تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798992361




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رالز می کوشداصول برابری اجتماعی واقتصادی را بالیبرالیسم همراه کند


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
رالز می کوشداصول برابری اجتماعی واقتصادی را بالیبرالیسم همراه کند


شناسهٔ خبر: 2782954 - یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۹
دین و اندیشه > اندیشکده ها

آن‌چه رالز را از لیبرال‌های دیگر متمایز می‌کند و موجب انتقادهای آنان نیز می‌شود، تلاش او برای همراه کردن اصول برابری اجتماعی و اقتصادی با لیبرالیسم است. به گزارش خبرگزاری مهر، برخی مفاهیم چون عدالت، هرقدر دست‌نیافتی، همواره فلاسفه‌ مختلف را به سمت خود کشیده‌اند؛ فلاسفه‌ای از نحله‌های مختلف، از چپ ارتودکس تا نئولیبرال. یکی از موثرترین و مهم‌ترین ایشان جان رالز فیلسوف آمریکایی قرن بیستم است؛ او از چهره‌های به‌نام فلسفه‌ سیاسی و فلسفه‌ اخلاق است. مشهورترین اثر وی «نظریه‌ عدالت» یا «نظریه‌ای در باب عدالت» است که یکی از مهم‌ترین منابع کلاسیک فلسفه‌ سیاسی تلقی می‌شود. رالز عدالت را اولین فضیلت برای نهاد اجتماعی می‌داند، همچنان که حقیقت را برای نظام تفکر؛ عدالت از نظر او بر خوشبختی مقدم است؛ خوشی و کامیابی آنگاه به‌عنوان یک ارزش مثبت تلقی می‌شود که عادلانه بودن آن محرز باشد. به عقیده‌ رالز عدالت چارچوبی است که افراد مختلف در آن فرصت پی‌گرفتن آمال و ارزش‌های مورد نظر خود را می‌یابند.نظریه‌ای در باب عدالت، برای بار دوم به همت مرتضی نوری به فارسی برگردانده شده است. این ترجمه را نشر مرکز چاپ و منتشر کرده و در معرض توجه مخاطبان و علاقه‌مندان به فلسفه‌ سیاسی به‌ویژه مفهوم عدالت قرار داده است.کتاب نظریه‌ای در باب عدالت، سه‌شنبه ۲۶ خردادماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب با حضور مترجم، شهلا اسلامی و موسی اکرمی نقد و بررسی شد.عدالت قراردادینوری، بسترهای بروز نظریه‌ رالز و خلاصه‌ای از مفاهیم مطرح در کتاب محل نقد را تشریح کرد. وی گفت: بهترین زمینه برای ورود به مباحث این کتاب بررسی پارادایم‌هایی است که دغدغه‌ عدالت در آن‌ها مطرح شده است. جهت‌گیری سوسیالیستی متأثر از آرا و افکار مارکس، جهت‌گیری غالبی بود که پیش از رالز وجود داشت؛ این رویکرد در دهه‌ هفتاد به اوج خود رسید. دغدغه‌ عدالت در گرایش‌های سوسیالیستی، در مبارزات طبقاتی اقشار مختلف برای حذف نابرابری‌های اجتماعی خلاصه می‌شود. مبنای ماتریالیستی نظریات مارکسیستی، آسیب اساسی این رویکرد در قیاس با نظریات دیگر در باب عدالت است. همان‌طور که می‌دانیم مارکس تز خود را بر اساس نوعی نگرش فراگیر متافیزیکی بنا نهاد که آن را ماتریالیسم دیالکتیک می‌خوانند.وی ادامه داد:‌ در ماتریالیسم دیالکتیک، تقابل بین آگاهی و ماده به نفع ماده تمام می‌شود؛ جهت‌گیری تاریخ در یک حرکت دترمینیستی به سمت حذف نابرابری‌های اجتماعی بود. در این نگاه، ساحت آگاهی یا روح که ساحت آگاهانه برای مبارزه‌ سیاسی و حذف نابرابری‌های اجتماعی بود، به نوعی دست‌کم گرفته می‌شد؛ این رویکرد بخشی از پس‌زمینه‌ بروز نظریه‌ عدالت را فراهم آورد. نگرش اقتصادی که متأثر از نظریات آدام اسمیت مطرح شد، دیگر پس‌زمینه‌ بروز نظریه‌ یادشده است. فایده‌گراها نیز در ادامه‌ این مسیر نظریات خود را مطرح کردند.نوری، آسیب‌های مطرح در دیگر بسترهای بروز نظریه‌ی عدالت را تشریح کرد. وی اظهار داشت: در نظریه‌ اقتصادی نیز نابرابری‌های اجتماعی به نفع نوعی حرکت طبیعی نادیده انگاشته می‌شد؛ نمونه‌ بارز آن در نظریه‌ دست نامرئی آدام اسمیت دیده می‌شود. او معتقد بود مکانیزم طبیعی عرضه و تقاضا در مناسبات بازار وجود دارد و نباید در پی بروز مشکلات و آسیب‌ها این ترکیب را دچار تغییر کرد؛ چراکه دستی نامرئی در بازار وجود دارد که همه‌چیز را به تعادل سوق می‌دهد؛ بنابراین جایی برای طرح دغدغه‌های اخلاقی درباره‌ نابرابری‌های اجتماعی نمی‌ماند. این نقص هم در سوسیالیست ارتودوکس وجود دارد و هم در نظریه‌ اقتصادی لیبرالیست‌های کلاسیک.وی، افزود:‌ رالز در چنین فضایی نظریه‌ خود را طرح کرد و به اعتقاد من هنر او بازگشت به سنت کانت است؛ در این سنت حذف نابرابری‌های اجتماعی و دفع ظلم نهادهای سیاسی و اجتماعی با حرکت خودانگیخته و اخلاقی انسان حذف خواهد شد. رالز در این کتاب دوباره این دیدگاه را مطرح کرد و در پی آن فلاسفه‌ دیگری نیز به آن پرداختند.نوری در ادامه طرح جزئیات نظریه‌ی رالز برگرفته از کتاب نظریه‌ای در باب عدالت را ضروری دانست و در این‌باره تصریح کرد: شاید کلیدی‌ترین مفهوم برای ورود به این کتاب، مفهوم قراردادگرایی است. در قراردادگرایی نهادهای اجتماعی و سیاسی هیچ‌گاه رویکردهای عادلانه ندارند و مشروعیت نمی‌یابند؛ مگر این‌که انسان‌ها در وضعیتی برابر درباره‌ آن‌ها توافق کرده باشند. یعنی اگر نهادی سیاسی، خارج از این سیستم خود را بر اراده‌ آزاد انسان‌ها تحمیل کند، مشروعیت خود را از دست خواهد داد. سنت قراردادگرایی ارمغان عصر روشنگری است. نمایندگان بارز آن روسو و کانت و لاک هستند.مترجم کتاب نظریه‌ای در باب عدالت افزود: علاوه بر دو سنتی که گفته شد، نظریه‌ شهودگرایی نیز مطرح بود که به نظرگاه کانت در این‌باره نزدیک‌تر است. بر اساس این سنت وقتی با یک مخمصه‌ اخلاقی رویارو می‌شویم، تنها راه حل شهودهای پایه‌ای هستند؛ آن‌ها اصول اولیه برای تصمیم‌گیری را مشخص می‌کنند. بر اساس نظریات شهودگرایی یک اصل اخلاقی در تصمیم‌گیری‌های ما وجود دارد؛ اصل بیشینه‌سازی خیر که بر اساس آن می‌توان مثلاً برای نجات جان تعداد زیادی انسان در موقعیتی خاص و به ناچار، جان تعداد کمی را گرفت (زندگی عده‌ بیشتر در گرو جان عده‌ کم‌تر است).نوری، ضمن بیان مثالی در تقابل با نظریه‌ پیشین افزود: بر اساس شهودگرایی هیچ‌گاه نمی‌توان در تصمیم‌گیری‌های اخلاقی به یک اصل واحد دست یافت؛ بلکه می‌توان به اصول متعددی دست یافت که اصول نهایی هستند و در رقابت با یکدیگر. با در نظر داشتن مثال‌های متعدد می‌توان دریافت، اصل بیشینه‌سازی خیر و اصل حفظ جان انسان‌ها، به موازات یکدیگر هستند. ما بر مبنای شهودگرایی اصول اخلاقی را با تاملات اخلاقی خود کشف می‌کنیم؛ اما هیچ‌گاه به اصلی واحد دست نمی‌یابیم. رالز بر این عقیده است که شهودگرایی بر حق است؛ چراکه اصولی خدشه‌ناپذیر وجود دارند که در تصمیم‌گیری‌ها به ما کمک می‌کنند؛ اما این رویکرد تصمیم‌گیری‌های اخلاقی را معطل می‌گذارد و این می‌تواند یکی از نقایص شهودگرایی باشد. به اعتقاد رالز، شخص در رویارویی با مشکلات و معضلات اخلاقی خود تصمیم‌گیری می‌کند. نمی‌توان نظریه‌ای مدون در این‌باره عرضه کرد.وی افزود:‌ رالز این آسیب را حل مساله‌ تقدم نام می‌گذارد؛ به این معنی که در روند تصمیم‌گیری‌های اخلاقی، نظریه‌ای نیاز است که فصل‌الخطاب باشد. می‌دانیم مهم‌ترین مساله‌ عدالت، تصمیم‌گیری درباره‌ شیوه‌ طراحی ساختار اساسی جامعه است؛ چراکه ساختارهای اساسی جامعه بر منافع و علایق همه‌ ما تاثیرگذارند. بنابراین شهودگرایی نمی‌تواند مسائل مهمی چون تعیین ساختار اساسی جامعه را پاسخ دهد و به نظریه‌ای مدون در این‌باره نیاز است. رالز از تکنیک شهودگرایی استفاده می‌کند و معتقد است این نظریه لازم است اما کافی نیست و باید با استفاده از آن به نظریه‌ای مدون دست یافت. او برای دستیابی به این نظریه، روشی را طراحی کرده است. گاه عرضه و تقاضا در پی اتفاقی در بازار نامتوازن می‌شود؛ اما عواملی چون همان دست نامرئی تعادل را برقرار می‌کنند. رالز تعادل را در حوزه‌ باورهای اخلاقی مطرح می‌کند؛ او معتقد است گاهی تعارضی در باورهای اخلاقی رخ می‌دهد و تعادل را بر هم می‌زند؛ ما در رویارویی با این مساله واکنشی مثل تأمل برای برقراری تعادل خواهیم داشت تا عامل تعارض را بیابیم و آن را حذف کنیم.نوری این رویکرد را با استناد به مثالی تبیین کرد و ادامه داد: او با استفاده از این تکنیک نظریه‌ای در باب عدالت تدوین کرده است که اصول اولیه‌ آن شهودهای اولیه هستند؛ رالز با استفاده از آن‌ها اصولی کلی را تدوین می‌کند. همان‌طور که گفته شد مبنای نظریه‌ رالز قراردادگرایی است؛ به عقیده‌ او مبنای قراردادگرایی این اصل است: «نهادهای اجتماعی عادلانه نخواهند بود، مگر این‌که اعضای جامعه با آزادی کامل و در موقعیت برابر بر آن توافق کنند»؛ همچنین توافق نباید درباره‌ نهاد خاصی صورت گیرد، چراکه جامعه نهاد را بر اساس تلقی خود از عدالت انتخاب می‌کند؛ بنابراین توافق بر سر برداشت و تلقی موجود از عدالت صورت می‌گیرد؛ همچنین موضوع اصلی توافق نه یک نهاد اجتماعی و سیاسی که برداشت و تلقی انسان‌ها از عدالت است. این‌که آیا وضع موجود جامعه برای دستیابی به توافق آزاد و عادلانه مناسب است یا خیر، نکته‌ دیگری است که رالز مطرح کرده است؛ پاسخ به این پرسش «خیر» است؛ چراکه وضع موجود خود برآیند یا محصول یک توافق عادلانه نیست، بلکه برآیند جبر و اتفاق است.وی، مصادیق ناعادلانه بودن وضع موجود را از نظرگاه رالز تشریح کرد و افزود: طبقات اجتماعی که افراد در آن‌ها متولد می‌شوند و استعدادهای نابرابری که به ارث می‌برند، محصول یک توافق عادلانه نیست؛ بنابراین وضع موجود نمی‌تواند مبنای منصفانه‌ای برای رسیدن به توافق باشد. رالز معتقد است باید به ترفندهایی امتیازات نامنصفانه حذف شوند تا توافقی منصفانه صورت گیرد. رالز این ترفند را پرده‌ بی‌خبری می‌نامد. پرده‌ بی‌خبری چون هاله‌ای جلوی چشم افراد قرار می‌گیرد و نمی‌گذارد آن‌ها از امتیازهای بادآورده‌ خود برای این‌که توافق را به نفع خود رقم بزنند، سوءاستفاده کنند. پرده‌ بی‌خبری استعدادهای نابرابر، طبقات اجتماعی بالاتر و چون آن‌ها را که موجب بروز بی‌انصافی در صورت‌بندی توافق می‌شوند، حذف می‌کند. در پی تحقق این رویکرد می‌توان توافق را عادلانه خواند.قراردادی برای همه‌ جوامع؟!اسلامی، در ابتدای مباحث خود بر اهمیت کتاب محل نقد در گستره‌ نظریه‌های سیاسی قرن بیستم تاکید کرد و در این‌باره اظهار داشت: تامس نیگل در مقاله‌ای، رالز را مهم‌ترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم می‌خواند. جالب توجه است که هم مفسران و هم منتقدان رالز بر اهمیت او صحه گذارده‌اند. موضوعی که رالز در نظریات خود مطرح کرده است در تاریخ فلسفه بسیار اهمیت دارد؛ عدالت یکی از دغدغه‌های همیشگی بشر بوده است؛ مهم‌ترین کتاب افلاطون جمهور است و مهم‌ترین پرسش او درباره‌ چیستی عدالت بوده است. بشر همواره به این موضوع پرداخته، اما هیچ‌گاه به آن دست نیافته است. البته باید به تفاوتی اشاره کرد؛ در رویکردهای یونان همواره موجودات جایگاهی طبیعی دارند اما در رویکردهای تازه همیشه از حقوق انسان‌ها گفته می‌شود؛ بدون در نظر داشتن طبقه‌ اجتماعی آن‌ها.وی در ادامه، ادعای اصلی رالز را تبیین کرد و در این‌باره گفت: آیزایا برلین بر اساس گستره‌ موضوعاتی که فلاسفه طرح می‌کنند، آن‌ها را به دو دسته‌ روباه‌ها و خارپشت‌ها تقسیم می‌کند؛ به زعم وی آن‌ها که درباره‌ موضوعات متعدد می‌گویند در دسته‌ روباه‌ها و آن‌ها که تنها از یک موضوع سخن می‌گویند در دسته‌ خارپشت‌ها جای دارند؛ برلین رالز را در دسته‌ خارپشت‌ها قرار می‌دهد، چراکه او تنها از عدالت گفته است. رالز در آثار مختلف خود بر وجود شیوه و روشی نظام‌مند تاکید می‌کند که به واسطه‌ آن می‌توان به اصولی درباره‌ عدالت دست یافت. به عقیده‌ وی این اصول بر هیچ دیدگاه فلسفی، اخلاقی و مذهبی خاصی مبتنی نیست؛ ولی در عین حال اخلاقی است. بر این اساس انسان فارغ از دیدگاه‌های فلسفی، اخلاقی و مذهبی خود می‌تواند به این اصول دست یابد. از آن‌جاکه می‌توان با اتکا به وضع کلی انسان به اصول یادشده دست یافت، آن‌ها از همه‌ اصول دیگر عقلانی‌تر هستند و می‌توانند حمایت دیدگاه‌های مختلف فلسفی، دینی و یا اخلاقی را جلب کنند؛ از این‌روی هم اخلاقی هستند و هم سیاسی.اسلامی شرح نکاتی درباره‌ کتاب «نظریه‌ای در باب عدالت» را ضروری دانست و تصریح کرد: رالز در ابتدای این اثر بسیاری از مواضع خود را مشخص کرده است؛ او تاکید می‌کند فضیلت اشخاص را در نظر ندارد و از این‌روی به عدالت فردی نمی‌پردازد؛ عدالت نهادهای اجتماعی مدنظر وی است. در این رویکرد، موضوع ساختار جامعه است؛ جامعه‌ فاقد عدالت باید اصلاح شود؛ همان‌طور که باید نظریه‌ نادرست را کنار گذاشت. مؤلف در ابتدای کتاب بین مفهوم عدالت و برداشت از عدالت تمایز قائل شده است. تام کمپل نیز در نظریات خود این تمایز را مطرح کرده است و از آن‌جا که نظریه‌ او را روشن‌تر از بیان رالز می‌دانم، این مفهوم را از نظرگاه وی طرح می‌کنم.وی افزود: به زعم کمپل وقتی از مفهوم عدالت می‌گوییم، معنای آن در نظر است و وقتی برداشت از عدالت را در نظر داریم به دیدگاه‌های مختلف درباره‌ این مفهوم خواهیم پرداخت. نزد رالز برداشت از عدالت اهمیت دارد، نه مفهوم آن. او در پی بیان اصولی درباره‌ محتوای عدالت بوده است. تقدم فرد یکی از اصول لیبرالیسم است و نکته‌ای بااهمیت در نظریه‌ی رالز. رالز لیبرال است و حق را بر خیر مقدم می‌داند تا در مناقشات مربوط به خیر ورود نیابد؛ او در تبیین حق تلاش می‌کند این مفهوم در نسبت با هیچ مفهومی از خیر نباشد. از این‌روی خیر به مفهومی کاملاً فردی و شخصی بدل می‌شود و به دیدگاه او درباره‌ عدالت ارتباطی نمی‌یابد. آن‌چه رالز را از لیبرال‌های دیگر متمایز می‌کند و موجب انتقادهای آنان نیز می‌شود، تلاش او برای همراه کردن اصول برابری اجتماعی و اقتصادی با لیبرالیسم است.اسلامی ضمن اشاره به مباحث نوری، دیگر رویکردهای رالز را تشریح کرد و اظهار داشت: فایده‌گراها برای داوری درباره‌ درستی یا نادرستی کاری، فایده‌ آن را در نظر می‌گرفتند؛ از این‌روی ملاحظات، فایده‌گرایانه هستند. شهودگراها نیز گزینش اصول اخلاقی را به دنبال پیروی از شهودهای اخلاقی انسان‌ها ممکن می‌دانند. رالز بخشی از دیدگاه‌های شهودگراها را در طرح نظریه‌ خود در نظر داشته است. به نظر می‌رسد مفهوم شهود با حس اخلاقی، عدالت‌خواهی و قضاوت‌های سنجیده‌ انسان‌ها در ارتباط است. رالز این ارتباط را به‌طور مفصل تبیین نکرده است. او حس عدالت را توصیف کرده است چون توصیف حس ما در تشخیص صحت دستور زبان در زبان مادری.وی، ضمن اشاره به مقدمه‌ کتاب محل بحث، دیگر دیدگاه رالز را تشریح کرد و ادامه داد: او معتقد است کار تازه‌ای صورت نداده و دیدگاه بدیعی طرح نکرده است؛ رالز با درنظر داشتن تفاوت‌هایی، در پی بازخوانی سنت قرداد اجتماعی لاک، روسو و کانت بوده است. لاک در تبیین قرارداد اجتماعی به وضع و حالتی طبیعی برای انسان‌ها قائل بود و آن‌ها را آزاد مطلق می‌دانست؛ به زعم وی از آن‌جاکه گاه آزادی‌های مطلوب انسان‌ها با یکدیگر تداخل می‌کنند، وضع یک قرارداد اجتماعی در این‌باره ضرورت دارد تا جان و دارایی افراد حفظ شود. روسو نیز در کتاب قرارداد اجتماعی خود دولت را نتیجه‌ قرارداد اجتماعی و این قرارداد را مظهر اراده‌ عمومی می‌داند؛ بنابراین می‌توان گفت نزد آن‌ها که قرارداد اجتماعی را تدوین کرده‌اند، دو هدف مطرح بوده است؛ اول این‌که اصلاً چرا باید دولت وجود داشته باشد و دوم این‌که به چگونه دولتی نیاز است؟اسلامی ادامه داد: این نظریه سال‌ها مسکوت مانده بود، تا این‌که رالز دوباره به آن رجوع کرد. او برای دستیابی به اصول عدالت خود این نظریه را در نظر آورد و از همین روی است که آن را قراردادی نخستین برای دستیابی به شکلی خاص از جامعه و حکومت نمی‌داند و در پی ارائه‌ی توضیحی تاریخی و انسان‌شناختی از رهگذر این قرداد نیست؛ او از قرارداد اجتماعی استفاده می‌کند تا قضاوت‌های سنجیده‌ی انسانی درباره‌ی عدالت را سامان‌دهی کند، به شیوه‌ای که بتوان برای تصمیم‌گیری‌های سیاسی از آن‌ها استفاده کرد. رالز برای تبیین این نظریه یک موقعیت فرضی را در نظر می‌آورد که در آن طرفین فرضی قرارداد برابر، عقلانی و خودآیین هستند، دیدگاه فلسفی، اخلاقی و دینی خاصی ندارند و در یک پرده‌ی بی‌خبری به سر می‌برند. بنابراین قرارداد اجتماعی از منظر وی در این موقعیت فرضی شکل می‌گیرد.وی، ضمن اشاره به نقدهای مطرح درباره‌ی این نظریه افزود: در این موقعیت به‌کارگیری یک فن و تکنیک نیاز است که رالز آن را تعادل تاملی نام نهاد. رالز در تبیین این رویکرد از حس اخلاقی طرفین قرارداد استفاده می‌کند؛ او به قضاوت‌های تثبیت‌شده‌ی افراد اشاره می‌کند و به دنبال این است که قضاوت‌های سنجیده و اخلاقی و اصول ناشی از حس عدالت‌خواهی انسان‌ها را در تناسب با یکدیگر قرار دهد. به عقیده‌ی رالز تناسب و سازگاری میان اصول عدالت و قضاوت‌های سنجیده‌ی انسانی در فرآیندی صورت می‌گیرد که تعادل تاملی نام دارد؛ رالز می‌گوید: «این فرآیند تعادل است، زیرا در نهایت امر اصول ما و قضاوت‌های ما به سازگاری می‌رسند و این فرآیند تاملی است، زیرا در نهایت امر می‌فهمیم که داوری‌های ما از چه اصولی پیروی می‌کنند.»اسلامی افزود: به عقیده‌ی رالز ساختن بخش اخلاقی یک نظریه‌ی سیاسی، تعیین اصولی (اصول عدالت) است که کاربرد و اعمال آن‌ها به قضاوت‌های (به‌طور شهودی) درست و واقعی منتهی شود. رالز در پی ارائه‌ی این نظریه در معرض انتقادهای زیادی قرار گرفته است؛ از جمله این‌که آیا روش تعادل تاملی صورتی از شهودگرایی است یا تعادل تاملی تنها برخی قضاوت‌های سنجیده را معین می‌کند. آن‌چه رالز صورت می‌دهد، تبیین و تشریح برداشتی خاص از عدالت است؛ تنها برای کسانی که قضاوت‌های سنجیده‌ی ایشان در نظر گرفته می‌شود (معیار است)؛ برای تمامی افراد نیست؛ ممکن است فردی در یک جامعه قضاوت‌های سنجیده‌ای داشته باشد که در جامعه‌ای دیگر سنجیده محسوب نشوند؛ بنابراین این نظریه نمی‌تواند جهان‌شمول باشد؛ ما به دنبال عدالتی برای همه‌ی فرهنگ‌ها هستیم و گویا رالز نیز ادعایی بر همین اساس داشته است. نکته‌ی دیگر این است: آیا این فن بخشی از سنت قرارداد اجتماعی است یا موضعی فرااخلاقی؟ یکی اشکالات نظریه‌ی رالز تبیین نکردن مفاهیم اخلاقی است؛ او خود تاکید می‌کند، مفهوم عدالت را در نظر ندارد؛ اما آن‌که درباره‌ی عدالت می‌گوید ناگزیر باید مفهوم آن را نیز در نظر آورد.وی، ضمن مرور کلیات نظریه‌ی رالز در باب عدالت، دو اصل مهم دیگر در نظریه‌ی وی را طرح کرد. اسلامی اظهار داشت: اگر در موقعیت اولیه باشیم و از این فن استفاده کنیم، اصول شهودگراها و فایده‌گراها را نخواهیم پذیرفت. اگر شرایط قرار گرفتن در این موقعیت را داشته باشیم به دو اصل عدالت می‌رسیم؛ اصل اول آزادی نام دارد؛ بر این اساس هر شخص باید نسبت به گسترده‌ترین نظام جامع آزادی‌های اساسی، حقی برابر داشته باشد که با نظام مشابه آزادی برای همگان، منافاتی نداشته باشد. اصل دوم به نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی دلالت دارد؛ این نابرابری‌ها باید آن‌چنان سامان یابند که هر دوی آن‌ها بیشترین نفع را برای محروم‌ترین افراد داشته باشند و نیز باید به مناصب و مشاغلی متصل باشند که در شرایط منصفانه و برابر از نظر فرصت به روی همه  گشوده باشند. بنابراین اصولی برای عدالت تعریف شده‌اند که رالز آن‌ها را عدالت رویه‌ای محض می‌نامد.اسلامی تاکید کرد: رالز در مقطعی دیگر روش خود را برساختگرایی نامیده است؛ در روش برساختگرایی، اشخاص عاملان اخلاقی خودآیینی هستند که برداشتی از خیر دارند و در شرایط آزادی و برابری، اصول همکاری اجتماعی را با توافق یکدیگر تعیین می‌کنند. هیچ ارزش و خیر ماتقدمی بر توافق آن‌ها وجود ندارد.اسلامی در انتهای مباحث خود برخی نقدها و آسیب‌های وارد بر نظریات رالز را برشمرد.عدالت‌خواهی بی هیچ مبناییاکرمی نیز بر اهمیت کتاب نظریه‌ای در باب عدالت در گستره‌ی تاریخ فلسفه‌ی سیاسی تاکید کرد و از آن‌ پس اظهار داشت: به درستی گفته شد، رالز از سنت قرارداد خارج شده است. نظریه‌ی قرارداد بر وضع طبیعی مبتنی است. فلاسفه‌ی متعددی چون هابز، لاک، روسو و کانت به نظریه‌ی وضع طبیعی توجه داشته‌اند. اما کانت دریافته بود، وضع طبیعی به‌خودی‌خود عدالت را به ارمغان نمی‌آورد؛ مبتنی کردن نظریه‌ی قرارداد اجتماعی صرفاً بر پایه‌ی وضع طبیعی عدالت را در پی نخواهد داشت. از این‌روی می‌توان گفت رالز در سنت لیبرالی و فردگرایی، پهلوانی است که به این عرصه ورود یافته است و تلاش می‌کند بر اساس نگرش خاص خود آن را تبیین کند.وی افزود: با در نظر داشتن نگرش‌های ویژه موجود در باب عدالت، چگونه می‌توان درباره‌ی تعریف رالز از این مفهوم قضاوت کرد؟ رالز بر این معنا تاکید دارد که می‌خواهد به دور از هرگونه آموزه‌ی فراگیر فلسفی، دینی و اخلاقی به یک سری مبانی حداقلی از عدالت دست یابد. این حداقل‌ها همان دو اصل آزادی و تفاوت هستند؛ البته اصل دوم دو قسمت دارد که بخش دوم آن فرصت‌های برابر گفته می‌شود. به نظر می‌رسد او در تلاش خود ناموفق نبوده است. رالز در لیبرالیسم سیاسی سعی دارد تمام آن مبانی را حذف و اصولی را تبیین کند که وقتی انسان‌ها در وضعیت آغازین قرار می‌گیرند باید درباره‌ی آن‌ها توافق کنند. هابز معتقد بود در وضع طبیعی، انسان، گرگِ انسان است؛ حال آن‌که رالز در پی تببین شرایطی است که در این وضعیت انسان، گرگِ انسان نباشد. به اعتقاد رالز می‌توان در این وضعیت به دو اصل عدالت دست یافت. تعریف وی تلاشی جدی است برای این‌که این توافق به دور از هرگونه فلسفه، اخلاق و دین محقق شود.اکرمی، به انتقادهای متعدد حول نظریه‌ی رالز اشاره کرد و ادامه داد: اجزای این نظریه در شکل و صورتی مینیاتوری به یکدیگر پیوند خورده‌اند؛ مؤلف، کتابی آفریده است که در دسته‌ی شاهکارهای فلسفی قرار دارد و نیز تلاش کرده است برای اولین بار بین دو سنت لیبرالیسم و عدالت‌خواهی پیوند برقرار کند؛ این همه بر اهمیت این اثر می‌افزایند، خواه از سوی افراد بسیاری نقد شده باشد. البته من به‌عنوان یک دانشجوی فلسفه از منتقدان رالز هستم، چراکه تصور می‌کنم او مبنایی را عرضه نمی‌کند. به‌رغم این‌که به نظر می‌رسد از مفاهیمی چون طبیعت و ماهیت بشر سخن می‌گوید یا حس عدالت‌خواهی را مطرح می‌کند بی‌آنکه بتواند آن را اثبات کند، بیش از اندازه در دستیابی به مبنا پراگماتیست است.وی ادامه داد: منتقدان او، می‌توانند با اشاره به ساختار عجیب و غریب سیاسی حاکم بر جهان نقدهای خود را مطرح کنند. چگونه می‌توان در وضعیت کنونی به سمت جهانی حرکت کرد که عدالت و آزادی در آن تضمین شود؛ شاید بتوان گفت بهترین اصول آزادی‌های انسانی در بیش از سی ماده‌ی اعلامیه‌ی حقوق بشر عرضه شده است، اما چه تضمینی برای تحقق آن‌ها وجود دارد؟ به عقیده‌ی من برای بازتعریف ساختار اجتماعی و اقتصادی و نظام سیاسی مبتنی بر آن باید اقتصاد، سیاست و اجتماع در پیوند با یکدیگر باشند و آزادی و عدالت را تضمین کنند.اکرمی، ضمن اشاره به ضرورت‌های ترجمه‌ی دوباره‌ی این اثر و شرح ویژگی‌های این ترجمه افزود: این کتاب از حیث ترجمه در کل تأیید می‌شود؛ اما باید نکاتی را در این‌باره تشریح کرد. این ترجمه بر اساس ویراست نهایی اثر صورت گرفته است؛ بر این اساس توقع می‌رود مترجم در پیشگفتار خود تفاوت‌های بین ویراست نهایی و ویراست‌های پیشین را تبیین کند. مترجم محاسن و ویژگی‌های رالز را تشریح کرده است؛ مطلوب‌تر می‌بود اگر به نقدهای مطرح درباره‌ی نظریه‌ی او نیز اشاره شود؛ به هر روی نقایصی وجود دارد که منتقدان بسیاری نیز به آن‌ها اشاره کرده‌اند.وی، اعمال تجدید نظر در تلفظ برخی واژگان در برگردان فارسی را ضروری دانست و تاکید کرد:‌ مترجمان باید در ترجمه به آثار کلاسیک وفادار بمانند؛ باید فرض را بر این قرار دهیم که تک‌تک واژگان و علائم سجاوندی که فلاسفه در آثار کلاسیک به کار گرفته‌اند با دلیل و علت گزینش شده‌اند و مترجم موظف است به آن‌ها توجه کند. به باور شخصی من در برگردان نام‌ها باید به شیوه‌ی تلفظ آن‌ها در زبان مبداء وفادار بمانیم؛ مگر نام‌هایی که به دلایلی در زبان فارسی به شکلی دیگر تثبیت شده‌اند. در این کتاب نمونه‌های در نقض این رویکرد وجود دارد. به اعتقاد من به ازای هر واژه در زبان مبداء باید از یک واژه در زیان مقصد استفاده کرد؛ ضمن این‌که باید خواننده مطمئن باشد واژه‌ها تا انتها تغییر نمی‌کنند؛ مگر این‌که در مواردی استثنایی بتوان یک واژه را به دو معنا به کار برد که در این‌صورت باید اشاره شود. این اصل گاه در این ترجمه رعایت نشده است.اکرمی، ضمن تشریح مصادیقی دیگر از این‌دست افزود: اصطلاحاتی نیز در این ترجمه به کار گرفته شده است که می‌توان بین آن‌ها و واژگان اصلی تناظر و هم‌ریختی ایجاد کرد؛ چیزی که من از آن به‌عنوان هم‌ریختی متنی یا هم‌ریختی ساختاری بین دو زبان نام می‌برم؛ به‌رغم تفاوت‌هایی که از حیث ساختار در زبان‌های مبدأ و مقصد وجود دارد، می‌توان بین آن‌ها تناظر ایجاد کرد و وفادارانه هیچ واژه‌ای به متن وارد نکرد مگر این‌که در متن اصلی باشد. هم ریختی ساختاری بین متن مبدأ و متن مقصد باید رعایت شود؛ حق نداریم هیچ واژه‌ای را به متن بیافزاییم مگر این‌که به نیکی و درستی در کروشه آورده شود؛ اصطلاحاتی که به کار می‌بریم نیز باید در ساختار زبان مبدأ وجود داشته باشند. بی‌توجهی به این‌دست امور باعث شده است گاه ساختار واژگانی در این‌اثر درهم‌ریخته باشد؛ این آسیب معانی و پیامدهای دیگری متفاوت از اراده‌ی نویسنده را رقم می‌زند. ترجمه باید به گونه‌ای باشد که اگر مترجمی دیگر آن را به متن اصلی برگرداند درصد بسیار بالایی از متن اصلی به دست آید.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن