تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 16 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ميان حق و باطل جز كم عقلى فاصله نيست. عرض شد: چگونه، اى فرزند رسول خدا؟ فرمود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804906206




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صدام به خودش هم خنديد!!


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صدام به خودش هم خنديد!!
صدام به خودش هم خنديد!! نويسنده: عبدالمهدي آگاه‌منش نگاهي به علل آغاز جنگ تحميلي به ايران عادت كرده‌ايم تا خبري را مي‌شنويم، يكي از سؤالاتمان اين باشد كه «چرا؟». اينكه اين سؤال در ذهن‌مان شكل مي‌گيرد، احتمالاً برمي‌گردد به اين مورد كه از همان كودكي ياد گرفته‌ايم هرچيزي علّتي دارد. مثلاً وقتي پدرمان بعد از انجام يك كار اشتباهي مي‌گفت «مگر مرض داري؟» مي‌فهميديم مرض داشتن، يكي از علّت‌هاي انجام دادن كارهاي اشتباه است، يا وقتي معلم به شاگرد شلوغ كلاس مي‌گفت «بشين گوساله!» متوجه مي‌شديم «گوساله بودن»، حتماً يكي از علّت‌هاي شلوغ كردن سر كلاس است. البته بعدها چيزهاي ديگري هم فهميديم، مثلاً متوجه شديم شايد يك نفر گوساله نباشد و سر كلاس شلوغ هم بكند و اين مسئله را تعميم داديم به اينكه هر چيزي مي‌تواند علّت‌هاي مختلف داشته باشد. هر چه مسئله بزرگ‌تر باشد، به همان نسبت، علّت‌هايش هم مهمتر و بزرگ‌تر مي‌شود. مثلاً دلايلي كه براي احداث پل جوي آب كوچه‌مان داريم، مطمئناً از دلايل احداث يك پل بزرگ روي درياچه، كم‌اهميت‌تر است؛ حالا كاري نداريم كه بعضي موقع‌ها، آن پل كوچك را آن ‌قدر با دقت مي‌سازيم كه مو، لاي درزش نمي‌رود و اين پل بزرگ را از دو طرف طوري مي‌سازيم كه با هم پنج سانتي‌متر اختلاف دارند. بحث ما بر سر ميزان اهميت، دلايل آنهاست. حالا فرض كنيد يك كشور، تصميم بگيرد به كشور ديگري حمله كند، اين كار، ديگر از آن كارها نيست كه بتوان سرسري از كنارش گذشت. حداقل بايد براي خودش، دلايل خيلي محكمي داشته باشد. تازه بعد از آن، كار سختش شروع مي‌شود و آن ‌هم ترجمه اين دلايل به زبان بين‌المللي است. مثلاً طرف مي‌خواهد، هرطور شده در خاورميانه حضور داشته باشد كه ترجمه‌اش به زبان بين‌المللي مي‌شود: «عراق سلاح‌هاي كشتارجمعي در اختيار دارد كه مي‌تواند از آن براي تهديد آمريكا و بشريت استفاده كند!» هدف در اينجا، بررسي دلايل آغاز جنگ ايران و بيان بعضي از ترجمه‌هاي آن به زبان بين‌المللي است! 1. انقلاب اسلامي ايران وقوع انقلاب اسلامي در كشور ما، آن ‌قدر چندوجهي است كه جمع‌وجور كردن تمام جوانبش، كار هركسي نيست؛ مثلاً از اين همه جنبه، فقط مسئله صدور انقلاب را بررسي كنيد! هنوز عرق انقلاب‌مان خشك نشده بود كه مسئولان كشورهاي عربي دور و برمان كه اطلاعاتشان از انتخابات و احترام به حقوق مردم در حدّ اطلاعاتشان از ناهمواري‌هاي سياره زحل بود از اينكه مردمشان تحت تأثير انقلاب اسلامي قرار بگيرند، سخت نگران بودند. از همه بدتر، همين عراق بود كه كلّي شيعه داشت و غير شيعه‌هايش هم مجذوب انقلاب ما شده بودند. شوروي هم در بالاي سرمان، كلّي مسلمان داشت كه اگر انقلاب اسلامي با قدرت به كارش ادامه مي‌داد، جاني مي‌گرفتند و اصلاً معلوم نبود چه بلايي بر سر حكومت وقتشان بياورند. كشورهاي غربي هم خوب متوجه شده بودند كه «اين تو بميري از آن تو بميري‌ها نيست» و اگر انقلاب‌هاي اسلامي در منطقه رخ بدهد، بايد دمشان را روي كولشان بگذارند و بروند. اين شد كه شروع كردند به تحريك كشورهاي منطقه، از جمله عراق؛ البته، عراق اين‌قدرها هم جوگير نبود كه با دو كلمه حرف غربي‌ها و شرقي‌ها، به ايران حمله كند. آنها اول نگاهي به دور و اطراف انداختند و ديدند منطقه، تقريباً بي‌صاحب شده است. توازن امنيتي‌اي كه با وجود عربستان و ايران در منطقه بود، به هم ريخته بود. آنها فكر كردند بايد يك كشوري كه زورش بيشتر است، جايگزين ايران شود و به فكرشان رسيد كه مگر ما دستمان اينجوري است (حالتي‌كه دست كج است و چرخشي هم به داخل دارد) كه صاحب منطقه، كس ديگري شود؟ از طرف ديگر، انقلاب اسلامي، باعث شده بود تا بسياري از تجزيه‌طلبان هم به فكر گرفتن ماهي خودشان باشند. به همين‌خاطر هم بنا كردند به مبارزه مسلحانه در جاي‌جاي كشور كه از همه‌جا شديدتر، مرزهاي غربي و شمال‌غربي ايران بود. همين مبارزات مسلحانه، باعث شد تا علاوه بر تحليل رفتن قواي نظامي كشور، هوش و حواسمان هم بيشتر به داخل مرزها باشد تا بيرون؛ عراق هم كه اين مبارزات داخلي را به سود خودش مي‌دانست، به حمايت از آنها پرداخت. بررسي: بي‌شك، وقوع انقلاب اسلامي ايران، يكي از علل يا بهانه اصلي آغاز جنگ بوده است، و اگر نه، شايد جنگ رخ نمي‌داد. اين مسئله، از آنجا اهميت دارد كه مردمي تصميم گرفتند مستقل باشند و اسلامي. خب، اين كار از نظر قدرت‌هاي بزرگ، حتماً كار خوبي نبود!! 2. اختلافات مرزي ايران و عراق اين اختلاف، از آن اختلاف‌هاي تاريخي بين دو كشور است. اوايل قرن دهم بود كه شاه اسماعيل صفوي، حكومت‌هاي مستقل محلّي و يك حكومت مركزي درست و حسابي براي خودش دست و پا كرد و عثماني‌ها هم كه چشم ديدن ايران قدرتمند را نداشتند و با ادعاي خلافت مسلمانان خوش بودند، شروع كردند به تضعيف حكومت ايران كه كلّي جنگ و درگيري شد. هر وقت عثماني‌ها سرحال بودند، مي‌آمدند قفقاز و آذربايجان و كردستان را مي‌گرفتند، و هروقت ايراني ها رگ غيرتشان ورم مي‌كرد، دوباره همان جاها را پس مي‌گرفتند و عثماني‌ها را تا بين‌النهرين عقب مي‌راندند. هروقت هم كه باهم درگير نبودند، كشورهاي اروپايي براي تضعيف اين ابرقدرت‌هاي شرقي، زيرپايشان مي‌نشستند. عثماني‌ها، با زائران ايراني، بدرفتاري مي‌كردند (اشتباه نشود، منظورمان عثماني‌هاست، عربستان نيست‌ها؟!) و باتوجه به شيعه بودن ايراني‌ها و سني بودن عثماني‌ها، دلايل اختلاف الي‌ماشاءالله موجود بود. از زمان فتحعلي‌شاه، آخرين جنگ بزرگ ايران و عثماني رخ داد كه به قرارداد ارزروم1 منجر شد. البته، آن‌موقع، ارزروم خالي بود كه بعد از حمله والي بغداد، به خرمشهر و قرارداد ارزروم2، عدد1 را به آن اضافه كردند. در ارزروم2 «اميركبير» نماينده ايران در مذاكرات بود كه نگذاشت حقوق ايران پايمال بشود، اما عثماني‌ها، خودشان رفتند و قرارداد را خط‌خطي كردند و شط‌العرب (اروندرود) را كامل براي خودشان سند زدند. اين شد كه ايران، قرارداد را امضاء نكرد و عثماني‌ها هم قبل از امضاي قرارداد، سقوط كردند و ارزروم2 به رسميت نرسيد. بعد از جنگ جهاني اول، عراق در سال1920، عراق به دنيا آمد، اما ايران به خاطر اختلافات مرزي، اين كشور را به رسميت نشناخت. بعد از به رسميت شناختن عراق هم اختلافات ادامه داشت تا اينكه در سال1337، ايران شاكي شد و سهم خودش را از اروند طلب كرد. «عبدالكريم تاسيم» رئيس وقت رژيم عراق هم نه گذاشت و نه برداشت و گفت: «عراق، پنج كيلومتر از اروند را به ايران بخشيده است. اگر مسائل و مشكلات حل نشود، اين پنج كيلومتر را به ميهن خودمان برمي‌گردانيم.» اختلاف، به صورت شديدتري ادامه پيدا كرد تا اينكه در سال1975، الجزاير آمد مردانگي كند و اين دو كشور همسايه را آشتي دهد. مذاكرات در چند نوبت ادامه پيدا كرد و به انعقاد قراردادي منجر شد. ازجمله موارد ذكر شده در قرارداد، مبنا قرارگرفتن خط تالوگ (خط ميانه كانال اصلي قابل كشتي‌راني در پائين‌ترين سطح قابل كشتي‌راني) در مرز آبي دو كشور بود. بعد از اين قرارداد، مخالفان صدام‌حسين پشت سر هم مفاد اين قرارداد را مي‌كوبيدند توي سر صدام كه كشور را به باد دادي و اون بالا چه غلطي مي‌كني و اين حرف‌ها. همين هم شد كه بعد از انقلاب، صدام كه خيال مي‌كرد اوضاع داخلي ايران خيلي آشفته است، شروع كرد به رجزخواني براي ايران و آخرسر در 26شهريور، قرارداد1975 را پاره كرد و عملاً در جرگه جِرزنان سياسي قرار گرفت. بررسي: اين دلايل، از همان ترجمه‌هاي بين‌المللي است و كلاً يك بهانه ساده است. قبل از اين هم، اختلافات مرزي، اوضاع خيلي حادتري هم گرفته بود كه به جنگ ختم نشد. نكته ديگر آنكه، عراق در سه سوت، تمامي نواحي مورد ادعايش را اشغال كرده بود. در ضمن، اين همه امكانات نظامي تدارك ديده شده در تناسب با اين هدف نبود و خود عراق هم بعد از چند روز، دليلش را عوض كرد و گفت: «ايراني‌ها مي‌خواستند به عراق تجاوز كنند و ما پيشگيري كرديم. حالا پيشگيري‌مان يكم خركي بود!» شاهدان موثق، خبر دادند كه صدام پس از اعلام دليل بالا، به علّت اينكه نتوانست خودش را كنترل كند، خنده‌اش گرفت و سريع به داخل اتاق رفته، بدلش را به ميان حاضران فرستاده است. بدل صدام هم اظهار داشت: «خوب چيه؟ خنديدن به ما نيومده؟» 3. اختلافات داخلي بعد از انقلاب، بخشي از گروه‌هاي حاضر در انقلاب، شروع كرده بودند به سهم‌خواهي، جالب اينجا بود كه مدعي تمام انقلاب هم بودند. مثلاً همين منافقيني كه مي‌بينيد اين روزها از عراق هم اُردنگي خورده‌اند، خودشان را صاحب انقلاب مي‌دانستند. اين درگيري‌ها به زدوخورد و كارهاي باريك هم كشيده مي‌شد كه باعث شد، شرايط آشفته‌اي در كشور بوجود بيايد. شرايط آشفته در كشور، يعني حال آمدن جگر دشمنان خارجي و تحريك كشورهايي كه قصد انتقام‌گيري دارند. تمام آن دلايل بالا كم بود، اختلافات داخلي را هم به آن اضافه كنيد. عراق، مگر ديوانه بود كه به ايران حمله نكند؟ محاسبات مادي عراق ردخور نداشت؛ آنها حتماً پيروز جنگ بودند. بررسي: اختلافات داخلي، از علل اصلي وقوع جنگ نبود، اما يك چراغ سبز بود كه همه را به ايجاد جنگ تحريك مي‌كرد. در يك كشوري كه خيلي از مسئولانش توي سر همديگر مي‌زدند، چه عامل بازدارنده‌اي براي مهاجم هست؟ 4. تسخير سفارت آمريكا بعضي از صاحبنظران، اعتقاد دارند كه تسخير لانه جاسوسي، يكي از علّت‌هاي اساسي آغاز جنگ ايران و عراق است. البته شما كه مطالب بالا را خوانديد، نيازي به روده‌درازي من نداريد تا متوجه بشويد اين‌گونه نيست، چون اين‌قدر دليل محكم و درست و حسابي براي آغاز جنگ هست كه اين مورد، تويش گم مي‌شود. اما انقلاب دوم مردم ايران در مسائل بعد از جنگ مؤثر بوده است. تسخير لانه جاسوسي و بعد از آن سوتي وحشتناك آمريكايي‌ها در طبس (دست خدا درد نكند، ما كه كاري نكرديم!) بعضي نواحي آمريكايي‌ها را سوزانده بود و مي‌خواستند هرطوري كه شده، اين موضوع را جبران كنند. در ضمن، با اين مورد بود كه نظر جامعه جهاني به ما بيشتر عوض شد تا حتي كشورهايي كه روي نقشه به چشم نمي‌آيند، در جنگ عراق با ايران عليه ما موضع‌گيري كنند. البته ما شايد نمي‌توانستيم كشورهاي دنيا را با خودمان همراه كنيم (به همان دلايل قبلي)، اما شايد مي‌توانستيم موضع منفي آنها را خنثي كنيم. يك نكته كليدي و اساسي جا ماند و آن اينكه، خيلي‌ها عقيده دارند اگر لانه جاسوسي تسخير نمي‌شد، اصلاً از انقلاب چيزي باقي نمي‌ماند، كه حالا نمي‌خواهم در موردش بحث كنم. انقلاب دوم، باعث شد تا روحيه انقلابي در مردم دوبار جان بگيرد و از همه مهمتر، جهت‌گيري خيلي از گروه‌هاي منحرف را هم رو كرد. خلاصه، اول انقلاب، يك پوست‌اندازي درست و حسابي كرديم و علاوه بر آن، نگذاشتيم آمريكا در ايران كودتايي مثل قبل بكند و مثل همان‌موقع‌ها، آن‌ور دنيا بنشيند و به ريشمان بخندد. بررسي: حواسمان نبود، داخل خود متن بررسي‌اش كرديم! منبع: نشريه امتداد - ش 44
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن