واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: روايتي از «جهانهاي اجتماعي» پيرامونما
كتاب «جهانهاي اجتماعي» نوشته حجتالاسلام و المسلمين دكتر حميد پارسانيا يكي از معدود آثاري در حوزه علوم اجتماعي است كه ميكوشد بيتكلف و با قلمي ساده مفاهيم علوم اجتماعي را تعريف و حدود آنها را معين سازد.
آن چه در اين كتاب خواننده را به تسهيل در درك مطالب وا ميدارد، نظم مطالب و طبقه بندي آنها در زيرعنوانهاي جزيي است، به طوري كه هر زيرعنوان، خود يك مقاله مستقل را تشكيل ميدهد. مقالاتي كه البته پيشتر در هفته نامه پنجره تحت سلسله مطالبي به چاپ رسيده بود. نويسنده اين كتاب را در سه فصل تنظيم كرده است كه هر فصل هم شامل 14 بخش است. فصل اول كتاب بيشتر به مفاهيم كلي ميپردازد و تعاريف مورد نظر نويسنده از علوم انساني، علوم اجتماعي و... را مطرح ميكند. پارسانيا در اين فصل در برخي مسائل مهم دقيق شده و به نكاتي ميپردازد كه شايد در بسياري از كتب مربوط به علوم انساني مورد غفلت واقع شده باشد. مسائلي مانند اينكه آيا علوم انساني ترجمه مناسبي براي معادل لاتين آن است؟ علوم اجتماعي چطور؟ چه چيزي موجب شده است تا در غرب نامگذاري اين دو مقوله متفاوت باشد حال آنكه ما در ترجمه هر دوي آنها به اشتباه از كلمه «علم» استفاده ميكنيم؟ پارسانيا كتابش را با موضوعاتي اين چنيني شروع ميكند و سپس كنش انساني و اجتماعي، و به تبع آن «علوم انساني» و «علوم اجتماعي» مبتني بر بنيانهاي هستي شناختي و انسان شناختي حكمت اسلامي توصيف و تعريف ميشود. در ادامه اين فصل نويسنده تأكيد ميكند كه متافيزيك به علوم انساني ملحق نميشود، همان گونه كه به علوم طبيعي نيز ملحق نميگردد؛ بلكه متافيزيك به عنوان بخش بنيادين حكمت نظري و در قبال علوم انساني و اجتماعي قرار ميگيرد. اما فصل دوم «جهانهاي اجتماعي» نام دارد كه عنوان كتاب نيز از همين فصل برداشته شده است. عضو هيئت علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران در اين فصل به معرفي وجود جهانهاي مختلف اعم از جمادات، نباتات، حيوانات و جهان انساني و اجتماعي و نسبت بين اين جهانها ميپردازد. نويسنده در كتاب متذكر شده است كه به رغم تركيب اتحادي جهانهاي ياد شده، هيچ يك از آنها قابل تقليل به ديگري نيست. نويسنده در ادامه به مهمترين بحث در رابطه با جهانهاي اجتماعي ميپردازد. نسبت بين «جهان اجتماعي» و «جهان انساني» اين بحث مهم است كه پاي رابطه فرد و جامعه، و عامل و ساختار هم به ميان كشيده ميشود. تلاش نويسنده براي استفاده از ظرفيتهاي حكمت صدرايي جهت تبيين اين نسبتها از نكات قابل توجه اين فصل است. جهان اسلام و دنياي متجدد، دو نمونه از جهانهاي معنوي و دنيوي هستند. به نظر نويسنده «تبيين هويت اين دو جهان و شناخت مرزهاي فرهنگي هر يك از آن دو، امكان تصميم بخردانه انسان مردد امروز را براي عبور از مرزهاي فرهنگي و خطهاي هويتي، فراهم ميآورد.» نويسنده در بخش پاياني كتاب، به شناخت اجتماعي ميپردازد. «شناخت عمومي و شناخت علمي، انواع شناخت علمي جامعه، شناخت اجتماعي، تجربي، عقلي و شهودي و بالاخره انواع شناخت اجتماعي در قرآن، برخي از مفاهيم اساسي مربوط به اين فصل است.» حجت الاسلام حميد پارسانيا در مقدمهاي كه بر كتابش نوشته است روند شكلگيري فصول و ساختار كتاب را توضيح داده و آورده است كه مطالب اين اثر ناظر به مباحث كتاب جامعه شناسي سال دوم آموزش متوسطه است كه در سال تحصيلي 90- ۸۹، وارد چرخه تدريس شده است. مطالب كتاب به گونهاي است كه هم بكار دانشجويان و فعالان حوزه علوم انساني ميآيد و هم ميتواند مورد استفاده علاقه مندان عام اين حوزه قرار بگيرد. «جهانهاي اجتماعي» نوشته حميد پارسانيا، عضو هيئت علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، براي نخستين بار توسط انتشارات «كتاب فردا» در 305 صفحه منتشر شده است. حجتالاسلام حميد پارسانيا در سال 1337 در مشهد به دنيا آمد. تحصيلات حوزوي خود را تا مدارج عالي حوزه طي كرد. فقه و اصول را از محضر حضرات آيات عظام ميرزا هاشم آملي، فاضل لنكراني، وحيد خراساني و جوادي آملي بهره برد. همچنين عرفان و فلسفه را نيز از محضر حضرات آيات جوادي آملي و حسنزاده آملي آموخت. پارسانيا، ضمن اينكه يكي از شاگردان برجسته مكتب فكري آيتالله جوادي آملي در حكمت، عرفان نظري و فقه است، يكي از نخستين دانشجويان رشته جامعهشناسي پس از انقلاب در دانشگاه تهران است. بسياري از آثار عمده آيت الله جوادي، از جمله رحيق مختوم (شرح حكمت متعاليه در 10 جلد)، عين نضاخ (در 3 جلد)، شريعت در آينه معرفت، شناخت شناسي در قرآن و. . . توسط وي تنظيم و تدوين شده است. از سوي ديگر، رساله «نماد و اسطوره» كه در آغاز به عنوان كار عملي درس جامعه شناسي ارتباطات نگارش يافته بود، بعدها با مقدمه آيتالله جوادي منتشر شد. پارسانيا داراي مقالات متعدد در اجلاسها و همايشهاي علمي و بينالمللي است و در نهادهاي مختلف علمي و فرهنگي مختلف كشور فعاليت داشته است. وي به نسلي از دانشآموختگان حوزوي تعلق دارد كه در آستانه يك انقلاب ديني و معنوي در دهههاي پاياني قرن بيستم در ايران، از طريق پيوستن به سنت جاري در جهان اسلام يعني حوزههاي علوم ديني و در پي آن چالش با دو رويكرد معرفتي مدرن: ليبراليسم و سوسياليسم متأخر، دغدغه بازسازي و احياي ميراث معرفتي دنياي اسلام را همواره در كار خود تعقيب ميكرده است. بازخواني علم مدرن از طريق بازسازي علم ديني چنانكه عنوان يكي از مقالات مهم اوست، روح حاكم بر بسياري از انديشههاي انتقادي او محسوب ميشود. پارسانيا در اين اقر و ساير آثار خود ميكوشد تا با پشتوانه و مبناي فلسفي و عرفان اسلامي، پاي دانشها و مباني نظري ـ ديني را به حريم علوم جديدي چون جامعهشناسي، فلسفه سياسي، فلسفه علم، تاريخ معاصر، كلام جديد، فلسفه دين و... باز كند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]