تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس وصيت ميت را در كار حج بر عهده بگيرد، نبايد در آن كوتاهى كند، زيرا عقوبت آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806889139




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سبک زندگى دینى؛ جامعه و انسان دینى


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
سبک زندگى دینى؛ جامعه و انسان دینى
بسیارى از معارف و آموزه هاى دینى تنها در پرتو اجتماع معنا و مفهوم مى یابند. تا آنجاکه بسیارى از معارف اخلاقى و دینى در اسلام مشروط به جمع و جماعت شمرده شده است.

خبرگزاری فارس: سبک زندگى دینى؛ جامعه و انسان دینى



بخش اول چکیده «سبک زندگى اسلامى» از جمله واژگانى است که اولین بار توسط رهبر فرزانه انقلاب وارد ادبیات ما شد و به سرعت به موضوع مهم، کلیدى و پربسامد تبدیل شد. اینکه رفتار ما برگرفته از بینش ها، باورها، جهان بینى، گرایش ها و نوع نگاه ما به جهان هستى است، و اینکه سبک و شیوه رفتار ما در حیات فردى و جمعى، متأثر از ارزش ها و هنجارهاى حاکم بر محیط پیرامون و جامعه است، امرى بدیهى است. اما در اسلام، جامعه دینى چه جامعه اى است؟ شاکله آن کدام است؟ داراى چه شاخصه هایى است؟ چه ارزش ها و هنجارهایى باید بر آن حاکم باشد؟ همچنین، انسان در این جامعه دینى داراى چه مشخصاتى است، چه نوع باور، اندیشه و رفتارى از او در جامعه اسلامى انتظار مى رود؟  این مقاله، با رویکرد نظرى و تحلیلى و کاوش در متون دینى، درصدد پاسخ به سؤالات فوق برآمده است. مهم ترین یافته این نوشتار این است که باید بپذیریم بسیارى از مشکلات زندگى ما، ناشى از دورى ما از سبک زندگى اسلامى و معارف ناب قرآن و اهل بیت علیهم السلام است و تنها راه رستن از مشکلات زندگى، تغییر نوع نگاه به زندگى است. مقدّمه در اسلام اجتماع و روابط اجتماعى اهمیت بسزایى دارد. بسیارى از معارف و آموزه هاى دینى تنها در پرتو اجتماع معنا و مفهوم مى یابند. تا آنجاکه بسیارى از معارف اخلاقى و دینى در اسلام مشروط به جمع و جماعت شمرده شده است. بسیارى از فضایل اخلاقى و قوانین فقهى، حقوقى و علمى علاوه بر آثار فردى، در شکل گیرى هویت دینى و شاکله جامعه اسلامى مؤثر هستند. در اندیشه دینى، جامعه دینى، جامعه اى است که مردم آن به داورى «دین» در مورد رفتار و اعمالشان تن مى دهند و معیارهاى دین را در مورد رفتار، اعمال و باورهایشان مى پذیرند. به عبارت دیگر، مى توان جامعه دینى را «جامعه دین مدار»، «دین باور» و «دین داور» و «جامعه مطلوبِ دین» دانست. شاخص چنین جامعه اى، مدینه النبىو جامعه علوى است. براى نیل به چنین جامعه اى باید مفهوم «جامعه دین مدار» را در سایه مبانى و اصول مشترک آن، در یک مجموعه واحد و در قالب مفهوم «نظام» بازکاوى و جست وجو کرد. اجمالاً جامعه دینى، جامعه اى است که باید در پرتو عقل و شرع، توأمان، مسیر خود را مشخص کند، و از مسیر حق و حقیقت منحرف نگردد. این هدف، آن گاه امکان تحقق دارد که مؤلفه هایى را رعایت کند؛ مؤلفه هایى که در قالب اصول و مبانى مشترک و یا همان خدامحورى، هدفمندى جهان خلقت، کرامت انسانى، عدالت الهى، مسئولیت پذیرى انسان و... معنا و مفهوم مى یابد.  نظام اسلامى و جامعه دینى، و به اصطلاح حیات طیبه اى که اسلام وعده تحقق آن را داده است، جامعه اى است متشکل از مجموعه افرادى که حول محور واحد (خدامحورى) بسط یافته، داراى بینش ها، گرایش ها، ارزش ها و باورهاى خاص بوده، در پرتو ایمان، هجرت، حرکت، جهاد و مبارزه، به کمک و یارى همنوعان شتافته،  ولایت، دوستى، سرپرستى و رهبرى خداى متعال و انبیا و اولیاى الهى را پذیرفته اند. این افراد، تحت لواى فرهنگ و روش رفتارى واحد، که برگرفته از تعالیم دینى و وحیانى است، داراى هویت واحد دینى هستند. به عبارت دیگر، این دین است که در قالب ارائه برنامه هاى مدون و در قالب معجزه جاویدان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و در قرآن و آموزه هاى دینى، سلامت و سعادت زندگى دنیوى و اخروى جمعى انسان ها، به ویژه مؤمنان را تضمین مى کند. تأسیس چنین جامعه دینى اى، همواره بزرگ ترین آرمان ادیان الهى و حاملان رسالت هاى دینى بوده است. انسان دینى باید با پایبندى به آموزه هاى برگرفته از دین، در پى تحقق حیات طیبه اى باشد که دین وعده آن را داده است.  این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال اصلى است که جامعه دینى چه جامعه اى است؟ و انسان دینى داراى چه مشخصه هایى است؟ در عین حال، سؤالات فرعى دیگرى نیز مطرح است. اینکه شاخص هاى جامعه دینى کدام است؟ انسان دینى باید داراى چه شاخص هایى باشد؟ انسان مذموم و ممدوح دینى داراى چه ویژگى هایى است؟ موضوع «سبک زندگى» از جمله واژگانى است که اخیرا وارد ادبیات ما شده است، و آثار مکتوب در این زمینه و با این عنوان، بسیار اندک است. به ویژه در زمینه ویژگى ها و شاخص هاى جامعه و انسان دینى. اما در کتاب ها و مقالات، مى توان به طور پراکنده، این ویژگى ها را اصطیاد کرد. ازاین رو، عملاً پیشینه اى با این عنوان در آثار مکتوب شاید نتوان یافت.  به هر حال، در یک تقسیم بندى، معارف بشرى به هستى شناسى، انسان شناسى، معرفت شناسى و ارزش شناسى تقسیم مى شود. ازآنجایى که انسان در زندگى داراى بینش ها، ارزش ها، گرایش ها و کنش هاست،  مجموعه اینها را مى توان در دو اصل کلى «جهان بینى» و «ایدئولوژى» بیان کرد. «جهان بینى»، مجموعه هست ها و نیست ها و آنچه که یک انسان در جامعه دینى باید آنها را باور داشته و بدان معتقد باشد و «ایدئولوژى» مجموعه بایدها و نبایدهایى است که یک فرد باید بدانها عمل نموده و یا از آنها اجتناب نماید. این بایدها و نبایدها، گاهى شرعى و به اصطلاح مربوط به قلمرو ایدئولوژى و فروع دین است و گاهى مربوط به قلمرو رفتار و حوزه اخلاق است. اجمالاً، «جهان بینى» نوع برداشت، تفسیر، طرز تفکر و تلقى یک مکتب درباره جهان هستى است که زیربنا و تکیه گاه فکرى آن مکتب به شمار مى رود. اهدافى که یک مکتب عرضه، تعقیب و یا به آنها دعوت مى کند، راه و روش هایى که تعیین مى کند، باید و نبایدهایى که انشاء مى کند، و مسئولیت هایى که به وجود مى آورد و...، جملگى با جهان بینى آن مکتب پیوند دارد. «ایدئولوژى» نیز دستورالعمل هایى است که فردِ معتقد به جهان بینى خاص و بر اساس همان اصول، باید در عمل بدان ها پایبند باشد» (مصباح، 1386، ص 85).  انسان معتقد و پایبند به دین مبین اسلام، از یک سو، باید به مجموعه جهان بینى باور داشته و معتقد باشد و از سوى دیگر، بر اساس همان جهان بینى، باید رفتار، عمل و کنش خود را مطابق بایدها و نبایدها، به منصه ظهور برساند. مجموعه این دو، سبک زندگى یک مسلمان معتقد و پایبند و به اصطلاح انسان دینى را در جامعه اسلامى نشان مى دهد.  این مقاله به ترسیم سبک زندگى دینى و ترسیم چهره «انسان» و «جامعه» دینى مى پردازد. اما پیش از هر چیز، تبیین نوع تحلیل و نگاه اسلام به جهان هستى، و پدیده ها ضرورى است. اسلام دین جامع و نظام مند؛ با نگاه نظام وار به مسائل هر جا سخن از «دین» مى رود، ارتباط بشر با وجود برتر و مطلق، خودنمایى مى کند. طوایف مختلف دین داران، ادیان الهى، ادیان اسطوره اى، مکاتب و نحله ها مختلف دینى جملگى رو به سوى عوالمى برتر از ماده دارند و مقصودى را در ماوراء ماده جست وجو مى کنند. دین، نگرش هاى لازم، جهت دهى و برنامه عملى براى این حرکت را ارائه مى کند. دین اسلام مدعى کمال: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» (مائده: 3)؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان ]آیینى برگزیدم. فراگیرى: «اى اهل کتاب! پیامبر ما به سوى شما آمده که در دوران فترت رسولان [حقایق را] براى شما بیان مى کند»(مائده: 19)؛ خاتمیت: «محمد[ صلى الله علیه و آله] پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولى فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خدا همواره بر هر چیزى داناست» (اعراف: 40) است. اسلام دینِ نظامند و یکپارچه است، به گونه اى که به دین «همه» و یا «هیچ» معروف است. قرآن کریم مى فرماید: «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ» (بقره: 85)؛ کسانى که (از اهل کتاب) به خدا و پیامبرانش کفر مى ورزند و مى خواهند میان خدا و پیامبرانش فرق گذاشته است. «بگویند: من به خداى موسى و یا خداى عیسى ایمان دارم و به خداى محمد صلى الله علیه و آله ایمان نمى آورم و مى خواهند (از پیش خود) راهى میانه داشته باشند» (نساء: 150).  ایمان به خدا مستلزم ایمان به همه رسولان اوست و تفرقه انداختن بین خدا و رسولانش کفر حقیقى است... یهود و نصارا به خدا و همه رسولان او کافرند، براى اینکه مى گویند: «ما به بعضى ایمان داریم و به بعضى دیگر کافریم.» مى خواهند بین خدا و رسولان او تفرقه انداخته،  به خدا و بعضى از رسولانش ایمان آورند و به بعضى دیگر از رسولانش کفر بورزند با اینکه آن بعض نیز فرستاده خداست و ردّ او ردّ خداى تعالى است... مى خواهند راهى متوسط، میان ایمان به خدا و همه رسولانش و میان کفر به خدا و همه رسولانش اتخاذ کنند... درحالى که به سوى خدا هیچ راهى نیست، الا یک راه و آن عبارت است از ایمان آوردن به او و به همه رسولان او... (طباطبائى، 1374، ج 5، ص 207).  به همین دلیل، شناخت اعتقادات و پذیرش آنها در بخش باورها، و عمل در بخش احکام و بایدها و نبایدها، ضرورى است.  تقسیماتى در باب شناخت معارف دین و آموزه هاى قرآنى وجود دارد. از جمله اینکه دین را به سه بخش عقائد، اخلاق و احکام تقسیم مى کنند. اما جامع ترین تقسیم که نگاهى نظام وار به اسلام دارد، تقسیمى است که معارف قرآنى را به خداشناسى، کیهان شناسى، انسان شناسى، راه شناسى، راهنماشناسى، قرآن شناسى، اخلاق، برنامه هاى عبادى قرآن، احکام فردى، و احکام اجتماعى تقسیم مى کند که احکام اجتماعى خود شامل احکام مدنى، احکام اقتصادى، احکام قضایى، احکام جزائى، احکام سیاسى و احکام بین الملل مى باشد (مصباح، 1386، ص 23). در ذیل برخى ابعاد مکتب حیات بخش اسلام در ابعاد ساختارى، فرهنگى و رفتارى، که بیانگر نگاه نظام وار اسلام به هستى است، بیان مى گردد: 1. بعد ساختارى قرآن کریم در باب نقش آحاد افراد در جامعه اسلامى و تفکیک نقش هاى اجتماعى آنان در اصلاح نارسایى ها و مشکلات اجتماعى مى فرماید: «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که دشمنان [یکدیگر] بودید پس میان دل هاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى کند باشد که شما راه یابید؛ و باید از میان شما گروهى [مردم را ]به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند؛ و چون کسانى مباشید که پس از آنکه دلایل آشکار برایشان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند و براى آنان عذابى سهمگین است (آل عمران: 103ـ105).  از سوى دیگر، نظام اسلامى موردنظر از نظر ساختارى، از همبستگى اجتماعى بالایى برخوردار مى باشد. قرآن مى فرماید: «و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبایان است» (انفال: 46). در جایى دیگر قرآن کریم مى فرماید: «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید» (آل عمران: 103).  همچنین نظام اسلامى باید برخوردار از نظام کنترلى کارآمد و مقتدر و مشروع باشد. امام رضا علیه السلام در همین زمینه، حاکم مسلمانان را به ستون و عمود وسط خیمه تشبیه مى کند که به راحتى براى همه قابل دسترسى است: «أَنَّ وَالِى الْمُسْلِمِینَ مِثْلُ الْعَمُودِ فِى وَسَطِ الْفُسْطَاطِ مَنْ أَرَادَهُ أَخَذَهُ» (مجلسى، 1362، ج 49، ص 164). همچنین آن حضرت در جاى دیگر، حیات و بقاى ملل و فرق را در وجود رئیس و حاکم دانسته، مى فرمایند: «انا لانجد فرقه من الفرق و لامله من الملل بقوا وعاشوا الا بقیم و رئیس. لما لابد لهم منه فى امر الدین والدنیا» (صدوق، 1416ق، ج 1، ص 254).  از سوى دیگر، اسلام دینى است اجتماعى و بر جمع گرایى و انجام امور مسلمانان از طریق مشورت تأکید  فراوان دارد: «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَینهَُمْ» (شورى: 38)؛ و کارشان در میانشان مشورت است. حضرت على علیه السلامنیز بر انسجام اجتماعى، و حفظ جماعات مسلمانان، وحدت و یکپارچکى و پرهیز از اختلاف تأکید نموده، مى فرمایند: «الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یدَاللَّهِ عَلَى الْجَمَاعَةِ وَ إِیاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ» (نهج البلاغه، 1376، ج 1، خ 125، ص 260).  نظام اسلامى، از نظر ساختارى به گونه اى طراحى شده است که همه افراد باید در قبال جامعه و هم کیشان خود مسئولیت پذیر باشند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهمى فرمایند: «کسى که صبح کند و در فکر امور مسلمین نباشد، مسلمان نیست» (کلینى، 1363، ج 4، ص 482). همچنین امام على علیه السلام مسلمانان را در مقابل بندگان خدا و سرزمین آنان و حتى چهارپایانشان مسئول دانسته، آنان را به اطاعت خدا و عمل به خیر و پرهیز از شر سفارش کرده، مى فرمایند: «اتَّقُوااللَّهَ فِى عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ أَطِیعُوااللَّهَ وَلَا تَعْصُوهُ وَإِذَا رَأَیتُمُ الْخَیرَ فَخُذُوا بِهِ وَإِذَا رَأَیتُمُ الشَّرَّ فَأَعْرِضُوا عَنْهُ» (نهج البلاغه، 1376، خ 167، ص 243). علاوه براین، پایبندى به قوانین و تعهدات اجتماعى نیز امرى ضرورى است: «وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤلاً» (اسراء: 34)؛ وفا کنید؛ زیرا که از پیمان پرسش خواهد شد. در خصوص مراد از پایبندى به عهد و پیمان در ذیل آیه شریفه، در تفاسیر شیعه چند معنا اراده شده است: 1. عهدهایى که در عصر جاهلیت، بعضى از آنان با بعضى دیگر در باب یارى، کمک، و پشتیبانى به طور یکسان و برابر نسبت به کسى که مورد ظلم و تجاوز واقع مى شد، مى بستند و این همان معناى سوگند است. 2. عهدهایى که خداى سبحان از بندگانش گرفت نسبت به ایمان آوردن به او و اطاعت از او، در بربر آنچه براى آنان حلال کرد یا بر آنان حرام نمود. 3. مراد عقودى است که مردم آن را در بین خود مى بندند و مرد آن را با خودش منعقد مى کند. مانند عقد سوگندها، عقد ازدواج، عقد عهد، عقد بیع و عقد قسم. 4. آن، امر از جانب خدا براى اهل کتاب است به وفا به آنچه از آنها پیمان گرفته، از عمل به تورات و انجیل در تصدیق پیامبر ما و آنچه بر او از جانب خدا نازل گردید (طبرسى، 1379ق، ج 2، ص 463). بنابراین نظام دینى، از نظر ساختارى، منسجم و یکپارچه است. 2. بعد فرهنگى در این زمینه، آیه اى از قرآن کریم بیان مى گردد: «اى کسانى که ایمان آورده اید، نباید قومى قوم دیگر را ریشخند کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانى زنان [دیگر ]را [ریشخند کنند ]شاید آنها از اینها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقب هاى زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند؛ اى کسانى که ایمان آورده اید از بسیارى از گمان ها بپرهیزید که پاره اى از گمان ها گناه است و جاسوسى مکنید...» (حجرات: 11ـ12).  در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز نمونه هاى فراوانى در این زمینه وجود دارد. براى نمونه، در روایتى حضرت على علیه السلام، جامعه اسلامى را پیش از بعثت رسول مکرم اسلام، ملت و جامعه اى پراکنده، گمراه و... شمرده که به برکت بعثت آن حضرت، جامعه اى برخوردار از باورها، اهداف و ارزش هاى مشترک و باثبات مى داند، آنجاکه مى فرمایند: «إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّدا رَسُولَ اللَّهِ... وَ أَهْلُ الْأَرْضِ یوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَینَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِى اسْمِهِ أَوْ مُشِیرٍ إِلَى غَیرِهِ فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَکَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ» (نهج البلاغه، 1376، خ 1، ص 6).  قرآن کریم نیز جامعه اسلامى را برخوردار از قواعد و  قوانین هنجارهاى با روح مشترک در همه ادیان و اعصار دانسته، مى فرماید: «... لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَهً وَ مِنْهاجا» (مائده: 48)؛ براى هریک از شما [امت ها ]شریعت و راه روشنى قرار داده ایم. این آیه و آیات بعد از آن، بیانگر این معنایند که خداى سبحان براى امت ها با اختلافى که در عهد و عصر آنهاست، شرایعى تشریع کرده... تا به وسیله آن شرایع هدایت شوند... و هر وقت با یکدیگر بر سر حادثه اى اختلاف کردند، به آن کتاب و شریعت مراجعه نمایند و انبیا و علماى هر امتى را دستور داده که بر طبق آن شریعت و کتاب حکم کنند و آن شریعت را به تمام معنا حفظ نمایند و به هیچ وجه اجازه ندهند که دستخوش تغییر و تحریف گردد. ... اگر به اختلاف امت ها و زمان ها احکامى مختلف تشریع کرده براى این بوده که امتحان الهى تمام شود؛ چون استعداد زمان ها به مرور مختلف مى شود و معلوم است که دو استعداد مختلف از نظر شدت و ضعف با یک تربیت علمى و عملى و بر یک روال استکمال نمى کند هر استعدادى براى رسیدن به کمال مکتبى و تربیتى خاص به خود لازم دارد (طباطبائى، 1374، ج 5، ص 560). 3. بعد رفتارى از سوى دیگر، اسلام دینى است که در بعد رفتارى نیز عملاً، مردم و امت اسلام را دعوت به انسجام و اعتماد متقابل اجتماعى مى کند. قرآن کریم مى فرمایند: «اى کسانى که ایمان آورده اید از بسیارى از گمان ها بپرهیزید که پاره اى از گمان ها گناه است و جاسوسى مکنید و بعضى از شما غیبت بعضى نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ از آن کراهت دارید، [پس ]از خدا بترسید که خدا توبه پذیر مهربان است» (حجرات: 12).  از سوى دیگر، از جمله وظیفه مسلمانان در جامعه اسلامى، حفظ حرمت و آبرو و حیثیت دیگران است. امام على علیه السلام، بر حفظ امنیت روانى مسلمانان در جامعه اسلامى تأکید دارند: «وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ کُلِّهَا وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِیدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِینَ فِى مَعَاقِدِهَا فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یدِهِ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لَایحِلُّ أَذَى الْمُسْلِمِ إِلَّا بِمَا یجِب» (نهج البلاغه، 1367، خ 167).  مسلمانان در جامعه اسلامى باید شیوه و منش عدالت پیشگى را مشى خود قرار دهند. قرآن مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید براى خدا به داد برخیزید [و] به عدالت شهادت دهید و البته نباید دشمنى گروهى شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیک تر است...» (مائده: 8). امام على علیه السلام، در کلامى، به زیبایى نقش عدالت ورزى را جامعه اسلامى مهم و کلیدى مى دانند آنجاکه مى فرمایند: «الْعَالَمُ حَدِیقَةٌ سَیاحُهَا الشَّرِیعَةُ وَ الشَّرِیعَةُ سُلْطَانٌ تَجِبُ لَهُ الطَّاعَةُ وَ الطَّاعَةُ سِیاسَةٌ یقُومُ بِهَا الْمَلِکُ وَ الْمَلِکُ رَاعٍ یعْضُدُهُ الْجَیشُ وَ الْجَیشُ أَعْوَانٌ یکْفُلُهُمُ الْمَالُ وَ الْمَالُ رِزْقٌ یجْمَعُهُ الرَّعِیةُ وَ الرَّعِیةُ سَوَادٌ یسْتَعْبِدُهُمُ الْعَدْلُ وَ الْعَدْلُ أَسَاسٌ بِهِ قِوَامُ الْعَالَمِ» (صدوق، بى تا، ص 96).  از سوى دیگر، تأکید فراوان بر قانون پذیرى و بیان حکم خدا شده، و اینکه مطابق میل و هواى نفس و یا خوشامد دیگران، آیات الهى را به ثمن بخس نفروشیم. قرآن مى فرماید: «پس از مردم نترسید و از من بترسید و آیات مرا به بهاى ناچیزى مفروشید و کسانى که به موجب آنچه خدا نازل کرده داورى نکرده اند، آنان خود کافرانند» (مائده: 44). این آیات درباره طائفه اى از اهل کتاب نازل شده که رسول خدا صلى الله علیه و آله را در پاره اى از احکام تورات... حکم قرار داده بودند و امید داشتند که آن جناب حکمى  بر خلاف حکم تورات کند، تا بهانه اى به دست آورند و از حکم تورات فرار کنند... آیات مورد بحث درباره یهود نازل شده که دو نفر از اشراف آنان با اینکه داراى همسر بودند مرتکب زنا شدند و خاخام هاى یهود مى خواستند به خاطر دل آنان، حکم خداى در تورات که در زناى محصنه سنگسار بود، مبدل به شلاق کنند. کسانى را به نزد رسول خدا فرستادند تا از آن جناب حکم زناى محصن را بپرسند و به آنها سفارش کردند که اگر آن جناب حکم کرد به شلاق زدن، قبول کنید و اگر حکم کرد به سنگسار حکم او را رد کنید و رسول خدا صلى الله علیه و آله حکم به سنگسار فرمود. فرستادگان یهود از آن جناب روى گرداندند (طباطبائى، 1374، ج 5، ص 554).  و در نهایت، ولایت پذیرى از دیگر ویژگى رفتارى متدیان است. مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید. پس هرگاه در امرى [دینى ]اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به [کتاب ]خدا و [سنت ]پیامبر [او] عرضه بدارید این بهتر و نیک فرجام تر است» (نساء: 59). انسان و جامعه از منظر دین اسلام
الف. انسان دینى بر اساس مبانى اندیشه دینى، و با مراجعه به قرآن کریم، چهره انسان دینى و باایمان و انسان غیردینى و بى ایمان آشکار مى گردد. با نگاهى به ادبیات قرآن کریم، چهره اى که قرآن از انسان دینى ارائه مى دهد، چنین است:  ـ پیامبر اسلام و یارانش با هم مهربان و با کفار [دشمنان خدا ]شدیدترین برخورد را دارند (فتح: 29).  ـ بندگان خداوند روش متواضعانه دارند و جواب جاهلان را با سلام مى دهند (فرقان: 63).  ـ اجابت کنندگان خدا، نماز به پا مى دارند و کارشان به صورت شورایى است (شورى: 38).  ـ اولى الالباب متفکرانى هستند که درحال خوابیده، نشسته و ایستاده ذکر خدا مى گویند (آل عمران: 190ـ191).  ـ مؤمنان کسانى هستند که به خدا، ملائک، کتب و رسولان الهى ایمان کامل دارند (بقره: 285).  ـ مؤمنان به هنگام یاد خدا، قلبشان تازه و در موقع خواندن قرآن ایمانشان زیاد مى شود (انفال: 20).  ـ در برابر دنیازدگان، افراد متقى داراى بهشت ها و رضوان الهى اند (بقره: 14ـ17).  ـ آنان که تائب، عابد، حامد، راکع، ساجد، آمر به معروف، ناهى از منکر و حافظ حدود الهى اند (توبه: 111).  بنابراین، عملاً ما دو نوع انسان از منظر قرآن داریم: انسان ممدوح و انسان مذموم.  انسان مؤمن و ممدوح دینى خلافت انسان با وجود تقاضاى فرشتگان براى گرفتن این افتخار (بقره: 30)؛ ظرفیت شگرف علمى انسان تا حد معلمى ملائکه (بقره: 32)؛ شخصیت آزاد و مستقل انسان (اعراف: 172)؛ امانتدارى بزرگ و رسالت و مسئولیت انسان (احزاب: 72)؛ فطرت خدایى انسان (روم: 30)؛ ملاقات خدا، غایت نهایى انسان (انشقاق: 6)؛ خلق انسان با بهترین شکل ممکن (انفطار: 6)؛ استقلال و آزادى انسان (انسان: 2)؛ کرامت و شرافت انسان (اسراء: 70)؛ آرامش انسان فقط با یاد خدا (رعد: 28)؛ کمال و اعتدال خلقت انسان (تین: 4)؛ انگیزه معنوى انسان بالاترین لذت (توبه: 72)؛ ارتباط مستقیم انسان با خدا (بقره: 152)؛ عمل صالح، موجب قرب الهى است (کهف: 110)؛ وجدان اخلاقى انسان آگاه به خیر و شر (شمس: 8)؛  برخوردار از بعد غیرمادى و روح الهى (حجر: 29)؛ خضوع و خشوع جهان در برابر انسان (اعراف: 11)؛ همه آنچه در هستى خلق شده در اختیار بهره ورى انسان است (ابراهیم: 33)؛ آگاه از وضع و موقعیت خود (قیامت: 14) و انسان برگزیده خداست (طه: 122).  انسان بى ایمان و مذموم دینى انسان لجوج و ناسپاس دنیامدار (عادیات: 6ـ11)؛ انسان پست تر از حیوان (اعراف: 179)؛ بى نیازى و طغیانگرى انسان (علق: 7ـ8)؛ موجودى ضعیف (نساء: 28)؛ موجودى عجول (انبیاء: 37؛ اسراء: 11)؛ موجودى ظالم و کافر (ابراهیم: 34)؛ موجودى ناسپاس (اسراء: 67)؛ موجودى ناامید (اسراء: 100)؛ موجودى مجادله گر (کهف: 54)؛ موجودى بى تاب، جزع کننده و بخیل (معارج: 19ـ21)؛ موجودى فاجر و گناهکار (قیامت: 5)؛ موجودى زیانکار (عصر: 1)؛ موجودى ظاهربین (فجر: 15) و موجودى در نهایت درجه پستى و رذالت (تین: 5).  ازآنجایى که خداى متعال در قرآن کریم دو چهره از انسان به تصویر مى کشد، این دو چهره ناشى از عملکرد این جهانى انسان است. همه نکوهش ها متوجه «انسانِ بى ایمان» است. انسانى که از خدا دور و «خدا»، «خود» و «مسیر حقیقت» را گم کرده است. چنین انسانى بدترین جنبنده هاست. در عین حال، همین موجود اگر به مبانى دینى ملتزم و پایبند باشد، و در کوره راه هاى زندگى، خود، خدا و مسیر حقیقت را گم نکند، انسانى است که شایسته جانشینى خداست، مرضى اوست، برگزیده او و با او در ارتباط مستقیم است؛ زیرا قرآن بروز بسیارى از مشکلات و ناهنجارى هاى اجتماعى را بر اثر فراموشى خدا، قانون کلى خلقت و فرایند طبیعى ارتباط خالق و مخلوق دانسته، مى فرماید:«هرکس  از یاد من  اعراض  و دورى  کند، حتما دچار زندگانى سخت، پردردسر و مشکل خواهد شد» (طه: 124).  خداوند متعال انسان را از عناصر طبیعى آفریده و در آخرین مرحله آفرینش او، از روح خود در او دمید. حقیقت انسان، که همان روح غیرمادى است، حیات جاویدان دارد و با مرگ از بین نمى رود. انسان موجودى داراى اختیار و توانایى انتخاب آگاهانه است. ازاین رو، در برابر اعمال و رفتار خود مسئول است. کمال انسان، از راه انجام دادن اعمال اختیارى به دست مى آید. رفتارهاى انسان هنگامى ارزش پیدا مى کند که براساس ایمان به خدا و قیامت و در چارچوب شرع مقدس و از روى اختیار و انتخاب آگاهانه انجام شوند. هدف از خلقت انسان، رسیدن به مقام بندگى و قرب الهى است که با عبادت و بندگى به دست مى آید. مقدار ارزش هر کار، به مقدارى است که انسان را به خدا نزدیک مى کند یا از او دور مى سازد. آدمى اگر از توانایى ها و ظرفیت هاى خود به خوبى بهره گیرد، مى تواند برتر از همه مخلوقات شود وگرنه، ممکن است از چهارپایان نیز فرومایه تر گردد. خداوند همه نعمت ها و سرمایه هاى لازم، ازجمله مواهب طبیعى، را براى دستیابى به کمال در اختیار انسان نهاده و انسان باید از این نعمت ها و مواهب، به مثابه امانت هاى الهى به درستى بهره گرفته و از آنها نگه دارى کند. منابع نهج البلاغه (1376)، ترجمه عبدالحمید آیتى، تهران، بنیاد نهج البلاغه. ابن شعبه حرانى، حسن بن على (1380)، تحف العقول، ترجمه بهزاد جعفرى، تهران، اسلامیه. جوادى آملى، عبدالله (1375)، فلسفه حقوق بشر، قم، اسراء. رهبر، محمدتقى (1363)، سیاست و مدیریت از دیدگاه امام على علیه السلام، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى. صدوق، محمدبن على (بى تا)، التوحید، ترجمه محمدعلى اردکانى، تهران، علمیه اسلامیه. ـــــ (1416ق)، علل الشرایع، بى جا، دارالحجة. طباطبائى، سیدمحمدحسین (1374)، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، قم، انتشارات اسلامى. طبرسى، فضل بن حسن (1379ق)، مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، تصحیح سیدهاشم رسولى محلاتى، تهران، دارالتراث العربى. کلینى، محمدبن یعقوب (1363)، اصول کافى، ترجمه جواد مصطفوى، تهران، علمیه الاسلامیه. مجلسى، محمدباقر (1362)، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه. مصباح، محمدتقى (1377)، حقوق و سیاست در قرآن، نگارش محمد شهرابى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره. ـــــ (1386)، خداشناسى، جهان شناسى و انسان شناسى، قم، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى قدس سره. منبع: فصلنامه معرفت– شماره 186

94/03/10 - 04:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن