تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 30 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، بزرگ‏ترين ـ فرمود ـ يا با عظمت‏ترين نام خداوند است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860804981




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شمر و صدام و يارانش


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شمر و صدام و يارانش
شمر و صدام و يارانش کريم فرياد زد: همه حاضرند؟ يک ، دو ، سه!اصغر شمشير چوبي را تکان داد و فرياد زد:- سزاي دشمنم شمشير و بند است. من آن شمرم که شمشيرش بلند است!ناغافل نوک شمشير گرفت به بندي که کنار چادر بود و بند کشيده شد و فانوس از بالا افتاد روي سر وحيد. وحيد که قرار بود نقش صدام را بازي کند. جا به جا دراز شد. ضربه به حدي بودکه صدايش در گوش کريم پيچيد. اصغر شمشير را انداخت کنار و زد توي سرش. - اي واي خانه خراب شديم!سعيد و رحيم سريع زير بغل وحيد را گرفتند به سر و صورتش آب زدند و سيلي آرام به صورتش زدند. چند لحظه بعد وحيد چشمانش را باز کرد و با کم حواسي پرسيد: من کجا هستم؟نگاهش به اصغر افتد و چنان جيغي کشيد که رحيم و سعيد و اصغر مثل ترقه از جا پريدند.- تو کي هستي؟اي واي جن! به دادم برسيد!اصغر با دستمال سياهي صورتش را پاک کرد و گفت: جن کيه نوکرتم؟ منم اصغر . رفيقت بابا منم، خوف نکن. بعد رو کرد به کريم و گفت: مي بيني آقاي کارگردان؟ اين آشيه که شما پختيد. بچه مردم قاطي کرد!چند دقيقه بعد کم کم حال وحيد بهتر شد . سعيد خنده کنان گفت: حالا نمي شد به جاي تياتر شمر و صدام يک نمايش درست و حسابي تمرين مي کرديم؟کريم که بهش برخورده بود، غريد: توقع داري نمايش رومئو و ژوليت را براي رزمنده ها اجرا کنيم؟ وحيد که قلمبه سرش را مي ماليد گفت: آره، فکر کنم اين بهتر باشه. من نقش ژوليت را مي خوانم!اصغر از شدت خنده روي زمين افتاد . بچه هاي ديگر هم مي خنديدند . حتي کريم که خيلي اخمو بود هم هر هر مي خنديد. وحيد با تعجب پرسيد: مگه من چي گفتم؟کريم خنده کنان گفت: مرد مؤمن، ژوليت يک دختر نوجوان پانزده، شانزده ساله اس، نه يک مرد گنده ريشوي هيکلي!وحيد از خجالت سرخ شد و گفت: بهتره همين شمر و صدام را تمرين کنيم. سعيد گفت: والله اگه يک سياه بازي تمرين مي کرديم بهتر بود. اين طوري بسيجي ها يک شکم سير مي خنديدند. کريم گفت: من حرفي ندارم ، اما تا حالا سياه بازي بدون رقص ديديد؟اصغر گفت: رقص همان و اعدام انقلابي همان، بچسبيم به شمر و صدام خودمان!کريم با خوشحالي به جمعيت که روبروي صحنه نمايش نشسته بودند، نگاه کرد، اصغر که ترسيده بود، گفت: يا قمر بني هاشم! هر چي رزمنده اس ريخته اينجا!وحيد گفت: من که خيلي مي ترسم. آقا کريم نمي شود به جاي من يکي ديگر نقش را بازي کند؟ کريم به او چشم غره رفت و گفت: تو چه کار به جمعيت داري. برو تو حس خودت و سعي کن درست بازي کني. يالله بچه ها، ديگه موقع نمايشه. آماده ايد!سعيد که قرار بود نقش چنگيزخان را بازي کند و حالا دو سبيل نازک پشت لب گذاشته و به کمک چسب شيشه اي دو طرف چشمانش را به عقب کشيده بودند تا مغولي شود، گفت: خدايا، آبروي مان را نبر!کريم اصغر را هل داد جلو و گفت: اول نوبت توه، برو ببينم چه کار مي کني.اصغر لباس بلند و قرمزي که از به هم دوختن لنگ حمام درست شده بود به تن داشت. نصف يک توپ پلاستيکي راه راه سفيد و قرمز هم به جاي کلاه خود بر سر داشت. شمشير چوبي بلندي به دست گرفته و با غرور و جبروت به رزمندگان تماشاگر چشم غره مي رفت. بلند گوي کهنه اي به شانه آويخته و همان طور که با يک دست ميکروفن را جلوي دهان گرفته بود و رجز مي خواند، با دست ديگر، شمشير چوبي را در هوا تکان مي داد. کريم قند تو دلش آب مي شد. اصغر به خوبي داشت بازي مي کرد. اصغر جيغي کشيد و جست زد وسط صحنه. از کف صحنه خاک بلند شد و تو دماغ اصغر رفت. قيافه اصغر عوض شد . دماغش شروع به خارش کرد. چشمانش پر از اشک شد. نتوانست خودش را کنترل کند و چنان عطسه اي کرد که نصف تماشاگران از جا پريدند. آن نصفه ديگر با صداي بلند خنديدند . اصغر سريع پشت به آنها کرد و فين کرد. حواسش نبود که ميکروفن جلوي دهان و دماغش است . صداي ناجوري از بلندگو بلند شد . حالا کل جمعيت با صداي بلند مي خنديدند . کريم تو سرش زد و از همان پشت با صداي خفه گفت: اي خاک تو سرت کنند داري چه کار مي کني؟اصغر که ديگر روش نمي شد که به طرف جمعيت برگردد گفت خب چه کار کنم. عطسه ام گرفت!و صدايش تو محوطه پيچيد. يکي از آن وسط گفت: خرس ترکيد فردا تعطيله!همه خنديدند اصغر که عصباني شده بود، ناگهان چرخيد و نعره زد: سزاي دشمنم شمشير و بند استمن آن شمرم که شمشيرش بلند است!يک نفر فرياد زد: زرشک!دوباره کر کر خنده بلند شد. کريم رو به وحيد گفت: داره خراب کاري مي کند، برو يک کاري بکن. وحيد چند دست لباس اضافي پوشيده و تنومند تر شده بود . لباس نظامي عراقي به تن و يک موشک قلابي که از لوله بخاري درست شده و روي آن پرچم هاي امريکا و انگليس و اسراييل و کله اسکلتي با دو استخوان ضربدري روي آن نقاشي شده بود را روي دوش گرفته و وارد صحنه شد. يک رزمنده فرياد زد: براي نابودي صدام صلوات!همه صلوات فرستادند . شمر که مثلا متوجه حضور صدام نشده بود، پشت به او و رو به جماعت رجز خواند که:ندارم شرمي از روي خلايقمن آن شمرم که شمشيرش بلند است!صدام نامردي نکرد و يک لگد جانانه به پشت شمر کوبيد! شمر نيم متر از جا پريد و جيغ کشيد: آخ مردم!سپس در حالي که با حيرت و ترس، عقب عقب مي رفت به سمت چپ صحنه رسيد. حرکاتش اغراق آميز و مثلا نمايشي بود!وحيد با لهجه عربي نعره زد:- اذهب شيگول. اذهب!شمر با ترس و لرز به او نزديک شد . دو دستش را روي سر گرفته و پاها و بدنش خم شده بود. صدام موشک قلابي را بلند کرد و فرياد زد:ندارم شرمي از روي خلايقمنم صدام که اسکادم بلند است!و ترقي موشک را بر فرق سر شمر يا اصغر بيچاره فرود آورد! شمر روي صحنه ولو شد و شروع کرد به پيچ و تاب خوردن و دست ها را مثل مار گزيده ها باز و بسته کردن، ناگهان يک پيرمرد بسيجي، لاغر اندام و چابک از ميان رزمندگان بلند شد. با سرعت به طرف صحنه دويد و فرياد زد: که اسقاطت بلند است، هان؟ !با يک جست روي صحنه پريد و به طرف صدام که هاج و واج نگاهش مي کرد، هجوم برد:- يک اسقاطي نشانت بدم، آن سرش ناپيدا! فرز و چالاک موشک قلابي را از دست صدام بيرون کشيد و افتاد به جانش! پيرمرد با حرارت و بي هيچ رحم و انصافي سر و کله صدام را آماج ضربات لوله بخاري نقاشي شده کرد. جمعيت از خنده ريسه رفته بودند. کريم از پشت صحنه پريد جلو و شروع کرد به داد و هوار کردن.- چه کار مي کني حاجي، نمايشمون رو به هم زدي. اين چه وضعشه؟حالا صدام روي صحنه اين طرف و آن طرف مي دويد و پيرمرد هم دنبالش: بسيجي ها دلشان را از خنده گرفته و پيرمرد را تشويق مي کردند:- ها جانمي، دستت درد نکنه!- بزن تو ملاجش!- حسابشون رو برس مش رضا، آن اصغر آرتيست هم بزن!اوضاع بدجوري به هم ريخت. شمر پريد و خود را بين مش رضا و صدام انداخت و گفت: مش رضا نوکرتم. بابا تياتره. شما چرا باورتان شده؟مش رضا لوله بخاري را درقي خواباند تو کله شمر و گفت: تو هم واسه من زبان درآوردي ذي الجوشن؟ !شمر دراز به دراز روي صحنه دراز شد. چنگيزخان و هيتلر که رحيم بازيگرش بود هم از کتک هاي مش رضا بي نصيب نماندند . کريم داشت ديوانه مي شد. ناگهان پاي اصغر به يکي از ميله هاي داربست گرفت و داربست به همراه پتو و برزنت روي افراد نمايش هوار شد. آن شب شمر و صدام و هيتلر و چنگيزخان با سر و کله باندپيچي شده از درمانگاه پادگان بيرون آمدند! منبع: ماهنامه راهيان نور، امتداد شماره ي 25 و 26/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 620]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن