تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خوشا بحال كسانى كه براى خدا گرسنه و تشنه شده‏اند اينان در روز قيامت سير مى‏شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814782618




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقش مبانی کلامی و قاعده لطف در فهم فقیهانه مسائل مربوط به زمینه‌سازی برای ظهور


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
نقش مبانی کلامی و قاعده لطف در فهم فقیهانه مسائل مربوط به زمینه‌سازی برای ظهور
موضوع زمینه‌سازی برای ظهور امام عصر(عج) یکی از مسائل فوق‌العاده اثرگذار در روند اصلاح و برنامه‌ریزی فردی و اجتماعی است. برای استنباط صحیح و فقیهانة این موضوع باید در روش‌شناسی دقت کافی صورت گیرد.

خبرگزاری فارس: نقش مبانی کلامی و قاعده لطف در فهم فقیهانه مسائل مربوط به زمینه‌سازی برای ظهور



بخش دوم و پایانی اقسام لطف در قاعدة لطف برخی از شبهه‌هایی که بر قاعدة‏ لطف و استناد مسئلة‏ امامت به آن و به تبع آن‌ها، دربارة موضوع زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی(عج) وارد شده است، در کم‌توجّهی به اقسام لطف و تعریف درست آن‏ها ریشه دارد. متأسفانه مدافعان این قاعده و باورمندان به تکلیف زمینه‌سازی در تبیین مقصود خویش به این امر مهم، کم‌تر توجه کرده‏اند. مشهور علمای کلام، لطفی را که به خداوند متعال نسبت داده می‌شود، از نظر بهره‏مند ساختن انسان‌ها به دو گونه لطف محصلّ و لطف مُقرّب تقسیم می‌کنند که ضمن انتخاب و ارائة تعریف صحیح هر کدام، اکنون به بیان آن‌ها می‌پردازیم. لطف محصِّل‏ «لطف محصّل عبارت است از ایجاد برخی زمینه‏ها از سوی خداوند که تحقّق هدف و غرض خلقت و آفرینش، بر آن‏ها متوقّف است، به‌گونه‌ا‏ی که اگر خداوند این امور را در حقّ انسان‌ها انجام ندهد، کار آفرینش، لغو و بیهوده می‏شود. برخی از مصادیق این نوع لطف، بیان تکالیف شرعی، توانمند ساختن انسان‌ها برای انجام دادن تکلیف، نصب و معرّفی حافظ دین و... است.» (طبرسی نوری، بی‌تا: ج1، 505 ـ 506) در واقع، چنین لطفی، اصل تکلیف و اطاعت از خدا را محقق می‌سازد. لطف مقرّب «لطف مقرّب عبارت است از اموری که خداوند برای بندگان انجام می‏دهد و در سایة‏ آن، هدف و غرض از تکلیف برآورده می‏شود، به‌گونه‏ای که اگر این امور انجام نمی‏شد، امتثال و اطاعت برای عدّۀ‏ زیادی از بندگان میسور نبود.» (شریف مرتضی، ‌1417: 189ـ190) وعده‌ به بهشت و تحذیر از جهنم که در قرآن کریم آمده است و نیز بلاها و نعمت‌هایی که خدا نازل می‌کند، چون به‌گونه‌ای انسان‌ها را به انجام نیکی‌ها و ترک حرام‌ها تحریک می‌کند، مصادیقی از لطف مقرّب است. تفاوت لطف مقرّب و محصّل و تأثیر آن در مسئله نکتة مهمی که در بحث زمینه‌سازی ظهور و لزوم تلاش برای آن بسیار تعیین‌کننده است و به اثبات یا نفی لزوم آن به وسیلة مردم می‌انجامد، توجه به تفاوت لطف محصّل با لطف مقرّب است. به همین علت، باید برخی فرق‌های مهم این دو لطف بیان شود. اولین فرق آن است که «اگر لطف محصّل نمی‌بود، اساساً اصل وجود تکلیف شرعی محقق نمی‌شد و نبوت و امامت بی‌معنا می‌گشت، اما در صورت عدم وجود لطف مقرّب، اگرچه تکلیف و نصب پیشوا و راهنما مطرح بود و چه‌بسا در مورد برخی اشخاص، امتثال هم می‌شد، امّا نوع مردم، امتثال تکلیف نمی‌کردند.» (لطیفی، 1387: 31) در واقع، غرض تکلیف محقق نمی‌شد. دومین فرق لطف محصّل با لطف مقرّب آن است که محدوده هر دو لطف، تا حوزۀ اختیار انسان‌هاست و آن‌ها را مجبور به خوب بودن نمی‌کند، ولی این اختیار، کارکرد دیگری نیز دارد و آن هم این است ‌که بر خلاف لطف محصّل، شرط نزول لطف مقرّب از سوی خدای متعال، نوع اختیار انسان‌ها و طلب واقعی آن لطف از سوی آن‌هاست. برای اثبات این مطلب، شواهد زیادی در قرآن وجود دارد. خداوند در یکی از آیات قرآن کریم می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی‏ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ. (رعد: 11) در این آیة شریفه، هرگونه ارادة خدا بر تحول اساسی در جامعة انسانی، آشکارا به نوع عملکرد افراد آن جامعه وابسته شده است و سنت الهی بر این تعلق گرفته است که هرگز بدون توجه به کیفیت رفتار انسان‌ها، تغییری را محقق نمی‌سازد. علامه طباطبایی نیز در مورد وجود ارتباط بین اعمال انسان و حوادث خارجی که همان فعل الهی است، می‌فرماید: یکی دیگر از احکام اعمال این است که بین اعمال انسان و حوادثی که رخ می‏دهد، ارتباط هست. البته منظور ما از اعمال تنها حرکات و سکنات خارجیه‏ای است که عنوان حسنه و سیئه دارند، نه حرکات و سکناتی که آثار هر جسم طبیعی است. به آیات زیر توجه فرمایید: وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ؛ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ، حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ؛ ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی‏ قَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ و این آیات، ظاهر در این است که میان اعمال و حوادث تا حدّی ارتباط هست، اعمال خیر و حوادث خیر و اعمال بد و حوادث بد و در کتاب خدای تعالی، دو آیه هست که مطلب را تمام کرده و به وجود این ارتباط تصریح نموده است؛ یکی، آیة شریفة وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ، وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ و دیگری، آیة ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ، لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا، لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ. (طباطبایی، ‌1374: ج‏2، 271) نکتة مهم دیگر آن است ‌که در مصادیق اجتماعی لطف مقرّب، اختیار انسان‌ها باید به صورت عمومی و فراگیر باشد، نه فردی و شخصی. در نظر گرفتن این خصوصیات لطف مقرّب، در فهم لزوم زمینه‌سازی عموم انسان‌ها برای درک نعمت ظهور و نیز استنباط صحیح روایاتی که از امور خارق‌العاده و معجزه در قیام و حکومت جهانی حضرت ولی‌عصر(عج) سخن می‌گویند، سهمی بسزا دارد. تقسیم‌بندی جدید لطف با توجه به دو فرق یادشده، لطف را از منظر دیگر به لطف محقَق و لطف معلّق می‌توان تقسیم کرد. لطف محقق، شامل لطف محصّل و لطف مقرّبی می‌شود که نیاز و طلب عمومی سبب تعلّق مشیّت الهی و تحقق آن شده است. لطف معلّق، لطف مقرّبی است که به دلیل نبود اختیار عمومی و طلب نوع انسان‌ها با وجود نبود مانع از جانب خدای رحیم، هنوز به سوی آن‌ها نازل نشده و تحقق نیافته است. ظهور و تشکیل حکومت جهانی مهدوی از همین قبیل است. لطف مقرّب، اثبات‌گر تکلیف زمینه‌سازی است، نه لطف محصّل با توجه به آن‌چه در تعریف لطف محصّل و مقرّب بیان شد، روشن می‌شود که متکلمان در بیش‌تر موارد، با استفاده از لطف محصّل به اثبات لزوم امام زنده و حیّ بر روی زمین پرداخته و امام را واسطۀ بین خدا و مخلوقات دانسته‌اند. برای نمونه، شیخ مفید ‌در مواجهه با منکران وجود حضرت حجت بن الحسن(ع) که می‌گویند: چه دلیلی بر وجود امام هست؟ می‌فرماید:جواب آن است که دلیل بر آن این است که باید در هر زمانی، امامی معصوم باشد و الاّ آن زمان از امام معصوم خالی می‌شود، با این‌که امام، لطف است و لطف در هر زمانی بر خدا لازم است. (مفید، 1413: 44) اندک تأملی در این سخن گویای آن است که برهان لطفی که با این تقریر اراده شده است، توانایی اثبات لزوم زمینه‌سازی مردمی را ندارد؛ زیرا امام معصوم می‌تواند در روی زمین باشد و مأموریت واسطة فیض بودن خویش را همچون حضرت خضر(ع) انجام دهد، بدون این‌که حتی مردم او را بشناسند؛ چه رسد به این‌که برای ظهورش زمینه‌سازی کنند. نکته مهم این‌جاست که اثبات لزوم زمینه‌سازی برای ظهور امام، اولاً با استفاده از قاعدة لطف مقرّب بودن امام صورت می‌گیرد، نه لطف محصّل بودن وی. ثانیاً توجه اکثریت جامعة انسانی به عنصر انتخاب امام عصر، در نزول نعمت ظهور حاکم الهی و آسمانی بر سراسر گیتی، ضروری است. از این‌رو، برای ورود به اثبات لزوم وظیفة زمینه‌سازی انسانی برای ظهور به وسیلة قاعدة لطف، تقریر و تبیین لطف مقرّب بودن امام، اجتناب‌ناپذیر است. اثبات لطف مقرّب بودن امام همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد، لطف مقرّب به هر امری گفته می‌شود که در دور کردن عموم بندگان از گناه و نزدیک ساختن آن‌ها به اطاعت خدا، مؤثر است، ولی در نزول آن ـ بر خلاف لطف محصّل ـ اختیار و خواست مردم دخالت دارد و مرتبة آن نیز بعد از اثبات اصل تکلیف است. اثبات ضرورت امام از باب لطف مقرّب این‌گونه است که: اولاً وقتی خدای حکیم، تکالیفی را بر بندگان واجب کرد، غرض او از جعل احکام، اطاعت انسان‌هاست تا با انجام آن، به کمال و سعادت برسند، نه این‌که هدف، تنها بیان تکالیف یا صرف امتحان باشد تا اگر خداوند از لطف قسم دوم (مقرّب) دریغ کند، نقض غرضی لازم نیاید. آیة شریفة وَبَلَوْنَاهُم بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (اعراف: 168) به خوبی بیان می‏کند که هدف از ابتلای مردم به خیرات و شرور، انجام فرمان‌های الهی است تا در سایة آن، به کمال مطلوب برسند و حکمت الهی اقتضا می‏کند تا آنان را گرفتار سختی‏ها کند تا به سوی اوامر الهی برگردند. بنابراین، آیات قرآن هم این برداشت عقلی را تأیید می‌کنند. ثانیاً توجه به منزلت، وظایف و ویژگی‌های امام که قائم‌مقام و جانشین رسول اکرم(ص) ـ جز در دریافت وحی ـ است، لطف مقرّب بودن امام را قابل اثبات می‌کند. این امر را در دو حوزة فردی و اجتماعی می‌توان تببین کرد:الف) حوزة فردی: همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، انسان مختار با وجود قدرت عقل، توانایی تشخیص بسیاری از امور کلی حق از باطل را دارد. با این حال، حتی در صورت ابلاغ حقایق و دستورهای الهی که عقل به آن‌ها دسترسی ندارد، به دلیل وجود هوای نفس که از درون همچون دشمنی خانگی، انسان را به شدت تهدید می‌کند، ممکن است از انجام دستورهای خدا سر باز زند. بسیاری از آیات و روایات، بر صحت این مطلب گواهی می‌دهند (یوسف: 53) و انسان‌ها را از خطر هواهای نفسانی برحذر داشته‌اند. علاوه بر آن، وسوسه‌های شیطان رجیم هم هست که برای گمراه کردن انسان قسم یاد کرده است: قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ. ‌(ص: 82) با این اوصاف، اگر کسی باشد که به دقایق درون انسان، آگاه و بر ترفندهای شیطان کاملاً مسلط باشد و با تذکرهای به موقع و تشویق او به بی‌اعتنایی به این دو دشمن غدّار و با دمیدن نفس‌های مسیحایی خود به انسان، توان و روحیه ببخشد و مانند پدر و مادری دل‌سوز، مراقب او باشد و انسان نیز به او دلبستگی پیدا کند، بی‌شک، توفیق انسان را در انجام دادن دستورها و بندگی خدا چندین برابر خواهد کرد و بسیاری از موانع را از مسیر عبودیت وی برخواهد داشت. استاد شهید مطهری در این زمینه می‌فرماید: اگر انسان بخواهد فقط با تکیه به تفکر و تذکر و محاسبة النفس و مراقبه و غیره، اخلاق سوء را یک‌یک با سرانگشت فکر و حساب از خود بزداید و خود را اصلاح نماید، البته عملی است، اما مثل همان است که انسان بخواهد براده‏های آهن را یک‌یک جمع کند... اگر انسان این توفیق را پیدا کند که کاملی پیدا بشود و او شیفتة آن کامل گردد، می‏بیند کاری که او در ظرف چند سال انجام می‏داد، این در ظرف یک روز انجام می‏دهد: مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اوْلِیائِک. (مطهری، ‌بی‌تا: ج‏22، 774) امام معصوم همان کسی است که جنبة لطف مقرّب بودن ایشان از این نظر، برای هر انسانی ‌راه‌گشاست. علاوه بر آن، آگاهی به بسیاری از حقایق و نیز تبیین آیات فراوانی از قرآنی کریم، به علم امام و فراگیری معارف الهی از ایشان وابسته است. ب) حوزة اجتماعی: مطالعات انسان‌شناسانه ـ که البته مورد تأیید اسلام نیز هست ـ ثابت کرده است که انسان‌ها موجودی اجتماعی هستند و بدون تشکیل اجتماع، در ادامة‏ زندگی با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شوند. از طرفی دیگر، تأثیر شگرف اجتماع بر انسان، چه از جانب اجزای حقیقی (عموم مردم) و حقوقی (حاکمان، مسئولان و خواص) و چه از نظر مفاد قوانین جاری در جامعه بر کسی پوشیده نیست. صرف‌نظر از وجود جامعة آرمانی صالح برای کمال بشر که بدون وجود قوانین و مجری الهی ممکن نیست و از مبیّنات لطف محصّل امام هست، این مطلب، نزد همه عقلا آشکار است که «اگر جامعه، تحت نظارت حاکمی باشد که آنان را از تجاوزگری بازدارد و به عدل و انصاف دعوت کند، به صلاح، نزدیک و از فساد و تباهی، به دور خواهد بود.» (حلی، 1382: 362) حال اگر چنین رئیسی از جانب خدا و معصوم هم باشد، دیگر در لطف بودن آن جای تردید نمی‏ماند. بنابراین، امام و خلیفة الهی صرف‌نظر از وجوهی که از باب لطف محصّل دارد، نظیر حفاظت از دین خدا، مأموریت‌هایی از باب لطف مقرّب دارد که تشویق و تحذیر بندگان، دل‌گرمی و امیدبخشی به آن‌ها، تشکیل حکومت و اجرای احکام الهی، بسط عدل و داد و زدودن ظلم و جور در اجتماع و هر آن‌چه مانع رشد و کمال جامعه انسانی است، از این قسم از لطف است. با این توضیح، لطف مقرّب بودن حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) به اثبات بیش‌تر نیازی ندارد. نیاز حکومت امام معصوم به عنوان تجلی لطف مقرّب به وجود زمینه‌های انسانی برای یافتن حکمت تحقق نیافتن لطف مقرّب الهی دربارة امام مهدی(عج) و تشکیل حکومت جهانی به دست ایشان، باید یک‌بار دیگر به مفهوم لطف مقرّب و فرق آن با لطف محصّل پروردگار توجه کنیم. لطف محصّل اگر از جانب خدای متعال انجام نشود، نقض غرض در آفرینش را به دنبال دارد. از همین‌رو، وجود زمینة انسانی و به بیان صریح، انتخاب و تلاش انسان‌ها نظیر فرستادن انبیا جایی ندارد.‌ در لطف مقرّب، ارادة خداوند متعال زمانی تحقق می‌یابد که بستر مناسب آن، که همانا تعلق انتخاب آدمی و گزینش خواست خداست، به وجود آید. در حقیقت، لطف محصّل، بیان دیگر رحمت عمومی پروردگار ـ نظیر دادن رزق به همگان ـ و لطف مقرّب همان رحمت ویژة الهی است و رحمت خاص به منزلگاه خاص نیاز دارد. علاوه بر دلایل عقلی که گذشت، این سنت تغییرناپذیر الهی است و در قرآن بارها دربارۀ آن سخن رفته است. در قرآن کریم‌ می‌خوانیم: إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ. (اعراف: 56) قرآن این‌گونه سنت الهی پروردگار را به بشر یادآوری می‌کند که احسان، شرط انزال رحمت ویژة خدای متعال است. این مطلب در جایی دیگر چنین بیان شده است:وَإِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنکُمْ سُوءاً بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ (انعام: 54)و چون کسانی که به آیات ما ایمان دارند، نزد تو آیند، بگو: درود بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرّر کرده که هر کس از شما به نادانی کار بدی کند و آن‌گاه به توبه و صلاح آید، پس وی آمرزندة مهربان است. در این آیة شریفه، ‌اصل رحمت خداوند متعال بر بندگان، اصلی قطعی شمرده شده است، ولی نزول رحمت ویژه، نیازمند وجود زمینه و شرایطی در بندگان است که این شرط در صورت انجام گناه، مفقود می‌شود. البته پروردگار مهربان، باز به انسان‌ها نوید رحمت داده و وعده فرموده است که اگر کسی از خطاهای خویش توبه کند و از راه انحراف برگردد و خود را اصلاح کند، می‌تواند شایستة رحمت خداوند شود. از همین نکته، ضعف این ادعای برخی منکران تلاش برای فراهم کردن زمینه‌های انسانی ظهور آشکار می‌شود که می‌گویند: «نعمت‌های الهی بر اساس شایستگی و لیاقت مردم به آن‌ها داده نمی‌شود»؛ (بنی‌هاشمی، 1384: 199) ‌زیرا نعمت‌های عمومی پروردگار به شایستگی مردم، وابسته نیست. البته نعمت‌های خاص که حاکمیت جهانی امام معصوم از آن جمله است، به تصریح قرآن و روایات و عقل، نیازمند کسب آمادگی است. خداوند متعال با تولد امام دوازدهم بر روی زمین و حضور ناشناس وی در میان مردمان در قالب غیبت، لطف محصّل بودن امام و برکات وجودی ایشان را برای رسیدن بشر به کمال، محقق کرده و با تحقق آن، زمینة حدوث لطف مقرّب امام را نیز که تشکیل حکومت جهانی به دست اوست، فراهم آورده و برای تحقق آن، وعدة حتمی داده است. با این حال، به دلیل سنخ لطف مقرّب و فرق آن با لطف محصّل، اختیار و انتخاب حکومت امام به وسیلة جهانیان، شرط تعلق ارادة الهی و تحقق آن است. بنابراین، فرج و ظهور امام زمان(عج) امری است که خدایی بوده و به ارادة ذات مقدسش وابسته است. با این وصف، چون ارادة خدا در تحقق گونه‌های اجتماعی لطف مقرّب، به ارادة انسان‌ها بستگی دارد و قرآن کریم آن را به عنوان یک سنت الهی القا کرده است، می‌توان نتیجه گرفت که خواست و تمایل مردم جهان به برقراری حکومت جهانی به وسیلة مردی آسمانی و خلیفة الهی، در واقعة ظهور قائم آل‌محمد(ع) نقش بسزایی دارد. در واقع، ظهور حضرت مهدی(عج)، امری الهی ـ مردمی است. علاوه بر آیاتی که در سطور قبل ذکر شد، ‌مفاد بسیاری از دیگر آیات قرآن نظیر إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی‏ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ (رعد: 11)، مؤید این سخن است. با نظری به سیرة معصومان(ع)، قبول یا ردّ حاکمیت سیاسی امامان معصوم(ع) نیز بر اساس چنین باوری قابل تفسیر است. برای نمونه، حضرت علی(ع) در بیان علت قبول درخواست مردم مبنی بر در دست گرفتن حکومت فرمود: أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا؛ (شریف رضی، بی‌تا: ‌خطبه 3) سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت‌کنندگان نبود و یاران، حجّت را بر من تمام نمی‏کردند و اگر خداوند از علمای عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم‌بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می‌انداختم و رهایش می‏ساختم و پایانش را چون آغازش می‏انگاشتم. در این سخن، خواست و ارادة جمعی بر پذیرش ولایت سیاسی امام معصوم(ع)، زمینه‌ساز تشکیل حکومت به دست امام شده است. در نمونۀ دیگر و عکس مورد قبل، ‌وقتی برخی از یاران امام حسن(ع)، علت دست کشیدن ایشان از جهاد با معاویه و تسلیم کردن حکومت به وی را پرسیدند، ایشان فرمود: «سوگند به خدا، اگر با معاویه جنگ می‌کردم، مردم مرا به او تسلیم می‌کردند.» (مجلسی، 1404: ج‌46، 20) با توجه به این مطالب، جایگاه اختیار نوع بشر در موضوع زمینه‌سازی ظهور روشن می‌شود. به‌جز آیات و روایاتی که پیش‌تر بیان شد، شواهد بسیاری وجود دارد که ظهور حضرت مهدی(ع) را امری وابسته به اختیار انسان‌ها می‌شمرد و اگرچه ارادة خدا، علت حقیقی آن است، ارادة جمعی بر تعلق مشیّت خدا بر ظهور منجی عالم بشریت، تأثیر فراوانی دارد. در حقیقت، نبود خواست عمومی و جهانی برای پذیرش ولایت معصوم(ع) سبب محرومیت از برکات حکومت حضرت مهدی(ع) شده است. کم نیستند آیاتی نظیر وَمَا أَصَابَکُم مِن مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ، (شوری: ‌30) که مسئولیت مصیبت تحقق نیافتن حکومت امام مهدی(ع) را متوجه خود انسان‌ها می‌دانند یا سنت قطعی وَأَن لَّیْسَ لِلاِْنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی (نجم: 39) که تلاش برای فراهم کردن بسترها و اصلاح وضعیت موجود را عامل تعلق مشیّت خدا و نزول رحمت وی می‌شمرند. همچنان‌که بارها گفته شد، امام معصوم(ع) علاوه بر لطف محصّل بودن، به دلیل این‌که زمینة رسیدن به کمال و انگیزة تقرب الهی را با تشکیل حکومت و مدیریت حکیمانۀ جامعه به صورت کامل فراهم می‌کند، مصداق لطف مقرّب خدا نیز هست. همچنین اثبات شد که اصل اولیه آن است که امام معصوم(ع) نه‌تنها لطف محصّل، بلکه در صورت نبود مانع، لطف مقرّب خدا را که همانا حکومت دین در جهان است، در میان مردمان جاری کند. البته جریان یافتن این لطف مقرّب الهی، به خواست و اقبال عموم انسان‌ها مشروط است، گرچه ممکن است گونه‌های دیگر لطف مقرّب امام به چنین شرطی، مشروط نباشد و خود، شرط خاص خویش را بطلبد. مفهوم زمینه‌سازی و دو برداشت از آن مشکلی که سبب شده است برخی افراد، زمینه‌سازی برای ظهور حضرت مهدی(ع) را به کلی مردود یا محدود بشمارند، بیانی است که از مفهوم زمینه‌سازی ارائه شده است. پس برای جلوگیری از سوءبرداشت‌ها لازم است مفهوم زمینه‌سازی بازخوانی شود. برخی باورمندان به لزوم زمینه‌سازی برای ظهور، موضوع را به‌گونه‌ای طرح کرده‌اند که به نظر می‌آید مقصود آن‌ها از زمینه‌سازی، کشف علت تامة غیبت و تلاش برای رفع موانع آن است، چنان‌که به گفتة یکی از ایشان «اگر بخواهیم اسباب ظهور را پیدا کنیم، باید آن را از موانع حضور امام و به تعبیری دیگر، از علل غیبت سراغ بگیریم؛ ‌چون با رفع و از بین رفتن این موانع، ظهور بلافاصله تحقق خواهد یافت. بنابراین، رفع علت غیبت، سبب ظهور است و به عبارتی دقیق‌تر، می‌توان گفت با رفع علت غیبت، ‌دلیل حضور امام که همان لطف وجوبی از طرف خداوند است، موجود است و مانع حضور نیز مفقود می‌باشد و از این‌رو، ظهور فوراً و وجوباً تحقق خواهد یافت.» (نودهی، 1383) بر اساس این سخن که به لزوم زمینه‌سازی برای ظهور اشاره دارد، علت تامة غیبت، قابل کشف است و وقتی این علت که مانع از ظهور امام است، کشف و برداشته شود، حتماً ظهور حضرت اتفاق می‌افتد. در این زمینه باید دانست که اولاً همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد، برای اثبات تکلیف زمینه‌سازی، به علم به علت تامه و شرط کافی، نیازی نیست، بلکه آگاهی از شروط لازم ظهور که در بسیاری از روایات به آن‌ها تصریح شده است، برای اثبات لزوم بسترسازی ظهور کفایت می‌کند. ثانیاً مراد از علت غیبت در میان برخی بزرگان همچون شیخ مفید، علت اصطلاحی و تامه نیست، چنان‌که ایشان در جواب این سؤال که وجه مخفی بودن و غیبت امام چیست، می‌فرماید: وجه و حکمت مخفی بودن ایشان به خاطر کثرت دشمن و کمی یاور است و ممکن است که به خاطر مصلحتی مخفی باشد که خدای متعال علم به آن را مخصوص خود نموده باشد. (مفید، 1413: 44 ـ 45) عبارت آخر شیخ مفید به خوبی بیان‌گر همین نکته است و مراد ایشان و بزرگان دیگری همچون شیخ طوسی از علت، معدّات، بسترها و علل عرضی است. در ضمن با توضیحی که دربارة اقسام لطف و ویژگی‌های آن‌ها داده شد، تناقضی هم در کلام ایشان نخواهد بود؛ زیرا وجود امام، مصداق لطف محصّل است، اما ظهور و حکومت ایشان، مصداقی از لطف مقرّب است که شرایط خود را دارد. خلاصه آن‌که اگر مقصود از زمینه‌سازی در کلام باورمندان به آن، رفع علت تامة غیبت نباشد، این اشکال وارد نیست. باید دانست منظور از زمینه‌سازی برای ظهور و قیام امام زمان(عج) با توجه به مفاد قاعدة لطف، همان بسترسازی و آمادگی عموم انسان‌ها برای پذیرش ولایت و حکومت حضرت مهدی(ع) و به بیان دیگر، به معنای رساندن جامعه و امت به حدّ مطلوبی از آمادگی جوارحی و جوانحی برای انجام دادن وظایف خود در مقابل امام زمان(عج) و اطاعت از فرمان‌های اوست. این، همان انجام دادن تکلیف اجتماعی هر فرد در برخورد با غیبت امام جامعه، در کنار تکالیف فردی اوست. یکی از باورمندان به زمینه‌سازی ظهور در این باره می‌گوید: احادیث و اخبار رسیده حکایت از آن دارد که همان‌گونه که مردم در عصر حضور ائمه، وظایفی بر عهده داشته‌اند که می‌بایست نسبت به امام حاضر ادا می‌کردند، در عصر غیبت نیز افزون بر تکالیف عمومی، ‌وظایفی در خصوص مسئلة غیبت بر دوش دارند تا ضمن وصول به اجر و ثواب، گام‌هایی نیز در زمینة ظهور بردارند. (فاکر میبدی، 1388)حتی کسانی که زمینه‌سازی به معنای اول را قبول ندارند، به لزوم انجام دادن تکالیفی در عصر غیبت معتقد هستند و همین امر، وفاق نظری در این موضوع را بیش‌تر می‌کنند. مزایای تعریف زمینه‌سازی به معنای آمادگی و آماده‌سازی در ارائة معنای دوم زمینه‌سازی، یعنی آمادگی و آماده‌سازی، برخلاف معنای اول آن یعنی رفع علت تامه، به دو امر توجه شده است. همین مطلب سبب می‌شود تا نه‌تنها اشکال‌هایی که بر معنای اول گرفته شده است، وارد نباشد، ‌بلکه هر انسان منصف و آگاه به تعالیم اسلامی را به پذیرش آن وادارد. ‌این دو امر عبارتند از: یکم. ارادة خداوند متعال، سبب اصلی تمام امور از جمله ظهور امام مهدی(ع) است و ما فقط آن‌چه را بر عهدة ماست، باید انجام دهیم. البته باید تأکید کرد که با توجه به وظایف ما در مقابل امام زمان(عج) با در نظر گرفتن تکالیف اجتماعی، در تشریح وظایف باید تجدیدنظر اساسی و جدّی صورت گیرد و در تبیین مسئولیت‌ها به وظایف فردی بسنده نشود. دوم. بر اساس این قرائت، امید به ظهور امام زمان(عج) همیشه پابرجا خواهد بود؛ زیرا گرچه برای ظهور ایشان ایجاد آمادگی اجتماعی لازم است، این آمادگی لزوماً در تلاش انسان‌ها و کسب اختیاری لیاقت و شایستگی آن‌ها منحصر نیست. اگر انسان‌ها در انجام دادن وظایف خود نسبت به امام کوتاهی ورزند و ظلم و فساد عالم‌گیر شود (چنان‌که در روایات آمده است)، همین ظلم و فساد فراگیر در جامعه، عموم انسان‌های غفلت‌زده و به ستوه آورده را بیدار می‌کند و از درون ظلمت، آمادگی جبری محقق می‌شود. در نتیجه، نور ظهور از افق انتظار سر خواهد زد، درست مثل کسی که به او توصیه می‌شود برای پیش‌گیری از فلان بیماری، نزد پزشک رود و به دستور او ملتزم شود. در این فرض، گاهی ممکن است شخص با اختیار خود نزد پزشک برود و امور خود را اصلاح کند، اما گاهی ممکن است شخصی به دلیل جهل و غرور و احساس بی‌نیازی، از رفتن نزد پزشک حاذق سر باز زند تا مریض شود و مریضی او شدت یابد و درد آن‌قدر بر او غلبه کند که او ناگزیر از رفتن نزد پزشک شود. البته در صورتی که این آمادگی، جبری شود، دیگر برکات آمادگی اختیاری و اقبال به ولایت‌مداری را به همراه نخواهد داشت. لذا امام صادق(ع) در تفسیر آیة یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لَا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْراً قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ ‏(انعام: 158) فرمود: یَعْنِی خُرُوجَ الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ مِنَّا. ثُمَّ قَالَ: یَا أَبَا بَصِیرٍ! طُوبَی لِشِیعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیْبَتِهِ وَ الْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ أُولَئِکَ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون؛ ‏(صدوق، 1395: ج2، 357) یعنی خروج قائم منتظر ما، [سپس فرمود:] ای ابابصیر! خوشا به حال شیعیان قائم ما، کسانی که در غیبتش، منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نیز فرمان‌بردار اویند. آنان اولیای خدا هستند که «نه خوفی بر آن‌هاست و نه اندوهگین می‏شوند.»معنای دوم و صحیح زمینه‌سازی (آمادگی و آماده‌سازی) و اعتقاد به لزوم آن، مزایایی دارد که نگاه تنگ‌نظرانه به زمینه‌سازی، از آن بی‌بهره است. این مزایا عبارتند از: یکم. از سستی و تنبلی و رکود در اصلاح فرد و جامعة اسلامی جلوگیری می‌کند. این در حالی است که باورمندان به ضرورت نداشتن تلاش همه‌جانبه برای زمینه‌سازی ظهور، یا دچار سستی و رکود مطلق در انجام وظایف می‌شوند یا در بهترین حالت قابل تصور، به دلیل داشتن پندار غلط از محدودة وظایف و تکالیف و انحصار آن در وظایف شخصی و فردی، تنها به انجام تکالیف فردی و حتی کم‌تر از آن بسنده می‌کنند. بنابراین، عملاً در حوزة تکالیف اجتماعی خویش که اسلام به آن اهتمام جدّی دارد، دچار تقصیر و کوتاهی خواهند شد. دوم. اختیار به عنوان شاخصه‌ای مهم در سعادت یا شقاوت فرد و جامعه، نقش خود را در محدودة خویش، بدون محدود کردن اراده و قدرت الهی ایفا می‌کند. این در حالی است که انکار زمینه‌سازی ظهور و سپردن همه چیز به دست خداوند متعال، به انکار عامل اختیار در سرنوشت انسان خواهد انجامید که از پشتوانة محکم قرآنی و روایی برخوردار است. غیرمنطقی بودن ادعای ضرورت نداشتن زمینه‌سازی با این توضیح، ادعای مؤثر نبودن میزان آمادگی مردمی برای ظهور امام زمان(عج) نیز غیرمنطقی می‌نماید؛ زیرا اگر مراد آن است که آمادگی عمومی، علت تامة ظهور است، بسیاری از باورمندان به دیدگاه درست در مورد زمینه‌سازی، چنین چیزی نگفته‌اند. اگر هم مراد از آمادگی عمومی، تلاش و کسب لیاقت اختیاری برای ظهور باشد، روشن شد که گرچه آمادگی عمومی، اعم از آمادگی اختیاری و جبری است، در هر صورت، آمادگی عمومی، زمینة لازم برای ظهور است. اگر مراد آن است که بدون هیچ آمادگی اختیاری و حتی جبری نیز می‌توان ظهور امام زمان(عج) را به دلیل قدرت مطلق بودن خداوند متعال توقع داشت، بی‌پایه بودن عقلی و نقلی این سخن با توجه به حکمت خداوند و نقش اختیار انسان‌ها در سرنوشتشان و نیازمندی جایگاه امر و فعل خدا در لطف مقرّب به آمادگی و ظرفیت قابل، مشخص شد. البته آمادگی بشریت برای ظهور لزوماً به گذشت زمان طولانی وابسته نیست و ممکن است به واسطة اتفاقی شگرف در هستی و جامعة انسانی، زمینة اضطرار به امام معصوم(ع) و پذیرش ولایت ایشان در بشریت به وجود آید. افزون بر این، التزام به چنین ادعایی، در عمل سبب ناامیدی انسان‌ها در بسیاری از برهه‌های زمانی خواهد شد. این حالت همان است که در روایات مهدوی از آن حذر داده شده است و معصومین(ع) بر انتظار کشیدن شبانه‌روزی برای فرج امام زمان(عج) تأکید ورزیده‌اند. جایگاه معجزه در قیام جهانی امام زمان(عج) مطالبی که تا کنون بیان شد، برای ردّ برداشت ناصواب از مفهوم الهی بودن ظهور امام زمان(عج) کافی است. با این حال، مضمون برخی روایات مهدوی مبنی بر معجزه بودن ظهور و پیروزی حضرت مهدی(ع) ممکن است چنین توهمی را برای افراد پیش آورد که لزوم زمینه‌سازی از طرف انسان‌ها، تلاشی بی‌سرانجام و خارج از وظایف ماست. در دفع این شبهه و برای توضیح دادن روایات بیان‌گر وقوع کرامات و معجزه در زمان ظهور حضرت مهدی(ع) باید به عنصر اختیار در سرنوشت انسان‌ها و لزوم تلاش برای کسب سعادت ایشان توجه کرد که در مبنای اول قاعدة لطف بیان شد. به یقین، الطاف الهی هیچ‌گاه موجب سلب اختیار انسان‌ها در ساختن آیندة خویش نخواهد شد. اگر قرار باشد همة فرآیندهای مربوط به ظهور، قیام و حکومت حضرت مهدی(ع) با معجزه و اعمال خارق‌العاده انجام شود، این همه سال انتظار و غیبت به چه معناست؟ چرا در همان سال‌های اولیه و حتی در زمان پیامبر مکرم اسلام(ص) و ائمه(ع) چنین نشد؟ خداوند متعال بارها در قرآن، انسان‌ها را با خطاب لاَ یَعْقِلُونَ (نک: زمر: 43؛‌ حجرات: 4؛ حشر:‌14 و...) محاکمه می‌کند؛ ‌زیرا دین اسلام، دین تحقیق و تعقل است. پس چگونه دربارة همة این سؤال‌ها بگوییم ما نمی‌دانیم و خداوند حکیم بهتر می‌داند؟ آیا خداوند حکیم به فراگرفتن حکمت دستور نداده است؟ آیت‌الله ابراهیم امینی در این زمینه می‌گوید: نپذیرفتن اسلام، نتیجة نادانی است. اگر مردم عقلشان به‌جا آمد و توانستند مسائل واقعی را درک بکنند، ‌اسلام را قبول می‌کنند. از روایت «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمُلَتْ بِهَا أَحْلَامَهُمْ» ‏(صدوق، 1395: ج2، 675) معلوم می‌شود در زمان حضرت(ع) مردم آمادگی عقلی پیدا می‌کنند، اما این هم به وسیلة معجزه نیست. زمینه‌اش را باید آن کسانی که در انتظار حضرت(ع) هستند، به وسیلة تبلیغات و مسائل دیگر فراهم کنند. (امینی، 1380: 24) البته ممکن است برخی از باورمندان به این کلام به‌گونه‌ای سخن بگویند که به نظر برسد، منظور آن‌ها این است که انقلاب حضرت مهدی(ع) انقلابی کاملاً عادی است. با توجه به انبوه روایات موجود، این کلام‌ درست نیست، ولی برای پاسخ‌گویی به برخی برداشت‌های نادرست که قیام مهدی موعود(عج) را کاملاً عادی و بشری می‌دانند، نباید منفعلانه و بدون بررسی همه‌جانبه، جانب افراط در پیش گرفت و اساساً قیام ایشان را به صورت مطلق، معجزه‌ای از طرف خدا معرفی کنیم که یا انسان‌ها در آن هیچ نقشی ندارند یا نقش آن‌ها بسیار کم‌رنگ است. حکمت وقوع معجزات در عصر ظهور همانند حکمت وقوع آن در عصر رسول اکرم(ص) است که برای بشارت به مؤمنان و اتمام حجت و مشخص کردن حقیقت برای کسانی که حق برای آن‌ها پوشانده شده است، صورت می‌گیرد و چیزی از مسئولیت انسان‌ها نمی‌کاهد. حقیقت آن است که قیام حضرت مهدی(ع)، قیامی الهی و مردمی است و نقش هر کدام محفوظ است و هر دیدگاهی که یکی از این دو جنبه را به کناری نهد، دیدگاهی انحرافی بوده و نزد عقل و نقل، مطرود است. نتیجه موضوع زمینه‌سازی برای ظهور امام عصر(عج) یکی از مسائل فوق‌العاده اثرگذار در روند اصلاح و برنامه‌ریزی فردی و اجتماعی است. برای استنباط صحیح و فقیهانة این موضوع باید در روش‌شناسی دقت کافی صورت گیرد. قبل از شروع ابتدایی در بررسی آیات و روایات، باید به مبانی کلامی این بحث پرداخت و به‌ویژه به قاعدة لطف توجه کرد. ثمرة مهم چنین پژوهش روشمندی آن است که نه‌تنها ـ علاوه بر روایات ـ در تبیین موضوع زمینه‌سازی ظهور و فروع آن می‌توان از درک مستقل عقل در این مسئله مدد گرفت، بلکه در روایات مجمل و به ظاهر متعارض با تفسیر آن‌ها باید به مبانی کلامی و عقل رجوع کرد. حتی در شناخت گستره و قلمرو زمینه‌سازی برای ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) نباید از آن غافل شد. منابع 1. امینی، ابراهیم، گفتمان مهدویت، قم، مؤسسه فرهنگی انتظار نور، 1380ش. 2. بجنوردی، محمدحسن، القواعد الفقیة، قم، نشر هادی، 1377ش. 3. بحرانی، ابن‌میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی، چاپ دوم، 1406ق. 4. بنی‌هاشمی، سیدمحمد، راز پنهانی و رمز پیدایی، تهران، نیک معارف، چاپ اول، 1384ش. 5. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیة قم، چاپ اول، 1366ش. 6. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1383ش. 7. حسین‌زاده، علی‌محمد، فقه و کلام، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی، چاپ اول، 1388ش. 8. حلی سیوری (فاضل مقداد)، مقداد بن عبدالله، اللوامع الإلهیة فی المباحث الکلامیة، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1422ق. 9. حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تعلیقة: جعفر سبحانی، قم، مؤسسة امام صادق(ع)، چاپ دوم، 1382ش. 10. خاتمی، احمد، فرهنگ علم کلام، تهران، انتشارات صبا، چاپ اول، 1370ش. 11. خرازی، محسن، «قاعدۀ لطف»، فصل‌نامة علمی ـ تخصصی انتظار موعود، شمار‌ه‌های 8 - 9، قم، مرکز تخصصی مهدویت، 1383ش. 12. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، قم، مکتبة رضویة، بی‌تا. 13. ربانی گلپایگانی، علی، القواعد الکلامیة، قم، مؤسسة امام صادق(ع)، چاپ اول، 1418ق. 14. ــــــــــــــــــ ، درآمدی بر علم کلام، قم، انتشارات دارالفکر، چاپ دوم، 1381ش. 15. سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیة، چاپ سوم، 1412ق. 16. ـــــــــــــ ، «اقتراح»، فصل‌نامه فرهنگی اجتماعی نقد و نظر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، سال اول، ش2، بهار 1374ش. 17. شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، دارالهجرة، بی‌تا. 18. شریف مرتضی (علم الهدی)، علی بن حسین، الذخیرة فی علم الکلام، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1411ق. 19. صدرالمتألهین شیرازی، محمد بن ابراهیم، المبدأ و المعاد، تهران، انجمن حکمت و فلسفة ایران، 1354ش. 20. صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، قم، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق. 21. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. 22. ـــــــــــــــــــــــ ، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش. 23. طبرسی نوری، سید اسماعیل، کفایة الموحدین، تهران، انتشارات علمیة اسلامیه، بی‌تا. 24. عاملی (شهید اول)، محمد بن مکی، ذکری الشیعة، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا. 25. علی‌دوست، ابوالقاسم، «فقه و عقل»، فصل‌نامة قبسات، پژوهش‌نامة فصلانه در حوزۀ فلسفه، دین و فرهنگ، شماره‌های 15 و 16، بهار و تابستان 1379ش. 26. فاکر میبدی، محمد، «زمینه‌سازی ظهور حضرت ولیّ‌عصر(عج)»، فصل‌نامة انتظار موعود، قم، بنیاد فرهنگ حضرت مهدی موعود(عج)، ش12، زمستان 1388ش. 27. فیاض لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، اصفهان، انتشارات مهدوی، بی‌تا. 28. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، قم، دارالهجرة، بی‌تا. 29. قراملکی، احدفرامرز، هندسة معرفتی کلام جدید، قم، مرکز مطالعات حوزة علمیه، بی‌تا. 30. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1365ش. 31. لطیفی، رحیم، دلایل عقلی و نقلی امامت و مهدویت، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، چاپ دوم، 1387ش. 32. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1404ق. 33. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تهران، انتشارات صدرا، بی‌تا. 34. مظفر، محمدرضا، عقاید الامامیة، قم، مکتبة شکوری، چاپ دوم، 1366ش. 35. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیة، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق. 36. ـــــــــــــــــــــــــــ ، اوائل المقالات، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق. 37. نوبختی، ابراهیم بن نوبخت، الیاقوت فی علم الکلام، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1413ق. 38. نودهی، علی‌رضا، «نظریه اختیاری بودن ظهور»، ماه‌نامه موعود، تهران، مؤسسة موعود، ش49، آذر و دی 1383ش. 39. نویسندگان، گفتمان مهدویت، قم، مؤسسة فرهنگی انتظار نور، چاپ اول، 1380ش. 40. هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، قم، مؤسسة فرهنگی خرد، چاپ اول، 1385ش. حسن ملایی منبع: فصلنامه مشرق موعود شماره 15 انتهای متن/

94/02/20 - 02:52





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن