تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):بى گمان شيعيان ما دل هايشان از هر خيانت، كينه،وفريبكارى پاك است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834039812




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت و شنود صميمانه ي مقام معظم رهبري با جوانان (قسمت سوم)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گفت و شنود صميمانه ي مقام معظم رهبري با جوانان (قسمت سوم)
گفت و شنود صميمانه ي مقام معظم رهبري با جوانان (قسمت سوم) امروز ادبيات مستقيما با جنبه هاي سياسي مخلوط شده است؛ به همين خاطر، با ادبيات معاصر با بي مهري برخورد مي شود؛ نتيجتا نويسندگان نسل جوان دچار سرگشتگي شده اند. جنابعالي در اين خصوص چه نظري داريد؟- اين که مي گوييد ادبيات با سياست آميخته شده، من نمي دانم مقصود چيست. آيا يعني محتواي سياسي دارد؟ مثلا فرض کنيد اين طوري بگوييم، شاعري است که از لحاظ سياسي، الآن با منطق فعلي ما منفي است؛ اما شاعر برجسته اي است. اگر اين شعرش به دانشگاه بيايد و مورد توجه قرار بگيرد، ممکن است مورد استفاده قرار بگيرد؛ بنابراين نمي شود از آن استفاده کرد. البته من نمي دانم که در دانشگاهها، با شعر چگونه برخورد مي شود. اگر واقعا ما شاعري داشته باشيم که از لحاظ رتبه ي شعري، سطحش بالا باشد؛ به طوري که دانشجو بتواند از شعر او حقيقتا استفاده کند؛ اما طوري است که مثلا ضد انقلاب است، من حرفي ندارم که شعر او به کلاس درس بيايد و مورد توجه قرار بگيرد؛ اما صادقانه و حقيقتا من الآن اين گونه شاعري نمي شناسم که بي بديل باشد.شما از انفصال شعر کنوني و نثر کنوني با شعر دوره ي قبل از خود صحبت مي کنيد. ما در همان دوره اي که آن شاعر فرضا برجسته اين شعر را گفته، ممکن است ده نفر شاعر ديگر داشته باشيم که همان برجستگي را، يا بهتر از آن را داشته باشند. حالا آن شاعري که مورد نظر من بوده - که نمي خواستم اسمش را بياورم و نمي آورم - شعر او در دانشگاه نيايد، اما شعر «اخوان» بيايد؛ که فکر نمي کنم از لحاظ نشان دادن رتبه ي شعر دوره ي قبل، بالاتر از همه باشد. «اخوان» با من دوست بود؛ هم زمان رياست جمهوري با من يک نوع ارتباط رقيقي داشت؛ بعد از رياست جمهوري هم اين آخري که از اروپا يک سفر ظاهرا يکساله داشت و برگشته بود، نامه اي به من نوشت و شعري گفت، و بعد هم از دنيا رفت. بنابراين، «اخوان» اشکالي ندارد. واقعا چه لزومي دارد که ما به سراغ اين که کاملا مي تواند مورد استفاده قرار بگيرد، نرويم؟ يعني اين طور مي خواهيم بگويم که الآن ضرورتي وجود ندارد؛ اگر چه من هيچ ايرادي نمي بينم که اگر حقيقتا ما الآن شاعر بزرگي داريم، شعرش مورد استفاده ي دانشجو قرار بگيرد و از لحاظ علمي رويش کار بشود؛ من هيچ اين را ممنوع نمي دانم؛ لااقل از نظر من ممنوع نيست. اين که برنامه ها چگونه است، اطلاعي ندارم؛ ليکن چنين شاعري به اين شکل واقعا من سراغ ندارم.اين را هم شما بدانيد که بعضيها اسمشان بزرگ است؛ در حالي که خودشان خيلي عظمتي ندارند و شعرشان خيلي اهميتي ندارد. اگر پاي نقد به ميان بيايد و بدون جنبه هاي شعاري، سره و ناسره در جزييات مطرح بشود، آن وقت معلوم مي شود که بعضي فقط ادعا دارند! من غالبا از اين شعرهاي معاصر بي اطلاع نمي مانم. بعضي از حضرات شاعر، شعر مي گويند و ادعا مي کنند که ما چنين هستيم، ما چنان هستيم، ما در اين کشور ريشه شعريم؛ در حالي که ما مي دانيم اين طور چيزي نيست. آن زماني که وقت گل کار آنها بوده، درجه ي دو بودند؛ بعضيهايشان درجه ي سه بودند؛ از اينها بهتر در اين کشور خيلي بودند.شعر معاصر را بايد کار کرد. شما در غزل، بهتر از «رهي معيري» در زمان خودش، هيچ کس ديگر را پيدا نمي کنيد. «رهي»، همان نسل متصل به حالاست. مرحوم «اميري فيروز کوهي» هم همين طور. اينها همان شعراي برجسته اند. يا مرحوم «غلامرضا قدسي»، يا همين آقاي «قهرمان» که الآن در مشهد است و شاعر غزل سراي بسيار خوبي است. يا مثلا آقاي «صاحبکار« در مشهد، که شاعر غير مشهوري است؛ ولي غزلهايش خوب و ممتاز است. يا مثلا در کرمانشاه آقاي «بهزاد». اينها برجستگان شعر اين دوره اند. جوان شاعر امروز، شاعر بهتر از اينها واقعا نمي تواند پيدا کند.ما شعراي برجسته اي داريم که متأسفانه نسل جوان اينها را نمي شناسد. همه ي اينها هم مردمان خوبي هستند؛ آدمهايي هستند که در خط انقلاب و نظام و اسلامند؛ همين خطي که امروز ملت ايران دنبالش هستند. مخالفت و مبانيتي وجود ندارد؛ مي توانند از آنها کاملا استفاده کنند؛ منتها جوانان ما در کار تحقيق و تدقيق و پيگيري، قدري تنبلي مي کنند. اگر به جوانان جسارت نشود، بايد اين طوري بگوييم. در بعضي از کارهايشان، اگر يک خرده دنبال کنند و به طور جدي بروند، مي توانند سرچشمه هاي خوبي پيدا کنند. الآن در دانشگاه خودمان در تهران هم شعراي برجسته و ممتازي داريم که کمتر به ايشان توجه مي شود.ما در مسايل اجتماعي و سياسي، بعضا موضع گيريهايي افراطي و تفريطي مشاهده مي کنيم، که ضررهايي را هم در پي دارد. رهنمود جنابعالي براي جوانان در اين خصوص چيست؟- از اختلاف سليقه خيلي نبايد ترسيد. اختلاف سليقه چيز بدي نيست، و اشکالي هم ندارد که حالا که مثلا دو سليقه ي سياسي وجود دارد، يک جوان به اين سليقه معتقد باشد، ديگري به آن سليقه. آن چيزي که مضر است، اقدام بي فکر و بي مطالعه و تصميم گيريهاي سريع و جوشي شدن و بي مطالعه کار کردن است. من جوانان عزيز را از اين حالت بر حذر مي دارم. جواني ، لزوما به معناي سرعت تصميم گيري نيست. البته جواني، به معناي بي باکي در اقدام هست؛ به معناي اين هست که انسان خيلي دچار پيچ و خمهاي کاري که مي خواهد انجام گردد، نشود؛ اما به معناي جوشي شدن، اقدام بي رويه کردن و اقدام نسنجيده کردن نيست. جوان مي تواند نسنجيده کاري کند، مي تواند هم سنجيده کاري کند؛ يعني کاملا با فکر و با تأمل کار کند. اگر اين خصوصيت، يعني خصوصيت تأمل و انديشمندي و مطالعه و حق جويي وجود داشته باشد - که همه ي اينها خصوصياتي است که کاملا در جوان مي تواند باشد؛ بعضيش هم مثل حق جويي، اصلا جزو خصوصيات جوانان است - اختلاف سليقه هيچ مانعي ندارد و موجب گمراهي نخواهد شد؛ حداقل ضررهاي عمده پيدا نخواهد شد.حالت نفي غير - اين که انسان در مسايل اجتماعي، موضعي را اتخاذ کند و بگويد صددر صد اين است و جز اين نيست - درست نيست؛ اين حالت خوبي نيست. البته در بعضي از اصول عقايد، بايد همين گونه بود؛ يعني بايستي با فکر دنبالش رفت و در يک نقطه ي ثابت و مستحکم ايستاد و قاطع گفت: اين است و جز اين نيست. در اين جا، «اين است و جز اين نيست»، بد نيست؛ خوب است؛ اما در مسايل اجتماعي، در مسايل سياسي، در برخوردهاي گوناگون اجتماعي، «اين است و جز اين نيست»، درست نيست. به نظر من، انسان بايستي نظرات طرف مقابل را تحمل کند، و در مورد ترتيب اثر بر فکر و نظر خودش، سنجيده کاري را معيار و ملاک کار خويش قرار بدهد. اگر اين باشد، به نظر من هيچ مشکلي وجود نخواهد داشت.در طول فعاليتهايي که تا کنون داشته ايد، تا چه اندازه به جوانان مسؤوليت داده ايد، و چه تجربه اي از اين کار داريد؟ به نظر شما مسؤوليت جوانان نسبت به اعتلاي علمي کشور چيست؟- از اوايل انقلاب، در کارهايي که در اختيار من بوده، به جوانان مسؤوليت مي دادم؛ هم در نيروهاي مسلح، هم در کارهاي دولتي، هم در دوران رياست جمهوري. و تجربه ي من اين است که اگر ما به جوان اعتماد کنيم - آن جواني که شايسته دانستيم به او مسؤوليت بدهيم، و صلاحيتش را داشت؛ نه هر جواني و هر مسؤوليتي- از غير جوان هم بهتر و مسؤولانه تر کار را انجام مي دهد؛ هم سريعتر پيش مي برد، هم کار را تازه تر و همراه با ابتکار بيشتري به ما تحويل خواهد داد؛ يعني روند پيشرفت در کار حفظ مي شود؛ بر خلاف غير جوان که ممکن است کار را بالفعل خوب انجام بدهد، اما روند پيشرفتن در آن متوقف خواهد شد؛ غالبا اين گونه است.آن وقت که ما در شوراي انقلاب بوديم، نسبت به همين موضوع، به ما و دوستان ديگري که در آن شورا بوديم، اعتراض مي شد. افراد مسني - عمدتا شصت ساله، هفتاد ساله، هفتاد و پنج ساله - هم در آن شورا بودند، که خيلي عقيده به جوانان نداشتند، و مي گفتند چرا شما به جوانان رو مي دهيد و اينها را بي خود وارد کارهاي عمده مي کنيد؟! اينها دوست نمي داشتند که به جوانان خيلي ميدان داده بشود. البته دوست مي داشتند که جوانان از آنها اطاعت کنند و دنبالشان راه بروند. مي گفتند آنها جوانند، ما پيريم؛ بايد دنبال ما بيايند. خيلي حاضر نبودند به جوانان اعتماد بکنند؛ ولي ما اعتماد مي کرديم و جواب آنها هم در واقع با تجربه ي عملي اي که مي ديدند خوب کار انجام مي گيرد و پيشرفت مي کند، مي داديم و داده مي شد.در بخش ديگري از سؤالتان، به اعتلاي علمي کشور اشاره کرديد. ببينيد، دوره ي جواني، دوره ي توانايي است. اين توانايي در چه چيزهايي بايد به کار برود؟ به اعتقاد من، بايد عمدتا در تحصيل علم، در ايجاد صفاي نفس و روحيه ي تقوا در خود، و ايجاد نيروي جسماني در خود - که ورزش باشد - به کار رود. اين سه مورد، عمده است. يعني اگر در يک جمله ي کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه مي خواهيد، به او خواهم گفت: تحصيل، تهذيب و ورزش. من فکر مي کنم که جوانان بايد اين سه خصوصيت را دنبال کنند.تحصيل، اعم از تحقيق و کارهاي علمي هم است. چون اين نيرو در جوانان هست، بايستي در کار تحصيل علم خيلي تلاش کنند. امروزه آن طور که شنيده ام، در دانشگاهها جوانان خيلي گرده زير بار کار علمي سخت نمي دهند؛ اين چيز خيلي خوبي نيست. چه طور ما به جواني که تحصيل علم نمي کند، دوره ي دبيرستان را متوقف گذاشته و به دانشگاه نمي رود، توصيه مي کنيم که برو درس بخوان؛ اما به آن دانشجويي که در دانشگاه کار علمي سخت نمي کند، توصيه نکنيم که کار علمي بکن؟ واقعا بيايد دانشگاه چه بکند؟ بايد به دانشگاه بيايد که علم پيشرفت بکند. به نظرم مي رسد که جوانان بايستي در کار تحصيل علم، حقيقتا از نيروي جوانيشان مايه بگذارند. آن سؤالي که شما مطرح کرديد: «آيا فاصله ي ما و کشورهاي پشرفته، پر شدني است يا نه؟»، من اعتقادم اين است که بله، کاملا پر شدني است. البته ممکن است از همان راهي که آنها رفته اند، ما نتوانيم برويم پر کنيم؛ اما راههاي ميان بر در دنيا الي ماشاءالله وجود دارد. اين طبيعت آفرينش را که خدا به وجود آورده، ما درست نشناخته ايم. هزاران راه وجود دارد. يک راه همان راهي است که اين تمدن صنعتي کنوني دنبالش رفته و پس از هر قدمي، قدم بعدي را به دنبال آورده است. ما چرا نااميد باشيم از اين که دريچه ي جديدي باز گردد و يک کشف تازه در دنيا بشود؟ يک روز الکتريسته کشف نشده بود؛ يعني در دنيا وجود داشت، اما آن را نمي شناختند؛ اما بعد شناختند. چرا ما نااميد باشيم از اين که مي توان در اين دنيا چيز ناشناخته اي را مجددا شناخت؛ کما اين که هر روز چيزهاي ناشناخته اي دارد شناخته مي شود. ما بايد در اين قسمت کار بکنيم و به راهي برسيم که آن راه ما را به پيشرفتهاي علمي سريع کاملا مجهز کند. علاجش هم فقط به اين است که جوانان، بخصوص جواناني که اهل علم و تحصيل و تحقيق هستند، به کار سخت بپردازند.هر کاري هم بخواهيد بکنيد، در دوران جواني مي شود کرد؛ يعني در هر سه زمينه - هم در زمينه ي علمي، هم در زمينه ي تهذيب نفس، هم در زمينه ي ورزش - بايد در جواني کار کنيد. البته همه مي دانند که در دوره ي پيري، ورزش اين قدر تأثيري که در دوره ي جواني دارد، ندارد؛ اما غالبا تهذيب نفس را نمي دانند؛ خيال مي کنند انسان بايد بماند، پير که شد، عبادت و تهذيب نفس کند؛ در حالي که آن وقت تهذيب نفس مشکل است؛ و گاهي محال است. در دوره ي پيري، تهذيب نفس سخت است؛ اما در دوره شما - در دوره ي جواني - تهذيب نفس خيلي آسان است. به هر حال، جوانان اين سه کار را بايد جدي بگيرند.با توجه به اين که نوگرايي، يکي از ويژگيهاي انسان به شما مي رود، و نوعا در مسايلي از قبيل آرايش و پوشش خودنمايي مي کند، نظر جنابعالي در مورد نحوه ي برخورد با اينها چيست؟ دستگاههاي دولتي چه کارهايي تاکنون انجام داده اند؟ آيا موفق بوده اند يا نه؟- در پاسخ شما، آن چيزي که حالا مي توانم عرض بکنم، اين است که اصل گرايش به زيبايي و زيباسازي و زيبادوستي، يک چيز فطري است. البته اين شايد با مقوله ي نوگرايي مقداري تفاوت بکند؛ نوگرايي چيز عام تري است. اين مسأله ي آرايش و لباس و اين چيزهايي که شما گفتيد، مقوله ي خاصي است که انسان، بخصوص جوان، از زيبايي و زيباسازي خوشش مي آيد و دلش مي خواهد که خودش هم زيبا باشد؛ و اين عيبي هم ندارد؛ يک چيز طبيعي و قهري است؛ در اسلام هم منع نشده است. آن چيزي که منع شده، فتنه و فساد است.اين زيبايي و زيباسازي، بايستي موجب اين نشود که در جامعه انحطاط و فساد به وجود بيايد؛ يعني ابتذال اخلاقي نبايد به وجود بيايد. چگونه؟ راههايش مشخص است. اگر ارتباط بي قيد و شرط و بي بندوباري در روابط زن و مرد وجود داشته باشد، اين موجب فساد خواهد شد. اگر به صورت افراطي به شکل مدپرستي در بيايد، اين به فساد خواهد انجاميد. اگر اين مقوله ي زيباسازي و رسيدن به سر و وضع و لباس و امثال اينها، مشغله ي اصلي زندگي بشود، انحراف و انحطاط است؛ مثل اين که در دوره ي طاغوت، آن خانمهاي اعيان و اشراف، پشت ميز آرايش مي نشستند. فکر مي کنيد چند ساعت مي نشستند؟ شش ساعت! اين واقعيت دارد، و ما خبرهاي دقيق داشتيم که شش ساعت مي نشستند! يک انسان، اين مدت براي آرايش صرف وقت کند، که مي خواهد مثلا به عروسي برد و موي سرش را، يا صورتش را اين طوري درست کند! اگر کار به اين شکل در بيايد، انحراف و انحطاط است؛ اما في نفسه، رسيدن به سر و وضع و لباس، بدون اين که در آن خودنمايي و تبرج باشد، عيبي ندارد.در اسلام، «تبرج» ممنوع است. تبرج، يعني همان خودنمايي زنان در مقابل مردان، براي جذب و فتنه انگيزي. اين، يک نوع فتنه است و خيلي اشکالات دارد. اشکالش فقط اين نيست که اين دختر جوان، يا اين پسر جوان به گناه مي افتند - اين اوليش است؛ شايد بتوانم بگويم کوچکترينش است - دنباله اش به خانواده ها مي رسد. اساسا آن گونه رابطه ي بي قيد و شرط و بي قيد و بند، براي بناي خانواده سم مهلک است؛ چون خانواده با عشق زنده است. اصلا بناي خانواده با عشق است. اگر اين عشق - عشق به زيبايي، عشق به جنس مخالف - در صد جاي ديگر تأمين شد، ديگر آن پشتوانه ي قوي که استحکام خانواده بايد داشته باشد، از بين خواهد رفت و خانواده ها متزلزل مي شود ؛ به همين وضعي در مي آيد که امروز متأسفانه در کشورهاي غربي هست؛ بخصوص در کشورهاي اروپاي شمالي و امريکا.اخيرا امريکاييان به شدت دچار اين مشکل هستند؛ خانواده ها متلاشي مي شوند، و اين مصيبت بزرگي شده است. اين مصيبت هم در درجه ي اول، ضررش به خود خانمها بر مي گردد. البته مردان هم بسيار سختيها مي کشند؛ اما بيشتر به زنان مي رسد؛ بعد هم به آن نسلي که متولد مي شود. اين نسل بزهکار و تبهکار موجود دنيا و امريکا را مي بينيد؟ اينها همه اش از آن جا شروع مي شود؛ يعني مقدمه و کليد شري است که دنبالش همين طور پي در پي شرور مي آيد.در اسلام، به مسأله ي زيبايي اهميت داده شده است. زياد شنيده ايم که: «ان الله جميل و يحب الجمال»؛ خدا زيباست و زيبايي را دوست دارد. در خصوص رسيدن به سر و وضع، روايات زيادي در کتب حديثي ما هست. در کتاب «نکاح»، مفصل بحث مي شود که مرد و زن بايستي به خودشان برسند. بعضي خيال مي کنند که مثلا مردان بايد موي سرشان را بتراشند؛ نه، در شرع، براي جونان مستحب است که موي سر بگذارند. در روايت هست که «الشعر الحسن من کرامه الله فأکرموه»؛ موي زيبا، جزو کرامتهاي الهي است؛ آن را گرامي بداريد. يا مثلا روايت دارد که پيامبر اکرم وقتي مي خواستند نزد دوستانشان بيايند، به ظرف آب نگاه مي کردند و سر و وضع خود را مرتب مي کردند. آن زمان که آينه به اين شکلي که حالا هست و فراوان هم هست، نبود، جامعه ي مدينه هم که فقير بود، پيامبر ظرف آبي داشتند، که وقتي مي خواستند نزد دوستانشان بيايند، از آن به جاي آيينه استفاده مي کردند. اين، نشان دهنده ي آن است که سر و وضع مرتب، لباس خوب، و گرايش به زيبايي، چيز مطلوبي در شرع اسلام است؛ منتها آن چيزي که بد و مضر است، آن است که اين وسيله اي براي فتنه و فساد و تبرج بشود. همان طور هم که گفتم، ضررهايش تا خانواده و نسل بعد هم مي رسد.اخيرا در يکي از مجلات امريکايي مطلبي ديدم؛ روزنامه هاي خودمان هم آن را منعکس کرده بودند. نوشته بودند که دو بچه ي ده، دوازده ساله در مدرسه کمين گرفته بودند و با مسلسل، يک مشت بچه و معلم را به رگبار بسته بودند! اول هم آژير خطر کشيده بودند، تا بچه ها جمع شوند؛ بعد همه را به رگبار بستند! ببينيد، براي يک جامعه، اين چنين وضعيتي واقعا چه قدر بد و دردآور است. جنايتي خونسردانه و از روي بي خيالي، به خاطر تربيت بد. اينها همه اش دنباله ي همان بي بند و باري است.منبع: برگرفته از حديث شور انگيز جواني در بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن