تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817040186




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کرامتي از خودم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کرامتي از خودم
کرامتي از خودم   نويسنده: سيد مسعود شجاعي طباطبايي   يک روز صبح زود از چادر بيرون زدم. دلم مي خواست برم کنار رودخانه اي که به فاصله کمي از کنار چادرمان مي گذشت تا گذر آب را ببينم. کنار رودخانه نشستم. ماهي ها به زيبايي کنار پاهايم حرکت مي کردند. کمي که گذشت، ديدم خودشان را به پر و پاي من مي مالند. از اين اتفاق متحير شدم: خدايا، چه بر من گذشته بود که ماهي ها اين طور بر اشرف مخلوقاتت بوسه مي زدند. دست در آب بردم و يکي از بوسه زنندگان را با دست گرفتم. بدون هيچ تلاشي در دستم آرام گرفت. به ذهنم رسيد تا از اين نعمت لايزال استفاده کنم و با تشکر از معبود، به تندي ماهي هاي ديگر را گرفتم و بر خاک انداختم. به ذهنم رسيد براي صبحانه بچه ها ماهي درست کنم. تعداد که به حد کفايت رسيد، پيراهنم را پر کردم و باشتاب به چادر برگشتم. فرصت کم بود. به تندي و باشوق به آماده سازي براي پخت پرداختم. رايحه خوش ماهي، بچه ها را متوجه خود ساخت و کمي بعد همه بي صبرانه منتظر خوردن ماهي بودند. تعدادي ديگر از بچه هاي ساير چادر ها هم مشتاق بودند تعارفي رد و بدل شود تا سهمي از اين غذا در دل آنها جا بگيرد. با خوشحالي زايد الوصفي مشغول ديدن بچه ها شدم که با اشتهايي تمام اين خوراک را تقريباً مي بلعيدند، طوري که با ايثار تمام، خودم يک لقمه از اين غذا نصيبم نشد. ساعتي نگذشته بود که يکي از برادران در حالي که به خود مي پيچيد از چادر بيرون زد. لحظاتي بعد به دنبال او ساير برادران هم از چادر بيرون زدند. خدايا، چه شده بود؟! کمي بعد صداي «آي دلم ، واي دلم» از هر گوشه اي شنيده مي شد. بلافاصله بچه هاي امداد به ياري آمدند و علت اين اتفاق را مسموميت اعلام کردند. البته عامل آن هم به زودي پيدا شد و آن کسي نبود جز من. من به تنهايي دو دسته خودي را از پاي در آورده بودم. بعد معلوم شد به دليل آن که شب گذشته در بالاي رودخانه، لشگر ديگري اطراق کرده بود و علي الطلوع به شست و شو مشغول شده بودند، آب رودخانه از صابون اشباع شده بود و... منبع:ماهنامه امتداد- ش 46و47 /ن  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن