تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هركه خوش دارد دعايش هنگام سختى مستجاب شود، هنگام آسايش، بسيار دعا كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820922335




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پژوهشي در باب اسباب نزول(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پژوهشي در باب اسباب نزول(1)
پژوهشي در باب اسباب نزول(1)   نويسنده : غلامحسين تاجري نسب   چكيده : «اسباب نزول» از علوم قرآني است كه در بيشتر كتابهاي مربوط به قرآن ، از آن سخن گفته اند. نويسنده در اين مقاله ، ابتداي معناي اصطلاح «اسباب نزول» را بر اساس لغت ، قرآن و حديث، بيان مي كند و سپس به نزول دفعي و اجمالي قرآن مي پردازد و بحث اسباب نزول را از طريق دانشمندان علوم قرآني ، پي مي گيرد. نويسنده ، پس از بحث انواع اسباب نزول و منابع آن، به تفصيل ، به اقسام اسباب نزول خاص مي پردازد .وي پس از آن ، فوائد و نتايج دانستن اسباب نزول را بر مي شمارد. راههاي دستيابي به اسباب نزول و محدوديتهاي آن ، شيوه تشخيص سبب نزول راستين و ميدان تأثير اسباب نزول خاص ، پايان بخش اين گفتار است. كليد واژه : اسباب نزول / علوم قرآن / تاريخ قرآن / رابطه قرآن و حديث. مقدمه   مبحث «اسباب نزول» يكي از موضوعات مهم علوم قرآني است كه اغلب نويسندگان اين رشته ، بخشي از كتاب خود را بدان اختصاص داده ؛ بلكه برخي از ايشان در اين باره ، كتاب مستقلي نگاشته اند. عموم مفسّران نيز در كتب تفسيري ، از اسباب نزول ياد كرده ، در فهم مقاصد آيات از آن بهره جسته اند. اين گفتار را با مختصري درباره معاني لغوي واژه هاي «اسباب» و «نزول» و نيز كاربرد آنها در قرآن و حديث آغاز مي كنيم. 1. معاني لغوي كلمات «اسباب» و «نزول»   اسباب جمع سبب است كه در لغت نامه هاي زبان عرب ، آن را چنين معنا كرده اند: 1-1) خليل: السَبَبُ : الحَبلُ . وَ السَبَبُ كُلُّ ما تَسَبَّبتَ بِه مِن رَحِمٍ أويَدٍ أو دينٍ ... وَ السَبَبُ سببُ الأمرِ الَّذي يوصَلُ بِه ، وَ كُلُّ فَصلٍ يوصَلُ بِشَيءٍ فَهُوَ سَبَبُه. وَ السَبَبُ الطَريقُ ، لأنُّكَ تَصِلُ بِه إلَي ما تُريد.(36:ج7 ،ص203ـ 204) 1-2)السَبَبُ : الحَبلُ. وَ السَبَبُ أيضاً كُلُّ شَيءٍ يُتَوَصَّلُ بِه إلَي غَيرِه. وَ السَبَبُ : اعتِلاقُ قَرابَهٍ.(11:ج1 ،ص145) پس واژه ي «سبب» حامل يك مفهوم كلي است:«آنچه وسيله پيوستن با رسيدن چيزي به چيزي باشد» و به معاني : راه مسير ، ريسمان و دستاويز ، بهانه و انگيزه ، واسطه ي پيدايي ، و رابطه ي خويشاوندي آمده است. اما مصدر ثلاثيِ «نزول» ، از ريشه «ن ز ل» ساخته شده و فرهنگهاي تازي آن را به مفهومِ «از بلندي به زيرآمدن» ، دانسته اند؛ خواه اين فرود، مادي باشد يا معنوي. 1-3) نَزَلَ ـ يُقالُ: نَزَلتُ بِمَوضِعِ كَذا وَ كَذا نُزولاً ، فَهُوَ مَنزِلٌ لي... وَ لا يَكونُ النُزولُ إلّا مِن ارتِفاعٍ إلَي هُبوطٍ ، وَ إنَّما قالوا: نَزَلتُ في مَوضِعِ كَذا و كَذا، يَنزِلُ عَن دابَّهٍ أو يَتَجاوَزُ مَنزِلَهً إلَي مَنزِلهٍ أُخرَي. وَ أنزَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ الكِتابَ إنزالاً ، وَ نَزَّلَه تَنزيلاً : شَيئأ بَعدَ شَيءٍ.(2:ج2 ، ص827) 1-4. ابن فارس : نَزَلَ...كلِمَهٌ صَحيحَهٌ تَدُلُّ عَلي هُبوطِ شَيءٍ وَ وُقوعِه... نَزَلنا:أتَينا مِنًي.(3:ج5 ، ص417) با عنايت به مدارك ياد شده ، مي توان گفت كه معناي لفظي تعبير«اسباب نزول» در مورد آيات قرآن ، «پديده ها و زمينه هايي است كه فراهم آمدن آنها، به فرو فرستادن آن كلمات آسماني انجاميده است.» 2. اصطلاح «اسباب نزول » در قرآن و حديث   2-1) واژه ي«سبب» در كتاب خدا ، به صورت مفرد: پنج بار(1)، و به صورت جمع: چهاربار(2) به كار رفته كه در تمامي اين موارد ، همان معانيِ لغوي قصد شده و ارتباطي به موضوع «اسباب نزول» نداشته است. امّا واژه ي مصدري«نزول» در قرآن نيامده؛ بلكه به شكل فعل ماضي و مضارع ثلاثي:«نَزَلَ ـ يَنزِلُ» در شش موضع(3) به كار رفته كه سه مورد آن به موضوع نزول قرآن اشاره دارد. در مجموع ، اصطلاح «سبب نزول» در قرآن ، استعمال نشده است. 2-2) در عرصه ي حديث ، پس از جستجوي بسيار ، در جوامع روايي شيعه و سنّي ، تنها يك حديث نبوي يافت شد كه در آن از تعبير«سبب نزول» استفاده شده است: مَعاشِرَ الناسِ ، ما قَصَّرتُ في تَبليغِ ما أنزَلَ اللهُ تَعالَي إلَيَّ ، وَ أنَا مُبَيِّنٌ لَكُم سَبَبَ نُزولِ هذِهِ الآيَهِ...(31:ج1،ص142)(4) در ميان احاديث امامان معصوم (عليه السلام) نيز تنها در يكي از تفاسير كهن شيعه ، آن هم فقط از حضرت امام صادق(عليه السلام) چند روايت تفسيري ديده مي شود كه اصطلاح «سبب نزول» در آنها به كار رفته است.(39:ج2،ص56 ،309، 355،445، 451 ) يك مورد ديگر نيز در كلمات منسوب به همين بزرگوار ، به نقل از تفسير كهن ديگري يافت شد كه در آن به «أسباب التنزيل» تعبير كرده و آگاهي از آن را ، يكي از ويژگيهاي دانشوران قرآن شناس بيان فرموده اند.(42 :ج93 ،ص4، به نقل از تفسير نعماني) از آنجا كه اين كاربرد اندك و انگشت شمار ، مي تواند به «نقل از معنا» ، از طرف راويان احاديث ، حمل شود ، اين احتمال بعيد به نظر نمي رسد كه شايد اصطلاح مورد بحث ، نه در صدر اسلام كه در قرون بعدي وضع شده و سپس ميان مسلمانان رواج يافته است. 3. نزول قرآن   خداي بزرگ با اعطاي قرآن ، منتي بزرگ بر انسان نهاد. كلام پروردگار ، از اين اعطاء با واژه هاي گوناگوني نظير«وحي» ، «القاء» ، «ايتاء» و «تعليم» ياد فرموده كه بيش از همه ، تعبير‌«نزول» و مشتقات آن است. دانشمندان از آيات كتاب خدا و روايات معصومين ـ سلام الله عليهم أجمعين ـ چنين برداشت كرده اند كه براي قرآن كريم، دو گونه نزول ، از ساخت قدس رباني بوده؛ كه هر يك را حكمتهايي است: نزول دفعي اجمالي : مقصود از اين نزول ، فرود آمدن يكباره و يكپارچه حقايق نوراني و آسماني قرآن مجيد ، به اجمال ، در شب قدر ماه مبارك رمضان ، است در آيات زير دقت كنيد: شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن هدي للناس.(بقره(2)/158) حم. و الكتاب المبين . إنّا أنزلناه في ليله مباركه .(دخان(24)/2-3) إنّا أنزلناه في ليله القدر.(قدر(97)/1، 4 ،5) از اين آيات ، بر مي آيد كه فروغ جاودان قرآن ، در يك شب بسيار مبارك ، از ماه رمضان ـ كه «ليله القدر» لقب گرفته ـ از آستان عظمت حقّ متعال ، نازل شده است.احاديث متعدّدي نيز به مناسبتهاي متنوّع ، به اين نكته آگاهي مي دهد(5). اينك ، دو نمونه از روايات فريقين: 1.حفص بن غياث ، عن أبي عبدالله(عليه السلام) قال: سألته عن قول الله عزّوجلّ : "شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن" و إنّما أنزل في عشيرين سنه بين أوّله و آخره ؟ فقال أبوعبدالله(عليه السلام): نزل القرآن جمله واحده في شهر رمضان إلي البيت المعمور ثمّ نزل في طول عشيرين سنه...(40:ج2،ص628) 2. سعيد بن جبير ، عن ابن عبّاس ـ رضي الله عنهما ـ قال‌: نزل القرآن في اليله القدر من السماء العليا إلي السماء الدنيا جمله واحده ثمّ فرق في السنين...(13:ج2 ، ص530) يكي از حكمتهاي نزول دفعي را از آيه ي شريفه ي زير مي توان دريافت: ...و أنزلنا إليك الذكر لتبيّن للناس ما نزّل إليهم...(نحل (16)/44) بر پايه اين آيه ، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با دريافت اجمالي حقايق قرآني ـ كه در شب قدر ، بر گنجينه ي ملكوتي «بيت المعمور» فرود مي آيد ـ دانش و بينشي پيدا مي كند كه به سبب آن مي تواند ، آيات كتاب خدا را كه در كسوت الفاظ ، تفصيل يافته و به تدريج ، نازل مي شود ، براي مردم توضيح دهد و تبيين كند. 3-2) نزول تدريجي : از آغاز بعثت پيامبر ، آيات قرآن ، به مناسبتهاي مختلف ، در زمانها و مكانهاي متفاوت ، به مرور و تدريج ، نازل مي شد. اين گونه نزول ، تا رحلت حضرتش ادامه داشت . به بيان قرآن در اين باره ـ كه اشاره اي به حكمت اين تدرّج نيز دارد ـ دقت كنيد: و قرآناً فرقناه لتقرأه علي الناس علي مكث و نزّلناه تنزيلاً.(اسراء (6)/106) پس ، نخستين حكمت نزول تدريجي ، آشنا ساختن آرام آرام مردم با معارف ، اخلاق و قوانين قرآني است . ديگر حكمتهاي تدرّج نزول ، مانند : دلگرمي و هدايت و بشارت مسلمانان ، تقويت قلب پيامبر ، كشف نقشه ها و دفع توطئه هاي كافران ، ترس و هراس و بي آبرويي منافقان را در آيات زير بيابيد: قل نزّله روح القدس من ربّك بالحقّ ليثبّت الذين آمنوا و هدًي و بشري للمسلمين.(نحل(16)/102) و قال الذين كفروا لولا نزّل عليه القرآن جملهً واحدهً كذلك لنثبّت به فؤادك و رتّلناه ترتيلاً. و لا يأتونك بمثل إلّا جئناك بالحقّ و أحسن تفسيراً.(فرقان(25)/32-33) يحذر المنافقون أن تنزّل عليهم سوره تنبّئهم بما في قلوبهم قل استهزؤا إنّ الله مخرج ما تحذرون.(توبه(9)/64) 4. معناي اصطلاحي «اسباب نزول»   4-1) سور و آيات قرآن ، از جهت نزول ، ارتباط كامل با حوادث و وقايع و نيازمنديهاي گوناگون دارد كه در خلال مدت دعوت پيغمبر اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) تحقق يافته و به وقوع پيوسته است... اين زمينه ها را ـ كه موجب نزول سوره يا آيه مربوطه شده اند ـ اسباب نزول مي گويند.(30:ص167 و172) 4-2) سبب النزول هو ما نزلت الأيه أو الآيات متحدّثهً عنه أو مبيّنهً لحكمه أيّام وقوعه. و المعني أنّه حادثه وقعت في زمن النبيّ(صلي الله عليه و آله و سلم)أو سؤال وجّه إليه ، نزلت الآيه أو الآيات من الله تعالي ببيان ما يتّصل بتلك الحادثه أو بجواب هذا السؤال .(20:ج1 ، ص99) سبب نزول آن چيزي است كه به هنگام رخ دادنش ، يك يا چند آيه ، فرود آمده ؛ بازگو كننده ي آن پيش آمد ، يا روشنگر قانون مربوط به آن باشد . مقصود آنكه ، سبب نزول رويدادي بود كه در زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پديد مي آمد يا پرسشي بود كه از ايشان مي شد؛ پس يك يا چند آيه ، از سوي خداي بزرگ ، براي پاسخ اين پرسش ، يا بيان آنچه بدان رخداد وابسته بود ، فرود مي آمد. 4-3) مفسّران شيعه‌، اغلب از تعبير «شأن نزول» ، به جاي اصطلاح «سبب نزول» استفاده مي كنند . شايد از آن جهت كه از مفهوم سبب ، تصور الزام و علّيّت پيش نيايد. 4-4) به هرحال ، معناي دقيق اسباب نزول را مي توان چنين دانست :«جهات و جوانب حادثه يا مسئله اي كه زمينه مقدّمه ي نزول آيه يا آياتي بوده است .» به بيان ديگر ،«ابعاد زماني ، مكاني ، موضوعي ، وضعيّتي و شخصيّتي فضاي نزول» به عنوان«سبب نزول» مورد بررسي قرار مي گيرد. 5. انواع سبب نزول   از آنجا كه عالمان علوم قرآني ، براي تمامي آيات قرآن ، سبب نزول نيافته اند و فرود بسياري از آيات و سور را بدون حادثه و مسئله پيش آمده پنداشته اند ، براي كتاب خدا ، دو نوع سبب نزول برشمرده اند: 5-1) سبب نزول خاصّ : اين دسته از اسباب نزول ، همان حوادث يا مسائل ويژه اي اند كه زمينه ساز يا مقدّمه ي نزول يك يا چند آيه معيّن بوده و فضاي زماني ، مكاني ، انساني و موضوعي فرود آمدن آن آيه يا آيات را تشكيل داده اند. از اين رو ، به آنها «سبب نزول خاصّ» گفته مي شود. در علوم قرآني ، مبحث «اسباب نزول»، اغلب ، درباره اهمّيّت ، فايده ، ابعاد قابل شناخت ، راههاي تشخيص سبب حقيقي و ارزشيابي روايات اسباب نزول خاص، به گفت وگو مي پردازد. 5-2) سبب نزول عامّ: مقاصد و اهدافي كه نزول تمامي قرآن يا بخش عمده اي از آن را در بر مي گيرد و به آيه يا آيات خاصّي ارتباط ندارد ، از ديد اين دانشمندان ، «سبب عامّ» شناخته مي شود. اينكه چند نمونه از آنها را با استناد به آيات قرآن مي آوريم: يك ) روشنگري نسبت به همه چيز ، هدايت ، رحمت ، بشارت: ... ونزّلنا عليك الكتاب تبياناً لكلّ شيء و هدًي و رحمهً و بشري للمسلمين .(نحل (16)/89) دو) اندرزگويي ، شفا بخشي ، رهنمايي ، مهرورزي: يا أيّها الناس قد جاءتكم موعظه من ربّكم و شفاء لما في الصدور...(يونس (10) /57) سه) هدايت به راه سلامت و استقامت ، نجات از ظلمت و ورود در نور: ... قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين. يهدي به الله من اتّبع رضوانه سبل السلام و يخرجهم من الظلمات إلي النور بأذنه و يهديهم إلي صراط مستقيم .(مائده (5)/15-16) چهار) حلّ اختلاف و رفع كشمكش: و ما أنزلنا عليك الكتاب إلّا لتبيّن لهم الذي اختلفوا فيه...(نحل(16)/64) پنج) ثبات دل و جان ، بيان حقايق ، پندو اندرز ،هشدار دهي و يادآوري: و كلّاً نقصُّ عليك من أنباء الرسل ما نثبِّت به فؤادك و جاءك في هذا الحقُّ و موعظه و ذكري للمؤمنين.(هود(11)/120) 6. منابع و كتب درباره ي اسباب نزول خاصّ   6-1) گذشته از تفاسير ـ كه ضمن گفتگو از آيات ، از اسباب نزول وارده ، سخن به ميان مي آورند ـ كتابهاي علوم قرآني نيز اغلب ، فصلي را به موضوع اسباب نزول اختصاص مي دهند. نمونه هاي زير مي تواند براي مراجعه پژوهشگران مفيد باشد: البرهان في علوم القرآن از : بدرالدين محمد الزركشيّ(21:ج1،ص45) الإتقان في علوم القرآن از: جلال الدين عبدالرحمن السيوطيّ(24:ج1،ص92) مناهل العرفان في علوم القرآن از : محمد عبدالعظيم الزرقاني (20:ج1، ص99) مباحث في علوم القرآن از : صُبحي الصالح(29:ص127) في رحاب القرآن الكريم از : محمد سالم مُحَيسِن(45:ج2،ص14) لمحات من تاريخ القرآن از : محمد عليّ يوسف الأشيقر(5:ص393) تاريخ قرآن از : دكتر محمود راميار(18:ص625) 6-2)برخي از دانشمندان و قرآن شناسان مسلمان در اين زمينه ، كتابهايي ويژه نگاشته اند . بنابر مشهور ، قديمي ترين اين آثار ، اسباب النزول ، از عالم سنّي : ابوالحسن عليّ بن عبدالله سعدي مديني بصري(234 ق) استاد محمدبن اسماعيل بخاري صاحب كتاب «الصحيح» است. از بزرگان شيعه در روزگار پيشين نيز ، در اين باب ، آثاري گزارش شده است.(10:ج2، ص12) مانند : اسباب النزول از : قطب الدين سعيد بن هبه الله الراوندي (573ق) و كتاب اسباب النزول علي مذهب آل الرسول (صلي الله عليه و آله و سلم) از : رشيدالدين بن شهر آشوب مازندراني (588ق) كه مع الأسف ، سه كتاب اخير در دسترس محققان نيست. از ميان كتابهاي موجود كه مختصّ مبحث حاضر نگاشته شده و علاقه مندان را به كار مي آيد مي توان موارد زير را نام برد: أسباب النزول از : علي بن أحمد واحديّ النيشابوري(48) لباب النقول في أسباب النزول از : جلال الدين عبدالرحمن السيوطي (27) أسباب النزول عن الصحابه و المفسّرين از : عبدالفتاح القاضي(38) أسباب النزول القرآني از : غازي عنايه(35) شأن نزول آيات قرآن از: صدرالدين محلاتي شيرازي(44) نمونه بيّنات در شأن نزول آيات از : دكتر محمد باقر محققّ(43) أسباب النزول از : دكتر سيد محمد باقر حجّتي (14) أسباب النزول في ضوء روايات أهل البيت از : السيد مجيب الرفيعي (19) 7. اقسام اسباب نزول خاص   7-1) اسباب نزول خاصّ ، بنا به تعريف ، دو بخش عمده دارد: حوادث و وقايع ، مسائل و مشكلات. 7-1-1) حوادث و وقايع : رويدادها و پيشامدهاي گوناگون دوران وحي ، نخستين و بيشترين سببهاي آمدن آيات اند كه خود از دو ديدگاه تفكيك پذيرند: الف) از جهت ظهور و خفاء : كه به دو گروه : حوادث آشكار و حوادث پنهان ، تقسيم مي شوند. يك : وقايع آشكار: دسته اي از حوادث اند كه در معرض ديد عموم رخ داده و فرود آيه يا آياتي را سبب شده اند . نمونه جالبي از اين وقايع آشكار ، داستان بخشش انگشتري قيمتي ، به فقير ناشكيبا ، در حال ركوع نماز است كه حضرت امير(عليه السلام) در مسجد النبيّ ، مقابل ديدگان حاضران ، انجام داد و اين آيت نازل شد: (إنّما وليّكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يؤتون الزكاه و هم راكعون.)(مائده (5)/55) فريقين اتفاق نظر دارند كه سبب نزول آيه ي بالا ، واقعه فوق است . به عنوان نمونه جلال الدين سيوطي (25:ج3،ص104-106) و محمد بن علي شوكاني (28:ج2،ص51-53) از مفسران اهل سنت و شيخ الطائفه ابوجعفر طوسي (33:ج3 ،ص558-564) و علامه سيد هاشم بحراني (7:ج1 ، ص479-485) از مفسران شيعي ، از گروه فراواني از صحابه پيامبر ، نظير عمّار ياسر و ابوذر غفاري و ابن عبّاس و ابورافع و عبدالله بن سلام و انس بن مالك آيه فوق را در شأن امام عليّ بن ابي طالب (عليه السلام) روايت كرده اند. علامه بزرگوار عبدالحسين اميني در كتاب كبير الغدير(6:ج2 ، ص53،52 ،58) پس از ذكر مصادر مهمّ اين سبب نزول در متون اهل سنّت ، اشعار زير را به استناد بعضي همان مآخذ ، از حسّان بن ثابت مي آورد كه به دنبال همين حادثه ، به امر پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) خطاب به اميرالمؤمنين (عليه السلام) سروده است: فأنت الذي أعطيت إذا أنت راكع فدتك نفوس القوم يا خير راكع بخاتمك الميمون يا خير سيد و يا خير شارٍ ثمّ يا خير بايع فأنزل فيك الله خير ولايهٍ و بيّنها في محكمات الشرايع تو همان كسي هستي كه در حال ركوع ، بخشش كردي / جان مردمان فدايت باد ؛ اي بهترين ركوع كننده. انگشتري خجسته خود را بخشيدي؛ اي نيكوترين آقا/ و اين بهترين فروشنده؛ آن گاه اي نيكوترين خريدار. پس خداي ، در شأن تو، بهترين سرپرستي را فرو فرستاد/ و آن را در آيينهاي پا برجاي خويش ، روشن ساخت. دو : وقايع پنهان : دسته اي از حوادث اند كه مخفيانه از مردم ، رخ داده و با نزول وحي ، علني شده اند؛ مانند همدستي و همياري دو تن از همسران رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) عائشه بنت ابي بكر و حفصه بنت عمر ، براي آزار حضرتش ، به انگيزه حسادت نسبت به همسر ديگر ايشان ، ام ابراهيم ، كه سبب شد آيات شريفه سوره تحريم نازل گردد. در اينجا قسمتهايي از آن آيات را مي آوريم و برخي منابع معتبر فريقين را در صحّت انتساب فوق يادآور مي شويم: (و إذا أسرّ النبيّ إلي بعض أزواجه حديثاً فلمّا نبّأت به و أظهره الله عليه عرّف بعضه و أعرض عن بعضٍ فلمّا نبّأه ابه قالت من أنبأك هذا؟ قال نبّأني العليم الخبير. إن تتوبا إلي الله فقد صغت قلوبكما و إن تظاهرا عليه فإنّ الله هو مولاه و جبريل و صالح المؤمنين و الملائكه بعد ذلك ظهير. عسي ربّه إن طلّقكنّ أن يبدله أزواجاً خيراً منكنّ مسلماتٍ مؤمناتٍ قانتاتٍ تائباتٍ عابداتٍ سائحاتٍ ثيّباتٍ و أبكاراً.(تحريم (66)/3-5) همان گونه كه از متن آيات شريفه بر مي آيد ، پيامبر رازي پنهاني را به همسرش حفضه دختر عمربن الخطاب مي سپارد و چون حفضه ، به نافرماني و ستيزه جويي ، آن را به عائشه دختر ابوبكر ، بازگو مي كند و با يكديگر بر آزار و رنجاندن پيامبر پشتيبان و همداستان مي شوند خداي دانا ، رسول گرامي اش را آگاه مي سازد ؛ به گونه اي كه حفصه ، شگفت زده ، مي پرسد : چه كسي تو را خبر داد؟ و پاسخ مي شنود كه : پروردگار هميشه داناي همواره آگاه. نزول اين آيات كريمه، براي همه مسلمانان ، از اين واقعه نهاني ، پرده بر مي دارد و رفتار ناهنجار اين دو بانو را به شدت ، مي نكوهد و گناه دروني و انحراف قلبي آنان را آشكار مي سازد و تهديد مي كند كه اگر به همدستي و همداستاني خود بر آزار و دشمني پيامبر ادامه دهند‌، به پشتيباني خدا و فرشتگان و شايستگان از اهل ايمان ، دسيسه هايشان بي اثر گشته و خود به طلاق و جدايي ، محكوم خواهند بود و خداي بزرگ ، همسراني نيكوتر و شايسته تر نصيب رسولش خواهد ساخت. در معتبرترين متون اهل سنّت ، نظير صحيح محمّدبن اسمعيل بخاري (8:ج6،ص69-71) و صحيح مسلم بن حجاج نيشابوري (47:ج10 ، ص85-94)و تفسير الدرّالمنثور سيوطي (25:ج8،ص215-222) و تفسير فتح القدير شوكاني(28:ج5 ، ص252-253) و نيز در متون مستند شيعي ، نظير تفسير علي بن ابراهيم قمي(39:ج2، ص375-378) و تفسير مجمع البيان طبرسي (32:ج5، ص314-316) شرح اين داستان ، با تفاوتهايي ـ كه خود جاي بسي تحقيق دارد ـ آمده است و نشان مي دهد كه برخورد ناشايست اين دو بانو با همسر بزرگوارشان ، چنان در پيشگاه پروردگار ناپسند بوده كه تا پايان سوره ، اين هشدار ، با مقايسه ميان همسران نوح و لوط ، به عنوان نمونه هاي منفي و آسيه و مريم به عنوان نمونه هاي مثبت ، ادامه يافته است. ب) از جهت تلقي قرآن : كه به دو گروه : وقايع مذموم و وقايع ممدوح قابل تقسيم اند. يك : حوادث مذموم : به آن دسته از رويدادها گفته مي شود كه آيات نازله ، نسبت به نفس حادثه و پديد آورندگانش ، لحن عتاب و توبيخ و سرزنش دارند؛ مانند داستان وفد بني تميم كه به محضر پيغمبر آمدند و ضمن مراسمي اعلام اسلام كردند؛ امّا پيش از آنكه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)به رسم معمول ، سرپرستي از ميانشان براي آنها تعيين فرمايد، ابوبكر گفت‌: قعقاع بن معبد را بر آنان امير گردان ؛ و عمر گفت : اقرع بن حابس را به امارت آنان بگمار ؛ آن گاه ، بر يكديگر برآشفتند و به بانگ بلند ، تندي و پرخاش كردند تا اينكه وحي عتاب آميز و شماتت بار الاهي در رسيد. (يا أيّها الذين آمنوا لا تقدّموا بين يدي الله و رسوله و اتّقوا الله إنّ الله سميع عليم. يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النبي و لا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم و أنتم لا تشعرون.)(حجرات (49/ 1-2) به خوبي ، پيداست كه در اين آيات ، پيشي گرفتن بر خدا و پيامبر ، در آنچه ايشان را سزاست ، نوعي بي تقوايي به شمار آمده و بانگ برداشتن در محضر پيغمبر و آواي خويش از آواي او فراتر ساختن ، مايه نابودي اعمال نيك و نشانه فقدان درك و شعور اعلام شده است. محمدبن اسمعيل بخاري(8:ج6 ، ص46-47) و ابوعيسي ترمذي (9:ج5، ص361) و جلال الدين سيوطي (25:ج7،ص546 و548) و بسياري ديگر از محدثان و مفسران ، سبب نزول آيات فوق را واقعه ياد شده روايت كرده اند. دو : حوادث ممدوح: دسته اي از رويدادها هستند كه قرآن با تحسين و ستايش ، از آنها و عاملينشان گفتگو مي كند و مي خواهد تا رفتار ايشان سرمشق مسلمانان باشد ؛ همچون داستان ايثار و بزرگمنشي اهل بيت پيامبر ـ صلوه الله عليهم أجمعين ـ كه خلاصه آن سرگذشتِ سراسر بخشش و گذشت ، چنين است: دو فرزند عزيز زهراي مرضيه ،حسنين (عليه السلام) بيمار بودند . همه اهل خانه ، حضرت امير ، فاطمه زهرا ، دو كودك بيمار و حتي فضّه خادمه ، به سفارش پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم)نذر كردند كه در صورت شفاي آن دو بيمار ، سه روز پياپي روزه بگيرند. دو كودك بهبودي يافتند و آنان به روزه ، آغاز كردند. در خانه براي افطارشان چيزي نداشتند . اميرمؤمنان ، به ناچار ، نزد مردي يهودي رفت . قرار گذاشت مقداري پشم بريسند و در عوض به عنوان دستمزد، سه صاع ـ حدود شش كيلوو ـ دانه جو دريافت كرد. آنها را به خانه آورد. حضرت صدّيقه ثلث پشمها را رشته ساخت و آن گاه ،‌يك صاع از جوها را آرد كرده ، نان پخت و همراه آب و نمك بر سر سفره افطار نهاد كه نگاه مسكيني گرسنه ، به در خانه آمد و غذا خواست . اهل خانه ، همگي ، نان خويش به مسكين بخشيدند و با آب و نمك ، افطار كردند . فرداي آن شب نيز يتيمي دلشكسته ، بر در آن خانه ي اميد كوبيد و سرانجام ، در سومين شب ، اسيري بال و پربسته ، بدان درگاه پناه آورد و اين دو شب نيز همان شد كه در نخستين شب شده بود. بامدادان ، اين آيات فرود آمد و مسلمانان را از اين ايثار نهاني و بخشش پنهاني،آگاه ساخت ودرس زندگي انساني آموخت: (إنّ الأبرار يشربون من كأسٍ كان مزاجها كافوراً . ... . يوفون بالنذر و يخافون يوماً كان شرّه مستطيراً . و يطعمون الطعام علي حبّه مسكيناً و يتيماً و أسيراً . إنما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاءً و لا شكوراً. ... و جزاهم بما صبروا جنّهً و حريراً. ... . إنّ هذا كان لكم جزاءً و كان سعيكم مشكوراً.(انسان (76)/5 تا22) علاوه بر تمامي متون حديثي و تفسيري شيعه ي اماميّه ، علّامه اميني دركتاب گرانقدر الغدير (6:ج3 ، ص106-111) بيش از سي تن از مفسران و محدثان اهل سنت را نام مي برد كه در آثار خويش به نزول اين آيات ، به مناسبت فوق ، شهادت داده اند. در اينجا به چهار مورد اشاره مي كنيم : حافظ عبيدالله بن عبدالله الحاكم الحسكاني(12:ج2 ، ص393 -415) حافظ‌أحمدبن حجرالعسقلانيّ(34:ج4 ، ص376) حافظ جلال الدين عبدالرحمن السيوطيّ(25:ج8 ، ص371) شيخ محمد بن علي الشوكانيّ(28:ج5 ، ص349) 7-1-2) مسائل و مشكلات : دسته ي دوم سببهاي نزول ، پرسشهاي علمي حقوقي و عقيدتي است كه از سوي مسلمانان ، منافقان ، اهل كتاب يا مشركان مطرح مي شد و هر گروه ، به هدف و منظور خاصّ خود ، از آن سود مي جست . به قصد: دانستن فرمان خدا، يا آزردن پيغمبر و مؤمنان ، يا كاوش و پژوهش در اسلام ، يا ريشه كن كردن دين و دينداران ، و پيامبر پاسخ آنها را به نزول وحي ، موكول مي فرمود. به چند نمونه از اين سؤالات و مشكلات ـ كه زمينه ساز آمدن آياتي شده اند ـ توجه كنيد: الف ) پرسشهاي اعتقادي : يكي از اصول مهم اعتقادي اسلام ـ كه از ضوابط مسلماني به شمار مي رود ـ اصل معاد است كه در قرآن كريم از آن ، بسيار سخن به ميان آمده است . زمان وقوع«ساعه» از مسائلي است كه مكرر مطرح كرده اند . علي بن ابراهيم قمي (39:ج1 ، ص249) مي نويسد كه قريشيان ، عاص بن وائل ، عقبه بن ابي معيط و نضربن حارث را نزد يهود فرستادند تا پرسشهاي دشواري را از آنان فراگيرند و براي كوبيدن پيامبر، آنها را به كار برند. يهوديان گفتند : از او درباره هنگام برپايي«ساعه» بپرسيد؛ اگر زماني را بيان كرد ، بدانيد دروغگو است ؛ زيرا هيچ يك از رسولان و فرشتگان بدان آگاهي ندارند. چون قريشيان ، از پيامبر پرسيدند ، اين آيت فرود آمد: يسألونك عن الساعه أيّان مرسيها ، قل إنّما علمها عند ربّي ،لا يجلّيها لوقتها إلّا هو ، ثقلت في السموات و الأرض، لاتأتيكم إلّا بغتهً يسألونك كأنّك حفيّ عنها...(اعراف (7)/187) در برخي تفاسير فريقين ، از حسن بصري و قَتادَه بن دعامه نيز شبيه اين سخن نقل شده است ؛ اما همين مصادر ، از ابن عبّاس روايت كرده اند كه :پرسندگان ، گروهي از يهود بودند.(32:ج2 ، ص505-506؛ 17:ج15 ، ص84؛ 25:ج3 ، ص619) در دو جاي ديگر قرآن ، نظير همين سوال و جواب آمده است كه شايد اختلاف نظر فوق ، از اشتباه ميان اين موارد ، ناشي شده باشد.(احزاب (33)/63؛ نازعات (79) /42) تنها در يك مورد از اين گونه پرسشهاي اعتقادي ، به جاي تعبير «يسألونك» ، خداي متعال ، «يستنبئونك» فرموده كه اين مورد نيز بنا به ظاهر آيات ، درباره معاد و عذاب روز قيامت است و باطن آن ، بنا به روايات ، (15:ج2 ، ص306) درباره ي وصايت و امامت حضرت امير مي باشد: و يستنبئونك أحقٌّ هو ؟ قل اي و ربّي ، انّه لحقٌّ...(يونس (10)/53) ب) مسائل علمي و تاريخي : بخشي از اين پرسشها درباره ي نكات دشوار تاريخي و علمي است؛ نظير سرگذشت ذوالقرنين كه در ميان اقوام عرب ، حتّي اعراب يهودي و نصراني ، ناشناخته بود و براي به زانو در آوردن پيغمبر ،مشركان به تحريك يهود ، آن را مطرح ساختند.(25:ج5 ، ص435؛ 33:ج7 ، ص76) پس اين آيه وآيات بعد از آن فرود آمد: و يسألونك عن ذي القرنين ، قل سأتلو عليكم منه ذكراً.(كهف (18)/83) همين گونه است سؤال از حكمت تغيير حالت كره ي ماه از هلال به بدر و بالعكس، و اينكه چرا همه شبها بدر تمام نباشد؟(32:ج1 ، ص283) كه اين آيت نازل گرديد: يسألونك عن الأهله ، قل هي مواقيت للناس و الحجّ.(بقره (2)/189) ج) سؤالات فقهي و حقوقي : اين دسته از پرسشها ـ كه بيشتر ، از سوي مسلمانان مطرح مي شده ـ براي فهم دقيق تر و شناخت روشن تر از زواياي احكام الاهي بوده است؛ نظير : يسألونك ماذا ينفقون قل ما أنفقتم من خيرٍ فللوالدين و الأقربين و اليتامي و المساكين وابن السبيل ... يسألونك عن الشهر الحرام قتالٍ فيه ، قل قتالٌ فيه كبير و صدٌّ عن سبيل الله و كفرُ به ... يسألونك عن الخمر و الميسر ، قل فيهما إثمٌ كبيرٌ و منافع للناس و أثمهما اكبر من نفعها ... و يسألونك عن اليتامي ، قل إصلاحٌ لهم خيرٌ ... و يسألونك عن المحيض ، قل هو أذًي فاعتزلوا النساء في المحيض...(بقره(2)/215تا222) گاهي در اين گونه موارد ، به جاي واژه «سؤال» ، تعبير «استفتاء» به كار رفته است مانند: و يستفتونك في النساء ، قل الله يفتيكم فيهنّ...(نساء(4)/127) يستفتونك ، قل الله يفتيكم في الكلاله...(نساء (4)/176) مفسران فريقين در سبب نزول آيه اخير ، از جابربن عبدالله انصاري ، اين مضمون را آورده اند: سخت بيمار شده ، از هوش رفته بودم . پيامبر به بالينم آمده ، وضو گرفت و از آب وضويش به رخسارم پاشيد ، به حال آمدم . چون چند خواهر در خانه داشتم و نگران بودم كه از اين بيماري ، زنده نمانم. از حضرتش درباره ميراث خواهران پرسيدم . پاسخ دقيقي نفرمود و بيرون رفت. ساعتي ديگر باز آمد و فرمود:«تواز اين بيماري ، نخواهي مرد؛ اما جواب پرسش تو فرود آمد.» آري ، اين آيه در پاسخ من نازل شده است.(32:ص149 ؛28 :ج1 ، ص544) در كتب حديث و تفسير اهل سنت،(6)ذيل آيه ي اخير ، رواياتي در مورد خليفه دوم نقل شده كه مرور مضامين بعض آنها‌، براي آگاهي بر ميزان درك و درايت ايشان ، خالي از لطف نيست: يك : چون آيه ي «كلاله» فرود آمد ، عمر معنايش را نفهميد . پس به دخترش حفصه گفت : هر وقت پيغمبر سرحال و با نشاط بود ، از او بپرس. روزي كه چنين بود ، حفصه پرسيد : پيامبر فرمود : پدرت از تو خواسته است؟ فكر نمي كنم پدرت از اين مطلب دانا شود. دو : نوبتي ديگر ، عمر به حفصه دستور داد كه درباره ي كلاله از پيغمبر بپرسد او پرسيد . رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) پاسخ داد و او بر كتف شتري بنوشت . پيامبر فرمود : چه كسي تو را به اين كار واداشت ؟ عمر ؟! باورم نمي شود كه اين را بفهمد و به كار بندد. مگر آيه اي كه تابستان نازل شد ، او را كافي نبود؟ سه : عمر خليفه شد. روزي بر منبر سخن مي گفت. وي را از كلاله پرسيدند . گفت : كلاله !كلاله! كلاله! آن گاه ريشش را در مشتش گرفت و ادامه داد : سوگند به خدا كه اگر اين را مي دانستم ، بهتر بود از اين كه همه زمين مال من مي شد. در گذشته از پيغمبر پرسيدم ، فرمود: مگر آن آيه را كه تابستان آمد ، نشنيدي؟ چهار: به روايت ابن سيرين ، آيه ي «كلاله» هنگامي نازل شد كه پيامبر ، با حذيفه بن اليمان ، در حال راه رفتن بود و رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)آن را به حذيفه فرمود و حذيفه آن را بر عمر ـ كه از پشت سر مي آمد ـ خواند. چون عمر خليفه شد ، درباره آن آيه از حذيفه پرسيد ، بدان اميد كه تفسيرش نزد او باشد. حذيفه او را گفت : به خدا سوگند كه تو بساير عاجز و ناتواني ، اگر پنداشته اي كه رياست تو،‌مرا وادار مي كند بيش از آنچه روز نزول آيه به تو گفتم ، اينك بگويم . عمر گفت : خدايت رحمت كند! نه چنين توقعي نداشتم... پنج: عمر هرگاه كه در انتهاي آيه «كلاله» ، به اين عبارت مي رسيد كه : يبين الله لكم أن تضلّوا : خدا براي اينكه گمراه نشويد ، اين حكم را براي شما روشن مي سازد؛ مي گفت : خدايا ، بر هر كس معناي كلاله را روشن ساختي ، خوشا به حالش ، بر من كه تاكنون روشن نشده است !(7) 8-فوايد و نتايج دانستن اسباب نزول   آگاهي از سبب نزول آيات قرآن مجيد ، چندين اثر و ثمر گوناگون به بار مي آورد كه هر يك به تنهايي ، براي ايجاد انگيزه چنين پژوهشي كافي است. خطاي بزرگي است اگر پنداشته شود علم اسباب نزول ، نوعي باستان شناسي درباره آياتي است كه هرگز كهنه و باستاني نمي شوند. اكنون به چند فايده از فوايد دانستن اسباب نزول اشاره مي كنيم: پي نوشت :   *دکتراي علوم قرآن و حديث ،مدرس دانشکده ي اصول الدين تهران. 1- كهف (18)/92،89،85،84حج(22) /15. 2ـ بقره (2) /166؛ص(38)/10 ؛غافر(40)/37،36 3ـ به شكل نَزَلَ : اسراء(17)/105؛ شعراء(26)/193؛صافات (37)/177؛ حديد(57)/16. به شكل يَنزِلُ : سبأ(34)/2؛ حديد(57)/4. 4ـ بخشي از خطبة غديريّه كه درآن ، به مقدمات نزول آية تبليغ :مائده (5)/67) اشاره فرموده اند. 5ـ به كتابهاي تفسيرِ اثري نظير: البرهان يا الدّرالمنثور ، ذيل آيات فوق ، ونيز جوامع حديثي مانند: بحارالانوار يا كنزالعمّال رجوع كنيد. 6ـ تفصيل اين منابع را در الغدير ، ببينيد.(6:ج6،ص127 تا 130). 7ـ همة اين موارد در تفسير الدُرّ المنثور سيوطي آمده است.(25:ج2 ص753 تا 759) .   منبع: فصلنامه تخصصي مطالعات قرآن و حديث سفينه،شماره 21 /س  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 570]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن