واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عوامل پيدايش مدعيان دروغين مهدويّت (3) نویسنده : اميرمحسن عرفان بازخواني عوامل پيدايش مدعيان دروغين مهدويّت و گرايش مردم به آنان عوامل تسهيل كننده 1. تكليف گريزي و اباحه گري بين پيروان هر مكتب، هستند كساني كه انگيزه گردن نهادن به بايدها و نبايدها را ندارند و هميشه و همه گاه تلاش ميورزند از زير بار تكليف، شانه خالي كنند؛ اما براي اين امر، توجيهي ندارند؛ لذا از خانواده و جامعه بيرون رانده ميشوند. همچنين عدهاي بياعتقادند و نميتوانند بياعتقادي خود را بروز دهند؛ زيرا جامعه و خانواده آنان بر شالوده دينداري بنا شده است و كار آنان، شنا بر جريان خلاف است. اين افراد، در جامعه دينداران، خود را زنداني ميپندارند و هميشه براي خود راه فراري ميجويند؛ از اين روي با هر نغمهاي كه با هواها و هوسهاي اينان همراه باشد، همنوا ميشوند و با هر حركتي كه بيتقوايي و لاابالي گري اينان را ناديده انگارد يا براي آن توجيه و مبنايي درست كنند، همراه ميشوند. درباره محمد بن نصير نميري از مدعيان دروغين نيابت در دوران غيبت صغرا ميگويند وي قائل به اباحي گري بود و همة محرمات را حلال ميدانست. وي لواط را جايز ميدانست و ميگفت از ناحيه مفعول، نشانه تواضع و فروتني و از ناحيه فاعل يكي از شهوات و طيبات است و خداوند هيچ كدام از اين دو (تواضع و طيبات) را حرام نكرده است. (9)انگيزههاي مهم گرايش شماري از جوانان به مسلك بابيت و بهائيت، همين آسان گيري و بيپروايي اخلاقي بوده كه اين مسلك از آن سخن ميگفته است. رهبران بابيت، به نام اصلاح دين و تمدن و نوآوري، مرزهاي شرعي ميان زن و مرد و پوشش زن را در اسلام به سخره ميگرفتند و براي تبليغ مرام خود و جذب جوانان به سوي مسلك خود از زنان استفاده ميكردند. قرة العين(10) از نخستين زنان گرونده به باب است كه در محفل بابيان و هواداران خود، بيحجاب آشكار ميشده، منبر ميرفته است. در يكي از سخنرانيهاي خود، خطاب به بابيان ميگفته است: «اي اصحاب! اين روزگار، از ايام فترت شمرده ميشود. امروز تكاليف شرعيه، يك باره ساقط است و اين صوم و صلات كاري بيهوده است (انصاري، 1382: ص80)». 2. بيتفاوتي خواص انسان، موجودي اجتماعي است و همواره تكامل و پيشرفت خود را در همبستگي و تعامل با جامعه ميبيند؛ لذا انسان و جامعه داراي رابطه دو سويه تأثيرپذيري و تأثيرگذاري هستند. مردم نيز از حيث تأثيرات متقابل به دو گروه تأثيرگذار و تأثيرپذير تقسيم ميشوند. از ديدگاه جامعه شناسي، گروه تأثيرگذار «خواص» و گروه تأثيرپذير را «عوام» مينامند. با نگاهي دقيق به جوامع پيشين، در مييابيم كه عوام و خواص، در دورههاي مختلف منشأ تحولات تاريخي بودهاند؛ به گونهاي كه هر پديده تاريخي، حاصل نوع عملكرد اين دو طايفه و تعامل آنها است. مرز ميان خواص و عوام همان بصيرت و آگاهي است. در رشد و پيدايش مدعيان دروغين مهدويت عملكرد خواص بسيار مؤثر است. نكته پر اهميت آن است كه بسياري از ادعاهاي دروغين در آغاز پيدايي، كم اهميت جلوه ميكردند. در واقع، در مقطع ايجاد اين انحراف ها، كمتر كسي فكر ميكرد كه يك جريان كوچك و كم اثر، روزي به صورت يك فرقه و جريان، در تاريخ بماند و موجبات انحرافات گوناگون اخلاقي، اجتماعي و اعتقادي را فراهم آورد. طبعاً اگر در زمان مناسب، عالمان و حاكمان متعهد و مسؤول با اين گونه انحرافات برخورد ميكردند و با افشاگري يا رديّه نويسي و حتي ايجاد محدوديت، مانع از عضوگيري و گسترش آن جريان ميان مردم ميشدند، ميزان اثرگذاري آن محدود ميشد، و طبعاً در راستاي زمان، اثري از آن باقي نميماند. 3. جعل احاديث عقيده به مهدي موعود، چنان در ذهن و قلب مردم رسوخ كرده بود كه از همان صدر اسلام در انتظار ظهورش بودند. اين انتظار، در ايام هرج و مرج و بحرانها و حوادث ناگوار تاريخي، شدت مييافت. طبيعي است كه جاعلان حديث نيز از اين قضيه سوء استفاده كرده و به جعل حديث و تغيير متن آن ميپرداختند. در اين ميان، مدعيان مهدويت نيز براي پيشبرد ادعاي خويش از روايات جعلي مدد ميجستند؛ براي مثال، براي گسترش هرچه بيشتر ادعاي مهدويت «عبيدالله المهدي» در آفريقا، داعيان اسماعيليه بر اساس بعضي رواياتِ منسوب به اهل بيت عليهم السلام كه ظهور مهدي از مغرب خواهد بود، رواياتي جعل كرده و پيش بيني ميكردند ظهور، در سال غلبه فاطميان بر آفريقا خواهد بود. آنان از امام هادي عليه السلامروايتي نقل ميكردند كه در سال 254ق فرموده است: «با گذشت چهل و دو سال، بلا و گرفتارياي كه گرفتار آن هستيد، رفع خواهد شد» (قاضي نعمان، بيتا: ص73). مبلغان اسماعيلي براي جلب اقوام بربر و باديه نشين به مهدويت، احاديثي جعل كردند كه طبق اين احاديث، مهدي موعود از بين اقوام شيعه نشين ظهور خواهد كرد. بيشتر اين احاديث، ظهور مهدي را از نواحي دور دست كشورها و كنارههاي سرزمينهاي آباد مانند «زاب» در آفريقا و «سوس» در مغرب تعيين ميكرد (ابن خلدون، 1363: ج1، ص328). 4. برداشتهاي ناصحيح از روايات كاوشها و جستارهايي كه درباره احاديث صورت ميگيرد، بايد بر مبناي اصول و مباني موجود در قرآن و سنت اصيل و ترديدناپذير باشد، نه آنكه بر اساس دستمايههاي ذهني جاري در جامعه باشد. در اينجا قصد بررسي روشهاي چگونگي برخورد با روايات در ميان نيست؛ بلكه قصد داريم با بيان مثالي، چگونگي تفسير ناروا از احاديث مهدويت و سوء استفاده از آن در موضوع مدعيان دروغين را روشن كنيم. يكي از نشانههاي ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، طلوع خورشيد از سمت مغرب گفته شده است. (11) روايات مربوط به اين نشانه، بيشتر در منابع اهل سنت آمده و آنچه در كتابهاي شيعه وجود دارد، همان مضمون را تكرار كرده است. بخش عمده اين احاديث، ذيل آيه 158 سوره انعام وارد شده است. اسماعيليان، از اين روايات سوء استفاده كردند و با برداشتي ناروا آن را بر مهدي فاطمي تطبيق نمودند؛ زيرا وي از منطقه «مغرب» در شمال آفريقا قيام كرد. قاضي نعمان مورخ اسماعيلي مذهب (متوفاي 363ق) نيز ضمن گزارش اين حديث، آن را پيشگويي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم درباره مهدي فاطمي دانسته است. وي مينويسد: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: «در سال سيصد هجري خورشيد از مغرب طلوع خواهد كرد». اين، حديث مشهوري است و تا كنون خورشيد از مغرب طلوع نكرده و پس از اين هم نخواهد كرد؛ پس مقصود رسول خدا، قيام مهدي از مغرب است و مهدي همان خورشيدي است كه فرموده سيصد سال پس از هجرت من طلوع خواهد كرد. (12) پی نوشت ها :9. براي اطلاع بيشتر در اينباره، ر.ك: طوسي، 1417: ص244؛ نوبختي، 1404: ص103 و 102؛ خوئي، 1410: ج17، ص299. 10. قرة العين در سال 1233 ق در خانواده اي مذهبي متولد شد. پدرش ملاصالح برغاني، همراه دو برادر ديگر ملاصالح، يعني ملامحمد تقي و ملاّ محمدعلي هر سه صاحب درجة اجتهاد بودند و در ايران شهرت داشتند. قرةالعين به اصول و عقايد شيخيه علاقهمند بود و در مكاتبهاي كه بين او و سيدكاظم رشتي صورت گرفت، سيدكاظم رشتي به او لقب «قرة العين» داد. وي، سومين شخصي است كه به باب ميپيوندد و بعد از پيوستن به علي محمد، اصول ديانت اسلام را رعايت نكرد و منكر حجاب شد. 11. براي دستيابي به مجموعه اين احاديث، ر.ك: كوراني، 1411: ج1، ص87، 262، 519 و ج2، ص113، 131، 204-214. 12. روي يحيي بن سلام ـ صاحب التفسير ـ رفعه باسناده الي رسول الله صلي الله عليه و آله أنه قال: «تطلع الشمس من مغربها علي رأس الثلائمائه من هجرتي». و هذا حديث مشهور و لم تطلع الشمس من مغربها في هذا الوقت و لا بعده و انّما عنّي بذلك رسول الله قيام المهدي بالظهور من المغرب و العرب. تقول: طلع علينا فلان و طلع من مكان كذا و كذا اذا اقيل منه و المهدي هو المراد بالشمس التي رسول الله صلي الله عليه و آله: «انّها تطلع من المغرب علي رأس الثلاثمائه من هجرتي» (قاضي نعمان، 1414: ج3، ص418). منبع:www.entizar.ir/ن
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 446]