تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): کسی که در پی برآوردن نیاز برادر مسلمان خود باشد، تا زمانی که در این راه است خ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820817474




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بازنمایی ابعاد تکامل در تاریخ از نظرگاه آموزۀ نجات گرایانۀ مهدویت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بازنمایی ابعاد تکامل در تاریخ از نظرگاه آموزۀ نجات گرایانۀ مهدویت
در دین مبین اسلام، حرکت تاریخ بر اساس ربوبیت الهی و هدف خلقت تفسیر و تبیین می شود. از دیدگاه اسلام حرکت تاریخ خطی و تکاملی است.

خبرگزاری فارس: بازنمایی ابعاد تکامل در تاریخ از نظرگاه آموزۀ نجات گرایانۀ مهدویت



بخش اول چکیده از مهم ترین آموزه های دین مبین اسلام که در واقع جلوه گری غایت مندی تاریخ به شمار می رود، نظریۀ جامع و کامل «نجات گرایانه» دین، یعنی «آموزۀ مهدویت» است. این آموزه، آینۀ تمام نمای پیش گویی وحیانی دین اسلام و آینده ای حتمی، روشن، فراگیر، مطلوب و موعود امم است. این مقاله با رویکردی توصیفی _ تحلیلی می کوشد تا مبانی نظری و ابعاد تکامل را در نظام معنایی اسلام، شناسایی کند. مقاله با فرض گرفتن این نکته که اندیشۀ مهدویت، فرجام متعالی و شکوهمند آیندۀ جهان و سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری از دیدگاه اسلام است، به معناشناسی تکامل در اسلام می پردازد. بررسی کارکردهای پیوند مطالعات مهدوی و فلسفه نظری تاریخ، آغازگاهی است که نویسنده برای ارائۀ تصویری روشن از بحث برمی گزیند. بازگرداندن هویت واقعی آموزۀ مهدویت به چارچوب استانداردهای برخاسته از فرهنگ دینی و گذر از رویکرد منفعل به رویکرد فعال در عرصۀ مطالعات مهدوی از مهم ترین فواید این پیوند برشمرده شده است. نگارنده ابتنای بر ربوبیت الهی، غلبۀ حق در فرجام ستیزش تاریخی و تأثیر اراده های انسانی در تکامل تاریخ را مهم ترین انگاره های اسلامی در تبیین اندیشۀ تکامل تاریخ در اسلام برمی شمارد و فضیلت محوری، عقل گرایی، آرمان گرایی، فراگیری، جامعیت و ... از جمله یافته های کاوش نویسنده در ویژگی های جامعۀ متکامل عصر ظهور است. واژگان کلیدی فلسفۀ نظری تاریخ، آموزۀ مهدویت، تکامل و پیشرفت. مقدمه اندیشۀ مهدویت در میان اندیشه های دینی، جایگاهی رفیع دارد؛ اندیشه ای است که رمز هویت شیعه به شمار می رود و به آیندۀ جهان و بشر، نگاهی جدی و عمیق می اندازد. در این آموزه، هدف و غایت تاریخ، مکانیسم و محرک حرکت تاریخ و مسیر آن به درستی بیان شده است. نظریۀ مهدویت در نزد شیعه دارای عناصر اصلی اعتقاد به وجود یک جریان کلی در نظام طبیعت و جهان، سیر تکاملی تاریخ و اعتقاد به پایان و فرجام خوش برای تاریخ است (مطهری، 1386: 13).  این آموزۀ متعالی به گونه های مختلف به تصویر کشیده شده است، اما از منظر فلسفۀ تاریخ، کم تر به آن پرداخته شده و پیوند و رابطه این دو در محاق غفلت فرو رفته است. تبیین و ارائۀ آموزۀ مهدویت در چارچوب فلسفۀ نظری تاریخ، افق های جدیدی فراروی پژوهش گران و اندیشمندان می گشاید. این نوشتار، کوشش فروتنانه ای است در بازترسیم فلسفۀ نظری تاریخ با محوریت آموزۀ مهدویت. مهم ترین ویژگی آموزۀ مهدویت در تبیین حرکت تاریخی و سیر تکاملی آن، نقش اراده های انسانی در حرکت تکاملی تاریخ است. مشکل نظریه های ارائه شده در فلسفۀ نظری تاریخ، جبری بودن آن ها و ادعای علمی بودن آن هاست، در حالی که در اندیشۀ قرآنی، حرکت تاریخ جبری نیست. آیات قرآن فرجام خوش و آیندۀ روشنی را برای تاریخ بشر به تصویر می کشند. فطرت کمال طلب و حقیقت جوی انسان، او را به سوی تقرب الهی و اخلاق و معنویت سوق می دهد. این رویداد عظیم هنوز رخ نداده است. این انگاره در فلسفۀ متعالی تاریخ و نظریه «دولت جهانی مهدوی» مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این نوشتار فرض بر این بوده که فرجام متعالی و شکوهمند آیندۀ جهان و سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری از دیدگاه اسلام، اندیشه مهدویت است و در دین مبین اسلام، مبانی، مؤلفه ها و سازوکارهای آینده روشن و جامعه متکامل بشری به روشنی ترسیم شده است. از این رو برای نشان دادن درستی این استدلال می کوشیم که نشان دهیم: 1. آیا می توان به دیدگاهی مستقل دربارۀ تکامل و پیشرفت در نظام فلسفه تاریخ اسلام پی برد؟ 2. به طور مشخص، حکومت مهدوی که غایت تاریخ و جامعۀ آرمانی تکامل و پیشرفت است، بر چه مبانی ای استوار است؟ 3. ابعاد تکامل در جامعۀ آرمانی عصر ظهور چیست؟ روش شناسی تحقیق روش پژوهش از نوع توصیفی _ تحلیلی است و با توجّه به روش پژوهش، در این باره، نمونه گیری انجام نشده و همۀ منابع و مراجع در دسترس، مورد بررسی و تحلیل واقع شده اند. ابزار گردآوری داده ها، فرم فیش برداری بوده، و نیز از شیوۀ تحلیل کیفی به منظور تحلیل و جمع بندی یافته ها استفاده شده است. مراد از واژۀ تحلیلی در این جا، معنای مصطلح در برابر تألیفی نیست، بلکه مقصود، روشی است که صرفاً با تحلیل منطقی و نه مشاهده و تجربۀ عینی به کاوش می پردازد. هدف و کاربرد تحقیق این مقاله درصدد است پژوهش گران عرصۀ مهدویت را به سوی ابعاد و زوایای پنهان و نهفته در آموزۀ مهدویت سوق داده و آنان را متوجه بنیان معرفتی این آموزه سازد. منظور این است که جریان مطالعات مهدوی، چندان جوان و بنیاد تاریخی آن نیز ضعیف نیست. امّا با توجّه به تحولات پرشتاب کنونی و ورود متغیرهای متعدد در عرصۀ علمی جهان، ناگزیریم از الگو و روش های سنتی فاصله گرفته و مطالعات مهدوی را با توجه به دانش های نوبنیاد به روزرسانی کنیم. بازکاوی و بازپژوهی آموزۀ مهدویت یک ضرورت عینی است تا جریانی که برای ناب سازی معرفت دینی اتّفاق می افتد، هماره ناب، زلال و اصیل بماند. چیستی فلسفۀ نظری تاریخ و چگونگی پیوند آن با مباحث مهدوی، مفهوم و انگاره ای است که اندیشه و تأمّل دربارۀ آن، نیازمند کاوش فراوان است. کارکردهای پیوند مطالعات مهدوی و فلسفۀ نظری تاریخ بر آن نیستیم تا تمامی مزایا و کارکردهای پیوند مطالعات مهدوی و فلسفۀ نظری تاریخ را بیان کنیم. راه تحلیل این موضوع از پژوهش هایی گسترده و ژرف می گذرد. آن چه در این فرصت با اطمینان یادآور می شویم؛ عبارتند از: 1. بازنمایی فلسفۀ متعالی تاریخ شیعی: تدوین فلسفۀ تاریخ با دو روش متفاوت امکان پذیر است؛ روش نخست، روش عقلی است که تکیه بر خرد و اندیشه دارد و تنها از منطق و استدلال عقلی در فرآیند مطالعه و پژوهش استفاده می کند که در غالب کتاب های فلسفه تاریخ این روش را به عنوان روش تحقیق در فلسفۀ تاریخ نام می برند. اگرچه برخی بهره برداری از روش نقلی، استفاده از روش استقرایی و مطالعه تجربی تمدن ها و پدیده های تاریخی را جهت رسیدن به فلسفۀ تاریخ پیشنهاد می دهند (میرباقری، 1390: 46)، اما به نظر می رسد به جهت ویژگی خاص موضوعات و مسائل مطروحه در فلسفه تاریخ و احاطه نداشتن ذهن انسان به وجوه گسترده تاریخ، تنها کسانی می توانند نگاهی جامع به تاریخ و قوانین و سنن حاکم بر آن داشته باشند که خود حاکم بر تاریخ باشند. بر این مبنا تنها منبع راهگشا در تدوین فلسفه تاریخ «دین» است. بر این اساس روشن می گردد که مقید شدن فلسفۀ تاریخ به قید شیعی، هم از نظر روش و هم از نظر مبانی و مبادی حاکم بر فلسفه تاریخ قابل توجیه است. از دیگر سو می توان از مؤلفه های فلسفۀ نظری تاریخ در تحلیل و ارزیابی درست بعضی از آموزه های اسلام و دقیق تر آموزۀ مهدویت بهره جست. تبیین روشن و حتمی فرجام تاریخ از مهم ترین کارکردهای این پیوند است. 2. تقویت آینده نگری: یادآور این نکته است که ما صرفاً در زمان حال زندگی نمی کنیم. گذشته، حال و آینده از هم جدا نیستند. آینده بر مبنای گذشته شکل می گیرد و نقطۀ آغاز آن، شرایط حال است. پیش بینی محتوم و هر نوع غیب گویی مردود و بی معناست. آینده از قبل طراحی نشده، بلکه ما هستیم که آینده را می سازیم. بر این اساس باید گفت تفسیر تاریخ بشری و ارتباط مستمر گذشته با حال و آینده،بر عهدۀ «فلسفه نظری تاریخ» است (کارگر، 1389ب: 81). بر این اساس، فلسفه نظری تاریخ شاخه ای از تحقیق های فلسفی و اجتماعی است که به تاریخ می نگرد و در پی آن است که از یک سو، منطق حاکم بر تلاش مورخ را دریابد و از دیگرسو، هدف و معنای سیر کلی تاریخ را کشف کند و چگونگی آینده را توضیح دهد (همو). بررسی نقش و جایگاه آموزۀ مهدویت در تحولات و دگرگونی های آیندۀ جهان و ایجاد آمادگی جمعی و جهانی برای رودررویی با این تغییرات از کارکردهای این بحث است. 3. تعیین جهت گیری مناسب: تاریخ عقلی به ما بصیرت و فهم می دهد. این بصیرت کمک می کند تا تشخیص دهیم کدام  یک از عوامل در دست یابی به موفقیت مؤثرند و کدام یک بی تأثیرند. بازترسیم آموزۀ مهدویت بر اساس فلسفۀ نظری تاریخ «چشم انداز» خلق می کند. 4. پیش روی با فرضیه ها: در دنیایی سرشار از اطلاعات گوناگون و با وجود محدودیت های زمانی برای تحلیل آن ها، قابلیت فرضیه سازی و آزمون فرضیه ها یکی از مهم ترین کارکردهای پیوند مطالعات مهدوی و فلسفۀ نظری تاریخ است. در فرآیند رویکرد به پدیده ها بر اساس فلسفۀ نظری تاریخ با زنجیره ای از عبارات منطقی «چه می شود اگر...؟» و «اگر الف سپس ب» پیوند مؤثری بین فرضیه سازی و ابزار تحلیلی (آزمون فرضیه) به وجود می آورد. 5. بازگرداندن هویت واقعی اندیشۀ مهدویت به چار چوب استاندارد های برخاسته از فرهنگ دینی: به این معنا که بررسی آموزۀ مهدویت بدون توجه به فلسفۀ نظری تاریخ ناقص و ناتمام است. اگرچه آموزۀ مهدویت خاستگاهی وحیانی دارد، اما برای قرار گرفتن آن در چارچوب زندگی بشری و برداشت های عقلانی و فلسفی، نیازمند فلسفۀ نظری تاریخ هستیم (همو: 19). 6. گذر از رویکرد منفعل به رویکرد فعال در عرصۀ مطالعات مهدوی: آموزۀ مهدویت هدف و سرمنزل تاریخ و آیندۀ روشن بشریت است. ارائه نظریه ها و انجام پژوهش های علمی در راستای آینده نیازمند روش های خاص خود است. مهم ترین و رایج ترین چهارچوب نظری برای آینده پژوهی و آینده نگری فلسفۀ نظری تاریخ است و اگر آموزۀ مهدویت در این قالب قرار گیرد، زوایای ناپیدای آن، آشکار و ابعاد مختلف نظری و علمی آن برجسته می شود. مفهوم شناسی 1. آموزه مهدویت در اسلام از موعود نجات بخش با عنوان «مهدی» یاد می شود و در این خصوص تفاوتی میان فرقه های شیعه و سنی وجود ندارد. واژۀ «مهدی» صفت مفعولی از ریشه «هدیْ» به معنای هدایت کردن است و در لغت بر کسی اطلاق می شود که به رشد و رستگاری هدایت شده و از گمراهی به دور باشد. مهدی، اصطلاحاً، لقب فردی از اهل بیت: است که رسول اکرم(ص)  بشارت ظهورش را داده است. او جهان را پس از آکنده شدن از ستم، از عدالت سرشار خواهد ساخت. به اندیشۀ مهدویت با دو رویکرد «گزاره ای» و «آموزه ای»می توان نگریست. مراد از رویکرد گزاره ای یا تک واژه ای، پرداختن به موضوعات، مسائل، روایات، توقیعات ادعیه و داستان های مهدوی یا بخشی از آن ها به صورت موردی و جزئی است. رویکرد آموزه ای به رویکرد جامع و سامان مند در برابر نگاه گزاره ای و موردی می گویند (پورسیدآقایی،1386: 6). آموزۀ مهدویت مجموع معارف منسجم و نظام مند دربارۀ حضرت مهدی(عج)  است. توضیح بیش تر این آموزه چنین است: اعتقاد به وجود امامی که وارث فرهنگ وحی است؛ جهانیان در انتظار او به سر می برند؛ او در روزگار غیبت خود حرکت جامعه جهانی و به طور خاص جوامع اسلامی را در رسیدن به جامعۀ آرمانی و پیروزی حق بر باطل، هدایت و مدیریت می کند. در این رویکرد به روایات مهدوی به صورت کلی و مجموعی نگاه نمی شود، بلکه باید با نگرشی خاص به روایات مهدوی، هر آن چه را که می تواند خاستگاهی برای اصول راهبردی باشد استخراج کرد (همو). برخی از عناصر ومؤلفه های آموزۀ مهدویت عبارتند از: انتظار و ویژگی های جامعۀ منتظر پیش از ظهور، جایگاه امامان در عالم هستی، جامعۀ موعود و آرمان شهر مهدوی، نقش ظهور و سقوط تمدن ها در ظهور تمدن مهدوی، بازترسیم فلسفۀ نظری تاریخ با محوریت آموزۀ مهدویت، نقش ارادۀ انسانی در تحولات تاریخی، زمینه سازی ظهور و... . از هر یک از این مؤلفه ها یا ترکیب آن ها اصولی راهبردی می توان به دست آورد؛ اصولی که راهنمای عمل ما در عرصه های مختلف حیات جمعی و جهانی باشد. دوری از رهیافت توصیفی و گزارش گونه و نیز نگاه سطحی،عاطفی و حداقلی در آموزۀ مهدویت بسیار مهم است؛ زیرا چنین رویکردی نتوانسته پاسخی جامع و چارچوبی کامل برای تبیین این پدیدۀ بزرگ ارائه دهد، باید نقش مهدویت را فراتر از یک گزارۀ دینی هم عرض سایر گزاره ها تبیین کرد. 2. تکامل در تاریخ انگارۀ تکامل، یکی از مباحث چالش برانگیز فلسفۀ نظری تاریخ به شمار می رود که مبتنی بر حرکت تاریخی است. فیلسوف تاریخ در فلسفۀ نظری تاریخ[1] درصدد فهم معنا و هدف تاریخ، محرک و مکانیسم حرکت تاریخ، و آغاز و انجام تاریخ است (نوذری، 1379: 24). به تعبیر ویلیام دری[2] فلسفۀ نظری یا جوهری تاریخ درصدد کشف معنا و مفهوم روند کلی پدیده های تاریخی است تا به ماهیت عمومی فرآیند تاریخی دست یابد و فراتر از عقلانیتی است که پژوهش های متداول انجام می دهند (ادواردز، 1375: 2). فلسفۀ نظری یا جوهری تاریخ، پژوهش فلسفی در باب پدیده ها و وقایع گذشته است و به دیگر سخن، فیلسوف فلسفۀ جوهری تاریخ درصدد ضابطه بندی و قانون مندی روند کلی و سیر تاریخ است. روشن تر آن که فلسفۀ نظری تاریخ، کوششی است برای کشف معنا، و مفهومی است در سیر روند کلی رویدادها که فراتر از عقلانیتی است که در کار و پژوهش متداول تاریخی یا تاریخ نگاری می تواند به آن دست یابد (استنفورد، 1384: 22). امروزه با پیشرفت های علوم طبیعی، الگوی تکامل از طرفداران بی شماری برخوردار است. از قرن هفدهم به بعد بیش تر فیلسوفان تاریخ بر این باور بودند که بشر آگاهانه یا ناآگاهانه از وضع بدتر به وضع بهتر در حرکت است. کندرسه[3] پیشرفت عقلانی و اخلاقی انسان را به صعود بی نهایت انسان از پلکان تشبیه می کند. در قرن هجدهم نگرش تکاملی به تاریخ و ماهیت، سمت و سویی الهی و دینی داشت، اما از آن پس، رویکردی سکولار و غیردینی پیدا کرد. در رویکرد سکولار به تکامل، همه چیز در قالب ماده و امور ملموس و دنیایی تبیین می گردد. معتقدان به ماتریالیسم تاریخی چون هگل و مارکس نیز تاریخ را دارای حرکت تکاملی می دانند. سیر تکاملی جوامع از نظر هگل و مارکس، به صورت حرکت از جوامع قبیله ای ساده مبتنی بر بردگی و کشاورزی معیشتی به تدوکراسی ها، نظام های سلطنتی و اشرافی و فئودالی مختلف و دموکراسی لیبرال نو و سرمایه داری مجهز به موتور تکنولوژی است. ملاک تکامل در نظر معتقدان ماتریالیسم تاریخی، بعد مادی انسان است (مطهری، 1385، ج1، 251). از این تکامل تاریخی اصطلاحاً تحت عنوان دیالکتیک (ابزاری) تاریخ یاد می شود. در قرن نوزدهم اندیشۀ تکامل تحت تأثیر گرایشات تجربه گرایی قرار گرفت. «تایلر» در انگلستان و «مورگان» در امریکا از جمله پایه گذاران تکامل تجربی بودند. تکامل گرایان تاریخی در چیستی تکامل نیز اختلاف نظر دارند. معناشناسی تکامل به پیشرفت علوم طبیعی و تسلط انسان بر طبیعت بیش ترین طرفدار را دارد. عده ای دیگر نیز جامعه متکامل را جامعه ای می دانند که در صنعت و فن آوری پیشرفت کرده باشد. در نظریه سوم، پیشرفت به معنای تسلط بر جوامع و انسان های دیگر معنا شده است. در نظریۀ چهارم، تکامل را رفاه مادی در بهداشت و تغذیه می دانند. عده ای دیگر، جامعه متکامل را جامعه ای برمی شمرند که دارای نظم، امنیت، آزادی، عدالت و برابری و برادری باشد. به تعبیری دیگر، جامعۀ متکامل جامعه ای است که آرمان های اجتماعی و سیاسی داشته باشد. عده ای اندک نیز تکامل را به پیشرفت در اخلاق و معنویت و نیز پیشرفت در قابلیت های زیستی _ روانی معنا می کنند. اگر معتقدان به تکامل، هرمی را تشکیل دهند، قاعده این هرم جایگاه کسانی است که به پیشرفت ممتد دانش و علوم طبیعی باور دارند و در رأس آن افرادی هستند که پیش بینی می کنند بهبود در دیگر زمینه ها، در غایت امر به بهبود به قابلیت های جسمی و روحی و دماغی انسان می انجامد (مصباح یزدی، 1368: 163). توجه به این نکته ضروری است که تکامل گرایان، تکامل را به خطی مستقیم و بدون انحراف و وقفه معنا نمی کنند. آنان معتقدند سیر جامعه و حرکت تاریخ اگرچه در نهایت دارای سیر صعودی و رو به بالاست، ولی این سیر، دوره های رکورد و فراز و نشیب های فراوان و چشم گیری دارد (همو: 164). از دیدگاه شهید مطهری، تکامل و پیشرفت به یک معنا نیست. او معتقد است که هر تکاملی پیشرفت است، ولی هر پیشرفتی تکامل نیست؛ زیرا در معنای تکامل، تعالی نهفته است و تکامل به حرکت عمودی می گویند، در حالی که پیشرفت را حرکت افقی یا عمودی یا خصوص حرکت افقی می نامند (مطهری،1383: ج15، 215). شهید مطهری با تقسیم تکامل به تکامل حقیقی و مجازی معتقد است تکامل حقیقی تکاملی است که یک شیء از نقص به سوی کمال حرکت می کند و در خود او تغییری به وجود می آید، ولی تکامل مجازی آن است که یک شیء ناقص، محو یا نابود شود و شیء کامل جایگزین آن گردد (همو: 517). متفکرانی نیز سیر تکاملی تاریخ را نمی پیذیرند و معتقدند حرکت تاریخ تا کنون تکاملی بوده است؛ یعنی گذشتۀ جوامع جهت تکاملی داشته است، اما نمی توان نتیجه گرفت که آیندۀ تاریخ نیز سیر تکاملی دارد. تکامل، به فرض آن که تاکنون تحقق داشته، یک«میل» است به معنای گذشتۀ جهت دار یک پدیدۀ خاص، نه یک قانون به معنای نظم تکرارپذیر و وتغییرناپذیر در همۀ زمان ها و مکان ها (همو: 167). معناشناسی تکامل در اسلام قرب الهی و عبودیت کمال نهایی، مراد و مطلوب انسان های کامل و مبدأ و مقصد اعلای حرکت تکاملی بشر و اساس تعالیم پیامبران بوده است. از دیدگاه اسلام، حرکت و سیر تاریخ به سوی عبودیت و حاکمیت ارزش هاست و اگر غیر از این  بود، حرکت تاریخ امری پوچ می نمود. از دیدگاه علّامه طباطبایی این حرکت و تکامل بر اساس قانون هدایت عمومی صورت می گیرد. به موجب قانون هدایت عمومی که در همۀ انواع آفرینش جاری است، نوع انسان به حکم ضرورت به نیرویی (وحی و نبوت)مجهز است که او را به سوی کمال انسانیت و سعادت راهنمایی می کند و بدیهی است که اگر این کمال و سعادت برای انسان اجتماعی امکان وقوع نداشته باشد، اصل تجهیز لغو خواهد بود (طباطبایی، 1374: 149). شهیدمطهری از دیدگاهی دیگر به این انگاره می نگرد. در نظرگاه او حرکت تکاملی در فطرت و گوهر تاریخ و لازمۀ ذات آن است و طبیعت تاریخ نه یک طبیعت مادی محض، بلکه شامل تمام ابعاد انسانی است (مطهری، 1374: 36). هدفی که قرآن برای کاروان بشری ترسیم می کند، «عبادت و عبودیت» است. راه رسیدن به این کمال بنیادین (قرب الهی و عبودیت)، گذر از کمالات گوناگون است؛ یعنی انسان ابتدا به یک سری کمالات فرعی (غیراصلی) نایل می شود، آن گاه از طریق این کمالات واسطه ای (کمال خلقی، کمال عقلی و کمال اجتماعی)، به کمال مطلق دست می یازد. این انسانِ خردورز و مهذّب است که می تواند به عبودیت و قرب الهی نایل شود و خود را در مدار هستی و فرجام تاریخ قرار دهد (کارگر، 1383: 56). جدول معناشناسی تکامل در اسلام و متمایزات آن با دیگر تعاریف تعریف نهایی تکامل از دیدگاه اسلام ما به الاشتراک با دیگر تعاریف مابه الاختلاف با همه یا برخی تعاریف ما به الامتیاز در قبال دیگر تعاریف دست یابی به حیات طیبه از طریق فرآیند تأمین تمام نیازهای مادی و معنوی به منظور فعلیت یافتن استعدادهای فطری مبتنی بر عقلانیت دینی برای دست یابی به عبودیت و تقرّب الهی توجه به حرکت رو به جلو بررسی تکامل به مثابۀ امور مادی و هم به مثابۀ امور معنوی عدم نگاه سکولاریستی و مادی به تکامل فرآیندی بودن تکامل مبتنی بر عقلانیت دینی عدم نگاه تقلیل گرایانه به تکامل توجه به تحول در نظام اجتماعی توجه به غایت شناسی دین مدارانه توجه به انسان شناسی کامل چندبعدی و پیچیده بودن تکامل توجه به انسان به عنوان محور تکامل رویکرد جامع به تکامل انگاره های اسلامی در تبیین سیر تکاملی تاریخ بشر 1. تبیین و تفسیر سیر تکاملی حرکت تاریخ بر مبنای ربوبیت الهی خدای متعال انسان را بر اساس هدف مشخصی آفریده است و او را در مسیر تکامل از بستر جامعه به سوی کمال سوق می دهد. در نگاه اسلامی، رویکرد ما به خلقت و انسان، تأثیری مستقیم در تحلیل ما از فلسفه تاریخ دارد (میرباقری، 1390: 46). برخی اندیشه ها جریان حرکت تاریخ را بدون در نظر گرفتن حاکمیت و اراده الهی تحلیل می کنند. در اندیشه اسلامی، حرکت تاریخ و سیر تکاملی آن را بر اساس حاکمیت حضرت حق و اولیای الهی بر هستی تفسیر می کنند و همان گونه که پیدایش جهان هستی را برآمده از اراده و مشیت الهی می دانند، آغاز و انجام تاریخ و سیر حرکت تاریخ را نیز سراسر ناشی از ارادۀ الهی و مسیر تحقق ارادۀ الهی برمی شمرند (همو). در اندیشۀ شیعی، غایت تاریخ یعنی حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)  را بدین جهت «دولت خدا» می نامیم که در راستای ربوبیت الهی است. 2. تکاملی بودن برآیند حرکت تاریخ بر اساس فلسفۀ تاریخ اسلامی، حرکت جهان به سوی کمال است. اگر باور کنیم حکمت و ربوبیت الهی حاکم بر سیر حرکت تاریخ است، باید بپذیریم که این حرکت به سوی کمال است. با دقت در قرآن کریم، روشن می گردد که تکامل تاریخ از دیدگاه اسلام به صورت «تکامل مجموعی» است؛ یعنی حرکت و سیر تاریخ در مجموع، در جهت پیشرفت است. به عبارت دیگر، گرچه جامعه توقف و صعود، و سقوط و زوال دارد، ولی در نهایت سیر متعالی را طی می کند و به سوی پیشرفت و کمال و سعادت می رود و در مجموع همیشه از مبدأ خود دور و به مقصد نهایی نزدیک می شود (مصباح یزدی، 1368: 164). بنابراین هر جامعه دوره ای معین دارد که آن را سپری می کند، اما جامعۀ جهانی اگرچه با رکوردها و وقفه های مقطعی روبه روست و تمدن یا جامعه ای به آخر می رسد، ولی سیر نهایی آن، صعودی و تکاملی است (مقدم، 1378: 38). به دیگر سخن، امت ها به وجود می آیند و دورانی را در حالات مختلف توحید و شرک سپری می کنند و سرانجام آفتاب عمرشان غروب می کند، اما در نهایت جامعه ای لبریز از عدل و برابری و تأمین کنندۀ کمال و بقای انسان ایجاد می شود؛ زیرا از منظر قرآن، جامعه ها، تمدن ها و فرهنگ ها به سوی یگانه شدن و یک شکل شدن سیر می کنند و آیندۀ جوامع انسانی، جامعۀ جهانی تکامل یافته است که در آن بشر به کمال حقیقی و سعادت واقعی و انسانیت اصیل خود خواهد رسید (مطهری، 1363: 371). علّامه طباطبایی به موجب قانون که در همۀ انواع آفرینش جاری است، نوع انسان را به حکم ضرورت به نیرویی (وحی و نبوت) مجهز می داند که او را به سوی کمال انسانیت و سعادت نوعی راهنمایی می کند. بدیهی است که اگر این کمال و سعادت برای انسان که زندگی اش اجتماعی است، امکان و وقوع نداشته باشد، اصل تجهیز لغو می شد، در صورتی که لغو در آفرینش وجود ندارد (طباطبایی، 1374: 221). 3. ستیزه جویی های حق و باطل و غلبه حق، فرجام این ستیزش تاریخی بر مبنای مکتب اسلام، موضع گیری ارادی انسان در برابر دو جریان ولایت حق و باطل قرار دارد. اراده های انسانی هنگامی که یک جامعه را تشکیل می دهند، یا در جهت حق پیش می روند و یا جهت گیری باطل دارند. از این رو، دو قطب و نظام تاریخی حق و باطل، یکی بر محور اولیای الهی و پیامبران و دیگری بر محور فراعین و طواغیت و مستکبران تاریخ شکل می گیرد. هر یک از دو جبهۀ حق و باطل در حرکت خود به دنبال گسترش توسعه خویش هستند و به همین دلیل در طول تاریخ درگیرند. اصلی ترین تعارضی که در تاریخ بشریت وجود دارد، تعارض ایمان و کفر و عبودیت و استکبار است. تشدید تضاد و تعارض میان جبهه حق و باطل سبب پیدایش دگرگونی های بنیادی در جامعه و تاریخ است (پایدار، 1336: 204). این کشمکش و تعارض با گذشت زمان عمق بیش تری پیدا می کند. در نبرد دائمی میان حق و باطل، انسان بر اساس مقولۀ تکامل، به نیازهای فطری از جمله حقیقت جویی و حق گرایی پاسخ مثبت می دهد و در انواع بهتر شدن ها در سیر تکامل گام برمی دارد. از آن جا که کمال گرایی در فطرت انسانی است، اصالت حق و عدم اصالت باطل (انفال: 8) معنا پیدا می کند. چون انسان بر اساس اختیار خود در جهت باروری و ثمررسانی نهال مستعد فطرت گام برمی دارد یا باز بر اساس اختیار و ارادۀ خود و خطای تطبیق خواستۀ فطرت، از حق دور می شود و به سمت باطل حرکت می کند، مقولۀ تکامل معنا پیدا می کند (مطهری، 1370: 137). اگر بپذیریم که همواره در طول تاریخ دو جریان حق و باطل و ایمان و کفر وجود داشته است و بپذیریم که غلبه در نهایت با جبهه حق است، سرانجام تاریخ نیز ظهور ولایت الهی در سراسر جهان است که از آن به عصر ظهور تعبیر می شود. پیروزی حق بر باطل یکی از سنت های الهی است، چنان که خداوند در آیه 23 سورۀ فتح می‏فرماید: سنّت الهى از پیش همین بوده [ که حق بر باطل غالب‏ شود] و در سنّت الهى هرگز تغییرى نخواهى یافت. بدیهی است چنین برداشتی از قرآن به معنای پیش‏بینی کامل آینده، آن‏ گونه که در فلسفۀ تاریخ آمده است، نیست. قرآن در مورد تاریخ، اعتقادی به‏ تحمیل ارادۀ الهی ندارد، بلکه این انسان است که با آزادی کامل، سازندۀ آیندۀ جامعۀ انسانی است. با توجه به آیات قرآنی مرتبط با مسئلۀ حق و باطل،‏ چند نکته در مورد پیروزی حق بر باطل استفاده می‏شود: 1. ضربۀ نهایی بر باطل زمانی شکل می‏گیرد که آگاهی در میان اقشار مردم راه یافته باشد و نسبت به رسالت خود احساس مسئولیت نمایند. 2. ایمان کامل به مفاد آیۀ (أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ) در لایه‏های زیرین جامعه رسوخ کرده باشد. 3. قرآن به هنگام تحلیل سرنوشت اهل باطل، تنها به سرنوشت آن ها در قیامت نمی‏پردازد، بلکه از تلخی سرنوشت دنیوی آن ها نیز یاد می‏کند. 4. عذاب ستم گران تنها از طریق حوادث و بلاهای طبیعی نبوده، بلکه‏ عذاب آنان نیز به دست مردم فراهم می‏آمده است (صدری، 1384: 102). 4. تأثیر اراده های انسانی در تکامل تاریخ انسان، موجودی محکوم به جبر نیست، به گونه ای که رفتار او مستند به علتی خارج از اختیار او باشد. ارادۀ انسان در حوادث زندگی فردی، اجتماعی و تاریخ او سهم بسزایی دارد. حرکت انسان و تاریخ، رفتاری تخلف ناپذیر نیست، بلکه انسان ها در سرنوشت حرکت اجتماعی و مسیر تاریخی خود تأثیرگذار بوده و ایفای نقش می کنند. البته سهم تأثیر این اراده ها یکسان نیست. بعضی از اراده ها، اراده های محوری در طول تاریخ هستند و بر کل حرکت تاریخی اثرگذارند. برای مثال، پیامبران اولوالعزم از یک سو و فراعنۀ تاریخ از سویی دیگر، انسان هایی هستند که ارادۀ آنان بر جریان تاریخ اثرگذار است (میرباقری، 1390: 47). آحاد انسانی نیز به نسبت در فرآیند جامعه و تاریخ و سیر تکاملی آن حضور دارند. بر این اساس، می توان اراده های انسانی را از حیث تأثیرگذاری آن ها به سه سطح «فردی، اجتماعی و تاریخی» تقسیم نمود (همو). حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)  مهم ترین تغییری است که در عالم هستی از ابتدای آفرینش آدم ابوالبشر(ع)  تا پایان حیات انسان بر روی زمین رخ خواهد داد. علّت تامۀ هر تغییری نیز ارادۀ خداوند متعال است که بدون خواست او هیچ گونه تغییر و تحولی محقق نخواهد شد. برای این که ارادۀ خداوند متعال به تغییرات و تحولات تعلق بگیرد، باید دو مقدمه از سوی انسان جامۀ عمل بپوشد: یکی از جنس ایمان و اعتقاد و دیگری رفتار متناسب با تغییر مورد نظر (سبحانی، 1388: 28). به عبارتی تحقق تغییر در امت ها به دست خداوند خواهد بود، اما لوازم و مقدمات آن به دست بشر و تحت اختیار اوست. شهید صدر دخالت انسان در حرکت تاریخ را سنت الهی می داند و متذکر می شود که سنت ها و قانون های تاریخی هیچ منافاتی با آزادی انسان ندارند، بلکه این خود یک سنت است که تغییر و تکامل در ملت ها و اقوام باید به دست خود انسان انجام شود (صدر، بی تا: 26). علّامه طباطبایی نیز در تبیین آیۀ 96 سوره اعراف می نویسد: پس معلوم می شود حوادثی که در عالم حادث می شود، تا حدی تابع اعمال مردم است. اگر نوع بشر بر طبق رضای خدای متعال عمل کند و راه اطاعت او را پیش گیرد، نزول خیرات و باز شدن درهای برکات را در پی دارند و اگر این نوع از راه عبودیت منحرف گشته ضلالت و فساد نیت را دنبال کنند و اعمال زشت مرتکب گردند باید منتظر ظهور فساد در خشکی و دریا و هلاکت امت ها و سلب امنیت و شیوع ظلم و بروز جنگ ها و سایر بدبختی ها باشند. (طباطبایی، 1402: ج2 ،103) در عرصۀ مطالعات مهدوی از کوشش انسان ها در فراهم سازی مقدمات ظهور حضرت مهدی(عج)  به «زمینه سازی ظهور» تعبیر می شود. بر اساس روایات مهدوی، جامعه منتظِر قبل از ظهور، جامعه ای است که مهیای ظهور امام عصر(عج)  است و مهم ترین ویژگی جامعۀ منتظِر قبل از ظهور، «بلوغ اجتماعی» است (سهرابی، 1389: 195). شاخصه های بلوغ اجتماعی عبارتند از: رغبت اجتماعی به معنای میل، اعتقاد و باور قلبی انسان ها به دولت کریمۀ مهدوی (همو: 199)؛ شکایت اجتماعی، یعنی اعتراض و شکایت انسان ها به درگاه الهی به جهت غیبت رهبر و سرپرست آن ها و به عبارتی دیگر شکایت از وضعیت موجود به درگاه الهی (همو: 203) و استعانت اجتماعی، به معنای درخواست گشایش و فتح سریع از خداوند متعال (همو: 212). جامعۀ منتظِر قبل از ظهور وضعیت مطلوبی است که بشر اگر به آن برسد حجت الهی را درک خواهد کرد. این جامعه، در بینش، سلوک فردی و رفتاری و ارزش های اجتماعی ویژگی هایی دارد که این مختصر، فرصت کاوش دربارۀ آن را به ما نمی دهد. اما تحقق ارزش ها و رفتارهای متعالی اسلام در جامعۀ منتظر قبل از ظهور، جامعه را تعالی جو، تحوّل طلب و مهیای ظهور بار می آورد. مجموعۀ آموزه ها و اندیشه های اسلامی، انگیزۀ تحول آفرینی قوی و گسترده ای در فرد مسلمان ایجاد می کند و او را به سوی اصلاح عمیق، بنیادی و همه جانبۀ خود و جامعه سوق می دهد. این ویژگی اسلام است. به تعبیر شهید مطهری;: اسلام انقلابی است در درون و انقلابی است در بیرون. (مطهری، 1375: 110) پی نوشت ها: [1]. speculative philosophy of history. [2]. W.H.Dry. [3]. Condorcet. منابع ادواردز، پل، فلسفه تاریخ (مجموعه مقالات)، ترجمه: بهزاد سالکی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1375ش. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمّة فی معرفة الائمة، تبریز، مکتبۀ بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ش. استرآبادی نجفی، شرف الدین، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، بی جا، بی نا، بی تا. استنفورد، مایکل، درآمدی بر فلسفه تاریخ، ترجمه: احمد گل محمدی، تهران، نشر نی، 1384ش. پایدار، حبیب الله، برداشت هایی دربارۀ فلسفه تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1336ش. پورسیدآقایی، سیدمسعود، «مهدویت و رویکردها»، فصل نامه مشرق موعود، سال اول، ش4، زمستان 1386ش. حامدمقدم، احمد، سنت های اجتماعی در قرآن، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1378ش. سهرابی، فرامرز، مهدویت و فلسفه تاریخ، قم، مؤسسه آینده روشن، 1389ش. سبحانی، محمدتقی، «نظریۀ تغییر و تأثیر آن در زمینه سازی ظهور»، فصل نامه مشرق موعود، سال سوم، ش11، پاییز 1388ش. صدر، سیدمحمد، تاریخ پس از ظهور، تهران، موعود عصر، 1384ش. صدر، محمدباقر، سنت های تاریخ در قرآن، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، بی تا. صدری، جمشید، «انجام و غایت تاریخ در قرآن»، مجله مسکویه، پیش شماره اول، زمستان 1384ش. صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، قم، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق. ______________________________________________ ، الامالی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1362ش. طباطبایی، محمدحسین، شیعه در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش. _________________________ ، المیزان، قم، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین، 1402ق. طبرسی، ابومنصور احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق. طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة، قم، مؤسسه معارف اسلامی، چاپ اول، 1411ق. کارگر، رحیم، تعلیم و تربیت در عصر ظهور، قم، مرکز تخصصی مهدویت، 1389ش (الف). ___________ ، جستارهایی در مهدویت، قم، مرکز تخصصی مهدویت، 1389ش (ب). ____________ ، آیندۀ جهان (دولت و سیاست در اندیشۀ مهدویت)، قم، مرکز تخصصی مهدویت، 1383ش. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1365ش. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1363ش. مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1368ش. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی(عج)  (از دیدگاه فلسفه تاریخ)، قم، انتشارات صدرا، چاپ پانزدهم، 1374ش.  ______________ ، پیرامون انقلاب اسلامی، قم، انتشارات صدرا، 1375ش. ______________ ، نقدی بر مارکسیسم، قم، انتشارات صدرا، 1363ش. ______________ ، تکامل اجتماعی انسان، قم، انتشارات صدرا، 1367ش. ______________ ، مجموعه آثار، جلد 15، قم، انتشارات صدرا، 1383ش. ______________ ، فطرت، تهران، انتشارات صدرا، 1370ش. ______________ ، فلسفه تاریخ، تهران، انتشارات صدرا، 1385ش. میرباقری، سیدمحمدمهدی، «درآمدی برفلسفه تاریخ شیعه»، ماه نامه فرهنگ عمومی، سال اول، ش4، خرداد و تیر 1390ش.  موحدیان عطار، علی و دیگران، گونه شناسی اندیشۀ منجی موعود در ادیان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، 1389ش. نوذری، حسین علی، فلسفه تاریخ، تهران، طرح نو، 1379ش. منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 20 ادامه دارد ...

94/03/11 - 04:10





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن