلوقی از جنس دیگر قائل شوند. 2. خداوند متعال با ذکر مثال هایی از تاریخ کهن بشری، درصدد است تا مسلمانان را از بدفرجامی کسانی که باور خداانگارنه از مخلوقین داشته اند، برحذر دارد. در عین حال تصرف بعضی مخلوقات از جنس ملائک یا بشر را در برخی امور به صورت محدود اجازه داده است؛ اما همگی آن را نیز به اذن خداوند سبحان می داند. 3. در این آیات و همچنین آیات مشابه آن هیچ گونه حکم شرعی پیرامون چنین گروه هایی داده نشده، که این امر می تواند به دو جهت باشد: اولاً از آنجا که هنوز در این زمان فرقه ای شکل نیافته بود، بیان احکام آن امری غیر ضروری می نمود؛ ثانیاً به طور معمول خداوند حکیم در بسیاری از امور بیان احکام را متوجه پیامبرش می کند و خود به بیان آن نمی پردازد. به همین دلیل در این مرحله فقط به روشنگری پرداخته است. گرایش های غالیانه در دوره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به صورت محدود گزارش شده است. در چند مورد چنین گزارش هایی نقل شده است: شخصی به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) عرض کرد: آیا به شما سجده نکنیم؟ حضرت فرمود: سزاوار نیست به غیر از خدا برای کسی سجده کنید. (11) در گزارش دیگری چنین آمده است که مردی یهود و مردی مسیحی به حضرت عرض کردند: «یا محمد(صلی الله علیه و آله)، أترید ان نعبدک و نتخذک رباً فقال(صلی الله علیه و آله) معاذ اللّه ان نعبد غیر اللّه، و أن نأمر بغیر عباده اللّه، فما بذلک بعثنی و لا بذلک أمرنی؛ (12) آیا می خواهی تو را عبادت کنیم و پروردگار خویش قرار دهیم؟ حضرت فرمودند: پناه بر خدا، از اینکه غیر خداوند را عبادت کنیم و اینکه امر کنم کسی غیر از خدا را عبادت کنید؛ من برای چنین امری مبعوث نشده ام و خداوند به من چنین فرمانی نداده است.» در روایتی دیگر چنین آمده است: قال ابوعبداللّه(علیه السلام): عن آبائه(علیهم السلام) قال، قال رسول اللّه(صلی الله علیه و آله): لا ترفعونی فوق قدری فان اللّه اتخذنی عبداً قبل ان یتخذنی نبیاً. (13) مرا بیش از حد خودم بالا مبرید؛ چراکه خداوند مرا بنده خویش قرار داد، قبل از آنکه مرا به نبوت برگزیند. با توجه به نقل های تاریخی می توان گفت گرایش های نکوهش آمیز غالیانه در دوره رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به صورت منسجم تولد نیافت، بلکه رگه های فکری آن در مسیحیان و یهودیان و حتی بت پرستان مجاور اسلام وجود داشته است. (14) بنابراین بیم آن می رفت که این افکار در برخی مسلمانان رسوخ کند. به همین دلیل روش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در این زمینه تبیین آیات واردشده در این بخش و پرهیز از ورود در باورهای این چنینی بوده است. از آنجا که در آن زمان فرد یا گروه خاصی از غالیان وجود نداشته اند یا دست کم گزارش قابل اعتنایی در این زمینه در دست نیست، بیشتر روایات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این زمینه جنبه آگاه سازی، بیان شاخصه های غلو و معرفی خود و اهل بیت به عنوان بندگان خدا بوده است؛ به طوری که آن حضرت هرگونه خرافه گرایی را مردود می دانست و عموم مسلمین را به اندیشه ورزی دعوت می کرد. داستان وفات پسر پیامبر (ابراهیم) شاهدی بر این ادعاست. نقل شده هنگام دفن فرزند پیامبر(صلی الله علیه و آله)، خورشیدگرفتگی پدید آمد؛ عده ای از مسلمانان گمان کردند خورشید به خاطر مرگ فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دچار این پدیده شد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به شدت این گمانه را رد کردند و خورشید و ماه را نشانه ای از نشانه های خداوند متعال دانستند که با مرگ کسی دچار گرفتگی نمی شود. (15) با گسترش فتوحات اسلامی، باورهای غالیانه وارد جهان اسلام شد و عده ای را با خود همراه کرد. این دوره هم زمان با حکومت امیرمؤمنان(علیه السلام) می باشد و به نظر می رسد ویژگی های شخصیتی آن حضرت در زمان حکومتش زمینه را برای این امر فراهم کرد. در پاسخ این گمانه که چرا قبل از حکومت امام علی(علیه السلام) چنین گرایش هایی پیدا نشد، می توان گفت در دوره نزول وحی به خاطر هشدار قرآن کریم و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و عدم ورود افکار بیگانه و همچنین شخصیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که ویژگی های آن حضرت خود می توانسته هر شخصی ازجمله امام علی(علیه السلام) را تحت ا لشعاع خود قرار دهد، غلو زمینه ای برای رشد نیافت. (16) گرچه در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روایت هایی از آن حضرت وجود داشت که خطر پدید آمدن گرایش های غالیانه درباره امیرمؤمنان(علیه السلام) را در دوره های بعدی گوشزد می کرد؛ به عنوان نمونه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) علی(علیه السلام) را به مسیح تشبیه می کند و مردم را نیز بر سه گروه می داند: گروهی که او را از حد خود بالاتر می برند، گروهی که در حق او تقصیر می کنند و گروهی نیز از شیعیان حقیقی وی شمرده می شوند. (17) روایتی دیگر حاکی از عدم معرفی کامل امیرمؤمنان(علیه السلام) برای مردم است؛ چراکه این روایت تأکید دارد معرفی حقیقی آن حضرت سبب پدید آمدن باورهای غالیانه خواهد شد. (18) در روایت دیگری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین آمده: یا علی(علیه السلام) یهلک فیک رجلان محبّ غال و مبغض قال.(19) ای علی! دو گروه درباره تو به هلاکت می رسند: گروهی که در دوستی تو حد را خواهند گذراند و گروهی نیز که در دشمنی تو از حد فراتر می روند (نواصب). بدون تردید این دسته روایات پیش بینی دو جریان انحرافی در تاریخ اسلام بوده است؛ چنان که بعدها در گزارش های تاریخی دیده می شود، گروهی در دشمنی اهل بیت(علیهم السلام) به خصوص امیرمؤمنان(علیه السلام) به حدی راه انحراف را در پیش گرفتند که دشمنی حضرت را سنتی زشت در مساجد خود قرار دادند، و گروهی نیز محبت افراطی به حضرت پیدا کردند. (20) در زمان خلفا نیز به چند دلیل باورهای غالیانه درباره امیرمؤمنان(علیه السلام) پدید نیامد یا حداقل از آن گزارشی نشده است؛ ازجمله: 1. روش خلفا کنار گذاشتن امیرمؤمنان(علیه السلام) بود که هم در بُعد اقتصادی (غصب فدک) و هم در بُعد سیاسی (غصب خلافت) و فرهنگی صورت پذیرفت. بنابراین طبیعی بود با عدم طرح ایشان در حاکمیت، مردم به خصوص کسانی که تازه به اسلام گرایش پیدا کرده بودند، آن حضرت را نمی شناختند، یا وی را همانند دیگر اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) می دانستند. 2. به طور عمده افرادی که با آن حضرت ارتباط داشتند، از صحابه برجسته رسول خدا(صلی الله علیه و آله) همچون سلمان و ابوذر بوده اند. از آنجا که این دسته اصحاب ازجمله تربیت یافتگان مکتب نبوی بودند که خصوصیات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را از نزدیک دیده بودند، به همین دلیل آن دسته از ویژگی هایی که از امیرمؤمنان(علیه السلام) مشاهده کرده بودند، بالاتر از آن را از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) دیده بودند. ازاین رو طبیعی بود که گرفتار چنین گرایش هایی نشوند. از طرفی این افراد به خاطر سعه وجودی خویش که تحت تأثیر اسلام تربیت یافته بودند، به هیچ وجه به سمت غلو و تعالیم انحرافی متمایل نمی شدند. آنچه درباره گرایش های غالیانه نسبت به امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است، به دوره حکومت آن حضرت برمی گردد. گرچه گزارش زط ها (21) در تاریخ به جهت سندی قابل خدشه است، اما می توان محتوای آن را پذیرفت. در این گزارش امیرمؤمنان(علیه السلام) به سختی با آنها برخورد کرد. نکته شایان ذکر اینکه، حتی اگر صحت گزارش تردیدبرانگیز زط ها را بپذیریم، این افراد دارای یک باور فرقه ای همانند کیسانیه (22) و خطابیه (23) نبودند، بلکه عده ای از افراد تحت تأثیر احساسات خویش چنین ادعایی را مطرح کردند و از این باور غلط خویش دست نکشیدند. آنچه مسلّم است اینکه با برخورد حضرت این جریان تداوم نیافت و از بین رفت. گرایش های غالیانه در عصر امیرمؤمنان(علیه السلام) محدود به چند گزارش بود که بیان شد؛ اما غالیان در زمان های بعد با اینکه با آن حضرت هم زمان نبودند، در عین حال بیشترین گرایش های غالیانه را نسبت به وی پیدا کردند. به عنوان نمونه وقتی امام رضا(علیه السلام) شنید بعضی افراد صفات خداوند رب العالمین را به حضرت علی(علیه السلام) نسبت می دهند، بدنش لرزید و عرق از سر و رویش جریان پیدا کرد و سپس فرمود: «منزه است خداوند! منزه است خداوند از آنچه ظالمان و کافران درباره او می گویند. آیا علی(علیه السلام) خورنده ای در میان خورندگان، نوشنده ای در میان نوشندگان، ازدواج کننده ای در میان ازدواج کنندگان و گوینده ای در میان گویندگان نبود؟ آیا او نبود که در مقابل پروردگار خود در حالی که خاضع و ذلیل بود، به نماز می ایستاد و به سوی او راز و نیاز می کرد؟ آیا کسی که این صفات را دارد، خداست؟» (24) به هر ترتیب چنین باوری در زمان امام علی(علیه السلام) مطرح نبوده، اما به جهات مختلف بعد از شهادت حضرت خود را بازیافت و در انحای گوناگون ادامه پیدا کرد. آن حضرت در برخورد با غالیان ابتدا به تبیین و هشدار بسنده می کرد و در صورت عدم نتیجه با ایشان به شدت برخورد می نمود. در بعضی موارد نیز از غلات اظهار برائت می کرد؛ چنان که از حضرت نقل شده: «اللهمّ انی بری من الغلاه کبرآئه عیسى بن مریم من النصارى؛ (25) خدایا! من بیزاری می جویم از غلات، مانند عیسی پسر مریم که از نصاری (غالی) برائت جست.» تاریخ درباره گرایش های غالیانه نسبت به امام حسن و امام حسین(علیه السلام) نقل خاصی نداشته است. چه بسا هم زمانی زندگی آن دو امام با پدر خویش سبب این امر گشته است؛ چراکه مسلمانان تحت تأثیر پدر از توجه به آن دو امام غافل بودند. البته نباید از نظر دور داشت بعد از شهادت امیرمؤمنان(علیه السلام) جریان خلافت به دست دشمنان ایشان افتاد. در آن شرایط نیز آن دو امام به شدت محصور شدند؛ به طوری که بررسی تاریخ دست کم در سال های 40 تا 60 ق گویای این واقعیت است که کمترین نقل گزارش های تاریخی درباره زندگی اهل بیت(علیهم السلام) در همین زمان بوده است. در این میان تنها گزارشی که رنگ غالیانه داشته به جریان شهادت امام حسین(علیه السلام) برمی گردد؛ چنان که یکی از اصحاب نقل می کند از امام رضا(علیه السلام) پرسیدم که گروهی می گویند حسین بن علی(علیه السلام) کشته نشد، بلکه شخصی به نام حنظله بن سعد به جای آن حضرت کشته شد و امام حسین به آسمان ها عروج کرد، همان طور که عیسی بن مریم چنین شد. (26) البته این سؤال با جواب قاطع امام رضا(علیه السلام) مواجه شد. این مورد نیز در عصر سیدالشهدا(علیه السلام) مطرح نبوده است. به همین دلیل گزارش خاصی درباره غلو نسبت به آن دو امام نقل نشده است. در دوره امام سجاد(علیه السلام) (ش. 94 ق) گرایش های غالیانه به صورت منسجم و فعال در قالب فرقه ای پایدار پدید نیامد؛ اما قیام مختار (67 ق) در آن دوره صورت پذیرفت که به هر دلیل سبب شدت گرفتن جریان های غالیانه شد. گرچه نگارنده بر این باور است که مختار از غالیان نبوده، اما جنبش او آغازی بر جریان های منسجم غالیانه در جهان اسلام شد؛ به طوری که کیسانیه سال ها پس از کشته شدن مختار و مرگ محمد حنفیه (81 ق) پدید آمد و خود را وابسته به ایشان می دانست. نگاهی به تاریخ کیسانیه نشان از رگه های فکری آن در زمان ابوهاشم (94 ق) فرزند محمد حنفیه دارد که این زمان تقریباً معاصر شهادت امام سجاد(علیه السلام) می باشد. (27) در روایتی از امام سجاد(علیه السلام) در تبیین غلو چنین آمده است: یهودیان، عزیر را به اندازه ای دوست داشتند که شأن او را بسیار بالاتر از حد وی بردند؛ به همین سبب عزیر از آنها نبود و ایشان نیز در کیش عزیر نبودند. مسیحیان حضرت عیسی(علیه السلام) را به اندازه ای دوست داشتند تا اینکه در حق او گفتند آنچه که نباید می گفتند. برخی شیعیان ما به اندازه ای ما را دوست دارند تا آنکه می گویند در حق ما آنچه که یهود در حق عزیر و مسیحیان در حق عیسی گفتند؛ پس ایشان (غالیان) از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم. (28) این دسته روایات صرفاً جهت تبیین غلو و انذار شیعیان در این جهت می باشد و از آن حضرت(علیه السلام) روایتی که دلالت بر برخورد سخت داشته باشد، در دست نیست. این نیز بدان جهت بود که جریان های غالیانه آشکارا تا دوره امام سجاد(علیه السلام) فعالیتی منسجم نداشتند. ازاین رو ائمه(علیهم السلام) به طور عمده روند ارشادی در پیش گرفتند؛ به طوری که سعی بر این بود پس از تبیین موضوع غلو، خود را به عنوان بندگان خدا معرفی کنند. پی نوشت : [1]. ر.ک به: کشی، اختیار معرفه الرجال، ص 247. 2. نوبختی، فرق الشیعه، ص 51 ـ 24. 3. اشعری، المقالات و الفرق، ص 27. 4. وی بر این باور است که این گروه گرچه معتقد به حدوث ائمه(علیهم السلام) هستند، اما خلق و رزق را به آنان نسبت می دهند و مدعی هستند که خدا ابتدا ایشان را آفریده و سپس خلق عالم و اداره امور را به ایشان تفویض کرده است. (برای مطالعه بیشتر ر.ک به: غفاری، رأی الشیخ المفید فی مسأله الغلو، ج 2) 5. علم الهدی، الشافی فی الامامه، ج 4، ص 117. 6. حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 202. 7. همو، کشف الفوائد فی شرح قواعد العقاید، ص 301 ـ 300. 8. بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج 2، ص 59. 9. مائده (5): 72. 10. مائده (5): 77. 11. ر.ک به: مجلسی، بحارالانوار، ج 25، ص 262؛ کمره ای، آراء ائمه الشیعه فی الغلاه، ص 4. 12. مجلسی، بحارالانوار، ج 25، ص 262. 13. کمره ای، آراء ائمه الشیعه فی الغلاه، ص 4. 14. کشی، اختیار معرفه الرجال، ص 267. 15. کلینی، اصول کافی، ج 3، ص 208؛ کمره ای، آراء ائمه الشیعه فی الغلاه، ص 3. 16. صفری فروشانی، «غلو»، دانشنامه امام علی(علیه السلام)، ج 3، ص 403. 17. مجلسی، بحارالانوار، ج 25، ص 265. 18. در بحارالانوار، ج 25، ص 284، ح 35، چنین آمده است: اگر نمی ترسیدم درباره تو بگویند آنچه که مسیحیان درباره عیسی گفتند، امروز درباره تو می گفتم چیزی که مگر آنکه مسلمان ها می گرفتند خاک کفشت و باقیمانده آب وضویت را جهت استشفا؛ ولکن کفایت می کند تو را اینکه تو از من هستی و من از تو. 19. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 4. 20. ر.ک به: احمدی کچایی، جریان شناسی غلو در کوفه تا نیمه قرن دوم هجری، فصل سوم. 21. طایفه ای از مردم هند که مسلمان شده بودند. (دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج 9، ص 12861) 22. پیروان محمد حنفیه. (نوبختی، فرق الشیعه، ص 23 ـ 22) 23. پیروان ابوالخطاب یکی از سران غالیان. (همان، ص 75) 24. مجلسی، بحارالانوار، ج 25، ص 276، ح 20. 25. کمره ای، آراء ائمه الشیعه فی الغلاه، ص 41. 26. همان، ص 45. 27. ر.ک به: وداد القاضی، الکیسانیه فی التاریخ و الادب. 28. کمره ای، آراء ائمه الشیعه فی الغلاه، ص 49. مجید احمدی کچایی: دانشجویی دکتری تاریخ و تمدن دانشگاه معارف اسلامی. فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 10 ادامه دارد...

94/05/19 - 05:50





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن