تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا كند، از طريق زبانش او را رسوا مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826065564




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یک روز با «مهتاب کرامتی»


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: بگذارید از همین جا شروع کنیم. این که چرا شبیه دیگر ستاره‌های این سینما نیست؟ چرا زندگی‌اش از صبح شروع می‌شود؟...    اصول خودم را دارم با مهتاب کرامتی در روزمرگی یک روز اسفند دو هفته پس از دریافت جشنواره 27 وقت تنظیم ساعت قرار می‌گوید «تو که هیچ کدام از فیلم‌های مرا دوست نداشتی، می‌خواهی راجع به چی حرف بزنیم؟»؛ می‌گویم «درباره خود مهتاب کرامتی» و همین می‌شود کلید نوشتن. از شب تا صبحی که سر ساعت ده اش قرار گذاشته ایم، تصمیم‌ام می‌شود این که گفت و گو درباره چهار فیلم جشنواره و حرف‌های جدی و رسمی ‌را کنار بگذاریم و به یک «گزارش از وضعیت» برسیم. گزارش یک صبح تا ظهر کنار کرامتی؛ دو هفته بعد از گرفتن بلورین بیست و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم فجر. * قرار صبح، نیم ساعت نیم ساعت عقب می‌افتد. دلیل اش تنبلی به سبک ستاره‌ها و دیر خوابیدن‌شان نیست. اتفاقا ً من قرار را عقب‌تر می‌اندازم. برخلاف دیگر رفقا، آنها می‌شناسندش می‌دانند که شب‌ها زود می‌خوابد و زندگی‌اش دقیقا ً از هشت صبح _ و گاهی هم زودتر_ شروع می‌شود. همراه علی زارع یک خروجی را هم اشتباه می‌پیچیم تا تأخیرمان دو برابر شود و با یک ساعت تأخیر به مهتاب کرامتی و سمیرا علایی برسیم که آن تایم بودن‌شان بیشتر از همیشه توی چشم می‌زند. بگذارید از همین جا شروع کنیم. این که چرا شبیه دیگر ستاره‌های این سینما نیست؟ چرا زندگی‌اش از صبح شروع می‌شود؟ «وقتی کار می‌کنی، وقتی کار زیاد برمی‌داری، بیشتر هم فعال هستی. اتفاقا ً هر وقت به یک کار بسنده کنی و باقی کارها را به بهانه اش کنار بگذاری، همان کار اول را هم انجام نمی‌دهی. تنبل می‌شوی. این صبح زود پا شدن‌ها برای همین است. این طوری از برنامه‌ریزی فشرده زندگی ام عقب نمی‌افتم.» این برنامه ریزی فشرده که ازش حرف می‌زند، می‌تواند کلید شناخت باشد. دو سه سال پیش که حرف می‌زدیم، می‌گفت زندگی‌اش را جوری تنظیم کرده که به همه کارهایش برسد. یادم مانده که هیچ کدام از کارهایش اولویت نخست هم نبود و همه ارزش یکسان داشت؛ اما یک سال بعدش به صراحت می‌گفت سینما برایش اولویت دارد و حاصل‌اش این که امسال، وقتی نشسته ایم و گپ می‌زنیم، پشت سرش چهار فیلم در یک جشنواره دارد؛ هر چند کسی نمی‌تواند میزان حضورش در جریان‌های اجتماعی را هم نادیده بگیرد. پشت همه این‌ها خب یک بیزنس وومن هم هست. حالا چی؟ سینما اولویت خودش را حفظ کرده است؟ «یونیسف خیلی برایم ارزشمند است. هم برای دل خودم است و هم پاسخ به دغدغه‌ها، احساسات و خواسته‌های مردم. اما با همه ارزش‌اش، سینما واقعا ً برایم اولویت اول است. سخت است که سریال قبول کنم یا تئاتر یا کار شهرستان، چون واقعا ً زندگی ام به هم می‌ریزد. خیلی باید کار خاصی باشد که وسوسه ام کند. اما نفس سینما مهم است. حضور در آن برایم اهمیت دارد. از آن جا که اخلاقم جوری‌ست که از سر تا ته یک کار همراه اش هستم و به آن احساس تعلق می‌کنم و نمی‌توانم رهایش کنم، احتیاج به برنامه‌ریزی دقیق، خودش را نشان می‌دهد.» اما این همه اش نیست. اولویت سینما که کنار برود، فعالیت‌های خیریه و تجارت هم باز روحیه پر کارش را ارضا نمی‌کند. «فقط به همین‌ها محدود نمی‌شوم. باور می‌کنی به کارهای جدید هم فکر می‌کنم؟ تجربه‌های تازه‌ای که حتی در حوزه‌های جدید اتفاق بیفتد. کاملا ً آمادگی اش را دارم. این توانایی را در خودم می‌بینم که انجام شان بدهم.»* در خانه کرامتی، جلوی چشم نیست. سراغ اش را هم نمی‌گیرم. در عوض می‌شود به بهانه‌اش به یک مسیر تازه رفت. جریان زندگی، بعد از و هیاهوی جشنواره به روال عادی بازگشته؟ امروز، هفتم اسفند، یک روز معمولی و عادی در زندگی مهتاب کرامتی است؟ سایه سنگین ، محو شده؟ «سینما، عشق همگی‌مان است دیگر. جشنواره هم یک هیاهوی دوست داشتنی دارد با مناسک خودش. دوست داریم در همه سال جلوی سینماها مثل دوره جشنواره شلوغ شود. عاشق فیلم دیدن کنار مردم هستم. هر سال می‌روم و برای دیدن فیلم‌ها در سینماهای مردم بلیت پیش خرید می‌کنم. مهم است که واکنش‌های مخاطبان را در اولین مواجهه‌شان با فیلم ببینی. درباره ، هنوز درست نمی‌دانم. هیاهو که تمام شده و به زندگی عادی بازگشته ام، اما فکر می‌کنم حالا انتخاب را سخت‌تر کند. انگار وظیفه آدم را سنگین‌تر می‌کند. البته باز هم باید تا اکران فیلم‌ها صبر کرد و واکنش تماشاگران عادی، نه تماشاگران خاص‌تر جشنواره ای را دید.» کرامتی اما شجاع تر از دیگر بازیگران سینمای ایران، در تمام نمایش‌های فیلم‌های خودش در سالن رسانه‌ها حاضر بود و فیلم‌هایش را کنار منتقدان و روزنامه نگاران دید و در جلسات نقد و بررسی فیلم‌ها هم حضور داشت. این مواجهۀ از نزدیک، ترسناک نیست؟ «رسانه ای‌ها و روزنامه نگاران را دوست دام. اما فیلم دیدن در کنارشان حس خیلی خوبی ندارد. نگران واکنش‌هایشان هستی و این که الأن درباره‌ات چی فکر می‌کنند. از طرف دیگر نشست‌های مطبوعاتی هم احساس خوبی به من منتقل نمی‌کند. برخوردها یک جور است و آنچه من دلم می‌خواهد جور دیگر. دلم می‌خواهد حواس‌مان به همدیگر باشد. این دنیای کوچکی است. همان قدر که سینمایی‌ها به رسانه ای‌ها نیاز دارند، رسانه ای‌ها هم به سینمایی‌ها. باید پشت هم بایستند. برخوردها اما چیز دیگری است.» با این حال، کرامتی از آن که من می‌شناسم، دموکرات تر از این حرف‌هاست و سعه صدر زیادی دارد. بارها پیش آمده که رو در رو به او گفته ام فیلم‌هایش را دوست ندارم و این آخرین بار را که اصلا ً همان اول بهش اشاره کردم؛ همان حرف‌هایی که مسیر گفت و گو را عوض کرد. گفت و گوی دو سه ماه پیش اش با هوشنگ گلمکانی درباره «آتش سبز» و بحث‌هایی که در آن گفت و گو مطرح شده بود، باعث شد برخی انتقادهای در خفا، عیان شود. این که می‌گویند کرامتی برای نقش‌های خاص و متفاوت زیادی شیک است یا چهره‌اش را نمی‌شود به هم ریخت. با آن شناخت قبلی، این بحث با ترس و لرز مطرح نمی‌شود و جواب هم همان قدر منطقی است که انتظارش را دارم: «از آن حرف‌ها به هیچ وجه ناراحت نشدم. باید قبول کنی که وقتی من بازیگر، یک فیلی را بازی می‌کنم و با جان و دل هم برایش انرژی می‌گذارم، نمی‌توانم مثل یک تماشاگر عادی به تماشایش بنشینیم و ایرادهایش را بگیرم. منکر این همه نیستم که فیزیکم به گونه ای است که گاهی کاملا ً به نفع‌ام است و گاهی کاملا ً به ضررم. گاهی می‌تواند مثبت باشد و گاهی منفی. اما دوست دارم خودم را محک بزنم. به ایرادهای «آتش سبز» واقفم ولی فیلم را دوست دارم. این بحث‌ها ولی دلیل انتخاب‌های بعدی ام نبود. تو به عنوان یک بازیگر، یک سری پیشنهاد داری و از برآیند آن‌ها یکی را که از بقیه بهتر است انتخاب می‌کنی. همه اش همین است. به همین سادگی.»*  انگار دوباره رسیده ایم به بحث اصلی. چرا این فیلم‌ها؟ سلیقه ای خاص در میان است یا به قول خودش از بین یک سری پیشنهاد، این بهترین‌هایش است؟ طیف متنوع فیلم‌ها، به نفع سلیقه شخصی مهتاب کرامتی و البته همراهی اطرافیان اش شهادت می‌دهد: «در سینمای ایران هیچ چیز قابل پیش بینی نیست. بعضی وقت‌ها تصمیم‌هایی می‌گیری که به نظرت بهترین شکل ممکن اش است اما درست نتیجه عکس می‌دهد. گاهی از چیزی راضی نیستی. ولی دیگران راضی به نظر می‌رسند. فقط یک چیز مشخص است. هیچ کس نمی‌خواهد کار بد انجام دهد. همه، اول کار برای انجام یک کار خوب جلو می‌آیند. مجموعه شرایط است که اتفاق را باعث می‌شود. الأن فقط منتظر نمایش این فیلم‌هایم هستم. نمی‌دانم چه واکنشی برمی‌انگیزند. وقت بازی کردن شان برخی می‌گفتند حتما ً کار کن چون تجربه متفاوتی است اما برخی هم می‌گفتند تو اصلا ً نباید به این ظاهر و این شکل تثبیت شده‌ات دست بزنی. می‌دانم که ته اش هیچ وقت همه راضی نخواهند بود اما مهم این است که من تمام تلاشم را کرده ام. هم شاید فقط به تثبیت  موقعیت ام برای انتخاب‌های دشوار تر کمک کند.» هر کسی که تصویر عمومی‌ کرامتی را دیده باشد، فکر می‌کند یا بازیگری طرف است که یک کاراکتر جدی و نجوش دارد؛ در حالی که اندکی آشنایی با خودش همه تصورات را باطل می‌کند. برای همین هم هست که خودش را عضوی از مجموعه یک فیلم می‌داند و از دوست داشتنی‌ترین آدم‌های یک گروه در زمان فیلم برداری‌ست. دلیل اش را از بین این حرف‌ها راحت‌تر می‌توان بیرون کشید: «به یک چیز معتقدم. تو وقتی وارد یک پروژه می‌شوی قرار است حدود دو ماه با آن آدم‌ها زندگی کنی. نتیجه کار شاید مشخص نباشد اما حداقل کار که می‌توانی کنی این است که فشار کار روی هیچ کس مضاعف نشود.» با این کاراکتر، مهتاب کرامتی با چه ضمانتی وارد یک پروژه می‌شود؟ «باید موجود خوش شانسی باشم که همه چیز درست پیش برود. باید باور کرد که همه چیز نسبی است و نمی‌توانم همه چیز را کنترل کنم. فقط باید هوشیار باشم که بهترین انتخاب را انجام دهم.» و کدام، انتخاب خانم بازیگر است؟ پروژه ای که در آن احساس راحتی و لذت بکند یا فیلمی ‌که همه چیزش مکانیکی و خشک است اما می‌شود به حاصل اش مطمئن بود؟ «دومین گزینه هم خوب است اما چون با جان و دل سر یک فیلم می‌روم قطعا ً ترجیح می‌دهم سر فیلمی ‌باشم که در آن با عوامل و گروه احساس راحتی کنم.» این بحث، با یک سوال تمام است. از این چهار فیلم کدام شان فیلم خود مهتاب کرامتی است؟ فیلمی‌که از آن خودش بداند؟ «واقعا ً همه شان. وقتی یک کار را می‌پذیرم با همه وجودم سر کار می‌روم و برای همین هیچ کدام شان از خودم جدا نیستند. از این بین شاید «تردید» را از این لحاظ که حضور کمتری داشتم و تا حدی خودم را میهمان می‌دانستم خیلی فیلم خودم به حساب نیاورم و به میهمان بودن ام افتخار کنم اما در مورد باقی فیلم‌ها چون از ابتدا حضور داشته ام و کنار کار بوده ام، همه شان را دوست دارم. مثلا ً «بیست» را از مرحله ایده و فکر بودم و حس خوب «آشنایی» همه جایش وجود داشت. با همه گروه قبلا ً کار کرده بودم و دوستانم بودند. یا «شبانه روز» که بازنویسی‌های فیلم نامه اش را هم در جریان بودم. هر چند، وقت دیدن اش کلی هیجان داشتم چون تقریبا ً نماهای زیادی بود که در جریان فیلمبرداری اش نبودم و نمی‌دانستم چه جوری شده و هنگام دیدن فیلم، انتظاراتم برآورده می‌شد. اصولا ً فکر می‌کنم وقتی وارد یک پروژه شده ام تا زمان نمایش آن باید همراه اش باشم و خودم را جزئی از آن بدانم. در آن سهیم باشم.»*  برگردیم سراغ همان هدف اول. رسیدن به ویژگی‌های شخصیتی و خصوصیات فردی مهتاب کرامتی. زندگی ستاره ای که هیچ وقت حاشیه از آن به بیرون درز نکرده است. چرا؟ «یک مرزبندی مشخص بین زندگی شخصی و زندگی عمومی‌ام وجود دارد که البته اصلا ً آزار دهنده نیست و برایش تلاش خاصی نمی‌کنم. ببین ... زندگی عجیبی ندارم که بخواهم بین دو وجه مختلف اش دیوار بکشم. اصلا ً حاشیه ندارد که بخواهم پنهان اش کنم. البته اصول خودم را دارم. مشکلاتم همواره برای خودم است و سعی می‌کنم شخصا ً حلشان کنم. گوش خوبی هستم و خوب مصائب دیگران را می‌شنوم اما نمی‌خواهم آن‌ها را وارد درگیری‌های خودم بکنم. شاید دلیل آن چیزی که می‌پرسی همین باشد.» و همین، دایره دوستان و رابطه‌هایش را هم گسترده کرده است: «رابطه‌های خیلی خوب و رفقای زیادی دارم. بهم انرژی می‌دهند. اگر مشکلی هم باشد، ترجیح می‌دهم خودم حلشان کنم. در همین جشنواره دو سه کارگردان بودند که دلخوری‌هایی از من داشتند. پیشنهاد فیلم شان را رد کرده بودم یا جور نشده بود که با هم کار کنیم. فکر می‌کردند برخورد من هم مثل پاسخم به پیشنهادهایشان خواهد بود در حالی که اصلا ً این جور نبود. وقتی رفتم و حرف زدیم، همه چیز حل شد. گارد برداشته شد و حالا آن‌ها هم جزو دوستان ام هستند. فقط درصد این دوستی‌ها متغیر است. آدم‌ها برای من در محدوده‌های معین تعریف می‌شوند. هیچ وقت این محدوده‌ها را با هم قاطی نمی‌کنم. این‌ها را که می‌گوید جرأت می‌کنم تا درباره نت آخری هم که کنار دفتر نوشته ام، حرف بزنیم. زیادی شخصی است و ارزیابی صریح یک کاراکتر. این که اطرافیان اش و البته خودم معتقدند و معتقدم یک روحیه حمایت گر دارد. حامی‌است و «مرام» بهترین واژه برای تعریف رفتارهای دوستانه اش است. به خودش که می‌گویم اول می‌خندد و بعد می‌پذیرد که چنین است. این روحیه اش باعث نشده آدم‌ها از او سوء استفاده کنند؟ «وقتی سن ات بالاتر می‌رود، وقتی تجربه کسب می‌کنی، یاد می‌گیری که «نه» هم بگویی. رمز موفقیت، این «نه گفتن» است. توی کارها و برخوردهای آدم، رفته رفته یاد می‌گیری و تمرین خوبی برایت است که «نه» هم بگویی. البته نیاز به تمرین دارد. سخت است. » و انتخاب آدم‌های امن در این بین چطور اتفاق می‌افتد؟ «خودم کشف شان می‌کنم. هر آدمی‌را باید خودت به شخصه بشناسی. در این زمینه اصلا ً نباید به تجربه‌های دیگران اطمینان کنی. رابطه، در مواجهه دو آدم با هم تعریف می‌شود و برای همین، من خودم در مواجهه مستقیم است. که می‌فهمم هر کسی کجای آن محدوده از روابط من می‌ایستد.» دو هفته گذشته است و اولین مهتاب کرامتی، برخلاف نقش‌هایی که همواره بازی می‌کند، ستارۀ نقش اول، با عنوان تندیس نقش مکمل، به او رسیده. حدود ده سال است که در سینما فعالیت مستمر دارد و این تأیید و تثبیت است. این از مناسبات حرفه ای. اما دربارۀ خودش ... خب، در تمام این متن بلند، سعی کردم آن مهتاب کرامتی آشنا را برای خودم، برای شما هم تصویر کنم. زنی که در آن برنامه ریزی فشرده روزانه که شرح اش رفت، دو ساعت بیشتر از وقت قرار، برای متن و عکس‌ها وقت گذاشت و برای آن تأخیر اول و این وقت اضافه، نمی‌شود ممنون اش نبود.        




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 523]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن