تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات دانش، آموزش به كسانى كه شايسته آن‏اند و كوشش در عمل به آن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826199721




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

واکاوی مفهوم «ترس» با تکیه بر نوع ضدارزشی آن در قرآن – بخش اول ترس های ضد ارزشی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: واکاوی مفهوم «ترس» با تکیه بر نوع ضدارزشی آن در قرآن – بخش اول
ترس های ضد ارزشی
ضعف ایمان، وابستگی مادی، عملکرد ظالمانه، عدم اعتماد به رزاقیت خدا، احساس ضعف و زبونی در خویشتن و مبهوت قدرت دیگران شدن، از عوامل ترس های ضدارزشی معرفی شده اند.

خبرگزاری فارس: ترس های ضد ارزشی



بخش اول چکیده «ترس» یکی از مهم ترین ویژگی های اخلاقی است که به حسب متعلق آن به دو قسم ارزشی و ضدارزشی تقسیم می شود؛ گاه فضیلت و گاه رذیلت به شمار می آید. دسته اول، از مهم ترین فضایل اخلاق است که نقشی سازنده در تربیت انسان ها دارد و موجب نجات از خطراتی است که انسان را تهدید می کند. دسته دیگر، که در زمره رذایل اخلاقی قرار می گیرد، مایه ذلت و زبونی و مانع رشد و تعالی انسان می گردد. در قرآن، چند واژه معادل مفهومی   ترس شناخته شده اند. عام ترین  این واژگان «خوف» است. برخی دیگر از واژه هایی که معنایی قریب به خوف داشته و غالباً ترس معنا شده اند، عبارتند از: «خشیت»، «وجله»، «رهبه»، «روع»، «رعب»، «فزع» و «اشفاق». ترس از فقر، مرگ و طاغوت از مهم ترین ترس های ضدارزشی در قرآن می باشند. اقدام به جنایت، پذیرش ولایت شیطان، عدم انفاق و اعراض از جهاد در راه خدا، تزلزل و دوستی با شیطان، خروج از حالت تعادل، برخی از پیامدهای ترس های ضدارزشی در قرآن هستند. ضعف  ایمان، وابستگی مادی، عملکرد ظالمانه، عدم اعتماد به رزاقیت خدا، احساس ضعف و زبونی در خویشتن و مبهوت قدرت دیگران شدن، از عوامل ترس های ضدارزشی معرفی شده اند. این نوشتار، پس از بررسی واژگان قریب المعنی با ترس، به بیان ترس های ضدارزشی، آثار و عوامل می پردازد. کلید واژه ها: قرآن، ترس، ترس ضدارزشی، اقسام ترس ضدارزشی، آثار ترس ضدارزشی. مقدمه «ترس» حالتی انفعالی است که انسان را به صورت غیرارادی از عوامل تهدید کننده دور می سازد. از این رو، در حالت اعتدال و سلامت روان، واکنشی مطلوب است (نوری، 1383، ص 369). ترس به طور مطلق از این نظر که به صورت واکنش غیرارادی در انسان ظاهر می شود، رفتاری غیراختیاری است و مورد ارزش یابی قرار نمی گیرد و به خودی خود، مدح و ذمی   ندارد و در شمار حالت های انعکاسی نظیر غم و شادی قرار می گیرد (مصباح، 1389). اما انواعی از ترس ها وجود دارند که فاقد ارزش، مضر و عامل  ایجاد اختلال در سلامت جسمی   و روحی است. ترس در امور دنیوی و مادی از  این نوع است.  این ترس، بیانگر شناخت ناقص و نادرست آدمی   نسبت به خداوند و عاملی برای افسردگی و گوشه نشینی است که موجب خروج انسان از حالت تعادل در زندگی است. بررسی و شناسایی  این گونه ترس و عواقب و آثار آن، نقشی مؤثر در اجتناب از آن خواهد داشت. تبیین مفهوم ترس «ترس» در فرهنگ لغت فارسی به معنای خوف و بیم (دهخدا، 1341، ج 14، ص 571) و هراس (معین، 1381، ص 289) می باشد. در علم روان شناسی ترس، حالت عاطفی بسیار پیچیده و نیرومندی است که با بسیاری از علائم اضطراب از جمله، افزایش ضربان قلب و نبض، التهابات معدوی، عدم تمرکز  اندیشه، سرگیجه، سردرد و انقباض شدید عضلانی همراه است. بر  این اساس، ترس نوعی بیماری تلقی می شود (یونکر، 1373، ص 7). مفهوم «ترس» در قرآن با تعابیر مختلفی بیان شده است.  این تعابیر با وجود اشتراکات معنایی، تفاوت های ظریفی با هم دارند. واژگانی چون خوف، خشیت، وجله، رهبه، روع، فزع، و اشفاق، حذر، و... که تماماً ترس معنا شده اند، اما بر  این اساس که ترادف در قرآن کریم، که کلامی  است در حد اعلای بلاغت و فصاحت وجود ندارد، حق این است که هیچ یک از  این واژگانِ به ظاهر مترادف نمی تواند جای دیگری را بگیرد. در  این بخش، درصددیم که با بررسی معانی لغوی  این واژگان، تفاوت های ظریف میان آنها تبیین گردد. خوف «خوف» و مشتقات آن جمعاً 124 مرتبه، در 112  آیه قرآن به کار رفته است و به معنای پیش بینی امر نامطلوبی از روی نشانه های ظنی یا قطعی است و در امور دنیوی و اخروی هر دو به کار می رود (راغب اصفهانی، 1412ق، ص 303)، «... وَ لا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِین» (قصص: 31)؛ ... و مترس که تو در امانى. گفته شده اصل آن از نقصان و کاستی است (عسکری، 1428ق، ص 203). اشفاق ماده «شفق» و مشتقات آن 11 مرتبه در  آیات قرآن کریم آمده است. اشفاق: توجه (محبت) آمیخته با ترس است (راغب، 1412ق، ص 459)؛ «وَ هُمْ مِنَ السَّاعَه مُشْفِقُون» (انبیاء: 49)؛ و از روز قیامت هراسناکند. حذر این واژه و مشتقات آن 21 مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است و غالباً به معنای احتیاط، مواظب بودن و به هوش بودن نسبت به چیزی (فراهیدی، 1410ق، ج 3، ص 199؛ آذر نوش، 1385، ص 113) و یا نسبت به ضرر ظنی یا قطعی می باشد (مصطفوی، 1360، ج 13، ص 42). اصل در  این ماده، پرهیز و مراقبت ناشی از خوف است، نه مطلق پرهیز و نه مطلق خوف و آمادگی و هوشیاری و تجهیز از لوازم و آثار  این اصل است (مصطفوی، ج 2، ص 183و182)؛ «وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیر...»  (آل عمران: 28)؛ و خدا شما را از خودش مى‏ترساند که بازگشت به سوى اوست. خشیه این واژه به معنای خوف آمیخته با تعظیم می باشد و بیشتر به دلیل علم به آنچه از آن خشیت داریم، به وجود می آید. از  این رو، علما در کلام خدا، خاص شدند (راغب، 1412ق، ص 283). «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء»  (فاطر: 28)؛ هر آینه از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او مى‏ترسند. رعب «رُعب» سه اصل دارد: 1. خوف (ترس)؛ 2. ملء (پرکردن)؛3. قطع (بریدن) (راغب، 1412ق، ص 356؛ مصطفوی، 1360، ج 4، ص 156). جامع ترین معنایی که برای  این واژه بیان شده، چیرگی خوف بر قلب است که امنیت را به کلی سلب می کند. اما مفاهیم امتلاء و قطع از لوازم اصل است؛ چراکه استیلاء بر چیزی، ملازم آن است که از مستولی پر شود، به جهت انقطاع و بریدن از چیز دیگر. پس، کسی که حالت رعب برایش حاصل می شود، از هر چیزی که مشغول آن بوده و هر غرض و هدفی منقطع می شود (مصطفوی، 1360، ج 4، ص 157و 158؛ راغب، 1412ق، ص 357و 356). «به زودى در دل هاى کسانى که کفر ورزیده‏اند بیم خواهیم افکند؛ زیرا چیزى را با خدا شریک گردانیده‏اند که بر [حقانیت‏] آن، [خدا] دلیلى نازل نکرده است و جایگاهشان آتش است، و جایگاه ستمگران چه بد است»  (آل عمران: 151). رهب این واژه 12 بار در آیات قرآن به کار رفته است و به معانی ترس همراه با اضطراب و گوشه نشینی (راغب، 1412ق، ص 366) و استمرار خوف می باشد (مصطفوی، 1360، ج 13، ص 145). «شما قطعاً در دل هاى آنان بیش از خدا مایه هراسید؛ چرا که آنان مردمانى‏اند که نمى‏فهمند» (حشر: 13). روع این واژه تنها در یک آیه قرآن به کار رفته است و در کتب لغت به معانی شدت ترس و بی تابی (قمی، 1386، ص 98)، اعجاب کسی را برانگیختن (فراهیدی، 1410ق، ج 2، ص 242؛ ابن منظور، 1414ق، ج 8، ص 135؛ آذر نوش، 1385، ص 253)، حالتِ به وجود آمده از چیرگی رعب خفیف بر قلب، خواه از روی ترس باشد یا اعجاب از کمال. نرمی   و سبکی در روع، با وجود حرف لین بر خلاف رعب تأیید می شود (مصطفوی، 1360، ج 4، ص 280)؛ «پس وقتى ترس ابراهیم زایل شد و مژده [فرزنددار شدن‏] به او رسید، درباره قوم لوط با ما [به قصد شفاعت‏] چون و چرا مى‏کرد» (هود: 74). فرق «فَرَق» از ریشه فَرَقَ به معنای فاصله میان دو چیز (مهیار، بی تا، ص 661)، تفرّق و تشویش قلب از خوف است؛ گویی چنان می ترسد که قلبش می خواهد از هم متفرق و متلاشی شود (راغب، 1412ق؛ ص 634).  «به خدا سوگند مى‏خورند که از شمایند و حال آنکه از شما نیستند، اینان از شما بیمناکند» (توبه: 56). فزع این واژه و مشتقات آن در 6  آیه آمده است و به معانی گرفتگی و نفرت از امر مخوف (راغب، 1412ق، ص 635؛ مصطفی، 1422ق، ج 2، ص 687)، خوف شدید از ضرر ناگهانی می باشد (مصطفوی، 1360، ج 13، ص 42). بر  این اساس، واژه «فزع» مرتبه ای از خوف است. مانند: «إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَف‏» (ص: 22)؛ وقتى [به طور ناگهانى‏] بر داوود درآمدند، و او از آنان به هراس افتاد، گفتند مترس. وجله  این واژه و مشتقات آن 5 بار در قرآن به کار رفته است. اصل در  این واژه، اضطراب و تشویش باطنی است؛ یعنی حالت تحرک و جنبش در قلب، که موجب سلب آرامش و انخفاض نفس می شود (مصطفوی، 1360، ج 13، ص 42). «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم‏...»  (انفال: 2)؛ مؤمنان، همان کسانى‏اند که چون خدا یاد شود دل هایشان بترسد. ترس های ضد ارزشی ترس ضدارزشی این است که انسان از عواملی بترسد که در خور ترسیدن نیست. به عبارت دیگر،  ترس از غیر خدا را می توان ترس ضد ارزشی نامید که در آیات قرآن از آن نهی شده است، یا داشتن آن مورد مذمت قرار گرفته است. از  این نوع ترس، تعبیر به «جبن» می شود. «جبن» در کتب لغت، به معانی ترس (فراهیدی، 1410ق، ج 6، ص 153؛ راغب، 1412ق، ج 1، ص 186)، ضد شجاعت (ابن منظور، 1414ق، ج ‏13، ص 84؛ مصطفوی، 1360، ج 2، ص 51)، ضعف القلب (راغب، 1412ق، ص 186؛ طریحی، 1375، ج 6، ص 224) آمده است. راغب می گوید: «جبن: ترس و ضعف قلب و دل از چیزی است که به راستى بایستى بر آن تسلّط داشت و نیرومند بود» (راغب، 1412ق، ص 186). مصطفوی معتقد است: اصل در  این ماده، چیزی است که مقابل شجاعت است و مهابت در اقدام کردن و تقدم در امری را بیان می کند که تأخر و حذر و اتقا ملازم آن است و به  این مناسبت بر جبین اطلاق می شود؛ چرا که جبین، پس از جبهه (پیشانی) است و مرد شجاع پیشانی اش را جلو قرار می دهد و گویی جبین ترسو است که در عقب قرار می گیرد و متأخر از پیشانی است (مصطفوی، 1360، ج 2، ص 51). نراقی معتقد است: «جبن» از جنس رذائل قوه غضب و در جانب تفریط آن است. از مهلکات بزرگ است و آدمی   به سبب آن دچار صفات مذمومی  مانند: خواری نفس، ذلت و ناگواری زندگی می شود. از این رو، در شریعت از آن نکوهش شده است (نراقی، 1366، ص 252). امام باقر(ع) فرمود: «لَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً وَ لَا حَرِیصاً وَ لَا شَحِیحا» (صدوق، بی تا، ج 1، ص 93). واژه «جبن» در قرآن به کار نرفته است، اما از ماده آن، واژه «جبین» در قرآن آمده است آنجا که خداوند می فرماید:  «فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ» (صافات: 103)؛ چون هر دو تسلیم شدند و او را به پیشانى افکند. این آیه در بیان داستان ذبح حضرت اسماعیل(ع) به دست حضرت ابراهیم(ع) می باشد. ترس های ضد ارزشی اشکال و اقسامی  دارد. بر حسب آیات قرآن، اقسام ترس ضد ارزشی عبارت است از: 1. ترس از آسیب مالی یکی از اقسام ترس ضدارزشی، که از عدم  ایمان یا کمبود آن نشأت می گیرد، ترس از رسیدن ضرر و زیان به اموال است یا همان ترس از تنگی معیشت (فقر) و کسادی تجارت می باشد. ترس از فقر، از ترس های رایج میان مردم است. انسان معمولاً برای کسب معاش رنج و زحمت فراوانی را تحمل می کند و هر خطری که احتمالاً منبع در آمدش را تهدید کند، موجب ترس و هراسش می شود (عباس نژاد، 1384، ص 170) از این ترس، در قرآن نهی شده است. «و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آنها و شما روزى مى‏بخشیم. آرى، کشتن آنان همواره خطایى بزرگ است» (اسراء: 31). «املاق» در لغت در معانی زیر به کار رفته است: فقر و ندارى، افلاس و نداشتن مال ‏(ابن منظور، 1414ق، ج 10، ص 347؛ طریحی، 1375، ج 5، ص 236؛ قرشی، 1371، ج 6، ص 272)، کثرت انفاق و تبذیر تا جایی که منجر به حاجت و نیاز شود (فراهیدی، 1410، ج 5، ص 174؛ ابن منظور، 1414، ج 1، ص 347). خداوند خود بیان می دارد که  این ترس بی مورد است و آنان را با این گفته‏اش اطمینان می بخشد که چنین نخواهد شد: «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ»؛ ماییم که شما و آنان را روزى مى‏دهیم (مدرسی، 1377، ج ‏6، ص 222). در سوره توبه در مورد ترس از آسیب مالی می فرماید: «... و تجارتى که (اگر به فرمانبردارى خداى تعالى و جهاد مشغول شوید) از کسادش بیمناکید و خانه‏هایى که بدان دلخوش هستید...» (توبه: 24). خلاصه این آیه این است که براى یک موحد و مسلمان مکتبى، خدا، رسول و جهاد در راه خدا باید از پدر، فرزند، برادر، همسر، اقوام، ثروت، تجارت و خانه مسکونى محبوب تر باشد، آنها را به خطر اندازد، نه مکتب را، از آنها دست بکشد نه از خدا و رسول و جهاد. به طور کلى، اینها نمى‏توانند بهانه باشند، و گر نه آن مؤمن، فاسق است و از بندگى ساقط شده و در ضلالت مى‏باشد و چنین کسان باید منتظر باشند که شکست و خذلان و بدبختى از جانب خدا نصیبشان شود (قرشی، 1377، ج ‏4، ص 207). از آنجایی که ترجیح این امور بر رضاى خدا و جهاد، یک نوع نافرمانبردارى و فسق آشکار است و دلباختگان زرق و برق زندگى مادى شایستگى هدایت الهى را ندارند. در پایان، آیه اضافه مى‏کند: خداوند گروه فاسقان را هدایت نمى‏کند (مکارم شیرازی و دیگران، 1374، ج ‏7، ص 332). 2. ترس از مردم  این ترس همواره از نظر قرآن و عقل نهی شده است. ترس از غیرخدا موجب می شود که غیرخدا بزرگ و خدا کوچک دیده شود. در حالی که باید برعکس باشد. اگر غیرخدا پیش کسی بزرگ شود، ترسو می شود. منبع اصلی هر قدرتی و هر خیر و برکتی خداست، و اگر خدا حمایت از کسی کند، تمام جهانیان دست به دست هم دهند، نمی توانند زیانی به او برسانند. این تفکر قدرت زیادی به انسان می بخشد و استقامت و پایداری در برابر دشمنان سرسخت و لجوج را می افزاید. از جمله ترس از مردم، ترس از قدرت های خودکامه و طاغوت می باشد. ترس از طاغوت کار شیطان است. هدف شیطان تضعیف روحیه مجاهدانِ راه خدا در میدان های مبارزه است تا آنان فرار کنند و باطل به پیروزی برسد. ترس از طاغوت و دوری از او، موجب می شود تا دست تجاوز او درازتر گردد. بنابراین، از نظر قرآن ضد ارزشی است. «امروز کسانى که کافر شده‏اند، از [کارشکنى در] دین شما نومید گردیده‏اند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید...» (مائده: 3). آیه مذکور مؤمنان را نهی می کند از  اینکه بترسند که اهل کفر بر اسلام غالب آیند و مسلمانان را شکست دهند و آنها را از دینشان باز گردانند. خدا می فرماید: باید از من بترسید که اگر مخالفتم کنید و مرتکب گناه شوید، کیفر من شما را فرا مى‏گیرد (طبرسی، 1372، ج ‏3، ص 245). 3. ترس از مرگ ترس از مرگ، ریشه در نوع نگاه انسان ها نسبت به حقیقت مرگ دارد. به همین دلیل برای از بین بردن  این ترس، باید به تصحیح نگرش خود نسبت به مرگ پرداخت. تفکر مادی تمام هستی انسان را محدود به جسم می داند و مرگ را نابودی می شمارد. اما در تفکر الهی، مرگ قطع ارتباط روح از بدن است. در نتیجه، وقوع ترس از مرگ، حاصل جهل نسبت به  این حقیقت است (سلیمانی،  1387). در آموزه های دینی، مرگ اندیشی و به یاد مرگ بودن، ارزش است. اما ترس از مرگ، ضد ارزش است. انسان با مرگ اندیشی به حیات جاودانه پس از مرگ پی می برد و می داند که حیات پس از مرگ نیز ادامه دارد و جاودانه هم می باشد. از این رو، باید بیشتر از حیات دنیوی مورد توجه قرار گیرد (یثربی، 1380). مراد از مرگ اندیشی چیزی جز تعدیل زندگی دنیوی و سامان بخشیدن آن نیست (همان). بنابراین، مؤمن واقعی ترس از مرگ ندارد، هر چند مرگ اندیشی دارد و به مرگ با دیدی واقع بینانه می نگرد. نوع  این ترس ها بر اساس جهلی است که شیطان بر جاهل تحمیل کرده است (جوادی آملی، 1379، ص 294). در قرآن در خصوص ترس منافقان از مرگ آمده است: «یا چون [کسانى که در معرض‏] رگبارى از آسمان، که در آن تاریکی ها و رعد و برقى است، [قرار گرفته‏اند] از [نهیب‏] آذرخش [و] بیم مرگ، سر انگشتان خود را در گوش هایشان نهند، ولى خدا بر کافران احاطه دارد» (بقره: 19). «حذر» به معناى تحرزى است که از لحاظ خوف صورت گیرد. موت در مقابل حیات است. پس حَذَرَ الْمَوْتِ: از جهت تحرّز و پرهیز کردن از موت؛ یعنى منتفى شدن حیات، به سبب پیدایش اختلال و فساد در وجود چیزى است که موجب از بین رفتن حیات گردد و اگر انسان همه توجه و تعلق و خوشى او به حیات مادى دنیوى باشد، قهراً از جدا شدن و زوال آن صددرصد منزجر، ناراحت و ناراضى گشته و با تمام قوا در رفع آن پیوسته خواهد کوشید (مصطفوی، 1380، ج ‏1، ص 106). لازم به یاد آوری است که برخی در قسمت ترس از مرگ، ترس موسی(ع) از کشته شدن را آورده اند و بیان کرده اند که ترس از مرگ، چنان در میان مردم رواج دارد که حتی پیامبری چون موسی از آن در امان نمانده است و  آیه  «لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُون» (شعرا: 14) را ذکر کرده اند (عباس نژاد، 1384، ص 375). اما اکثر مفسران قائل هستند که ترس موسی(ع) از کشته شدن به دلیل نا تمام ماندن مسئله رسالت بوده است، نه ترس از جان خویش (فیض کاشانی، 1415ق، ج ‏4، ص 31؛ مکارم شیرازی، 1374، ج ‏16، ص 78؛ حسینی همدانی، 1404ق، ج‏ 12، ص 12؛ شبر، 1412ق، ص 354؛ کاشانی، 1336، ج ‏6، ص 405؛ عاملی، 1413ق، ج ‏2، ص 423). بنابراین، در قرآن ترس از مرگ برای مؤمنان نیامده است. 4. ترس از دستاورد خود در قیامت ترس از گناهان به طور منطقی ارزشمند است. در صورتی که  این ترس در دنیا صورت گیرد و موجب حرکت به سمت خیر شود، همان گونه که در سیره انبیاء و ائمه(ع) و بزرگان دین بوده است، همواره منشأ اعمال صالح و نیک در انسان ها به شمار رفته و موجب رشد و تعالی انسان می شود. اما اگر این ترس، در آخرت و هنگام مشاهده اعمال حاصل شود، سودمند نخواهد بود. «و دفتر اعمال گشوده شود، مجرمان را بینى که از آنچه در آن آمده است بیمناکند» (کهف: 49). آنان که در دنیا بى‏خیال و بى‏تفاوت بوده و به هر کارى دست مى‏زنند، در آخرت هراس و دلهره خواهند داشت (قرائتی، 1383، ج ‏7، ص 182و183)، ولى مؤمنان، که در دنیا اهل تعهد و خداترسى بودند، در آنجا آسوده‏اند: «إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنا مُشْفِقِینَ» (طور: 26). چنان که بیان شد اشفاق، عنایت آمیخته با ترس را گویند (راغب، 1412ق، ص 459). اما در کتب تفسیری آمده است: کلمه  «مشفقین» مشتق از «شفقت» است، و اصل شفقت رقت است (طبرسی، 1372، ج ‏6، ص 730؛ طباطبایی، 1417ق، ج ‏13، ص 323و324). بنابراین، مشفقین یعنی کسانی که ترسشان به حدی است که موجب رقت قلبشان گشته است (زمخشری، 1407ق، ج ‏4، ص 219). منابع نهج البلاغه (1379)، ترجمه محمد دشتی، چ پنجم، قم، مشرقین. ابن جزی غرناطی، محمدبن احمد (1416ق)، التسهیل لعلوم التنزیل، بیروت، دار الارقم بن ابی الارقم. ابن منظور، محمد بن مکرم (1414ق)، لسان العرب، چ سوم، بیروت، دار صار. آذر نوش، آذر تاش (1385)، فرهنگ معاصر عربی- فارسی بر اساس فرهنگ عربی-انگلیسی  هانس ور، چ هفتم، تهران، نی. امین، سیده نصرت (1361)، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان. تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد (1366)، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی. ثقفى تهرانى، محمد (1398ق)، تفسیر روان جاوید، تهران، برهان. جوادی آملی، عبدالله (1379)، مراحل اخلاق در قرآن، چ سوم، قم، اسراء. ‏حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد (1363)، تفسیر اثنا عشرى، تهران، میقات. حسینی همدانی، سیدمحمدحسین (1404ق)، انوار درخشان، تهران، کتابفروشی لطفی. خسروانی، علیرضا (1390ق)، تفسیر خسروی، محقق محمدباقر بهبودی، تهران، اسلامیه. دهخدا، علی اکبر (1341)، لغت نامه، تهران، بی نا. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، بیروت، دارالعلم. زمخشری، محمود بن عمر (1407ق)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی. سبزواری نجفی، محمدبن حبیب الله (1419ق)، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات. سلیمانی، فاطمه، «ترس از مرگ با تکیه بر دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا» (1387)، مشکوه النور، ش 40، ص 75-101. سیدقطب، (1412ق)، فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشروق. شبر، سیدعبد الله (1412ق)، تفسیر القرآن الکریم، بیروت‏، دارالبلاغه للطباعه و النشر. صدوق، محمد بن علی (بی تا)، الخصال، ترجمه و تصحیح سیداحمد فهری زنجانی، تهران، علمیه اسلامی . طباطبائی، سیدمحمد حسین (1417ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، چ پنجم، قم، جامعه مدرسین. طبرسی، فضل بن حسن (1372)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق و مقدمه محمدجواد بلاغی، چ سوم، تهران، ناصر خسرو. طریحی، فخرالدین (1375)، مجمع البحرین، تحقیق سیداحمد حسینی، چ سوم، تهران، کتابفروشی مرتضوی. طنطاوى، سیدمحمد (بی تا)، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم‏، بی  جا، بی نا. طیب، سیدعبدالحسین (1378)، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام. عاملی، علی بن حسین (1413ق)، المحررالوجیز فی تفسیر القرآن العزیز، محقق شیخ مالک محمودی، قم، دارالقرآن الکریم. عباس نژاد، محسن (1384)، قرآن، روان شناسی و علوم تربیتی، مشهد، بنیاد پژوهش های قرآن حوزه و دانشگاه. عسکری، ابوهلال (1428ق)، وجوه و نظائر، محقق محمد عثمان، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه. فخررازی، محمد بن عمر (1420ق)، مفاتیح الغیب، چ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی. فراهیدی، خلیل بن احمد (1410ق)، کتاب العین، چ دوم، قم، هجرت. فیض کاشانی، ملّا محسن (1415ق)، تفسیر الصافی، تحقیق حسین اعلمی ، تهران، الصدر. قرائتی، محسن (1383)، تفسیر نور، چ یازدهم، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن. قرشی، سید علی اکبر (1377)، تفسیر احسن الحدیث، چ سوم، تهران، بنیاد بعثت. ـــــ (1371)، قاموس قرآن، چ ششم، تهران، دارالکتب الاسلامیه. قمی ، عباس (1386)، الدر النظیم فی لغات القرآن العظیم، ترجمه محمدصادق عارف، تحقیق رضا استادی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی  آستان قدس رضوی. کاشانی، ملّا فتح الله (1336)، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمدحسن علمی. کاشفی سبزواری، حسین بن علی (1369)، مواهب علیه، محقق سیدمحمدرضا جلالی نائینی، تهران، اقبال. مدرسی، سید محمد تقى (1377)، تفسیر هدایت، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی  آستان قدس رضوی. مصباح، محمدتقی، «اخلاق و عرفان اسلامی (ترس از خدا)» (1387)، معرفت، ش 128، ص 5-14. ـــــ، «ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگی (1)» (1389)، معرفت، ش 153، ص 5-12. مصطفوی، حسن (1360)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب. ـــــ (1380)، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب. مصطفی، ابراهیم و دیگران (1422ق)، معجم الوسیط، چ سوم، تهران، مؤسسه الصادق. معین، محمد (1381)، فرهنگ فارسی معین، چ دوم، تهران، معین. مغنیه، محمدجواد (1424ق)، تفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الاسلامیه. ـــــ (بی تا)، تفسیر المبین، قم، بنیاد بعثت. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران (1374)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه. مهیار، رضا (بی تا)، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، بی جا، بی نا. میبدی، رشیدالدین احمد بن ابى سعد (1371)، کشف الأسرار و عده الأبرار، محقق على اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر‏. نجاتی، محمد عثمان (1369)، قرآن و روان شناسی، ترجمه عباس عرب، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی. نجفی خمینی، محمدجواد (1398ق)، تفسیر آسان، تهران، بی نا. نراقی، مهدی (1366)، علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه سیدجلال الدین مجتبوی، تهران، حکمت. نوری، محمد رضا (1383)، بهداشت در قرآن، مشهد، واقفی. یثربی، سیدیحیی، «مرگ و مرگ اندیشی»، (1380)، قبسات، ش 19، ص 111-125. یونکر، هلموت (1373)، روان شناسی ترس، ترجمه طوبی کیان بخت و جمشید مهر پویا، بی جا، یگانه. نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. نرم افزار جامع الاحادیث، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. نرم افزار گنجینه روایات نور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. منبع: فصلنامه معرفت اخلاقی – شماره 13 ادامه دارد ...

94/04/15 - 05:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن